مديريت، مديران، سازمان

بر گرفته از سمينار آموزشي مديريت؛ استاد دکتر سهيل سرمد سعيدی
تهيه و تدوين: مهدي ياراحمدي خراسانی

 سازمان و نياز به مديريت

v   بيشتر مردم عضو يک سازمان هستند،  مثل دانشکده، تيم ورزشي، يک گروه موسيقي، يک گروه نمايش، شاخه اي از نيروهاي مسلح يا يک بنگاه اقتصادي.

v      همواره هدف يا مقصود يکي از ارکان رسمي هر سازماني است.

v      هر سازماني براي تامين هدف هاي خود داراي يک روش است که آن را برنامه مي نامند.

  • سازمان بايستي منابع لازم براي رسيدن به هدف ها را تامين کند و آنها را تخصيص دهد.

v      مديريت سازمان

  • مديريت سازمان عبارت است از عملي که به صورت آگاهانه و مستمر انجام مي شود و به سازمان شکل مي دهد.

 

مطالعه سازمان و مديريت

v   در دنيايي که سازمان ها در همه جا وجود دارند به سه دليل عمده بايد درباره آنها و وظايف مديريت مطالعه کرد. در هر حالتي (زمان گذشته،  حال و آينده) اثراتي که افراد، تحت رهنمودهاي مديران در سايه همکاري يا تشريک مساعي (به صورت يک سازمان)بر يکديگر مي گذارند، بسيار زياد است.

v      زندگي در زمان حال.

  • نخست، براي اينکه افراد در سطح کنوني خود زندگي نمايند، سازمان ها نقشهاي مهمي ايفا مي کنند.

v      ساختن آينده.

  • دوم، سازمان ها در جهت ساختن آينده اي مطلوب گام برمي دارندوبه افراد هم کمکمي کنند که بدين گونه عمل نمايند.

v      يادآوري گذشته.

  • سوم، سازمان ها افراد را با گذشته خود مرتبط مي سازند. مي توان سازمان را به عنوان الگويي از روابط انساني به تصور درآورد.

مديريت به عنوان يک پديده ويژه براي دست يازيدن به مسئله زمان و روابط انساني

يک ديدگاه درباره زمان در سازمان داراي ارکان گوناگون است:

  • مديريت اقدامي است براي ايجاد يک آينده مطلوب، البته با درنظرگرفتن گذشته و حال.
  • مديريت در يک عصر ويژه تاريخي به اجرا در مي آيد و منعکس کننده همان عصر است.
  • مديريت عملي است که نتايجي را به بار مي آورد و اثرات آن با گذشت زمان پديدار مي گردد.

همچنين اهميت روابط انساني شامل ديدگاههاي زير مي شود:

  • مديريت درروابطي به اجرادرميآيد که مسيرهاي دوطرفه هستند؛هريک ازآنها برديگري اثر مي گذارد.
  • مديريت در روابطي به اجرادرمي آيد که اثرات حاشيه اي يا جانبي آن بر ديگران هم اثر مي گذارد اين اثرات ممکن است به نتايج بهتر يا بدتر بينجامد.
  • مديران به صورت همزمان بايد چندين رابطه برقرار کنند.

 

v      عملکرد مديريت و سازمان

  • ميزان موفقيت سازمان در دستيابي به هدف هاي مورد نظر و ايجاد روابط رضايت بخش اجتماعي،تا حد زيادي،  در دست مديران است.

v      کارايي و اثربخشي

  • پيتردراکر اين دو واژه را اين گونه تعريف مي نمايد:
  • کارايي يعني انجام دادن کارها به نحو شايسته يا مناسب.
  • اثربخشي يعني انجام دادن کارهاي شايسته يا مناسب.

فرآيند مديريت

v   مديريت عبارست از فرآيند برنامه ريزي،  سازمان دهي،  رهبري و اعمال کنترل بر تلاش ها و کارهاي اعضاي سازمان و نيز در مورد استفاده نمودن از منابع سازماني  براي دستيابي به هدف هاي اعلان شده سازمان.

v      برنامه ريزي

  • برنامه ريزي بدين معني است که مدير از قبل درباره هدف ها و اقدامات مورد نظر مي انديشد و کارها يا اقدامات وي بر اساس يک روش، برنامه يا منطق، و نه بر اساس نوعي هوس،قراردارد.
  • مديران براي انديشيدن درباره هدف ها و اقدامات از روشهايي خاص و منطق استفاده مي کنند.

v      سازماندهي

  • سازماندهي عبارت است از فرايند تنظيم و تخصيص دادن کارها، اختيارات سازماني و منابع بين اعضا، به گونه اي که انها بتوانند به هدفهاي سازمان دست يابند.
  • مديران براي رسيدن به هدفهاي سازماني، وظايف، اختيارات و منابع را تقسيم و هماهنگ مي کنند.

v      رهبري

  • رهبري مستلزم راهنمايي، اعمال نفوذ و ايجاد انگيزه در کارکنان است،به گونه اي که آنها کارهاي تخصصي و مورد نظر را انجام دهند.
  • مديران اعضاي سازمان و کارکنان را رهبري مي کنند،برآنها اعمال نفوذ مي نمايند و ايجاد انگيزه مي کنند تاآنها کارهايذيربط و ضروري را به نحوي شايسته انجام دهند.

v      کنترل

  • سرانجام مدير بايد مطمئن شود،کارهايي را که اعضا و کارکنان انجام مي دهند به گونه ايست که سازمان را در جهت هدف هاي مشخص و مورد نظر سوق مي دهد.
  • مديران بايستي مطمئن شوندکه سازمان به سوي اهداف مورد نظر پيش مي رود.
  • کنترل داراي چهار رکن اصلي است:
  • تعيين استانداردهايي از عملکرد
  • شيوه اي براي اندازه گيري عملکردهاي جاري
  • مقايسه عملکردها با استانداردهاي مشخص
  • انجام دادن اقدامات اصلاحي در صورت مشاهده انحراف

چهارده اصل دمينگ

v   چهارده اصلي که ادواردز دمينگ(يکي از رهبران نهضت کيفيت) بر مي شمارد مي توانند به عنوان رهنمودي مورد استفاده مديران ارشد قرار گيرند که عبارتند از:

  • هدفي با ثبات يا پايدار تعيين کنيد و بر آن اساس به صورت دائم محصولات و خدمات را اصلاح کنيد.
  • فلسفه جديد را بپذيريد.
  • خود را از قيد و بند بررسي هاي پياپي رها سازيد.
  • تنها بر اساس برچسب قيمت به کارکان پاداش ندهيد.
  • به صورت دائم درصدد اصلاح سيستم توليدوارائه خدمات باشيد.
  • براي آموزش ضمن خدمت ،روش هاي نوين به کار گيريد.
  • مربي به بار آوريد.
  • جرات داشته باشيد.
  • موانع بين واحدها و کارکنان را از ميان برداريد.
  • دست از شعار برداريد و براي کارکنان هدف هاي مشخص تعيين نکنيد.
  • سهميه هاي کمي را (براي کارکنان) حذف کنيد.
  • موانعي که بر سر راه مباهات کارکنان قرار دارد، از ميان برداريد.
  • براي آموزش و فراگيري اراد رنامه هاي سفت و سخت به اجرا درآوريد.
  • براي ايجاد تحول دست به اقدام عملي بزنيد.

 

نقش مديريت

v      برخي از نقشهاي بسيار مهمي که مديران ايفا مي کنند عبارتند از:

  • نقش يک رهبر
  • نقش يک سخنگو
  • نقش يک نوآور
  • نقش يک رابط (نقش ايجاد ارتباط بين افراد)
  • نقش نظارتي (کسب اگاهي)
  • نقش مذاکره کننده (نقش تصميم گيري)

انواع مديران

v      سطوح مديريت

  • مديران رده پايين سازمان
  • مديران مياني
  • مديران ارشد

v      مديران عمومي

v      مديران وظيفه اي

سطح مديريت و مهارت هاي مديران

v      مهارت فني   Technical Skill

v      مهارت انساني  Human Skill

v      مهارت اصولي    Conceptual Skill

چالش هاي مديريت

v      نياز به داشتن يک چشم انداز

  • براي هر مديري داشتن چشم اندازي براي آينده و سود جستن از شرايط و موقعيت هاي در حال تغيير از اهميت زيادي برخوردار است.

v      نياز به رعايت اصول اخلاقي

  • تصميماتي که مديران در سازمان اتخاذ مي کنند داراي دامنه وسيعي،در داخل و خارج از سازمان،  خواهد بود.

v      نياز به دادن واکنش مناسب در برابر ناهمگوني فرهنگي

  • سياستهايي که در زمينه سيستم آموزشي، مسافرت، ارتباطات ومهاجرت افراد پيوسته درحال تغيير است، پايان يافتن جنگ سرد و چند دهه صلح و آرامش باعث شده اند که موانع فرهنگي (موانعي که از اين نظر در گذشته وجود داشت) از بين بروند.

لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را

با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

Email: mahdiyarahmadi@gmail.com

در ميان گذاريد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *