اسرار موفقيت در زندگی و تجارت

نويسنده: پل آردن
خلاصه كننده : محمد علي داناي حقيقیمقدمه: همان طور كه «هنرجنگ » سان تزو به عنوان درسي در استراتزي زندگي و تجارت خوانده مي شود، نه جنگ در بعد نظامي، و يا همان گونه كه «شاهزاده» اثر ماكياولي راجع  به حكومت است ، اما  به جاي رهنمودي  به  سوي مديريت مورد استفاده  قرار ميگيرد ؛ كتاب  حاضر نيز فرايندهاي  خلاق  تبليغات  خوب را به عنوان استعاره يي براي عمل و شيوه ي تجارت به كار مي گيردو شما را به زندگي موفق تر فرا ميخواند
چند نكته
1. مهم نيست كه شما چه قدر خوب هستيد، مهم اين است كه مي خواهيد چه قدر خوب باشيد.
2. تمام سرمايه داران و صاحبان قدرت ، افرادي با استعداد ، تحصيل كرده ، جذاب يا خوش منظر نيستند.
3. آنها چون مي خواهند پولدار و پر قدرت باشند ، به چنين  ثزوت و قدرتي دست پيدا مي كنند.
4. رؤياي شما از اينكه مي خواهيد در چه رتبه يي باشيد يا چه كسي بشويد، بزرگترين
دارايي شماست.
5. بدون داشتن هدف ، رسيدن به درجات عالي مقصود مشكل است.

شما مي خواهيد تا چه اندازه خوب باشيد ؟
همه ما مي خواهيم  كارمان را به خوبي انجام داده و موفق شويم،اما واقعا مي خواهيم
در چه سطحي باشيم ؟
در دنياي تجارت ، افراد معدودي ، در صدد رسيدن به عالي ترين درجه هستند . اكثر مردم حضور در جايگاهي متوسط را ترجيح مي دهند . به طور قطع ذوق و استعداد شما مؤثرترين عامل در اين زمينه خواهد بود ،اما هرگز شما را به اوج مقام مطلوبتان نمي رساند .هر كسي مي خواهد خوب باشد ، اما عده ي اندكي از افراد هستند  كه براي رسيدن به عالي ترين رتبه از همه چيز مي گذرند و بسياري چيزها را فداي آن مي كنند.بسياري از افراد از آن  جهت خوب  بودن را ترجيح  مي دهند  كه  ديگران دوستشان بدارند و كسب  محبت و احترام  ديگران از هر چيزي برايشان مهم تر است. البته اين مسئله كاملا قابل قبول و پسنديده است ولي نبايد خوب بودن را با مورد محبت ديگران قرار گرفتن اشتباه بگيريم ؛ چرا كه بايد دانست هر يك از اينها تعريفي جداگانه دارند .

شما مي توانيد حتي به دست نيافتني ها نيز دست پيدا كنيد
اولين قدم اين است كه، شما هدفي بزرگ ترو فراسوي آنچه كه قادر به انجام آن هستيد، انتخاب كنيد.
شما بايد كاملا نسبت به چارچوب و حيطه ي توانايي هايتان و نقطه پايان، بي اعتنا باشيد.
سعي كنيد دست به انجام كارهايي بزنيد كه قادر به انجامشان نيستيد.
اگر فكر مي كنيد توانايي كار كردن در بهترين شركت و حضور در فضاي آنجا را نداريد، همين مسئله را هدف خود قرار دهيد.
اگر فكر مي كنيد قادر به اداره ي يك شركت نيستيد، رسيدن به اين توان و بر عهده گرفتن مسئوليت چنين مكاني را به عنوان مقصود خود انتخاب كنيد.
در روياي خود بينديشيد كه مي خواهيد در كدام نقطه از دنياي حقيقي با يستيد.

آيا تا به حال به اين نكته توجه كرده ايد كه ، چرا باهوش ترين دانش آموزان نمي توانند ذكاوت خود
را در زندگي به كار بگيرند؟
شما در مدرسه حقايق را مي آموزيد ؛ حقايق شناخته شده و مسلم.
وظيفه شما در مدرسه ، اندوختن و به خاطر آوردن حقايق است و هر چه بيشتر بتوانيد آنها را به خاطر بياوريد ، موفق تر بوده و وظايفتان را بهتر انجام داده ايد.
آنها يي كه نمي توانند اين دوران- دوران مدرسه- را با موفقيت پشت سر بگذارند ، به حقايق علاقه مند نيستند ، يا حقايق به گونه يي جذاب و گيرا به آنها عرضه نمي شود .
برخي افراد – بي آنكه علت خاصي داشته باشد- حافظه ي فوق العاده يي براي به ياد سپردن مسائل ندارند.
اين امر بدان معنا نيست كه آنها كودن هستند، تنها اين مفهوم را مي رساند كه تعليمات آكادميك ،جرقه يي در تخيل ايشان نزده و آن را بارور نكرده است.
اشخاص باهوش به سبب  ويزگي هايشان (گذشته) شغل مطلوب و مورد نظر خود را به دست مي آورند ، نه بر اساس تمايلشان به موفق شدن (آينده).
و به همين راحتي بر آنهايي  كه  براي بهتر بودن و بهتر شدن خود بي  درنگ تلاش ميكنند ، سبقت مي گيرند.
مادامي كه شخص هدفمند باشد ، هيچ  مانع و محدوديتي  بر سر راه موفقيت او وجود نخواهد داشت .

در طلب انتقاد افراد از خود باشيد
تا ييد شدن از سوي ديگران، فوق العاده آسان است، تنها كافي است اراده كنيم يا از افرادي كه احتمال بيشتري دارد، آنچه را خواهان شنيدن آن هستيم به زبان بياورند تقاضاي تاييد داشته باشيم .
احتمالا آنها فقط ما را تحسين كرده و هيچ كلمه يا جمله ي انتقاد آميزي بيان نخواهند كرد.ما چون بي صبرانه منتظر شنيدن محسنات خود وتعريف و تمجيد از سوي ديگران هستيم، سعي مي كنيم بر كم و كاستي ها و نقص هايمان سر پوش بگذاريم.
در عوض، اگر شما در صدد كسب ستايش ديگران نباشيد، مي پرسيد:«چه اشكالي در كار من وجود دارد؟ كجاي آن ناقص است؟ چه طور مي توانم نقايص آن را رفع كرده و سطحش را بالاتر ببرم؟»، بدين ترتيب، احتمال بيشتري وجود دارد كه پاسخي منتقدانه، سازنده و حقيقي دريافت كنيد .

مقصر خود من هستم .تمام اشتباهات از جانب من بوده است
اگر در كاري كه مشغول به انجام آن بوده ايد، اشتباهي رخ داد، هرگز ديگران را سرزنش نكنيد .تقصير را به عهده ي هيچ كسي جز خودتان نيندازيد.
حتي اگر كوچكترين نقش وكمترين تماسي با آن كار داشته ايد، مسئوليت كل كار را بپذيريد.
وقتي شما كار را به عهده بگيريد و تمامي مسئوليت آن را بپذيريد، در جايگاهي خواهيد بود كه مي توانيد دست به هر اقدامي در مورد آن بزنيد.
اما بد نيست برخي توجيهاتي را كه عامه ي مردم پس از شكست بدان متوسل مي شوند بر شماريم:
1. دست من كاملا بسته بود.من هيچ اختياري از خود نداشتم.
2.من به شريك بهتري احتياج دارم.
3.پول كافي در اختيار من نبود تا كار را به نحو احسن انجام دهم.
4.رئيس اصلا به حرف من گوش نداد.
5.من زمان كافي در اختيار نداشتم.
اكثر اين گله وشكايت به طور روزمره و در همه مشاغل وجود دارد اما مسئله ي اصلي اين است كه شما هيچ توجهي به شكست ديگران و عدم موفقيت آنها نداشته باشيد بلكه خودتان مسئوليت كاري را كه انجام مي دهيد به عهده بگيريد.

ايده هاي خود را مطرح كنيد و هر آنچه را كه مي دانيد در اختيار ديگران قرار دهيد
اكثر مردم سعي دارند ايده هاي خود را همچون رازي سر به مهر حفظ كنند. اما اندوختن تجربيات و اطلاعات همچون خاتمه بخشيدن به شايستگي هاي خويش است . سرانجام زماني فرا مي رسد كه مي بينيد به ماندابي كهنه مبدل گشته ايد.
اگر هر آنچه را كه داريد در اختيار ديگران بگذاريد، هيچ چيزي برايتان باقي نمي ماند و به نوعي مي توان گفت، تخليه مي شويد.همين امر نيز به شما كمك كرده و وادارتان مي كند تا در نهايت آگاهي و تدبير در صدد افزايش اطلاعات و افزودن دانسته هاي خود برآييد.حتي شايد بهتر باشد بگوييم: كه هر چه بيشتر دانش خود را به ديگران هديه كنيد، چندين برابر آن به شما باز خواهد گشت.ايده ها همچون دانشي عمومي هستند.هرگز ادعاي مالكيت بر آنها را نداشته باشيد.
به خود القا كنيد كه اين عقايد به شما تعلق ندارند، بلكه متعلق به ديگر افراد هستند.از ازل بوده و جريان داشته اند.شما تنها بايد ذهن خود را آماده كنيد تا به دنبال اطلاعات تازه باشد. دنبال فرصتهاي بعدي نباشيد.لحظه هايي را كه در آن هستيد غنيمت بشماريد كه بهترين شانس شما همان است ما اغلب منتظريم تا مشتري، ايده ايي خاص و ناب را مطرح كرده و ما را تماما در چند و چون كار قرار دهد، اما اين امر تقريبا هرگز اتفاق نمي افتد.
شايد شما همين حالا طرحي را در دست داشته يا مشغول انجام كاري باشيد.احتمالا ميگويييد:«خيلي كسل كننده است ،بهتراست هر طور شده آن را سر هم كرده و تحويل دهيم .سعي مي كنيم كار بعدي را خوب انجام دهيم.»كاري كه اينك روبروي شماست،عينا يكي از اين موارد است.نهايت سعي خود را بكنيد و آن را به نحو احسن به سر انجام برسانيد.

سعي كنيد نكات مثبت كارتان بيشتر و پر رنگ تر به چشم بياد
نقاط قوت توليدات يا خدمات خود را پيدا كرده و تا مي توانيد با برجسته كردنشان توجه مشتريان را به آنها جلب كنيد دقيقا همانند كارگردان فيلم هاي كارتوني كه عملي خاص را با اغراق و مبالغه ي بسيار به تصوير مي كشد.
به طور مثال:شما مي دانيد كه اسب مي تواند از روي گودال بپرد،بنابراين مي توانيد  بپذيريد كه از روي دره يي گود و باريك هم پريده و عبور كند.
وقتي ايده ي شما بر مبناي حقيقتي استوار بنا شده باشد،مي توانيد به طور نامحدودي آن را برجسته و متمايز كنيد.

كسي كه هرگز اشتباه نكند،محال است كه موفق شده و به جايي برسد.بايد اشتباه كرد.
بنيامين فرانكلين در جايي چنين عنوان كرد:«من شكست نخورده ام ،تنها ده هزار ايده داشته ام كه هيچ يك به عمل در نيامده اند.»
توماس اديسون مي گويد:«از دويست حباب لامپي كه روشن نشد،هر شكست چيزي را به من آموخت كه در تلاش و آزمايش بعدي خود آن را به كار گرفتم.»
جان ليتل وود – مدير تئاتر- معتقد است:« اگر ما راه را گم نكنيم،هرگز مسيري جديد را پيدا نخواهيم كرد.»
همه اين شخصيت هاي بزرگ و نامي دريافته اند كه شكست ها و استارت هاي نادرست،مقدمه يموفقيت هستند.
رئيس آخرين شركتي كه در آن كار مي كردم به من گفت:«اگر كاري را اشتباه انجام بدهي،اخراج نخواهي شد،اما اگر ابتكار نداشته باشي،حتما اخراج خواهي شد.»
آن شركت و هيأت مديره اش،نگرش فوق العاده مثبتي نسبت به اشتباهات داشته اند.از نظر آنها شكست اصلي ترين يار موفقيت بود.البته اشتباه كردن،نوعي ريسك است.برخي افراد مي ترسند،ايده هاي پيشنهادي خود را مطرح كنند كه مبادا كم بنيه و احمقانه باشند. آنها از آنچه كه احتمالا ديگران در موردشان فكر خواهند كرد،در هراسند.حتما شما تا به حال،در جلساتي كه ارائه ي ايده ها و تفكرات نو از مقتضيات آنها بوده شركت داشته ايد و پيشنهاد اوليه ي خود را مطرح كرده ايد. اگر بگوييد: اين ايده، يكي از انواع پيشنهاداتي است كه ما را به راهكاري نوظهور،رهنمون مي سازد. تمامي حضار ساكت مي شوند،نگاهي به سقف مي اندازند،چشمانشان را مي چرخانند و سپس به بحث باز مي گردند.ريسكها،مقياس سنجش افراد هستند. اشخاصي كه هيچ گاه خطر نمي كنند،بسيار محتاط بوده و سعي در حفظ كارهايشان دارند؛ اما آنهايي كه خطر مي كنند،اغلب بر داشته هايشان مي افزايند. بعضي ريسك ها،درآينده به نتيجه مي رسند؛بنا براين برخي افراد، دست زدن به چنين كارهايي را اشتباه مي دانند.

اينكه بخواهيم همواره خوب ،شماره ي يك ، و حق به جانب باشيم ، اشتباه است
خوب بودن و درجه ي يك بودن بر مبناي دانش و تجربه پايه ريزي مي شود و غالبا هم قابل اثبات است.
دانش از گذشته مي آيد،پس بي خطر است. دانش همچنين از قديم الايام بوده است،پس نقطه ي مقابل نيروي ابتكار خواهد بود.
تجربه حاصل راهكارهايي براي فرار از مشكلات و شرايط گذشته است. مسلما، موقعيت هاي پيشين با شرايط كنوني تفاوت دارند،بنابراين بايد ترتيبي داد تا اين موقعيت ها با مشكلات جديد همخواني داشته باشند. گرچه اين احتمال هم وجود دارد كه، اگر شما تجربه يي را كسب كرده باشيد،مطمئنا آن را به كار خواهيد گرفت.

اخراج از كار حتي مي تواند،حركتي مثبت و پيش برنده باشد.
اخراج شدن از كار،اغلب بدين معناست كه شما با شركت و مسئولان آن اختلاف داريد يعني آن شغل براي شما مناسب نيست.من تا به حال پنج بار اخراج شده ام و هر بار از نظر شغلي گامي به جلو رفته ام . سابق بر اين ،اخراج شدن و بيرون آمدن از محل كار،نكته يي منفي در كارنامه ي شغلي و گذشته ي حرفه اي شخص محسوب مي شد. اما امروزه برخي كارياب ها كه در صدد يافتن افراد ماهر و نادر براي شغلهاي خاص هستند ، اين امر را نكته يي مثبت و كيفيتي ارزشمند مي دانند؛چرا كه اين مسئله مي تواند نشانگر ابتكار و خلاقيت فرد باشد.

هرگز قولي ندهيد كه نتوانيد به آن عمل كنيد.
اكثر ما تمايل داريم هنگام ارائه ي ايده هايمان بيش از اندازه به ابراز احساسات و تعريف در مورد محصول توليدي خود بپردازيم و صد در صد آن را تأييد كنيم .هميشه اين احتمال وجود دارد كه نتيجه ي كار نااميد كننده باشد ،نه فاجعه آميز؛اما پايين تر از حد انتظار.
البته هيچ كس اعتراضي نخواهد كرد ،اما اعتمادشان از شما سلب خواهد شد و بار ديگر همچون نخستين مرتبه به شما اطمينان نخواهند كرد. تنها علت آن نيز، خود شما هستيد . توجه داشته باشيد اگر در مدت معين شده به نتيجه ي دلخواه و اميدواركننده يي برسيد، هم براي خودتان رضايت بخش خواهد بود ،هم براي مشتري .

خواسته ها و اهداف مشتري خود را بشناسيد.
اكثر ارباب رجوع افرادي داراي شخصيت حقوقي هستند كه همواره در صدد حفظ داشته هاي خود بر مي آيند. ايشان گاهي به اشتباه ايده هاي شما را پر خطر مي بينند و اصلا توجه نمي كنند كه شايد همين نظرات ارائه شده از سوي شما سبب پيشرفت آنها و موفقيت آميز بودن دوره هاي شغلي شان شود. بنا براين ممكن است انگيزه هايشان با اطلاعاتي كه به شما مي دهند،متفاوت باشد.

در هنگام رجوع مشتري ،چه كنيد كه او از شما خريد كند؟
ابتدا مطابق ميل او عمل كنيد. سپس ايده ي خود را مطرح كنيد. مطمئنا وقتي شخصي به شما مراجعه مي كند، ايده و نظرات خاص خود را دارد. اگر شما آنچه را كه خودتان ترجيح مي دهيد به او نشان دهيد- نه آنچه را كه او خواهان آن است- حتما خواهد گفت كه، اين همان چيزي نيست كه او به دنبالش بوده است.
اما اگر درابتدا آنچه را كه مدنظر خود اوست به او عرضه كنيد،در كمال آرامش اين آمادگي را پيدا مي كند كه به آنچه قصد فروش آن را داريد،نگاه كرده و بينديشد. بدين ترتيب،به او اجازه داده ايد تا در نهايت احترام و بزرگواري نظر خود را اعلام كند،نه اينكه او را كنار نهاده و نظر خودتان را به او تحميل كنيد.
تا مي توانيد مطابق ميل او عمل كنيد،خواهيد ديد كه او نيز موافق ميل شما رفتار خواهد كرد.بايد توجه داشت گاهي اين احتمال هم وجود دارد كه اطلاعات مشتري خيلي بيشتر از شما باشد.

عنوان
از بيان ايده هاي احمقانه خود نترسيد . همه ما ممكن است به موانعي ذهني برخورد كنيم ، اما بايد اين موانع را از سر راه برداريم. راه از ميان برداشتن چنين سدهايي اهميت ندادن به منعيات و دائما نگران خوب و شماره ي يك نبودن است.
جان كليز- كمدين معروف- اين مطلب را با فصاحتي بيشتر بيان مي كند:« نبوغ خلاق
مسئول موقعيت هايي به دور از تفكر انتقادي است.»

كارت هاي خود را درست حركت دهيد
هر قدر كه شما  خودتان را باور داشته  باشيد ، ديگران شما را همانطور خواهند ديد .
وقتي  چالز ساتچي ،آژانس تبليغاتي  خود را افتتاح كرد ، همه آن را همچون  بوتيكي  جديد و به روز مي نگريستند . او نوشت افزار و لوازم شركت را به گونه يي طراحي و تهيه كرده بود كه همانند بانك به نظر برسد.(گرچه پانزده سال بعد ، شروع به خريد بانك كردند.)
چالز همچنين  يك سوم سرمايه اش را صرف  يك  آگهي  تبليغاتي  تمام  صفحه يي در روزنامه ي  تايمز كرد. نتيجه اين شد  كه بوتيك  نوآورانه اش ، همچون شركتي  تازه تأسيس جلوه كرد.

اين همان چيزي نيست كه شما مي شناسيد
حتما همه شما اين ضرب المثل را شنيده ايد ، اما تا به حال ، به آن فكر هم كرده ايد؟
فرض كنيد كه:من معمار با ذكاوتي بوده و براي شركتي معتبر كار مي كنم ، شركت ،ارزش من را مي داند ، برايم  احترام  قايل است ، و متناسب با همين تفاسير به من حقوق پرداخت مي كند ،اما بيرون از شركت هيچ كس مرا نمي شناسد . به نوعي مي توان گفت ،من خودم را در كارم  دفن كرده ام .

همان كسي است كه شما مي شناسيد
شما در سالن  گفتگو نشسته ايد ،بسيار در مورد  خودتان  صحبت كرده و سپس كارت خود ، مثلا كارت تبليغاتي خود را ارائه مي دهيد . مطمئنا شما را به عنوان يك مسئول
يا مربي معماري ، خواهند پذيرفت .
اما من در سويي ديگر، به علت كمبود مهارتهاي اجتماعي و بي ميلي ام به حركت به جلو ،نا شناخته خواهم ماند. هيچ كس خواهم بود كه از نخست بوده ام. گرچه منصفانه
نيست ،اما حقيقت زندگيست . اگر شما از مسير آگاه بوده و با فنون آشنا باشيد ،ميتوانيد كارت هايتان را درست حركت دهيد.

سخنراني نكنيد .نمايشي جذاب ارائه دهيد
وقتي ما در مراسم سخنراني شركت مي كنيم ،عموما براي ديدن سخنران مي رويم ،نه به جهت شنيدن آنچه كه سخنرانان،مجبور به بيان آنها هستند. ما از آنچه كه ايشان ذكرخواهند كرد ، مطلعيم. به همين علت است كه به ديدنشان مي رويم .
در يك  شعر، ما ابتدا  آهنگ آن را به  خاطر مي آوريم و سپس  كلمات ، يكي يكي  به ذهنمان مي رسند. به جاي  آنكه  با كلمات بازي كنيد و هوش و خرد خود را در اختيار مردم قرار دهيد ؛ بكوشيد يك  نقاشي  براي ايشان به تصوير بكشيد . هر چه تصويري
كه ارائه مي كنيد واقعي تر، برجسته تر و ديدني تر باشد ،افراد بيشتري آنرا  به خاطر
خواهند آورد. از همه مهم تر اينكه ، شما را فراموش نكرده و به خاطر خواهند آورد .

به تبليغات خود اهميت داده و كاري قوي را به نمايش بگذاريد
اگر مي دانيد كه نام  تجاري يا محصول ارباب رجوع شما ، بايد بزرگ و درشت در آگهي نمايش داده شود ،اميد نداشته باشيد كه اگر آن را در هر قسمتي از آگهي ،به هر اندازه يي  قرار دهيد ، باز هم  جذابيت خود را داشته باشد ؛ نه…هرگز چنين نخواهد بود .
طرحريزي خود را با اين پيش زمينه ي ذهني آغاز كنيد كه ،اين مشكل ساده يي است  بايد حل شود و درست مانند بخش لاينفكي از ايده يي خاص است.  با اين امر،همچون نكته يي مثبت و مفيد برخورد كنيد ،نه مشكلي لا ينحل. مبارزه يي دايم ميان ارباب رجوع و اداره ي خلاق آزانس تبليغاتي وجود دارد . ارباب رجوعان  مي خواهند  نامشان ، محصولشان و مزاياي آن را با آگهي  معرفي  كنند و به گوش همگان برسانند. عضو خلاق آژانس تبليغاتي نيز در صدد است ، بدين وسيله ،خودش را به همگان بشناساند .ايده ي خلاق همان چيزي است كه آژانس  مي خواهد آن را در صفحه ي آگهي منقجر كرده و شكوفا  سازد .  البته مشتري هم  از نوع ارائه ي  نشان  تجاري خود و كار با آزانس رضايت خواهد داشت .با اين وجود ،اين دو به طرز غريب و شگفت انگيزي به يكديگر احتياج دارند . فرد خلاق به كسي نياز دارد تا سرمايه گذاري كرده ،خواهان او باشد و حمايتش كند.صاحب كار هم مي داند ،همين ذهن خلاق است كه فروش او را افزايش مي دهد . معمولا ،سبك و مد روز است كه طرح را به افراد ديكته مي كند .طرح هاي درشت و جذاب  ، بهتر از اشكال تهذيب شده و آراسته مفهوم را مي رسانند
اگر شما  طرحي  كامپيوتري و تهذيب  شده را به ارباب  رجوع خود  نشان  دهيد ، احتمالا او آن را نمي پذيرد .
گاهي مسائل بيش از حد نگران كننده يي وجود دارد و گاهي نيز موارد استرس زاي  كمي در ميان است ، البته هر دو آنها به يك ميزان نامطلوب هستند .
اين  اتفاقي است كه افتاده و هيچ تغييري نمي توان در آن ايجاد كرد . بدين ترتيب ، هيچ كاري از دست انسان مأيوس شده بر نخواهد آمد ، البته او هيچ وظيفه يي ندارد.وظيفه شماست كه اوضاع را سر و سامان داده  و رضايت  مشتري خود را حاصل  كنيد ؛ چرا كه در غير اين صورت او اصلا احساس خوشايندي نخواهد داشت.

اگر با مشكل برخورديد ،ابزار كارتان را عوض كنيد
ابزارهاي خود را تغيير دهيد ، اين امر ذهن شما را باز خواهد كرد . من مدت سي سال با طرح هاي بي روحي مواجه بوده ام كه با خودكارهاي نوك نمدي بر روي كاغذ
كشيده مي شدند .كاملا صحيح و قابل قبول است كه سادگي طرح به تمركز هر چه بيشتر شما بر ايده ي خود كمك مي كند ،اما ممكن است اين امر به ايجاد طرح هايي غير جذاب ،بي روح و تكراري منجر شود .در عوض ،طرح هاي خود را با آبرنگ ، زغال چوب ، مداد و خودنويس هايي با جوهر واقعي به تصوير بكشيد .از نقاشي ها و قلم موهاي تزييني استفاده كنيد. هر طرحي كه به ذهنتان مي رسد – هر قدر هم كه كوچك باشد- روي كاغذ بياوريد و آن را به ديد همگان برسانيد . اين راه حل نيست ، اما ذهن شما را باز كرده ، خلاقيتتان را به كار مي گيرد و البته جالب و سرگرم كننده است.
من به خاطر دارم كه به دليل كشيدن يك تابلوي داستاني آبرنگي ،بودجه ي كار از پانزده هزار پوند به بيست هزار پوند افزايش يافت .اين كار مورد توجه مشتري قرار گرفت و او را ترغيب كرد ،تا مشتاقانه چشم انتظار ديدن و گرفتن تكميل شده ي كار باشد.
تعيين كننده اصلي شما هستيد .هر آنچه كه از دستتان مي آيد براي بهتر شدن كار انجام دهيد. منتظر اعجاز نباشيد ،معجزه يي در كار نيست. سحر و جادو در وجود  خود شما و توانايي هاي  شماست. خود  شما هستيد كه معجزه  مي كنيد .
هنر مدير هنري اين است كه اشخاص كارآزموده و با استعدادي را به كار گيرد تا از توانايي هاي خودشان استفاده كرده و حتي فراتر از آن نيز عمل كنند ؛ البته اين كاري دشوار است .
اگر شما دست فيلم ساز را باز بگذاريد ، او هر آنچه را كه از نظر خودش درست باشد
انجام مي دهد ؛ چرا كه فكر مي كند شما همان را از او مي خواهيد . اما احتمالا چنين  نخواهد بود و شما تفكرات ديگري خواهيد داشت .
شما او را به كار گرفته ايد تا نهايت تلاش خود را به انجام رسانده و كاري مطلوب ارائه دهد يا هماني را به فعليت در آورد كه متناسب با كار شماست.
شايد او فقط يك يا دو كار فوق العاده در زندگي اش انجام داده باشد ، اما شما انتظار داريد كاري با كيفيت بسيار بالا و در حد انتظار از او تحويل بگيريد . كه البته بسيار بعيد مي نمايد .اگر شما كاملا او را در جريان امور قرار دهيد ، آزادي عمل را از او گرفته و اجازه نخواهيد داد تا كارش را به همان صورت انجام دهد كه شما مي خواهيد . هنر اين است كه اصل كار به واسطه الهامات و تخيل فرد به انجام برسد .

از تعامل با افراد كار آزموده و درجه يك نهراسيد
بهترين ها هميشه دشوارترين ها هستند . آنها ساده دل وبي تزويرند ،بدون آنكه به همه جوانب پرسشي خاص بپردازند ،فقط يك بخش از آن را بررسي مي كنند ؛ همين است كه ايشان را در چشم همگان ،خوب و نيكو مي نماياند . اين دسته از افراد هيچ تمايلي به سازش و مصالحه ندارند .
شايد اين قبيل افراد به ديگران و مخصوصا جوانان تشر بزنند و با تهديد با ايشان صحبت كنند ؛ اما اگر شما نزد آنها برويد ، تقاضاي راهنمايي كنيد و بگوييد كه
مي خواهيد كاري را به انجام برسانيد ،مطمئنا با روي باز به شما پاسخ خواهند داد؛ چرا كه آنها نيز خواهان اين هستند كه كارها را به خوبي انجام دهند .
اگر شما كاملا بدانيد كه چه مي خواهيد و تمام توان خود را براي بدست آوردن آن به كار بگيريد – گرچه ممكن است بحث و جدلهايي وجود داشته باشد – آنها نيز به شما احترام خواهند گذاشت (شايد در همان لحظه ي نخست چنين نكنند ،اما چندي پس از آن به سوي شما خواهند آمد.)
البته تضميني وجود ندارد كه شما جايگاه شغلي بالاتر و برتري ،پيدا كنيد ؛اما حداقل از كار با آدمهاي دون پايه بهتر است.

فقط در صدد كسب جوايز نباشيد
تقريبا همه انسان ها برنده شدن و جايزه گرفتن را دوست دارند . جوايز فريبنده و نيروزا هستند و همين انرژي نو، سبب ايجاد درآمد است .
اما آگاه باشيد ، كميسيون همواره ،جوايزي شناخته شده به اشخاص اهدا مي كند ؛ به عبارت ديگر، آنچه اهدا مي شود مطابق مد روز است .
اما نيروي ابتكار و خلاقيت نمي تواند متداول و شيك  باشد ، چرا كه از جانب كميسيون به تصويب نرسيده است .
به دنبال مد نباشيد . فقط به موضوع انتخابي خود اطمينان كنيد و آن را پيش ببريد ؛ بسيار بعيد به نظر مي رسد كه وقتتان به هدر رفته و طرحي بي ارزش خلق كنيد . هنر واقعي همين جاست ؛ هنر واقعي همين است .

چه طور مي توانيد شركت خود را به شركتي بزرگ و عالي تبديل كنيد
همه ما خواهان آن هستيم شركتي كه در آن كار مي كنيم ، باعث افتخار و غرورمان باشد. اين امر بر اعتبار و شهرت ما مي افزايد ،سبب مي شود جلوه و احساس بهتري داشته باشيم و به انسان هاي خوب و برتر ، تقرب بيشتري بجوييم .
اكثر ما ترجيح مي دهيم براي شركت هايي كار كنيم كه ازاعتبار فريبنده و بالايي برخوردار باشند . اگر شما براي يكي از اين شركت ها كار مي كنيد ،احتمالا به خاطر همه آن چيزها و مزايايي است كه به شما ارائه مي دهند ؛ اما همه آنقدر ، خوشبخت و خوش شانس نيستند كه بتوانند براي گروه و شركتي كار كنند كه مطلوب بوده و ايشان را مورد لطف و همراهي خود قرار دهند .حال با اين فرض كه تمامي اعضاي شركت شما خلاق و با ذكاوت هستند ، شخص شما قصد داريد ،چه كاري براي تبديل شركت خود به بهترين شركت سال انجام دهيد ؟با صحبت در اين باره شروع كنيد . همانند يك برنده ، تفكر كرده و رفتار كنيد. اين امر از كارهاي ابلهانه و شكست هاي پياپي جلو گيري كرده و به طور موقت ،تفكرات  منفي و نگرش هاي منجر به شكست را متوقف خواهد كرد .اگر اشخاصي باهوش و خلاق را يافتيد ،مسئله را با آنها در ميان بگذاريد و با ديگران نيز در مورد اين افراد صحبت كنيد . اما اگر با پافشاري بي جهت آنها مواجه شديد  اخراجشان كرده يا- همانند يكي از دوستان من- با شخصي كه گستاخانه راجع به شركت خود سخن گفته ،بجنگيد .
افراد به زودي متوجه مقصود شما خواهند شد.  
انتظار نداشته باشيد ،مسئولان بلند پايه ي شركت راه را به شما نشان دهند. آنها شديدا درگير اداره ي شركت هستند . تصميم بگيريد كه شركتتان را به يكي از بهترين ها تبديل كنيد يا حداقل مصمم شويد تا كاري متفاوت ارائه دهيد، بدانيد كه اعتبار شركت بر اساس يك يا دو گزارش كليدي ،پايه ريزي مي شود و سپس روشي را براي عملي  كردن تصميم خود انتخاب كنيد .

نويسنده: پل آردن  /   ترجمه و ويرايش : الهام حاجي باقري – حسنعلي ميرزا بيگي
ناشر: فراگفت  /  ناشر همكار: آيينه دانش ، دكتر باهر – فن افزار
نوبت چاپ :اول- 1388
تيراژ : 5000  نسخه / طراحي جلد : عليرضا رضايي
حروفنگاري  : سهيلا گرنه زاده / شابك : 7-14-5553-600-978
كتابخانه ملي ايران :13716-88 م

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *