منبع: سايت فريا
خانم سیمون دوبوار (Simone de Beauvoir) فیلسوف، نویسنده و یکی از مهمترین پایه گذاران جنبش فمینیسم، جمله مشهوری دارد: “هیچ کس زن زاده نمیشود بلکه به یک زن تبدیل میشود”، اما با یافته های علمی امروز بهتر است این جمله را فراموش کنیم. دانش امروز منظر کاملا متفاوتی از آنچه هستیم در مقابل ما قرار داده است. ما زن و مرد هستیم و از همان لحظه بسته شدن نطفه با یکدیگر تفاوت داریم و این تفاوت خود را در هر دستگاه فیزیکی و ذهنی ما نشان میدهد.
گفتگو درباره تفاوتهای جنسی، بحث تازه ای نیست اما همواره در آن نکات جدیدی کشف میشود که بازگشت به این موضوع را ضروری مینماید. امروزه پیشرفتهای پزشکی برای مقابله با بیماریهایی چون نارسایی قلب، افسردگی و معلولیتها، مدیون شکسته شدن کدهای زیست شناسی و درک تفاوتهای جسمی زن و مرد است.
اکنون پزشکان میدانند که علاوه بر اندامهای به کلی متفاوت زنان و مردان، با اندامهای مشابه آنها نیز نباید به یک شکل برخورد نمود. نیازی به طرح این قضیه وجود ندارد که این تفاوتها، هیچ یک از دو جنس را برتر یا پست تر از دیگری نمیکند. اینها، فقط تفاوت هستند نه چیز دیگر.
تاثیر ژنها
تمام آنچه زنان و مردان را از یکدیگر متمایز میکند، تنها با یک کروموزوم آغاز میشود : کروموزوم مردانه که Yنام دارد، رشته باریکی است که تعداد اندکی ژن-25 عدد- را حمل میکند در حالی که کرموزوم Xزنانه، با 1000 تا 1500 ژن همراه است. اما اهمیت این مقدار فراوان ژن، قابل مقایسه با اهمیت یک ژن Sry در کروموزوم Y نیست.
کار Sry، تعیین جنسیت مردانه، از طریق صدور فرمان برای ساخته شدن بیضه ها و ترشح هورمون بسیار مهم تستوسترون است که بیشتر خصوصیات جسمی و ذهنی مردانه به ترشح آن وابسته است. البته ژنهای تعیین کننده جنسیت، همه چیز را به هورمونها واگذار نمیکنند. دانشمندان در طی چند سال گذشته دریافته اند که آنها مسئول افزودن چاشنیهایی وابسته به جنسیت، به رفتارها و واکنشهای ذهنی افراد هستند.
مشخص شده است که جنس مونث، ژنهایی دارد که کارشان پشتیبانی و حمایت از مغز در هنگام بروز مشکلات بزرگ است.طبیعت برای تعادل بخشیدن به ژنهای زن و مرد، از هر کروموزوم X بدن زن، یکی را مسدود میکند. اما حدود 19 درصد ژنها، از این انسداد فرار میکنند و سلولها از بعضی ژنهای X سهمیه دوبرابر دریافت میکنند. همین مسئله موجب میشود که زنان بسیار کمتر از مردان در معرض ابتلا به اختلالات روانی چون وهم گرایی یا اوتیسم و شیزوفرنی قرار بگیرند.
به علاوه، این موضوع که از یک جفت ژن X کدام یک فعال شود هم در نحوه واکنش مردان و زنان به مسائل مختلف نقش تعیین کننده ای دارد. در بعضی موارد، ژن X دریافتی از پدر بی اثر میشود و گاهی ژن X مادری.
برای بسیاری از اعمال، اینکه ژن جنسی شما چیست و یا آنرا از کدام والد گرفته اید مهم نیست. اما کروموزوم Y به تنهایی مغز را به ساختن نورونهای دوپامین dopamine بیشتر ترغیب میکند. این سلولهای عصبی مسئول ایجاد محرکها و پاداشها است و ترشح دوپامین زمینه را برای لذت بردن از چیزهای تازه و همچنین مواد اعتیاد آور، فراهم میکند. (این مورد به طور مفصل در مطلب تاثیر اعتیاد بر مغز توضیح داده شده است).نورونهای دوپامین مهارتهای حرکتی را نیز تحت تاثیر قرار میدهند و در زمان وقوع بیماری پارکینسون قابلیت خود را از دست میدهند. این بیماری مردان را دوبرار بیشتر از زنان مورد حمله قرار میدهد.
جنسیت در مغز
دکتر روبن گور (Ruben Gur) کشف کرده است که درصد ماده خاکستری مغز زنان، بیشتر از مردان است. این مطلب توضیح خوبی برای این مسئله است که با توجه به اینکه مغز مردان از زنان بزرگتر است، اما هردو جنس، در تستهای هوش به یک اندازه خوب عمل میکنند.
ماده خاکستری که از سلولهای عصبی و شاخه های آنها به نام دندریت (dendrite) تشکیل شده است، جایی است که بارهای سنگین فکری در آن جا به جا میشود. نورونها و دندریتها مغز زنان تراکم بیشتری دارند و قدرت تمرکز و تواناییهای فکری بیشتری برای زنان ایجاد میکنند.
به گفته دکتر گور مغز بزرگتر مردان، بیشتر با ماده سفید و مایع نخاعی پر شده است. این مایع مغز را از ضربه های شدید حفظ میکند و از آنجایی که سر مردان بیشتر در معرض ضربه های ناگهانی است، میتواند مفید واقع شود.
ماده سفید که از بازوهای بلند نورونها که در یک ماده محافظ قرار گرفته اند، تشکیل شده است، به پخش شدن عملیات پردازشی مغز کمک میکند. این ماده مردان را در تجسم فضایی بسیار قدرتمند میکند و مانع پخش شدن اطلاعات در کورتکس (قشر مخ) میشود. این حالت قابلیت تمرکز بر یک موضوع واحد را به وجود می آورد که برای داشتن تجسم فضایی، به خصوص انواع پیچیده آن بسیار ضروری است.
ماده سفید راه ورود هر فعالیتی که در هنگام انجام دادن کاری، موجب از بین رفتن تمرکز مردان شود را مسدود میکند. به همین دلیل مردان نمیتوانند در آن واحد چند کار را با هم انجام دهند. اما آنها میتوانند کارهای مهندسی، پارک کردن اتوموبیل و طراحی صنعتی را بهتر انجام دهند.
ماده سفید در مغز زنان در جسم پینه ای – رابط بین دو نیمکره مغز – جمع شده است و نیمکره راست را به شدت وارد عملیات کلامی میکند. هرچه این کار کلامی پیچیده تر باشد، نورونهای بیشتری در هر دو نیمکره به کار می افتند و این واکنشی است که در زنان قویتر است. به همین دلیل زنان میتوانند در آن واحد صحبت کنند و کارهای دیگری را هم انجام دهند.
زنان یک مزیت دیگر هم دارند، جریان خون در مغز زنان بسیار سریعتر است که تاثیرات سالخوردگی در مغز را کاهش میدهد. مردان در زمان سالخوردگی بافت مغزی بیشتری از دست میدهند که بیشتر در سمت چپ ناحیه جلویی غشای مخ پیش می آید. این بخش از مغز مسئول نتیجه گیریهای منطقی و خویشتن داری است.
افکار متفاوت
تفاوت بین دو جنس میتواند به اینجا برسد، تقسیم بندی وظایف از روی تواناییها. ذهن مردان و زنان ذاتا به سمت جنبه های متفاوتی از جهان اطرافشان کشیده میشود.
تواناییهای ادراکی زنان به سمت تفسیر سریع یا به قولی شهودی از درونیات افراد تمایل دارد. زنان دارای استعداد کشف احساسات و افکار دیگران هستند، آنها تمایلات افراد را تفسیر و سرنخهای وابسته به قراین را جذب کرده و با شیوه های مناسب احساسی واکنش نشان میدهند. آنها توانایی همدلی دارند، با دیگران وفق می یابند و میتوانند جنبه های دیگر یک استدلال را دریابند. این همدلی منجر به برقراری ارتباط و تمایل زنان به وابستگی میشود.
مردان در ابتدا بر روی جزئیات آنی متمرکز میشوند و با بررسی یک قسمت کوچک از هر چیز، راحت تر کنار می آیند. آنها قوانینی را بر اساس تجزیه و تحلیل طبیعت، اشیاء بیجان و حوادث مختلف به وجود می آورند. در یک جمله، متخصص طبقه بندی هستند.
برتری مردان در تجسم فضایی و استعداد زنان در مهارتهای کلامی، درواقع زیرمجموعه تواناییهای متفاوت آنها در طبقه بندی کردن در مقابل همدلی کردن است. این دو روش مختلف ذهنی در انتخاب اسباب بازی (عروسکها و اسبابهای زندگی روزمره در مقابل تراکتورها و آدم آهنی)، ناشکیبایی کلامی در مردان (ترجیح میدهند دستور بدند تا گفتگو کنند) و جهت یابی (زنان محل را با علایم مشخص جاده و راهنما پیدا میکنند اما مردان تصویری هندسی از فضا دارند و از طریق در ذهن داشتن چیدمان فضایی راه را پیدا میکنند.) کاملآ مشهود است.
بارون کوهن (Baron-Cohen)، سرپرست گروه تحقیقات اوتیسم در دانشگاه کمبریج میگوید : تقریبا تمام افراد سالم دارای ترکیبی از هر دو نوع مهارتها هستند اما زنان و مردان در مقدار تسلط هر جنبه به دیگری تفاوت دارند. او متوجه شده است که کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم و گونه نه چندان حاد آن به نام سندرم اسپرگر (Asperger)، قادر به تشخیص احساسات دیگران نیستند و به طور غریبی مستعد طبقه بندی کردن بوده و تمرکزی وسواس گونه بر اشیایی چون کلید برق و شیر آب دارند.
اوتیسم به شدت مردان را مبتلا میکند. بارون کوهن در کتاب خود به نام The Essential Difference اوتیسم را آینه بزرگنمای صفات مردانه خوانده است.
مبنای همدلی کردن و طبقه بندی کردن در مغز به خوبی شناخته نشده است، هرچند به نظر میرسد جایی به نام مغز عمومی وجود داشته باشد، جایی که مدار عصبی به مشاهدات شخصی فرد اختصاص یافته است. اجزاء اصلی سازنده این بخش در نیمکره چپ مغز قرار دارند. مراکز کلامی زنان نیز در همین ناحیه قرار دارد و بسیار پیشرفته تر است. به گفته بارون کوهن، در ابتدای شکل گیری مغز، هورمون مردانه تستوسترون ، رشد نیمکره چپ را کند میکند و بر سرعت رشد نیمکره راست می افزاید.
او میافزاید که در نتیجه تحقیق بر روی کودکان یک ساله، با توجه به شرایط دوران بارداری و زایمان به این نتیجه رسیده ایم که با افزایش میزان تستوسترون، ارتباط چشمی کودک با مادر خود کمتر میشود، ارتباط چشمی یا نگاه چشم در چشم، یکی از معمولترین روشهای برقراری ارتباط است و بسیار جالب است که بدانیم این کار نیز، تحت تاثیر عوامل هورمونی است. از طرفی فقدان تستوسترون موجب میشود که دختران زودتر از پسران کلمات را بیاموزند و اصطلاحا “زبان باز کنند” .
نداشتن ارتباط چشمی و محدود بودن ارتباط کلامی، از اولین نشانه های بیماری اوتیسم است. به گفته کوهن : “مجذوبیت بیش از حد به ماشین آلات و دستگاهها، همراه با فقدان همدلی، از جمله اساسی ترین نشانه های اوتیسم است”
psychologytoday.com
منبع : سايت فريا