نویسندگان: غلام محمد صنعتی – داوود عین آبادی
بهرهوري استفادة مؤثر و كارآمد از وروديها يا منابع براي توليد محصول يا ارائة خروجيهاست
Productivity and Production Management
چكيده
يكي از راههايبهبود و پيشرفتاقتصادي و روزافزون يك واحد توليديصنعتي، اندازهگيري بهرهوري آن است و براساس اندازهگيري و تجزيه و تحليل شاخصهاي بهرهوري، فرصتهاي بهبود تعريف مي شود و چرخه بهبود را ميتوان انجام داد. اما مشكل اصلي كه در سنجش بهرهوري با آن مواجه ميشويم عدم تعريف صحيح شاخصهاي بهرهوري در عمل و نحوه تعريف و اندازهگيري آنهاست.
در اين مقاله پس از مرور مختصر ادبيات و مفاهيم و واژههاي مربوط به بهرهوري، چرخه بهرهوري، مدار بهبود و …، به صورت سيستمي اندازهگيري بهرهوري واحدهاي توليدي مورد بررسي قرارگرفته و نتايج به صورت مطالعه موردي تشريح و ارائه شده است.
مقدمه
بهرهوري استفادة مؤثر و كارآمد از وروديها يا منابع براي توليد محصول يا ارائة خروجيهاست. وروديها (نهادهها) منابعي از قبيل مواد اوليه، ابزارآلات و تجهيزات، نيروي كار و زمين و … هستند كه براي خلق خروجي يا ستاده (محصولات توليدي، خدمات ارائه شده) استفاده ميشوند. اندازهگيري بهرهوري براي هر سازمان ضروري است و اين امر به حدي حائز اهميت است كه ميتوان با برقراري و اجراي يك سيستم اندازهگيري بهرهوري به نقاط قوت و ضعف يك سازمان توليدي پي برد. اين مقوله در مباحث تئوري بسيار ساده است، ولي در زمان پيادهسازي و عملياتي كردن، آنچنانكه در تئوري سهل مينمايد، آسان نيست، چراكه تعريف دقيق شاخصها، ايجاد مكانيزمي جهت توليد دادهها و اطمينان از صحت دادههاي توليد شده، اندازهگيري صحيح شاخصها، همه و همه مواردي هستند كه در عمل بسيار دشوار مينمايند. بنابراين بايد در طراحي و پيادهسازي سيستم اندازهگيري بهرهوري به آنها توجه شود.
تعاريف بهرهوري
تعريف مركز بهرهوري ژاپن (JPC) : بهرهوري عبارت است از به حداكثر رساندن استفاده از منابع، نيروي انساني، تسهيلات و غيره به طريقه علمي و كاهش هزينه هاي توليد، گسترش بازارها، افزايش اشتغال، كوشش براي افزايش دستمزدهاي واقعي و بهبود معيارهاي زندگي آنگونه كه به سود كاركنان، مديريت و عموم مصرف كنندگان باشد.
تعريف مركز بهرهوري ايران (NIPO): بهرهوري يك فرهنگ، يك نگرش عقلايي به كار و زندگي است، كه هدف آن هوشمندانه تر كردن فعاليتها براي دستيابي به زندگي بهتر و فعالتر است.
انواع بهرهوري
1ـ بهرهوري جزء: رابطة بين ستاده با يكي از منابع ورودي(نهاده) است. مثلاً بهرهوري نيروي انساني، بهرهوري سرمايه و يا بهرهوري مواد كه اصطلاحاً به آن بهرهوري جزء ميگويند.
2ـ بهرهوري كل عوامل: نسبت برون داد خالص است به مجموع نهاده هاي نيروي كار و سرمايه. منظور از برون داد خالص همان ارزش افزوده است.
-3 بهره وري كل: نسبت كل برون داد تقسيم بر جمع عوامل درون داد را بهره وري كل گويند.
چرخه بهرهوري
براي اينكه ما به موفقيت دست يابيم و سيستمي كه طراحي شده است، اثربخشي لازم را داشته باشد، حتماً بايستي كوشش و تلاش ما داراي چارچوب خاصي باشد. به عبارتي براي رشد بهرهوري يك سازمان (واحد توليدي)، تلاش و حركت ما بايد براساس فرايندي باشد كه به آن چرخة بهرهوري ميگويند.
سنجش و اندازهگيري جزء لاينفك فرآيند بهرهوري است. اگر بخواهيم بهرهوري را در فرهنگ سازماني جلوهگر سازيم، شرط اساسي آن وجود ابزاري براي كنترل و نظارت بر پيشرفت، يافتن نقاط قابل بهبود و … است.
در چرخة بهرهوري، براي شروع برنامه بهرهوري ابتدا بايستي پس از تعريف صحيح شاخصها به اندازهگيري آنها ميپردازيم.جهت تعريف شاخصها بايد نكاتيرا مد نظر داشت كه با رعايت آنها ميتوان شاخصهاي مناسبي تعريف كرد و به اندازهگيري پرداخت. مهمترين نكات در تعريف معيارها، اجرايي و عملياتي بودن آن معيار است، پس نبايد معياري تعريف شود كه نتوان آن را پيادهسازي كرد. همچنين از نكات ديگر، معياري بايد تعريف شود كه قابل اندازهگيري و محاسبه باشد. تعريف صحيح شاخص اولين گام در قسمت سنجش و اندازهگيري چرخة بهرهوري است. پس تعريف شاخص غلط ما را به نتايج بهرهوري غلط ميرساند. بعد از به دست آمدن نتايج بهرهوري، در گام دوم به ارزيابي بهرهوري هر يك از شاخصها ميپردازيم. (نقاط ضعف و قوت را شناسايي ميكنيم.) پس از ارزيابي جهت مرتفعسازي مشكلات و افزايش بهرهوري با جلساتي كه برگزار ميشود به تجزيه و تحليل ارزيابي ميپردازيم و جهت بهبود برنامهريزي صحيحي براي واحدهاي مربوط انجام ميدهيم (برنامهريزي خواه كوتاه مدت باشد يا بلند مدت.) در گام چهارم پس از برنامهريزي، گامهاي اساسي جهت بهبود بهرهوري و افزايش و رشد اقتصاد شركت برداشته ميشود به همين ترتيب اين چرخه ادامه مييابد.
تعريف سيستم اندازهگيري بهرهوري در واحدهاي توليدي
هر سيستمي كه طراحي ميشود داراي الگوريتم خاص خود است. پس در اندازهگيري بهرهوري يك سري داده به عنوان ورودي لحاظ شده كه پس از انجام يك سري فرايند به محصول نهايي (خروجي)، تبديل ميشود. بنابراين در اندازهگيري بهرهوري براي رسيدن به بهرهوري مطلوب، ما با يك سيستم مواجه هستيم. در شكل (1) ميتوان مفهوم بهرهوري از ديدگاه سيستمي را مشاهده كرد.
باتوجه به اينكه براي محاسبه بهرهوري يك سري ازعوامل (معيارها) به عنوان خروجي (Output) و يك سري به عنوان ورودي (Input) لحاظ ميشوند، بنابراين برحسب انواع منابع مورد استفاده، يك سيستم بهرهوري ميتواند طرق مختلفي داشته باشد. پس جهت محاسبه بهرهوري واحدهاي توليدي شركت مورد مطالعه در اين تحقيق شاخصهايي را شناسايي و تعريف كردهايم كه در ادامه به توضيح آن ميپردازيم :
مطالعه موردي
معيارهاي بهرهوري منتخب براي سازمان توليدي (صنعتي) مورد مطالعه
1ـ فضا (ساختمان)
2ـ ابزار، تجهيزات و ماشينآلات
3ـ نيروي انساني (دارايي فكر + مهارت و تجربه)
4ـ موجودي انبار.
براي اندازهگيري بهرهوري بايستي به سه گام اساسي توجه شود. به عبارتي در مطالعة موردي كه اندازهگيري بهرهوري در آن انجام شده است، باتوجه به شرايط موجود و محصولات و خدمات نهايي، اين سه گام تعريف و محاسبات لازم انجام شده است كه به صورت كامل به تشريح آن ميپردازيم.
اولين گام دراندازهگيري بهرهوري، شناسايي ستانده (خروجي ) است.
ارزش حاصله (سود / خروجي) = درآمد – هزينه
گام بعدي، شناسايي انواع نهاده (ورودي) و اندازهگيري آنهاست.
نهاده (ورودي) = فضا + نيروي انساني + تجهيزات + موجودي انبار
گام سوم، محاسبة بهرهوري : تقسيم ستانده بر نهاده
تشريح گامهاي فوق
گام اول : روش محاسبه ارزش حاصله (ستانده /خروجي)
در محاسبة ستانده (خروجي) مطالعة موردي، دوره ارزيابي، يك ساله مدنظر قرار گرفته است كه براي به دست آوردن ارزش ريالي آن، جمع كلية خدمات انجام شده آن بخش (واحد/شركت/سازمان) محاسبه و از هزينههاي مربوطه كسر شده است و بدين ترتيب ارزش حاصله (ستانده) را به دست آوردهايم.
گام دوم : روش محاسبه نهادهها (وروديها)
1ـ فضا (ساختمان) : باتوجه به اينكه ساختمانهاي مورد استفاده در سالهاي گذشته بنا و تأسيس شدهاند، محاسبة ارزش ريالي آن زمان، باعث خطاي محاسباتي ميشود. پس براي تخمين ارزش ريالي اين منبع، ارزش روز آن محاسبه شده است. براي محاسبة ارزش ساختمان در دورة خاص دو روش مطرح ميشود : 1ـ محاسبة ارزش روز ساختمان كه بايستي استهلاك ساختمان در محاسبات ديده شود و سپس ارزش ساختمان در دورة ارزيابي يا 2ـ محاسبة اجاره بهاي چنين ساختماني در يك دورة ارزيابي، كه اين روش نسبت به روش قبل از بابت تخمين ارزش ريالي ساختمان بهتر است.
2ـ تجهيزات و ماشينآلات : در محاسبة ارزش ريالي ابزارآلات، تجهيزات و ماشينآلات با دو مورد مواجه ميشويم. اول اينكه قسمتي از ابزارآلات و تجهيزات در سالهاي گذشته خريداري شده و دوم اينكه ابزارآلات جديدي هم طي سالهاي اخير خريداري و به آنها اضافه شدهاند. پس براي محاسبه بايستي هر دو مورد را با يك واحد (خط كش) محاسبه كرد. بنابراين جهت انجام اين كار، ارزش روز هركدام از سرفصلها جداگانه محاسبه شد و براي ابزار و تجهيزاتي كه ارزش روز آن قابل محاسبه نيست، ارزش دفتري محاسبه شده و در نهايت ارزشهاي ريالي به دست آمده باهم جمع و به عنوان ارزش ريالي ابزارآلات و تجهيزات حساب شد.
3ـ موجودي انبار : براي محاسبة ارزش ريالي موجودي انبار با توجه به اينكه گردش موجودي در هر ماه وجود دارد، محاسبه ها براساس كلية گردشهاي انبارهاي فرعي و مركزي انجام شد و در نهايت پس از محاسبات مربوط، آنها را يكپارچه و ارزش ريالي كل موجودي انبار را محاسبه كرديم.
4ـ نيروي انساني : در محاسبه ارزش ريالي اين ورودي، دو پارامتر مد نظر قرار گرفته است :
الف) دانش : در محاسبة ارزش ريالي دانش، هزينة نفرساعت پرسنل با مدارك تحصيلي در دورة ارزيابي محاسبه شده است. به عبارتي با اين محاسبه به ارزش دارايي فكر پرسنل يك سازمان پيميبريم.
ب) تجربه : در محاسبة ارزش ريالي تجربه، ملاك مبلغ حقوق دريافتي دورة ارزيابي لحاظ شده است.
روش محاسبه بهرهوري كل
مبلغ ستانده كه در يك سال توسط واحد توليدي كسب شده است را محاسبه و بر جمع ارزش ريالي كلية منابع موجود (چهار منبع ذكر شده) تقسيم كرديم و عدد به دست آمده نسبت بهرهوري كل منابع آن قسمت (توليدي) را نشان ميدهد.
تجزيه و تحليل و بهبود بهرهوري
بهبود بهره وري، مسئوليت اصلي مديريت است .افزايش بهرهوري امكان پذير نيست مگر با شناخت و تجزيه وتحليل آن . با اندازه گيري بهرهوري به روند بهرهوري (مثبت / منفي) يك شركت توليدي پي ميبريم. اندازهگيري بهرهوري به ما كمك ميكند تا فرصتها و عوامل موثر در بهبود بهرهوري را بشناسيم و جهت ارتقا (بهبود) بهرهوري، پيادهسازي كنيم. نتايج حاصل از اندازهگيري را ميتوان در جلسات بهبود مطرح كرد و اعضاي جلسه ميتوانند به صورت طوفان ذهني علل پايين بودن بهرهوري و روشهاي بهبود را مطرح كنند. بعد از بررسي و تحليل به صورت پروژههاي بهبود بهرهوري در برنامههاي كاري قسمتهاي مختلف، تعريف و به پيادهسازي آن اقدام شود.
اندازهگيري بهرهوري واحدهاي توليدي درشركت مورد مطالعه
1ـ محاسبه ستانده: جهت محاسبه و به دست آوردن ستانده، بايد درآمدهايي كه توسط واحدهاي توليدي در يك دورة خاص (دورة ارزيابي) از بابت محصولات توليدي يا خدمات انجام شده، كسب شده است را از هزينههاي مربوطه كسر كرد تا به ارزش حاصله (سود / زيان) دست يابيم.
2ـ روش محاسبه نهادهها : در محاسبة بهرهوري صورت و مخرج كسر بايستي از يك نوع باشند. به عبارتي در اندازهگيري بايد صورت و مخرج، يك واحد باشند، در غير اين صورت نتايج به دست آمده اشتباه خواهدبود.
ـ فضا (ساختمان) : در محاسبة فضا ابتدا متراژ ساختمانهاي مربوط به واحد توليدي را به دست آورد و سپس ارزش روز آن محاسبه كرد.
ـ ابزارآلات، تجهيزات و ماشينآلات : پس از يكسانسازي ارزش ريالي ابزارآلات، تجهيزات و ماشينآلات خريداري شده در سالهاي قبل و اخير، ارزش ريالي آنها محاسبه ميشود.
ـ موجودي انبار : با مدنظر قرار دادن گردش موجودي انبار در طي يك سال (دورة ارزيابي) به ارزش ريالي آن دست مييابيم.
ـ نيروي انساني : در محاسبة ارزش ريالي منبع نيروي انساني با محاسبة ارزش دارايي فكر و مهارت كه قبلاً بيان شده ارزش ريالي آن محاسبه ميشود.
نمودار ارزش ريالي منابع مورد استفاده : با محاسبات انجام شده برروي چهار منبع (ورودي)، ارزش ريالي هر يك از منابع در جدول 1 نشان داده شده است. همانطور كه در جدول مشاهده ميشود، بيشترين ارزش ريالي به دو منبع نيروي انساني و موجودي انبار اختصاص يافته است كه همين امر باعث پايين آمدن نرخ بهرهوري كل شده است.
3ـ روش محاسبه بهرهوري :
1-3) محاسبه بهرهوري جزئي : همانطور كه قبلاً عنوان شد جهت محاسبه بهرهوري هر يك از منابع كافي است جمع درآمد بر ارزش هر يك از منابع دخيل (وروديها) تقسيم شود. در جدول شمارة 1 محاسبات انجام شده و بهرهوري هر يك ار منابع بيان شده است.
2-3) محاسبه بهرهوري كل : جهت محاسبه بهرهوري كل منابع كافي است جمع درآمد حاصل شده (ستاده) بر مجموع كل ارزش هر يك از منابع (ورودي) تقسيم شود. ميزان بهرهوري به دست آمده در جدول شمارة 2 محاسبه و بهرهوري كل منابع بيان شده است.
نتيجهگيري
پس از بيان مطالب در حوزة اندازهگيري بهرهوري، به اين نتيجه ميرسيم، جهت اجراي كامل چرخه بهرهوري و رسيدن به نتايج مطلوب و رشد بهرهوري بايد پنج آيتم زير را رعايت كرد :
-1 وجود ديدگاه سيستمي
-2 تعريف صحيح شاخصها
-3 ايجاد مكانيزمهاي ارتباطي جهت توليد دادههاي شاخصها
-4 ايجاد استانداردها و خط مبنا براي بهرهبرداري
-5 توجه به روندها (مهم ايجاد روند مثبت در بهرهوري).
با اجراي چرخة بهرهوري، سازمان ميتواند پويا شود و در جهت استفاده مناسبتر از منابع در دسترس خود حركت كند. موارد زير علاوهبر بحث بهبود و استفادة بهتر از منابع ميتواند به عنوان ساير دستاوردهاي چرخة بهرهوري مدنظر باشد:
-1 نسخهاي جهت مقايسه واحدهاي مختلف توليدي در يك شركت و تأثير در ميزان پرداختها (معيار كليدي براي ارزيابي واحدها)
-2 تنظيم و اولويتبندي فعاليتها و پروژهها
-3 شناسايي و حل مشكلات قبل از جدي شدن آنها (يافتن گلوگاهها و عارضهيابي)
-4 كاهش قيمتهاي محصولات و افزايش توان رقابتي
-5 بهبود سيستم و فرايندها
-6 بهبود زندگي و شرايط كاري و انگيزة كاركنان.
در پايان اينكه، يكي از نكات مهم در بهرهوري تعريف و محاسبه بهرهوري واحدهاي تحقيقاتي و ستادي است، همانطور كه در اين مقاله بيان شد اين شاخصها مربوط به واحدهاي توليدي است و براي تعميم به ساير واحدهاي تحقيقاتي و ستادي بايد چارهانديشي كرد.
منابع
1ـ دكتر خاكي غلامرضا ، مديريت بهرهوري (تجزيه و تحليل آن در سازمان)، چاپ سوم، تهران، مركز انتشارات علمي دانشگاه آزاد اسلامي، 1382
2ـ جي . اي . بيهيل، ترجمة احمدرضا اشرفالعقلايي، بهرهوري در اداره، انتشارات بصير، 1377
3ـ سازمان بهرهوري ملي ايران، راهنماي اندازهگيري بهرهوري در واحدهاي صنعتي، انتشارات بصير
4ـ دكتر سيد حسين ابطحي و بابك كاظمي، بهرهوري، انتشارت مؤسسة مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني، 1379
5ـ جوزف پروكوپنكو ـ كلارس نورث، مديريت بهرهوري و كيفيت، تأليف گروه مؤلفان، ، انتشارات بصير، 1378
6ـ ويليام اف. كريستوفر ـ كارلجي . تور، شانزده اصل راهبردي براي بهرهوري و كيفيت جامع، ترجمة هدايت طباطبايي، ناشر مؤسسة آموزشي و تحقيقاتي صنايع دفاع، 1378
* این مقاله در تدبیر به چاپ رسیده است.
Productivity and Production Management
In economics, productivity is the amount of output created (in terms of goods produced or services rendered) per unit input used. For instance, labor productivity is typically measured as output per worker or output per labor-hour.
Production, however, is the act of making things; in particular the act of making products that will be traded or sold commercially. Production decisions concentrate on what goods to produce, how to produce them, the costs of producing them, and optimizing the mix of resource inputs used in their production.
Productivity and production management is the art of conducting and directing, through the application of frameworks and techniques, all aspects and operations of developing, creating, and innovating products.
Productivity and production management’s ultimate goal is the efficient consumption and allocation of resource inputs to maximize the quality and quantity of goods produced or services rendered.
To improve productivity and production management, organizations should use forecasts on demand to preordain production plans. Through it, miscalculations could be sidestepped. Businesses that produce to order would be able to supervise the backlog of unfilled orders, while those that produce to stock would be enabled to observe and control the level of inventory. Forecasting capabilities could be enhanced by way of incorporating excellent information technology.
Another tool for enhancement is standardization—a necessary foundation on which innovations can be focused. Standardizing methods can be implemented by prognosticating revolution on product and on process. These involve methodologies such as process reengineering and major product redesign, both requiring process automation. Some enterprises choose to do small upgrading at a time to minimize the cost of these processes.
Another way to improve productivity and production management is keeping managers vigilant of the factors that constitute problems regarding quality, cost and time in the production area. The most popular approaches are lean manufacturing and workplace improvement. Both approaches encourage worker and management collaboration emanating mutual respect; and straightforward and transparent improvement methodologies.
Lean marketing is the methodical extermination of wastes that are the root of productivity and production incompetence and slow advancements. These wastes may include: overproduction; inaccurate inventory; slow-paced transportation; product defects; and unnecessary processes.
Workplace improvement involves activities such as developing good relationships circling around the workers, management, suppliers and consumers; acquiring proper and state-of-the-art technology; empowering workers to make improvements; improving production scheduling, quality assurance, inventory, manufacturing methods and efficiency control; and conserving materials, energy and time.
To gain productivity and production management advantage, the aforementioned can be organizationally applied. If not, researching on ways on developing this field could be conducted. One point is vital: total restructuring of productivity and production ways is harder than maintaining good and tested practices.
Copyright 2007 Ismael D. Tabije