٭ انسان در هر لحظه از زندگي شخصي و اداري خود در حال تصميم گيري است به طوري كه برخي تصميم گيري ها ساعت ها و حتي روزها فكر و ذهن را درگير مي كند و آنچه مسلم است تصميم گيري درست مُستلزم داشتن اطلاعات درستي است كه بايد ضمن انتخاب روش صحيح و در حيطه اختيارات و مسؤوليت ها ، پيامدهاي ناشي از آن و با استفاده از منابع و فرصت ها و كاهش ضريب خطا در مورد آن قضاوت كرد .
٭ با توجه به اهميت موضوع لازم است كليه مديران مهارت هاي خود را در زمينه تصميم گيري هاي مديريتي اعم از عادي – اضطراري – استراتژيك و عملياتي ( مسائل كاركنان ) افزايش داده و اقدامات مشخص و معيني را براي هر مورد انجام دهند .
٭ تصميم گيري مستلزم يك فرآيند فكري منظم است كه بايد ضمن شناسايي دقيق مشكل و حذف راه حل هاي غير ضرور در جهت آن گام برداشت و شايان ذكر اينكه اكثر تصميم گيري ها مستلزم خطرپذيري است به خصوص اگر نتيجه آن نامشخص باشد و در كل تصميم گيري ها دو نوع است منطقي و ابتكاري كه در هر صورت بايد روش عقلاني و روشن مد نظر باشد كه اين يكي از ويژگي هاي رهبري يك سازمان است .
٭ در بسياري ازموارد يكي از رويدادهاي زير منجر به اتخاذ تصميم هاي مديريتي مي شود كه هر يك سبك خاص تصميم گيري را طلب مي كند .
الف : اغتشاش : مدير بايد بهترين تصميم در مورد راه حل مشكل ، حالات فوق العاده و شورش را بگيرد .
ب : فرصت ها : مدير بايد در مورد نوع و نحوه استفاده از فرصت ها تصميم بگيرد .
ج : تخصيص منابع : مدير بايد در توزيع منابع مالي ، نيرو و يا ملزومات بهترين تصميم را بگيرد .
د : مذاكرات : مدير بايد به عنوان يك فرد يا نماينده در سازمان تصميم بگيرد .
٭ بهتر است مدير در حال برخي مشكلات از افراد صاحب نظر از جمله مديران ارشد كه از تخصص و توانايي لازم برخوردارند مشورت بگيرد به خصوص به افرادي كه به حُسن نيت آنها اعتماد دارد كه نهايتا” بايد مجموع ايده هاي مطلوب مورد ارزيابي قرار گرفته و ضمن توجه به پيامدهاي آن ( واكنش و … ) و در صورت متقاعد شدن تصميم نهايي اخذ شود .
٭ لازم است زماني كه مقدمات تصميم آماده و زمان تصميم گيري فرا رسيد حتما” تصميم مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گيرد و پس از طي مراحل مشورت بهترين راه حل از طريق يك فرآيند منطقي به يك تصميم درست و عقلاني رسيد .
ناگفته نماند در برخي مواقع تصميم گيري نهايي مستلزم تاييد و تصويب رسمي است كه در اين گونه موارد اگر افراد مافوق را از قبل به طور كامل در جريان تصميم گيري قرار داده باشيم تاييد و تصويب به راحتي انجام خواهد شد در غير اين صورت لازم است يك شرح وضعيت يا گزارش كتبي تهيه و با جزئيات مربوطه به همراه توصيه , پيشنهاد و عناوين جذاب در اختيار مقام مافوق قرار گيرد كه به طور يقين انجام اين كار در گرفتن پاسخ مثبت مؤثر است بديهي است در صورت عدم حصول نتيجه با خونسردي گزارش خود را با شيوه ها و توضيحات بيشتر از زواياي مشابه تقديم تا اثربخشي آن دو چندان گردد .
Effective Decision Making
by Lt. Cmdr. Greg Stump, Coast Guard Headquarters (G-WTL)
One of the critical, but often overlooked, requirements for effective leadership is sound decision making. This is especially true as we soar ever higher into the ranks of middle and upper management. Typically, as this progression occurs, leaders become more focused on strategic decisions relating to plans, policies, programs and personnel, and less consumed with day-to-day tactical concerns. Good decision making, especially in middle and upper management, will therefore likely increase overall organizational health and effectiveness. Understanding the meaning and art of deciding, therefore, is paramount.
Decide is derived from the Latin word, “decidere.” “Decidere” means, literally, “to cut off or to kill.” Similar words with the root “cide” include homicide, germicide, genocide, pesticide, etc. The act of deciding is to actually kill all but one of many alternatives, with the hope that the chosen alternative is “best” or “right.” Of course, seldom is there ever an undisputed best, or right, decision for any contentious issue – every alternative has strengths and weaknesses. Sometimes, in the process of decision making, we eliminate alternatives that may actually be better than the one we ultimately choose. This is one reason why leadership is so difficult – effective decision making requires a considerable amount of data analysis, listening and reflection.
David Garvin and Michael Roberto wrote the article, “What You Don’t Know About Decision Making,” which was published in the Harvard Business Review in September 2001. They state, “Decision making is arguably the most important job of the senior executive and one of the easiest to get wrong.” The authors contend that many managers and supervisors are poor at decision making. Their belief is that many people treat decision making as an event, a discrete choice that takes place in a single moment, whether they’re sitting at a desk, participating in a meeting or staring at a spreadsheet. After considerable research, the authors developed a decision making model comprising many elements. One of the elements in their model is the approach to decision making.
Two approaches exist for decision making: inquiry and advocacy. Inquiry is more time-consuming and difficult, yet is an effective method for decision making. Advocacy, on the other hand, is more of a contest (covert or overt) in which stakeholders have a special interest and are unable or unwilling to see the value of other alternatives. The following table identifies how each approach may look to the keen observer.