نویسنده: سيدنورالله موسوينيا
يكي ديگر از نظريه هاي مديريتي موفق كه مربوط به عصر حاضر مي باشد و تحولات شگرفي را در مديريت ايجاد نموده است «نظريه مديريت ژاپني» است. آمار رسمي نشان مي دهد كه رشد بهره وري صنايع ژاپن از سال 1960 تا سال 1978 بر مبناي مديريت ژاپني چهاربرابر شده است در حاليكه در همين مدت، آمريكا، انگليس و آلمان كمتر از نصف اين مقدار رشد بهره وري داشته اند و اين نشان دهنده تفوق و برتري مديريت ژاپني بر مديريت غربي بوده است. (1)
در بررسي اصول و مباني مديريت ژاپني به چهار ويژگي و خصوصيات ممتاز در اين مديريت برمي خوريم كه عيناً اين چهار ويژگي در مديريت علوي نيز وجود دارند. آن ويژگيها عبارتند از:
الف- اعطاي امنيت شغلي به كاركنان با استخدام مادام العمر و قدرداني از تلاشهاي آنان.
ب- وجود نظام ارشديت كه بر مبناي آن ملاك ارتقاء كاركنان تجربه و ابتكار افراد است.
ج- مديريت از پايين به بالا، درمقابل مديريت از بالا به پايين.
د- وجود كارگروهها و شوراهاي كاري و اخذ تصميمات سازماني در اين شوراها (2)
بطور كلي مي توان محورهاي اصلي موسسات و سازمانهاي ژاپني را بدين صورت بيان كرد«ازكاركنان بوسيله كاركنان و براي كاركنان.»
در مديريت علوي، در انتخاب افراد براي پذيرش مسئوليت نهايت دقت و حسياست صورت مي گيرد و پس از انتخاب فرد از امنيت شغلي برخوردار است اما بيان امنيت شغلي تا زماني است كه فرد در حيطه مسئوليت خويش خطا نكند و از آن چه خدا و فرستگانش فرموده اند تخطي ننمايند كه در اين صورت از مسئوليت ساقط مي شود اما اگر در راستاي فرمان الهي حركت كند نه تنها از امنيت شغلي برخوردار است بلكه از بهترين تشويقها و پاداشها نيز بهره مند است.
چنانچه امام علي عليهالسلام وقتي كه توصيه هاي لازم را در انتخاب قاضي به مالك اشتر مي نمايد، مي فرمايد: «پس از انتخاب قاضي هرچه بيشتر در قضاوتهاي او بينديش و آن قدر به او ببخش كه نيازهايش برطرف گردد و به مردم نيازمند نباشد و از نظر مقام و منزلت، آن قدر او را گرامي دارد كه نزديكان تو، به نفوذ در او طمع نكنند.» (3)
چنان چه ملاحظه مي گردد امام علاوه بر تشويق و پاداش مالي به پاداشهاي روحي و معنوي نيز توجه دارد. امام همچنين در انتخاب افراد براي پستهاي بالاتر نظام ارشديت عامل تجربه و سابقه را بسيار مهم مي داند تا انجا كه مي فرمايد: تجربه پيران از آمادگي رزمي جوانان بدتر است.
در جاي ديگر فرموده اند: حفظ و به كارگيري تجربه، رمز پيروزي است. (5)
و در جاهاي ديگر زيان استفاده نكردن از تجربيات ديگران را چنين بيان مي كنند: « آن كس كه از آزمايشها و تجربيات ديگران سودي نبرد، از هيچ پند و اندرزي سود نخواهد برد و كوته فكري دامنگير او خواهد شد تا آنجا كه بد را خوب و خوب را بد مي نگرد.» (6)
لذا در مديريت علوي نيز عامل تجربه نقش كليدي در گزينش و انتصاب افراد (نظام ارشديت) دارد. ويژگي ديگري كه در مديريت علوي وجود داشته و امروزه به عنوان يكي از رموز موفقيت مديريت ژاپني نيز محسوب مي شود، مديريت از پايين به بالا مي باشد.
در مديريت علوي مردم نسبت به حاكم بي تفاوت نيستند و حاكم، مستبد و خودراي نيست لذا حضرت علي عليهالسلام به مالك توصيه مي نمايد: «نبايد بگويي من مامورم و معذور، دستور مي دهم پس بايد اطاعت كنيد، اين شيوه مغرورانه دل را فاسد، دين را بي حرمت و نعمت را زايل مي سازد.» (7)
از سوي ديگر حاكم (مدير) وظيفه دارد كه در كليه امور با اهل خرد و مردم دانا به گفتگو و مشورت بنشيند و بهترين راي و نظر رابرگزيند امام در سخن زيبايي مي فرمايد: هيچ پشتيباني همچون مشورت نيست (8)
و در جاي ديگر فرموده اند: هركس خودراي شد به هلاكت رسيد و هركس با ديگران مشورت كرد، در عقلهاي آنان شريك شد. (9)
لذا عالي ترين شكل مديريت مشاركتي را مي توان در مديريت علوي يافت و شوراهاي كاري و كميته هاي كاري در مديريت ژاپني، امروزه با بهر گيري از اين اصل به توفيقات شگرفي نايل آمده اند.
از مقايسه تطبيقي نظريه هاي مذكور با مديريت علوي به خوبي استنباط مي شود آن چه پايه و مايه موفقيت و كاميابي مديريت امروز محسوب مي شود، به كاملترين شكل در سيزده قرن پيش در مديريت اسلامي و علوي آمده است و حال اينكه چرا با وجود داشتن چنين گوهرهاي گرانبهايي جامعه اسلامي ما از رشد و پيشرفت و ترقي آن چنان كه شايسته آن است، محروم مانده سوالي است كه بايد پاسخ آن را در وجود خود بيابيم، چرا كه؛
اسلام به ذات خود ندارد عيبي هر عيب كه هست از مسلماني ماست
پي نوشت:
1- مديريت ژاپني ، نوشته درداري، تهران
2- مديريت ژاپني ، نوشته درداري، تهران
3- نهج البلاغه، نامه 53
4- نهج البلاغه، حكمت 86
5- نهج البلاغه،حكمت 211
6- نهج البلاغه، خطبه 176
7- نهج البلاغه، نامه 53
8- نهج البلاغه، حكمت 54