در مقطعي كه شايسته گزيني به عنوان چالشي جدي رو در روي تصميم گيران قرار دارد و نهادها و بنگاههاي اقتصادي با حساسيتي ويژه آن را دنبال مي كنند، در بين صاحبنظران سوالاتي كليدي مطرح مي شود كه خوب استدر تبيين و تحليل آن، نظرات و ديدگاههاي اهل فن به ياري گرفته شود.
فشرده اين بحث در واژه اي بسيار ساده خلاصه مي شود: مديريتيك واژه با برداشتهاي متفاوت و گوناگون؛ برداشتهايي كه گاه اين سادگي را تا منتهاي پيچيدگي به جلو مي راند. بدين ترتيب است كه مسائل و پرسشهاي مربوط به شايستگي و شايستگان به مديريت اتصال يافته و نكاتي به شرح درپي آمده را حاصل مي نمايد:
آيا مديريت يك حرفه است؟ آيا مدير كسي است كه در حرفه اي خاص با عنوان حرفه مديريت ورزيدگي و توانمندي دارد؟
آيا مدير فردي حرفه اي است؟ و كسي كه مدير حرفه اي است در مقابل مديران غيرحرفه اي از كارآمدي بيشتري برخوردار است؟
به منظور آماده كردن بستري كه بتوان ديدگاهها ونظرات اهل نظر و خبره را در برابر سوالات پيش گفته طرح كرد، خوب است كمي به دايره و حيطه مديريت و مديراني كه به نحوي مسئوليت اداره موسسات و سازمانها را عهده دار هستند پرداخته شود:
در عرصه صنعت و اقتصاد مدير را بايد كسي دانست كه مسئوليت اداره شركتها و بنگاههاي انتفاعي، دولتي و خصوصي را با عناويني چون مديرعامل و عضو هيئت مديـــره به عهده دارد.مديران ارشد دولتي مديران كل و يا كساني هستند كه به عنوان مدير و يا عضو هيئت مديره در شركتهاي بزرگ دولتي حضور دارند.
مدير، واژه اي عام است و همه كساني كه موسسه هاي كوچك و بزرگ دولتي و خصوصي و تعاوني را اداره مي كنند دربرمي گيرد.
مديران مياني و وظيفه اي و مديراني كه بخشهاي داخلي و تخصصي بنگاهها و ادارات و موسسات را تصدي مي كنند، از مجموعه مديران محسوب مي شوند.
مديران عرصه هاي خدمات و غير آن همچون حوزه هاي هنر و ادب، مراكز علمي، درماني، بهداشتي … را بايد در زمره مديران حوزه بحث دانست.
مجموعه يادشده و دسته هاي بسيار ديگر، نشانگر آن است كه مدير و مديريت در يك گستره وسيع و دامنه اي گسترده تا سطح اداره خانواده قابل بررسي است و به راستي مديريت تعريفي با شمول عام داشته و تاحد زيادي محدوديت پذير نيست؛ مگرآنكه بخواهيد و يا بخواهيم يك بخش خاص از مديران را مجزا كرده و بحث را در دايره اين مجموعه محدود كنيم.
علاوه بر اين آيا به راستي مديريت را مي توان يك حرفه دانست؟ و اگر چنين است، مي شود چارچوبي مشخص براي اين حرفه سراغ كرد؟ يا اينكه مديريت انباني به غايت حجيم است كه هرچه توشه موجود در آن غني تر باشد، حاصلي به مراتب بهتر و موثرتر دارد.
در دانشگاهها و مراكز آموزش مديريت، مباحث مختلفي تدريس و دوره هاي گوناگوني برگزار مي شود كه به جهاتي ممكن است اين نكته را تداعي كند كه حضوردر اين برنامه ها به منزله آموختن يك حرفه و يا حرفه اي شدن در يك تخصص است. آيا مي توان پذيرفت كه كليه مفاهيم، دروس، مهارتها، توانمندي ها و نكاتي كه در حوزه دانش مديريت طرح مي شود خاص مديران است و كساني كه مطالب حوزه مديريت را درك كرده اند، به حرفه اي با عنوان مديريت دست يافته اند؟
اگر اين نظر را بپذيريم كه به صرف آموزش مطالب و مفاهيم مديريت، مديراني حرفه اي و توانمند را به جامعه تحويل داده ايم، شايد به خطا رفته باشيم؛ چرا كه برخورداري از دانش مديريت به منزله توان بكارگيري آن نيست، كمااينكه در ساير زمينه ها نيز وضع به همين منوال مي باشد. علاوه بر اين گروهي بر اين عقيده اند كه صرف داشتن دانش و تجربه مديريت و حتي با وجود و برخورداري از قابليتهاي فردي، تضمين موفقيتا مدير ممكن نيست.
اين دسته از صاحبنظران چنين استدلال مي كنند كه بدون تخصص و تجربه در يك حوزه و زمينه خاص مدير حرفه اي با مفهوم عام بي معني بوده و بكارگيري چنين مديران حرفه اي معركه آزمون و خطا را درهر جا دوباره از نو آغاز مي كنند.
در همين راستا بايد اشاره كرد كه مطالب و موضوعات دانش مديريت كه در مراكز علمي تدريس شده و يا به شكل كتاب و صورتهاي ديگر دراختيار قرار مي گيـرد، صرفاً براي مديران سازمانها و بنگاهها توليد نشده و اين مجموعه به كليتي گسترده كه در تعاملي تعريف شده حركت و حيات هر سازمان را محقق مي سازند، تعلق دارد.
علاوه بر اين و با نگاهي به درون و بيرون كشور مي توان مديران شناخته شده و مطرحي را در بحث داخل كرد كه با كالبد شكافي آنها، سوالهايي را كه در مطلع بحث آمد با پاسخهاي متفاوتي روبرو مي سازد:
آيا برجسته تـــرين مديران، مديران حرفه اي هستند؟ به اين معني كه به لحاظ حرفه اي بودن در مديريت، درهر كجا كه مسئوليت پذيرفته اند و يا حضور داشته اند، منشا اثرات فوق العاده شده اند.
آيا مديراني كه به لحاظ توانمندي تجارب و عملكرد آنها مبناي توليد ونشر كتب مديريت شده و بعضاً تئوري ها و نظريه هايي برمبناي تجارب و عملكرد آنها به دانش مديريت افزوده شده است، عموماً و يا عمدتاً افراد فارغ التحصيل دوره هاي مديريت هستند. يا اينان به لحاظ تجربي خود را صاحب حرفه در دامنه مديريت مي شناسند؟
آيا بخشي از مديران باتجربه و حرفه اي، صرفاً به لحاظ حرفه اي بودن در همه صحنه ها موفق و موثر بوده اند؟
اي دسته بر اين عقيده اند كه به جز موارد خاص،انبوهي افراد توانمند و انديشمند را مي شناسيم كه به صورت بالقوه و يا بالفعل مي توانند مديراني لايق باشند و يا در اداره امور مديراني برجسته مي باشند.
اينها ضرورتاً مدير حرفه اي به اين عنوان كه شغل آنها مدير بودن باشد، نيستند. رؤساي دانشكده ها، رؤساي دانشگاهها و مراكز علمي، محققان اداره كننده مراكز تحقيقاتي، رؤساي مراكز بهداشتي و درماني، مسئولان موسسات هنري و نيز صنعتگران و مديران صنعتي واجد حـــرفه اي به عنوان تخصص ويژه خود هستند. ضمن آنكه با پشتوانه ويژگيهاي فردي، دانش عمومي و اطلاعات مديريتي، مديران موفقي در كار خود مي باشند.
در سازمان ما (مديريت صنعتي) و با تجربه اي كه در آن موجود است، كساني كه در دوره هاي مديريت شركت مي كنند علي رغم توشه علمي كه با خود همراه مي برند، تضمين موفقيت آنها به عنوان مديراني كه در همه صحنه ها مي توانند حضور يابند ممكن نيست. اين حقيقت وجود دارد كه سازمان مديرساز است، ليكن شروطي نيز براين واژه بايد وارد شود.
به واقع كه حيطه مديريت بسيار گسترده بوده و به طور مرتب علوم و فنون جديدي آن را تكميل مي كند. ضمن آنكه مديران، مجموعه اي بسيار وسيع مي باشند كه كليت آنها چرخهاي اقتصاد و صنعت و سازمانهاي اداري يك كشور را در حركت نگه مي دارند. اينان به واقع افرادي هستند كه براي دوره اي مشخص، از توان و مهارت فردي و دانش و توانمندي كه در حوزه هاي تخصصي آموخته اند و نيز در بسياري موارد با كمك مفاهيم و مطالب مديريتي كه آموزش ديده و يا شخصاً مطالعه كرده اند، مسئوليت اداره واحد زيرنظرشان را عهده دار مي شوند.
آنچه بيان شد،به هيچوجه به منزله كاهش منزلت دانش مديريت، توان و مهارت مديران و حتي تفاوت در عملكرد آنها نيست بلكه بحث در اين است كه نمي توان طلسم ايـــن واژه را به سادگي و با اتصال آن به برخي دوره هاي آموزشي و تجارب و دانشي محدود، بشكنيم. هر مدير موفقي خود به اين خرمن، توشه اي مي افزايد و دانش مديريت عمدتاً حاصل نتايج و عملكرد انسانهايي است كه با ظرفيت ذاتي و توان فطري خود و نيز دانشي كه آموخته اند، اين علم را بارور ساخته اند.
مديريت، واژه اي شامل است و مدير، انساني است كه مي تواند حتي در اداره سازمان خود ناممكن ها را ممكن سازد. بايد پذيرفت كه مديريت را نه مي توان در انجمن و باشگاهي حبس كرد و نه مديران به اردوگاهي خاص تعلق دارند.
كوشش بر آن است تا كساني كه تواني درخود مي بينند، با سرعتي بيشتر و بهره گيري از تجارب اندوخته شده بشري – كه در قالب مفاهيم و علوم مديريت تدوين شده و مي شود – به بلوغي دست يابند كه در اداره موسسات و سازمانها چه كوچك و چه بزرگ و چه در سطح مدير ارشد و يا مدير وظيفه اي، بهترين عملكرد را ارائه دهند و محيط خود را جولانگاه آزمون و خطا نسازند.
اما درنهايت اين سوال باقي است كه آيا مديريت يك حرفه است و يا مدير را مي توان فردي حرفه اي ناميد! همان گونه كه در ساير حرفه ها و مشاغل مشابه آن را باور داريم؟ تصور آن است كه جايگاه مديريت رفيع و مدير انساني با مسئوليت شامل است و لزوماً بكار گرفتن ابزارها و تكنيك هاي مديريت، پاسخگوي كاستيها و ضعف هاي مديريت در سازمانها نيست. ضمن آنكه افرادي كه به اين تكنيك ها و ابزارها مسلح شـده اند، نمي توانند صرفاً و با تكيه بر آنها، مسائل پيچيده امروزي را حل و فصل كنند. به واقع ابزارها و تكنيك هاي مديريتي همراه با توان و ظرفيت فردي و تخصص و تجربه در حوزه هاي خاص، شرايط را براي اداره يك سازمان و بنگاه مهيا مي سازد و اين امر اگر به منزله حرفه اي بودن مدير و يا مديريت به عنوان يك حرفه باشد، بر آن جدلي نيست.
اما در مقابل، صاحبنظراني كه مدير و مديريت را بدين سان مي پندارند، گروهي در سر ديگر طيف، ديدگاهي متفاوت دارند. اين دسته، تجربه (در شكل عام) به علاوه دانش مديريت را كافي دانسته و بدين سان فرد موصوف را به جرگه مديران وارد و وي را اهل حرفه مي شناسند. برخي ديگر كه احتياط بيشتري دارند به اين دو مورد، توانمندي ذاتي شخص را نيز افزوده و مدير حرفه اي را در اين چارچوب توانمند و قابل براي پذيرش مسئوليتهاي متنوع مي شناسند.
اگر بخواهيم بحث را به نقطه اي مطلوب هدايت كنيم، بايد تكليف خود را با ماتريسي روشن سازيم كه در ستون افقي آن، زمينه ها و تخصصها و عرصه ها مطرح مي شود و ستون عمودي به سطح مديريت اختصاص پيدا مي كند. شايد درموردسطح، كمتر مجادله و اختلاف نظر باشد؛ ليكن درخصوص حضور مدير حرفه اي در زمينه ها و عرصه هاي متفاوت و سازمانهاي با كاركردها و ماموريتهاي گوناگون – كه تخصصها و تجارب ويژه خود را طلب مي كند – گفتني ها بسيار و نظرات متفاوت است. در فرصتي مناسب، باز هم دراين مقوله سخن خواهيم گفت.
آيا مديريت يك حرفه است؟ آيا مدير كسي است كه در حرفه اي خاص با عنوان حرفه مديريت ورزيدگي و توانمندي دارد؟
آيا مدير فردي حرفه اي است؟ و كسي كه مدير حرفه اي است در مقابل مديران غيرحرفه اي از كارآمدي بيشتري برخوردار است؟
به منظور آماده كردن بستري كه بتوان ديدگاهها ونظرات اهل نظر و خبره را در برابر سوالات پيش گفته طرح كرد، خوب است كمي به دايره و حيطه مديريت و مديراني كه به نحوي مسئوليت اداره موسسات و سازمانها را عهده دار هستند پرداخته شود:
در عرصه صنعت و اقتصاد مدير را بايد كسي دانست كه مسئوليت اداره شركتها و بنگاههاي انتفاعي، دولتي و خصوصي را با عناويني چون مديرعامل و عضو هيئت مديـــره به عهده دارد.مديران ارشد دولتي مديران كل و يا كساني هستند كه به عنوان مدير و يا عضو هيئت مديره در شركتهاي بزرگ دولتي حضور دارند.
مدير، واژه اي عام است و همه كساني كه موسسه هاي كوچك و بزرگ دولتي و خصوصي و تعاوني را اداره مي كنند دربرمي گيرد.
مديران مياني و وظيفه اي و مديراني كه بخشهاي داخلي و تخصصي بنگاهها و ادارات و موسسات را تصدي مي كنند، از مجموعه مديران محسوب مي شوند.
مديران عرصه هاي خدمات و غير آن همچون حوزه هاي هنر و ادب، مراكز علمي، درماني، بهداشتي … را بايد در زمره مديران حوزه بحث دانست.
مجموعه يادشده و دسته هاي بسيار ديگر، نشانگر آن است كه مدير و مديريت در يك گستره وسيع و دامنه اي گسترده تا سطح اداره خانواده قابل بررسي است و به راستي مديريت تعريفي با شمول عام داشته و تاحد زيادي محدوديت پذير نيست؛ مگرآنكه بخواهيد و يا بخواهيم يك بخش خاص از مديران را مجزا كرده و بحث را در دايره اين مجموعه محدود كنيم.
علاوه بر اين آيا به راستي مديريت را مي توان يك حرفه دانست؟ و اگر چنين است، مي شود چارچوبي مشخص براي اين حرفه سراغ كرد؟ يا اينكه مديريت انباني به غايت حجيم است كه هرچه توشه موجود در آن غني تر باشد، حاصلي به مراتب بهتر و موثرتر دارد.
در دانشگاهها و مراكز آموزش مديريت، مباحث مختلفي تدريس و دوره هاي گوناگوني برگزار مي شود كه به جهاتي ممكن است اين نكته را تداعي كند كه حضوردر اين برنامه ها به منزله آموختن يك حرفه و يا حرفه اي شدن در يك تخصص است. آيا مي توان پذيرفت كه كليه مفاهيم، دروس، مهارتها، توانمندي ها و نكاتي كه در حوزه دانش مديريت طرح مي شود خاص مديران است و كساني كه مطالب حوزه مديريت را درك كرده اند، به حرفه اي با عنوان مديريت دست يافته اند؟
اگر اين نظر را بپذيريم كه به صرف آموزش مطالب و مفاهيم مديريت، مديراني حرفه اي و توانمند را به جامعه تحويل داده ايم، شايد به خطا رفته باشيم؛ چرا كه برخورداري از دانش مديريت به منزله توان بكارگيري آن نيست، كمااينكه در ساير زمينه ها نيز وضع به همين منوال مي باشد. علاوه بر اين گروهي بر اين عقيده اند كه صرف داشتن دانش و تجربه مديريت و حتي با وجود و برخورداري از قابليتهاي فردي، تضمين موفقيتا مدير ممكن نيست.
اين دسته از صاحبنظران چنين استدلال مي كنند كه بدون تخصص و تجربه در يك حوزه و زمينه خاص مدير حرفه اي با مفهوم عام بي معني بوده و بكارگيري چنين مديران حرفه اي معركه آزمون و خطا را درهر جا دوباره از نو آغاز مي كنند.
در همين راستا بايد اشاره كرد كه مطالب و موضوعات دانش مديريت كه در مراكز علمي تدريس شده و يا به شكل كتاب و صورتهاي ديگر دراختيار قرار مي گيـرد، صرفاً براي مديران سازمانها و بنگاهها توليد نشده و اين مجموعه به كليتي گسترده كه در تعاملي تعريف شده حركت و حيات هر سازمان را محقق مي سازند، تعلق دارد.
علاوه بر اين و با نگاهي به درون و بيرون كشور مي توان مديران شناخته شده و مطرحي را در بحث داخل كرد كه با كالبد شكافي آنها، سوالهايي را كه در مطلع بحث آمد با پاسخهاي متفاوتي روبرو مي سازد:
آيا برجسته تـــرين مديران، مديران حرفه اي هستند؟ به اين معني كه به لحاظ حرفه اي بودن در مديريت، درهر كجا كه مسئوليت پذيرفته اند و يا حضور داشته اند، منشا اثرات فوق العاده شده اند.
آيا مديراني كه به لحاظ توانمندي تجارب و عملكرد آنها مبناي توليد ونشر كتب مديريت شده و بعضاً تئوري ها و نظريه هايي برمبناي تجارب و عملكرد آنها به دانش مديريت افزوده شده است، عموماً و يا عمدتاً افراد فارغ التحصيل دوره هاي مديريت هستند. يا اينان به لحاظ تجربي خود را صاحب حرفه در دامنه مديريت مي شناسند؟
آيا بخشي از مديران باتجربه و حرفه اي، صرفاً به لحاظ حرفه اي بودن در همه صحنه ها موفق و موثر بوده اند؟
اي دسته بر اين عقيده اند كه به جز موارد خاص،انبوهي افراد توانمند و انديشمند را مي شناسيم كه به صورت بالقوه و يا بالفعل مي توانند مديراني لايق باشند و يا در اداره امور مديراني برجسته مي باشند.
اينها ضرورتاً مدير حرفه اي به اين عنوان كه شغل آنها مدير بودن باشد، نيستند. رؤساي دانشكده ها، رؤساي دانشگاهها و مراكز علمي، محققان اداره كننده مراكز تحقيقاتي، رؤساي مراكز بهداشتي و درماني، مسئولان موسسات هنري و نيز صنعتگران و مديران صنعتي واجد حـــرفه اي به عنوان تخصص ويژه خود هستند. ضمن آنكه با پشتوانه ويژگيهاي فردي، دانش عمومي و اطلاعات مديريتي، مديران موفقي در كار خود مي باشند.
در سازمان ما (مديريت صنعتي) و با تجربه اي كه در آن موجود است، كساني كه در دوره هاي مديريت شركت مي كنند علي رغم توشه علمي كه با خود همراه مي برند، تضمين موفقيت آنها به عنوان مديراني كه در همه صحنه ها مي توانند حضور يابند ممكن نيست. اين حقيقت وجود دارد كه سازمان مديرساز است، ليكن شروطي نيز براين واژه بايد وارد شود.
به واقع كه حيطه مديريت بسيار گسترده بوده و به طور مرتب علوم و فنون جديدي آن را تكميل مي كند. ضمن آنكه مديران، مجموعه اي بسيار وسيع مي باشند كه كليت آنها چرخهاي اقتصاد و صنعت و سازمانهاي اداري يك كشور را در حركت نگه مي دارند. اينان به واقع افرادي هستند كه براي دوره اي مشخص، از توان و مهارت فردي و دانش و توانمندي كه در حوزه هاي تخصصي آموخته اند و نيز در بسياري موارد با كمك مفاهيم و مطالب مديريتي كه آموزش ديده و يا شخصاً مطالعه كرده اند، مسئوليت اداره واحد زيرنظرشان را عهده دار مي شوند.
آنچه بيان شد،به هيچوجه به منزله كاهش منزلت دانش مديريت، توان و مهارت مديران و حتي تفاوت در عملكرد آنها نيست بلكه بحث در اين است كه نمي توان طلسم ايـــن واژه را به سادگي و با اتصال آن به برخي دوره هاي آموزشي و تجارب و دانشي محدود، بشكنيم. هر مدير موفقي خود به اين خرمن، توشه اي مي افزايد و دانش مديريت عمدتاً حاصل نتايج و عملكرد انسانهايي است كه با ظرفيت ذاتي و توان فطري خود و نيز دانشي كه آموخته اند، اين علم را بارور ساخته اند.
مديريت، واژه اي شامل است و مدير، انساني است كه مي تواند حتي در اداره سازمان خود ناممكن ها را ممكن سازد. بايد پذيرفت كه مديريت را نه مي توان در انجمن و باشگاهي حبس كرد و نه مديران به اردوگاهي خاص تعلق دارند.
كوشش بر آن است تا كساني كه تواني درخود مي بينند، با سرعتي بيشتر و بهره گيري از تجارب اندوخته شده بشري – كه در قالب مفاهيم و علوم مديريت تدوين شده و مي شود – به بلوغي دست يابند كه در اداره موسسات و سازمانها چه كوچك و چه بزرگ و چه در سطح مدير ارشد و يا مدير وظيفه اي، بهترين عملكرد را ارائه دهند و محيط خود را جولانگاه آزمون و خطا نسازند.
اما درنهايت اين سوال باقي است كه آيا مديريت يك حرفه است و يا مدير را مي توان فردي حرفه اي ناميد! همان گونه كه در ساير حرفه ها و مشاغل مشابه آن را باور داريم؟ تصور آن است كه جايگاه مديريت رفيع و مدير انساني با مسئوليت شامل است و لزوماً بكار گرفتن ابزارها و تكنيك هاي مديريت، پاسخگوي كاستيها و ضعف هاي مديريت در سازمانها نيست. ضمن آنكه افرادي كه به اين تكنيك ها و ابزارها مسلح شـده اند، نمي توانند صرفاً و با تكيه بر آنها، مسائل پيچيده امروزي را حل و فصل كنند. به واقع ابزارها و تكنيك هاي مديريتي همراه با توان و ظرفيت فردي و تخصص و تجربه در حوزه هاي خاص، شرايط را براي اداره يك سازمان و بنگاه مهيا مي سازد و اين امر اگر به منزله حرفه اي بودن مدير و يا مديريت به عنوان يك حرفه باشد، بر آن جدلي نيست.
اما در مقابل، صاحبنظراني كه مدير و مديريت را بدين سان مي پندارند، گروهي در سر ديگر طيف، ديدگاهي متفاوت دارند. اين دسته، تجربه (در شكل عام) به علاوه دانش مديريت را كافي دانسته و بدين سان فرد موصوف را به جرگه مديران وارد و وي را اهل حرفه مي شناسند. برخي ديگر كه احتياط بيشتري دارند به اين دو مورد، توانمندي ذاتي شخص را نيز افزوده و مدير حرفه اي را در اين چارچوب توانمند و قابل براي پذيرش مسئوليتهاي متنوع مي شناسند.
اگر بخواهيم بحث را به نقطه اي مطلوب هدايت كنيم، بايد تكليف خود را با ماتريسي روشن سازيم كه در ستون افقي آن، زمينه ها و تخصصها و عرصه ها مطرح مي شود و ستون عمودي به سطح مديريت اختصاص پيدا مي كند. شايد درموردسطح، كمتر مجادله و اختلاف نظر باشد؛ ليكن درخصوص حضور مدير حرفه اي در زمينه ها و عرصه هاي متفاوت و سازمانهاي با كاركردها و ماموريتهاي گوناگون – كه تخصصها و تجارب ويژه خود را طلب مي كند – گفتني ها بسيار و نظرات متفاوت است. در فرصتي مناسب، باز هم دراين مقوله سخن خواهيم گفت.
http://www.imi.ir/tadbir/tadbir-160/article-160/article-head.asp