خودکنترلی در نظام کنترل و نظارت اسلامی

نویسنده: سيد علی سجادی
(با نگاهي بر جايگاه خودکنترلي در نظريه‌هاي مديريت)

چكيده:
كنترل و نظارت همواره جزء اصول و وظايف اساسي مديريت بوده است كه ارتباط تنگاتنگ با ساير اصول و وظايف مديريت دارد به‌طوري كه ناكامي در آن برابر با ناكامي در مديريت مي‌باشد و از طرف ديگر سيستم اداره جامعه (يك سازمان) شامل اجزاء مختلفي مي‌باشد كه موفقيت آن بستگي به هماهنگي اين اجزاء از جمله نظام كنترل و نظارت مي‌باشد لذا در يك جامعه اسلامي كه مي‌خواهد بر اساس مباني و ارزش‌هاي اسلامي و در جهت تحقق اهداف‌اسلامي پايه‌گذاري شود بايد نظام‌هاي كنترلي آن نيز با اين ارزش‌ها و اهداف هماهنگي داشته باشد و در اين چارچوب اعتقادي و ارزشي طراحي شود. از اين رو اين تحقيق تلاشي است در جهت بيان نظام ارزشي و راهكارهاي مورد نظر اسلام در زمينه تحقق خودكنترلي بعنوان بخشي از نظام كنترل كه اهميت ويژه‌اي در نظريه‌هاي مديريت يافته است.

كليدواژه‌ها: کنترل ـ نظارت ـ خويشتن‌داري ـ مديريت (اسلام).

مقدمه
يكي از وظايف اساسي مديريت، نظارت و كنترل است كه بدون آن تحقق اهداف مديريت امكان‌پذير نخواهد بود. اصول اساسي و فرآيند و روش‌هاي كنترل و نظارت در متون رايج مديريت بيان شده است. اما محتواي اين فرآيند بيش از هر چيزي تحت تأثير نگرش حاكم بر اصول مديريت و ارزش‌هاي رايج در محيط است. دين مبين اسلام با بيان نگرش خاص خود نسبت به مبادي موضوعه در تئوري‌هاي مديريت و سازمان و با ارزش‌هاي اصيل خود كه مبتني بر فطرت انسان است؛ بيشترين تأثير را در محتواي اين فرآيند (كنترل و نظارت) دارد. بعلاوه با توجه به شمول احكام اسلامي در مرحلة اجتماع و تشكيل حكومت اسلامي توسط رسول اكرم(ص) و اميرالمؤمنين(ع) كه سيره عملي ايشان مبتني بر اسلام و انعكاس اعتقادات و ارزش‌هاي اسلام در صحنه مديريت جامعه است، در مرحله فرآيندها نيز يك نظام كاربردي ارائه مي‌دهد كه مي‌تواند چراغ راه بشريت در زمينه مديريت جوامع (از يك سازمان كوچك تا سازمان حكومتي) گردد.
اين مقاله حاصل تحقيق در جهت دستيابي به ارزش‌هاي اسلامي در زمينه خودكنترلي (به عنوان يكي از ابعاد مهم كنترل كه در نظريه‌هاي جديد مديريتي نيز اهميت ويژه‌اي يافته است) و كشف راهكارهاي ارائه شده در دين اسلام در اين زمينه با استفاده از منابع اسلامي (قرآن و سنت) و با تأكيد بر دوران حكومت حضرت اميرالمؤمنين(ع) مي‌باشد.

1- خودكنترلي در سير نظريه‌هاي مديريت
در خصوص كنترل و نظارت در متون مديريت تعاريف متنوعي با اختلاف‌هاي جزئي ارائه شده است كه همگي در بيان يك واقعيت اجماع دارند. برخي در بيان كاربردي مفهوم كنترل در دانش مديريت بيان داشته‌اند:
«كنترل فعاليتي است كه ضمن آن عمليات پيش‌بيني شده با عمليات انجام شده مقايسه مي‌شوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بين آنچه “بايد” باشد و آنچه “هست”، نسبت به رفع و اصلاح آنها اقدام مي‌شود» (صادقپور، 1353، ص 159).

و در تعاريف ديگري جريان و فرآيند كنترل نيز ارائه شده است. براساس اين تعاريف:
«كنترل عبارت است از فعاليتي منظم كه ضمن آن نتايج مورد انتظار در قالب استانداردهاي انجام عمليات تعيين مي‌شوند، سيستم دريافت اطلاعات طراحي مي‌گردد، عمليات پيش‌بيني شده و انجام شده با هم مقايسه مي‌گردند، اختلاف‌ها و انحراف‌ها مشاهده شده ارزيابي و ميزان اهميت آنها مشخص مي‌شوند، و سرانجام اصلاحات لازم براي تحقق هدف‌ها و مأموريت‌هاي سازمان انجام مي‌گيرند» (الواني، 1379،  ص 88).
بنابراين هرگاه عامل كنترل كننده از خارج به داخل انسان منتقل گردد به‌طوري‌كه شخص با اختيار و آگاهي به ارزيابي و اصلاح عملكرد خود در قالب استانداردهاي مشخص و در جهت اهداف مطلوب بپردازد، خودكنترلي تحقق يافته است. مفهوم و كاربرد كنترل و نظارت سابقه‌اي به قدمت مديريت دارد به‌طوري‌كه هرگاه از وظايف مديريت صحبت شده است كنترل بعنوان يكي از مهمترين وظايف مديريت كه ضامن اعمال مديريت اثربخش و كارآ و تحقق ديگر وظايف و اهداف مديريت است، مطرح شده است. ضرورت و جايگاه كنترل در نزد انديشمندان مديريت قابل ترديد نبوده است لكن موضوع اصلي نحوه اعمال كنترل اثربخش و كارآ مي‌باشد زيرا اعمال كنترل نامناسب نه تنها به دستيابي به اهداف كمكي نمي‌كند بلكه خود هزينه‌ها و پيامدهاي منفي بسياري را در كاركنان و سازمان به جا مي‌گذارد كه اين مشكلات بطور مفصل بخصوص در كنترل‌هاي مستقيم و از جانب مافوق بر كاركنان مورد مطالعه و تحقيق قرار گرفته است. در اين شرايط است كه موضوع خودكنترلي بعنوان نوعي كنترل كه بدون هزينه‌ها و مشكلات ديگركنترلي مي‌تواند بيشترين اثربخشي و كارآيي را داشته باشد بتدريج در نظريه‌هاي مديريت و با رشد و توسعه اين دانش مطرح شد كه ما بطور خلاصه به سير تحولات اين موضوع در نظريه‌هاي مديريت مي‌پردازيم.
بطور كلي تئوري‌هاي مربوط به مكتب كلاسيك (تئوري‌هاي مديريت علمي ـ تئوري اداري ـ تئوري بوروكراسي) بر مفروضاتي استوارند كه عبارتند از: سازمان رسمي ـ اصول عام و ثابت ـ انسان اقتصادي ـ تأكيد بر كارآيي.
در بخش كنترل و نظارت مي‌توان گفت كه كنترل مورد نظر در تئوري‌هاي كلاسيك مديريت عبارت از ديگركنترلي و كنترل مديران و سرپرستان بر كاركنان و از موضوع خودكنترلي بطور كلي غفلت شده است.
تئوري نئوكلاسيك مدافع سرسخت حيثيت و شئون شخصيت وجودي انسان بود و برهان‌ها و استدلال‌هاي اين تئوري بر آن بود كه نه فقط نبايستي انسان را بعنوان يك ماشين و يا آلات و ابزار كار مورد استفاده قرار داد بلكه بايستي توجه كافي به روح و روان او داشت تا بتوان از اين راه علاوه بر نيازهاي مادي، احتياج‌هاي معنوي و عاطفي او را نيز اقناع كرد و انگيزش بيشتر و پايدارتر به نيازهاي اجتماعي بستگي دارد نه نيازهاي اقتصادي. بدين ترتيب اصل مبتني بر انسان اجتماعي مي‌بايستي اصل مبتني بر انسان منطقي را تكميل كند.
تأثير تفكر نئوكلاسيك را بر روش‌هاي كنترل مي‌توان در توجه به نقش گروه و هنجارهاي گروهي در كنترل افراد، توجه به رضايت شغلي و غني‌سازي شغل و نيازهاي احترام و خوديابي و تأثير آن در ايجاد خودكنترلي، حركت از كنترل‌هاي مستقيم و شديد به كنترل‌هاي منعطف و بر مبناي هدف و نتيجه مشاهده نمود.
با رشد و تكامل تئوري‌هاي مديريت، موضوع خودكنترلي جايگاه و اهميت ويژه‌اي يافت به‌طوري‌كه (به عنوان نمونه) در تئوري مديريت بر مبناي هدف[1] كنترل عملاً عبارتست از خودكنترلي. اين مطلب ناشي از مشاركت فعال كاركنان و مديران هر قسمت در تعيين اهداف واحد خود و پذيرش مسئوليت لازم براي رسيدن به اين هدف،  مي‌باشد (ايران نژاد پاريزي، 1378، ص 153).
بطور كلي هريك از تئوري‌ها بخصوص نظريه‌هاي رفتاري مديريت در موضوع‌هاي رهبري، انگيزش و فرهنگ سازماني نگرش خاص خود را به كنترل و نظارت انسان دارد و نوع خاصي از نظام‌هاي كنترل و نظارت را مي‌پذيرد بخصوص اينكه هر يك از اين نظريه‌هاي حاوي نظام ارزشي و فكري خاصي در مورد انسان و مسائل مربوط به آن است. در حقيقت مهمترين تأثيري هم كه اسلام بعنوان يك دين بر روي دانش مديريت و نظريه‌هاي كنترل و نظارت (بعنوان يكي از شاخه‌هاي علوم اجتماعي كه ارتباط و تأثير مستقيم بر نحوة زندگي انسان و جامعه انساني دارد) مي‌تواند داشته باشد از جانب همين نظام ارزشي و مباني فكري مطروحه در اين نظريه‌ها است.
با اين مرور خلاصه در نظريه‌هاي مديريت به بررسي موضوع خودكنترلي در منابع اسلامي از دو بعد “اعتقادات و ارزش‌هاي اسلامي در زمينه خودكنترلي” و “تمهيدات عملي در زمينه تحقق خودكنترلي” مي‌پردازيم.

2- خودكنترلي در منابع اسلامي
2-1- اعتقادها و ارزش‌هاي اسلامي در زمينه خودكنترلي
2-1- 1- نظارت الهي
نظام اعتقادي اسلام در عاليترين سطح به بيان نظارت الهي مي‌پردازد كه داراي ويژگي‌هاي منحصر به فردي مي‌باشد و بدون آنكه محدوديت‌هاي نظارت‌هاي ديگران را داشته باشد ، امتيازهاي خاص خود را دارد:
الف) اين نظارت تمامي اعمال و ابعاد زندگي انسان را شامل مي‌شود.[2]
ب) اين نظارت توسط خداوند كه خالق انسان و بر همه چيز تواناست، صورت مي‌گيرد.[3]
پ) اين نظارت توسط كمال مطلق است كه بر بندگان خود رئوف و مهربان‌ترين است. بر بندگان ذره‌اي ظلم نمي‌كند، خوبي‌ها را به چندين برابر پاداش مي‌دهد و عذاب بدي‌ها در حقيقت چيزي جز خود اين اعمال بد نيستند.[4]

2-1-2- جهان آخرت و معاد
در نظام اعتقادي اسلام، هستي محدود به اين جهان مادي نمي‌شود كه با مرگ انسان پايان پذيرد بلكه اين جهان تنها جزء كوچكي از هستي مي‌باشد و جسم انسان نيز جزئي از وجود او را تشكيل مي‌دهد و پس از مرگ زندگي انسان در مراتب بالاتري از حيات ادامه پيدا مي‌كند. بنابراين نيستي براي انسان معنا ندارد. زندگي در اين جهان مقدمه‌اي بر حيات ابدي اوست و نحوة زندگي در آن جهان بستگي به چگونگي زندگي او در اين جهان است بنابراين لحظات زندگي انسان ارزش بي‌نهايت پيدا مي‌كند زيرا سرنوشت ابدي او را رقم مي‌زند. از اين‌رو است كه مي‌بينيم تمامي پيامبران براي بيداري و تنبّه بشر بيش از هر چيز به مسئلة معاد اشاره كرده‌اند و بخش عظيمي از آيه‌هاي قرآن كريم نيز به اين مسئله اختصاص دارد.

ويژگي‌هاي جهان آخرت در قرآن كريم:
الف) متاع دنيا نسبت به آخرت قليل و ناچيز است.[5]
ب) حيات حقيقي در جهان آخرت تحقّق مي‌يابد.[6]
پ) در جهان آخرت جزاي اعمال انسان داده مي‌شود.[7]
ت) در آخرت، اعمال انسان بطور كامل حاضر مي‌شوند.[8]

2-1-3- تقوي
يكي از مهمترين ارزش‌هاي اسلامي كه سر منشأ ارزش‌هاي ديگر مي‌باشد، تقوي است كه مهمترين ثمرة اعتقادهاي اسلامي در زمينه خداشناسي و توحيد و معاد مي‌باشد.
تقوي از وقايه به معناي نگهداري مي‌آيد و ملكه و حالت معنوي و دروني است كه انسان را از زشتي‌ها و آنچه مورد نهي خداوند متعال است، باز مي‌دارد. در حقيقت تقوي معادل خودكنترلي مي‌باشد. تقوي در معارف اسلامي از اهميت و ويژگي‌هاي خاصّي برخوردار است و به عنوان عامل رهايي از عذاب آخرت و رسيدن انسان به بهشت و أجر عظيم خداوند، تيسير امور و خارج شدن از گرفتاري‌ها و بهره‌گيري از علم الهي و محبّت خداوند، شرط بهره‌گيري از هدايت قرآن كريم و قبولي اعمال نزد خداوند، معرفي شده است.

2-1- 4- سعادت و شقاوت انسان بستگي به اعمال اختياري و آگاهانه او دارد
اسلام در مقابل كساني‌كه خود را محكوم سرنوشتي مي‌دانند كه خود تأثيري بر آن ندارند (باصطلاح از لحاظ مكان كنترل، بيروني هستند) در نهايت، عامل مؤثر بر سعادت و شقاوت انسان را اعمال اختياري و آگاهانه او مي‌داند. از اين‌رو است كه در قرآن كريم قبولي و تأثيرگذاري اعمال صالح مشروط به وجود ايمان و تقوي شده است. يعني شخص، آن اعمال را از روي ايمان و تقوي انجام دهد كه شامل هر دو معني اختيار و آگاهي مي‌شود.

2-1-5- ارزش و كرامت انسان در اسلام
از ديگر اعتقادهاي اسلامي كه زمينه‌ساز تحقق خودكنترلي است؛ مسئله ارزش و كرامت انسان است زيرا اگر انسان قدر و منزلت و جايگاه رفيع خود را بهتر بشناسد ديگر به امور پست و آلوده شدن به زشتي‌ها رضايت نمي‌دهد و برعكس شخصي كه براي خودش ارزش و منزلتي قائل نيست تن به هر ذلتي مي‌دهد و چنين شخصي كه خود از شر اعمالش در امان نيست؛ بالطبع ديگران نيز از شر او در امان نيستند:
امام هادي(ع): «هركسي كه در نزد خودش پست و بي‌ارزش است پس تو از شر او در امان نباش»[9] (ابن‌شعبه، 1382، ص 362)
امام علي(ع): «هر كه شرافت و بزرگواري يافت، خود را از امور پست باز مي‌دارد»[10] (تميمي‌آمدي، 1366، جلد 2، ص 203)
امام علي(ع): «آنان كه كرامت نفس دارند هرگز با ارتكاب گناه آن را پست و موهون نمي‌كنند» (تميمي‌آمدي، 1366، جلد 2، ص 210)
اسلام براي انسان جايگاهي قائل است كه در هيچ مكتب ديگري نظير آن را نمي‌بينيم. قرآن به انسان گوشزد مي‌كند كه تو تكريم شده پروردگار عالم هستي و استعداد آن را داري كه به مقامي برسي كه مسجود ملائكه شوي و در قرب خداوند به جايي برسي كه هيچ ملكي را توان آن نباشد:
«و ما فرزندان آدم را بسيار گرامي داشتيم و آنها را به مركب بر و بحر سوار كرديم و از هر غذاي لذيذ و پاكيزه آنها را روزي داديم و بر بسياري از مخلوقات خود برتري و فضيلت بزرگ بخشيديم»[11] (سورة اسراء، آيه 70)
بعلاوه دين اسلام با معرفي شخصيت‌هايي همچون رسول اكرم(ص)، اميرالمؤمنين(ع) و حضرت زهرا(س) و ائمه معصومين بعنوان جايگاه رفيع و ارزش و كرامت انسان‌ها را نشان مي‌دهد و با دعوت انسان‌ها به تبعيت و در حقيقت مثل ايشان شدن، استعداد و مقام وجودي انسان را متذكر مي‌شوند و اين مسئلة بسيار مهمي است و تأثير زيادي بر شخصيت پيروان هر مكتب و گروهي دارد زيرا الگويي كه هر مكتب و نحله‌اي براي انسان معرفي مي‌كند در حقيقت نشان دهندة جايگاه و منزلت و ارزش انسان در نزد آن است و دين اسلام با ارائة نمونه‌هاي عملي انسان كامل و مقام خليفه الله براي بشر بيشترين خدمت را به شخصيت انساني كرده است.
2-2- تمهيدات عملي در زمينه خودكنترلي
مهمترين عامل مؤثّر در اعمال انسان، افكار و اعتقادات اوست از اين‌رو است كه دين اسلام اهميّت  ويژه‌اي به مسئله تفكّر و تعقّل داده است زيرا آنچه در اسلام معتبر است اعمال اختياري است كه بر پاية شناخت و عقيده صحيح باشد و اين شناخت است كه نحوة عمل را مشخص مي‌سازد در اين زمينه تمهيداتي كه در اسلام پيش‌بيني شده است را مي‌توان بشرح زير نام برد:
2-2-1- لزوم شناخت عقايد اسلامي و ايمان به آن براي هر مسلمان
هر شخص با گفتن شهادتين و پذيرش عقايد و احكام اسلام و يا مانند ما كه از پدر و مادر مسلمان زاده شده‌ايم، مسلمان محسوب مي‌گردد و در دايرة حقوق اسلامي قرار مي‌گيرد اما اين تنها نقطة آغاز در يك سلوك عقلاني، عرفاني و شخصيتي در جهت شناخت، ايمان و عمل به معارف اسلامي و تكامل معنوي است. از اين‌رو است كه خداوند در جواب كساني‌كه مدّعي ايمان شدند، به پيامبر خود مي‌فرمايد كه به ايشان بگو كه شما اسلام آورده‌ايد امّا هنوز اين اسلام وارد قلوب شما نشده است و به آن ايمان نياورده‌ايد.
از طرف ديگر بر هر مسلماني واجب است كه طالب شناخت دين باشد و در اين مسير گام بردارد. رسول خدا(ص) در اين خصوص فرموده‌اند:
«طلب علم بر هر مسلماني واجب است»[12] (کليني، جلد 1، ص 30)

2-2-2- قرآن و نقش تذكّري آن براي انسان
برخي معتقدند كلمة انسان از ريشه نسيان به معناي فراموشي است. اين بيان هر اندازه كه صحيح يا غلط باشد اشاره به يكي از ويژگي‌هاي انسان يعني فراموشي دارد كه در جاي خود لازمة زندگي بشري است اما از طرف ديگر اهميّت تذكّر و يادآوري انسان را به مسائلي كه لازمة‌ حيات متعالي و هدفدار اوست نشان مي‌دهد. از اين‌رو است كه خداوند در امر به پيامبر اكرم به تذكّر دادن تأكيد مي‌فرمايد و فلسفة نزول آيه‌هاي متعدّد، متذكّر شدن انسان مي‌باشد. اهميت نقش تذكّري قرآن به حدّي است كه خداوند از قرآن كريم تعبير به ذكر و تذكره كرده است زيرا قرآن كريم سرماية گران‌سنگ و جاوداني است كه زيبايي‌هاي لفظي و معنوي آن انسان را به خود جذب مي‌كند و با محكمترين براهين و شيواترين بيان به تعليم معارف اسلامي و تذكّر ارزش‌هاي انساني مي‌پردازد.

2-2-3- كلام و سيرة معصومين و ارشادات و ادعية ايشان
علاوه بر قرآن كريم بعنوان ثقل اكبر، پشتوانه گران‌سنگ ديگري كه پيامبر اكرم در امّت خود به امانت گذاشته است و تمسّك به آن را ضامن هدايت و سعادت ابدي ايشان دانسته است، عترت و اهل بيت پيامبر اكرم است كه در قالب احاديث و كلام و سيرة ايشان براي ما به يادگار مانده است.
همچنين دعاهاي معصومين(ع) علاوه بر اينكه از بهترين وسايل ارتباط مستقيم با خداوند و اثرات عظيم آن است. در ضمن خود شامل تعليم معارف اسلامي و تذكّر به ارزش‌هاي اسلامي مي‌باشد.

علاوه بر كلام معصومين، سيرة عملي ايشان بعنوان الگوي عملي، تأثير بسزايي در نشر و تبليغ ارزش‌هاي اسلامي دارد. زيرا اصولاً دعوت عملي به ارزش‌ها تأثير بيشتري از دعوت زباني دارد و كلام و سخن نيز در صورتي‌كه ملازم با عمل شخص (يا گروه) گوينده باشد مؤثّر خواهد بود و اين عوامل در پيامبر اكرم(ص) و اهل بيت(ع) در حدّ أعلي موجود است و تاريخ زندگاني ايشان مملوّ از حكاياتي است كه چگونه ايشان با سيره و روش زندگي خود انسان‌ها را دعوت به حق و ارزش‌هاي الهي نموده‌اند و حتّي كساني‌كه بواسطه تبليغات سوء، دشمن ايشان بوده‌اند پس از مشاهدة كردار ايشان مجذوب گشته‌اند و هم اكنون نيز پس از گذشت قرن‌ها از تاريخي كه مملوّ از دشمني حق ستيزان بوده است كه سعي در انكار و تحريف فضايل ايشان داشته‌اند؛ آنچه از سيرة زندگي ايشان براي ما بر جاي مانده است، الهام بخش معارف اسلامي و مبلّغ ارزش‌هاي الهي است.

2-2-4- عبادات اسلامي و نقش آن در ايجاد خودكنترلي
اسلام شامل مجموعه‌اي از عبادات است كه بر شخص مسلماني كه به بلوغ عقلي و جسمي رسيده باشد تكليف مي‌گردد كه فلسفه آنها همانا ياد خدا و تذكر به اعتقادات اسلامي، تعميق ايمان و تحقق و تحكيم ارزش‌ها در فرد و جامعه است. ثمره اين عبادات در حقيقت ايجاد ملكه تقوا و به عبارت ديگر كنترل دروني و آگاهانه انسان بر اعمال خويشتن است.

2-2-5- هماهنگي هدف‌هاي فرد و مديريت در اسلام
در بررسي نظريه‌هاي رهبري ملاحظه كرديم كه با هماهنگي هدف‌هاي كاركنان و سازمان و مديريت سعي در ايجاد خودكنترلي در كاركنان شده است از اينرو به اقداماتي نظير سهيم كردن در سود سازمان، متوسّل شده‌اند امّا همان‌طور كه در بحث سطوح اهداف انسان گفتيم ممكن است اين اقدام‌ها باعث هماهنگي در سطوح پايين اهداف خود و سازمان شود امّا اين اهداف در سطوح بالاتر با هم تفاوت دارند كه در شرايطي اين تفاوت ممكن است به تضادّ تبديل شود علّت آن را نيز بايد فلسفه حاكم بر اين نظريه‌ها بيابيم زيرا در اين فلسفه مهمترين ارزش، منافع شخصي مي‌باشد و حتّي پرداختن به مسائلي همچون اخلاق، حقوق ديگران… در حقيقت در اين راستا مي‌باشد. بنابراين اين تطابق و هماهنگي نمي‌تواند عميق و پايدار باشد.
در حالي‌كه در نظام ارزشي اسلام، هدف غايي هر فرد فوق اين منافع شخصي است در حقيقت چيزي كه براي فرد مسلمان اهميّت دارد اطاعت امر خداوند و بندگي اوست كه تنها راه سعادت دنيا و آخرت خود را در آن مي‌بيند.

«مرا پرستش كنيد، اين راه مستقيم است»[13] (سورة يس، آيه 61)
در حقيقت اين راهي است كه انسان را به قرب الهي و كمال مطلوب مي‌رساند و به كسب و كار و سود آوري مادي نيز در اين چارچوب نگريسته مي‌شود و بعنوان جزئي از زندگي بشر و در راستاي اين هدف اعتبار دارد. اين مسئله بسيار مهمّي است زيرا انسان، فطرت كمال خواهي نامحدود و سيري ناپذيري دارد حال اگر نظام فكري و فضاي ارزشي او كمال را مافوق تكاثر مادي و مقام و شهرت در دنيا نشناسد بالطّبع هر فردي در اين رقابت قرار مي‌گيرد و چون از طرف ديگر منابع دنيا چه از لحاظ ثروت مادي و چه مقام و قدرت محدود مي‌باشد،‌ تخالف و تزاحم و اهداف افراد اجتناب ناپذير مي‌باشد. اما در دين اسلام هدفي را كه براي انسان معرّفي مي‌كند خارج از چارچوب تنگ مادي و دنيايي مي‌باشد در اين حالت نه تنها اهداف افراد با يكديگر تزاحمي ندارد بلكه در يك راستا و جهت و مؤيّد هم مي‌باشند. در اين نظام ارزشي است كه خدمت به خلق بعنوان بالاترين ارزش و بزرگترين عبادات در جهت قرب انسان به خداوند مطرح مي‌شود و رفع حوائج مادي و معنوي انسان‌ها بعنوان نعمت الهي محسوب مي‌شود و مال و ثروت دنيا و قدرت و مقام دنيوي ابتلا و آزمايش الهي مي‌باشد و قدرت و مقام تنها در صورت خدمت به خلق و احقاق حق،‌ اعتبار دارد.
بنابراين با توجه به اينكه اهداف سازماني (سازمان‌هاي اقتصادي و اجتماعي تا سازمان حكومتي) نيز در جامعه اسلامي بايد لزوماً در جهت اهداف اسلامي و مطابق نظام ارزشي اسلام باشد، هماهنگي اهداف كاركنان، مديريت و سازمان در بالاترين سطح ايجاد مي‌شود.

نتيجه‌گيري
نظام ارزشي اسلام با تبيين نظارت الهي با ويژگي‌هاي ممتاز خود كه تمامي ابعاد زندگي انسان را در بر مي‌گيرد، با در نظر گرفتن زندگي ابدي براي انسان كه جزاي كامل اعمال انسان را امكانپذير مي‌سازد، با بيان تقوا و آثار آن بعنوان مهمترين عامل سعادت انسان، با تكريم انسان و اختيار و آگاهي او زمينه تحقق خودكنترلي در عالي‌ترين سطح در انسان را فراهم مي‌سازد و از طرف ديگر تمهيدات عملي براي تذكر و گرايش به اين ارزش‌ها و تحقق آثار آن (از جمله خودكنترلي) در دين اسلام ارائه شده است. البته تحقق اين خودكنترلي در سطح سازمان و در جهت اهداف سازماني منوط به هماهنگي اهداف سازمان با نظام ارزشي اسلام مي‌باشد كه اين موضوع در جامعه اسلامي مفروض در نظر گرفته شده است.

پي‌نوشت‌ها:
* دانش‌آموخته کارشناسي ارشد رشته معارف اسلامي و مديريت دانشگاه امام صادق عليه السلام
1- Management by objectives
2- «وكان الله علي كلّ شيءٍ رقيبا» (سوره نساء، آيه 1) و نيز ر.ك. (سورة احزاب، آيه 52)، (سورة بقره، آيه 96)، (سورة بقره، آيه 110) و….
3- «ولله ملك السّموات و الأرض و ما فيهنّ و هو علي كلّ شيءٍ قدير» (سورة مائده، آيه 120) و نيز ر.ك. (سورة تغابن، آيه 1)، (سورة مائده، آيه 17).
4- «إنّ الله بالنّاس لرئوف رحيم» (سورة بقره، آيه 143)، «من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسّيّئة فلا يجزي إلاّ مثلها و هم لا يظلمون»  (سورة انعام، آيه 160).
5- «قل متاع الدّنيا قليل و الآخرة خير لّمن اتّقي».
6- «وما هذه الحياة الدّنيا إلاّ لهو و لعب و إنّ الدّار الآخرة لهي الحيوان لو كانوا يعلمون» (سورة عنكبوت، آيه 64).
7- «إنّه يبدأ الخلق ثّم يعيده ليجزي الّذين ءامنوا و عملوا الصّالحات بالقسط و الّذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم»  (سورة يونس، آيه 4).
8- «يوم تجد كلّ نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء» (سورة آل عمران، آيه 30).
9- «من هانت عليه نفسه فلا تأمن شره».
10- «من كرمت عليه نفسه لم يهنها بالمعصية».
11- «ولقد كرّمنا بني آدم و حملناهم في البرّ و البحر و رزقناهم من الطّيّبات و فضّلناهم علي كثير ممّن خلقنا تفضيلا».
12- «طلب العلم فريضة علي كلّ مسلم».
13- «أن اعبدوني هذا صراط مستقيم».

منابع و مآخذ:
1.  قرآن کريم.
2.  ابن‌شعبه، حسن بن علي، قرن 4ق (1382)، تحف‌العقول عن ال الرسول صلي‌الله‌عليهم. التمحيص، قم: ذوي‌القربي.
3.  الواني، سيدمهدي (1379)، مديريت عمومي، تهران: انتشارات ني، چاپ چهاردهم.
4.  ايران‌نژاد پاريزي، مهدي (1378)، روش‌هاي تحقيق در علوم اجتماعي، تهران: مؤسسه تحقيقات و آموزش مديريت.
5.  تميمي‌آمدي، عبدالواحد بن محمد (1366)، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه و شرح جمال‌الدين محمد خوانساري، تهران: دانشگاه تهران، ج2.
6.  صادقپور، ابوالفضل (1353)، نظريه جديد سازمان، مديريت و علم مديريت، تهران: مركز آموزش مديريت دولتي.
7.  کليني، ابوجعفر محمد بن يعقوب [بي‌تا]، اصول کافي، ترجمه و شرح جواد مصطفوي، تهران: دفتر نشر فرهنگ اهل‌بيت عليهم‌السلام.

*http://www.isu.ac.ir/publication/Andesh-ye-Sadiq/Andesh-ye-Sadiq_23/Andesh-ye-Sadiq_2302.htm

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *