مفهوم برنامه ريزي، به اندازه خود « برنامه ريزي » از پيچيدگي و حساسيت برخوردار است .
برنامه ريزي چيست؟
شايد پاسخي ساده به اين سؤال اين باشد كه برنامه ريزي كاري است كه )برنامه ريزان( انجام مي دهند! بنابر اين ، سؤال كماكان باقي مي ماند فقط به اين شكل تغيير مي يابد كه برنامه ريزان چه كساني هستند؟ مفهوم برنامه ريزي و به خصوص معادل لغوي فرنگي آن : To plan به معاني مختلفي بكار رفته است.
مهندسين، آن را تهيه نقشه و طراحي فيزيكي كاري كه مي خواهند انجام دهند (نظير بناي ساختمان يا ساختن هواپيما) مي دانند! پزشكان آن را مرحله اي پس از تشخيص ، و به عنوان تنظيم پروتكل اقدامات درماني مي دانند. متخصصين حوزه هاي «بخشي ، sectoral » برنامه را تركيبي از اقدامات هماهنگ پيش بيني شده، براي غلبه بر چالش هاي شناخته شده و تبيين شده بخش هاي مختلف، نظير كشاورزي ، آب، انرژي، آموزش و پرورش، بهداشت، صنعت و معدن و … قلمداد مي كنند
متخصصين آمايش منطقه اي هم برنامه ريزي را انطباق راهبردهاي كلان با ويژگي ها، توانمندي ها و مشكلات جغرافيايي ، منطقه اي و سرزميني مناطق مختلف مي انگارند. اقتصاد دانان، جامعه شناسان و ساير متخصصان علوم اجتماعي، برنامه ريزي را براي نيل به اهداف توسعه اي، ارتقاء درآمد ملي، بهبود كيفيت زندگي، توزيع عادلانه درآمدها و سطوح بهره مندي اجتماعي و بخصوص تأمين نيازهاي اوليه و ضروري، قلمداد مي كنند.
علاوه براين، مباحث مختلفي در ترجيحات برنامه هاي موضعي و موضوعي (پروگرام) و برنامه هاي جامع، و نكات ضعف و قوت هريك نسبت به ديگري هم در بين صاحبنظران مربوطه مطرح مي باشد! به طور كلي، برنامه ريزي، معمولاً معادل آينده نگري در نظر گرفته شده است، و عبارت از مجموعه اقداماتي است كه به پيش بيني «آينده» مي پردازد و براي طراحي و دستيابي به يك آينده مطلوب تلاش مي كند. برنامه ريزي به اين معني ، متضاد « روزمرگي» است و از آنجا كه لازمه طراحي آينده، تفكر و انديشه است، برنامه ريزي، متضاد انجام عادتي كارها و فعاليت ها نيز قرار مي گيرد.
به عبارت ديگر، كمال انساني در تفكر، حكمت، تعقل، شناسايي چالش هاي پيش رو و اتخاذ تدابير لازم و پيش گيرانه براي غلبه بر چالش ها تجلي مي نمايد. بدين سان، برنامه ريزي، فعاليتي «عالي» و كمال جويانه براي انسان ها تلقي مي شود. فعاليتي كه كمال نفساني انسان ها را نيز به عرصه ظهور مي رساند! چرا بر اين جنبه كمال جويانه برنامه ريزي تأكيد مي كنيم، و شايد به تعبيري بديهيات را تكرار مي كنيم؟ مگر ضرورت و اهميت عقلايي برنامه ريزي و آينده نگري، قابل انكار است ؟ آيا اصلاً كسي و يا جناحي و گروهي در كشور ما و يا ساير مناطق، ضرورت و اهميت برنامه ريزي را نفي يا انكار كرده است؟
1- نخستين جنبه پر اهميت موضوع اين است كه توجه كنيم اصولاً لازمه تفكر ديني، برنامه ريزي و آينده نگري است. انسان در حوزه دينداري، دنيا را موقتي و غرق شدن در آن را، «روزمرگي» مي داند و براي آخرت خود برنامه ريزي و ذخيره سازي مي كند. انسان دين دار، دنيا را «مزرعه اي براي آخرت » مي انگارد و براي خلقت خود هدفي والا قائل است و دوران زندگي را فرصتي براي دستيابي به هدف اخروي تلقي مي كند و تلاش خود را براي اين «دستيابي به هدف» متمركز مي سازد.
در عين حال اين دستيابي به هدف اخروي به تنهايي و منتزع از عمل اجتماعي هم ميسر نيست و حضور در جماعت، و تعهد نسبت به فقرا و مستمندان، انفاق و زكات، در كنار عدالت طلبي و مبارزه با ظلم و فساد و فقر و تبعيض و نابرابري، و تعهد براي حاكميت حق و عدالت، ابعاد جامع «آينده نگري ديني و آخرت گرايي راستين/ يا اسلام محمدي (ص) را تشكيل مي دهند. بر اين اساس دينداري و دين مداري و اسلام محمدي (ص)، مستلزم نگاه به آينده، آنهم آينده دور (Futuralism) و برنامه ريزي براي آينده است.
– 2 جنبه دوم اهميت ، اين است كه در يك رويكرد «عمل گرايي» و پراگماتيستي ، گاه فعل برنامه ريزي، با واقع گرايي ، در مغايرت قرار مي گيرد. در اين حالت ، برنامه ريزي فعاليتي ايده آليستي و غير واقع گرا وانمود مي گردد و در پي آن كار اجرايي و رسيدگي به امور روزمره مغاير برنامه ريزي قلمداد شده و تفكر برنامه نگر و آينده محور، مُخل انجام وظايف روزمره تصور مي شود! در اين حالت، مطالبه برنامه ، مطالبه اي لوكس و تجملي و غير منطبق با واقعيات موجود تجلي مي كند. خطر مهم اين تجلي كاذب اين است كه بي برنامگي و روزمرگي مشروعيت و گاه ، «تقدس» مي يابد و برنامه ريزي و برنامه مداري ضد ارزش تلقي شده، در نتيجه ، برنامه گريزي ترويج و تبليغ مي شود!
همه آنچه ذكر شد ، ايجاب مي كند بيشتر به «برنامه» و برنامه ريزي پرداخته شود. نگاه به آينده ، آنطور كه در سند چشم انداز جمهوري اسلامي ايران تصريح شده است ، وتدوين و تنظيم برنامه هاي ميان مدت (پنج ساله) كه سابقه اي هفتاد ساله در ايران دارد، بايد جهت دهي توسعه اي كشور را در دست بگيرند و اقدامات و فعاليت ها را هماهنگ كنند و اعمال بدون برنامه و سليقه اي را كاهش دهند. حاكم شدن «برنامه محوري» در سطوح تصميم گيري و اجرا ، ضرورتي اجتناب ناپذير است
در دنياي امروز ، عوامل تغيير ، بسيار متنوع و متعدد شده اند ، به نحوي كه گاه امور ، غير قابل پيش بيني به نظر مي رسند. به همين دليل، بكارگيري دانش برنامه ريزي بيش از گذشته ضروري گشته است. مدل هاي نوين برنامه ريزي راه بردي و برنامه ريزي منعطف و برنامه ريزي غلطان ، براي مواجهه با شرايط بسيار متغيير جهان امروز ، موضوعيت يافته و با درجاتي از كارآيي و موفقيت به كار گرفته شده اند. سيستم هاي هوشمند تصميم سازي و پشتيباني از تصميم ، سناريوهاي مختلف ممكن را با پيش بيني متغيرهاي مختلف ، تنظيم و در اختيار سياست گزاران و تصميم گيران قرار مي دهند.
محيط بسيار پيچيده جهان امروز ، بكارگيري ابزارهاي پيچيده تر براي پيش بينی آينده را ايجاب مي كند. اگر تعدد متغيرهاي تأثير گذار و پيچيدگی محيط پيرامون، پيش بيني ها و برنامه ريزي های سنتي را با چالش مواجه كرده است ، بايد به تناسب پيچيدگی ها، دانش برنامه ريزی را توسعه دهيم و ابزارهای نوين را براي برنامه ريزي بكار گيريم، انباشت تجربه و دانش را در اين حوزه ايجاد كنيم و فرايند برنامه ريزي را تكامل بخشيم.
امروزه، برنامه ريزي ، فرايندی علمی ، ابزارهايی نوين ، افرادي حرفه ای و انباشتی دانش و تجربه را طلب مي كند. نفي تجارب گذشته، حذف ساختار هاي تخصصي و بكارگيري افراد غير حرفه اي ، تنها پاك كردن صورت مسئله است. بايد آنچه در پيش رو داريم بشناسيم و آگاهانه به استقبال امور برويم. به تعبير امير المومنين (ع) : المومنون الذين عرفوا ما امامهم : مومنان همان كسانيند كه دانستند چه در پيش دارند. (بحار78/25) و نيز : من استقبل الامور ابصر. من استدبر الامور تحير : هركه از پيش به استقبال كارها برود بينا ميشود و هركه به آنها پشت كند (و ناآماده با آنها روبرو گردد) سرگردان ميماند.(غرر الحكم/299)
تعریف برنامه ریزی:
برنامه ريزي، فرايند آگاهانه و سيستماتيک تصميم گيري در مورد اهداف و فعاليتهاي آينده يک گروه، يک فرد يك واحد کاري يا يک سازمان است.برای دست یافتن به هدف مورد نظر ، باید قبل از تلاش فیزیکی یا اقدام به انجام کار، تلاش ذهنی یا برنامه ریزی کافی صورت بگیرد برنامه ریزی شالودۀ مدیریت را تشکیل می دهد .
از مهمترين اصول برنامه ريزي، تعيين اهداف است که شامل اهداف ميان مدت ودراز مدت مي شود. مدير برنامهريز مي بايست در انتخاب اهداف دقت کافي داشته باشد چرا که اهداف انتخاب شده قابل وصول بوده وهماهنگي منطقي بين اهداف وجود داشته باشد
انسان براي پيشرفت در زندگي وتوفيق در آينده نيازمند برنامه ريزي است.
برنامه ریزی مالی ، مجموعه ای از پیش بینی های مالی است که هر فرد را برای یک زندگی با آرامش و آسایش در آینده نزدیک و دور آماده می کند.
این برنامه ریزی شامل جنبه های مختلفی است که فقط به پس انداز کردن و سرمایه گذاری هنگفت در سرمایه گذاری های خاص خلاصه نمی شود.
این سرمایه گذاری ها فقط بخش کوچکی از یک برنامه ریزی جامع هستند.
در یک برنامه ریزی مالی کامل و دقیق، وضعیت مالی امروز فرد و یا خانواده بررسی شده و اهداف مالی در آینده نزدیک و دورنیز مورد نظر قرار خواهد گرفت و با توجه به آنها روش و یا روشهای حصول این اهداف و قابل دسترس بودن آنها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
● برنامه ریزی مالی برای همه
کاملا درست است که برنامه ریزی مالی برای افرادی که دارای درآمد بالا هستند، کاملا الزامی است و از سوی دیگر بسیاری از موسسات مالی که سعی دارند تا سرمایه و پول سرمایه داران جذب کنند، بخش عمده ای از توان تبلیغاتی خود را بر روی این گروه متمرکز می کنند
ولی این بدین معنی نیست که برنامه ریزی مالی فقط برای این گروه است.
برنامه ریزی مالی برای کلیه افراد الزامی است و بگونه ای باید گفت افرادی که دارای درآمد متوسط و پایین هستند نیز نیاز بیشتری به برنامه ریزی و بررسی مالی وضعیت خود دارند.
بخصوص افراد با درآمد متوسط باید توجه داشته باشند که در صورت عدم برنامه ریزی درست، بسیاری از فرصت های مناسب را از دست خواهند داد.
فرصت هایی که با استفاده از آنها می توانند آینده مالی خود و خانواده خود را تضمین کنند.
● تداوم در اجرا
آنچه که یک برنامه مالی را موفق می کند، تداوم در اجرای آن است.
برای رسیدن به اهداف خود، نیاز به اجرای قدم به قدم برنامه خود دارید.
با اجرای هر بخش کوچکی از برنامه، به حصول کامل اهداف برنامه نزدیکتر شده و در صورت عدم اجرای بخشی کوچک و یا بزرگی از آن، حصول برنامه به تناسب به تاخیر افتاده و یا غیرممکن خواهد شد.
ضرب المثل “قطره قطره وانگهی دریا شود” را میتوان در این مورد نیز صادق دانست.
اگر از توجه به این قطره ها غفلت کنید، نه تنها براحتی بهدر خواهند رفت ، بلکه به هیچوجه دریا نخواهند شد و زمانی که به جرعه ای از آن آب نیاز دارید، قطره ای در دسترس نخواهد بود.
● بازنگری مداوم :
بازنگری مداوم در برنامه ها، یکی دیگر از مواردی است که به قابلیت اجرای برنامه مالی شما کمک می کند. اتفاقات خاص در زندگی یک خانواده میتواند در برنامه مالی آنها تاثیر گذار باشد و تجدید نظر در آن را نیاز داشته باشد .
بطور مثال تولد نوزادی در خانواده بر برنامه های مالی خانواده تاثیرگذار خواهد بود و یا درگذشت فردی در خانواده، علاوه بر مشکلات روحی که به خانواده وی تحمیل می شود، متناسب با سهم درآمد وی از کل درآمد خانواده، بر وضیعت فعلی و آینده مالی خانواده تاثیر گذار خواهد بود.
در بسیاری موارد این تاثیر، مشکلی بزرگ دیگری بر مشکلات روحی خانواده خواهد افزود.
موارد مشابه بسیاری وجود دارد که میتواند تاثیر مثبت یا منفی، بزرگ و یا کوچکی را در برنامه مالی بوجود آورد که بازنگری در برنامه را برای رسیدن به اهداف الزامی کند.
● موارد توجه برنامه ریزی مالی :
برنامه ریزی مالی به کلیه جنبه هایی توجه می کند که استقلال مالی و یا اهداف مالی فرد را در آینده تضمین خواهد کرد.
پس انداز برای آینده با هدف خرید اتومبیل و یا منزل و یا پس انداز بازنشستگی (RRSP) از مواردی است که عموم افراد با آن آشنایی دارند و تعداد کثیری آن را اجرا می کنند.
یک برنامه ریزی کامل شامل موارد فوق است ولی فقط به آنها خلاصه نمی شود و این موارد فقط بخش کوچکی از یک برنامه ریزی مالی است. برای حصول به یک برنامه کامل باید به موارد بسیاری توجه دقیق شود که موارد زیر بخشی از آنها است:
– میزان درآمد فرد و یا یک خانواده
– سرمایه و موجودی نقدی و غیر نقدی
– بدهی و تعهدهای مالی کوتاه و بلند مدت
– هزینه های و مخارج روزانه زندگی
– هزینه های و مخارج روزانه زندگی
– میزان و نوع مناسب سرمایه گذاری
– خریدهای بزرگ و هزینه های اصلی و مهم در طی دوران زندگی (مانند خرید خانه، اتومبیل و مسافرت های تفریحی)
– هزینه های مرتبط با آینده فرزندان و جوانان (هزینه های تحصیل، ازدواج و کمکهای مالی برای شروع زندگی مستقل)
– وضعیت، نیازهای مالی و محل تامین آنها در زمان بازنشستگی.
– هزینه ها و نیازهای مالی در زمان بیماری
– هزینه ها و نیازهای مالی در زمان از کارافتادگی
– هزینه ها و نیازهای مالی در زمان پس از درگذشت فرد یا افرادی از خانواده
– نوع و میزان بیمه پزشکی و بیمه عمر مورد نیاز
برنامه ريزي براي امكانات مالي:
امکانات مالی به ما حق انتخاب در زندگی می دهد
امکانات مالی هر فرد ابزاری است برای کمک که می تواند در مواقع لزوم به نیازهای فرد و دیگران پاسخ دهد. دستی که می تواند خوراک دهنده و یا پوشاننده نیازمندان باشد و خانواده های ضعیف و افتاده را بلند نماید. متاسفانه در جامعه کنونی کشور ما بدلیل فقر و مشکلات اقتصادی زیاد مردم دائم بدنبال میان برهایی هستند که یک شبه بتوان راه صد ساله را رفت.
درهمین رابطه دکتر جان مکس ول نویسنده و صاحب نظر در امور مدیریت و رهبری چنین می گوید:
تفاوت بین فرد ثروتمندو فقیر در این می باشد که فرد ثروتمند امکانات مالی خود را سرمایه گذاری می کند و از باقیمانده خرج می کند. اما فقیر تمام دارای خود را خرج می کند وباقیمانده را سرمایه گذاری می کند
● مشکلات مالی و ریشه های آن :
مشکلات مالی غالبا ریشه در عدم ثبات سیستم اقتصادی جامعه و فرهنگ به عاریت (قرض) گرفتن دارد. در همین رابطه طرز تفکر نابجا در مورد غالب شدن بر مشکلات مالی مانند ره صد ساله را یک شبه رفتن یا فرهنگ قرض گرفتن که پس از مدتی باید چند برابر پرداخت باعث می گردد تا بیش از پیش فرد خود را در گردابی قرار دهد که خروج از ان ساده نمی باشد.
حقیقتی که نباید نادیده گرفت این است که زندگی مجموعه ای است که در آن ما بر بعض بخش ها تسلط و کنترل داریم و بر بعض بخش های دیگر کنترل و تسلط نداریم.
درک این موضوع سبب می گردد تا ما بتوانیم وقت و توانایی های خود را روزانه بر اموراتی متمرکز کنیم که به ما بیشترین نتیجه را می دهد.
● پول خوشبختی نمی آورد !!!
شاید بسیاری با این گفته موافق باشند ولی چقدر در عمل به ان پایند هستند مسئله ای دیگر است.
پول بعنوان ایزاری برای زندگی وسیله ای است موثر اما آنگاه که تبدیل به نگرشی می کردد که تمام انرژی و وفت ما را می گیرد تبدیل به اربابی بی رحم می گردد که زندگی فرد را در خود می بعلد.
بطور مثال اگر به شما بگویند که در ازای گرفتن مبلغی گزاف حاضر به انجام به چه کارهایی هستید چه خواهید گفت؟ در یک نظر سنجی اینطور بیان شده :
۲۵ درصد از مردم حاضرند خانواده خود را بخاطر آن فدا کنند.
۲۳ درصد حاضرند تا دست به خود فروشی بزنند
۱۶ درصد حاظرند تا ملیت خود را از دست دهند
۱۶ درصد حاضرند همسر خود را ترک کنند
۱۰ درصد حاضرند تا بر ضد دیگران شهادت دروغ دهند و افراد را به زندان و یا چوبه دار روانه کنند
۷ درصد حاضرند تا دیگران را از بین ببرند
۳ درصد حاضرند تا کودکان خود را به دیگران بدهند
شاید شما جزو هیچیک از این گروهها نباشید ولی اگر امروز به شما دو گزینه دهند تا تنها یکی را انتخاب نمایید کدامیک از گزینه های زیر را انتخاب می کنید. پول یا وقت؟اکثر مردم پول را انتخاب می کنند با این تصور که پول می تواند برای ایشان خوشبختی بیاورد. اگر چه ممکن است برای کوتاه مدت تبدیل کننده وضعیت مالی فرد گردد ولی پس از مدتی دوباره نیاز مالی بر جای خود باقی خواهد بود. یکی از اشتباهات بزرگ این است که مردم اغلب درک نمی کنند وقت و استفاده صحیح از ان می تواند تغییر دهنده دنیای اطراف ما گردد. وقت هدیه ای است که اگر استفاده نشود دیگر قابل برگرداندن نیست اما پول را می توان دوباره بدست آورد؟ در یک نظر سنجی وقتی که افراد مختلف این سئوال پرسیده شد: اگر می توانست به گذشته برگردید چه می کردید؟ اغلب پاسخ دادند به گونه ای دیگر عمل می کردم و یا بعبارت دیگر از امکانات خود خصوصا وقت به بهترین وجه بهره می بردم. پاسخ شما به این سئوال چه می باشد؟
● بودجه مالی به فرد حق انتخاب می دهد :
بسیاری برای خوشبختی همه کاری میکنند بجز برنامه ریزی در رابطه با آنچه که الحال در دست دارند.
برنامه ریزی به معنی ریز جزئیات روزانه نیست بلکه استفاده بجا و سرمایه گذاری برای آنچه که داریم تا پاداشی بجهت نیاز ما باشد که دراینده نیز می تواند ما را قدم به قدم به جلو ببرد.
بطور مثال تمام درامد خود را به ۳ قسمت تقسیم کنید و ۸۰ در صد ان را به خرج ماهانه خود اختصاص دهید و ده درصد آنرا را سرمایه گذاری کنید و ده ردصد باقیمانده را برای کمک به دیگری به کاربرید.
بخاطر داشته باشید تفاوت بین فرد ثروتمندو فقیر در این می باشد که فرد ثروتمند امکانات مالی خود را سرمایه گذاری می کند و از باقیمانده خرج می کند. اما فقیر تمام دارای خود را خرج می کند وباقیمانده را سرمایه گذاری می کند.
شاید این گونه سرمایه گذاری شما را یک شبه به سرمنزل مقصود نرساند ولی باعث می گردد تا شما با متمرکز شدن نسبت به انچه که دارید به درجات بالا زندگی برسید و باعث دلگرمی خود و اطرافیان خود گردید.
هر فرد دارای توانایی منحصر بفردی می باشد که با تمرین تصمیم گیری روزانه و انضباط شخصی می تواند تبدیل به فردی گردد که می تواند برای دیگران الگو گردد.
یقین داشته باشید که اگر قابلیت های خود را بشناسید و روی آن هر روزه برای ساعتی تامل کنید پس از ۵ سال شما می توانید یکی صاحب نظران و متخصص در ان زمینه بخصوص گردید.
اگر امروز می خواهید از فشار های مالی خود ازاد گردید ریشه مشکلات خود را پیدا کنید (بطور مثال احتیاج به تجربه خاصی دارید و یا نیازمند به گرفتن دوره خاصی می باشید و یا …
طرز تفکر شما نسبت به پول چگونه است؟
برای بودجه مالی شما برنامه ای دارید و چگونه برای رشد شخصی تلاش می کنید؟
اگر قرار است در 5 سال آینده فقیر نباشید و دغدغه ای برای آینده نداشته باشید ,امروز باید تصمیم بگیرید همانند اکثر کسانی که به آینده خود و خانواده شان ,می اند یشند.
شما با سرمایه گذاری ولو اندک در فاينانسرز میتوانید به این فرایند در زمانه کوتاهی دست یابید.
1 – در انتخاب كمپاني دقت نماييد:
پيش از آنكه پول و زمان خود را در بازاريابي شبكه اي سرمايه گذاري نماييد، مطمئن شويد كه كمپاني مورد نظر شما از اعتبار مالي بالا ، مديريت خوب و از ابزارهاي لازم براي مديريت و كنترل سرعت رشد مجموعه برخوردار مي باشد و همچنين طرح تجاري آن در بلند مدت همچنان براي افراد سود بخش مي باشد چنين كمپاني است و مكاني مناسب براي كار كردن شماست … پس در اولين گام بايستي كمپاني مناسبي را بيابيد.
2-بالاسري مناسبي را بيابيد كه هم از حمايت كافي در آموزش برخوردار باشيد و هم فردي متعهد باشد :
مطمئن شويد كه گروه بالاسري شما ، گروه موفقي مي باشند كه ثابت نموده اند براي آموزش شما شخصاٌ وقت كافي اختصاص مي دهند. اگر بالاسري شما چنين شخصي است، تجارت خود را آغاز نماييد.
3-براي انجام اين تجارت بايستي يك هدف شخصي شفاف ، واضح و متقاعد كننده داشته باشيد :
به ياد داشته باشيد آنقدر كه “چراي” اين كار داراي اهميت مي باشد ، “چگونه” اين كار مهم نمي باشد.
زماني كه شما دلايل قوي و متقاعد كننده براي انجام اين تجارت داشته باشيد، آنگاه يك حس اشتياق سوزان در شما بيدار مي شود، كه موفقيت در اين تجارت را براي شما به يك امر ضروري تبديل مي سازد
4-اهداف واضح و مشخص خود را بنويسيد و هر روز آنها را مرور نماييد:
اهداف خود را مشخص نماييد و روي كاغذ بنويسيد.
برنامه كاري خود را مشخص نماييد و هر روز را براي خود برنامه ريزي نماييد تا زماني كه به اهداف خود برسيد :
موفقيت = عمل + اهداف + رويا
5- بر روي موفقيت زير مجموعه هاي خود تمركز نماييد تا به صورت خودكار خودتان موفق شويد :
درست است كه پول داراي اهميت زيادي مي باشد ولي تمركز شما بايستي براي كمك به زير مجموعه هايتان باشد.
“زيگ زيگلر” روزي گفت : ” شما به هرچه بخواهيد مي رسيد، به شرطي كه به ديگران كمك كنيد تا به خواسته هايشان برسند.” برويد و به دوستان زير مجموعه تان كمك كنيد و آنگاه خودتان نيز به موفقيت خواهيد رسيد.
6-براي موفقيت در اين تجارت بايستي زمان ، تلاش و جديت به خرج دهيد :
شما بايستي روزانه زمان ثابتي را براي تجارت در كمپاني فاينانسرز – البته در صورت خواهان موفقيت بيشتر – به خود اختصاص دهيد. اگر اين كار را به چشم يك سرگرمي نگاه كنيد ( يعني هر زمان وقت اضافه اي داشتيد به اين تجارت اختصاص بدهيد ) به اندازه يك سرگرمي هم درآمد كسب مي كنيد. ولي اگر به چشم يك تجارت به آن نگاه كنيد ( برنامه كاري روزانه داشته باشيد و روزانه طبق برنامه تان عمل نماييد) به اندازه يك تجارت بزرگ هم درآمد كسب مي نماييد.
7-دو قانون مهم براي يافتن زيرمجموعه عبارت است از : با مردم صحبت نماييد …و با مردم بيشتري صحبت نماييد :
شغل شما رساندن پيام است. پيامي شامل ، نوع اينوست در كمپاني و درصد سودهي در ماه و پلنهاي در امدزايي و فرصت مالي كه بايستي هر چه بيشتر در اختيار افراد بيشتري قرار دهيد. نگران كساني كه علاقمند نيستند نباشيد. شما فقط بايستي مردم را غربال نماييد تا به افراد مورد نظرتان برسيد.
8 -شرمنده نشويد اين شغل شماست ، پس شخصاٌ مسئوليت آن را بپذيريد:
فقط شكست خوردگان هستند كه بايستي شرمنده بالاسري هايشان ، كمپاني و طرح تجاري كمپاني شوند. اين شغل شماست و مسئوليت شخصي شماست ، پس تعهد موفقيت ها و درآمدهاي خود را بپذيريد. آنچه که یک برنامه مالی را موفق می کند، تداوم در اجرای آن است.
9-حداقل به مدت سه سال صبور ، استوار و ثابت قدم باشيد و نظاره گر رشد مجموعه خود باشيد :
اغلب مردم بي صبر و ناشكيبا هستند و مي خواهند عجولانه به موفقيت برسند. اين تجارتي است كه زمان نقش اساسي در ساختار آن دارد. اگر شما يك تجارت سنتي داشته باشيد حداقل 3 تا 5 سال طول مي كشد تا به درآمد قابل توجه برسيد، بلي يا خير؟ در بازاريابي شبكه اي نيز شما حداقل بايستي چند ماه منتظر اولين درآمد خود باشيد و كم كم تا سه سال بعد قدرتمند مي شويد. صبور باشيد و هرگز كار را رها ننماييد. هر چند شما در طرح financerz شما از همان ماه اول بدون هيچ گونه فعاليت سود اينوست خود را بدون هيچ مشكلي دريافت مي
10-پس زدن و رد شدن را به عنوان بخشي از اين تجارت بپذيريد و آن را برخورد شخصي به خود نگيريد :
دراين تجارت مردم به شما زياد “نه” خواهند گفت. خوب ممكن است اين لحظه مناسب زندگي آنها براي پذيرش اين پيشنهاد نمي باشد. آنها شما را پس نمي زنند بلكه به اين فرصت شغلي عالي دست رد مي زنند. شما آن را به خودتان نگيريد. با مردم ديگر در تماس باشيد تا بتوانيد در لحظه مناسب زندگي هر كس به آنها برسيد.