نویسنده: دکتر شمس السادات زاهدی
چکیده: نظام روابط کار در جهان از گوناگونی بسیاری برخوردار است. یافته هایی که از مطالعات تطبیقی نظام های روابط کار به دست آمده اند حکایت از این می کنند که در کشورهای مختلف میزان نفوذ دولت ها و سازمان ها و دیگر عوامل در نظام روابط کار بهطور یکسان عمل نمی کنند،از آنجا که اقتصاد،سیاست،فرهنگ، قوانین ومقررات…کشورها با یکدیگر متفاوت است به همین علت در نظامهای روابط کار کشورها تفاوتهای اساسی مشاهده میگردد.شرکتهای بزرگ جهانی نیز که در آنها علاقهی بسیار برای فعالیت کردن در کشورهای گوناگون وجود دارد ضروری است که آگاهیهای لازم و کافی از تفاوتها به دست آورند و با توجه به ویژگیهای محیطی کشور میزبان اقدام به تنظیم سیاستهای خود در زمینهی روابط کار نمایند.
مقدمه
یکی از بحثهای دشوار برای مدیران سازمانهای فراملیتی،نظام روابط کار است. نظام روابط کار هرنوع رابطه بین کارگران و سازمانهای کارگری،کارفرمایان و سازمانهای کارفرمایی و دولتها را دربرمیگیرد1،در این نظام هرنوع رابطه بین طرفینکار از جنبههای گوناگون مانند:محتوای شغل،قوانین و مقررات کار،شرایط کار،تسهیلات رفاهی، نظام جبران خدمات،نظام حل اختلاف،اعتصاب،مذاکره و عقد پیمانهای جمعی،مشارکت در مدیریت،تشکلهای کار،نحوهی اخراج،بیمه و بازنشستگی مشخص میگردد.
نظام روابط کار،نمایانگر وضعیت جامعهای است که آن را دربرگرفته است،زیرا جنبههای گوناگون یک جامعه به خوبی در نظام روابط کار بازتاب مییابد.تنوع نظامهای روابط کار در کشورهای جهان،امکان اتخاذ استراتژی همآهنگ در این زمینه را بسیار محدود میکند.در اغلب موارد سیاستها و راهبردهایی که در یک کشور موفق و نتیجهبخش است ممکن است در کشورهای دیگر چندان کاربردی نیابد.
عملکرد سازمانهای فراملیتی تحتتأثیر نظامهای روابط کار در کشورهای میزبان قرار میگیرد و از قوانین و مقررات مرتبط با مسائل کار و کارگری تأثیر میپذیرد.بهعنوان مثال برخی از سازمانهای فراملیتی بعضی از اجزای محصولات خود را در کشور خاصی تولید میکنند،چنانچه تولید یکی از اجزا در یکی از کشورهای میزان بنا به عللی مانند اعتصاب کارگران دچار وقفه شود،در روند تولید محصولات در سایر کشورها نیز اختلال پدید میآید2.ازاینرو است که توجه به ساختار روابط کار،کارگر و کارفرما برای سازمان فراملیتی جنبهی حیاتی مییابد.البته در اینگونه موارد میتوان تمهیداتی مانند تامین منابع از بیش از یک کشور و یا موازی عمل کردن دو شعبه در دو کشور بهطور همزمان اتخّاذ کرد تا روند تولید و استمرار فعالیت سازمان دچار وقفه نگردد و در عین حال امکان صرفهجویی ازطریق یکپارچهسازی و عقلایی کردن تولید نیز محدود نشود.البته چنین تمهیداتی اثرات منفی خاص خود را خواهند داشت و از همین نظر است که سازمانهای فراملیتی در مورد روابط کار با دوگانگی و تناقض مواجه میشوند.تناقض مهم سازمانهای فراملیتی در مورد روابط کار این است که چنانچه اختیار مدیریت امور روابط کار را به شعبههای خود در کشورهای میزبان تفویض کنند از بهینه کردن عملیات و صرفهجوییهای ناشی از یکپارچهسازی تولید محروم میشوند و اگر به شیوهی متمرکز عمل نمایند امکان درک ویژگیهای فرهنگی کشورهای میزان را از دست خواهند داد و به این ترتیب احتمال بروز اختلافات و تعارضات کاری افزایش مییابد
ضرورت آشنایی با نظامهای گوناگون روابط کار
آشنایی با تفاوتهای موجود در کشورهای گوناگون و یافتن زمینهای برای شناسایی بهتر و عمیقتر نهادها و شیوههای کاری در کشورمان ایران،از جمله دلایل اساسی است که بررسی نظامهای روابط کار در سایر کشورها را ضروری مینماید.در مورد مدیران سازمانهای فراملیتی،اهمیت بررسیهای تطبیقی دوچندان میشود،زیرا به کمک این مطالعات میتوانند تأثیر عوامل محیطی مانند عوامل اقتصادی،سیاسی،فرهنگی،تکنولوژی،و سایر عوامل را بر شکل بخشی به نظام روابط کار تشخیص دهند و از راههایی که کشورهای دیگر برای حل مشکلات خود برگزیدهاند،آگاهی یابند.اصولا به کمک مطالعات تطبیقی میتوان دریافت که نهادها،مؤسسات،سنتها،روشها و رویهها،جهان شمول نیستند و به اعتبار زمان و مکان تغییر میکنند.لازمهی شناسایی این تغییرات،بسط قلمرو بررسی فراتر از یک کشور خاص است.در این مسیر لازم است که ساختارهای رسمی و قانونی و همچنین فرآیندهای رفتاری و عملکردی در کشورهای گوناگون مورد بررسی دقیق قرار گیرد تازمینهی مناسبتری برای ساختن یک تئوری به دست آید.البته به قول اشتراوس در بررسی نظام روابط کار به دنبال یک تئوری تطبیقی کامل بود،بلکه بهتر است با بررسی تفاوتهای موجود در نظامهای روابط کار،به تشابهات رسید و قوانینی را شناسایی کرد که این تفاوتها را تشریح میکنند4.
مطالعات مربوط به روابط کار
با بررسی تطبیقی نظامهای روابط کار،مدیران سازمانهای فراملیتی این فرصت را پیدا میکنند که علل تفاوتهای موجود در کشورهای جهان را به شیوهی راهبردی مورد بررسی قرار دهند.در این زمینه مطالعات قابلتوجهی صورت گرفته است که در اینجا بهطور کوتاه به آنان اشاره میشود.محققان در بررسی نظامهای روابط کار از مدلهای متفاوتی استفاده کردهاند.بهطور مثال برخی به بررسی استراتژیها و سبکهای مدیریت در نظام روابط کار توجه کردهاند تا فرآیند روابط کار را ارزیابی کنند5.عدهای به مراحل توسعهی کشورها و گروهی نیز به سیر تطور روابط کار در کشورهای مورد مقایسه توجه نمودهاند.
در بررسیهای تطبیقی روابط کار،لازم است که به طرفین کار،دولت و اثرات عوامل محیطی توجه شودبرای شناسایی روابط کار در سطح بین اللمللی لازم است که عوامل مؤثر بر کارفرمایان، کارگران و سازمانهای وابسته به آنها و دولتها را مورد شناسایی قرار داد.کوچان و همکارانش برای این منظور ماتریسی را تنظیم کردهاندکه در آن به عوامل مؤثر بر تصمیمهای مدیریتی در نظام روابط کار اشاره شده و آگاهی از آن برای مدیران فراملیتی مفید استدر ماتریس روابط کار ستونها نمایانگر افراد یا گروههایی هستند که بر تصمیمهای مدیریتی تأثیر میگذارند و ردیفها نشاندهندهی سطحی هستند که در آنها،تصمیمهای مربوط به روابط کار اتخاذ میگردد.بهطور کلی در بررسیهای مقایسهای روابط کار،لازم است که به قدرت سازمانهای کارگری،میزان دخالت دولت در روابط کار،نوع دموکراسی صنعتی و میزان گسترش مذکرات جمعی در کشورها توجه شود.هنگامی که مدیران سازمانهای فراملیتی به کشوری جدید فرستاده میشوند،توصیه میشود که در مورد میزان نفوذ اتحادیهها،میزان نفوذ دولت،چهگونهگی نظام مشارکت در مدیریت،نگرش موجود نسبت به مذاکرات و عقد پیمانهای جمعی پرسشهایی را مطرح نمایند و به دنبال یافتن پاسخ آن پرسشها برآیند
سازمانهای فراملیتی و اتحادیه های کارگری
سازمانهای کارگری میتوانند به شیوههای گوناگون بر سازمانهای فراملیتی تأثیر گذارند.اعمال نفوذ بر سطح دستمزدها،اثرگذاری بر سطح اشتغال،جلوگیری از اخراج کارکنان مازاد،ترغیب کارکنان به اعتصاب،ممانعت از یکپارچهسازی فعالیتها و ادغام در سازمانهای جهانی،از جملهی سیاستهایی هستند که سازمانهای کارگری اتخاذ میکنند. اتحادیههای کارگری،حضور سازمانهای فراملیتی در کشورهای خود را تهدیدی برای قدرت خویش میدانندو از گسترش قلمرو فعالیتهای سازمانهای مزبور در کشور متبوع احساس نگرانی میکنند.در واقع،سازمانهای فراملیتی به دلیل برخورداری از امکانات مالی فراوان بیش از سازمانهای محلی و بومی در برابر تهدیدهای اتحادیههای کارگری و اعتصابها مقاومت میکنند و به این ترتیب اتحادیهها در مذاکره با آنان نمیتوانند از قدرت زیادی برخوردار باشند.از سوی دیگر آن دسته از سازمانهای فراملیتی که امکان انتقال فعالیتهای خود را به سایر کشورها داشته باشند و یا بتوانند منابع موردنیازشان را از راههای دیگری تأمین کنند،میتوانند سازمانهای کارگری را تهدید به تعطیلی و یا امتناع از سرمایهگذاریهای جدید و خودداری از به کارگیری شیوههای نوین تولید و عملیات کنند.مجموعهی این شرایط باعث میشوند که سازمانهای کارگری در کشور میزبان در مقام و موقعیتی ضعیفتر قرار بگیرند9.برای مواجهه با این قبیل اقدامها و به منظور مقابله با هماوردطلبیهای سازمانهای فراملیتی،سازمانهای کارگری اقدام به تشکیل دبیرخانهی بینالمللی اتحادیههای کارگری کردهاند( ITS )1و کوشیدهاند تا از طریق این سازمان،بین اتحادیههای کارگری در کشورهای مختلف پیوند و رابطه برقرار کنند.
به طور کلی،هدف از ایجاد شبکههای بینالمللی اتحادیهای،متشکل کردن کارگران در سطح جهان است.البته دبیرخانهی بین اللملی اتحادیههای کارگری نیز همانند سازمانهای فراملیتی مواجه با موانعی مانند تفاوتهای فراوان در قوانین کار و مقررات گمرکی متنوع در کشورهای گوناگون است و به همین علّت اغلب نمیتواند پشتیبانی و حمایت اتحادیههای محلی را به دست آورد.
موازین بین المللی روابط کار
در 1919 سازمان بینالمللی کار( ILO )1به منظور وضع استانداردهای شرایط کار شامل مزد،کار کودکان،محدودیتهای مذاکرات جمعی و…تأسیس شد.از آن زمان تاکنون موسسهها و انجمنهای دیگری نیز برای تحقّق این هدفها شکل گرفتهاند.از جمله، کنفدراسیون جهانی کار( WCL )2،فدراسیون جهانی از اتحادیههای کارگری( WFTU )3، کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری آزاد( ICFTU )4و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه( OECD )5.اخیرا نیز به موضوعات مرتبط با کار در سازمانهای فراملیتی توجه بیشتری شده است.در این رابطه،کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری آزاد با سازمان بینالمللی کار و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه و کمیسیون شرکتهای فراملیتی سازمان ملل متحد( UNCTC )6به توافقهایی دستیافتهاند10.سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه،راهنماییهایی برای نظمبخشی به عملکرد سازمانهای فراملیتی منتشر کرده است که شامل شرط بحثانگیزی با عنوان شرط چتر یا کلاه7است.منظور از شرط چتر یا کلاه این است که«سازمان فراملیتی موظف است در چارچوب قوانین و مقررات و شیوههای متداول در روابط کار و اشتغال در کشور میزبان عمل کند»این شراط،بحثانگیز و مورد اختلاف است زیرا به دوگونه تفسیر میشود.سازمان فراملیتی آن را چنین تفسیر میکند که آنها باید با قوانین کلّی کشور همآهنگ باشند و در چارچوب آن عمل کنند؛در حالی که اتحادیهها این تبعیت از قوانین را به مقررات داخلی کشور میزبان نیز تعمیم میدهند و معتقدند چنانچه مقررات داخلی کشور به وسیلهی سازمان فراملیتی نقض شود،سازمان مزبور برخلاف شرط چتر عمل کرده است.به عبارت دیگر کارفرمایان شرط چتر را تطابق با قانون محلی میدانند در حالی که اتحادیههای کارگری آن را مکمل قانون محلی میپندارندموارد دیگری که اتحادیههای کارگری در برخورد با سازمانهای فراملیتی مطرح مینمایند مسائل اخراج و پایان خدمت کارکنان سازمانهای مزبور است.تشکلهای کار در کشورهای میزبان تلاش دارند تا آزادیعمل سازمانهای فراملیتی را از نظر اخراج نیروهای مازاد و خاتمهبخشی به خدمت کارکنان محدود سازند.در این زمینه نیز تلاشهایی در سطح بینالمللی به عمل آمده تا قراردادهای پایان کار را تابع قوانین و مقررات کشورهای میزبان سازد و نه تابع قراردادهای کار که از طرف سازمان فراملیتی به کارکنان دیکته میشود
نمونه هایی از نظامهای روابط کار در جهان
نظامهای روابط کار در جهان از تنوع زیادی برخوردارند که شرح و توصیف همهی آنها از حوصلهی این مقاله خارج است.در اینجا بهطور کوتاه به برخی از آنان اشاره میشود.در برخی از کشورها مانند فرانسه و سوییس روابط کار در بستر وسیع مبارزات طبقاتی بررسی میشود که در اغلب موارد نیز به منازعات شدید در نیروی کار منجر میگردد. در چنین موقعیتهایی،تحقق هدفهای سازمان فراملیتی،چندان آسان نخواهد بود.در کشورهای دیگر مانند ژاپن،بیشتر تطابق و همنوایی و سازگاری،قاعدهی اصلی است.اگر چه در این کشور نیز قبل از جنگ جهانی دوم میزان تعارضات و برخوردهای موجود در نظام روابط کار بسیار بالا بوده است در آمریکا انقلاب صنعتی اثرات مهمی بر جامعه و نظام روابط کار داشته است که نه تنها کارگران را از مزرعهها به کارخانهها کشانیده،بلکه سبب تغییرات بنیانی در ساختار جامعهی آمریکا شده است.اغلب آمریکاییان فقیر آفریقایی الاصل در مناطق شهری آمریکا، که کارگران را بر علیه نظام سرمایهداری و مبارزه با این نظام برمیانگیخت،مهمترین واکنش این تغییر اجتماعی بود.در همین دوران بسیاری از اتحادیههای کارگری در حالی که تحت فشار شدید کارفرمایان بودند،شکل گرفتنددر آمریکا معمولا مدیران مخالف اتحادیهها هستند و آنها را برای بهرهوری موسسه و عملکرد اقتصادی کشور،مضر میشمارند.از طرف دیگر کارگران نیز به مدیران اعتماد ندارند و بر این باورند که اگر مقررات خاصی برای کنترل کارفرمایان وجود نداشته باشد آنان را استثمار میکنند.اگرچه تغییراتی در این نحوه تلقی و برخورد پیشآمده،ولی این تغییرات بسیار کند و تدریجی بودهاند.در طی جنگ جهانی به علت احساسات ناشی از وطنپرستی و به دلیل ضرورت پاسخگویی به نیازهای تولیدات صنعتی و نظامی،برخوردهای طرفین کار کاهش یافت و به علت بهبود نسبی استاندارد زندگی اغلب آمریکاییان پس از جنگ،فعالیت اتحادیهها ضرورت کمتری یافت.در اوایل دههی 1950 یا در عصر مک کارتی به علت سوءظنهایی که نسبت به کمونیسم وجود داشت،مردم آمریکا چنین میپنداشتند که اتحادیهها تحتتأثیر کمونیسم فعالیت میکنند و مدیران و کارفرمایان نیز این نظر را دامن میزدند و تمایل داشتند که این طرز تفکر را تقویت نمایند.در اواخر دههی 1950 وقتی مشخص شد که برخی از اتحادیهها در بعضی از جنایات سازمانیافته مشارکت داشتهاند،وضعیت اتحادیهها متزلزلتر شد و در سالهای بعد به علت تهدیدهایی که شرکتها میکردند و کارگران را از انتقال عملیات تولیدی به سایر کشورها که در آنجا هزینه کار پایینتر است میترساندند، رونق اتحادیههای کارگری نیز روزبهروز کمتر میشد
بهطور کلی،در کشور آمریکا میزان عضویت در اتحادیهها پایینتر از سایر کشورهای توسعه یافته است،ولی توفیق دولت فدرال،وجود اتحادیهها را به رسمیت میشناسد و آنها را بهعنوان نمایندگان قانونی کارگران قبول دارد،در هرحال امروزه میزان عضویت در اتحادیههای کارگری به کمتر از نیمی از آنچه که در سال 1955 بوده،رسیده است.به علاوه اقداماتی از قبیل ناموفق بودن اعتصاب اتحادیهی کارکنان کنترل پرواز و شکست اعتصاب اتحادیه کارکنان صنایع اتومبیلسازی آمریکا به وسیلهی کاترپیلار سبب تضعیف بیشتر اتحادیهها در این کشور شده است اصولا در آمریکا کارگران میتوانند با تحقّق یکی از شرایط زیر متشکل شوند
الف.سی درصد از کارگران با امضای کارتهای خاص به اتحادیهی مشخصی اختیار دهند تا به نمایندگی از جانب آنان با کارفرمای متبوع آنان به مذاکره جمعی بپردازد
ب.اتحادیه کارگری از هیات روابط کار ملی تقاضای برگزاری انتخابات را نماید
ج.بیش از پنجاه درصد از کارگران به اتحادیهی خاصی رأی دهند تا به نمایندگی از جانب آنان عمل کند
وقتی هریک از شرایط فوق محقق گردید هیات روابط کار ملی اجازه میدهد که اتحادیهی موردنظر به نمایندگی از طرف کارگران با مدیریت مذاکره کند.در مورد این موضوع که آیا کلیهی کارگران یک شرکت باید به اتحادیهای که مجوز دارد،ملحق شوند یا خیر،قوانین ایالتی تعیین تکلیف مینماید.در بعضی از ایالتها،کارگران اجباری به پیوستن به اتحادیه ندارند و به همین دلیل تشکیل و سازماندهی اتحادیهها و حفظ و ابقای آنان در چنین ایالتهایی بسیار دشوار است
در آمریکا اغلب اتحادیهها بر مبنای صنعت تشکیل میشوند و مذاکرات جمعی بیشتر در سطح کارخانهها انجام میگیرد و این در حالی است که برخلاف بسیاری از کشورها نقش دولت در مذاکرات جمعی خیلی محدود است17.برخلاف بسیاری از کشورهای جهان،در بریتانیا چون حزب کارگر از احزاب قدرتمند سیاسی است،کارگران از قدرت زیادی برخوردارند.در دههی 1980 با سیاستهای محافظهکارانهی دولت خانم مارگارت تاچر که پس از ناآرامیهای فراوان و رکورد اقتصادی ممتد به قدرت رسید،تا حدود زیادی قدرت حزب کارگر کاهش یافت ولی با روی کارآمدن حزب کارگر،دوباره قدرت کارگران رو به فزونی نهاد.در بریتانیا اعتصاب بسیار متداولتر از آمریکا است،زیرا وجود تعهدات اجتماعی در مورد تأمین منافع کارگران باوری عمومی و فراگیر است.به علاوه چون اغلب روشهای رسیدگی به شکایات و اختلافات حرفهای سازمانیافته نیستند،حل و فصل دعاوی مربوط به کار ممکن است سبب رودررویی طرفین کار شود و به اعتصاب در محیط کار بینجامد.استفاده از مذاکرات جمعی برای تنظیم شرایط کار و مزد در این کشور از سطح صنعت به سطح مؤسسه تغیر یافته است.شرایط کار بهبود نسبی یافته و تشکل در بخش عمومی و اتحادیههای کارمندی رو به افزایش گذارده است
در ایتالیا نظام روابط کار از ویژگیهای خاصی برخوردار است.از جمله موارد قابل توجه در این کشور،سیستم مذکرات جمعی است که در سه دههی اخیر تغییرات ساختاری مهمی در آن پیشآمده و با طبقهبندیهای مرسوم در مذاکرات جمعی در سایر کشورهای میشود،اما در ایتالیا به علت اینکه وظایف و مسائل مربوط به سطوح مزبور نامشخص و مبهم است،مذاکرات عمده در هرسه سطح انجام میگیرد.در فرآیند مذاکره ممکن است یکی از سطوح،تسلط خود را بر سایر سطوح اعمال کند و در طی مذاکره بر دیگران غالب شود. برای مثال در سال 1979 هنگامی که مدت اعتبار بسیاری از قراردادهای منعقده در سطح صنعت به پایان رسید دولت از راه دخالت کردن در تعیین سطح دستمزدها به منظور کنترل تورم به مداخله پرداخت.در اثر این مداخله،روابط کار در ایتالیا در طول دههی بعد تحت تأثیر قرار گرفت و اعتصابات افزایش یافت و لزوم حضور طرف ثالث در مذاکرات جمعی بیشتر شد.مدیران و کارگران،سازمانهای کارگری و کارفرمایی هریک بهطور جداگانه با دولت به مذاکره میپرداختند و به توافقهایی دست مییافتند که در اغلب موارد با توافقهایی که بین سازمانهای کارگری و کارفرمایان به عمل آمده بود،همآهنگی نداشت19. به موازات سیاسیتر شدن روابط کار،مذاکرات متداول در سطح مؤسسه روزبهروز محدودتر گردید.در سالهای 87-1986،تغییراتی در نگرش سنتی که بین اتحادیههای کارگری و مدیریت معمول بود،پدید آمد و طرفین پذیرفتند که به جای در نظر گرفتن منافع یک جانبه خود به منافع کل اقتصاد بیندیشند و راههایی برای همکاری پیدا کردند.
آزادی عمل بیشتری به مذاکرات در سطح مؤسسه داده شد،مشروط بر آنکه موضوعات مورد توافق در سطوح بالاتر را دوباره به فرآیند مذاکره نکشانند.به دلیل اتخاذ نقش جدّیتر و گستردهتر دولت در روابط کار،سازمانهای کارگری و کارفرکایان باوجود تفاوتهای ایدئولوژیکی،آمادگی بیشتری برای تعدیل تقاضای خویش نشان دادند و موجب شدند میزان اعتصابات در بخش خصوصی کاهش یابد.در حال حاضر نوآوری در تولید و عملکرد اقتصادی بیشتر از سیاست و قدرت سازمانی بر روابط صنعتی نفوذ داشته و تأثیر میگذارد.پیامد این تغییرات مثبت ایجاد جو همکاری در سطح مؤسسه است به نحوی که توافقهای به عمل آمده در آن با توافقهای سطوح بالاتر(صنعت و کل اقتصاد)،سازگاری بیشتری یافته است.با این حال در دههی 1990 تقاضای کارگران برای افزایش دستمزدها با پافشاری صنایع ایتالیا مواجه شده است که سعی در کنترل دستمزدها دارند تا بتوانند موقعیت رقابتی خود را در سطح جهانی حفظ کنند. این پافشاری تغییراتی را در محیط روابط کار ایتالیا به وجود آورده استبراساس سه معیار سنجش در بررسی فعالیتهای اقتصادی که عبارتند از تعداد اعتصابات در هر سال،نسبت تعداد نیروی کار شرکتکننده در اعتصابات و تعداد روزها کاری از دست رفته در اثر اعتصابات،ایتالیا و کانادا در بالاترین سطح،آلمان و کشورهای اسکاندیناوی در پایینترین سطح و انگلستان و آمریکا در سطوح میانی قرار دارند.
تغییرات عمدهای که در چند دههی اخیر در نظامهای روابط کار در جهان رخ دادهاند بهطور کوتاه از این قرارند:قوانینی در جهت گسترش دموکراسی صنعتی در برخی از کشورها از جمله آلمان،سوئد و ایتالیا به تصویب رسیدهاند.تعداد اعضای اتحادیهها در آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی کاهش یافته و در بعضی از کشورها نیز تقریبا ثابت مانده است در کشور سوئد وضعیت عضویت در اتحادیهها روندی روبهافزایش داشته است. بهطوری که در نمودار شمارهی 1 مشاهده میشود سوئد بالاترین درجهی تشکل و فرانسه پایینترین درجهی عضویت اتحادیهای را دارند0
استفاده از مذاکرات جمعی برای تنظیم شرایط کار در اغلب کشورها ادامه یافته است،اما سطحی که پیمان در آن منعقد میشود،متفاوت بوده است.البته شرایط کار بهبود نسبی پیدا کرده و تشکل در بخش عمومی به صورت اتحادیههای کارمندی گسترش یافته است.در برخی از کشورها قوانینی وضع شدهاند که اخراج کارکنان را برای کارفرما مشکلتر و پرهزینهتر کردهاند و از ساعات کار در بسیاری از کشورها کاسته شده است تا چارهای برای نرخ بالای بیکاری باشد و دولتها با کاهش ساعات کار موافقت کردهاند تا از تعداد بیکاران تا حدودی کاسته شود در کشور ژاپن اتحادیههای کارگری در مقایسه با بسیاری از کشورهای پیشرفتهی صنعتی در موضع ضعیفتری قرار دارند و میزان عضویت در آنها حدودا بین میزان عضویت در آمریکا و بریتانیا است.فلسفهی مدیریت در ژاپن بر عدم مواجهه و برخورد مبتنی است و دخالت دولت نیز در حدی بین آمریکا و بریتانیا قرار دارد و بیشتر به منظور کسب اطمینان از کارآیی جریان سرمایه در سطح کلان اقتصاد کشور است.مقررات مربوط به قراردادهای کار خیلی کلی ولی البته الزامآور هستند.اختلافات حرفهای معمولا بهطور دوستانه حلوفصل میشوند و گاهی نیز از داوری طرف ثالث استفاده میشود.کمیسیونهای کار که براساس قانون ایجاد شدهاند همانند سایر دادگاهها میتوانند به حلوفصل مشکلات ناشی از مذاکرات جمعی بپردازند اکثر اتحادیههای کارگری در ژاپن در سطح مؤسسه تشکیل میشوند و مذاکرات جمعی نیز تا حدود زیادی در سطح مؤسسه انجام میگیرد.البته از سال 1973 به بعد برخی از صنایع مانند صنعت فولاد،کشتیسازی و اتومبیلسازی و وسایل الکتریکی مذاکراتی را در سطح صنعت انجام دادهاند و موفق به بالا بردن سطح دستمزدها در صنایع مزبور شدهاند و مذاکرات جمعی به تدریج شکل سیستماتیکتری را به خود گرفته است در ژاپن برخلاف اکثر کشورهای اروپایی،دموکراسی صنعتی بهطور مستقیم با فلسفهی سیاسی ارتباطی ندارد بلکه بر فلسفهی عملیاتی بهترین راه انجام دادن کار برای تحقق عملکرد بالای کارکنان استوار است
نتیجه گیری
به علت تفاوتهای عمیق در نظامهای روابط کار در کشورهای گوناگون جهان، سازمانهای فراملیتی ملزم هستند که به ویژگیهای اجتماعی،اقتصادی،سیاسی،فرهنگی و مذهبی کشورهای میزبان توجه کنند و سیاستهای خود را در زمینه روابط کار باتوجه به ویژگیهای محیطی تنظیم نمایند.چون این احتمال وجود دارد که اعتصاب از جانب اتحادیههای کارگری و اعمال فشار برای افزایش دستمزدها تا حدی از قدرت رقابتی بازار فراتر رود لازم است که سازمانهای فراملیتی در تنظیم سیاستهای روابط کار عاقلانهتر عمل کنند.معمولا سازمانهای فراملیتی در مورد نظام روابط کار سیاست عدمتمرکز را اتخاذ میکنند.در بسیاری از موارد اختیار ادارهی نظام روابط کار به شعبههای کشورهای میزبان احاله میشود و دفاتر مرکزی معمولا نظارتی کلّی بر این امور اعمال میکنند ولی حق کنترل مالی و درخواست گزارش را برای خود محفوظ نگه میدارند
رشد سازمانهای فراملیتی مرزهای ملی را کمرنگ کرده و توانایی دولتها، شرکتهای محلی،و اتحادیههای کارگری موجود در یک کشور را در برکنار داشتن خود از نفوذ خارجی تضعیف نموده است و باعث شده که دولتها و سازمانهای موجود در کشورهای میزبان نتوانند خود را از نفوذ خارجی ایمن نگه دارند.سازمانهای فراملیتی در اغلب موارد نقش مهمی در انتقال سیاستهای مدیریت پرسنلی از یک کشور به کشور دیگر مخصوصا از کشور مبدأ به کشورهای میزبان دارند22.استراتژیهای اساسی این قبیل سازمانها در مواردی مانند برنامهریزی تولید و تأمین مواد موردنیاز اثرات عمدهای بر نظام روابط کار در کشورهای میزبان میگذارند و به این ترتیب فرآیند جهانی شدن،نظامهای روابط کار را ملزم به تطبیق خود با اوضاع بازارهایی کرده است که روزبهروز بیشتر از حیطهی کنترل آنها خارج میشوند باوجود تلاشهایی که دبیرخانههای اتحادیههای کارگری بینالمللی برای تنظیم استراتژیهای همآهنگ به کار میبرند باز هم نمیتوانند با سرعت جهانی شدن همگام و همشتاب شوند.سازمانهای فراملیتی از یک طرف به تحمیل نظرات خود به کشورهای میزبان طرق مختلف اقدام میکنند و با اعمال نفوذ سعی در تغییر شرایط به نفع خود دارند و از سوی دیگر مجبورند از قوانین محلی تبعیت کنند و فعالیتهای خود را در چارچوب قوانین و مقررات و نظام متداول روابط کار در کشورهای میزبان تنظیم کنند24.به این ترتیب یک نفوذ متقابل و دوجانبه بین سازمان فراملیتی و کشورهای میزبان وجود دارد.افزایش رقابت در تولید خارج از کشور مبدأ سبب شده است که تولیدات کاربر در سازمانهای فراملیتی کاهش یابد و شرکتهای محلی مشکلات زیادی در رقابت با کالاهای وارداتی پیدا کنند و این امر باعث ایجاد مشکلاتی از قبیل بیکاری ساختاری(یعنی وقتی که مهارتهای کارکنان با نیازهای بازار محلی ارتباطی ندارد)،شده است25.در بسیاری از شرکتهای چندملیتی و سازمانهای فراملیتی،جهانی شدن،اثر منفی بر قدرت مذاکرهی اتحادیههای کارگری و نفوذ سیاسی آنها داشته است.
منبع
مطالعات مديريت شماره23
یادداشت ها
(1).زاهدی،شمس السادات،روابط صنعتی،نظام روابط کار.چاپ پنجم،مرکز نشر دانشگاهی، تهران؛1377.ص 5.
(2). Mendenhall,Mark,et al.Global Management.Blackwell Pulisher . Oxford,1995/P.117
(3). “Ibid.”P.118.
(4). Bamber Greg J.and Lansbury,Russell,D.,”International Comparative Employment Relations”.Third Edition,London,SAGE Publication,1998, . P.4
(5). Poole,M,”Managerial Strategies and Styles in Industrial Relations:A Comparative Analysis”Journal of General Management,1986,12(1), . P.40
(6) Katz,Jeffrey,P.,and Elsea,Stanley W.,”A Framework for Assesing- international Labor Relations:What Every HR Manager Needs to Know”, . Human Resource Planning,P.18
(7). Kochan,T,Mckersie,R.,and Cappelli,P.,”Strategic choice and Industrial . Relations Theory”,Industrial Relations,1984,23(1)9 P.22
(8) Katz”Opcit.”P.21.-
(9) mendenhall,”Opcit.,”P.119.-
(10) “Ibid.”,p.120.
(11). Dowling,P.and Schuler,R.,”International Dimensions of Human . Resource Management”,Boston,MA,PWS-KENT,1991,P.149
(12). Mendenhall,”Opcit.”,p.121.
(13). Poole,M. Jenkins,G.,”The Impact of Profitsharing and Employee Shareholding Schemes”.Journal of General Management,1991,16(3), . p.52
(14). Mendenhall”Opcit.”,P.53.
(15). Pool Jenkins,”Opcit.”p.53
(16).: Hodgetts,R.M. Luthans.,F.,”International Management”New York . Mc Graw Hill in Mendenhall,”Opcit.”p.114
(17). Mendehall,”Opcit.”,P.112.
(18). Bamber,”Opcit.”,P.325.
(19). Baglioni,G.,”An Italian Mosaic:Collective Bargaining Patterns in the . 1980 s”,International Labor Revieq,1991,130(1),P.81
(20). Van Ruysseveldt,Joris and Visser Jelle,:Industrial Relations in Europe” . -London SAGE Publications 1996.p.93
(21). Bamber,”Opcit.”P.326.
(22). Katz”Opcit.”,P.23.
(23) Bamber,”Opcit.”,P.311.-
(24) Blanpain,R.,”Comparativism in Labor Law and Industrial Relations”,in Blanpain,R.,et al,”Comparative Labor Law and Industrializeld Relations in Industrializyed Market Economies”6th edition,Deventer,Kluwer,1998, . p.3
(25). Campbell,D.,”The Globalizing Firm and Labor Institutions”in P.Bailey et . al,”Multinationals and Employment”1992.p.39
(26). Jacoby,S.M.,”The Workers of Nations:Industrial Relations in a Global . Economy”.New york:Oxford University Press,1995,p.3