ارائه دهنده : الهام غریبشاه
محوریت بحث نظریههای مدیریت کلاسیک دستیابی به حداکثر کارایی در سازمان میباشد. کلاسیکها به سازمان رسمی توجه داشتند و وجود سازمان غیر رسمی را مضر میدانستند. دیدگاههای کلاسیک شامل یک نگرش صرفاً مکانیکی به سازمان و افراد بوده است. کلاسیکها انسان را همردیف با سایر عناصر تولید میدانستند و برای آن هویت مستقل قائل نبودن.محوریت بحث نظریههای مدیریت کلاسیک دستیابی به حداکثر کارایی در سازمان میباشد. کلاسیکها به سازمان رسمی توجه داشتند و وجود سازمان غیر رسمی را مضر میدانستند. دیدگاههای کلاسیک شامل یک نگرش صرفاً مکانیکی به سازمان و افراد بوده است. کلاسیکها انسان را همردیف با سایر عناصر تولید میدانستند و برای آن هویت مستقل قائل نبودن.
مديريت: مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت میگیرد. تعریف مذکور، مفاهیم کلیدی زیر را در بر دارد:
• مدیریت یک فرآیند است.
• مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
• مدیریت مؤثر، تصمیمهای مناسبی میگیرد و به نتایج مطلوبی دست مییابد.
• مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه میگویند.
• مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد.
• تعاریف ديگري از مدیریت
• هربرت سیمون مدیریت را فرآیند تصمیمگیری میداند. از نظر او مدیر خوب کسی است که تصمیمات صحیح را بهموقع اتخاذ میکند و مدیر بد کسی است که در تصمیمگیری متزلزل عمل میکند.
• ماری پارکر فالِت مدیریت را هنر انجام دادن کارها بهوسیلهٔ دیگران و از طریق آنها میداند.
• مديريت كلاسيك
• این تئوریها از سال ۱۹۱۰ شروع شدند و به ۳ دستهٔ کلی تقسیم میشوند:
• مکتب مدیریت علمی
• مکتب مدیریت اداری (اصولگرایان)
• نظریهٔ بروکراسی
• محوریت بحث نظریههای مدیریت کلاسیک دستیابی به حداکثر کارایی در سازمان میباشد. کلاسیکها به سازمان رسمی توجه داشتند و وجود سازمان غیر رسمی را مضر میدانستند. دیدگاههای کلاسیک شامل یک نگرش صرفاً مکانیکی به سازمان و افراد بوده است. کلاسیکها انسان را همردیف با سایر عناصر تولید میدانستند و برای آن هویت مستقل قائل نبودن.
• مديريت علمي
• هدف نظريه مديريت علمي:
• تعريف جنبههاي مختلف رابطه ميان ماشين –کارگر. براي رسيدن به اين هدف، بجاي تاکيد بر روشهاي سنتي کار، مجموعهاي از مشاغل کارگري را تحليل وزمان و ابزارهاي لازم براي انجام کار را نيز مطالعه کردند.
• شعار مديريت علمي:
• انتخاب بهترين روش براي انجام هر کار
• شيوههاي لازم براي تعيين بهترين روش انجام کار:
• مطالعات زمان و حرکت
• سرپرستي تخصصي
• انگيزههاي فردي
• اصول مديريت علمي:
1)ايجاد علم واحدي براي اجراي هر جزء کار
2)گزينش علمي کارکنان و آموزش و تربيت آنان
3)همکاري صميمانه مديريت با کارکنان
4)تقسيم تقريبا مساوي کار و مسوليت بين مديران و کارکنان
• در نظريه مديريت اداري فعاليت سازمان عبارتنداز
1)فعاليتهاي فن
2)فعاليتهاي بازرگاني
3)فعاليتهاي مالي
4)فعاليتهاي امنيتي
5)فعاليتهاي حسابداري
6)فعاليتهاي مديريتي
• تواناييهاي عام شامل فعاليتهاي ششگانه
1. تواناييهاي خاص مديريت
2. تواناييهاي فني و تخصصي
3. طبق نظريه مديريت اداري تواناييهاي لازم براي مديران بر اساس فعاليتهاي ششگانه عبارتنداز:
4. تواناييهاي عام شامل فعاليتهاي ششگانه
5. تواناييهاي خاص مديريت
6. تواناييهاي فني و تخصصي
• بوروکراسی به معنی سیستم کارکرد خشک و قانونمند است.
• بوروکراسی یکی از محبوبترین شیوههای مدیریت کلاسیک جهان است. به دلیل عملکرد قانونمند و تحت راهبردهای از پیش مصوب شده این عملکرد در بعضی کشورهای در حال توسعه با شکست مواجه میشود.
• بورو کراسی به عنوان یک پدیده اجتماعی، نخستین بار با توجه به کاربرد عملی آن به وسیله ماکس وبر بنیان نهاده شد. وبر توجه خود را عمدتآ روی تأثیر سازمانهای بورو کراتیک در ساختار سیاسی جامعه متمرکز کرد. او بیشتر به علت وجودی سازمانها و نحوه اعمال قدرت نظر داشت.
• وبر، قدرت را امکان تحمیل اراده انسان بر رفتار اشخاص دیگر تعریف میکند. البته قدرت به صورت عام و کلی آن مورد نظر وبر نیست، بلکه به نوع خاصی از روابط ناشی از قدرت که آن را سلطه یا استیلا میخواند، توجه دارد. منظور وبر از سلطه آن نوع رابطه قدرتی است که در آن فرمانروا، رئیس یا شخصی که اراده خود را بر دیگران تحمیل میکند، اعمال قدرت را حق خود دانسته و اطاعت از دستورها را وظیفه فرمانبردار مرئوس میداند. به عبارت دیگر، نوعی صلاحیت پذیرفته شده که به اعمال قدرت، هم از نظر رهبر و هم از نظر پیرو، مشروعیت میبخشد.
• مدل ایدهآل بوروکراسی:ماکس وبر مدل ایدهآل بوروکراسی خود را بر اساس پرداختن به نوعی سازمان که دارای اقتدار قانونی ـ منطقی است بنا نهاد. مدل ایدهآل وبر به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، دریچههای مهمی را به روی تحقیق و کاوش علمی شود.
• وبر با ارائه مدل ایدهآل بوروکراسی، اساساً نمیخواست که پدیدهای خوب یا بد را پیشنهاد کند، بلکه در نظر داشت که الگو و ضابطهای برای بررسی سازمانهای بزرگ به دست دهد.
• مهمترین ویژگیهای مدل ایدهآل بوروکراسی وبر بهطور خلاصه عبارتاند از:
1. تخصصی شدن کارها در حد عالی. ( تقسیم کار )
2. ساختار قدرت مبتنی بر سلسله مراتب.
3. اصول و قواعد شکل یافته رفتار ( حاکمیت قوانین و مقررات و غیر شخصی بودن اداره امور. )
4. جدایی اعضای دستگاه اداری از مالکیت سازمان یا وسایل تولید.
5. استخدام کارکنان بر اساس توانایی و دانش فنی.
6. ضبط و نگهداری سوابق تصمیمات، اقدامات و مقررات اداری
7. مشخصات مديريت بوروکراتيک
8. قوانين و مقررات
9. غيرشخصي بودن
10. تقسيم کار
11. ساختار سلسله مراتبي
12. تعهد براي کار مادامالعمر
13. ساختار اختيار
14. منطقي بودن
• تعريف اختيار:
حق دستور دادن و به اجرا درآوردن آن را با کمک پاداش يا تنبيه گويند.
• اختيار به سه طريق صورت مشروعيت پيدا ميکند:
1. اختيار سنتي
2. اختيار شخصيتي
3. اختيار عقلايي-قانوني
• پايه گذاران مكتب كلاسيك
• فردريك تيلور((Fredrick Taylor
• هنري گانت (Henri Gantt)
• فرانك و ليليان گيلبرت Franck & Lillian Gilbert))
• چارلز ببج (Charles Babbage)
• هنري تون (Henry Town)
• يكي از پايه گذاران اين مكتب (فردريك تيلور) بود.وي در كتابي تحت عنوان اصول مديريت علمي اصول علمي اين مكتب را به اين ترتيب برشمرد:
1. جايگزيني اصول علمي به جاي محاسبات سرانگشتي
2. كسب هماهنگي در فعاليت گروهي
3. جلب همكاري افراد به جاي آشفتگي حاصل از فرد گرايي
4. كار و تلاش افراد به جاي به حداكثر رساندن بازده
5. تلاش در جهت به حداكثر رساندن بازده
• يكي از پيروان تيلور (گانت) بود. او نمودار گانت را ارائه داد كه بر اساس آن هر كارگر كار خود را طبق زمان پيش بيني شده انجام مي دهد.وي همچنين پايه حقوق دستمزد در پرداخت را مطرح ساخت. از ديگر پيروان تيلور( فرانك و ليليان گيلبرت ) بودند كه در مورد حركت سنجي ومطالعه خستگي كارگران كار كردند و هدف آن ها از آسايش و رفاه كارگران بود ومهم ترين نظريه آن ها تربليك بود.
• معايب مديريت كلاسيك و ديدگاه آن نسبت به انسان و سازمان
• تئوري هاي مديريت كلاسيك هرچند زمينه را براي رشد وتوسعه و پيشرفت سرمايه داري گشود اما درحقيقت با نگاهي ابزاري و مكانيكي به افراد وكاركنان وكارگران شركتها وسازمانهاي مختلف عملااين نگرش را مطرح كرد كه كار كنان اجزا ويا عوامل اقتصادي مديريت هستند كه هر طور كه هست اين مديريتها با دادن دستمزد وحقوقي كه در مقابل سود باداورده سرمايه داران و ارزشهاي افزوده اي كه انان كسب مي كنند بسيار ناچيز است مي توان كاركنان را چرخاند و مديريت كرد .
• تئوري هاي كلاسيك مديريت اصولا به روانشناسي و يا شخصيت و يا نگرشها و ديدگاههاي كاركنان و كارگران به عنوان انسانهايي كه فعال مايشائ هستند بسيار بي توجه بود .
• اين نگرشها اصولا كاركنان را درقالب تشكيلات سازماني ارزيابي مي كرد و گويي اين كاركنان همچون چرخ دنده هاي ماشين سرمايه داري و نظام بوروكراتيك هستند كه بايد با كار شديد و در مواردي طاقت فرسا زمينه هاي كسب سود سرمايه داران را كه اغلب انان خود مديريتهاي كارخانه ها شركتها وسازمانها و… در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم واواسط ان برعهده داشتند تامين كنند .
• به طوركلي منتقدان تئوري هاي كلاسيك مديريت مي گويند اصولي كه اين متخصصان عرضه كرده اند اصولي است كه به كار بردن انها بستگي مستقيم به زمان مكان و محيط سازماني دارد و بيشتر اصولي كه انها خاطر نشان كرده اند اصولي منطقي است اما به دليل اينكه در اداره امور يك سازمان نيروي انساني عامل اصلي است از اينرو انگيزه هاي اين نيروها كاملا متفاوت بوده ونمي توان كردار تمامی افراد را برطبق ضوابطي معين ومشخص حساب كرد و ازانها مانند ماشين انتظار بازده و كارايي حساب شده داشت
• تئوري ها ونظريات مديريت كلاسيك كه در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم در كشورهاي سرمايه داري غرب پياده شد عملا راه را بررشد وتوسعه سرمايه داري گشود و درحقيقت زمينه ساز پيشرفت وتوسعه اقتصادي سرمايه داري دراين كشورها شد اما عملا اين تئوري ها نتوانست عدالت اجتماعي را براساس اجراي اصول مديريتي براي قشرها وطبقات كثير العده كارگران وكارمندان وحقوق بگيران فراهم كند . ازاينرواست كه پس اين نظريات تئوري ها و دكترين هاي مكتب روابط انساني در مديريت و يا به تعبيري نئو كلاسيك ها به وجود امد كه در مفاهيم تئوريك اين نظريات نيز ديدگاههاي انتقادي وارد است . دريادداشت قبلي دو اصل مهم هدف و هماهنگي به عنوان اصول مهم مديريت كلاسيك مطرح شد اينك به اصول ديگري كه اين مديريت به ان معتقد است اشاره مي شود .
• يكي از اصول ديگر اين نكته است كه اصلي كه براي تقسيم كار وجود دارد براساس نياز مصرف كننده ايجاد شود براي مثال ان دسته از معلماني كه كودكان ونوجوانان را اموزش مي دهند بايد از استادان دانشگاه جدا باشند .
• اصل ديگر اين است انجام امورمشاغلي كه دريك ناحيه جغرافيايي قرار گرفته اند به صورت مركزي درامده وواحد مستقلي درارتباط با اين مشاغل به وجود ايد .براي مثال در سازمانهاي نظامي امريكا واحدهاي دريايي هوايي و زميني – كه برفرض دراسياي جنوب شرقي – فعاليت مي كنند تحت فرماندهي يك ژنرال درايند .
• از نظر منتقدان نظريات كلاسيك مديريت انتقاداتي كه بر اصول مديريت كلاسيك وارد است كه بيشتر نظريه پردازان اين اصولي را عنوان كرده اند كه بيشتر جنبه پيش بيني دارد .
• ازنظر منتقدان اصول مديريت كلاسيك به شكل رئاليستي قابل اجرا نيست ودربرخي از موارد اصولي كه انها پيشنهاد كرده اند در حالت تضاد بايكديگر قرار گرفته است
• بي توجهي دانشمندان مديريت كلاسيك به نقش بارز عواملي نظير فرهنگ تمدن مسائل اقتصادي – اجتماعي عوامل سياسي تعداد كارگران وخواستهاي انها و… ازديگر مواردي است كه ديدگاههاي انتقادي منتقدان مديريت كلاسيك را برانگيخته است .
• بديهي است كه براساس تمامي نظريات جامعه شناسي هر سازماني تحت تاثيرعوامل گوناگون محيطي اجتماعي فرهنگي سياسي اقتصادي و… در هرجامعه قرار دارد وهيچ سازماني درخلائ كار نمي كند و در واقع هيچ مديري در هيچ سازماني نمي تواند با اجراي دستورالعمل هاي مديريت كلاسيك معجزه كند .
• يكي از انتقادات بسيارمهمي كه به مديريت كلاسيك وارد اين است كه اين نوع مديريت افراد سازماني را به ويژه كارگران را ابزارهاي اقتصادي فرض مي كند كه اين ابزارها را هر طور كه هست مي توان چرخاند و گرداند واز طريق عامل اقتصادي و دادن حقوق ودستمزد به انها درحقيقت اين ابزارهاي اقتصادي را نسبت به سازمان وفادار نگاه داشت كه قطعا اينگونه نيست
• يكي از نظريه پردازاني كه مديريت كلاسيك را مورد تجزيه وتحليل و نقد قرار داد )اتزيوني( استاد دانشگاه كلمبيا در دهه هاي 60 و70 ميلادي بود . اتزيوني در كتابي كه به نام سازمانهاي مدرن انتشار داد ديدگاههاي صاحب نظران مديريت كلاسيك را مورد نقد قرار داد وبه اين مساله اشاره كردكه دانشمندان علم مديريت كلاسيك در تحليل نهايي ديدگاههايشان به اين نتيجه رسيده اند كه موفقيت يك سازمان و حداكثر كارايي مبتني بر چند اصل است اين اصول به شرح زير مطرح مي شود :
• اتزيوني معتقد است كه صاحب نظران علم كلاسيك ابتدا به تقسيم كار سازماني اشاره مي كنند و اصولي را كه مطرح مي كنند مبتني براين پايه ها است كه نخستين اصلي كه كلاسيكها بران باور دارند اين است كه تخصص بايد بر مبناي هدف انجام كار به وجود ايد . به عنوان مثال در نظام تشكيلاتي هر كارخانه كارگراني كه داراي كارهاي مشابه و وظايف مشابه وهمطراز هستند بايد در يك واحد سازماني قرار بگيرند و براي انان يك سرپرست تعيين شود . دراين شرايط است كه تعداد واحدهاي سازماني براساس تخصص شكل مي گيرد ..
• اصل ديگري كه به اعتقاد اتزيوني در نظريات دانشمندان علم مديريت كلاسيك وجود دارد اين است كه تخصص بايد زمينه ساز تمامي كارهاي هم تراز باشد به گونه اي كه اين كارها بايد با هم انجام گيرند و سرويسهاي خدماتي يكسان براي اين گروهها در نظر گرفته شود . به عنوان مثال هر سه سازمان نظامي بايد داراي يك واحد ضد اطلاعات باشند.
• مدیریت یک فرآیند است.
• مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
• مدیریت مؤثر، تصمیمهای مناسبی میگیرد و به نتایج مطلوبی دست مییابد.
• مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه میگویند.
• مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد.
• تعاریف ديگري از مدیریت
• هربرت سیمون مدیریت را فرآیند تصمیمگیری میداند. از نظر او مدیر خوب کسی است که تصمیمات صحیح را بهموقع اتخاذ میکند و مدیر بد کسی است که در تصمیمگیری متزلزل عمل میکند.
• ماری پارکر فالِت مدیریت را هنر انجام دادن کارها بهوسیلهٔ دیگران و از طریق آنها میداند.
• مديريت كلاسيك
• این تئوریها از سال ۱۹۱۰ شروع شدند و به ۳ دستهٔ کلی تقسیم میشوند:
• مکتب مدیریت علمی
• مکتب مدیریت اداری (اصولگرایان)
• نظریهٔ بروکراسی
• محوریت بحث نظریههای مدیریت کلاسیک دستیابی به حداکثر کارایی در سازمان میباشد. کلاسیکها به سازمان رسمی توجه داشتند و وجود سازمان غیر رسمی را مضر میدانستند. دیدگاههای کلاسیک شامل یک نگرش صرفاً مکانیکی به سازمان و افراد بوده است. کلاسیکها انسان را همردیف با سایر عناصر تولید میدانستند و برای آن هویت مستقل قائل نبودن.
• مديريت علمي
• هدف نظريه مديريت علمي:
• تعريف جنبههاي مختلف رابطه ميان ماشين –کارگر. براي رسيدن به اين هدف، بجاي تاکيد بر روشهاي سنتي کار، مجموعهاي از مشاغل کارگري را تحليل وزمان و ابزارهاي لازم براي انجام کار را نيز مطالعه کردند.
• شعار مديريت علمي:
• انتخاب بهترين روش براي انجام هر کار
• شيوههاي لازم براي تعيين بهترين روش انجام کار:
• مطالعات زمان و حرکت
• سرپرستي تخصصي
• انگيزههاي فردي
• اصول مديريت علمي:
1)ايجاد علم واحدي براي اجراي هر جزء کار
2)گزينش علمي کارکنان و آموزش و تربيت آنان
3)همکاري صميمانه مديريت با کارکنان
4)تقسيم تقريبا مساوي کار و مسوليت بين مديران و کارکنان
• در نظريه مديريت اداري فعاليت سازمان عبارتنداز
1)فعاليتهاي فن
2)فعاليتهاي بازرگاني
3)فعاليتهاي مالي
4)فعاليتهاي امنيتي
5)فعاليتهاي حسابداري
6)فعاليتهاي مديريتي
• تواناييهاي عام شامل فعاليتهاي ششگانه
1. تواناييهاي خاص مديريت
2. تواناييهاي فني و تخصصي
3. طبق نظريه مديريت اداري تواناييهاي لازم براي مديران بر اساس فعاليتهاي ششگانه عبارتنداز:
4. تواناييهاي عام شامل فعاليتهاي ششگانه
5. تواناييهاي خاص مديريت
6. تواناييهاي فني و تخصصي
• بوروکراسی به معنی سیستم کارکرد خشک و قانونمند است.
• بوروکراسی یکی از محبوبترین شیوههای مدیریت کلاسیک جهان است. به دلیل عملکرد قانونمند و تحت راهبردهای از پیش مصوب شده این عملکرد در بعضی کشورهای در حال توسعه با شکست مواجه میشود.
• بورو کراسی به عنوان یک پدیده اجتماعی، نخستین بار با توجه به کاربرد عملی آن به وسیله ماکس وبر بنیان نهاده شد. وبر توجه خود را عمدتآ روی تأثیر سازمانهای بورو کراتیک در ساختار سیاسی جامعه متمرکز کرد. او بیشتر به علت وجودی سازمانها و نحوه اعمال قدرت نظر داشت.
• وبر، قدرت را امکان تحمیل اراده انسان بر رفتار اشخاص دیگر تعریف میکند. البته قدرت به صورت عام و کلی آن مورد نظر وبر نیست، بلکه به نوع خاصی از روابط ناشی از قدرت که آن را سلطه یا استیلا میخواند، توجه دارد. منظور وبر از سلطه آن نوع رابطه قدرتی است که در آن فرمانروا، رئیس یا شخصی که اراده خود را بر دیگران تحمیل میکند، اعمال قدرت را حق خود دانسته و اطاعت از دستورها را وظیفه فرمانبردار مرئوس میداند. به عبارت دیگر، نوعی صلاحیت پذیرفته شده که به اعمال قدرت، هم از نظر رهبر و هم از نظر پیرو، مشروعیت میبخشد.
• مدل ایدهآل بوروکراسی:ماکس وبر مدل ایدهآل بوروکراسی خود را بر اساس پرداختن به نوعی سازمان که دارای اقتدار قانونی ـ منطقی است بنا نهاد. مدل ایدهآل وبر به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، دریچههای مهمی را به روی تحقیق و کاوش علمی شود.
• وبر با ارائه مدل ایدهآل بوروکراسی، اساساً نمیخواست که پدیدهای خوب یا بد را پیشنهاد کند، بلکه در نظر داشت که الگو و ضابطهای برای بررسی سازمانهای بزرگ به دست دهد.
• مهمترین ویژگیهای مدل ایدهآل بوروکراسی وبر بهطور خلاصه عبارتاند از:
1. تخصصی شدن کارها در حد عالی. ( تقسیم کار )
2. ساختار قدرت مبتنی بر سلسله مراتب.
3. اصول و قواعد شکل یافته رفتار ( حاکمیت قوانین و مقررات و غیر شخصی بودن اداره امور. )
4. جدایی اعضای دستگاه اداری از مالکیت سازمان یا وسایل تولید.
5. استخدام کارکنان بر اساس توانایی و دانش فنی.
6. ضبط و نگهداری سوابق تصمیمات، اقدامات و مقررات اداری
7. مشخصات مديريت بوروکراتيک
8. قوانين و مقررات
9. غيرشخصي بودن
10. تقسيم کار
11. ساختار سلسله مراتبي
12. تعهد براي کار مادامالعمر
13. ساختار اختيار
14. منطقي بودن
• تعريف اختيار:
حق دستور دادن و به اجرا درآوردن آن را با کمک پاداش يا تنبيه گويند.
• اختيار به سه طريق صورت مشروعيت پيدا ميکند:
1. اختيار سنتي
2. اختيار شخصيتي
3. اختيار عقلايي-قانوني
• پايه گذاران مكتب كلاسيك
• فردريك تيلور((Fredrick Taylor
• هنري گانت (Henri Gantt)
• فرانك و ليليان گيلبرت Franck & Lillian Gilbert))
• چارلز ببج (Charles Babbage)
• هنري تون (Henry Town)
• يكي از پايه گذاران اين مكتب (فردريك تيلور) بود.وي در كتابي تحت عنوان اصول مديريت علمي اصول علمي اين مكتب را به اين ترتيب برشمرد:
1. جايگزيني اصول علمي به جاي محاسبات سرانگشتي
2. كسب هماهنگي در فعاليت گروهي
3. جلب همكاري افراد به جاي آشفتگي حاصل از فرد گرايي
4. كار و تلاش افراد به جاي به حداكثر رساندن بازده
5. تلاش در جهت به حداكثر رساندن بازده
• يكي از پيروان تيلور (گانت) بود. او نمودار گانت را ارائه داد كه بر اساس آن هر كارگر كار خود را طبق زمان پيش بيني شده انجام مي دهد.وي همچنين پايه حقوق دستمزد در پرداخت را مطرح ساخت. از ديگر پيروان تيلور( فرانك و ليليان گيلبرت ) بودند كه در مورد حركت سنجي ومطالعه خستگي كارگران كار كردند و هدف آن ها از آسايش و رفاه كارگران بود ومهم ترين نظريه آن ها تربليك بود.
• معايب مديريت كلاسيك و ديدگاه آن نسبت به انسان و سازمان
• تئوري هاي مديريت كلاسيك هرچند زمينه را براي رشد وتوسعه و پيشرفت سرمايه داري گشود اما درحقيقت با نگاهي ابزاري و مكانيكي به افراد وكاركنان وكارگران شركتها وسازمانهاي مختلف عملااين نگرش را مطرح كرد كه كار كنان اجزا ويا عوامل اقتصادي مديريت هستند كه هر طور كه هست اين مديريتها با دادن دستمزد وحقوقي كه در مقابل سود باداورده سرمايه داران و ارزشهاي افزوده اي كه انان كسب مي كنند بسيار ناچيز است مي توان كاركنان را چرخاند و مديريت كرد .
• تئوري هاي كلاسيك مديريت اصولا به روانشناسي و يا شخصيت و يا نگرشها و ديدگاههاي كاركنان و كارگران به عنوان انسانهايي كه فعال مايشائ هستند بسيار بي توجه بود .
• اين نگرشها اصولا كاركنان را درقالب تشكيلات سازماني ارزيابي مي كرد و گويي اين كاركنان همچون چرخ دنده هاي ماشين سرمايه داري و نظام بوروكراتيك هستند كه بايد با كار شديد و در مواردي طاقت فرسا زمينه هاي كسب سود سرمايه داران را كه اغلب انان خود مديريتهاي كارخانه ها شركتها وسازمانها و… در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم واواسط ان برعهده داشتند تامين كنند .
• به طوركلي منتقدان تئوري هاي كلاسيك مديريت مي گويند اصولي كه اين متخصصان عرضه كرده اند اصولي است كه به كار بردن انها بستگي مستقيم به زمان مكان و محيط سازماني دارد و بيشتر اصولي كه انها خاطر نشان كرده اند اصولي منطقي است اما به دليل اينكه در اداره امور يك سازمان نيروي انساني عامل اصلي است از اينرو انگيزه هاي اين نيروها كاملا متفاوت بوده ونمي توان كردار تمامی افراد را برطبق ضوابطي معين ومشخص حساب كرد و ازانها مانند ماشين انتظار بازده و كارايي حساب شده داشت
• تئوري ها ونظريات مديريت كلاسيك كه در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم در كشورهاي سرمايه داري غرب پياده شد عملا راه را بررشد وتوسعه سرمايه داري گشود و درحقيقت زمينه ساز پيشرفت وتوسعه اقتصادي سرمايه داري دراين كشورها شد اما عملا اين تئوري ها نتوانست عدالت اجتماعي را براساس اجراي اصول مديريتي براي قشرها وطبقات كثير العده كارگران وكارمندان وحقوق بگيران فراهم كند . ازاينرواست كه پس اين نظريات تئوري ها و دكترين هاي مكتب روابط انساني در مديريت و يا به تعبيري نئو كلاسيك ها به وجود امد كه در مفاهيم تئوريك اين نظريات نيز ديدگاههاي انتقادي وارد است . دريادداشت قبلي دو اصل مهم هدف و هماهنگي به عنوان اصول مهم مديريت كلاسيك مطرح شد اينك به اصول ديگري كه اين مديريت به ان معتقد است اشاره مي شود .
• يكي از اصول ديگر اين نكته است كه اصلي كه براي تقسيم كار وجود دارد براساس نياز مصرف كننده ايجاد شود براي مثال ان دسته از معلماني كه كودكان ونوجوانان را اموزش مي دهند بايد از استادان دانشگاه جدا باشند .
• اصل ديگر اين است انجام امورمشاغلي كه دريك ناحيه جغرافيايي قرار گرفته اند به صورت مركزي درامده وواحد مستقلي درارتباط با اين مشاغل به وجود ايد .براي مثال در سازمانهاي نظامي امريكا واحدهاي دريايي هوايي و زميني – كه برفرض دراسياي جنوب شرقي – فعاليت مي كنند تحت فرماندهي يك ژنرال درايند .
• از نظر منتقدان نظريات كلاسيك مديريت انتقاداتي كه بر اصول مديريت كلاسيك وارد است كه بيشتر نظريه پردازان اين اصولي را عنوان كرده اند كه بيشتر جنبه پيش بيني دارد .
• ازنظر منتقدان اصول مديريت كلاسيك به شكل رئاليستي قابل اجرا نيست ودربرخي از موارد اصولي كه انها پيشنهاد كرده اند در حالت تضاد بايكديگر قرار گرفته است
• بي توجهي دانشمندان مديريت كلاسيك به نقش بارز عواملي نظير فرهنگ تمدن مسائل اقتصادي – اجتماعي عوامل سياسي تعداد كارگران وخواستهاي انها و… ازديگر مواردي است كه ديدگاههاي انتقادي منتقدان مديريت كلاسيك را برانگيخته است .
• بديهي است كه براساس تمامي نظريات جامعه شناسي هر سازماني تحت تاثيرعوامل گوناگون محيطي اجتماعي فرهنگي سياسي اقتصادي و… در هرجامعه قرار دارد وهيچ سازماني درخلائ كار نمي كند و در واقع هيچ مديري در هيچ سازماني نمي تواند با اجراي دستورالعمل هاي مديريت كلاسيك معجزه كند .
• يكي از انتقادات بسيارمهمي كه به مديريت كلاسيك وارد اين است كه اين نوع مديريت افراد سازماني را به ويژه كارگران را ابزارهاي اقتصادي فرض مي كند كه اين ابزارها را هر طور كه هست مي توان چرخاند و گرداند واز طريق عامل اقتصادي و دادن حقوق ودستمزد به انها درحقيقت اين ابزارهاي اقتصادي را نسبت به سازمان وفادار نگاه داشت كه قطعا اينگونه نيست
• يكي از نظريه پردازاني كه مديريت كلاسيك را مورد تجزيه وتحليل و نقد قرار داد )اتزيوني( استاد دانشگاه كلمبيا در دهه هاي 60 و70 ميلادي بود . اتزيوني در كتابي كه به نام سازمانهاي مدرن انتشار داد ديدگاههاي صاحب نظران مديريت كلاسيك را مورد نقد قرار داد وبه اين مساله اشاره كردكه دانشمندان علم مديريت كلاسيك در تحليل نهايي ديدگاههايشان به اين نتيجه رسيده اند كه موفقيت يك سازمان و حداكثر كارايي مبتني بر چند اصل است اين اصول به شرح زير مطرح مي شود :
• اتزيوني معتقد است كه صاحب نظران علم كلاسيك ابتدا به تقسيم كار سازماني اشاره مي كنند و اصولي را كه مطرح مي كنند مبتني براين پايه ها است كه نخستين اصلي كه كلاسيكها بران باور دارند اين است كه تخصص بايد بر مبناي هدف انجام كار به وجود ايد . به عنوان مثال در نظام تشكيلاتي هر كارخانه كارگراني كه داراي كارهاي مشابه و وظايف مشابه وهمطراز هستند بايد در يك واحد سازماني قرار بگيرند و براي انان يك سرپرست تعيين شود . دراين شرايط است كه تعداد واحدهاي سازماني براساس تخصص شكل مي گيرد ..
• اصل ديگري كه به اعتقاد اتزيوني در نظريات دانشمندان علم مديريت كلاسيك وجود دارد اين است كه تخصص بايد زمينه ساز تمامي كارهاي هم تراز باشد به گونه اي كه اين كارها بايد با هم انجام گيرند و سرويسهاي خدماتي يكسان براي اين گروهها در نظر گرفته شود . به عنوان مثال هر سه سازمان نظامي بايد داراي يك واحد ضد اطلاعات باشند.