نویسنده: وحید مصطفی زاده
اگر سرپرست یا مسئول بخشی از کارکنان تحت هرعنوانی هستید حتما دوست دارید که مجموعه شما به بهترین شکل کار خود را انجام دهد، لذا باید بدانید در دنیای امروز، سرمایه اصلی، نیروی انسانی است و موفقیت کاری همواره در گرو همراه ساختن کارکنان با هدف های عالی سازمان می باشد و این مهم تنها زمانی پیش می آید که رابطه کارکنان با سلسله مدیریت رابطه ای قوی و نزدیک باشد. در زیر نکاتی آورده شده که هر مدیری در هر جایگاهی با در نظر گرفتن این موارد موجب تقویت رابطه کاری خود با پرسنل خود خواهد شد.
در اشخاص میل به کار کردن را پدیدآورید.
باید سعی کرد که کارکنان با رضایت و رغبت و خود کار به دنبال کارها بروند در حقیقت سرپرستی که با استفاده از قدرت اداری، کارکنان را به کار وادارد فقط تلاشی زود گذر را انجام داده است. اما اگر رهبری به وجهی صحیح اعمال شود و مجریان با طیب خاطر از او پی روی کنند، هدف مشترک و رضایت خاطر، موجب تحرک و خودکاری می شود.
مستمع خوبی باشید.
گفته اند: “مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق می آورد “، سرپرست با انگشت گذاشتن روی نقاط ضعف یا قوت اشخاص و با توجه به شخصیت آنان می تواند آنها را تهییج کند که آزادانه گفت و گو کنند و سپس با کمال علاقه شنونده ای با حوصله و علاقه مند برای شنیدن سخنان ایشان باشد. مدیران باید با سکوت و حوصله گفته ها را به گوش جان بپذیرند واز اعمال قدرت و سلطه جویی در بحث خودداری کنند.
به طور خصوصی انتقاد کنید.
هرگز از افراد در حضور دیگران انتقاد نکنید که طبعا ایجاد مقاومت و ناراحتی میکند. که گفته اند نصیحت ( انتقاد ) در مقابل دیگران حکم سرزنش را دارد.
هرکسی که کاری را به پایان رسانید باید شخصا پاداش کارش را گیرد.
اگر قرار شود مسئولی نتیجه کارو تلاش زیردستان را به حساب خود بگذارد، همه نوآوریها از میان می رود و قبول مسئولیت به دشواری صورت می گیرد. دادن اعتبار به اشخاص در ازای زحمتهایی که کشیده اند عملا پاداشی است برای رهبری که چنین محیط سازنده ای را به وجود آورده است.
علاقه مندی خود را به کار زیردستان نشان دهید.
برخورد گرم، خواندن اشخاص با اسم کوچک و رفتار دوستانه، مثل پیوستن به جمع همکاران فرودست به هنگام صرف غذا و پرس جو کردن از طرز کار ایشان و حتی تکرار مطالبی از قبیل : ” فلانی واقعاً کارت جالب است، می بینم با تلاشی که می کنی خسته شده ای، چطور است فردا کمی استراحت کنی؟ ” موجب می شود که کارمند به خود ببالد که کارش خیلی مهم است و سرپرست با دیده ای باز و ضمیری روشن در کارها نظارت دارد و فارغ از سلامت جسم و روح زیردستان نیست.
میل باطنی خود را به صورت پیشنهاد عرضه کنید.
به جای گفتن صریح و مستقیم، میل باطنی خود را به صورت غیر مستقیم اظهار کنید. مثلاً وقتی بگویید به نظر شما بهتر نیست که کار به این صورت باشد؟ آن وقت مطمئن باشید که مخاطب نه تنها متوجه منظور شما خواهد شد، بلکه با علاقمندی و رغبت، آن را خواهد پذیرفت و حتی از آن حمایت خواهد کرد.
وقتی پیشنهادی دارید و یا حتی دستوری می دهید، باید مطمئن باشید که دلایل آن را نیز می توانید ابراز بدارید.
طبیعت آدمی این است که همیشه دوست دارد پیش از آن که کاری را صورت دهد، از ” چرایی ” آن آگاه باشد، در نتیجه بهتر است همیشه دلایل دستور خویش را به صورت کتبی یا شفاهی شرح دهید.
نظریه های دیگران را در طرح هایتان دخالت دهید.
پیش از اینکه طرح های شما اجراء شود، بهتر است که با زیردستان مشورت کنید و با جلب نظر آنان به آنها نشان بدهید که آنها هستند که نقش عمده را در اجرای طرح ها به عهده دارند، وقتی که چنین شد، طبیعتاً خود را مسئول دانسته و پیروزی و یا شکست طرح ها را مربوط به خود خواهند دانست، ضمن اینکه در این گونه رایزنی ها، چه بسا اندیشه های نو و سودمندی که با تجلی خود، موجب قوام و دوام طرح ها می گردند.
به زیردستان احترام بگزارید.
هر فرد و به ویژه جوانان که تازه پا به پای عرصه زندگی اجتماعی گذرانده اند دوست دارند که مورد احترام قرارگیرند، تشکر از زیردستان و محترم شمردن غرور و شخصیت آنها، ساده ترین و کم هزینه ترین راه جلب مشارکت صمیمانه آنها است.
در کردار و رفتارتان پای دار باشید.
سرپرستی که زیردستان را تخطئه می کند و موجب می شود که در لاک خود فرو رفته و از هر نوع اظهار وجودی خودداری کنند، هرگز نمی تواند از پشتیبانی آنها برخوردار شده و مورد اعتماد شان باشد، کارکنان از رهبرانی قلباً پیروی می کنند که رفتارشان قابل پیش بینی باشد و عکس العمل هایشان روشن، تا قادر باشند با هر وضعیتی روبه رو شوند.
نشان دهید که به زیردستان اعتماد کامل دارید وآنها به بهترین وجه کار خود را انجام می دهند.
وقتی که فرد حس می کند که به او اعتماد هست و بالادست او را عنصری مفید می داند، از لحاظ روانی برای قبول مسئولیت آماده تر خواهد بود.
از زیردستان بخواهید که در صورت نیاز، بدون هیچ بیم و تردیدی برای مشورت خواهی و کمک به شما مراجعه کنند.
نتیجه چنین رفتاری تعلق خاطر دیگران به شما خواهد بود که با آزادی کامل نظرها و پیشنهادهای خود را ابراز دارند.
وقتی اشتباهی می کنید باید با کمال شهامت و از روی صداقت به اشتباه خود اقرار کنید.
بدیهی است که چنین حرکتی به زیردستان شوق و شهامت و می آموزد و محبت آمیخته با احترامی را در دلهایشان زنده می دارد.
باید به ضعیف ترین پیشنهادها هم توجه کرد.
ممکن است عقیده ای بسیار جالب و عالی به نظر برسد. پذیرش چنین عقیده ای دشوار نیست، اما سرپرست شایسته کسی است که به نظرهایی که حتی خنده دار هم باشند، عطف توجه کند، چون ممکن است که همین عقیده ساده و ضعیف، وقتی که بیش تر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نتیجه های مفیدی در برداشته باشد.
از ناراحتی و چهره های درهم و اخم آلود زیردستان ناراحت نشده و درصدد مقابله به مثل نباشید.
حتی در بهترین شرایط کار و بهترین نوع مدیریت هم، گاهی انسانها گرفته به نظر می رسند. سرپرستان باید بکوشند که ریشه این ناراحتی ها را کشف کرده و از میانشان بردارند نه اینکه در مقام رویارویی و مقابله به مثل برآیند.
در فرصتهای مناسب به بقیه نشان دهید که کارشان بسیار مهم است و در بقاء و کارایی سازمان، نقش عمده ای دارند.
طبیعت آدمی این نیست که همیشه گمان می کند که کارش مهم است، لذا گاه وبی گاه باید به زیردستان پرداخت و اهمیت کارشان را یاد آورکرد تا غرورشان پا برجا بماند.
به زیردستان اجازه و فرصت دهید تا درتصمیم گیری ها مشارکت جسته و سهمی داشته باشند.
چون احساس خواهند کرد که در سازمان، نقش و اهمیتی دارند که بدون مشارکت ایشان هرگز چنین تصمیم مهمی گرفته نمی شد. در نتیجه، انگیزه و پشتیبانی از تصمیم گرفته شده به وجود می آید.