دولت اسلامی زمینه ساز انتظار

به‌ فرمایش‌ امامان‌ معصوم‌(ع)، قائم‌ اهل‌بیت‌، مهدی(ع) است‌ که‌ واجب‌ است‌ در زمان‌ غیبتش‌ انتظار کشیده‌ شود و در ظهورش‌ اطاعت‌ گردد.[1] انتظار ظهور یعنی‌، انتظار تحقق‌ حق‌ و عدالت‌، انتظار آمدن‌ مصلح‌ موعود و منجی‌ عدالت­گر و انتظار برای‌ همة‌ علامت­ها و نشانه‌های‌ ظهور. منتظر واقعی‌ به‌ سبب‌ عشق‌ و ارادت‌ به‌ مولای‌ خویش‌، همة‌ رنج­ها و دردهایش‌ را به‌ فراموشی‌ می‌سپارد تا هر لحظه‌، خود را بیشتر برای‌ واقعة‌ عظیم‌ و ناگهانی‌ ظهور آماده‌ کند. امام‌ صادق‌(ع) فرموده‌اند: «به درستی‌ که‌ ما را دولتی‌ است‌ که‌ خداوند هر وقت‌ بخواهد آن‌ را (روی‌ کار) می‌آورد، هر کس‌ دوست‌ می‌دارد از اصحاب‌ قائم‌(ع) باشد باید که‌ انتظار بکشد، از گناه‌ پرهیز کند و با اخلاق‌ پسندیده‌ رفتار نماید. پس‌ هر گاه‌ از دنیا برود و قائم‌(ع) به­پا خیزد، پاداش‌ او همچون‌ کسی‌ خواهد بود که‌ دوران‌ حکومت‌ آن‌ حضرت‌ را درک‌ کرده‌ باشد».[2] در روایات متعددی بر این موضوع تأکید شده است که‌ «برترین‌ عبادت‌ مؤمن،‌ انتظار فرج‌ داشتن‌ از خداوند است».[3]‌
شیعیان تا سال260 ق. که حضرت امام حسن عسکرى(ع) به شهادت رسیدند، مستقیماً و یا از طریق نمایندگان و افراد مورد اطمینانشان به امامان معصوم(ع) دسترسى داشتند، امّا در دوره غیبت، لزوماً با این پرسش مواجه مى‏شوند که، آیا غیبت امام معصوم  و حجّت خدا به مثابه رفع تکلیف از مسلمانان و به­خصوص شیعیان است؟ برخى از علماى شیعه کتاب­هایى در این زمینه تألیف کرده‏اند؛ از جمله مرحوم صدرالاسلام همدانى که در کتاب خویش[4] تکالیف مردم در عصر غیبت را تشریح کرده است. همچنین مرحوم آیت­الله موسوى اصفهانى، در اثر گران­سنگ شان[5] وظایف بسیارى را براى منتظران برشمرده است. براساس این وظایف است که باید بگوییم تکلیف در عصر غیبت رفع نمى‏شود، بلکه براساس مقتضیات زمان و با تکیه بر قرآن، سنت نبوى(ص) و سیره اهل‏بیت(ع) تعیین و مشخص مى‏گردد.
اکنون که تکلیف در عصر غیبت رفع نمی شود، پرسش دیگر این است که زندگی اجتماعی منتظران در روزگار غیبت چه نظامی می یابد و چه راه هایی پیش روی آنان قرار دارد؟ آیا انتظار، پذیرش حکومت های موجود را که غیرعادی و ظالمانه است، ایجاب می­کند تا پس از فراگیری عالم از ظلم و ستم، و گسترده شدن شب بیداد، خورشید عدالت بردمد یا آنکه راه دیگری برای حیات اجتماعی در دوران غیبت متصور است؟
اگر پاسخ به این پرسش منفی است،‌ راه دیگر، یعنی تأسیس دولت اسلامی در عصر غیبت، چه نیازها و ضرورت هایی را به همراه دارد؟ به عبارت دیگر، انتظار چه گونه بایدها و نبایدهایی را برای زندگی اجتماعی دوران غیبت ایجاب می کند؟
شاخصه اصلی و کلیدی انتظار امام غایب(ع) که در بیانات مختلفی از منتظران خواسته شده، تحقق احکام اسلام در عمل فرد و اجتماع است. با نظر به کیفیت احکام اسلامی که برخاسته از آیات و روایات است، روشن می شود که اجرای این احکام بدون تشکیل حکومت اساساً امکان­پذیر نمی باشد. براهین عقلی نیز تأسیس دولت را واجب و ضروری اثبات می کنند. از همین رو، دلایل قائلان به تعطیلی حکومت در دوران غیبت معصوم غیر قابل قبول است.
علاوه بر دلایل بنیادین فوق، فرمایشات متعددی نیز از امامان معصوم(ع) بر ضرورت تشکیل دولت اسلامی تأکید دارد. همچنین بخشی از روایات متعلق به امام دوازدهم(ع) درباره زمینه­سازان ظهور، به­ویژه حکومت و نهضتی است که مقدمات حکومت آن حضرت(ع) را فراهم می­کنند.
با توجه به مجموعه مباحث، باید گفت که در دنیای فعلی اگر از آن دسته که فراگیرشدن شب ظلمت را از شرایط ظهور می دانند نباشیم، نمی توانیم وجوب و ضرورت تشکیل دولت اسلامی مقتدر و نیرومند را نپذیریم. زیرا این اعتقاد منافی هرگونه زمینه سازی و آماده نمودن شرایط می باشد. امروز، سرنوشت ملت­هایی که به این وظیفه مهم قیام نکردند و هر روز بر سر اهداف و مطامع دشمنان اسلام قربانی می شوند، روشن ترین دلیل پیش روی ماست.

