قوانين نيروي کار و قوانين کار
قوانين نيروي کار نيازمند توجهي بيشتري هستند زيرا رعايت آنها فشار بيشتري را بر سازمان¬ها وارد مي¬کند. اين امر بدان دليل است که عليرغم توسعة قوانين، وظايف خاص مرتبط با کار هنوز هم يک مشکل مستمر در قبال خطراتي (بالقوه) هستند که ايمني و سلامت کارکنان را تهديد مي¬کنند. قوانيني که به اين طريق تصويب شده¬اند به دنبال تضمين رعايت التزامات قانوني ضميمه به آنها هستند. البته در بسياري از کشورهاي در حال توسعه، با علم به اينکه هيچ گونه بازرسي نظارتي انجام نمي¬شود، چنين قوانيني نقض مي¬شوند. اين امر شايد به دليل نبود يک نهاد مسئول است يعني اينکه حتي در قبال منافع کوتاه مدت سازمان¬ها و کشورها نيز هيچ گونه نظارت و بازرسي وجود ندارد و در عين حال منابع کافي و مناسب نيز براي اين کار در دسترس نيستند. حتي در نقاطي که بازرسي وجود دارد، انگيزه¬هاي کمي وجود دارد و مزاياي مالي آن قدر پايين هستند که افراد ترجيح مي¬دهند قانون را نقض کنند. لذا حتي در بهترين سازمان¬ها، هرگز به مشکلات ناشي از کار شيفتي پرداخته نمي¬شود.
برنامة استراحت و تنفس
بسياري از قوانين قديمي و منسوخ هستند. راه¬کارهاي بين¬المللي در قبال کار شيفتي موجود هستند اما در بسياري از محيط¬هاي کاري نمي¬توان آنها را به راحتي اجرا کرد. در مورد کار شيفتي، راه¬کارهاي معدودي وجود دارند و براي زمان استراحت يا سيستم تنفس در کار، تنها يک استاندارد بين¬المللي وجود دارد. البته ممکن است اين امر بدان دليل باشد که تحمل کارگران در برابر کار شيفتي، عادات خواب، بيداري، و غيره، با هم متفاوت هستند – همان طور که عوامل محيطي مانند موقعيت اجتماعي و خانوادگي کارگران نيز با يکديگر تفاوت دارند. حتي ممکن است تفاوت¬هاي فاحشي ميان نژادها و فرهنگ هاي گوناگون وجود داشته باشند.
زمان تنفس در کار، براي اين تعبيه شده که به کارگران زمان داده شود تا خستگي در کنند و بتوانند نيازهاي شخصي خود (مانند رفتن به توالت) را رفع کنند. در اين زمينه تحقيقات اندکي انجام شده است. اينکه زمان تنفس چگونه بر سلامت جسمي و رواني کارگران تاثير مي¬گذارد و اين امر چگونه بر سطح بهره¬وري اثرگذار است، بايد مورد بررسي¬هاي دقيق و نوين قرار بگيرند. فرض بر آن است که کاهش خستگي و استرس کاري از طريق يک برنامة کارآمد تنفس و استراحت قابل حصول است. مثلاً، ممکن است در پايان يک روز کاري يا يک شيفت که فرد خسته است، به زمان استرحت طولاني¬تري نياز باشد. باسين و ثوم (1997) افزايش مقاومت الکتريکي پوست در زمان استراحت و تنفس کاري را اثبات کردند.
هنگام غروب که به دلايل مشخصي زماني نرمال براي انجام فعاليت¬هاي افراد به شمار مي¬رود – رايج¬ترين زمان براي ارتباط با خانواده و دوستان است. بنابراين، اکثر کارگران شيفتي، براي ارتباط با دوستان و خانواده، غروب را بيش از هر زمان ديگري در طول روز ترجيح مي¬دهند. افزايش ساعات کار در هنگام غروب يا شيفت شب، باعث ميشود که کارگران ارتباطات اجتماعي خود را از دست بدهند و عصبي شده يا دچار استرس گردند. برنامه¬هاي شيفتي بايد اين عواملي و همچنين موضوعات مشخصي همچون پرهيز از شروع کار خيلي زود در شيفت صبح يا تغيير سريع از شيفت شب به شيفت بعد از ظهر روز بعد را در نظر بگيرند.
ديگر موضوعات (که ساده به نظر مي¬رسند اما اهميت بسيار زيادي دارند) عبارتند از:
• مسلماً براي رفع خستگي ذهني به استراحت و تنفس نياز است – به ويژه وقتي که کار نيازمند توجه ذهني باشد؛
• اگرچه برنامه¬هاي استراحت و تنفس حجم بار جسمي را کاهش مي دهند و زماني را براي رفع خستگي¬هاي گذشته فراهم مي¬کنند – اما هنوز هم بايد توجه خاصي به طول کار شيفتي يا کار در يک روز کامل مبذول داشت؛
• براي برخي کارها به ويژه کارهايي که نيازمند توجه ذهني هستند، مفيد است تا يک سيستم جامع استراحت در کار که دربرگيرندة يک برنامة تنفس است، در نظر گرفته شود؛
• براي وظايفي که يکنواخت هستند، استراحت¬هاي مکرر و پي در پي توصيه نمي¬شوند.
بنابراين، نتايج برنامه¬هاي کاري بايد بارها ارزيابي شوند تا تضمين گرديد که ترکيب کار/ استراحت منطبق با ماهيت متغير کار و محيط کار است – اين امر به ويژه زماني اهميت دارد که حجم کار سنگين و خستگي آن زياد است. سيستم استراحت در کار بايد در مرحلة برنامه¬ريزي شغلي مد نظر قرار بگيرد. طبيعتاً، ساعات متمادي و طولاني کار مي¬توانند امکان بروز اشتباه يا حوادث را بالا ببرند. به نفع سازمان و نيروي کار است که اين اشتباهات و حوادث را به حداقل برسانند.
به دلايل اجتماعي، هر الگوي کار شيفتي بايد در برگيرندة تعطيلات پايان هفته با حداقل دو روز متوالي تعطيل باشد. حتي شواهد حکايت از آن دارند که در کار شيفتي ساعات غير از روز، بازگشت به کار پس از تعطيلات پايان کار ساده¬تر است هر چند که ممکن است که از سرگيري کار در ساعات غير روز تا حدي تحت تاثير قرار بگيرد. تعداد روزهاي متوالي کار بايد محدود شود هر چند که در بسياري موارد، انجام اين کار بسيار دشوار است.
تحمل (طاقت)
تحمل يک کارگر در برابر الگوي يک شيفت خاص، بر ماهيت واکنش¬هاي او تاثيرگذار است. آکرشدت و تروسوال (1981) اظهار مي¬دارند که سطح تحمل تحت تاثير عواملي همچون محيط کار، ماهيت الگوي خواب و زندگي اجتماعي و خانوادگي فرد است. فقدان تحمل (يا تحمل بيش از حد) مي¬تواند به کسالت مزمن، خستگي شديد، از دست دادن هارموني در ريتم فعاليت¬هاي شبانه¬روزي، مشکلات عصبي و مشکلات هضم غذا بينجامد. اگرچه ممکن است گارگران مختلف داراي سطوح متفاوتي از تحمل باشند، اما نبايد اين را معياري متمايزکننده براي گزينش و انتخاب کارگران بدانيم. مي¬توان به کمک روش¬هايي ساده همچون زمان¬بندي صرف غذا يا مراقبت¬هاي منظم پزشکي، سطح تحمل افراد را بالا برد (يا اثرات مضر کار شيفتي را به حداقل رساند) و يک الگوي منظم را براي خوابيدن و بيدار شدن اجرا کرد. اراية امکانات براي مراقبت¬هاي پزشکي و خدمات بهداشتي مي¬توانند نقش مهمي در افزايش تحمل افراد داشته باشند.
چرت زدن و هوشياري
چرت¬هاي برنامه¬ريزي شده در زمان تنفس – حداقل 30 دقيقه – مي¬تواند سطح هوشياري در طول شيفت شب را افزايش دهد. البته، ايجاد زمان¬بندي مناسب و طول چرت زدن در زمان تنفس، کار دشواري است. مثلاً تعيين زمان بيدار شدن دشوار و سريعاً از سر گرفتن کار بعد از بيدار شدن عملاً غيرممکن است. يک راه ديگر – از آنجا که استراحت¬هاي توام با چرت زدن به ندرت رخ مي¬دهند – ترغيب الگوهاي مناسب خوابيدن در منزل است – مثلاً از طريق برنامة مشاوره در قبال سطح هوشياري افراد. اثبات شده که توازن ميان خواب و بيداري تحت تاثير تناسب اندام است.
زمان غذا و زمان خواب
زمان غذا و زمان خواب بخشي از الگوي زندگي خانوادگي افراد هستند. براي کارگران شيفتي، بايد آنها را با هم مد نظر قرار داد – اما زمان¬بندي غذا و خواب براي يک کارگر شيفتي مي¬تواند مشکلاتي را براي ديگر اعضاي خانواده به دنبال داشته باشد. رفتار غذا خوردن و همچنين نوع غذاي صرف شده نيز براي توالي و زمان¬بندي صرف غذا بسيار مهم هستند. يک رژيم مناسب بايد حفظ شود – ممکن است اين امر به معناي آن باشد که يک کارگر شيفتي بايد در زمان صرف غذا، طعام متفاوتي بخورد. اين نوع فشارهاي اجتماعي براي انطباق و پذيرفته شدن توسط خانواده، مي¬تواند باعث سوءتغذيه شود. روتنفرانز (1982) اظهار مي¬دارد بين 20 تا 75 درصد کارگران شيفت شب، از برهم خوردن ميل و اشتهايشان به غذا شکايت دارند در حالي که اين رقم براي کارگران شيفت روز، بين 10 تا 25 درصد است. اغلب، کارگران شيفت شب زمان اندکي براي غذا خوردن دارند و معمولاً غذايشان را در زمان کوتاه تنفس و استراحت بين کار مي¬خورند.
برنامه¬هاي جايگزين
يک برنامة نوآورانة کاري در برخي تحقيقات معرفي شده که طبق اين برنامه، چرت زدن کوتاه در طول شيفت شب، نتايج مطلوبي به دنبال دارد. زمان¬بندي مناسب شيفت¬ها و تنفس¬ها در مقالات گوناگوني مورد بحث قرار گرفته است. نائوت (1993) معيارهايي را براي برنامه¬ريزي شيفت¬ها ارايه مي¬دهد که مي¬توان آنها را «عوامل توسعة توليد» ناميد. به همين صورت، فولکارد (1992) دربارة زمان¬بندي¬ مناسب شيفت¬هاي کاري بحث مي¬کند که مزاياي زيادي براي مديريت و کارکنان دارند. بنابراين به نظر مي¬رسد که الگوهاي کار شيفتي مي¬توانند براي افزايش بهره¬وري تدوين شوند و در عين حال مي¬توان يک سيستم شيفتي پايدار را ايجاد کرد. فولکارد (1993) اظهار مي¬دارد که اين امر را مي¬توان به طريقي انجام داد که سلامتي و ايمني کارکنان افزايش يابد و بسياري از نيازهاي اجتماعي و خانوادگي آنها را رفع کرد.
استفاده از يک «زمان کاري بهينه» بايد مد نظر قرار بگيرد که مي¬تواند مزايايي واقعي براي کارگران شيفت شب به دنبال داشته باشد. تفاوت در سطح خستگي ميان ساعات کاري نرمال و ساعات کاري متوسط و همچنين زمان¬هاي استراحت و ديگر برنامه¬هاي عملي بايد به دقت مورد ارزيابي قرار گيرد تا مشخص شود که چگونه مي¬توان بهترين سازماندهي را انجام داد تا نيازهاي سازمان¬ها و کارکنان رفع شوند.
تنظيم برنامة شيفت
ماهيت و سطح تنظيم ذهني و فيزيکي برنامه¬هاي کاري براي کارگران، در مقالات زيادي مورد بحث قرار گرفته است. اگرچه چنين تنظيماتي به طبيعت کار، حجم کار و سطح تحمل افراد در برابر خستگي بستگي دارند اما مي¬توان چنين تنظيمات و تغييراتي را به شکلي مثبت انجام داد و در نتيجه کارگران را براي کار شيفتي آماده کرد. داهلگرن (1981) اظهار مي¬دارد که تنظيم برنامه¬هاي شبانه¬روزي، براي گردش برنامه¬هاي کار شيفتي اهميت بسيار زيادي دارند.
تيم زيسلر (1990) اعلام کرد که براي تنظيم مجدد ساعت بيولوژيکي از نور روشن استفاده کرد و سطح هوشياري را در طول شب افزايش داد. البته هزينة به کارگيري نور روشن مناسب و استفادة صحيح از آن، بسيار بالا و در اغلب موارد غيرممکن است.
عدم چنين تنظيماتي در مدت زمان کوتاه خواب پس از شيفت شب کاري ديده مي¬شود. به طور کلي، ساعت شبانه¬روزي بدن يک کارگر شيفتي، در عرض يک هفته براي کار در شب تنظيم نمي¬شود. اين امر را بايد در تعيين الگوهاي کار شيفتي، سطح عملکرد مورد انتظار و مسايل بهداشتي و ايمني کارگران مد نظر داشت. استراحت اندک پس از يک شيفت کاري، بدن انسان را تحت استرس شديدي قرار مي¬دهد. نگراني و پريشاني حاصله نقش مهمي در تاثيرگذاري بر کار افراد دارد. بنابراين، به هنگام تنظيم برنامه¬هاي شيفت، بايد اثرات هماهنگي و ريتم شبانه¬روزي را به مجموعه¬اي از عوامل مورد استفاده براي حداقل رساندن خستگي کارگران شيفتي اضافه کرد.
علاوه بر روابط مطلق فيزيکي ميان کار شيفتي و تنظيم برنامه¬هاي مربوطه، سازگاري انسان با کار شيفتي تحت تاثير ويژگي¬هاي شناختي، رواني اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي انسان قرار دارد. ميزان خستگي تحت تاثير شرايط محيطي و جوي، آشنايي با فعاليت¬هاي شغلي و عواملي همچون شرايط کاري، نوع شغل، وظايف، سازماندهي کار و غيره قرار دارد. شرايط رواني جسماني، شناختي و فرهنگي اجتماعي نيز با کار در صبح يا شب ارتباط مستقيمي دارند که اين امر را مي¬توان به کمک درون¬گرايي، برون¬گرايي و مسايل روحي رواني اصلاح کرد.
انعطاف¬پذيري
انعطاف¬پذيري در يک سيستم شيفتي مي¬توانند مزاياي بيشتري براي کارگران به دنبال داشته باشد زيرا آنها مي¬توانند به راحتي ميان شرايط کاري و غيرکاري زندگي خود توازن برقرار کنند. انعطاف¬پذيري زماني، در برخي شرايط اهميتي بيشتر از شرايط نرمال و طبيعي دارد. با شناسايي مداخلات مناسب، مديران يا برنامه¬ريزان مشاغل حرفه¬اي بايد قابل تنظيم و انعطاف¬پذير باشند لذا کارگران شيفتي قادر خواهند بود تا زندگي خانوادگي و اجتماعي خود را متوازن سازند و مشکلات پيش روي خود را به حداقل برسانند. فعاليت¬هاي داخلي و زندگي خانوادگي مي¬توانند همراه با کمي آموزش و تمرين، به شکلي مناسب سازماندهي شوند و مي¬توان آنها را طبق سيستم شيفتي تنظيم کرد. البته، سيستم¬هاي شيفتي انعطاف¬پذير نبايد در زماني که مورد استفاده قرار بگيرند که ممکن است نتايج منفي و معکوس براي توليد به همراه داشته باشند – مانند زماني که ماهيت کار نيازمند حضور تمامي کارگران است. بنابراين از اين امر عمدتاً براي مشاغل اداري استفاده مي¬شود. البته، استفاده از آن در بخش¬هاي گوناگون کار را نيز بايد مد نظر قرار داد. مثلاً انعطاف¬پذيري با مي¬تواند در سيستم¬هاي توليد ميسر باشد که از گروه¬هاي کاري مستقل استفاده مي¬نمايند.
برنامه¬هاي مشارکتي و مسئوليت مشترک
اين تجزيه و تحليل نشان مي¬دهد که در برنامه¬ريزي کار به ويژه در قبال برنامه¬هاي شيفتي، عوامل مختلفي دخيل هستند که مزاياي زيادي هم براي سازمان¬ها دارند و هم کارکنان. اين امر بدان معنا است که برنامه¬ريزي شيفت بايد در برنامه¬هاي مسئوليتي¬پذيري، برنامه¬هاي مشارکتي و حوزة مشاورة گروه¬ها گنجانده شوند. اين گونه اقدامات مشترک و مسئوليت¬پذيري جمعي، بر سلامت ذهني کارگران تأثير گذارده و توانايي آنها براي تنظيم کار شيفتي را افزايش مي¬دهد. اين مسئوليت¬پذيري مشترک بايد در تحقيقات ساده¬اي اشاعه يابد که مي¬توان از آنها براي کمک به انجام مباحث و تصميم¬سازي مرتبط با برنامه¬هاي شيفتي استفاده کرد. سرپرستان، سرکارگران، وقت¬نگه¬¬داران و مسئولان بايد عملکرد کارگران، سطح حوادث، ميزان آسيب¬ها و غيره را ثبت کنند. اين موارد و ديگر موضوعات مرتبط با کار بايد به طور منظم با مديران مورد بحث و بررسي قرار بگيرند تا تغييراتي ساده که مي¬توانند داراي نفع متقابل باشند، شناسايي گردند. اکثر تغييرات بايد داراي توالي اندک – مثلاً سالانه – باشند. موضوع عملکرد کارگران بيشتر مورد توجه است اما در قبال مصون نگاه داشتن کارگران، شايد لازم باشد تا افراد را از کارهاي پرخطر به بخش¬هايي – مثلاً مشاغل غيرشيفتي يا حتي بازنشستگي زودهنگام – منتقل کرد. تيم ماکي (1997) تاييد مي¬نمايد که چنين رويکرد مشارکتي در قبال برنامه¬ريزي کار شيفتي منافع کارگران و مديريت را حفظ مي¬نمايد و گيسل و ناوث (1997) بر مباني علمي براي برنامه¬ريزي مشارکتي و اجراي سيستم¬هاي شيفتي کمک مي¬کنند.
ايمني و کاربردهاي کارپژوهي
کار شيفتي مي تواند بر حساسيت کارگران به مسايل فيزيکي، شيميايي يا بيولوژيکي، گرد و غبار يا سر و صدا به ويژه در شب تاثير بگذارد. رواک (1978) اظهار مي¬دارد که سطح تحمل و ارزش¬هاي اصلي افراد تحت تاثير عوامل فيزيولوژيکي، رواني اجتماعي، فرهنگي و شناختي قرار دارند.
مطالعات همه¬گيرشناسي (اپيدميولوژيکي) در مورد کار شيفتي، اجام شده¬اند. براي تعيين محدوديت¬هاي کاري و برنامه¬هاي نامعمول يا فوق¬العادة کاري، راهکارهايي ارايه شده¬اند. اين تحقيقات همه¬گيرشناسي و مطالعات تجربي براي مشاهدة تفاوت¬ها در خستگي فيزيکي و ذهني مرتبط با تغيير در پارامترهاي محيطي و همچنين اراية پيشنهادهايي براي افزايش سلامت، ايمني و کارپژوهي افراد ضروري هستند.
در سطحي ساده¬تر و در طراحي برنامه¬هاي مناسب شيفتي، بايد شرايط کاري را با استفاده از چک ليست¬هاي کارپژوهي و مد نظر قرار دادن ديدگاه¬ها، موقعيت، عملکرد و رضايت شغلي کارگران بررسي نمود.
علاوه بر عوامل محيطي، تفاوت¬هاي بهم¬وابسته و بين فردي در ارتباط با کار شيفتي وجود دارند که بر سلامت، بهداشت، ايمني و عملکرد بالاي کارگران اثر مي¬گذارند. عوامل خارج از محيط کار نيز نقش دارند. ممکن است کارگري در يک منطقة پر سر و صدا، در يک موقعيت خانوادگي پر از استرس (شلوغي بيش از حد خانواده، کودکاني که مرتباً گريه مي¬کنند و غيره) زندگي کند. چنين عواملي بر الگوهاي خواب و تحمل در برابر عوامل محيطي تاثير مي¬گذارند.
يک وضعيت «مهم» آن است که کارگران بايد دربارة ريسک¬هاي احتمالي مرتبط با کار که شرايط مضر را فراهم مي¬آورند و همچنين مشکلاتي که ممکن است در پروسة انطباق خود با اين شرايط تجربه کنند، آگاه باشند.
برنامه هاي آموزشي و تحصيلي
برنامه¬هاي آموزشي و تحصيلي، اهميتي حياتي براي انتشار اطلاعات و توسعة رفتارهاي بهداشتي و افزايش آگاهي دارند. مي¬توان مسايل مهم را از طريق اطلاعات، آموزش، تحصيل، تنظيم، سازگاري با کار شيفتي و برنامه¬هاي شيفتي مرتبط حل کرد يا به حداقل رساند. روش¬هايي که به موجب آنها آموزش و تحصيل مي¬توانند بر خواب، تفاوت¬هاي شبانه¬روزي فعاليت فيزيولوژيکي يا ابعاد رواني تاثير بگذارند، ارزيابي شده¬اند و مداخله در سلامت جسمي و ذهني توسط تيم هارما (1988) مورد بررسي قرار گرفته است. تحصيل و آموزش شغلي مي¬توانند انگيزة کارگران را افزايش دهند. اين يک عامل مهم در افزايش سلامت، ايمني، رفاه و سطح بهره¬وري کارگران است. اين امر آگاهي از خطرات بهداشتي، ايمني و سلامتي و همچنين اطلاع در مورد ريتم فعاليت¬هاي شبانه¬روزي، خواب منظم، چرت زدن، رژيم غذاي و ديگر فعاليت¬ها را افزايش مي¬دهد. اين نوع آموزش مي¬تواند به برخي از کارگران شيفتي کمک کند تا بياموزند چگونه بهتر از پس يک سيستم جديد شيفتي برآيند – ديگر کارگران نيز مي¬توانند از يک رهبر که از ميان همتايانشان انتخاب شده، تبعيت کنند.
برنامه هاي کوچک اعتباري
به نظر مي¬رسد کارگران شيفتي در بسياري سازمان¬ها، از دستمزد، مزايا و رابطة ميان مديريت – نيروي کار راضي هستند. از اينرو، محققان بر اين باورند که برنامه¬هاي کوچک اعتباري مي¬توانند در اراية کمک¬هاي خانوادگي و مزاياي رفاهي و همچنين افزايش توليد مفيد باشند. در يک اقتصاد فقير و به شدت رقابتي، بسياري از مزايا توسط شرکت¬ها قابل پرداخت نيستند. در چنين شرايطي، برنامه¬هاي کوچک اعتباري (که توسط سازمان¬هاي غيردولتي و يا برنامه¬هاي خيريه و به ابتکار انجمن¬ها/ اتحاديه¬هاي کارگري برگزار مي¬شوند) مي¬توانند ابزاري اثربخش براي اراية برخي مزاياي اجتماعي و خانوادگي باشند.
شايد بيمة بيماري و از کارافتادگي مهم¬ترين مزيت باشد. از آنجا که احتمال اراية اين نوع بيمه و ديگر مزايا توسط شرکت¬ها اندک است، برنامه¬هاي کوچک اعتباري مزايايي را براي بيماران ارايه کنند و مزاياي ديگري همچون پرداخت يارانه براي حمل و نقل بيماران را متقبل شوند.
نتيجه
هر پيشنهاد و توصيه¬اي، بايد شرايط بومي و تغييرات رخ داده در طول زمان را مد نظر قرار دهند. هر معياري براي افزايش برنامه¬ريزي شيفتي بايد براي شرکت¬ها/ مديران عملي و ميسر باشد و بايد پس از مشاوره ميان کارفرمايان و کارمندان يا نمايندگان آنها به اجرا درآيند. در اکثر موارد، ممکن است آنها نيازمند نظارت بر اجرا توسط بازرسان کارخانه باشند. اين مقاله نشان مي¬دهد که تنها يک راه¬حل «درست» وجود ندارد که بتواند نگرش¬هاي فرهنگي اجتماعي کارگران و ابعاد سيستم¬هاي کاري را براي کمک به کاهش خستگي و مشکلات مرتبط با کار، تلفيق نمايد. هر راه¬حلي بايد عملي و به لحاظ اجتماعي براي کارخانه يا شرکت مورد نظر مقبول باشد. براي افزايش آگاهي و درک برخي عوامل کليدي به تحقيق بيشتري نياز است. در عين حال، تدوين رويکردي در قبال طراحي کار شيفتي نيازمند درک پارامترهاي گسترده و تمايل به بحث کردن دربارة موضوعات بر مبنايي مشارکتي باشد. بنابراين مي¬توان معيارهايي را در قبال مزاياي متقابل پذيرفته شده، تدوين و اعمال کرد.