آموزه هاي وحياني قرآن به عنوان راهنماي زندگي بشر، در بردارنده بهترين، آسان ترين ، ساده ترين و کامل ترين شيوه زندگي است. از اين روست که دين اسلام به عنوان اکمال و اتمام اخلاق بشر معرفي شده است؛ زيرا در مواردي که انسان نسبت به اموري غافل و يا بيرون از دسترسي عقل بشري است راهنمايي هايي را ارايه کرده است که وي را به کمال مطلق مي رساند.
بخش بزرگي از زندگي بشر بر اساس تصرف در چيزها و مصرف کردن آن شکل گرفته است. تصرفات بشر ، مجموعه اي بزرگ را در بر مي گيرد که بخشي از آن شامل مصرف کردن است. هر تصرفي که بشر انجام مي دهد ، در راستاي تغيير و دگرگون سازي چيزي براي استفاده بهتر و آسان تر و کامل تر از آن چيز است. از اين رو، تصرفات بشري ، در کليت امر، تصرفاتي کمالي بخش مي باشد. به اين معنا که هر تصرفي از سوي انسان به خود وي و يا چيزي که در آن تصرف مي شود، کمالي مي بخشد.
با اين همه برخي از تصرفات بشر در چيزها، به گونه اي است که آثار و پيامدهاي زيانباري بر انسان و يا اشيا به جا مي گذارد. خداوند براي اين که تصرفات انساني هماره در مسير کمالي و در راستاي خلافت الهي وي باشد، راهنمايي هايي را در قالب امر و نهي بيان کرده است. اين مجموعه از آموزه هاي دستوري قرآن ، نيز مانند سنت ها و قوانين تکويني الهي ، تنها در راستاي بهره وري و بهينه سازي مصرف و تصرفات بشري و جلوگيري از آسيب هاي احتمالي مي باشد.
اسلام و قرآن همان گونه که به بيان الگوي صحيح و درست مصرف و تصرفات بشري توجه داشته و آن را در قالب فرمان ها و اوامر تشريح کرده است، برخي از روش ها و شيوه هايي که آسيب زا و بحران آفرين است به عنوان شيوه ها و روش هاي ضد مصرف و صرفه جويي معرفي نموده است. به اين معنا که اگر اسلام از انسان ها مي خواهد که اعتدال و ميانه روي را به عنوان يکي از مباني اساسي الگوي مصرف در پيش گيرند، از ايشان مي خواهد که از برخي از شيوه هاي مصرف و تصرف خودداري کنند.
نويسنده در اين نوشتار کوتاه بر آن است تا با نگاهي به آموزه هاي قرآني الگوي ضد مصرف از نظر قرآن را تبيين و آثار و پيامدهاي زيانبار آن را تشريح کند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
الگوهاي ضد هنجاري در مصرف
بي گمان ارايه الگوهاي هنجاري به معناي ارايه راهکارهايي است که انسان را در مسير کمالي قرار مي دهد تا از هر چيزي به مقدار توان و ظرفيت خويش به اندازه نياز بهره گرفته و آن را مورد استفاده قرار دهد. هنگامي که در آموزه هاي عقلاني و عقلايي و يا شرعي از اموري پرهيز داده مي شود و افعال اختياري انسان در آن تحليل مي شود و از وي خواسته مي شود که افعال خاصي را در پيش گيرد ، در حقيقت از وي خواسته مي شود تا کمالاتي را به دست آورد و نواقص و کاستي هايي را از خود دور سازد. اصولا تاکيد بر هنجارها واخلاق در علوم مختلف از آن روست که انسان به کمال فردي و جمعي لايق و شايسته خويش دست يابد.
بسياري از چيزهايي که عقل و عقلا و شريعت آن را به عنوان امور خوب و پسنديده معرفي مي کند و خواستار تحقق صفاتي خاص در انسان از طريق تکرار مي شود، در حقيقت همان امور اخلاقي و هنجاري است.
يکي از زير مجموعه هاي اخلاق ، اخلاق کاربردي است که در حقيقت خود زير مجموعه اخلاق هنجاري است. با اين تفاوت که اخلاق کاربردي ناظر به حوزه خاصي از زندگي فردي و اجتماعي بشر است. از جمله اخلاق کاربردي مي توان به اخلاق زيستي و يا اخلاق سياسي و اخلاق جنسي اشاره کرد.
اخلاق کاربردي و يا کاربستي بيانگر اصول و ارزش ها و آرمان هاي اخلاقي است که شخص مي بايست در محيط اجتماعي آن را رعايت کند. در اخلاق کاربردي به انسان آموخته مي شود که چگونه مي بايست زيست کند. از اين رو مي توان آن را ا خلاق زيستن دانست. در اين شيوه به انسان اين معنا آموخته مي شود که چه چيزي ارزشي است و چگونه مي توان بهره مندي از خوبي ها را تجربه کرد و زشتي ها گريخت. بنابراين افزون بر تحليل و بررسي ريشه اي و بنيادين فضايل و راذيل اخلاقي ، راه تشخيص تکاليف اخلاقي و شيوه هاي تحقق آن ها در قلمروهاي خاصي از زندگي تبيين مي شود.
اخلاق مصرف نيز يکي از بخش هاي مهم زندگي بشر است که آموزه هاي اخلاق کاربردي ناظر به آن است. هر چند که اين بخش خود زير مجموعه بخش کلي تر و عمومي تري به نام اخلاق معيشت است ولي از آن جايي که شيوه درست مصرف تاثير شگفت و شگرفي در کليت زندگي بشر به جا مي گذارد ، توجه خاصي به اين بخش مبذول مي شود.
قرآن به مساله مصرف به عنوان يکي از مهم ترين کليدهاي دست يابي به اخلاق کامل زيستي در کنار اخلاق معيشت توجه داشته است. ازاين رو الگوهاي درست و نادرست در اين حوزه را به شکل آموزه هاي اخلاقي و يا حقوقي و بلکه فقهي بيان کرده است تا مومنان بلکه انسان ها از آن بهره مند شده و در مسير کمالي خويش از آن سود جويند.
بخش عمده اي از مباحثي که قرآن در اين حوزه بدان پرداخته است ، مربوط و يا مرتبط به حوزه الگوهاي ضد کمالي مصرف است. به اين معنا که قرآن خواسته با معرفي روش هاي نادرست مصرف که آدمي را از کمال دور مي سازد ، الگوهاي درست مصرف را تبيين نمايد. در ادامه اين بحث ، برخي از اين روش ها و شيوه هاي نابهنجار در مصرف مورد بررسي و تحليل قرار مي گيرد.
اسراف و رفاه زدگي
اتراف از واژه عربي ترف به معناي تنعم و برخورداري از مال و نعمت گرفته شده ا ست. مترف که باب افعال آن مي باشد به معناي کسي است که در مال و نعمت خويش فساد پديد آورد و با طغيان گري و مصرف نادرست آن ، حق نعمت را ادا نکرده و شکر گزار آن نباشد. در کاربردهاي عربي مترف به کسي گفته مي شود که از نعمت بسيار برخوردار بوده و متنعم به آن باشد و در تصرفات خويش هيچ گونه منعي را نپذيرد و زير بار هيچ حد و مرزي نرود. از اين روست که گاه به انسان جبار ، مترف گفته مي شود.( المنجد)
بنابراين مي توان گفت ، اتراف نوعي تصرف و مصرف کردن نابهنجار و ضد اخلاقي در نعمت هاي الهي است. در حقيقت اتراف ناظر به رفتارهاي شخص نسبت به سرمايه ها و نعمت هايي الهي است که در اختيار وي مي باشد. از آن جايي که متنعم و مترف از نعمت هاي الهي به درستي بهره نمي گيرد و رفتار ضد اخلاقي و ناسپاس گونه اي را در پيش گرفته است، انساني ضد اخلاقي تلقي و معرفي مي شود.
ثروت و مکنت زياد و امکان هرگونه تصرف بي حد و مرزي چنين انسان هايي را به انسان هاي متکبر در باطن و مستکبر نسبت به ديگران تبديل مي کند.(هود آيه 10 و نيز اسراء آيه 83 و کهف آيه 32 و 34) احساس از مصونيت از عذاب الهي (سبا آيات 34 و 35) و روحيه تجاوزگري (شورا آيه 27 و قصص آيه 76) ، اعراض از حق و حقانيت ( سبا آيات 15 و 16) تفاخر (هود آيه 10)،شادماني غرور آميز (انعام آيه 44) از اخلاق چنين افرادي است.
خداوند توضيح مي دهد که چنين اخلاق زشت و نابهنجاري در مترفان موجب مي شود که ايشان رفتارهاي ضد اخلاقي و ضد هنجاري خويش را نيک و زيبا بانگارند و در چشم ديگران زشت را زيبا جلوه دهند.(يونس آيه 12) اين گونه است که تباهي و رفتارهاي ضد اخلاقي و هنجاري را در جامعه گسترش داده و دامن مي زننند.
رفاه زدگي و اتراف در انسان ها موجب مي شود تا نه تنها خود اهل فساد و تباهي باشند بلکه ديگران را به فساد بکشانند و در زمين افساد و تباهي کنند. (قصص آيات 76 تا 83) اين گونه است که شيوه نادرست مصرف و تصرفات ايشان در اموال ، هر گونه پيشرفت و سازندگي را منع مي کند و زمينه تباهي و فساد جامعه را فراهم مي آورد. از اين روست که خداوند ، اين الگوي مصرف را نابهنجار و ضد اخلاقي و کمالي ارزيابي کرده و به شدت از آن منع مي کند؛ زيرا از نظر خداوند ، اين گونه تصرفات موجبات فروپاشي جامعه و عذاب الهي مي شود.(انعام آيه 44 و هود آيه 116 و فرقان آيه 18 و آيات ديگر)
تبذير و ريخت و پاش
از ديگر الگوهاي نادرست مصرف که در آيات قرآني بدان پرداخته شده است، روش تبذير است. تبذير که از ريشه بذر گرفته شده است به معنا ريخت و پاش است. به اين معنا که اموال به گونه اي تصرف نمايد که پخش شود بي آن که به شکل درست و مناسبي مصرف شود.
خداوند در آيات 26 و 27 سوره اسراء به صراحت اين شيوه مصرف کردن را نقد کرده و آن را ضد اخلاقي مي شمارد و مردمان را از آن رفتار نابهنجار پرهيز مي دهد: وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا؛ و حق خويشاوند و درويش بينوا و در راهمانده را بده و مال خود را بيهوده و به گزاف مريز و مپاش- تباه مكن- همانا ريخت و پاش كنندگان- كسانى كه مال را به گزاف تباه مىكنند- برادران شيطانهايند و شيطان خداوند خويش را ناسپاس است.
در اين آيات سخن از اين است که در هر مالي حقي براي خويشان و مساکين و در راه ماندگان است. اما نمي بايست در اين مساله چنان شيوه اي را در پيش گرفت که مصداق ريخت و پاش باشد. به سخن ديگر، مي بايست حتي در انفاق و کارهاي خير رعايت اعتدال و تعادل را کرد؛ چه برسد که در کارهاي ديگر باشد. بنابراين هر گونه ريخت و پاشي به معناي کفران نعمت و ناسپاسي و مصداقي از مصرف بي رويه و ناهنجاري است که معيشت فردي و جمعي بشر را مختل مي سازد.
در جامعه کنوني مصاديق بسياري را مي توان براي تبذير و ريخت و پاش شناسايي و معرفي کرد. اين مساله اختصاص به بخش خصوصي و افراد مترف ندارد بلکه در بسياري از عروسي ها و مهماني هاي دولتمردان و همايش هاي دولتي ، به وفور مي توان مصاديق آن را يافت و معرفي کرد.
پارچه نويسي ها بسيار براي بازگشت از زيارت و يا براي مراسم تدفين و مانند آن يکي از مصاديق تبذير است. پس از هر مهماني و مجلسي رسمي از جشن تولد گرفته تا وليمه نوزاد و حج و عروسي ، مي توان غذاهاي تبذيري را ديد که در ظروف اشغال و پلاستيک ها گذاشته شده است و اين در حالي است که بسياري از مردم به شکم هاي خويش سنگ بسته و با سيلي چهره و رخسارشان را سرخ نگه مي دارند.
اسراف و خروج از اعتدال
از ديگر رفتارهاي ضد مصرفي مي توان به مساله اسراف اشاره کرد. اسراف كه به معناي زياده روي و تجاوز از حد و مرزهاي قانوني و طبيعي در هر كاري است نه تنها از نظر قرآن امري ناپسند است و در حوزه منكرات دسته بندي مي شود بلكه يكي از عوامل اصلي دوري از رحمت خداوند محسوب مي شود.
خداوند در آيه 141 سوره انعام و 31 سوره اعراف به صراحت بيان مي دارد كه خدا مسرفان در حوزه اقتصادي و مصرف را دوست نمي دارد.
براي كساني كه مي خواهند محبوب خداوند باشند اين مساله بسيار مهم است از اين رو از هر كاري كه آنان را از حوزه محبوبان خداوندي بيرون برد و يا در جرگه دشمنان خدا قرار دهد، پرهيز مي كنند و مي كوشند تا به هر شكلي شده با شناخت عوامل و علل دوري و يا دشمني، از آن پرهيز كنند. به نظر مي رسد كه حتي براي كساني كه طالب دنيا و متاع دنيوي هستند نيز مي بايست دوري از اسراف در دستور زندگي قرار گيرد؛ زيرا چنان كه از آيات قرآني به دست مي آيد اسراف نه تنها عامل مهم در دوري از محبت خداوند مي شود بلكه موجب مي شود خود و يا جامعه دچار نابودي گردد. (يس آيات 13 و 19)
با توجه به اين كه بحران غذايي در جهان و پيامدهاي زيانبار آن دست كم يك ميليارد انسان را تهديد به مرگ و گرسنگي مي كند، بازخواني مساله اسراف و آثار و پيامدهاي آن در حوزه مادي و معنوي و دنيوي و اخروي از نگاه قرآن مهم و اساسي است. هدف از اين بازخواني بيان نگرش قرآن نسبت به مساله زياده روي و اسراف در حوزه اقتصادي و مصرف است تا با شناسايي آثار و پيامدهاي آن در شيوه مصرف و بهره مندي خود از مواهب خداوندي تجديدنظر و بازنگري نماييم و راه را براي بهينه سازي مصرف هموار سازيم.
در اين باره سخن بسيار است و خوانندگان را به مقاله هاي ” اسراف و انواع آن ” و ” اسراف ، واقعيت تلخ جامعه” به قلم همين نويسنده ارجاع مي دهم.
به هر حال اين ها نمونه هاي از الگوها و روش هاي ضد مصرف و ضد هنجاري در حوزه مصرف است که در آيات قرآني بدان اشاره شده است. بازخواني مجدد آن مي تواند ما براي دست يابي به الگوي صحيح و درست مصرف ياري رساند و زمينه براي اصلاح الگوي مصرف در جامعه را فراهم آورد.