بررسی رابطه سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار

نویسنده: میلاد حسن زعیم

چکيده: امروزه دانش به عنوان مهم‌ترين سرمايه، جايگزين سرمايه‌هاي مادي به ويژه در محيط رقابتي و فناوری ‌‌شده ‌است. لذا مفهوم سرمايه فكري كاربردي مهم و گسترده یافته ‌است. سرمايه فكري در مشتريان، فرايندها، اطلاعات، علامت تجاري، منابع انساني و سيستم‌هاي سازمان متجلي مي‌شودو نقش فزاينده‌اي در خلق مزيت‌هاي رقابتي پايدار ايفا مي‌كند. این پژوهش به بررسی رابطه سرمایه فکری و عملکرد شرکت‌های پذیرفته‌‌شده در بورس اوراق بهادار پرداخته است. به اين منظور ابتدا پنج شاخص کليدي عملکرد شرکت‌ها و شاخص کارایي سرمايه فکري با استفاده ‌از مدل “پاليک” در جامعه آماری شرکت‌هاي پذیرفته‌‌شده در بورس اوراق بهادار طی سال‌های 1390 تا 1393، اندازه‌گيري ‌‌شده، سپس تاثير سرمايه فکري و اجزای آن بر هر يک از شاخص‌هاي عملکرد مالي با استفاده ‌از الگوی رگرسيون خطي مورد آزمون قرار گرفته است. نتايج حاصل از اين تحقيق نشان می‌دهد سرمايه فكري با شاخص‌هاي نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، بهره‌وري كاركنان و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتري هر سهم، بازده دارایی‌ها و سود هر سهم رابطه مستقیم دارد.
كليد واژه‌ها: سرمایه فکری، عملکرد مالی، سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه فیزیکی.

مقدمه
بسياري از سيستم‌هاي حسابداري فعلي از نقش و اهميت فزاينده حق مالكيت معنوي و دانش در سازمان‌‌هایي عصر نوين غافل بوده و از توان سنجش ارزش واقعي دارايي‌ها در محاسباتشان ناتوانند. به عبارت دیگر، صورت‌هاي مالي در تشريح ارزش واقعي شركت‌ها از محدوديت‌هاي بسياري برخوردار هستند. در جوامع دانش‌محور كنوني، بازده سرمايه فكري بكار گرفته‌‌شده بسيار بيشتر از بازده سرمايه‌هاي مالي به كار گرفته‌‌شده، ‌اهميت يافته است ( Bontis, 1999) اين به آن معناست كه در آينده در مقايسه با سرمايه‌هاي فكري، نقش و اهميت سرمايه‌هاي مالي در تعيين قابليت سودآوري پايدار، كاهش چشم‌گيري خواهد يافت. اين موضوع موجب ايجاد فاصله بين ارزش واقعي شركت‌ها و سازمان‌ها با آنچه كه در محاسبات حسابداري سنتي اعمال مي‌گردد، ‌‌شده ‌است.
مسئله اصلي اين پژوهش بررسي نقش و اهميت سرمايه فكري در ارزش واقعي شركت‌ها و كاركرد مالي آنهاست؛مسئله‌اي که اهميت و جايگاه تعيين‌كننده‌اي در موفقيت يا شكست شركت‌ها دارد. از سوي ديگر به دليل اقبال و توجه رو به افزايش شركت‌هاي مطرح نسبت به مفهوم سرمايه فكري، اين پژوهش تلاشی براي ارج نهادن بر اين مفهوم در كشور نيز به شمار مي‌آيد.

ضرورت انجام پژوهش

افزايش شكاف بين ارزش واقعي و دفتري شركت‌ها، توجه محققان را براي توضيح ارزش نامرئي كه در اين بين از صورت‌هاي مالي حذف‌‌ شده، جلب کرده ‌است. ارزشي كه ما از آن تحت عنوان سرمايه فكري نام مي‌بريم و در تمامي ابعاد سازمان همچون يك پيكره دانش حضور دارد، اما ناديده گرفته مي‌شود. بر اساس تحقيقات صورت‌گرفته بين 500 شركت تايواني، نسبت ارزش بازار (واقعي) شركت‌ها به ارزش دفتري آنها به تدريج از 1 تا بيش از 5 برابر بين سال‌هاي 2010 تا 2014 افزايش يافته است. تحقيقات نشان داده‌اند كه در حدود 80 درصد ارزش بازار شركت‌ها در گزارش‌هاي مالي آنها منعكس نشده ‌است. (مدهوشی و اصغرنژاد امیری، 1392) اهميت و ضرورت پژوهش حاضر ناشي از اهميت و فزاينده‌اي است كه اين سرمايه كمتر شناخته‌‌شده (سرمايه فكري) در ارزش واقعي شركت‌ها و عملكرد مالي آنها و به تبع آن موفقيت و شكست آنها در محيط رقابتي و پيچيده ‌امروزي دارد.

پیشینه پژوهش
واژه سرمايه فكري ابتدا به‌وسيله «جان كنت گالبريس» به كار برده شد. در اين تعريف “اقدام فكري” چيزي فراتر از مفهوم تفكر به عنوان “تفكر محض” است. به‌كارگيري اين نگرش به اين معناست كه احتمالا سرمايه فكري پوياتر از شكل ثابت سرمايه است Edvinsson,1996) )در بحث سرمایه فکری و رابطه آن با عملکرد شرکت‌ها، تحقیقات مختلفی انجام شده است. يكي از آنها مطالعه‌اي است كه توسط بونتيس با هدف بررسي سه جزء سرمايه فكري يعني سرمايه مشتري، سرمايه ساختار و سرمايه انساني در بخش خدماتي و غيرخدماتي در مالزي انجام‌‌ شده است. اين بررسي نشان مي‌دهد كه سرمايه ساختاري تاثير بيشتري بر عملكرد هر دو صنعت دارد. اگر چه تاثير سرمايه انساني نيز در هر دو صنعت با اهميت بوده، اما تاثير آن بر شركت‌هاي غيرخدماتي بيشتر از شركت‌هاي خدماتي بوده است.
پاليك از الگویی با عنوان “ضريب ارزش افزوده فكري” كه از طريق آن عملكرد سرمايه فكري بانك‌هاي استراليا در سال‌هاي 1993 تا 1995 و بانك‌هاي كرواسي در سال‌هاي 1996 تا 2000 را اندازه‌گيري نموده بود، استفاده کرده است. نتايج هر دو بررسي، تفاوت قابل ملاحظه‌اي را در رتبه‌بندي موسسات مالي بر اساس معيارهاي حسابداري سنتي با حسابداري مبتني بر كارايي نشان مي‌دهد. با استفاده از همين الگو، ماوريديس عملكرد بانك‌هاي ژاپني را در سال 2000 مطالعه كرد. مطالعات او نيز تفاوت قابل ملاحظه‌اي را ميان عملكرد سرمايه فكري در ميان گروه‌هاي مختلف بانك‌هاي ژاپني نشان مي‌دهد (Pulic, 2000) )
فایرر و ويليامز رابطه بين عملكرد سرمايه فكري و شفافيت عملكردهاي شركت‌ها را مورد بررسي قرار دادند؛ اما يافته‌هاي وي رابطه منظمي ميان اين دو يافت نكرد، اگر چه در سطوح بالاي سرمايه فكري به نظر مي‌رسيد كه كاهش زيادي در ميزان شفافيت سرمايه فكري به وجود آمده است Edvinsson,  1996) )
بارني معتقد است از زماني كه سرمايه فكري از لحاظ ماهيت عموما يك مفهوم نامشهود شناخته شد، رفته رفته به عنوان دارايي راهبردی كه مزيت‌هاي رقابتي پايدار و عملكرد مالي بهينه ايجاد مي‌كند، از طرف شركت‌هاي مطرح به طور گسترده‌اي مورد توجه قرار گرفته است Barney, J. 1991). )
ادوينسون و مالون نيز تفاوت بين ارزش بازار و ارزش دفتري را به عنوان سرمايه فكري تعريف کردند. به اعتقاد بونتيس، سرمايه فكري شركت در يك مفهوم وسيع‌تر شامل سرمايه انساني و سرمايه ساختاري مي‌شود Bontis,1996).  )وي در مقاله ديگري بيان مي‌دارد كه سرمايه انساني شامل مجموعه‌اي از ويژگي‌هاي كاركنان همانند شايستگي، تعهد، انگيزه و وفاداري آنان است.
اگر چه سرمايه انساني به عنوان جوهره سرمايه فكري محسوب مي‌شود اما ویژگی آن اين است كه با خروج كاركنان از بين مي‌رود Bontis, 1999). )
تان و همکاران در تحقیقی که در سال 2007 انجام شد، به بررسی رابطه سرمایه فکری و عملکرد مالی 150 شرکت از شرکت‌های بورس اوراق بهادار در فاصله سال‌های 2000 تا 2002 سنگاپور پرداختند. نتایج این پژوهش در بخش‌‌‌‌های مختلف قابل توجه بود. از جمله اینکه  سرمایه فکری و عملکرد مالی این شرکت‌ها به گونه‌ای معنادار از همبستگی مثبت برخوردار هستند. همچنین سرمایه فکری و عملکرد آتی شرکت‌ها و نیز نرخ رشد سرمایه فکری با عملکرد شرکت‌ها دارای رابطه مستقیم بودند. از سوی دیگر، سهم سرمایه فکری در عملکرد شرکت‌ها با صنعت متفاوت بودند Tan, 2007). )
دونالدسون و پرستون در مقابل سرمايه ساختاري را مطرح کردند. سرمايه ساختاري متعلق به كل سازمان است و شامل سرمايه نوآوري، سرمايه روابط، شالوده سازماني و غيره مي‌شود. محاسبه ارزش سرمايه فكري با نظریه نگرش سهامداران مطابقت دارد كه معتقد است روابط ذي‌نفعان شامل تمامي اشكال رابطه شركت با سهامدارن، كارمندان، مشتريان، عرضه‌كنندگان و نمايندگان اتحاديه‌ها مي‌شود Donalson , Preston , 1995). )
دو محقق به نام‌هاي لو و رادهاكريشنان معيار اندازه‌گيري سرمايه سازماني را از طريق الگوسازي فروش شركت به عنوان تابعي از سرمايه سازماني شركت، خالص دارايي‌هاي ثابت، تعداد كاركنان و سرمايه تحقيق و توسعه، گسترش بخشيدند. آنها با بررسي حدود 250 شركت نشان دادند كه سرمايه سازماني فراتر از دارايي‌ها، ارزش بازار و رشد و جايگاه بالقوه شركت را به طور مشخص تخمين خواهد زد Lev , 2003). )
رودف و ليليارت نیز در سال 2002 جهت رفع نقاط ضعف روش‌‌‌‌های سنجش سرمایه فکری و دارایی‌های نامشهود روشهاي مالي خاصي را با عنوان FIMIAN ارائه کردند (Rodov, Philippe . 2002). )
چن و همکاران به بررسی رابطه بین سرمایه فکری، ارزش بازار و عملکرد مالی شرکت‌های بورس اوراق بهادار تایوان طی سال‌های 1992 تا 2002 پرداختند. نتایج پژوهش حاکی از وجود تاثیر مثبت سرمایه فکری بر عملکرد مالی و ارزش بازار این شرکت‌ها بود. همچنین این تحقیق نشان داد که می‌توان از سرمایه فکری به عنوان یک شاخص پیش‌بینی‌کننده عملکرد مالی آتی استفاده نمود Chen, 2005). )
انواری رستمی و سراجی نیز پس از سنجش سرمایه فکری به 5 روش گوناگون، به بررسی رابطه آن با ارزش بازار سهام شرکت‌های بورس پرداخته‌اند که در سه روش، رابطه معنادار مستقیمی میان این دو متغیر تایید شده است (انواری رستمی و سراجی، 1384)
پژوهشی توسط مدهوشی و اصغرنژاد امیری نیز به سنجش سرمایه فکری و بررسی رابطه آن با بازده مالی شرکت‌ها در شرکت‌های سرمایه‌گذاری بورس اوراق بهادار ایران انجام ‌‌شده است. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه مستقیم بین سرمایه فکری و بازده مالی و بازده مالی آتی شرکت‌های مذکور است (مدهوشی و اصغرنژاد امیری، 1388)

سنجش سرمايه فكري
امروزه سيستم‌هاي سنجش فراواني جهت اندازه‌گيري سرمايه فكري طراحي‌‌ شده است، اما هنوز يك روش جامع جهت سنجش وجود ندارد. به رغم كوشش‌هاي زياد اخير براي سنجش كيفي و در برخي موارد كمي دارايي‌هاي نامشهود، هنوز يك سيستم جامع و كامل كه تمامي جنبه‌هاي سنجش را در بر بگيرد طراحي نشده است. در اين بخش سير تكامل و روش‌هاي سنجش سرمايه فكري به صورت خلاصه و در مقايسه با يكديگر نشان داده‌‌ شده است Mavridis , 2004) )

جدول 1. مقايسه مفاهيم و الگوهاي سرمايه فكري (دسته بندي‌هاي متفاوت سنجش سرمايه فكري)

عنوان طبقه‌بندی: اجزا و عوامل

كمي يا كيفي بودن

رويكرد گذشته يا رويكرد آينده داشتن

قابليت الگوبرداري

ترازنامه مشهود: سرمايه فردي، سرمايه ساختاري

نسبي

هزينه‌هاي واقع‌‌شده در گذشته

خير

ناظر دارايي‌هاي مشهود: ديدگاه بيروني، ديدگاه دروني، شايستگي افراد، داراييهاي نامشهود

كيفي

هر دو

خير

ارزيابي متوازن: ديدگاه مالي، ديدگاه مشتري، ديدگاه فرايندي، ديدگاه يادگيري و نوآوري

كيفي

هر دو

خير

ارزش افزوده اقتصادي: برنامه‌ريزي مالي، بودجه‌بندي، هدفگذاري، پرداخت‌ها

كمي

هزينه‌هاي واقع‌‌شده در گذشته

تنها در بخشهاي داخلي

شاخص سرمايه فكري: راهبرد، معيارهاي مالي و غيرمالي

نسبی

استعداد بالقوه خلق ارزش را مد نظر قرار مي‌دهد

به صورت محدود

واسطه فناوري: دارايي‌هاي بازار، دارايي‌هاي انساني، دارايي‌هاي فكري، دارايي‌هاي زيرساختي

از ارزش‌هاي كيفي به سوي ارزش‌هاي كمي هدايت مي‌شود.

هر دو (نگرش درآمدي/ بازاري/ هزينه‌اي)

به صورت محدود

بازده دارايي‌ها: نسبت درآمد كل به داراييها

کمی

هزينه‌هاي واقع‌‌شده در گذشته

بله

روش سرمايه‌سازي بازار: تمايز بين ارزش بازار و ارزش دفتري

کمی

هزينه‌هاي واقع‌‌شده در گذشته

بله

روش سرمايه فكري مستقيم: بازار، دارايي فكري، فناوري، داراييهاي ساختاري و انساني

كمي

مفاهيم دارايي‌هاي بازار

بله

تجارت ناويگيتور اسكانديا: مالي، مشتري، فرايندي، انساني، توسعه KPI

نسبي

هر دو

خير

FIMIAM: سرمايه انساني، سرمايه مشتري، سرمايه ساختاري و بخش‌هاي مشترك آنان

كمي

ارزش بازار

بله

ضريب ارزش افزوده فكري: سرمايه ساختاري، سرمايه انساني، سرمايه فيزيكي

كمي

گذشته نگر

بله

طبقه‌بندی که در جدول فوق نشان داده‌‌ شده، توسط رودف و للیارت ارائه شده است و به بررسی روش‌‌‌‌های موجود شناسایی و سنجش کمی و کیفی سرمایه فکری از سه بعد کمی یا کیفی بودن روش سنجش، رویکرد به آینده یا گذشته و نیز سهولت قابلیت استفاده از روش در موارد دیگر پرداخته است.

طرح كلي پژوهش
در این پژوهش پس از جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز نمونه آماری، دو متغیر اساسی پژوهش یعنی سرمایه فکری و عملکرد مالی اندازه‌گیری می‌شوند، سپس در مرحله بعد به بررسی رابطه میان این دو متغیر پرداخته می‌شود. شکل زیر طرح کلی پژوهش را نشان می‌دهد.براي هر کدام از شاخص‌هاي عملکرد مالي در نظر گرفته‌‌شده، فرضيه‌هاي جداگانه‌اي طراحي مي‌شود. بدين ترتيب پژوهش حاضر داراي پنج فرضيه اصلي است که ‌هر یک از سه فرضيه فرعي در مورد عناصر سرمايه فيزيکي تشکيل‌‌ شده‌ است.

  1. سرمایه فکري با بازده حقوق صاحبان سهام شركت‌هاي بورس اوراق بهادار رابطه دارد.
  2. سرمایه فکري با بازده دارايي‌هاي شركت‌هاي بورس اوراق بهادار رابطه دارد.
  3. سرمایه فکري با بهره‌وري کارکنان شركت‌هاي بورس اوراق بهادار رابطه دارد.
  4. سرمایه با نسبت ارزش بازار به ارزش دفتري هر سهم شركت‌هاي بورس اوراق بهادار رابطه دارد.
  5. ضريب ارزش افزوده فکري با سود هر سهم شركت‌هاي بورس اوراق بهادار رابطه دارد.

تشريح الگوي ضريب ارزش افزوده فكري

الگوی ضريب ارزش افزوده فكري مبتني بر چند مرحله است. در ابتدا الگو با محاسبه توانايي شركت در خلق ارزش افزوده VA شروع مي‌شود. VA تفاوت بين ارزش خروجي‌ها و ورودي‌هاي شركت است كه در معادله زير نشان داده مي‌شود:

VA = OUT – IN

استهلاك – هزينه هاي كالاها و خدمات فروش رفته – كل درآمد حاصل از فروش VA =

خروجي‌ها (OUT) كل درآمدها و عايدات ناشي از فروش كالاها و خدمات در بازار را نشان مي‌دهد و شامل تمامي محصولات و خدمات فروش رفته در بازار است. ورودي‌ها (IN) نيز تمام مخارجي كه در كسب درآمدها به وجود آمده است را به استثناي هزينه نيروي انساني شامل مي‌شود. توجه به اين نكته مهم است كه در اين الگو، نيروي انساني به عنوان منبع كليدي تلقي مي‌شود؛ به این صورت که پرداخت دستمزد به عنوان يك سرمايه‌گذاري محسوب مي‌شود و نه يك عامل هزينه. به عبارت دیگر، شركت در دانش و مهارت کارکنان كه از طریق بازار ارزش‌گذاري مي‌شود، سرمايه‌گذاري مي‌كند. در حقيقت شركت يا سازمان با پرداخت به نيروي انساني خود در ميزان تلاش، خلاقيت، وفاداري و شايستگي آنان سرمايه‌گذاري مي‌کند (Pulic, A. 2004)  )بنابراين، يک جنبه کليدي در الگوی پاليك نقش نيروي کاري به مثابه يک موجود خلق‌کننده ارزش است كه در ورودي جاي نمي‌گيرد.

هزينه نيروي انساني HC = VAHU = VA / HC

دومين مرحله، رابطه بين ارزش افزوده و سرمايه انساني به‌كار گرفته ‌‌شده است. همان‌طور كه عنوان شد، هزينه نيروي انساني يعني حقوق و دستمزدي كه به كاركنان پرداخت مي‌شود و برابر با سرمايه نيروي انساني است. VAHU نشان مي‌دهد که به ازاي هر واحد پول دستمزد پرداختي به كاركنان، چه ميزان ارزش افزوده ايجاد مي‌شود.اطلاعات بعدي مورد نياز، سهم سرمايه ساختاري (SC) در ايجاد ارزش در يك دوره است. مطابق نظر ادوينسون، سرمايه ساختاري برابر با ارزش افزوده منهاي سرمايه انساني است. يعني هنگامي سهم سرمايه ساختاري از ارزش افزوده افزايش مي‌يابد كه سرمايه انساني كاهش يابد. سهم كمتر HC در خلق ارزش، موجب افزايش سهم SC مي‌شود. اين مطلب در تحقيقات تجربي نيز به اثبات رسيده است Pulic, A ,2000) ). در اين تحقيقات نشان داده‌‌ شده است كه در بخش‌هاي صنايع سنتي همانند صنايع سنگين و صنايع معدن،  VA اندكي بزرگتر از HC و همراه با بخش كوچكي از SC است. در مقابل در صنايع دارويي و امنيتي، محققان متوجه شدند كه اوضاع كاملاً متفاوتي حكم فرماست. در اين حوزه‌ها HC تنها 25 تا 40 درصد كل ارزش را ايجاد مي‌كرد و سهم اصلي متعلق به SC  است. در برخي موارد كه VA كمتر از سرمايه‌گذاري در HC است، SC محقق نمي‌شود.

مرحله سوم، رابطه بين VA و سرمايه ساختاري به‌كار گرفته‌‌شده است كه با توجه به واقعيت نسبت معكوس HC و SC، به گونه‌اي متفاوت محاسبه خواهد شد؛ چرا كه اگر SC همانند روش محاسبه كارايي سرمايه انساني (VA/HC) محاسبه شود، يك نتيجه غيرمنطقي به‌دست خواهيم آورد. به اين معني كه رشد كارايي سرمايه ساختاري به معني افت كارايي سرمايه انساني خواهد بود كه غير ممكن است؛ چرا كه منطقي است كه كارايي هر دو سرمايه يعني HC و SC با هم منجر به افزايش كارايي كل سرمايه فكري شود Pulic, A ,2000) ).

SC = VA – HC

SCVA = SC / VA

ضريب SCVA سهم SC را در خلق ارزش جديد نشان مي‌دهد.

ICE =VAHU +SCVA

در مرحله بعدي، كارايي سرمايه فكري (ICE) از طريق جمع كارايي سرمايه انساني و سرمايه ساختاري به‌دست مي‌آيد.امروزه نقش كارايي سرمايه فكري يا ICE براي كار دانش‌محور و كارگران دانش‌محور، به مثابه نقش بهره‌وري براي كار يدي و كارگران يدي است. VA از طريق سرمايه فيزيكي و مالي و سرمايه فكري ايجاد ‌‌شده است. هدف هر تجارتي نيز واضح است؛ ايجاد ارزش افزوده بيشتر تا حد امکان از طريق ميزان معيني سرمايه فيزيكي و مالي و فكري كه در اختيار ما قرار دارد. بنابراين، ثمره کسب‌وکار يعني ارزش افزوده، به منابع آن يعني سرمايه فيزيكي به‌كار گرفته‌‌شده، سرمايه ساختاري و سرمايه انساني به منظور كسب كارايي خلق ارزش ايجاد‌‌شده هر منبع وابسته است. پس به منظور كسب نگرشي جامع به كارايي منابع خلق ارزش، لازم است كه سرمايه فيزيكي و مالي نيز به حساب آيند؛ چرا كه موقعيت تاثيرگذار اين منابع در اقتصاد جديد نبايد ناديده گرفته شود. در حقيقت، سرمايه فكري قادر به خلق ارزش، منابع تحت مالكيت خود نيست و بدین ترتیب به اطلاعات كارايي سرمايه فيزيكي به‌كار گرفته‌‌شده نياز است.

پس مرحله بعدي، رابطه ارزش افزوده و سرمايه فيزيكي به‌كار گرفته‌‌شده است.

كل دارايي‌هاي مشهود شركت CA = VACA = VA / CA

VACA  نشان مي‌دهد كه به ازاي هر واحد سرمايه فيزيكي به‌كار گرفته‌‌شده، چه ميزان ارزش جديد به‌وجود آمده است. زماني که گروهي از شرکت‌ها با هم مقايسه مي‌شوند، VACA به عنوان شاخص توانايي شرکت در جهت مهار بهتر سرمايه فيزيکي به شمار مي‌رود.شاخص‌هاي VACA، VAHU و SCVA شاخص‌هاي عيني و دقيقي هستند كه از اطلاعات ترازنامه‌اي مشتق مي‌شوند. از طريق آنها مديريت قادر خواهد بود كه كارایي خلق ارزش منابع كليدي يعني سرمايه فكري و سرمايه به‌كار گرفته‌‌شده را تجسم کند.

ضريب ارزش افزوده فكري (VAIC) = VAHU + SCVA + VACA

در مرحله نهايي به منظور سنجش كارايي كلي خلق ارزش، سه شاخص فوق با يكديگر جمع مي‌شوند:

روش تحقيق
اين تحقيق از لحاظ هدف كاربردي و از نظر نحوه گردآوري اطلاعات، توصيفي است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکت‌های فعال پذیرفته‌‌شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال‌های 1390 تا 1393 (دوره 4 ساله) می‌باشند. از این تعداد، با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده و رابطه نمونه‌برداری بدون جایگذاری از یک جامعه محدود که در زیر نشان داده‌‌ شده است، 180 شرکت انتخاب‌‌شده‌اند (آذر و مومنی، 1377)داده‌‌‌‌‌های مورد نیاز پژوهش از طریق اسناد مالی منتشر‌‌شده شرکت‌ها و نرم‌افزار‌‌‌‌های مورد تأیید بورس اوراق بهادار جمع‌آوری ‌‌شده‌اند. پس از تجمیع داده‌‌‌‌‌های مورد نیاز، سرمایه فکری بر اساس الگوی پژوهش و عملکرد مالی سنجیده ‌‌شده و با استفاده از تکنیک رگرسیون خطی، فرضیه‌‌‌‌‌های پژوهش مورد آزمون قرار گرفته است.

تجزيه و تحليل يافته‌ها
هر کدام از فرضیه‌‌‌‌‌های اصلی پژوهش، از طریق آزمون رگرسیون حداقل مربعات تعمیم یافته و بین سرمایه فکری و اجزای آن با پنج شاخص عملکرد مالی شرکت‌ها، طبق الگوی فوق به دست آمده است:
بر این اساس،  شاخص عملکرد مالی شرکت‌ها می‌باشد که که در قالب دو رابطه اصلی آزمون می‌شوند. در رابطه (1)، تأثیر سرمایه فکری بر شاخص عملکرد مالی و در رابطه (2) تأثیر هر یک از اجزای سرمایه فکری بر شاخص عملکرد مالی مورد آزمون واقع می‌شوند. جداول ذیل، خلاصه نتایج آزمون رگرسیون را در مورد هر یک از پنج شاخص عملکرد مالی نشانی می‌دهد. لازم به ذکر است که هر یک از الگو‌‌‌‌های مذکور به صورت رگرسیون پس‌نگر تخمین زده شده است.

جدول 2

متغیر وابسته

متغیر مستقل

T محاسبه‌‌شده

ضریب استاندارد‌‌ شده

سطح معنی‌داری

سطح خطا

نتیجه آزمون

بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) VAIC 516/3 568/0 002/0 05/0 رد 0H
VAHU 361/3 572/0 001/0 05/0 رد 0H
VACA 614/2 411/0 015/0 05/0 رد 0H

در آزمون الگوی (1) برای متغیر وابسته حقوق صاحبان سهام، با توجه به آزمون معناداري ضريب β بين دو متغير ضريب ارزش افزوده فكري و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام در جامعه آماري تحقيق، سطح معناداري كوچكتر از سطح خطا است (002/0). لذا در سطح اطمینان 95 درصد، این امر نشان‌دهنده وجود رابطه معنادار و مستقیمی بین سرمایه فکری و بازده حقوق صاحبان سهام است.از سوی دیگر، نتایج آزمون الگوی (2) نشان‌دهنده وجود یک رابطه معنادار و مستقیمی بین متغیر‌‌‌‌های سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی با شاخص بازده حقوق صاحبان سهام می‌باشد. با توجه به اینکه ضریب بتای شاخص سرمایه انسانی از سایر متغیرها بیشتر است، بنابراین این شاخص دارای بیشترین سهم از تاثیر سرمایه فکری بر بازده حقوق صاحبان سهام است.

جدول 3

متغیر وابسته

متغیر مستقل

T محاسبه‌‌شده

ضریب استاندارد‌‌شده

سطح معنا داری

سطح خطا

نتیجه آزمون

بازده داراييها (ROA)

VAIC

112/3

536/0

001/0

05/0

رد 0H

VAHU

118/4

403/0

030/0

05/0

رد 0H

VACA

182/3

628/0

000/0

05/0

رد 0H

همانطور که از جدول 3 پیداست، در آزمون الگوی (1) برای متغیر بازده دارایی‌ها و از آنجایی‌که سطح معناداری کمتر از 05/0 است و ضریب بتای استاندارد‌‌شده نیز 536/0 محاسبه ‌‌شده است، نتایج آزمون رگرسیون خطی نشان از وجود رابطه معنادار و مستقیمی بین سرمایه فکری و بازده دارایی‌ها دارد.از سوی دیگر و از بین اجزای سرمایه فکری، در آزمون الگوی (2) برای متغیر وابسته بازده دارایی‌ها، متغیر سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی با بازده دارایی‌ها رابطه معنادار و مستقیمی دارند.

جدول 4

متغیر وابسته

متغیر مستقل

T محاسبه‌‌شده

ضریب استاندارد‌‌شده

سطح معنی داری

سطح خطا

نتیجه آزمون

بهره وري كاركنان (EP) VAIC 251/4 640/0 000/0 05/0 رد 0H
VAHU 832/3 597/0 000/0 05/0 رد 0H
SCVA 299/4 645/0 000/0 05/0 رد 0H

نتایج آزمون رگرسیون برای الگوی (1)، حاکی از وجود رابطه معنادار و مستقیمی بین متغیر سرمایه فکری و شاخص بهره‌وری کارکنان است. شاخص سرمایه فکری با ضریب بتای استاندارد‌‌شده، 640/0، بر شاخص عملکردی بهره وری کارکنان تأثیر مثبت دارد.همچنین از بین اجزای سرمایه فکری، متغیر سرمایه ساختاری با ضریب بتای استاندارد‌‌شده 645/0و متغیر سرمایه انسانی با ضریب بتای استاندارد‌‌شده 597/0، دو متغیر مستقلی هستند که در الگوی (2) تبیین ‌‌شده اند.

جدول 5

متغیر وابسته

متغیر مستقل

T محاسبه‌‌شده

ضریب استاندارد‌‌شده

سطح معنی داری

سطح خطا

نتیجه آزمون

ارزش بازار به ارزش دفتري (MV/BV) VAIC

047/3

513/0

005/0

05/0

رد 0H

SCVA

582/4

509/0

000/0

05/0

رد 0H

VAHU

985/3

496/0

000/0

05/0

رد 0H

VACA

708/4

791/0

000/0

05/0

رد 0H

با توجه به سطح معناداری حاصل‌‌ از آزمون الگوی (1)، می‌توان چنین ادعا کرد که در سطح اطمینان 95 درصد، سرمایه فکری دارای رابطه معنادار و مستقیمی با شاخص ارزش بازار به ارزش دفتری می‌باشد. در آزمون الگوی (2) نیز متغیر‌‌‌‌های شاخص سرمایه فیزیکی و سرمایه ساختاری دارای رابطه معنادار و مستقیمی با سرمایه فکری هستند. همچنین با توجه به اینکه شاخص سرمایه فیزیکی دارای بیشترین ضریب بتا (0.791) در بین متغیر‌‌‌‌های مستقل است، بیشترین سهم تأثیر سرمایه فکری بر شاخص ارزش بازار به ارزش دفتری متعلق به شاخص سرمایه فیزیکی است.

جدول 6

متغیر وابسته

متغیر مستقل

T محاسبه‌‌شده

ضریب استاندارد

‌‌شده

سطح معنا داری

سطح خطا

نتیجه آزمون

سود هر سهم (EPS) VAIC

785/3

689/0

000/0

05/0

رد 0H

VAHU

826/3

698/0

000/0

05/0

رد 0H

SCVA

211/3

574/0

000/0

05/0

رد 0H

VACA

652/3

654/0

000/0

05/0

رد 0H

همان‌طور که در جدول 6 مشاهده می‌شود، با توجه به اینکه سطح معناداری آزمون رگرسیون الگوی (1) کمتر از سطح خطاست، رابطه معناداری بین سرمایه فکری و سود هر سهم مشاهده می‌شود. از سوی دیگر، در آزمون الگوی (2) نیز تمام اجزای سرمایه فکری با شاخص عملکردی سود هر سهم دارای رابطه معنادار و مستقیمی هستند.

بحث و نتيجه‌گيري
پس از سنجش شاخص سرمایه فکری و اجزای آن با استفاده از الگوی ارزش افزوده سرمایه فکری (VAIC) ارائه‌‌شده توسط پالیک، تاثیر آنها بر شاخص‌‌‌‌های پنج‌گانه عملکردی تعریف‌شده در این پژوهش شامل بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی‌ها، نرخ بهره‌وری کارکنان، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری هر سهم و سود هر سهم با استفاده از رگرسیون مورد آزمون قرار گرفت و مشاهده شد که هر پنج شاخص عملکرد مالی با سرمایه فکری شرکت‌های بورس اوراق بهادار دارای رابطه‌ای مستقیم هستند.می‌توان توجه و تاکيد بيشتر بر سرمايه فکري در سازمان‌ها و درک اهميت و تاثير اين عامل در عملکرد کلي سازمان‌ها و تاثير مثبت آن در فرايند خلق ارزش در سازمان‌ها را به عنوان یک عامل تأثیرگذار در بهبود عملکرد مالی سازمان‌ها توصیه کرد. از آنجایی که در الگوی تحقیق سرمایه انسانی به عنوان یک عامل کلیدی در محاسبه سرمایه فکری ایفای نقش می‌کند، فراهم آوردن یک فضای رقابتی در جهت تعیین سطح حقوق و دستمزد کارکنان، کارایی الگوی تحقیق را به میزان زیادی افزایش می‌دهد.نکته قابل توجه در مورد اجزای سرمایه فکری در الگوی پژوهش، وجود رابطه معنادار و مستقیمی بین سرمایه انسانی و هر پنج شاخص عملکرد است. این مطلب تاثیر مهم سرمایه انسانی در عملکرد مالی شرکت‌های مورد بررسی را تایید می‌کند و به عبارت دیگر، نقش محوری سرمایه انسانی در سرمایه فکری و به تبع آن در عملکرد مالی را مورد تأکید قرار می‌دهد.یافته‌‌‌‌‌های این مطالعه نتایج تحقیقات مشابه خارجی همچون پژوهش‌‌‌‌های چن و همکاران را در بين شرکت‌هاي بورس اوراق بهادار تهران در خصوص متغیر‌‌‌‌های بازده دارايي‌ها، بازده حقوق صاحبان سهام، بهره‌وري کارکنان و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتري هر سهم، تایید می‌کند و نیز با نتایج تحقیق‌ تان و همکاران (2007) که به بررسی رابطه عملکرد مالی و سرمایه فکری شرکت‌های بورس اوراق بهادار سنگاپور پرداخته بود نیز مطابقت دارد. از سوی دیگر، نتایج این پژوهش با تحقیق مدهوشی و اصغرنژاد و نیز مطالعه انواری رستمی و سراجی نیز همخوانی دارد.

منابع
آذر، عادل و مومنی، منصور (1377)، آمار و كاربرد آن، در مديريت. تهران: سمت.
انواری رستمی، علی اصغر و سراجی، حسن. (1392). “سنجش سرمایه فکری و بررسی رابطه میان سرمایه فکری و ارزش بازار سهام شرکت‌های بورس اوراق بهادار”، بررسی‌‌‌‌‌های حسابداری و حسابرسی، شماره 39، بهار 1384: 49-62.
مدهوشی، مهرداد و اصغرنژاد امیری، مهدی (1388)، “سنجش سرمایه فکری و بررسی رابطه آن با بازده  مالی شرکت‌ها”، بررسی‌‌‌‌‌های حسابداری و حسابرسی. شماره 57، پاییز 1388: 101-116.

Barney, J. (1991). “Firm Resources and Sustainable Competitive Advantage“. Journal of Management. No1. 99-120.
Bontis, N. (1996). “There is a Price on Your Head: Managing Intellectual Capital Strategically”. Ivey Business Journal (Formerly Business Quarterly). Summer. 7-40.
Bontis, N. (1999). “Managing Organizational Knowledge by Diagnosing Intellectual Capital: Framing and Advancing the State of the Field“. International Journal of Technology Managing. Nos 5/6/7/8. 62-433.
Chen, M.Chin., Cheng ,S.J., Hwang, Y. (2005). “An Empirical – Investigation of the Relationship Between Intellectual Capital and Firm Market Value and Financial Performance“. Journal of Intellectual Capital. No 2. 159-176.
Donalson ,T., Preston, L.E. (1995). “The Stakeholders Theory of the Corporation: Concepts, Evidence and Implications“. Academy of Management Review. No 1. 65-91.
Edvinsson, L., Patriek,S. (1996). “Developing a Model for Managing Intellectual Capital“. European Management Journal. No 14. 346-364.
Firer, S., Williams ,S .M. (2003). “Intellectual Capital and Traditional Measures of Corporate Performance“. Journal of Intellectual Capital. No 3. 348-360.
Lev; B., Radhakrishnan, S. (2003). “The measurement of Firm-Specific Organization Capital“. NBER Working Paper. No 9581. available at: www.nber.org/papers/w9581 (accessed7 August 2004).
Mavridis ,D. G. (2004). “The Intellectual Capital Performance of the Japanese Banking Sector”. Journal of Intellectual Capital. No 1. 92-115.
Pulic, A. (2000). “VAIC – an Accounting Tool for IC Management”. Avaliable online: http://www.measuring-ip.at/papers/ham99txt.htm.
Pulic, A. (2004). “National IC-efficiency Report of Creation Economy”. Available at: www.vaic-on.net.
Rodov, I., Philippe, L. (2002). “FIMIAN: Financial Method of Intangible Assets Measurement”. Journal of Intellectual Capital. No 3. 323-336.
Tan, H. P., Plowman, D., Hancock, P. (2007). “Intellectual Capital and Financial Returns of Companies“.  Journal of Intellectual Capital. No 1. 76-95.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *