چکيده:
واگذاري فعاليتهاي انسان به روبات همواره در زندگي بشر مطرح بوده و هست و گسترش فناوري روبات در محيطهاي توليدي موجب شده است که دانش حسابداري به ويژه در حوزه حسابداري قيمت تمام شده (يا به تعبيرمتداول، حسابداري صنعتي) با چالشهاي جديدي مواجه شود. ميزان دخالت روبات در فرايند توليد، ميزان جابجايي دستمزد مستقيم و يا حذف آن در اثر جايگزيني روبات، طبقه بندي هزينه ها در محيطهاي صنعتي روباتيک، مديريت نيروي انساني و هزينه آن و الزامات هزينه اي مربوط به روبات، موضوعاتي است که در اين مقاله بدان توجه شده است. ضمنا مفاهيم هزينهيابي فعاليت، هزينهيابي هدف و ساير مفاهيم هزينهيابي مورداشاره قرار گرفته است.
مقدمه
باتوجه به سير تحولات و پيشرفتهاي عظيم فناوري و نيازهاي وسيع اطلاعاتي، محاسباتي و کيفيتي، استفاده از سيستم هاي خودکار به امري ضروري مبدل گشته است. و روزي نيست که اخبار مربوط به سيستم هاي خودکار در حوزه نظامي، پزشکي، فضايي، صنعتي و… شنيده نشود. «ايجاد حرکات مصنوعي و انجام يک سلسله عمليات از پيش برنامه ريزي شده توسط يک وسيله ساخت بشر به جاي بشر، همچون پرواز از گذشته دور جزو آرزوها و انتظارات وي بوده است. در اوايل دوران انقلاب صنعتي، اين امر با پيدايش روشهاي ابتدايي ذهني و سپس ظهور عيني، تحق يافت» اگرچه اين مدعا در جاي خود قابل نقد و بررسي است ولي درهرحال، در سده هاي اخير، سرعت تحقق اين آرزوها بسيار شديد بوده است و با گذشت زمان به صورت تصادفي درحال گسترش است. پيدايش روبات در جوامع صنعتي برمبناي انجام کارهاي دقيق، سريع، ارزان، بدون عوارض سياسي و اجتماعي، فرمان پذيري محض و قابليت انطباق براي برنامه ريزي هاي مختلف بوده است ولي هم اکنون گسترش اين سيستم در کارائيهاي مختلف و خصوصا کارهاي خطرناک و حساس به عنوان يک ضرورت اقتصادي و فني مطرح شده است.
در بررسيهاي علمي و فني اين پديده به مجموعه کاملي از تخصص ها برمي خوريم، مسايل ديناميک، استاتيک، مقاومت مصالح، طراحي مکانيسم ها، آلياژهاي مناسب و مقاومتهاي موردنظر، متالورژي، کنترل، الکترونيک و مباني قدرت (برق)، اقتصاد مهندسي، رياضيات، فيزيک و حسابداري ازجمله مقولات موردبحث است. در اين مقاله بدوا مروري کلي بر مفهوم روبات وکاربرد آن در صنايع صورت مي گيرد و سپس موضوع حسابداري قيمت تمام شده در ارتباط با صنايع روباتيک موردبررسي قرار مي گيرد.
لازم به ذکر است که در قرن بيست و يکم، جايگاه حسابداري نيز در راستاي چيرگي فناوري اطلاعات تغيير کرده است و به قول يکي از نويسندگان تغييراتي که در اين قرن رخ خواهد داد بر حسابداري نيز تاثير خواهد گذارد. اين تغييرات عبارتند از 1 – جايگزيني بازار بسيار بزرگ به جاي مشتريان فعلي اطلاعات حسابداري 2 – نياز اين استفاده کنندگان به اطلاعات و مشاوره سريع اشخاص حرفه اي و 3 – ادغام حرفه ها و مقوله هاي موردبحث.
تعريف روبات(1)
لغت روبات (ROBOT) در اکثر زبانهاي زنده دنيا با همين تلفظ داراي معناي واحدي است. اين لغت اولين بار در خلال سالهاي 1920 تا 1930 در نمايشنامه اي که توسط کارل کاپک نويسنده چکسلواکي نوشته شده بود و (ROSSUME UNIVERSAL ROBOT)R.U.R نام داشت، به کار برده شد. در اين نمايشنامه اشخاصي نقش موجوداتي مصنوعي وکوچک شبيه انسان را بازي مي کرده اند که به طور مطلق تحت فرمان صاحب خود قرار داشته و دستورهايش را موبه مو اجرا مي کرده اند. اين موجودات، روبات ناميده مي شد که منشا آن از لغت اسلاو ROBOTA به معناي کارگر اجباري است. در سال 19940، آيزاک آسيموف (ISSAC ASSIMOF) سه قانون ROBOTICS را بدين شرح تبيين کرد.
يک روبات موجودي است که:
1 – نبايد به انسان آزار برساند و اجازه ندهد به چيزي ضرر برسد؛
2 – بايد از انسان اطاعت کند مگراينکه با قانون اول مغايرت داشته باشد؛
3 – بايد خود را در برابر خطر محافظت کند، مگراينکه با قانون اول و دوم مغايرت داشته باشد.
موسسه روباتيک آمريکا (RIA) تعريف زير را ارائه داده است: روبات وسيله اي است با دقت عمل زياد که قابل برنامه ريزي مجدد بوده و توانايي انجام چند کار را دارد. اين وسيله براي حمل مواد، قطعات، ابزارها يا سيستم هاي تخصصي طراحي گرديده و داراي حرکات مختلف و برنامه ريزي شده است هدف از ساخت روبات انجام وظايف گوناگون است.
روبات از لحاظ تاريخي، چهار مرحله را طي کرده است که در آخرين مرحله، روبات هاي هوشمند يا روبات هاي نسل سوم ناميده مي شوند.
دسته بندي روبات ها(2)
اتحاديه روبات هاي ژاپني JIRA روبات ها را به 6 دسته تقسيم کرده است:
! وسيله اي که توسط دست کنترل مي شوند. يعني توسط عامل انساني کار مي کند؛
! وسيله اي براي حمل اشيا که مراحل متوالي وظيفه خود را برمبناي يک روش از پيش تعيين شده انجام مي دهد و تغيير و بهسازي آن مشکل است؛
! روباتي که براي کارهاي متوالي متغير که مشابه دسته دوم است ولي تغيير و کارهاي آن راحت است؛
! روبات مقلد: اپراتور در ابتداي امر به صورت دستي با هدايت يا کنترل روبات، کاري را که بايد اجرا شود، انجام مي دهد و روبات مراحل انجام وظيفه را در حافظه خود ضبط مي کند و هر وقت لازم باشد مي توان اطلاعات ضبط شده را از روبات مجددا درخواست کرد و روبات مطابق درخواست، به صورت خودکار انجام وظيفه مي کند؛
! روبات کنترل عددي: عامل انساني وظيفه روبات را توسط يک برنامه رايانه اي به او تفهيم مي کند و نيازي به هدايت دستي روبات نيست؛
! روبات باهوش: روباتي است با توانايي درک محيط خود و تکميل موفقيت آميز يک وظيفه، اين روبات علي رغم ايجاد تغييرات مختلف در شرايط محيطي، بايد به وظيفه خود عمل کند.
موسسه روباتيک آمريکا فقط دسته هاي 3 تا 6 را، روبات محسوب مي کند.
ساختمان عمومي يک روبات متشکل از سيستم مکانيکي مفصلي، تحريک کننده ها، سيستم هاي انتقال، سنسورها و مغز روبات (CPU) است و برنامه نويسي آن به دو طريق ON-LINE و OFF-LINE صورت مي گيرد که البته با گذشت زمان، به علت عدم کارايي برنامه هاي ONLINE استفاده از برنامه هاي OFF LINE گسترش مي يابد.
زبان برنامه نويسي روبات ها يک زبان رايانه اي است که براي کنترل روبات طراحي شده است. چنين زباني علاوه بر دارا بودن دستورهاي موردنياز معمولي (مانند دستورهاي مربوط به عبارات شرطي) بايد داراي دستورهايي نيز باشد که حرکت و جابجايي روبات را کنترل مي کند. وجه تمايز يک برنامه مختص کنترل روبات ها با يک برنامه عمومي، همين دستورهاي کنترل است.
هزينه هاي روبات
مخارج و هزينه هاي مرتبط با روبات در بخشهاي زير قابل بررسي است:
! مخارج خريد و نصب روبات؛
! مخارج ابزارهاي مخصوص جانبي روبات؛
! هزينه نگهداري و سرويس متناسب روبات؛
! هزينه هاي انرژي روبات؛
! هزينه استهلاک روبات و ابزارهاي مخصوص جانبي.
قيمت خريد روبات بسيار متغير است و هرچه پيچيدگي کنترل بيشتر باشد امکان تطبيق،
براي انجام کارهاي مختلف و جديد بيشتر است. سيستم هاي پيشرفته تر و گران قيمت تر، ابزار کار و تعمير کمتري نياز دارند و خرج نصب آن نيز کمتر است. ابزار مخصوصي جانبي اين روباتها نيز، سرمايه بر است به گونه اي که بعضا بهاي برخي از اين ابزارها، گرانتر از قيمت روبات است.
روباتها به نگهداري و سرويس، پياده وبازديد کردن به موقع شديدا نيازمند است و هزينه هاي مذکور بعضا تا حدود 10 درصد درآمد سالانه آنهاست.
بديهي است که روبات ها نيز همانند ساير وسايل و ماشين آلات، داراي عمر مفيد معيني بوده و طي مدت مذکور، مستهلک مي شوندو نحوه استهلاک آنان از ديدگاه حسابداري مي تواند همانند استهلاک ماشين آلات به شکلهاي مختلفي صورت پذيرد که البته ملاحظات مالياتي نيز در اين مقوله از اهميت بسزايي برخوردار است.
منابع مالي روبات: در مقابل هزينه هاي گفته شده، منافع مالي قابل تصور براي به کارگيري روبات عبارتنداز:
! بهبود کيفيت مخصوصا از بعد رعايت يکنواختي در کيفيت کارهاي انجام شده؛
! افزايش بازدهي در مقياس زمان؛
! صرفه جويي در به کارگيري عامل انساني.
استفاده از تجهيزات توليد کالا که عملا تحت کنترل و هدايت رايانه ها هستند نظير خطوط توليد روباتيک، دستگاههاي تراش خودکار و استفاده از خروجي سيستم هاي اطلاعاتي مديريت (مثلا برنامه ريزي توليد) به عنوان وروديهاي سيستم هاي کنترل توليد، از يک سو و استفاده از خروجي سيستم هاي ماشيني کنترل توليد، (آمار و ارقام بسيار جزيي و دقيق توليد و ساعات مصرفي براي کار و غيره) به عنوان ورودي سيستم هاي اطلاعاتي مديريت و حسابداري، ازسوي ديگر، نشان از فناوري ساخت و توليد محصول امروزي دارد. (3)
حسابداري قيمت تمام شده و صنايع روباتيک: مطالعه در کتابهاي جديد حسابداري قيمت تمام شده (صنعتي) بيانگر ميزان توجه بسيار زياد به پديده خودکارسازي فعاليتها (و طبيعتا استفاده از روبات) و تاثير آن بر اين گرايش از حسابداري است.
«بارفيلد»، «ري بورن» و «کيني» به مقايسه توليد سنتي و سيستم هاي توليد انعطاف پذير مدرن پرداخته اند که جدول شماره يک حاصل مقايسه مذکور است.(4)
«هانس و «موون» در کتابي ديگر تحت عنوان مديريت قيمت تمام شده بيان مي دارند که خودکارسازي (اتوماسيون)، شرکتها را قادر ساخته است تا(5):
موجودي و زمان پردازش را کاهش و ظرفيت توليد را افزايش دهد و همچنين کيفيت خدمات را بهبود ميبخشد.
به بيان ديگر، خودکارسازي، مي تواند مزيت رقابتي را براي شرکت به ارمغان آورد. استقرار توليد خودکار، معمولا توليد بهنگام (JUST IN TIME=JIT) را درپي دارد و به مرور افزايش کيفيت و کاهش زمان را به دنبال دارد. شرکتها درحالي که هرچه بيشتر، خودکار مي شوند مزيت رقابتي آنان نسبت به ساير شرکتها افزايش مي يابد و براي بسياري از شرکتهاي توليد، خودکارسازي (اتوماسيون) به معناي بقا است. شکل مدرن تر اين شرکتها، سيستم توليد يکپارچه رايانه اي (CIM) است که در آن محصولات با استفاده از رايانه، طراحي، تست، توليد و تمامي زيرسيستمها و عناصر توليد با يکديگر هماهنگ مي شوند.
يکي از انواع سيستم توليد يکپارچه رايانه اي، سيستم توليد انعطاف پذير (FMS) است که توليد يک مجموعه از محصولات را از شروع تا پايان با استفاده از روبات ها و ساير تجهيزات خودکار، تحت کنترل يک سيستم رايانه مرکزي امکان پذير مي سازد.
اخيرا شرکتهاي زيادي در کشورهاي مختلف براي ساخت محصولات خود از روشهاي رايانه اي استفاده مي کنند. استفاده از فناوري هاي جديد در توليد محصولات و ارائه خدمات، اثر عمده اي بر شيوه ها و تکنيک هاي حسابداري صنعتي (قيمت تمام شده) داشته است. مثلا روشهاي ساخت به کمک آدمهاي ماشيني (روبات ها) و رايانه ها جايگزين ساخت توسط انسان در پاره اي از صنايع شده است. هزينه دستمزد که در گذشته بخش عمدهاي از هزينه هاي ساخت محصولات به شکل سنتي را تشکيل مي داد امروز در بسياري از شرکتها که محصولات خود را به شکل خودکار و با به کارگيري فناوري بالا توليد مي کنند، به درصد ناچيزي تقليل يافته است.(6)
نگهداري اطلاعات مرتبط با هزينه هاي حقوق و دستمزد و رديابي اين هزينه ها با توليدات در سيستم هاي سنتي ساخت در مقايسه با سيستم هاي خودکار امروزي، نيازمند عمليات دفتري بيشتري بود. از همه مهمتر، در محيطهاي فوق العاده خودکار، تعيين علل رخداد هزينه هاي عمومي ساخت بسيار پيچيده تر از گذشته است چون محرک اين گونه هزينه هاي ساخت در چنين محيطهايي ديگر نمي تواند تنها به يک عامل، نظير هزينه دستمزد يا ساعات کارکرد نيروي انساني محدود شود.
رقابتي شدن تجارت و تحولات فناوري سبب گرديده است که مفاهيم جديدي در مباحث هزينه يابي و حسابداري قيمت تمام شده مطرح شود که متفاوت از مفاهيم سنتي اين مقوله از حسابداري است. مفاهيمي چون هزينه يابي کيفيت، هزينه يابي کايزن، هزينه يابي هدف، فعاليتهاي واجد ارزش افزوده و بدون ارزش افزوده، هزينه يابي برمبناي فعاليت و… از اين جمله اند.(7)
چون رقابت جهاني در تمامي صنايع روبه افزايش است. واحدهاي انتفاعي به منظور قيمت گذاري محصولات و خدمات خود به گونهاي که قابل رقابت با محصولات و خدمات مشابه باشد ناگزيرند به سطوح بالايي از بهره وري دست يابند. از حسابداران صنعتي و مديريت خواسته شده است که براي کمک به مديران به منظور فراهم کردن امکان حضور آنان در چالشهاي بين المللي ناشي از رقابت جهاني، شاخصهايي درخصوص بهره وري تدوين کنند.
مديريت هزينه
تغييرات شگرف در فناوري همراه با رقابت جهاني در تجارت، مديران شرکتها را وادار کرده است که به توليد و عرضه محصولات و خدمات با کيفيت هاي بالا بپردازند. نيازهاي مشتريان را به سرعت تامين کنند و اين فعاليتها را با حداقل هزينه ممکن انجام دهند.(6)
اين الزامات نياز به تجديدنظر در سيستم هاي سنتي حسابداري صنعتي را به منظور ارائه اطلاعات سودمند، ايجاب مي کند. توليد انبوه محصولات مشخص با ويژگيهاي معين و با فناوري ثابت، مبناي مدل هاي سنتي حسابداري صنعتي است اما با خودکار شدن توليد، نقش عامل دستمزد مستقيم در فرايندهاي ساخت، کاهش اما ساير هزينه ها، بويژه هزينه هاي سربار ساخت، افزايش مي يابد. زيرا، توليد مکانيزه نياز به سرمايه گذاري هنگفت در ماشين آلات و تجهيزات، طراحي مهندسي و فرايندهاي جديد ساخت دارد.
در مدل هاي سنتي حسابداري صنعتي فرض بر اين است که هر شرکتي اقلام استاندارد شده معدودي را به شکل انبوه توليد مي کند و توليد انبوه، تنها راهکار اساسي براي صرفه جويي در هزينه ها محسوب مي شود. اما خودکار کردن توليد باعث کاهش هزينه تغيير توليد از محصولي به محصول ديگر مي شود و به شرکتها اين امکان را ميدهد که بسياري از دسته هاي کوچک محصولات گوناگون را در مدت زماني کوتاه، توليد کنند. چنين تغييراتي در شيوه توليد نياز به طراحي و استقرار سيستم هاي نوين حسابداري صنعتي دارد.
هزينه هاي برآوردي محصولات بر تصميمات مرتبط با عرضه محصولات جديد، طراحي اين گونه محصولات و کوششهاي فروش و بازاريابي که صرف هر نوع محصولي مي شود، اثر مي گذارد. علاوه بر اين، هزينه هاي برآوردي محصولات نقش بااهميتي در قيمت گذاري آن محصولات ايفا مي کند.
سيستم مديريت هزينه عبارت از سيستم برنامه ريزي و کنترل مديريت به منظور دستيابي به مقاصد زير است:
! اندازه گيري منابعي که در راستاي اجراي فعاليتهاي عمده سازمان به مصرف مي رسد؛
! شناسايي و حذف هزينه هاي بدون ارزش افزوده. هزينه هاي بدون ارزش افزوده به هزينه هايي اطلاق مي شود که مي تواند حذف شود بدون اينکه کوچکترين خللي در کيفيت محصول و عملکرد يا ارزش موردانتظار، رخ ميدهد؛
! تعيين کارايي و اثربخشي کليه فعاليتهاي عمده که در سازمان انجام مي گيرد؛
! شناسايي و ارزيابي فعاليتهاي جديدي که مي تواند عملکرد آتي سازمان را بهبود بخشد.
مديريت برپايه فعاليتها (6):
امروزه اگر مديران واحدهاي انتفاعي بخواهند محصولاتي را توليد کنند که در بازارهاي جهاني با محصولات مشابه قابل رقابت باشد. بايد نسبت به فعاليتهايي که در ساخت محصولات نقش دارند و هزينه انجام اين گونه فعاليتها، به موقع آگاه شوند اين آگاهي از طريق شناسايي فعاليتها و تخصيص هزينه ها به فعاليتها به دست مي آيد. سيستم مديريت برپايه فعاليتها از اين باور سرچشمه مي گيرد که محصولات، فعاليتها را مصرف مي کنند و فعاليتها، منابع را. حسابداران صنعتي و مديريت براي تعيين هزينه ساخت محصولات و خدمات، با حفظ تمرکز بر فعاليتها، سيستمي را موسوم به سيستم هزينه يابي برمبناي فعاليت تدوين کرده اند. به کارگيري سيستم هزينه يابي برمبناي فعاليت، مديريت را در شناسايي حلقه ارتباطي و رابطه علت و معلولي بين فعاليتهاي عمده وهزينه ها کمک مي کند. در سيستم هزينه يابي مبتني بر فعاليت ابتدا هزينه ها به فعاليتها تخصيص مي يابد و سپس هزينه هاي تخصيص يافته به فعاليتها، برمبناي ميزان برخورداري هريک از محصولات از فعاليتها، به محصولات تخصيص داده مي شود. سيستم مديريت برپايه فعاليتها، سيستم طرح ريزي هزينه ها با تاکيد بر فرايند مستمر بهسازي است در اين روش شناسايي فعاليتهاي ارزشمند از يک سو و شناسايي فعاليتهاي بي ارزش ازسوي ديگر، تشويق مي شود و براي حذف فعاليتهاي بي ارزش و عبث کوشش به عمل مي آيد. به بيان ديگر، سيستم مزبور را مي توان براي شناسايي و حذف فعاليتها به کار برد که هزينه محصول را بالا مي برند بدون آنکه ارزش افزوده اي در محصول ايجاد کنند.
هزينه يابي برمبناي فعاليت: باتوجه به سلسله مراتب هزينه هاي توليد، چهار فعاليت جداگانه درهزينه يابي برمبناي فعاليت وجود دارند که عبارتند از:
! سطح فعاليتها براساس واحد محصول (دستمزد مستقيم، مواد، هزينه هاي ماشين آلات، انرژي و نظاير آن) که سهم هزينه دستمزد مستقيم در صنايع روباتيک خيلي کاهش مي يابد؛
! سطح فعاليتها براساس دسته محصولات (هزينه آماده سازي، انتقال مواد، سفارشهاي خريد و بازرسي)؛
! فعاليتهاي نگهداري محصول (مهندسي فرايند، ويژگيهاي محصول و ارتقا محصول)؛
! فعاليتهاي نگهداري کارخانه و تجهيزات مرتبط با محصولات (مديريت تاسيسات و تجهيزات، نگهداري ساختمان و محوطه، سوخت و روشنايي) (8).
اين هزينه ها بايستي به صورت جامع و با درنظر گرفتن چرخه عمر محصولات و شامل سه دسته هزينه هاي زير موردشناسايي قرار گيرند:
1 – هزينه هاي مراحل قبل از ساخت شامل هزينه هاي تحقيق و توسعه، هزينه هاي طراحي، نمونه سازي، آزمايش و ايجاد کيفيت در محصولات؛
2 – هزينه هاي مرتبط با فرايند ساخت شامل هزينه هاي مستقيم و غيرمستقيم ساخت محصولات؛
3 – هزينه هاي مراحل بعداز ساخت، شامل هزينه هاي فروش، بازاريابي، توزيع، بسته بندي، حمل، نمونه هاي رايگان، تبليغات، خدمات پس از فروش و تضمين عملکرد مطلوب محصولات.
و در کنار اينها، توجه به هزينه يابي هدف از اهميت بسزايي برخوردار است.زنجيره ارزش نيز در کنار اين مقولات قابل توجه است. (شکل 1)
هر فرايندي که در زنجيره ارزش شرکت نباشد جزء فعاليتهاي بدون ارزش افزوده در آن شرکت قلمداد مي شود چراکه ارزشي براي مشتريان و محصول فراهم نمي آورد.
تشخيص سطوح مختلف هزينه هاي موجود، انباشت هزينه ها در مخزن هزينه هاي ذي ربط و استفاده از محرکهاي هزينه چندگانه براي تخصيص هزينه ها به کالاها و خدمات ، سه جزء اساسي هزينه يابي بر مبناي فعاليت است.(10) ويژگيهاي زير نيز موجب گرديده که هزينه يابي بر مبناي فعاليت ، جذابيت بيشتري پيدا کند.
1 – توليد محصولات و خدمات بسيار متنوع؛
2 – بالا رفتن هزينه هاي سربار که به تعداد يانوع محصول معيني مربوط نيستند؛
3 – خودکار سازي گسترده فعاليتها که به طور فزاينده اي ، تخصيص سربار به محصولات؛
4 – حاشيه سودي که توجيه آن بسيار مشکل است .(4)
بايستي توجه داشت که تغييرات صورت گرفته در حسابداري بهاي تمام شده ، صرفاً ناشي از روباتيک شدن صنايع نيست بلکه رقابتي شدن تجارت و تحولات فناوري، مشترکاً موجب اين تحولات شده اند. به هرحال شرکتهائي در دنياي تجاري امروز موفقند که محصول با کيفيت تر با قيمت نازلتر وتحويل به موقع تر به مشتريان عرضه کنند (مثلث بقا) . و همه اينها به کمک دانستن قيمت تمام شده و سود مطلوب ميسر است و بديهي است که ضمن توجه به زنجيره ارزش و مفاهيمي مانند هزينه يابي چرخه عمر محصول و هزينه هاي قبل ، حين و بعد از توليد، اجراي مديريت بر فرايند هزينه يابي هدف، امکان پذير مي شود و همچنين زمينه اجراي هزينه يابي کيفيت ، هزينه يابي کايزن و … و در يک کلام، مديريت هزينه فراهم مي شود.
نتيجه گيري
مديران در خلال انجام فعاليتهاي حرفه اي خود در کليه سازمانها، ناگزير با سيستم حسابداري سرو کار دارند. مديران ، اغلب از سيستم هاي حسابداري براي دستيابي به اطلاعات لازم به منظور اتخاذ تصميمات مربوط به برنامهريزي ، نظير اينکه چه نوع محصولاتي بايد ساخته شود و اين محصولات با چه قيمتي بايد عرضه شوداستفاده مي کنند. از سوي ديگر، سيستم هاي حسابداري را مي توان براي ارزيابي عملکرد و سنجش تاثير فعاليتهاي کارکنان بر عملکرد شرکت ، نيز به کار گرفت .بنابراين، سيستم حسابداري مستقر در سازمانها از يک طرف ، يک منبع اطلاعاتي براي تصميمات برنامه ريزي است و از طرف ديگر ، جزء لاينفک مکانيسم کنترل سازمانها محسوب ميشود.
استفاده از رويه هاي نوين حسابداري صنعتي به ويژه رويه هاي ناشي از محرک بازار ، شرکتها را در برخورد موثر با پديده رقابت جهاني، مهياتر و آماده تر مي سازد.شيوه هايي نظير هزينه يابي بر مبناي فعاليت ، هزينه منابع مصرف شده را با فعاليتهاي مورد نياز براي توليد هر يک از محصولات ، رديابي مي کند. در شيوه هزينه يابي بر مبناي فعاليت ، فعاليتهاي فاقد ارزش ، يعني فعاليتهايي که ارزشي به محصول اضافه نمي کنند. شناسايي مي شوند. شناسايي و حذف فعاليتهاي عبث و ضايعات بر بهبود مستمر ودر نتيجه کاهش هزينه هاي محصول ، تمرکز دارد.
نکته بسيار جالب در مطالعه اين موضوع، دستيابي به شواهد فراوان نسبت به اين نتيجه گيري است که مفاهيم اقتصادي مجددا با مفاهيم حسابداري نزديک مي شوند و طرح هزينه هاي واقعي مطابق با اطلاعات جاري بر مفاهيم حسابداري جان تازه اي مي بخشد .(11)
به عنوان نمونه هزينه يابي بر مبناي فعاليت با مفاهيم ارزش افزوده اقتصادي مورد بررسي و توجه قرار ميگيرد.(12)
بديهي است که روباتيک شدن صنايع در مقابل تسهيلات و کارآمدي هايي که فراهم ميآورد، چالشهايي را نيز براي سازمانها به همراه دارد. اهم اين چالشها به شرح زير قابل ذکر است:
1 – خودکارکردن فعاليتها با استفاده از ماشين آلاتي که به مرور نسبت به انسان، بي نياز يا کم نياز مي شوند، از لحاظ تعريف با ابهام مواجه است. نمونه اي از اين ابهام در اختلاف نظر بين تعريف انجمن آمريکايي و انجمن ژاپني مرتبط با روبات است. فعاليتهاي روبات مي تواند بسيار گسترده باشد. مثلا يک روبات مي تواند با يک مغز متفکر مرکزي تمامي مراحل ساخت يک خودرو را انجام بدهد و روباتي نيز هست که فقط بخش محدودي از فعاليت يک انسان را انجام مي دهد.
2 – با به کارگيري روبات، هزينه مستقيم نيروي انساني به هزينه غيرمستقيم نوعي تکامل يافته از ماشين آلات تبديل شده و درنتيجه محاسبه بهاي تمام شده محصول را از وضعيت نسبتا دقيق و قابل رديابي به وضعيتي برآوردي و تخصيصي تبديل مي کند. چرا که نيروي انساني در اين صنايع به حداقل، تقليل يافته و نقش مستقيم آن در توليد محصول به نقش غيرمستقيم تغيير مي يابد.
3 – باتوجه به اهميت حجم هزينه هاي مرتبط با روبات، بهتر است اين هزينه ها به عنوان يک قلم جداگانه در هزينه هاي توليد و گزارشهاي ذي ربط مطرح و منعکس بشوند تا مديريت هزينه، بهتر صورت گيرد.
4 – نيروي انساني در صنايع روباتيک نبايد صرفا در يک حوزه محدود، تخصص داشته باشد بلکه بايد اين توانمندي را دارا باشد که به عنوان يک نيروي چندمنظوره، کارآيي داشته باشد. از اين مهمتر، مديريت نيروي انساني در چنين محيطهايي (متشکل از نيروي انساني و روبات) متفاوت از محيطهاي سنتي است. درنتيجه مجموعه قراردادها در اين گونه محيطها متفاوت است. مثلا نيروي انساني خاص اين محيطها، حق الزحمه و پاداش بيشتري را مطالبه مي کند.
5 – نظارت و بويژه کنترل هاي داخلي در اين محيطها مستلزم صرف هزينه هاي خاصي است که بايد در مديريت هزينه موردتوجه قرار گيرد.
در تمامي اين چالشها ممکن است نظرات و راهکارهاي مختلفي باتوجه به محيط مطرح شود که انتخاب راهکار بهينه، مستلزم وضع مقررات تازه است، وظيفه اي که به عهده مراجع حرفه اي ذيربط از قبيل انجمن حسابداران رسمي، انجمن حسابداران مديريت و ساير مراجع مرتبط است.
1 – دکتر عليرضا توکلي نيا و مهندس بهرام آسيابانپور «آشنايي با تکنولوژي روبات» موسسه فرهنگي طاهر 1377
5 – DON R. HANSEN AND MARYANNE M.MOVEN, COST MANAGEMENT ACCOUNTING AND CONTROL, 2000, 3 THE EDITION, SOUTH – WESTERN COLLEGE PUBLISHING.
7 – R. NARAYANASWAMY AND PITABAS MOHANTY, CHANGING FORMS OF ACCOUNTING AND CONTROL SYSTEMS…, JOURNAL OF MANAGEMENT, VOLUME 24, 1995.
8 – SOEMOM TAKAKUWA, THE USE OF SIMULATION IN ACTIVITY- BASED COSTING FOR FLEXIBLE MANUFACTURING SYSTEMS, PROCEEDINGS OF THE 1997 WINTER SIMULATION CONFERENCE.
9 – CHARLES T. HORNGREN, GEORGE TOSTER, SRIKANT M.PATER, COST ACCOUNTING, A MANAGERIAL EMPHASIS, 1994, 8 TH EDITION, PRENTICE HALL, INC.
10 – ZAKI MM, A DECISION SUPPORT SYSTEM FOR ADVANCE COMPOSITE MANUFACTURING COST ESTIMATION, IN ZAKI 97 HOTMAIL.COM, MULTIMEDIA UNIVERSITY, MALAYSIA.
11 – Y. SHIOZAWA, ECONOMICS AND ACCOUNTING,… OSAKA CITY UNIVERSITY, JAPAN, ACCOUNTABILITY JOURNAL, VOL 12, NO 1, 1999, PP 19-38, MCB UNIVERSITY PRESS.
12 – NARCYZ ROZTOCKI, THE INTERGRATED ACTIVITY – BASED COSTING AND ENCONOMIC VALUE ADDED SYSTEM, IN ROZTOCKN@MANTRIX..NEWPLATZEDU.