نویسنده: سيدعبدالحميد عربي
چکیده
انتقال و جذب تکنولوژي در جهان سوم ، مقوله پيچيده اي است که هم از نظر علمي و هم از جنبه ابعاد فرهنگي ، سياسي و اقتصادي سالهاست نه فقط کشورهاي در حال توسعه، بلکه بسياري از مجامع پژوهشي غرب و سازمانهاي بين المللي را به خود مشغول داشته است. سطح تکنولوژيهاي کشورهاي پيشرفته و جهان سوم فاصله محسوسي دارد.براي کاستن فاصله تکنولوژي کشورهاي پيشرفته و کمتر توسعه يافته، انتقال تکنولوژي يک لازمه انکار ناپذير است. انتقال تکنولوژي باروشهاي مختلف و وسائل مختلف امکانپذير است که با توجه به موقعيت انتقال دهنده تکنولوژي وانتقال گيرنده تکنولوژي مشخص ميشود .
مقدمه
با مطالعه سابقه توسعه کشورهاي درحال توسعه ، خصوصا کشورهاي شرق آسياملاحظه مي شود که آنها در مسير توسعه خود براي تسريع در حل مشکلات بخش صنعت ، بنيان تکنولوژي کشور خود را از طريق انتقال آن از ساير کشورهاي توسعه يافته تقويت کرده و سپس با ايجاد زيربناي اقتصادي مناسب درصدد تقويت مراکز دانشگاهي و پژوهش خودبرآمده اند.
اگر کشورهاي درحال توسعه به عنوان يک راه حل ديگر قصد دارند که خود دانشهاي علمي و فني ضروري جهت توسعه اقتصادي را بدون بهره گيري از دانشهاي موجود که نتيجه تحقيقات پژوهشگران و انديشمندان جهان است کسب کنند، اين نه تنها عملي بس مشکل است ،بلکه باعث اتلاف غيرمنطقي نيروها مي شود. به علاوه دستيابي به چنين راه حلي در مدت زماني که کشورهاي کم رشد جهت رسيدن به توسعه اقتصادي درنظر گرفته اند امکان پذيرنيست . اگر چنين تفکري در جهان مقبوليت يابد، پيشرفت فني تمام کشورهاي جهان ازجمله کشورهاي صنعتي مختل خواهدشد.
انتقال موفق تکنولوژي نياز به شناخت اهداف صنعت، منابع تکنولوژي، نحوه ابداع و نحوه انتقال، روشهاي انتقال، فاکتورهاي تاثيرگذار، نحوه جذب و نحوه توسعه آن دارد و هريک از آن شناختها متکي به تخصص ويژه خود است. بدون استفاده از کارشناسان انتقال تکنولوژي و اصول مديريت تکنولوژي، معمولاً عمل انتقال يا اصولاً صورت نميگيرد و يا انتقال تکنولوژي مربوطه بصورت ناقص و نيمبند انجام مي شود.
براي کاستن فاصله تکنولوژي بين کشورهاي پيشرفته و کشورهاي درحال توسعه انتقال تکنولوژي بهترين گزينه است. براي اين کار بايستي به عناصر تشکيل دهنده تکنولوژي توجه کرد .
مفهوم انتقال تکنولوژي
تکنولوژي به منزله تمامي دانشها، محصولات، فرآيندها، ابزارها، روشها، و سيستمهايي است که در خلق کالاها يا ارائه خدمات مورداستفاده قرار ميگيرد.
يکي از زمينههاي اعمال مديريت تکنولوژي که مستلزم جامع نگري و درونگري است، انتقال تکنولوژي است. امروزه، صنعتي شدن بطور عميقي به انتقال تکنولوژي وابسته است.
در دنياي امروز رابطه اي مستقيم بين توسعه تکنولوژي و پيشرفت اقتصادي ،اجتماعي ، سياسي و فرهنگي يک کشور برقرار است . بطوري که مي توان گفت تکنولوژي عاملي اساسي براي ايجاد ثروت، توانايي و دانايي کشورهاست و وسيله اي قدرتمند در توسعه ملي تلقي مي شود. بدين جهت است که در سطح بين المللي ، جنگ اقتصادي تکنولوژيک جانشين جنگهاي نظامي شده است. بنابراين اتخاذ استراتژيهاي توسعه تکنولوژي در بخشهاي مختلف اقتصاد هر کشور جزء ضروريات بازسازي و توسعه اقتصادي آن کشور بوده و بدون آن دستيابي به اهدافي چون خودکفايي اقتصادي ، توسعه ملي و بهبود استانداردهاي زندگي غيرممکن است.
انتقال تکنولوژي عبارت است از بکارگيري و استفاده از تکنولوژي در مکاني بجز مکان اوليه ايجاد و خلق آن. بهعبارتي ديگر فرايندي که باعث جريان يافتن تکنولوژي از منبع به دريافت کننده آن ميشود، انتقال تکنولوژي ناميده مي شود.
انتقال تکنولوژي فرايند پيچيده و دشواري است. خريد و انتقال تکنولوژي بدون مطالعه و بررسي لازم، نه تنها مفيد نخواهد بود، بلکه ممکن است علاوه بر هدر رفتن سرمايه و زمان، به تضعيف تکنولوژي ملي هم بيانجامد. نگاه به انتقال بايد بهعنوان فرايندي باشد که از طريق آن تکنولوژي وارداتي به گونهاي کسب شود که نه تنها براي توليد محصول بهکار گرفته شود، بلکه زمينهاي براي خلق تکنولوژي جديد باشد.
انتقال فناوري به دوگونه صورت ميگيرد: انتقال عمودي و انتقال افقي. در انتقال عمودي يا انتقال تحقيق و توسعه، اطلاعات فني و يافته هاي تحقيقات کاربردي به مرحله توسعه و طراحي مهندسي انتقال مييابد و سپس با تجاري شدن تکنولوژي به فرايند توليد وارد مي شود.
در انتقال افقي ، تکنولوژي از يک سطح توانمندي در يک کشور به همان سطح توانمندي در محل ديگري منتقل ميشود. در اين حالت هرچه سطح گيرنده تکنولوژي بالاتر باشد هزينه انتقال تکنولوژي کاهش مي يابد و جذب آن به صورت موثرتري انجام مي شود. در جدول ماهيت و مفهوم انتقال تکنولوژي در هر سطح وهزينه آن در مقايسه با سطوح ديگر مشخص شده است.
برخي از عوامل تاثيرگذار برنحوه انتقال
– انگيزه، هدف، معيار و سود مورد توافق متقاضي و عرضه کننده تکنولوژي.
– سطح تکنولوژي و قابليتهاي متقاضي در امر انتقال کامل آن.
– استراتژي فروشنده براي فروش تکنولوژي.
– منابع اطلاعاتي موجود وقدرت چانهزني متقاضي.
– سياست کلي جاري و تکنولوژيکي کشور متقاضي.
يک شرکت با شرکت دارنده تکنولوژي ديگري ادغام مي شود و شرکت جديدي از ترکيب دو شرکت قبلي به وجود مي آيد .
6- قراردادکمکهاي فني و خدمات مهندسي
1 -6-کمکهاي فني
کمکهاي فني عموماً خدمات و اطلاعات فني و مديريتي (صنعتي) است که در توليد و ساخت محصول يا مواد، مورد نياز باشد. معمولاً اين خدمات از طرف واحدهاي توليدي که داراي تجارب لازم و کافي در اين زمينه باشند ارائه ميشود.
در پروژة صنعتي و توليدي کمکهاي فني عمدتاً شامل خدمات زير است:
* کمک در انتخاب تکنولوژي و روش ساخت و آزمايش کارخانه.
* تهية صورت مشخصات فني ماشينآلات و تجهيزات.
* تهية مشخصات محصول.
*همکاري در مقايسه پيشنهادهاي خريد ماشينآلات.
* همکاري در تهيه و خريد قطعات نيمساخت و لوازم و مواد کمکي.
* همکاري در تهيه مشخصات مواد اوليه و منابع تأمين آنها.
* خدمات در رابطه با انجام آزمايشها و تحقيقات مواد اوليه و محصول.
* نظارت بر عمليات نصب و راهاندازي کارخانه.
* خدمات در مورد تصحيح و تغيير روشهاي توليدي.
* خدمات مديريتي در حين راهاندازي و بهرهبرداري.
2 -6- خدمات مهندسي
خدمات مهندسي به آن دسته از کارهاي فني اطلاق ميشود که در جهت ايجاد يک پروژه صنعتي و توليدي بهکار آيد. معمولاً اين خدمات توسط موسسات مهندسي باتجربه در امر موردنظر و يا فروشندگان ماشينآلات ارائه ميشود.
7- مدل پارکهاي علمي – آموزشي
در اين مدل امکاناتي براي متخصصان، جهت ايجاد شرکت فراهم مي شود. اين کمپاني ها اغلب توسط پرسنلي که آزمايشگاهها را ترک مي کنند ايجاد ميشود.
8- مدل فرت
اين مدل در انگلستان به کار گرفته ميشود و ناظر بر افرادي است که از ناحيه چندين شرکت يا کنسرسيوم نمايندگي دارند که در آزمايشگاههاي دولتي به جستجوي تکنولوژي بپردازند.
9- کنسرسيوم
تعدادي شرکت و موسسه عمومي جهت دستيابي به هدف خاصي در زمينه نوآوري تکنولوژيک با يکديگر همکـاري مـي کنند ولي سهامي بين آنها رد و بدل نمي شود.
10- شبکه سازي
يک شرکت، شبکه ارتباطي با اشخاص و شرکتهاي ديگر ايجاد مي کند تا بتواند همواره در جريان نوآوريهاي فني و تکنيکي باشد .
11- قراردادهاي فرعي و دست دوم
اين روش مي تواند به انواع مختلف انجام شود.
الف – گرفتن بخشي از کار از انتقال دهنده (داخلي سازي).
ب – گرفتن کار از کمپاني هاي معتبر در صورتي که در شبکه آنها قرار بگيريم (فعاليتهاي تخصصي).
ج – گرفتن کار و دادن به بخشهاي مختلف اگر قسمت مهندسي قوي داشته باشيم.
12- قراردادهاي بيع متقابل
* در اين روش عرضه کننده تکنولوژي موافقت مي کند که امکانات توليدي براي متقاضي فراهم کند و در آينده از محصولات توليدشده وي بعنوان بازپرداخت اصل وسود سرمايه گذاري خود ، خريداري مي کند.
* مهمترين مشوق و انگيزه عرضه کننده تکنولوژي در وارد شدن در قرارداد بيع متقابل ، استفاده و بهره برداري از منابع طبيعي و انساني ارزان در کشور دريافت کننده تکنولوژي است.
* مهمترين انگيزه براي دريافت کننده تکنولوژي ، انتقال تکنولوژي صنعتي و بهرهبرداري حداکثر از منابع طبيعي و انساني در کشورش است .
13- سهام اقليت
يک شرکت بخشي از سهام شرکت عرضه کننده تکنولوژي را مي خرد، اما در مديريت آن نقشي ندارد.
14- اتحاد
دو شرکت تواناييهاي تکنولوژيک خود را در جهت رسيدن به محصولي جديدتر به اشتراک مي گذارند.
همکاري استراتژيک عبارت است از فرآيند تشخيص شکاف در تکنولوژيهاي بومي با جستجو براي يافتن تکنولوژيهاي پرکننده و سپس درگير کردن صاحبان آن تکنولوژي در مشارکتي که نتيجة آن انتقال تکنولوژي به کشور باشد. کشورهاي تازه صنعتي شدهاي مثل کره، همانند کشورهاي پيشرفتة صنعتي، اکنون در جستجوي مکملهاي تکنولوژي بومي خود هستند و براي اين منظور هر مشوقي را که لازم باشد فراهم ميکنند تا صاحبان خارجي تکنولوژي را به اين نوع همکاريها بکشانند.
ب : انتقال تکنولوژي به صورت غير رسمي
1 – استخدام پرسنل فني و علمي
2 – خريد و واردات ماشين آلات و دريافت کمکهاي فني به وسيله سازندگان اصلي ماشين آلات
3- مهندسي معکوس
معمولا زماني انجام مي پذيرد که شرکتهاي چند مليتي و يا کشور عرضه کننده تکنولوژي از انتقال حق امتياز تکنولوژيهاي پيشرفته به کشورهاي در حال توسعه امتناع مي ورزند.
4- اعزام نيرو به خارج، براي آموزش و کسب تجربيات عملي
5- برگزاري کنفرانسها و نمايشگاههاي کتاب، انتشارات مقالات و نمايشگاههاي بين المللي و تجاري، صنعتي
عوامل موفقيت انتقال تکنولوژي به کشورهاي درحال توسعه
به طورکلي کشورهاي درحال توسعه مي توانند درسهاي پرارزشي از تجربه موفقيت آميز بعضي از کشورهاي صنعتي و تازه صنعتي شده بخصوص کشورهاي واقع درشرق آسيا و آمريکاي لاتين درامر توسعه تکنولوژي و صنعتي بگيرند. تجربه موفقيت آميزاين کشورها نشان داده است که فراگيري و انتقال گسترده تکنولوژيهاي مناسب و مدرن به اين کشورها، آنها را قادر مي سازد تا بر بهره وري خود بيفزايند و درنتيجه به توسعه سريع صنعتي اين کشورها منجر شده است . بعنوان مثال ، کشورهايي نظير کره جنوبي ،تايوان ، برزيل و مکزيک بيشتر ازطريق واردات و انتقال تکنولوژي خارجي به عنوان کشورهاي تازه صنعتي شده در شرق آسيا و آمريکاي لاتين مطرح شوند. بطورکلي عوامل موقعيت اين کشورها را مي توان به دوعامل دروني و بيروني تقسيم کرد. در درون اين کشورها، عزم ملي براي توسعه تکنولوژي سرلوحه همه برنامه ريزيها و اقدامات قرارگرفته و کليه بسترها و ساختارهاي لازم براي تحقق اين امر آماده شده است . در بيرون نيز، به دليل اشباع شدن فضاي سرمايه گذاري در کشورهاي پيشرفته ، سرمايه گذاران غربي و شرکتهاي بين المللي به همکاري مشترک و سرمايه گذاري در اين کشورها راغب بودهاند. اگرچه اين کشورها را مي توان بخاطر برخي خصوصيات و شاخصهاي کلان اقتصادي نظير درآمد سرانه، حجم اقتصادي ، منابع اوليه و روند صنعتي شدنشان از ديگر کشورهامتمايز کرد، با وجود اين بررسي عوامل موفقيت آنها مي تواند براي کشورهاي ديگري که درصدد پيروي از الگوي توسعه صنعتي مشابه آنها هستند، بسيار مفيد باشد. بعضي با مديريت کارا و موثر، همکاري نزديک بين مراکز تحقيقاتي و صنايع، توجه به فعاليتهاي تحقيق و توسعه و حمايت موثر دولت، مي توان درصد احتمال شکست در انتقال فناوري را به حداقل رساند.
ازمهمترين عوامل موثر در انتقال موفقيت آميز تکنولوژي کشورهاي تازه صنعتي شده ،عبارتند از:
* مديريت کارا و موثر.
* همکاري نزديک بين مراکز تحقيقاتي و صنايع.
* توجه به فعاليتهاي تحقيق وتوسعه.
* دردسترس بودن بازار کافي.
* قابليت و ظرفيت جذب کشور گيرنده تکنولوژي.
* حمايت موثر دولت.
* تمايل انتقال دهنده و گيرنده تکنولوژي .
* سياست توسعه صادرات.
نتيجه گيري
انتقال تکنولوژي مقوله اي مهم واساسي در ارتقاي سطح تکنولوژي يک کشور و درنهايت حرکت به سمت توسعه پايدار است. البته اين امرمستلزم توجه به مراکز تحقيقاتي و حمايتهاي اقتصادي و سياسي از اينگونه فعاليتها است.
عوامل مهم تعيين کننده روش انتقال تکنولوژي به مقدار بسياري شامل ترکيبي از تمايل انتقال دهندة تکنولوژي جهت عرضه تکنولوژي و دانش فني و همچنين توانايي دريافت کنندة تکنولوژي جهت کسب و جذب تکنولوژي است. اهميت انتخاب روشهاي انتقال تکنولوژي بسياري از کشورهاي در حال توسعه را بر آن داشت که انواع مختلف روشهاي اکتساب تکنولوژي را جهت انتخاب مناسبترين آنها آزمايش کنند.
با توجه به رشد سريع تکنولوژيهاي نو و اهميت آنها از لحاظ تأْمين امنيت ملي، رفاه عمومي و رشد اقتصادي، غفلت از آنها ممکن است ما را از قافلة تکنولوژي دور کند. بنابراين بايد در جستجوي راههايي بود که دستيابي به اين تکنولوژيها را به سريعترين وجه، ممکن سازد.
براي اين کار بايد فعاليتهاي زير در تمامي ارکان تصميم گيري موردتوجه قرار گيرد :
1 – بستر سازي فرهنگي.
2 – فعالشدن دانشگاه در انتقال تکنولوژي و رابطه موثر دانشگاه وصنعت.
3 – نقش مديريت.
4 – همکاري با کشورهاي درحال پيشرفت نظير چين ، کره ، مالزي ، هند و … .
5 – ايجاد مراکز تحقيقاتي وحمايت از کارآفرينان.
منابع و مآخذ
1 -دکتر منوچهر منطقي . روشهــاي مختلـف انتقــال تکنـولـوژي – اولين دوره مديريت تکنولوژي هوا فضاي ايران
2 – بهمن ابراهيمي حسينزاده -روشهاي انتقال تکنولوژي – شبکة تحليلگران تکنولوژي ايران- دومين همايش ملي توسعه فناوري در صنعت نفت
3 – دکتر عليرضا علي احمدي و مهندس عليرضا توکلي – نگرش جامع به انتقال تکنولوژي تدبير دي 79 شماره 109
4 – ضوابط، مقررات و روشهاي مناسب انتقال تکنولوژي به کشور، دانشگاه علم و صنعت ايران، پاياننامه، عليرضا توکلي.
5 – منصور بزمي مرتضي تاجريان – ارزيابي فرايند انتقال تکنولوژي DMD از ديدگاه مديريت تکنولوژي – دومين همايش ملي توسعه فناوري در صنعت نفت
6 – دکتر عارفه فدوي اصغري انتقال تکنولوژي، سايت آينده نگر
7 – دکتر رضا اسلامي “عوامل موفقيت در انتقال تکنولوژي و توسعه صنعتي کشورهاي درحال توسعه ” صنعت و توسعه ، شماره 17.