پاراديم نوين علوم مهندسی پژوهش محور

نویسندگان: سيد غلامحسين حسن تاش – محمد امين نادريان
چکيده: يکي از معضلات مديريت نيروي انساني در صنعت  که در کنار ساير مشکلات، کاهش بهره وري در اين بخش را موجب گرديده است عدم بهره گيري مناسب, بهينه و کارا از منابع انساني موجود مي باشد. نگارندگان معتقدند که پاراديم موجود در مهندسي يکي از عمده ترين دلايل اين معضل مي باشد ، اين پاراديم باعث شده است که کارکردهاي عملياتي و طراحي نظام مهندسي که مبتني بر انجام فعاليتهاي غير خلاق و تکراري است نقش پررنگتري به خود گيرند و از فعاليتهاي مطالعاتي و پژوهشي که باعث بالابردن بهره‌وري و ايجاد انگيزه براي خلاقيت و توليد دانش مي باشند غفلت شود. البته بررسيها نشان مي‌دهد که اين مشکل در اغلب صنايع  در سطح بين‌المللي نيز وجود دارد اما در کشوري مانند ايران که به ويژه فارغ التحصيلان آن در رشته‌هاي فني و مهندسي از ضريب هوشي و خلاقيت بالائي برخوردارند اين مشکل به صورت مضاعفي رخ مي‌نمايد. در اين مقاله با بررسي چگونگي پياده سازي علوم مهندسي در قالب نظام مهندسي  ،  اثر پاراديم نوين علوم مهندسي بر کارکردهاي مختلف عملياتي, طراحي و پژوهشي و نيز ساز و کار تأثير رويکرد پژوهش محوربه علوم ، بر نظام مهندسي و نظام انگيزشي کارکنان مورد توجه قرار گرفته است . در اين بررسي، به مهندسي نفت با توجه به پيوستگي ها و پيچيدگيهاي فرآيندي آن بعنوان موردکاوي ، توجه بيشتري شده است.

اين مقاله همچنين عواملي که براي نيل به موفقيت در قالب مهندسي پژوهش محور مورد نياز است را مورد بررسي قرار مي دهد و ضمن آن فرض مي کند که در ساختارهاي سازماني که بر مبناي اين  رويکرد از مهندسي طراحي مي‌گردند، فضاي همکاري, تعامل و خودانگيختگي پديد مي آيد.
کليد واژه : پارادايم ، علوم مهندسي ، نيروي انساني ، پژوهش ، نفت
مقدمه:
براي دستيابي به شناخت دقيق تر نسبت به علوم مهندسي پژوهش محور و نحوه به کارگيري آن, تعمق در سؤالات زير و تلاش در جهت پاسخ گوئي به اين سؤالات مي تواند راهگشا باشد:
دانشگاهها و شرکتها چگونه مي توانند اهميت توجه به تخصصهاي علوم مهندسي را براي پاسخگوئي به چالشها و نيازهاي محتمل دهه آينده پاسخ دهند؟
آيا اين امکان وجود دارد که مهندسين براي بالابردن سود شرکتهاي بزرگ و کوچک نقشي مولدتر و خلاق تر از خود نشان دهند؟
چه ابزارهائي براي بالابردن بهره وري مهندسين مورد نياز است؟
آموزش مهندسين و نظارت بر فعاليت و عملکرد ايشان بايد به چه شکلي باشد؟
چه ساختار سازماني براي بهينه نمودن مهارتهاي مهندسين و ارتقاء سطح دانش و انگيزش ايشان قابل طراحي است؟
و اما در خصوص مهندسين نيز سؤالات زير قابل طرح مي باشد:
نقش آنها در آينده چگونه خواهد بود؟
آيا در آينده باز هم مهندسين مي توانند در تمام طول عمر خود شغلهاي فني و مهندسي را هدايت کنند؟ ( عمر مفيد کاري مهندسين در حال و آينده چقدر است؟)
چگونه مي توان خلأ فني موجود در مهندسين باتجربه را که به علت عدم انگيزه, توانائي هاي فني خود را روزآمد نمي نمايند از ميان برد؟
براي پاسخ گوئي به اين سؤالات بررسي هائي در مورد نحوه به کارگيري توانائيهاي مهندسين بويژه در صنعت نفت صورت پذيرفته که اميد است در آشنا شدن با نحوه پياده نمودن علوم مهندسي پژوهش محور و شناخت خصوصيات مطلوب براي مهندسين آينده راهگشا باشد.
در هرحال بررسي هاي اين مقاله بر دو فرض زير استوار است .
اول اينکه اغلب مهندسين در دوران تحصيل خود آموزشهاي کافي را در جهت رويکرد پژوهش محوربه علوم مهندسي نمي بينند و لذا هنگامي که در شرايط محيط کار قرار مي گيرند از قبول مفاهيم آن سر باز مي زنند در عين حالي که از تداوم فعاليتهاي غيرمتنوع و تکراري نيز خسته و بي انگيزه مي شوند.
دوم اينکه اغلب شرکتها داراي ساختارهائي هستند که با رويکرد عملياتي  به علوم مهندسي فعاليت مي کنند و توجهي به مهندسي پژوهش محور ندارند.
پاراديم موجود علوم مهندسي:
پاراديم, مجموعه اي از مفاهيم, ارزشها, ادراکات و تجارب در ميان جوامع مختلف مي باشد که تصور آنها را در خصوص وقايع و خلق و خوهاي اشتراکي شکل مي دهد و مبناي سازماندهي جوامع مختلف مي باشد و به بيان ساده منظور از پاراديم مدلي است که بيان مي کند چگونه گروههاي مختلف از افراد در کنار يکديگر فعاليت مي کنند و در مدل مد نظر ما جامعه مهندسين به صورت اعم و جامعه مهندسين نفت به صورت اخص مد نظر مي باشند. اين جامعه مديران سطح بالاي فارغ التحصيل در رشته هاي مهندسي که روي فعاليتهاي مهندسي تأثير مي گذارند را نيز شامل مي شود.
همانطور که مشاهده مي شود عموماً از بين هر ده نفر مهندس تنها يک نفر با شخصيت و توانائي هاي بالفعل براي فعاليتهاي پژوهشي يافت مي شود و از اين بين دو يا سه نفر نيز داراي توانائي بالقوه مي‌باشند که در اثر آموزشهاي مناسب مي توانند براي فعاليتهاي پژوهشي آماده گردند. گروه بعدي شامل افرادي مي شود که به هيچ وجه توانائي انجام فعاليتهاي پژوهشي را ندارند و تنها از آنها مي توان فعاليتهاي عملياتي در حوزه مهندسي را انتظار داشت. البته اين نمودار بر اساس متوسط جهاني تهيه شده است ولي در شرايط ايران با توجه به نظام گزينش دانشجو و ويژگيهاي فارغ التحصيلان رشته هاي مهندسي اگر شرايط مناسب باشد وضعيت متفاوت خواهد بود.
البته همانگونه که کاملاً مشهود است توانائي انجام فعاليتهاي پژوهشي شديداً بستگي به سازماندهي و ساختار سازماني و نظام آموزشي دارد به نحوي که براي مهندس انگيزه هاي لازم در جهت انجام اين سري فعاليتها را ايجاد کند. يک مثال بسيار مناسب از ساختار سازماني براي انجام کارهاي پژوهشي را مي توان در انجام پروژه هاي خاص تحقيقاتي مانند مطالعات مخزن يافت اما متأسفانه اين ساختارها در کشورهاي در حال توسعه ساختارهاي موقتي هستند که پس از تکميل مطالعات منحل مي شود.
از سوي ديگر زمان مورد نياز براي انجام کارهاي پژوهشي مهندسي در پاراديم موجود که هيچگونه توجهي به پژوهش نمي نمايد بسيار زياد است و پاداشي در خور نيز در قبال انجام اين نوع کارها داده نمي‌شود و در واقع زمان انجام اين کارها زمان از دست رفته تلقي مي گردد که باعث مي شود نيروهاي مهندسي به انجام اين کارها رغبتي نشان ندهند و عملاً جذب کارهاي عملياتي و طراحي گردند و به اين ترتيب کارهاي عملياتي و طراحي بر فعاليتهاي پژوهشي رجحان مي يابند. به عبارت ديگر ساختار سازمان و برنامه‌ريزي نيروي انساني و نظام پرداخت و پاداش‌دهي به گونه‌اي است که فعاليتهاي عملياتي بر پژوهشي رجحان دارد.
آنچه تا به حال گفته شد به خوبي نشان مي دهد که بايد تغييراتي در پاراديم موجود پديد آيد. حال سؤال اساسي که با آن روبه رو هستيم اين است که آيا مي توان با توجه به تغييراتي که مي خواهيم ايجاد کنيم روشي را ارائه دهيم که همه فعاليتهاي عملياتي و طراحي به بهترين نحو انجام شود و از سوي ديگر مهارتهاي مهندسين نيز در جهت کارهاي پژوهشي سمت و سو داده شده و ارتقاء يابد.
پاسخ به اين سؤال مستلزم تغيير در پاراديم است که خود نيازمند تغيير در  نظام آموزش, نظارت بر عملکرد مهندسين, نوع سازماندهي, نظام ارزيابي و ارزشيابي عملکرد و نقش بسيار مؤثر سيستمهاي نرم افزاري و کامپيوتري و سيستمهاي هوشمند براي حرکت به سمت پاراديم نوين مهندسي مي باشد.
تغيير پاراديم:
براي ايجاد تغيير در هر جامعه اي بايد ابتدا تغيير در پاراديم صورت گيرد. صاحب نظران معتقدند که تغيير پاراديم در اثر شوکهاي انقلابي پراکنده صورت مي گيرد ، به طور کلي ميتوان انواع تغيير پاراديم را به چهار شکل زير دانست:
1- اجباري
2- القائي
3- اجباري-القائي
4- القائي- اجباري
در بررسي تاريخچه اکتشاف و توليد در صنعت نفت  مشاهده مي کنيم که عوامل متعددي باعث تغيير پاراديم به شکل القائي در صنعت شده اند که از آن جمله مي توان به بازيافت ثانويه, اکتشاف و توليد در مناطق فلات قاره و آبهاي عميق, حفاري جهت دار و افقي اشاره نمود. کامپيوتر نيز تغيير پاراديم بزرگي را در ژئوفيزيک, ارزيابي سازند, مهندسي مخزن و طراحي فرايندها و سيستمهاي کنترل ايجاد نموده است.

رويکرد پژوهشي, کاتاليزور تغيير پاراديم در مهندسي نفت:
همانگونه که کاملاً مشخص است براي حرکت از پاراديم موجود مهندسي به سوي پاراديم نوين مهندسي نفت که پاسخ گوي همه نيازها باشد بايد يک تغيير پاراديم صورت گيرد اما امروزه بخشي از اين تغيير پاراديم به علت اتفاقاتي همچون افزايش قيمتهاي جهاني نفت, کاهش ذخائر اضافي قابل کشف در جهان و گسترش تکنولوژيها  به عنوان عوامل مجبور کننده صورت گرفته است و در کنار اين عوامل, کاتاليزوري که اين فرايند تغيير  را تسريع مي‌کند، اقبال به رويکرد پژوهشي در مهندسي نفت مي باشد.
اهميت اين رويکرد در آن است که فضائي را ايجاد مي نمايد که تا به حال در پاراديم موجود مهندسي وجود نداشته‌است و براي تحقق آن بايد به نکات زير توجه بسيار دقيقي داشت:
1- سيستم مدنظر ما نيازمند شناسائي نيروهاي داراي توانائي بالفعل در فعاليتهاي پژوهشي در شرکتها و همچنين در دانشگاهها است.
2- فعاليتهاي پژوهشي در دانشگاهها بايد همسو و در راستاي نياز صنعت باشد و به عبارت ديگر صنعت و دانشگاه مکمل يکديگر باشند.
3- آموزش در دانشگاهها بايد به نحوي باشد که نحوه انجام فعاليتهاي پژوهشي به صورت کامل آموزش داده شود. در عين حال شرکتهاي نفتي بايد فرض را بر اين گيرند که تعليمات لازم در اين زمينه به فرد داده نشده است و خصوصاً در سيستم آموزش بدو خدمت خود مطالب و موضوعات لازم در اين زمينه را بگنجانند و در جريان آموزشهاي حين خدمت پي بگيرد.
4- شرکتها و دانشگاهها بايد ابزارها و ساختارهاي سازماني را ايجاد نمايند تا بتوانند از نتيجه فعاليتهاي پژوهشي بهره برداري نمايند.
5- مديريت و نظارت بر فعاليتهاي پژوهشي ارتقاء يابد و سعي شود که رفته‌فته به فرهنگ مهندسي در سازمان تبديل شود.
6- نظام ارزيابي و ارزشيابي و نظام ارتقاء شغلي به گونه اي اصلاح شود که انگيزه هاي لازم را در اين زمينه به وجود آورد.
7- نظام کارامد چرخش شغلي که شاغل را طبق برنامه تدوين شده در مشاغل مختلف به چرخش در مي‌آورد، تدوين شود. خصوصاً به صورت اينکه حضور در مراکز پژوهشي نيز در مقاطع مختلف در برنامه چرخش شغلي فرد قرار گيرد.
مهارتهاي مهندسي مورد نياز :
کليد انجام فعاليتهاي پژوهشي حضور مهندسين داراي توانائي بالفعل در انجام اين سري فعاليتها است و تنها اين افراد هستند که داراي توانائي اداره اين چنين فعاليتهائي بدون هيچ گونه آموزشي مي‌باشند. اين افراد داراي اين توانائي مي‌باشند که از پس هر کاري که بر عهده آنها گذاشته شود برآيند. اما متأسفانه علائق اين سري افراد به سرعت افت مي کند و اين مسئله يکي از بزرگترين خصوصيات اين افراد مي‌باشد، در واقع اين مهندسين در صورتي که در محيط پويا و مورد چالش قرار نگيرند به سرعت احساس خستگي و کسالت مي‌کنند. اين گروه الزاماً جزء دانشجويان نخبه محسوب نمي شوند و به نظر مي‌رسد که وجود اين خصوصيات در اين افراد به علت توارث نيست بلکه نتيجه يک سري تجربيات خاص دوره جواني با دوستان, خانواده, اساتيد ويا آموزگاران آنهاست که باعث مي شود اين توانائيها در اين افراد به صورت بالفعل در آيد.
اگر اين گروه به اندازه کافي برانگيخته نشوند قطعاً براي پيش برد اهداف خود اقدام به انجام کارهاي اضافي نمي نمايند بلکه از توانائيهاي طبيعي خود براي انجام کار بهره مي برند لذا در صورتي که بخواهيم از توانمنديهاي اين افراد نهايت استفاده را ببريم بايد آنها را مرتباً در شرايط پويا و  پر چالش قرار دهيم.
اين افراد توانائي مديريت پروژه و يا مديريت فني را به خوبي دارا هستند. همچنين اين افراد داراي اين توانمندي مي باشند که مسائل مهندسي را به شکل عملياتي و قانونمند و روال دار درآورند. با وجود همه اين توانمنديها نبايد اجازه داد که اين افراد در يک پست عملياتي و يا طراحي خسته کننده به صورت بلند مدت فعاليت کنند.
گروه بعدي افرادي هستند که به صورت بالقوه داراي اين چنين توانمنديهائي مي باشند و در صورت آموزش مناسب ميتوانند قابليتهاي اداره فعاليتهاي پژوهشي را به خوبي از خود نشان دهند و حتي گاهي اين گروه افراد در صورت به فعليت درآمدن توانمنديهايشان، کارآيي بيشتري از گروه اول از خود نشان مي دهند اين افرادعموماً جزء افراد نخبه در دانشگاهها محسوب مي شوند که نمره هاي خود را از طريق تلاش فراوان و پشتکار به دست مي‌آورند اما پس از فارغ التحصيلي و ورود به کار شرايط ساختاري اجازه بالفعل شدن توانائيهاي آنها را نداده است.
برخلاف گروه اول, گروه دوم علائق خود را به سرعت از دست نمي‌دهد و در صورتي که مرتباً مورد چالش قرار نگيرند دچار کسالت و سرخوردگي در کار نمي‌شوند اما در عين حال براي بروز توانائي هاي مورد نظر در فعاليتهاي پژوهشي بايد تلاش شود تا اين افراد نيز به چالش کشيده شوند.
گروه سوم افرادي هستند که داراي توانمنديهاي بسيار کمي براي انجام فعاليتهاي پژوهشي مي باشند و در صورت وجود تمام ابزارهاي لازم براي انجام فعاليتهاي پژوهشي باز هم بازدهي خوبي را از خود نشان نمي دهند و بيشتر علاقه مندند که فعاليتهاي عملياتي و طراحي را انجام دهند و از انجام کارهاي پژوهشي طفره مي روند اما در صورت نظارت و آموزش کافي و مناسب بعضي از اين افراد مي توانند توانمنديهاي خود را در اين زمينه بروز دهند.
آخرين گروه افرادي هستند که هيچ گونه توانائي براي انجام فعاليتهاي پژوهشي ندارند و به هيچ وجه امکان برانگيختن و حتي ارتقاء سطح آموزشي ايشان وجود ندارد. اين افراد حتي در انجام بعضي از فعاليتهاي طراحي محور نيز ناتوان هستند و بيشتر براي انجام کارهاي عملياتي به کار مي آيند.
ابزارهاي  انجام فعاليتهاي پژوهشي مهندسي:
براي انجام فعاليتهاي پژوهشي مهندسي نياز به سه نوع ابزار است:
برنامه‌هاي شبيه سازي(Simulation programs )
سامانه‌هاي تعامل فکري و تبادل اطلاعات مهندسي(Interactive engineering workstation )
سيستمهاي هوشمند(Expert System )
در مورد افراد گروه اول که توانائي بالفعل در انجام کارهاي پژوهشي دارند, حتي هنگامي که کامپيوتر در اختيار اين افراد قرار نمي گيرد تلاش مي کنند با استفاده از ماشين حسابهاي الکتريکي و مکانيکي خود کارهاي پژوهشي بديعي را انجام دهند بنابراين اگر براي اين افراد پروژه مشخصي را با در اختيار قرار دادن فضاي مناسب تعريف کنيم قطعاً نتايج بسيار جالبي را به دست خواهند آورد.
اين طور تصور مي شود که اگر فضاي مناسب با ابزار مناسب همچون کامپيوتر همراه گردد کارائي انجام فعاليتهاي پژوهش محور را به مراتب بالاتر خواهد برد اما تجارب موجود در دنيا نشان مي دهد که از زمان ورود  کامپيوتر به عرصه فعاليتهاي پژوهشي تا حدود زيادي از کارائي و حتي مقدار کمي اين فعاليتها کاسته شده و حجم فعاليتهاي طراحي محور و عمليات محور در مهندسي افزايش عمده‌اي يافته است.
در حال حاضر بيشتر کاربردهاي برنامه هاي کامپيوتري  در کشور به شکل مجزا است به صورتي که هر مهندس به روي بخش خاصي از يک سيستم کار مي کند و از فرايندهاي موجود در قسمتهاي ديگر سيستم مطلع نيست و در صورتي که فردي بخواهد يک فعاليت پژوهش محور را در قالب اين سيستمها انجام دهد کاري وقت گير و خسته کننده است زيرا با فضاي کلي سيستم آشنا نيست.
به طور کلي ويژگي افرادي که داراي توانائي بالفعل در زمينه فعاليتهاي پژوهشي هستند به اين شکل است که به سادگي مي‌توانند خود را با سيستم‌ها هماهنگ کرده و از آنها استفاده کنند, اما مهندسين گروههاي ديگر براي استفاده از اين سيستمها بلافاصله به دنبال تجزيه سيستم و بخش بندي آن مي روند تا بتوانند به صورت بخشي نيز از آن استفاده کنند. اين موضوع مهمترين ويژگي سيستمهاي کامپيوتري است که موجب اختلال در فعاليتهاي پژوهشي شده‌است. توجه به همين موضوع کليدي باعث گرديد که نسل جديد ابزارهاي مورد نياز جهت فعاليتهاي پژوهش محور تهيه شود. ابزارهائي که داراي قابليت‌هاي توسعه يافته‌اي در خصوص تعامل فکري و تبادل اطلاعات و تلفيق سيستمهاي هوشمند بوده و به يکي از مهمترين عاملها براي تغيير پاراديم به سمت مهندسي پژوهش محور در کشورهاي توسعه‌يافته تبديل شده‌اند.
البته انجام فعاليتهاي پژوهش محور لزوماً وابسته به ابزارهاي رايانه اي نيست بلکه خود فرايند پژوهش به تنهائي شکل دهنده يک فرايند ويژه و منحصر به فرد است و کامپيوتر تنها حکم کاتاليزور را براي اين فرايند بازي مي کند.
نحوه عملکرد فعاليتهاي پژوهش محور:
مطالعات موردي که در زمينه مهندسي پژوهش محور صورت گرفته نشانگر بالا بودن پتانسيل موجود در اين رويکرد مهندسي و اثر قوي آن به روي بهره وري و توليد است، در واقع بايد گفت که اين روش منشأ اصلي تحول و تغيير منجر به ابداعات تکنيکي را در خود نهفته دارد. اما نکته  اساسي که ويژگي خاص اين رويکرد مي‌باشد و همواره بايد مد نظر قرار گيرد اين است که اين روش بسيار زمان بر بوده و بعضاً منجر به نتيجه نمي شود ولي آنگاه که به نتيجه مي رسد جهش عمده اي را در کارائي سيستم ايجاد مي‌کند که دائمي خواهد بود و باعث مي‌شود سيستم در يک سطح جديد از کارائي کار خود را دنبال نمايد.
سناريوي (1) عمدتا بر مبناي رويکردهاي عمليات محور و طراحي محور به مهندسي تنظيم شده‌است, در اين سناريو روند تغيير کارائي سيستم بسيار بطئي و به صورت خطي بوده است سناريوي دوم موقعيت همان شرکت را با دنبال کردن رويکرد پژوهش محور معرفي مي کند. نمودار به خوبي نشان مي‌دهد که روند تغيير کارائي به صورت پله‌اي است و در طول مقاطع زماني هيچ گونه تغييري در کارائي صورت نپذيرفته و يا بعضاً کارائي رشد منفي داشته است اما با يک ابداع يک جهش ناگهاني و غير پيوسته در کارائي شرکت صورت مي‌گيرد که تداوم نيز مي‌يابد و علت  تداوم اين است که آنچه در بخشهاي پژوهشي ابداع مي شود و يا توسعه مي‌يابد استانداردسازي مي‌گردد و به بخشهاي عملياتي و طراحي منتقل مي‌شود.
نحوه آموزش مهندسين براي انجام فعاليتهاي پژوهشي:
تعجب آور نيست اگر بگوئيم کمتر مهندسي يافت مي شود که بتواند بر اساس سابقه هاي آموزشي اقدام به فعاليتهاي پژوهش محور نمايد زيرا جدول درسي اغلب دانشگاههاي دنيا مبتني بر آموزشهاي عمليات محور و يا طراحي محور است و به کمتر توجهي به بحث هاي پژوهشي ميشود و طبيعتا هر دانشجوئي براي فراگيري علوم مهندسي به کتب مرجع درسي و حل مسائل و مثالهاي موجود در آنها متوسل مي شود و تلاش مي‌کند از اين طريق با اين علوم آشنا شده و صاحب نظر گردد.  يکي از راهکارهاي آموزش روشهاي پژوهش محور در مهندسي, ارتباط با اساتيدي  است که چنين روحيه اي را دارا بوده و نيز تجربه عملي انجام کارهاي پژوهشي را نيز داشته باشند البته ممکن است بعضي تصور کنند که دانشجو از طريق استفاده از ابزارهاي مهندسي پژوهش محور همچون برنامه هاي ويژه طراحي شده مي تواند با روش مهندشي پژوهش محور آشنا شود ولي تجربه نشان داده است که اين ابزارها فقط در سطح دوره‌هاي کارشناسي ارشد کفايت مي کند و به هيچ وجه براي دوره هاي دکتري کافي نيست متأسفانه بيشتر برنامه‌هاي درسي دوره‌هاي دکتري به شکلي است که دانشجو تلاش وافري مي نمايد تا بتواند هر چه بيشتر با جزئيات علوم آشنا شود و هيچ گونه برنامه‌اي براي آموزش فرايند پژوهش به دانشجو طراحي نشده است. در واقع کار اکثر دانشجويان دکتري تحقيق در خصوص بخش بسيار کوچکي از يک سيستم است. با توجه به آنچه گفته شد اعتقاد بر اين است که دانشگاهها بايد تفاوت ميان پاراديمهاي مختلف مهندسي را عميقاً درک نمايند و اقدام به استخدام اساتيدي نمايند که داراي تجربه هاي عملي در زمينه آموزش روش هاي پژوهش محور باشند.
نکته بسيار مهم ديگري که جا دارد يک بار ديگر بر آن تأکيد شود اين است که تنها افرادي مي توانند اقدام به آموزش, نظارت و يا مديريت يک فرايند پژوهشي نمايند که خود داراي درک حسي و تجربي از اين نوع رويکردها بوده و تفاوت ميان رويکردهاي مختلف مهندسي را عميقاً درک کرده باشند. اگر دانشگاهها بتوانند چنين فضائي را براي دانشجويان فراهم آورند و دانشجو  قبل از فارغ التحصيلي آشنائي کافي با رويکرد پژوهشي پيدا کند قطعاً ثمرات ارزشمندي را براي صنعت نيز به دنبال خواهد داشت.
سؤال ديگري که در اينجا به ذهن متبادر مي شود اين است که اگر دانشگاهها بتوانند به نحوي سازمان‌دهي شوند که فعاليتهاي پژوهش محور در آنها نهادينه شود صنعت و شرکتهاي صنعتي چگونه مي توانند از اين قابليت بهره‌برداري نمايند؟ يکي از بهترين راه حل هاي صنعت اين است که مهندسين تازه وارد خود را در پروژه‌هاي پژوهشي تحت مديريت مهندسين ارشد آشنا با روشهاي پژوهشي قرار دهند و از اين طريق آنها را به چالش کشانده و فرايند آموزش را از اين مسير دنبال نمايند تا اين مهندسين نيز بتوانند از تجربه عملي و ملموس در زمينه اين نوع فعاليتها برخوردار شوند. البته نبايد انتظار داشت که همه مهندسين بتوانند تمايز ميان رويکردهاي مختلف مهندسي را درک کنند بلکه مهندسين بر اساس نوع روحيات و پيش زمينه علمي موجود دانشگاهي خود ممکن است برخورد متفاوتي در برابر اين نوع آموزشها داشته باشند و لذا بعضي بسيار سريع و بعضي بسيار کند خود را با اين روش سازگار نمايند.
سازمان دهي, نظارت و مديريت در رويکرد پژوهش محور:
ساختار سازماني اکثر شرکتهاي موجود در صنعت به نحوي نيست که به راحتي بتوانند خود را با رويکرد پژوهشي هماهنگ نمايند و قطعاً اگر صنايع بخواهند با اين رويکرد مهندسي سازگار شوند حتماً بايد تغييرات اساسي و بنياديني را در ساختار سازماني خود پديد آورند. ويژگي منحصر به فرد فعاليتهاي پژوهشي تغيير و تحول دائمي و پويائي آن است و مديريت اين نوع فعاليتها در واقع مديريت تغيير و تحول قلمداد مي‌شود، لذا هر چه فرهنگ سازمان با فرايند تغيير و تحول دائم سازگارتر و هماهنگ تر شود اثرات مثبت اين رويکرد در سازمان نيز بيشتر خواهد بود و کارائي و بهره وري رشد بيشتري خواهد داشت.
يکي از راه کارهاي بسيار مناسب, به کارگيري روشهاي کارگروهي در سازماندهي شرکتها است. در نمودار(6) مشاهده مي شود که در اين ساختار, تيم پژوهشي نقطه اتکاء هر برنامه پژوهشي محسوب مي گردد. البته رهبر اين تيم پژوهشي بايد يک مهندس پژوهش محور باشد که داراي تجارب عملي در انجام اين سنخ پروژه ها بوده و توانائي مديريت اين تيم را داشته باشد. نکته ديگري که بايد در مورد ويژگيهاي اين تيم عنوان نمود اين است که ترکيب گروه پژوهشي بايد متشکل از طيف متنوعي از اساتيد و مهندسين داراي تخصصهاي مختلف در زمينه جنبه‌هاي مختلف مسئله مورد پژوهش باشد و نکته بعد اين که بايد ترکيب تيم براي اجراي چند پروژه پژوهشي مشابه تغيير نکند تا اعضاء تيم با هم هماهنگ تر شوند و با ويژگيهاي هم آشنا گردند و تدريجاً توانمنديهاي گروه نيز ارتقاء يابد. در ساختار ياد شده مديران عالي نقش تعيين نمودن محور پژوهشها بر مبناي بازخوردگيري از پژوهشهاي قبلي را دارند و بر اساس نوع نتايجي که به آن نياز دارند زمانهاي مشخصي را براي انجام پروژه در نظر مي‌گيرند و در صورتي که اين انتظارات بسيار زياد باشد آنها مي‌توانند زمان مأموريت گروه پژوهشي را طولاني‌تر نيز بنمايند. البته مديران عالي حاکم بر گروه‌هاي پژوهشي خود بايد داراي مشاورين ارشدي در زمينه فعاليتهاي پژوهشي باشند که از طريق آنها بتوانند تصميمات پخته‌تر و جاافتاده‌تري را در مورد پروژه‌ها اتخاذ کنند.
هر گاه يک سازمان بتواند خود را با رويکرد پژوهشي سازگار نمايد و فرهنگ پژوهشي را در ساختار خود جا بيندازد قطعاً بهره‌وري و کارائي سيستم خود را بالاتر مي‌برد. سازماندهي هاي مختلفي که براي سازگاري با رويکرد پژوهشي قابل تصور است را نشان مي‌دهد. در اين سيستم تيمهاي پژوهشي توسط مديران تعريف مي‌شوند و اعضاء مورد نياز آن براساس نوع پژوهش به کار گمارده مي‌شوند و عموماً سعي مي‌شود اين تيمها شامل تخصصهاي مختلف در زمينه‌هاي پژوهشي باشند. اين تيم ها به روي پروژه‌هاي تعريف شده کار مي‌کنند و نتايج حاصل از تحقيقات آنها به بخشهاي عملياتي منتقل شده و به کار گرفته مي شود. به اين ترتيب کارائي سيستم با هر ابداع جديد و انتقال آن به بخشهاي عملياتي پله پله ارتقاء مي يابد.

نتيجه گيري:           
در محيط پر چالش و پر رقابت بين المللي و در شرايطي که فرايند جهاني شدن چه بخواهيم و چه نخواهيم در حال تبلور و تحقق است. سازمان دهي ها و روش هاي سنتي در اداره امور شرکتها و صنايع, کارائي لازم را نخواهند داشت. با محوريت يافتن دانائي در صنعت و تجارت که دائماً در قالب فناوري جديد رخ مي‌نمايد، واژه‌هائي مانند مزيت نسبي رنگ باخته و کهنه شده اند. چون نيک نگريسته شود امروز همه مزيتها در دانائي است بنابراين اگر توليد و تجارت از پشتوانه دانائي و خلاقيت و ابداعات دائمي برخوردار نباشند محکوم به شکست در عرصه رقابت جهاني خواهد بود.
از سوي ديگر توفيق شرکتها و سازمانها در کنار برخورداري آنها از نيروي انساني دانشمند, در گرو پديد آوردن محيطي پوياست که موجب برانگيختگي نيروي انساني شود. به عبارت ديگر در اختيار داشتن نيروي انساني تحصيل کرده و با مهارت تنها شرط لازم توفيق سازمانها بوده و شرط کافي آن قرار دادن اين نيرو در محيطي مناسب و پوياست، خصوصاَ اين که هر چه نيروي انساني خلاق‌تر و هوشمندتر باشند در محيط نامناسب زودتر دچار مشکلات روحي و رواني خواهند شد. رويکرد نوين مهندسي پژوهش محور که مي رود تا به رويکرد مسلط در سازمانهاي دانائي محور و پيشرفته امروز تبديل شود مي تواند راه حلي کارا براي بسياري از مسائلي که ذکر آن رفت باشد.
هر چه زنجيره ارزش يک صنعت پيوسته تر و متراکم تر باشد و هر چه صنعت از نظر تحولات فن آورانه پوياتر باشد ارزش و اهميت توجه به رويکرد اخير در آن فزوني خواهد يافت و صنايع نفت به وضوح از اين ويژگيها برخوردار است. بنابراين توجه به اين رويکرد در همه صنايع کشور و به ويژه صنعت نفت از فوريت و اهميت فراواني برخوردار خواهد بود.

منابع فارسي:
1- باقري رضا؛ ” کارکرد مديريت دانش در صنعت نفت و مطالعه موردي به کارگيري آن در چند شرکت بين المللي”؛ مرکز مطالعات تکنولوژي دانشگاه صنعتي شريف سال 1384.
2- حسن‌تاش، سيدغلامحسين “تصميم‌گيري، تصميم‌سازي و پژوهش” ماهنامه اقتصاد انرژي شماره 21 سال 1379
3- حسن‌تاش، سيدغلامحسين، “مزيت در دانائي است” ماهنامه اقتصاد انرژي شماره 14 سال 1379
منابع لاتين:

3- Weinschel, B.O. and Jones, R.C.: Toward the more effective utilization of American engineering, American Assn. of engineering society, 1986.
4- Millheim, K.K.: The new Engineering paradigm and the emergence of Investigative engineering, JPT, 1989.
منبع: فصلنامه مديريت منابع انساني در صنعت نفت موسسه مطالعات بين المللي انرژي؛ شماره 1
تهيه و تنظيم:  پايگاه مقالات علمي مديريت www.SYSTEM.PARSIBLOG.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *