نویسنده: الهام چشم براه
چکیده:
مفهوم بازاریابی بیانگر این است که فعالیت هر واحد تجاری با شناسایی مشتریان و نیازهای آنها شروع می شود و نه با در اختیار داشتن پروانه بهره برداری، خرید مواد اولیه یا بهره برداری از مهارتی در فروش، لذا یک سازمان مسئول رضایت بخش به مشتریان است. بازارها سریعتر لذا از داشتن بازاریابی ها تغییر می کنند بنابراین مدل های کلاسیک بازاریابی باید با شرایط کنونی تطبیق یابند. ( نایب زاده 89)بازاریابی فرآیندی متنی بر اصول اخلاقی و رفتاری مسئولانه است. بنابراین بازاریابان باید درکی کامل از خواسته ها و بخش های مجزا را به نیازهای واقعی مشتریان خود داشته باشند.
مشتری ها با احساسش می خود و پس از آن با منطقش خریدی که صورت داده دارد و یا تأثیری می کند. این مهم، نشانگر آن است که بازاریابی فرآیندی احساسی و انسانی است.در طول این سالها بازاریابی از طریق سه مرحله تکامل یافته و ما آن را بازاریابی 1 و 2 و3 نام گذاری کرده ایم. مدت ها پیش، (در دوران عصر صنعتی) بازاریابی عبارت بود از فروش محصولات خروجی کارخانه به همه کسانی که آن کالاها را می خریدند. هدف این بود که استاندارد سازی کند و تا حد ممکن مقدار هزینه تولید را کاهش دهند و همچنین تولید خود را با قیمت پایین تر عرضه کنند. امروزه بازاریابی در عصر اطلاعات به وجود آمد که هسته ی اصلی آن تکنولوژی اطلاعات است. مصرف کنندگان به خوبی اطلاعات دارند و می توانند چیز محصول مشابع را با یکدیگر مقایسه کنند. در بازاریابی3 یا دوره ارزش گرایی به جای این که مردم را صرفاً مصرف کننده تلقی کنیم. بازاریابان آنها را در یک رویکرد کلی به عنوان یک انسان با ذهن و قلب و روح در نظر می گیرند.
واژگان کلیدی: بازاریابی، نسخه ی سوم بازاریابی، دوره ارزش گرایی.
مقدمه : یک دهه گذشته جز پر تلاطم ترین روزگار برای کشورهای مختلف بوده است. تغییرات زیست محیطی از یک مو و بحران های مالی از سوی دیگر باعث شده توجه اکثریت بر شیوه ی زندگی انسانها متمرکز شود. زندگی که در آن به اسنان صرفاً موجودی مادی نگریسته نشود و ارزش های فطری و روحی آن نیز در نظر گرفته شود.پیشرفت تکنولوژی به بر از تغییرات عظیم در مصرف کنندگان، بازارها و بازاریابی در طول قرن گذشته منجر شده است. امروزه شرکت ها باید با مصرف کنندگان خود همکاری و مشارکت نمایند. مشارکت زمانی آغاز می گردد که مدیران بازاریابی به پیام مصرف کنندگان گوش هم فرا می دهند تا ذهنیت آنان را درک نموده به بینش در خصوص ظرفیت بازار یابند.(کاتلر90)تا پیش از دهه پنجاه میلادی دید گای سنتی برداستن بازاریابی حاکم بودهخ قواعد بازاریابی با نگاه از درون به سازمانها بیرون تعریف و تعیین می شد، تفکر غالب در ان زمان تفکر تولید و فروش بود، مسئولیت واحد بازاریابی فروش هر چیزی بود که شرکت می توانست تولید کند و واحدهای کسب و کار با انحصار اطلاعاتی و سیاست تولید انبوه و با تو محل به حاکمیت بر بازارها به افزایش فروش و سودآوری شرکت می اندیشند.(نایبزاده89)در این تحقیق محقق تلاش می نماید نگرش را مطرح نماید که به نیازهای انسانی احترام گذاشته و عوامل موثر بر آن را شناسائی و تأثیر ان را بر مصرف کنندگان و سازمان مشخص سازد.مایکل توماس در سال 2000 تفاوت بین عرضه حاشینی گرایی، بازار محور و عرضه مسئولیت گرایی اجتماعی، در جهت دستیابی به دنیای آرمانی بازاریابی را مطرح نمود.
ادبیات تحقیق:
هر زمان که محیط اقتصادی کلان تغییر می کند رفتار مصرف کننده نیز تغییر می کند و این مسئله تغییر بازاریابی را در پی دارد. مفهوم بازاریابی بیانگراین است که فعالیت هر واحد تجاری با شناسایی مشتریان و نیازهای انها شروع می شود و نه با در اختیار داشتن پروانه بهره برداری، خرید مواد اولیه با بهره برداری از مهارتی در فروش، لذا یک سازمان مسئول رضایت بخشی به مشتریان است و نه فقط تولید و فروش کالا یا خدمت و تنها تا زمانی که قادر به بر آوردن نیازها و خواسته های مشتریانش باشد. امکان ادامه حیات برای وی وجود خواهد داشت. به گفته حاضر بازارها سریعتر از دانش بازاریابی ما تغییر می کنند. بناراین مدلهای کلاسیک بازاریابی باید با شزایط کنونی تطبیق یابند و محققین و بازاریابی به بازار تعریف و ساختار دهی مجرد بازاریابی بر اساس ویژگیهای عصر جهانی اطلاعات که سطح رقابت در بازارها را به صورت لگاریتمی افزایش داده بپردازند.(نایب زاده89)
کاتلر اعتقاد دارد اکنون زمان آن فرا رسیده که نقطه پایانی بر دوگانگی بین بازاریاب مصرف کننده بگذاریم بازاریابان هر خدمت یا محصولی باید متوجه باشند که خودشان، مصرف کنندگان دیگر محصولات و خدمات می باشند. همچنین مصرف کنندگان باید آگاه باشند که آنان نیز ممکن است بازاریاب را در دندگی روز مره خود را برای متقاعد نمودن مصرف کنندگان دیگر بکار گیرند. هر سقف سهم بازاریاب است مهم مصرف کننده(کاتلر90)مدیران سازمان هایی که جهت یابی بازاریابی آگاهانه دارند باید بین عوامل چهارگانه خواسته های مشتریان، هدف منافع بلند مدت مشتریان، هدف منافع بلند مدت جامعه، و هدف بازده سرمایه بلند مدت شرکت توازن برقرار کنند.(نایب زاده89)
دام های بازاریابی:
وقتی که سعی داریم به بادیه نشینان ریگ بفروشیم: فروش یخچال به اسکیمو و یاریگ به بادیه نشین، نه تنها بازاریابی نیست، بلکه، رفتاری غیر اخلاقی نیز هست. حال آنکه بازاریابی فرآیندی مبتنی بر اصول اخلاقی و رفتار مسولانه است تا جایی که برای مثال، کاتلر در کتاب اصول بازاریابی بررسی اصول اخلاقی اقتصاص داده است. بنابراین، بازاریابان باید درکی کامل از خواسته ها و بخش هایی مجزا را به نیازهای واقعی مشتریان خود داشته باشند. چه بسا مشتری اصلا علاقه و یا نیازی به خرید محصولی ضامن نداشته باشد هر چند که فروش رگ حیاتی هر کسب و کاری است، اما پیشنهاد و عرضه محصولات به مشتریان نا مناسب می تواند جریان این مشتریان را مسدود یا کند و آرام کند، لذا، تلاش برای ارائه محصول به کسانی که نیاز به آن ندارند، به معنای اتلاف زمان و هزینه است. فروش به همه، اصلی نادرست و دامی بزرگ در بازاریابی (دکتر درگی خرداد 93)
وقتی احساسات را خاموش می کنیم: مشتری با احساشس می خرد و سپس از آن با منطقش فریدی که صورت داده را رد و یا تأیید می کند. این مهم، نشان گر آن است که بازاریابی فرآیندی احساسی و انسانی است. به این معنا که بارایابی فرآیندی است که در میان انسانها جریان دارد و به همین دلیل با احساسات و عواطف بشدی مرتبط است. در واقع، بازاریابی را می توان به عنوان مدیریت تجربه مشتریان و در بازار فرا رقابتی حاضر و در شرایطی که کالاهای فیزیکی و خدمات به انتقال احساسات خوب به آنها تعریف کرد تنهایی نمی توانند برای جذب بازاریابی جدید یا حفظ مشتریان فعلی موثر باشند، آنگاه بعد احساس کالاها و نظام توضیح و فروش است که تمایز کلیدی برای مشتریان را تعیین می کند.(دکتر درگی خرداد 93)
در طول این سالها بازاریابی از طریق 3 مرحله تکامل یافته و ما آنرا بازاریابی یک ، دو، و سه نامگذاری کرده این. بسیاری از بازاریابان امروزی هنوز بازاریابی 1را انجام می دهند، برخی هم از بازاریابی2 وتعادا کمی هم در حال حرکت به سمت بازاریابی 3 هستند. بزرگترین فرصت برای بازاریابان تمرین بازاریابی 3 است.
(مدتها پیش، در دوران عصر صنعتی (زمانی که تکنولوژی اصلی ماشین آلات صنعتی بو) بازاریابی عبارت بود از فروش محصولات خروجی کارخانه به همه کسانی که آن کالاها را می خریدند. آن محصولات نصبتاً یک ماهی بودند. و برای ارائه به بازار انبوه طراحی شده بوند.) هدف این بود که استاندار سازی کنند و تا حد ممکن مقداری هزینه تولید را کاهش دهند.همچنین تولیدات خود را با قیمت پایین تر و مقرون به صرفه تر به خریدارات رائه دهند. هنری فورد اتومبیل مدل T را با این استراتژی مجسم کرد.(EPATOMIZED): فورد می گوید: مشتری می تواند یک اتومبیل با هر رنگی داشته باشد. مشروط به اینکه (SOLONY) آن رنگ مشکی باشد این موضوع بازرایابی یک نسخه اول بازریابی یا اصل محصول محوربود. امروز بازاریابی دو (نسخه دوم بازیابی) در اثر اطلاعات بوجود امد( که هسته اصلی ان تکنولوژی اصلی آن است) وظفیه بازیابی دیگر ساده نیست امروز مصرف کنندگان به خوبی الطلاعات دارند و به راحتی می توانند چند محصول مشابه را با هم مقایسه کنند.) ارزش محصول توسط مصرف کننده تعریک می شود. مصرف کنندگان تفاوت های خیلی زیادی در الویت های خود دارند. بازاریاب باید بازار را بخش بندی کرده و یک محصول برتر را برای هدف خاص ارائه کند. قانون طلایی«مشتری
پادشاه است» به خوبی برای اکثر شرکته ها به خوبی به کار می رود . زیرا مصرف کنندگان بهتر خواسته ها و نیازهای خود را متوجه می شوند. انها از میان طیف گسترده ی ویژگی های کارکردی و جایگزین یکی را انتخاب می کدن. امروزه بازرایابان تلاش می کنند که بر قلب و ذهن مصرف کنندگان اثر بگذارند. متاسفانه رویکرد مشتری مداری به طور ضمنی این دیدگاه را فرض می کند که مصرف کنندگان تابع اهداف تبلیغات بازاریابی هستند. اینها دیدگاه بازاریابی 2 نسخه دوم بازاریابی یا اثر مشتری گرایی بود.
اکنون، ( ما شاهد ظهور بازاریابی3، نسخه سوم بازاریابی یا دوره ارزش گرایی هستیم.بجای اینکه مردم را صرفاً مصرف کننده تلقی کنیم (TRIATINJ)، بازاریابان آنها را در یکرویکرد به عنوان یک انسان با ذهن، قلب و روح در نظر میگیرند) به طور فراینده ای مصرف کنندگان به دنبال راه محل هایی در باره ی ساخت جهان به مکان بهتر برای زندگی، نگرانی هایی دارند.در دنیای پر از سر درگمی، آنها به دنبال شرکت هایی هستند که چشم انداز و ارزشهای خود را بر روی نیازهای شدید اجتماعای، عدالت اقتصادی و زیست محیطی معطوف کرده اند. آنها به دنبال برا ورده شدند عملکردها و احساسات نیستند بلکه به دنبال تحقق روح انسانی در محصولات و خدماتی هستند که انتخاب می کنند.
مانند مشتری گرایی در بازاریابان و همچنین بازاریابی و سه هدفش جلب رضایت مصرف کنندگان است. با این حال شرکتهای در حال اجرای بازاریابی سه، باید مأموریت، چشم اندازها و ارزشهای وسیع تری را به جهان ارائه کنند. آنها راه حل هایی را با توجه به مشکلات موجود در جامعه ارائه می کنند. بازاریابی سه، مفاهیم بازاریابی را در عرصه ای از آرمانها، ارزش ها و روح انسلانی توسعه می دهد. بازاریابی سه، مقتصات که مصرف کنندگان انسانهای کامل هستند که نباید از نیازها و آرزوهای آنان صرف نظر کرد. بازاریابی سه، مکمل بازاریابی احساسی با بازاریابی روح انسانی است. در زمان بحران اقتصادی که انسانها تحت فشار بیشتر تغییر و تلاطم سریع اجتماعی اقتصادی و زیست محیطی هستند.بازاریابی سه، بیشترین دستاورد مرطبت با زندگی مصرف کنندگان را خواهد داشت. این عارضه به یک اپیدمی تبدیل شده است. فقر افزایش یافته، محیط زیست با این روش ها تخریب شده است.شرکت های در حال اجرای بازاریابی 3،به افرادی که با این گونه مسایل روبر هستند،امیدها و پاسخ هایی را اروه می کند.در نتیجه مصرف کنندگان در یک سطح بالاتر این ها را حس می کند در بازاریابی 3،شرکت ها خود را با ارزش هایشان متمایز می کنند.در این زمان آشفته،مسلما تمایز خیلی قدرتمند است.
جدول زیر به طور خلاصه،دیدگاه جامعی درباره مقایسه بازاریابی 1 و2و3 ارایه می دهد.
بازاریابی 1 بازاریابی محصول محور |
بازاریابی 2
بازاریابی مشتری محور |
بازاریابی3
بازاریابی ارزش محور |
|
اهداف | فروش محصولات | رضایت و حفظ مشتری | جهان را مکانی بهتر بسازیم |
نیروهای فعال | انقلاب صنعتی | تکنولوژی اطلاعات | موجود جدید تکنولوژی |
شرکتها بازار را چگونه می بیند | خریداران انبوه با نیازهای فیزیکی | مشتریان هوشمند با ذهن و قلب | انسان کامل با ذهن قلب و روح |
مفاهیم کلیدی بازاریابی | توسعه مسئول | تمایز | ارزشها |
خطوط راهنمایی شرکت | ویژگی های محصول | جایگاه یابی شرکت ومحصول | ماموریت، چشم انداز و ارزش های شرکت |
ارزش های پیشنهادی | کارکردی | کارکردی و احساسی | کارکردی، احساسی و روحی |
تعامل با مصرف کنندگان | معامله یک به چند | روابط یک به یک | همکاری چند به چند |
برای درک بهتر بازاریابی3، اجازه دهید که سه نیروی عمده ای که در شکل گیری کسب و کار به سمت بازاریابی3، موثر بودند را بیان کنیم: دوره ی مشارکت، دوره ی پارادوکس جهانی شدن، دوره ی جامعه خلاق، شما مشاهده می کنید که این سه نیروی عمده چگونه مصرف کنندگان را به سمت همکاری بیشتر، فرهنگی و گرایش به روح انسانی تغییر جهت دادند. درک این تحول منجر به درک بهتری از بازاریابی3، به عنوان پیوندهای مشترک فرهنگی و معنوی بازاریابی است.
دوره همکاری و بازاریابی مشارکتی:
از اوایل سال 2000، فناوری اطلاعات در جریان اصلی بازار نفوذ کرده و بیشتر با موج جدید توسعه فناوری اطلاعات مرتبط است. موج جدید تکنولوژی این فناوری را قادر می سازد که به صورت تعاملی با افراد و گروه ها ارتباط برقرار نماید. موج جدید تکنولوژی شامل 3 نیروی عمده: کامپیوتر های ارزان قیمت، گوشی های تلفن همراه، اینترنت ارزان و نرم افزارهای متن باز است. این تکنولوژی اجازه می دهد که افراد دیدگاه های خودش را بیان و با دیگران همکاری کند. ظهور موج جدید تکنولوژی نشانه ای از این دوره است که اسکات مک نیلی، مدیر عامل شرکت سان مایکر و سیستم آن را به عنوان دوره مشارکت بیان می کند. در دوره مشارکت، مردم اخبار، ایده ها و سرگرمی ها را ایجاد و خود به عنوان مصرف کننده آنها را استفاده می کنند. موج جدید تکنولوژی مردم را قادر می سازد که از مصرف کننده به تولید کننده- مصرف کننده تغییر یابند.
یکی از نقاط قوت موج تکنولوژی جدید افزایش رسانه های اجتماعی است. ما رسانه های اجتماعی را در دو گروه عمده طبقه بندی می کنیم. یکی از آنها رسانه های اجتماعی بیانی است مانند وبلاگ ها، تویتر، یوتیوب، خیس بوک و سایت های اشتراک گذاری ممکن مانند فلیکر است. بعدی، سایت های شبکه های اجتماعی است که خود مقوله دیگری تحت عنوان رسانه های مشارکتی است که شامل سایت های مانند و یکی پریا، روتن تو میتوز و کریگز ایست می باشد.تکنولوراتی در اوایل سال 2008 تعدا 13 میلیون وبلاگ فعال را در برابر جهان شناسایی کرد. خوانندگان رسانه های چاپی با خوانندگان وبلاگ ها در بین کشورها متفاوت هستند740 درصد کاربران اینترنت در ژاپن وبلاگ ها را می خوانند ولی تنها حدود 27 درصد از کاربران اینترنت در ایالت متحده آمریکا وبلاگ ها را می خوانند. هر چند این خوانندگان کم هستند ولی 34 درصد خوانندگان در ایالت متحده هستند و این اثر گذار است. به عنوان یک نتیجه، وبلاگ ها در ایالت متحده آمریکا و به دنبال اقداماتی برای تحریک 28 درصد از خوانندگان خود هستند. بسیاری از وبلاگ ها و تویت های شخصی وجود دارند که در آن افراد، اخبار، افکار و ایده های خود را با منتخبان به اشتراک می گذارند. مجموعه ی دیگری از وبلاگ ها و تویت ها توسط افراد بر پا می شود که می خواند نظرات خود را درباره ی اخبار یا ارائه عقاید و مقالات کوچک درباره هر چیزی در ذهنشان بیان کنند و وبلاگ ها نویسان یا تویترها ممکن است در مورد شرکت ها و محصولات اظهار نظر کنند و حمایت یا انتقاد خود را درباره ی آنها بگویند. وبلاگ نویسان و تویترهای خشمگین بامخاطبان گسترده، دارای پتانسیل هستند. برای بسیتری از مصرف کنندگان را که می خواهند تمایل به انجام کسب و کار با یک شرکت خاص یا سازمان را دارند، منصرف نمایند. محوبیت وبلاگ نویسی و تویت کردن به دنیای شرکت های بزرگ هم رسیده است. به عنوان مثال IBM کارکنان خود تشویق می کند که وبلاگی را ایجاد کنند و به طور آزاد در آن جا درباره ی شرکت خود با رعایت معیارهای خاص مطالبی را مطرح کنند. مثال دیگری هم درباره ی جنرال الکتریک است که یک گروه تویت را تاسیس کرد و یک گروه از کارکنان جوان توسط یک گروه از کارکنان قدیمی برای کار در رسانه های اجتماعی آموزش دیدند.
این افزایش در مشارکت و همکاری مصرف کنندگان درکتاب «در قابت آینده» مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسندگان پارهلاد و راماسمای استدلال می کنند که نقش مصرف کننده در حال تغییر است. مصرف کنندگان هرگز افراد مجزا از یگدیگر نیستند و با یکدیگر هم مرتبط نیستند، در تصمیم گیری ها، آنها هرگز نا آگاه نیستند بلکه اگاه هستند. آنها دیگر منفعل نیستند بلکه در ارایه باز خورد مفید به شرکت فعال هستند. بنابراین بازاریابی تکامل یافته است. در مرحله اول، بازاریابی معامله گرا بود و تمرکز بر روی چگونگی انجام فروش بود. در مرحله دوم، بازاریابی رابطه گرا شده و به فکر چگونگی حفظ مصرف کنندگان و برگشت در توسعه محصولات و ارتباطات شرکت تغییر جهت داد.
بازاریابی مشارکتی اولین بلوک ساختاری بازاریابی بود. شرکت هایی که در حال اجرای بازاریابی3، برای کمک به تغییر دنیا هستند، آنها به تنهایی این کار را نمی توانند انجام دهند، در اقتصاد به هم پیوسته آنها باید به یکدیگر با سهامداران خود و با شرکای کانال خود، با کارکنان و با سایر مصرف کنندگان مشارکت داشته باشند.
عصر پارادوکس جهانی و بازاریابی فرهنگی
جهانی شدن مملو از پرادوکس است. ما می توانیم در یک لیست حداقل پرادوکس کلان را که در نتیجه جهانی شدن است ببینیم. اول: در حالی که دموکراسی در حال یافتن ریشه هایجهانی است. با وجود نفوذ رو به رشد دموکراسی در جهان، این کشور نفتی از پول نقد ثابت می کند که سرمایه دارای هیچ الزامی به دموکراسی ندارد. جهانی شدن ممکن است اقتصاد را باز(آزاد) کند. اما سیاست اینگونه نیست. چشم انداز سیاسی ملت را حفظ می کند. این پرادوکس سیاسی جهانی شدن است. دوم: جهانی شدن خواستار ادغام اقتصادی است اما اقتصادی های برابر ایجاد نمی کند. همان طور که جوزف استیلش در کتاب جهانی شدن و ملالت های آن استدلال می کند فرآیند خصوصی سازی، آزاد سازی و تثبیت در نتیجه سوء مدیریت در بسیاری از کشورهای جهان سوم و کشورهای کمونیستی سابق در واقع بدتر از (شرایط) قبلی آنان است. از لحاظ اقتصادی به نظر می رسد جهانی شدن به بسیاری از کشورهای صدمه دیده کمک می کند ولی در داخل همان ملیت، نابرابری در توزیع ثروت وجود دارد. امروزه میلیون ها نفر ثروتمند در برایر جهان وجود دارد هند بیش از 50 میلیارد نفر دارد. یک مدیر عامل در ایالت متحده به طور متوسط 400 مرتبه بیش از میانگین یک کارمند درآمد دارد. متاسفانه هنوز بیش از یک میلیارد نفر در جهان در حالت فقر شدید و با کمتر از یک دلار در روز کذاران زندگی می کنند. این یک پرادوکس اقتصاد جهانی است. سوم: جهانی شدن، ایجاد یک نواختی نسبت بلکه تنوع فرهنگی است. در سال 1996 بنجامین با بر در کتاب «جهاد در برابر مک» نوشت چگونه جهانی شدن و قبیله گری در جهان در حال شکل گیری مجدد است. در این مورد او ادعا می کند که دو اصل محوری و مخالف در عصر ما وجود دارد. قبیله گری و جهانی شدن، در سال 2000 در کتاب «لکسوس و درخت زیتون» درک جهانی شدن، توماس فرید مکن در مورد سیستم برخورد جهانی شدن نوشت: نیروی سنتی فرهنگ، جغرافیا، سنت و جامعه به صورت لکسوس و درخت زیتون سمبل ساز شده اند. جهانی شدن، فرهنگ جهانی را ایجاد کرده است در حالی که در همان زمان، فرهنگی سنتی و قدرتمند به عنوان یک متعادل کننده عمل می کند. این یک پرادوکس فرهنگی- اجتماعی از جهانی شدن است که تأثیر مستقیم بر روی افراد و مصرف کنندگان دارد.
این لیست، لیست جامعی برای پرادوکس ها نیست( در اینجا بیشتر از سه پرادوکس وجود دارد) اما آن برای توصیف اینکه چرا بواسطه جهانی شدن رفتار مصرف کنندگان تغییر کرده و چرا نسخه سوم بازاریابی به کسب این روند نیاز دارد، کافی است.
عصر جامعه خلاق و بازاریابی روح انسانی
نیروی سومی که بازاریابی3 را به پیش می برد. بوجود آمدن جامعه خلاق است. مردم در جامعه خلاق راست مغز هستند و در بخش های خلاق مانند علم، هنر و خدمت کار می کنند. مطابق با نظریه دانیل پینک « ذهن کاملا جدید» این نوع جوامع بالاترین سطح از توسعه اجتماعی در تمدن انسانی است. پینیک، انسان تکامل یافته را به تصور می کشد که از شکارچی بروی، کشاورز و کارگر یقه آبی که به عضلات خود تکیه می کرد به و سپس به رییس یقه سفیدی که برم سمت چپ مغز خود تکیه می کرد، تکامل یافته و در نهایت به هنرمندانی که بر روی قسمت راست مغز خود تکیه می کنند پیشرفت کرده است.تکنولوژی یکبار دیگر محرک اساسی این تحول است.
در سراسر جهان، جامعه خلاق در حال رشد است. ریچارد فلوریدا در کتاب «افزایش طبقه خاص» شواهدی ارایه می دهد که مردم در ایالت متحده مانند دانشمندان خلاق، هنرمنددان شروع به کار و زندگی می کنند. تحقیقات او نشان می دهد در چند دهه گذشته، خروجی سرمایه گذاری و نیروی کار در بخش خلاق در ایالت متحده به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. او در کتالب « پرواز طبقه خاص» توضح می دهد که چگونه پژوهش به دیگر نقاط جهان گسترش یافته است. همچنین در یافتند که کشورهای اروپایی شاخص بالایی از خلاقیت دارند. توسعه خلاقیت یک ملت بر اساس پیشرفت در تکنولوژی استعداد و قدرت تحمل اندازه گیری می شود. در ملت های پیشرفته، افراد خلاق ستون فقرات اقتصاد هستند. مناطق با یک خوشه از افراد خلاق که در گذشته بیشتر رشد داشته اند، نشان داده می شود.
همان طور که تعداد افراد خلاق در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه افزایش می باید. تمدن بشری به نقطه اوج خود نزدیکتر می شود. یکی از ویژگی های کلیدی جامعه مناطق و پیشرفت این است که مردم به خود شکوفایی فراتر از نیازهای اولیه خود برای بقا اعتقاد دارند. آنها در خلق مشارکت و نوشتاری همکاری می کنند. به عنوان انسان های پیچیده آنها باور دارند که باید به روح انسانی و خواسته هاس عمیق تر آنها گوش داد و باور دارند که هرم مازلو معکوس می باشد.
مانند افراد خلاق، شرکت ها باید در باره خود شکوفایی شرکت فراتر از اهداف مادی، فکر کنند آنها باید درک کنند که چه هستند و چرا آنها در این کسب و کار هستند. آنها باید بدانند که چه چیزی برای این تغییر می خواهند. همه اینها باید در مأموریت، چشم انداز و ارزش شرکت (لحاظ شود) سود (کسب شده) از مصرف کنندگان، نتیجه قدردانی از شرکت برای رفاه انسانی است.
ده فرمان نسخه سوم بازاریابی
در اینجا ده فرمانی را که به تلفیق بازاریابی با ارزش ها می انجامد، نام می بریم.
فرمان1: مشتریان خود را عاشقانه دوست بدارید و به رقبای خود احترام بگذاریم.باید برای مشتریان ارزش قائل شد و روح و احساساتش را لمس کرد. خرید و نیز وفاداری مشتری بسیار تحت تأثیر احساسات وی است.
فرمان2: به تغییرات حساس باشید آماده تبدیل باشید.
چشم انداز کسب و کار دائماً در حال تغییر است. اگر نسبت به این مسئله حساس نباشید. شرکت شما از چشم افتاده و از بین می رود. هنگام تغییر زمان، شما هم باید تغییر کنید.
فرمان3: از نام خود محافظت کنید و در این خصوص که چه کسی هستید، شفاف باشید.در بازاریابی شهرت برند همه چیز است یک شرکت باید جایگاه یابی و تمایز نام تجاری خود را برای هدف خود، واضح و شفاف سازد. ارزش های خود را شفاف سازید و ازآنها صرف نظر کنید.
فرمان4: مشتریان غواص هستند، ابتدا به سر کسانی بروید که می توانید بیشترین سود را به آنها برسانید.
فرمان5: همیشه یک پیشنهاد خوب را با قیمتی منصفانه عرضه کنید.ما نباید چیزی با کیفیت پایین به قیمت بالا بفروشیم. قیمت های منصفانه بگذارید تا بیانگر کیفیت محصولاتتان باشند.
فرمان6: همیشه در دسترس باشید، اخبار را انتشار دهید.این می تواند به کمک تکنولوژی انجام گیرد. دسترسی به تکنولوژی برای افراد فقیر
فرمان7: مشتریان خود را به دست آورده، آنان را حفظ کرده و رشد دهید.
فرمان8: کسب و کار شاهد چه باشد، شما خدمت ارائه می کنید.باید جوهره و تمایل خدمت رسانی داشته باشید.
فرمان9: همواره فرآیند کسب و کار خود را از لحاظ کیفیت، هزینه و قابلیت عرضه بازبینی نمایید.
فرمان10: اطلاعات مرتبط را جمع آوری نموده، در تصمیم گیری به خرد متکی باشید.
نتیجه:
در نسخه سوم بازاریابی، پرداختن به چالش های اجتماعی، تنها به عنوان ابزار، روابط عمومی نیست بلکه شرکت ها باید عمیقاً به مشکلات اجتماعی در مدل های کسب و کار خود بپردازند. شرکت ها می توانند از طریق حرکت از سمت برنامه های بشرد دوستی و بازاریابی سببی به سمت تحولات اجتماعی- فرهنگی تأثیر خود را مستحکم کنند.
منابع:
1- کاتلر، فیلیپ« نسخه سوم بازاریابی، ترجمه ی کامبیز حیدر زاده، نشر سیته، تهران، چاپ اول 90
2- نایب زاده، شهناز، بهشت بازاریابی گامی در مسیر تحقیق عدالت اجتماعی در حوزه علوم انسانی، نخستین همایش دو سالانه بین المللی علم انسانی در لندن،89
-3www.dargi.ir (خرداد ماه 1393)
موضوع مقاله: بررسی نسخه سوم بازاریابی و مقایسه آن با نسخه اول و دوم
استاد راهنما:دکتر داریوش زارعی( عضویت هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد میناب)
نویسنده:الهام چشم براه ( انشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات)
Email:elhamc22@yahoo.com