تجارت آسان نیست؛ پیچیدگی های تجارت محصولات

نویسنده: کارلو آلتومونت و گابر بکس

عملکرد صادرات شرکت های داخلی، محور اصلی بسیاری از مباحثات در زمینه رشد و توسعه است. این مطلب استدلال می کند که در دنیایی که زنجیره ارزش گذاری جهانی و تخصص گرایی عمودی (vertical specialization) وجود دارد، رقابت نیز می تواند از یکپارچگی مناسب در شبکه بین المللی محصولات، ناشی شود. سیاستگذاران باید به ظرفیت های صادراتی و وارداتی شرکت های خود و پیچیدگی های آن، توجه کامل داشته باشند.

مجموعه عظیمی از ادبیات اقتصادی و تعداد بسیار زیادی از متون مربوط به موفقیت های سیاسی، به عملکرد صادراتی شرکت های برتر، از نظر اندازه شرکت، دستمزد و بهره وری و به همین ترتیب اهمیت باز بودن کافی فضای تجاری، به عنوان گرداننده رقابت، اشاره می کنند. (مراجعه شود به ۲۰۰۹ Yang). اخیرا شواهدی به دست آمده مبنی بر اینکه واردکنندگان دارای ویژگی های مثبت گوناگونی هستند و نسبت به بنگاه هایی که در زمینه واردات فعال نیستند عملکرد بهتری داشته و دارای بهره وری بالاتری هستند. همچنین به نظر می رسد واردات و صادرات در شرکت ها کاملا با هم همبستگی دارند. علاوه بر این، نشان داده شده است که واردات کالاهای واسطه ای، زمینه را برای بهبود کارآیی واحدهای صنعتی در تعداد زیادی از کشورها، فراهم کرده است.
تمامی شواهد بالا با افزایش نقش زنجیره های ارزش گذاری جهانی و شبکه های تولید بین المللی در اقتصاد جهان، سازگاری کامل دارند. امروزه با وجود این یافته ها، سیاست های تجاری کشورها، هنوز هم گرداگرد برنامه های توسعه صادرات می چرخند و همچنان به سمت غفلت از رابطه بین فعالیت های وارداتی و صادراتی، ماهیت دادوستد محصولات و پیامدهای متعاقب آن برای عملکرد بنگاه، پیش می روند.

● شواهد جدید در مورد منافع صادرات و واردات
در مقاله اخیر (Altomonte and Békés, ۲۰۱۰) نشان دادیم که در یک اقتصاد آزاد کوچک مثل مجارستان که به طور فزاینده ای در حال حرکت به سمت زنجیره های ارزش گذاری جهانی است، فعالیت های وارداتی و صادراتی رابطه بسیار نزدیک با بهره وری دارند و همچنین بنگاه های تولیدی، به اختیار و انتخاب خود، هم در زمینه صادرات و هم در زمینه واردات فعالیت می کنند؛ بنابراین نادیده گرفتن فعالیت در زمینه واردات در یک بنگاه صادراتی، ممکن است در حقیقت منجر به یک برآورد غیر صحیح از میزان سهم صادرات در افزایش بهره وری گردد. از این رو، روی سیاست های مربوط به توسعه صادرات، نسبت به سیاست هایی که هدف آنها سوق دادن شرکت های داخلی به سمت شبکه های بین المللی محصول است، بیش از حد تاکید می شود.
مساله مهم دیگر در این سیاست ها، ترکیب کالاهایی است که شرکت نسبت به واردات یا صادرات آنها اقدام می کند. یافته های ما در این زمینه نشان می دهد که کارآیی شرکت های تجاری، به طور نا همگنی مرتبط است با ابعاد گوناگون «پیچیدگی های تجارت» که ناشی از ویژگی های مختلف ترکیب کالاهایی است که شرکت وارد یا صادر می کند. این پیچیدگی ها ممکن است توسط عوامل مختلفی از جمله، تعداد محصولات و تعداد کشورهای عضو در شبکه بین المللی شرکت، کیفیت کالاهای تجاری یا درجه جانشینی آنها با تولیدات داخلی تعیین شود. این عوامل به نوبه خود، ارتباط مستقیم با بهره وری شرکت های تجاری و تنوع آنها دارند.

● واردات، صادرات و افزایش بهره وری
برای انجام این تجزیه و تحلیل، از جزئیات در دسترس مربوط به اطلاعات معاملات بین المللی شرکت های تولیدی مجارستانی در سال های ۱۹۹۲ الی ۲۰۰۳ (که مجموعا شامل ۱۹۲۰۰۰ شرکت در این سطح مشاهدات بوده است) استفاده کرده ایم. برای اینکه داده های ما نشان دهنده آمار معاملات واردات و صادراتی باشند که مستقیما مطابق با عملکرد شرکت های تولیدی است، بنابراین داده هایی که مربوط به فعالیت های واسطه ای یا عمده فروشی بوده است را حذف کردیم. به این ترتیب می توانیم ویژگی های هر معامله تجاری را با بهره وری شرکت، به طور مستقیم ارتباط دهیم.
در ابتدا شواهدی از خود گزینی (self selection) را در اغلب شرکت های تولیدی که هم در زمینه واردات و هم در زمینه صادرات فعال بودند، پیدا کردیم. شکل ۱ نشان دهنده متوسط بهره وری عوامل کل total factor productivity) TFP) شرکت هایی است که بر اساس وضعیت تجاری شان با توجه به متوسط TFP کل نمونه، طبقه بندی شده اند. همان طور که دیده می شود، وضعیت واردات شرکت، در بالای فعالیت صادراتی آن، به وضوح نمونه را به سه زیر گروه از نظر رتبه بندیTFP تفکیک کرده است. این محدوده شامل شرکت های غیر وارد کننده (با بهره وری ۲۱ درصد پایین تر از متوسط نمونه) تا شرکت های وارد کننده جدید (با ۱۴ درصد بهره وری بیشتر) و در نهایت شرکت های وارد کننده دائمی (بالای ۴۲ درصد بهره وری) است.
به طور کلی، زمانی که وضعیت واردات یک شرکت صادراتی را در یک رگرسیون چند متغیره محاسبه می کنیم، با در نظر گرفتن تعداد متغیرهای وابسته به زمان و متغیر های مستقل از زمان، افزایش بهره وری شرکت های صادراتی، مطابق آنچه در ادبیات بیان شده است، مثبت و معنی دار است، اما در مقیاس محاسبات ما، کاهش نسبتا زیادی از سطح ۳۵ درصد به ۱۵ درصد داشته است. به عبارت دیگر، عدم کنترل و اغماض در مورد همبستگی فعالیت های وارداتی و صادراتی یک شرکت، همانطور که بخش اعظمی از مباحث را به خود اختصاص داده است، ممکن است منجر به تورش معنی دار به سمت بالا، در برآورد افزایش بهره وری شرکت ها شود.

● پیچیدگی های تجارت و بهره وری
به منظور کشف نا هماهنگی ها در بحث افزایش بهره وری و گردانندگان بالقوه آن، ما از آمار موجود در مورد معاملات، به استخراج مجموعه ای از پراکسی ها برای ابعاد تکنولوژیک و روابط خاص فعالیت های تجاری پرداختیم که از آن به عنوان «پیچیدگی تجارت» نام می بریم. ما پیچیدگی تجارت را به عنوان ترکیبی از سه ویژگی متمایز تعریف کرده ایم: کمیت، کیفیت محصولات و فناوری.
▪ بعد کمی این پیچیدگی، در ارتباط با هزینه های عملیاتی و سازمانی ایجاد شده توسط شرکت در حین انجام فعالیت های مرتبط با تجارت است و از تعداد کشورها و محصولاتی که یک بنگاه با آنها سروکار دارد به عنوان پراکسی برای آن استفاده شده است (Eaton et al. ۲۰۰۴).
▪ بعد کیفی پیچیدگی، مرتبط با هزینه هایی است که مربوط به قرارداد های یک محصول خاص است و به منظور اطمینان از کیفیت و بیمه کردن محصول در مقابل ریسک تحویل کالای معیوب (برای وارد کننده) یا ریسک عدم پرداخت پول (برای صادر کننده)، در نظر گرفته می شود (Berkowitz et al. ۲۰۰۶). ما دریافتیم که متوسط ارزش واحد (average unit value ) ترکیب معاملات، می تواند به عنوان یک پراکسی مناسب برای ویژگی های کیفی پیچیدگی باشد.
▪ بعد فناوری پیچیدگی نیز در ارتباط با قابلیت جایگزینی ناقص نهاده های داخلی در مقایسه با انواع خارجی آن است (Halpern et al. ۲۰۰۹) و همچنین هزینه های مربوط به جست وجوی یافتن نهاده مناسب و در دسترس در بازارهای بین المللی. پراکسی کلیدی ما در این مورد «شاخص قابلیت جایگزینی» نامیده می شود و معیار اندازه گیری آن، متوسط تعداد کشورهایی است که یک محصول خاص را وارد یا صادر می کنند. شرکت هایی که کالایی خاص با قابلیت جایگزینی بسیار پایین را صادر می کنند، ممکن است به فرآیند های تولید خاص یا شبکه های تخصصی برای فروش محصولات خود نیاز داشته باشند، از این رو بحث پیچیدگی تجارت در ارتباط با فعالیت آنان، میزان کمتری را به خود اختصاص می دهد.
علاوه بر این سه بعد مختلف از پیچیدگی، ما همچنین باید هزینه های سایر گردانندگان معاملات را نیز مد نظر قرار دهیم، به عنوان مثال از میانگین (وزنی) مسافتی که ترکیب مورد نظر محصولات مورد معامله باید طی کند، به عنوان یک پراکسی برای هزینه حمل و نقل و میانگین (وزنی) اندازه کشورهای شریک در دادو ستد که توسط جمعیت آنان اندازه گیری می شود به عنوان پراکسی برای هزینه های بازاریابی، استفاده کرده ایم (Arkolakis ۲۰۰۸).
جدول ۱ نشان دهنده آمار توصیفی شاخص های اصلی ما برای پیچیدگی است که در سطح شرکت ها و رده های مختلف شرکت های تجاری، اندازه گیری شده است. در دو ستون اول جدول به ترکیب واردات و صادرات تمامی شرکت ها اشاره شده است. به نظر می رسد که به طور متوسط طرف واردات تجارت، وابستگی بیشتری به اجزای تشکیل دهنده ترکیبات از نظر هر سه بعد پیچیدگی دارد. میانگین ترکیب واردات نسبت به میانگین ترکیب صادرات، شامل سه برابر کالا و دو برابر ارزش متوسط واحد می باشد و همچنین تعداد کشورها نیز در حدود ۲۰ درصد بیشتر است. علاوه بر این، قابلیت جایگزینی محصولات منحصربه فرد در ترکیب واردات پایین تر است، مسافت طی شده نیز برای محصولات وارداتی ۳۱ درصد بیشتر از محصولات صادراتی است و فاکتور جمعیت، در بخش واردات ۳۵ درصد بزرگ تر است.
در ادامه، شرکت هایی که شروع به واردات یا صادرات کرده اند را با نام (switchers) در ستون های ۳ و ۴ معرفی کرده در نهایت ستون های ۵ و ۶ اختصاص به شرکت هایی دارد که در هر دو زمینه واردات و صادرات فعالیت می کنند.
می دانیم که بحث خود گزینی در مورد صادرات یا واردات و روند آن، با پیچیدگی ترکیبات احتمالی کالاهای تجاری، ارتباط دارد. به طور خاص، با اضافه کردن معیارهای پیچیدگی به رگرسیون اصلی بهره وری خود، درمی یابیم که این معیارها کاملا معنی دار هستند و میزان افزایش در بهره وری برای صادر کنندگان، از ۱۵ درصد به ۱۰ درصد (با در نظر گرفتن سیاست های کنترلی برای تورش به سمت بالا ناشی از وضعیت واردات) و برای وارد کنندگان از ۴۵ درصد به ۳۱ درصد کاهش پیدا کرده است، اما مهم تر از این، دریافتیم که کشش بهره وری نسبت به تغییر در شاخص های پیچیدگی تجارت، برای وارد کنندگان بسیار بزرگتر از صادر کنندگان است و برای شاخص های مختلف پیچیدگی، مقادیر متفاوتی را دارد. این نتایج هنگامی که بنگاه های دیگر یا پراکسی های دیگری را وارد می کنیم نیز برقرارند.

● نتایج
یافته های ما نشان می دهد که ابعاد مختلفی در بحث «پیچیدگی تجارت» وجود دارند و ویژگی های متفاوت کمیت، کیفیت و فن آوری ترکیبات وارداتی یا صادراتی شرکت ها، به شکل های مختلفی با بهره وری ناشی از فعالیت های تجاری شرکت ها، همبستگی دارند. با توجه به این عدم تجانس، باید در اعمال سیاست ها، رجحان بیشتری به تعامل بین جنبه های متنوع پیچیدگی تجارت و فعالیت های وارداتی و صادراتی شرکت ها، نسبت به وضعیت عمومی شرکت ها داد.
به عنوان مثال، شرکت های تجاری می توانند از طریق آموزش مهارت هایی از قبیل زبان، ارتباطات، مهندسی، خدمات حقوقی و مدیریت، به مردم که باعث می شود توانایی ورود به فرآیندهای پیچیده را پیدا کنند، موجبات پیشرفت و تقویت تجارت خود را فراهم کنند. تمرکز روی سیاست های مشخص تر، به احتمال زیاد می تواند تاثیر بیشتری در تحریک بهره وری شرکت ها داشته باشد و در نهایت سهم بیشتری در بهبود یکپارچگی آنها با زنجیره های ارزش گذاری جهانی، داشته باشد.
نویسنده: کارلو آلتومونت و گابر بکس
مترجم: حامد بهشتی
منبع: VOX
منابع

Altomonte, C and G Békés (۲۰۱۰), «Trade Complexity and Productivity» CeFIG Working Paper No. ۱۲, October ۲۰۱۰.
Arkolakis, C (۲۰۰۸), «Market Penetration Costs and the New Consumers Margin in International Trade”, NBER Working Paper ۱۴۲۱۴.
Berkowitz, D, J Moenius and K Pistor (۲۰۰۶), «Trade, Law, and Product Complexity”, The Review of Economics and Statistics, ۸۸:۳۶۳ ۳۷۳.
روزنامه دنیای اقتصاد ( www.donya e eqtesad.com )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *