درعصرحاضرجوامع مختلف می کوشندتاازراه های گوناگون خودکنترلی را درافراد و سازمان های خودتحقق بخشندویاآن را تقویت کنند.فکرش رابکنیداگرافرادسازمان خود راکنترل کنندکارمدیریت تاچه حدآسان خواهدشد. در چنین حالتی، بدون حضورمقام مافوق هم کارکنان بدون ترس ازعواقب کنترل،وظایف خویش را انجام می دهند.اما آیا چنین وضعیتی عملی است؟ قطعاً جواب مثبت است.بیدارکردن وجدان فردی وتقویت حس میهن پرستی،فرهنگ سازی ورشدآگاهی های افراد ازاثرات مثبت و مفید خود کنترلی، عواملی هستند که به تحقق خودکنترلی سرعت می بخشد.
ماهیت وهدف خودکنترلی
خودکنترلی،ایجادحالتی است دردرون فردکه اورابه انجام وظابفش متمایل می سازد، بدون آنکه عامل خارجی اورا تحت کنترل داشته باشد. هدفی که درخودکنترلی دنبال می شودارائه یک شخصیت سالم است که به بلوغ فکری رسیده است ودربرابرانواع مشکلات ازخودمقاومت نشان می دهدوخودبابینش عامل آن راانتخاب می کندوعلاوه برمحیط کاردرزندگی شغلی خویش نیز خودکنترل می شود . واین میسروممکن نخواهدبودمگر بسترهای مناسب درسازمانی نهادینه شودکه مواردی ازآن عبارتنداز:
ایمان به خداواعتقادات مذهبی: دراسلام زمینه های مناسب برای رشدخودکنترلی افراد فراهم است. فردمسلمان خود را درمقابل خدامسئول می پنداردنه درمقابل رئیس وسازمان. التفات وتوجه حرام وحلال وپرهیزاز گناه شیوه هایی هستندکه فردمسلمان را خودکنترل می سازندوفرد همیشه خدا را ناظر اعمال خود می داند.
توجه به شخصیت وحرمت کارکنان: واگذاری اختیارات ومسئولیت به کارمندان وشراکت آنان در تصمیم گیری ها اعتماد به نفس لازم رابه آنان خواهدداد واحساس خواهندکردکه سازمان روی افرادش حساب ویژه ای داردوآنان نیزمی توانندنظرات و پیشنهادات خودرا ارائه دهند و در رشد سازمان سهیم باشند.
رضایت شغلی وارضای نیازهای کارمندان: هرچه کارکنان به شغل و کار خود علاقه مند باشند و سازمان نیزحقوق و امکانات مناسب ر ابرای افراد فراهم سازد به همان نسبت، افرادتمایل بیشتری برای کنترل خود نشان می دهند. برعکس اگردستمزد پایین و امکانات رفاهی محدود باشد، سخن کفتن از کنترل افراد هیچ ثمری نخواهد داشت وکارکنان یاشغل دوم راانتخاب می کنند و یا به فساد و رشوه گیری درمحیط کارگرایش پیدا می کنند.
دادن انگیزه وتشویق افرادبه خودکنترلی: اگرکارکنان بخواهند و اراده لازم را کسب کنند انگیزه خود کنترلی را راحت ترمی توانند به بدست آورند زیرا انگیزه نیرویی است که آنهارادرجهت خودکنترلی رهنمون می سازد و اگر احساس کنند که خودکنترلی منافع خود و سازمانشان را حفظ می کند خود به خود یک عامل برای تشویق افراد به کنترل خود می شود.
حس تعلق و وفا داری به سازمان: اگر افراد سازمان را به مثابه خانه خود در نظر بگیرند و آن را به عنوان سر پناه قلمداد کنند در آن صورت کارکنان خود را در موفقیت و یا شکست سازمان سهیم می دانند. این تعلق خاطر موجب می شود که آنها تا پایان همکاری با سازمان نسبت به آن وفا دار باقی بمانند. در آن صورت خودکنترلی غرور آفرین خواهد بود.
What is self-control and how does the concept of self-control relate to the notion of will-power? A widespread philosophical opinion has been that the notion of will-power does not add anything beyond what can be said using other motivational notions, such as strength of desire and intention. One exception is Richard Holton who, inspired by recent research in social psychology, has argued that will-power is a separate faculty needed for persisting in one’s resolutions, what he calls ‘strength of will’. However, he distinguishes strength of will from self-control. In this paper I argue that will-power is essential also to a certain form of self-control. I support this claim by arguments showing that the traditional philosophical accounts of self-control run into difficulties because they pay insufficient attention to will-power as an independent source of motivation.