تمجید دولت زمینه ساز ظهور در روایات اهل بیت(ع)
علاوه بر آنچه دربارة ضرورت ها، و ردّ موانع تأسیس دولت اسلامی در عصر غیبت امام(ع) گفته شد، دلایل دیگری مبنی بر وجود و تأیید دولت اسلامی در قبل از ظهور امام(ع) وجود دارد. این روایت­ها که صورتی پیش­گویانه دارد، اما حقیقی است، به نحو عملی اولاً، برداشت های مبنی بر منع تأسیس دولت را رد و ثانیاً، بر لزوم و وجوب اقدام در جهت تأسیس چنین دولتی تأیید می­کند. از این روایات با تعبیر «ممهّدون؛ زمینه­سازان» یاد می­کنیم. به نظر عالم و محقق ارجمند، شیخ علی کورانی: «کلیه منابع روایی شیعه و سنّی پیرامون حضرت مهدی (ع) اتفاق نظر دارند که آن بزرگوار، بعد از قیام و نهضتی مقدماتی که برایش به وجود آمده، ظهور می کند… روایات بی­شماری در منابع شیعه وجود دارد که به­طور عموم دلالت دارد که قبل از ظهور آن حضرت، حکومت، یا نهضتی مبارز و انتقام گیرنده به­پا خواهد شد.[6]
به عنوان نمونه، امام صادق(ع) در تفسیر آیة شریفه: «بعثنا علیکم عباداً لنا اولی بأس شدیدٍ»[7]؛ فرمودند: خداوند، گروهی را پیش از ظهور قائم(ع) برمی انگیزد که هیچ دشمنی را از خاندان پیامبر(ص) فرا نمی خوانند، مگر اینکه او را به قتل می رسانند» و سایر روایاتی که بر مهیاشدن مقدمه و زمینة ظهور آن حضرت(ع) به وسیله نیروی نظامی و تبلیغاتی جهانی دلالت دارد.
بنا بر آنچه گفته شد، روایات زمینه­سازان ظهور به سه دسته قابل تقسیم است:
1- روایاتی که حاکی از روی کار آمدن یاران درفش های سیاه است که شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند؛
2- روایات مربوط به حکومت یمنی که فقط در منابع شیعه وارد شده است؛
3- روایاتی که از ظاهر شدن زمینه سازان ظهور- بدون تعیین اشخاص- حکایت می­کند.
دولت ایرانی عصر غیبت؛ زمینه ساز ظهور: در میان سه دسته روایات زمینه سازان ظهور، دسته سوم به­طور عموم بر دولت ایرانی اشاره دارد که قبل از ظهور امام(ع)، زمینه های پذیرش و ظهور حضرتشان را فراهم می­کنند. بر اساس روایات، حکومت ایرانی مذکور، به دو مقطع و مرحله مشخص تقسیم می شود:
مرحله اول، آغاز قیام آنان به رهبری مردی از قم؛ کسی که حرکتش سرآغاز امر ظهور حضرت مهدی (ع) است. چنان­که بر اساس روایات، «آغاز نهضت آن حضرت از ناحیه مشرق زمین است».[8]
مرحله دوم، آشکار شدن دو شخصیت در بین آنان، به نام «سید خراسانی» و فرمانده نیروهای آن حضرت، جوان گندم­گونی که نامش «شعیب بن صالح» است.[9]
نقش این دولت اسلامی نیز، با توجه به حوادث و پیشامدهای عصر غیبت، بر اساس روایات به چهار مرحله زیر قابل تقسیم بندی است:
1. آغاز نهضت – توسط مردی از قم – تا ورود به جنگ؛
2. ورود به جنگی طولانی تا تحمیل خواسته هایشان بر دشمن؛
3. رد کردن خواسته های اولیه خود و قیام همه جانبه علیه دشمن؛
4. سپردن زمام حکومت به دست توانای امام (ع) و شرکت در قیان آن حضرت (ع).
نویسنده کتاب «عصر ظهور» می نویسد: «روایات دلالت دارد که سید بزرگواری از ذریه اهل بیت(ع) پیش از ظهور حضرت قائم(ع) حکومت می کند و مقدمات دولت آن حضرت را فراهم می نماید… اهل سازش و رشوه گیری نیست، … احتمال دارد مراد از او امام خمینی(ره) باشد».[10]

——————————————————————————–
*  عضو گروه مطالعات جهان اسلام
[1] علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص 156؛ شیخ صدوق، حسین بن علی بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 ، ص 377.
[2]  بحارالانوار، ج 52، ص 140؛ کلینی،‌محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2،‌ص 23.
[3]  بحارالانوار، ج 10، ص 94؛ همان، ج 27، ص 90؛ همان، ج 50، ص 318؛ همان، ج 51، ص 156
[4]  تکلیف الانام فی غیبه الامام.
[5]  مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، 2 جلد، انتشارات مسجد مقدس جمکران.
[6]  کورانی، علی، مقاله «زمینه سازی ایرانیان»، قسمت سوم، ترجمه عباس جلالی، ماهنامه فرهنگی- اعتقادی- اجتماعی موعود، ش 28.
[7] سوره اسرا (17)، آیه 5.
[8]   در این باره ر. ک: کورانی، علی، همان؛ همو، عصر ظهور، چاپ و نشر بین الملل
[9]  ابن جماد، ابوعبدالله نعیم، فتن (نسخه خطی)، صص 74 و  84.
[10]  عصر ظهور، به نقل از: بحار الانوار، ج52، ص 252.

منبع: سیاست ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *