ساختار قدرت و نظام اداری در مدینه

مولفین: روح الله تولّایی- مریم حمیدزاده

چکیده: یکی از موثرترین و کارآمدترین شیوه‌های تربیتی قرآن کریم ارائه الگوهای شایسته و تاکید بر پیروی از ایشان است. برجسته‌ترین, جامع‌ترین و کامل‌ترین این الگوها از گذشتگان و آیندگان وجود مبارک رسول‌الله(ص) است که مظهر خلق عظیم می‌باشند. از همین روست که خدای متعال در قرآن کریم می‌فرمایند: «لقد کان لکُم فی رسُولِ اللهِ اُسوهٌ حسنهٌ» .
پیامبر اعظم (ص) علاوه بر ماموریت هدایت انسانها، رسالت هدایت و ساختن جامعه را نیز بر عهده ‌داشتند؛ ایشان در این امر اهتمام ویژه‌ای داشتند و پس از ورود به مدینه اقدام به تشکیل حکومت اسلامی کردند. همچنین اینکه سیره عملی و علمی آن حضرت نشان از حضور قطعی قدرت سیاسی مدیریتی ایشان در اداره امور جامعه اسلامی می‌باشد؛ لذا گرچه دوران حکومت پیامبر اعظم (ص) در مدینه محدود به 10 سال بوده است, ولی با این وجود شیوه آن حضرت در سازماندهی و اداره ساختار قدرت در مدینه دارای جایگاه خاصی می‌باشد. این مقاله درصدد است تا با بررسی سیره عملی پیامبر اعظم (ص)، تصویری از ساختار رسمی قدرت در مدینه را در 9 حوزه‌ی وزارت، دستگاه اداری، دستگاه قضایی، دستگاه دبیرخانه، دستگاه مالی، دستگاه دیپلماسی، دستگاه نظامی، دستگاه امنیتی و حسبه و دستگاه آموزشی و تعلیمیارائه نماید. در نهایت این سیره عملی پیامبر (ص) می‌تواند سرمشق مناسبی برای تمام مدیران سیاسی جامعه اسلامی کنونی ما باشد.
کلید واژگان: سیره عملی پیامبر اعظم(ص) ، جامعه اسلامی ، حکومت اسلامی ، ساختار قدرت و نظام اداری

مقدمه:
اندیشه تشکیل حکومت اسلامی، طبق آیات قرآن کریم (سوره نساء ، آیه 105 – سوره آل عمران ، آیه 22 – سوره مائده ، آیات 49 و 50) و رهنمودهای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به صحابه شان، دلالت‏بر احساس فطری بشر در تشکیل دولت دارد. پیامبر(ص) هم به عنوان اسوه و الگو،‌ در دوران حیات خود، ‌همزمان با فراهم شدن امکانات تشکیل حکومت اقدام به تشکیل آن کرد. با امعان نظر در قرآن و در رهنمودهای پیامبر در می یابیم که در زمان حیات پیامبر دو نوع سلطه – یکی دینی و دیگری دنیوی – نبوده است،‌ بلکه یک سلطه و اقتدار دینی و دنیوی بوده که در اختیار شخص پیامبر قرار داشته است و او مرجع امور مادی و معنوی مسلمانان بوده است. ایشان بلافاصله پس از هجرت حکومت تشکیل دادند و در حالی که یاران و پیروان آن حضرت نسبت به بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی از آن حضرت سئوال می کردند، هیچگاه از اصل لزوم حکومت سئوال نمی کردند. این امر بیانگر این است که مسئله تشکیل حکومت به قدری واضح و بدیهی بوده که نیاز به سؤال نداشته است. پس از رحلت پیامبر(ص) نیز هیچ کس در ضروری بودن حکومت شک نداشت. آنچه مورد اختلاف و بحث آنان بود این مسئله بود که چه کسی حاکم باشد. لذا جریان‏های پس از رحلت آن حضرت نیز با تمامی فراز و نشیب، از همین احساس فطری بشر در تشکیل دولت سرچشمه می‏گرفت. همه به انگیزه فطرت احساس می‏کردند که چرخ جامعه اسلامی بدون گرداننده، گردش نخواهد کرد و دین اسلام این واقعیت را، که درجامعه اسلامی باید حکومتی وجود داشته باشد، امضای قطعی نموده است.  عملکرد پیامبر(ص) در مدینه در تبیین مسائل سیاسی و حکومتی و بسنده نکردن به مسائل عبادی، ‌اخلاقی صرف از سویی، و از سوی دیگر ارسال سفیر نزد پادشاهان و سلاطین و انجام قضاوت، همه بیانگر اهمیت مسئله حکومت و رهبری سیاسی جامعه اسلامی بود.
شایان ذکر است که احکام اسلام ویژه عصر و دوره خاص نمی باشد. نه احکام اسلام اختصاص به عصر پیامبر داشته و نیاز به حکومت اختصاص به دوران خاصی ندارد؛ لذا باید احکام اسلام تا قیامت اجرا شود. در این راستا به نیاز اجتماعی مردم و جوامع به حکومت پاسخ مقتضی داده شود. بنابراین ولایت و حکومت از اموری نیست که زوال و سستی در آن راه یابد و پاسخی است به نیاز جامعه در جهت امنیت و حاکمیت قسط و عدالت و ارزش های الهی و انسانی که نباید از آن غفلت کرد.
طبیعی است که اسلام برای فعلیت بخشیدن به اهداف عالی خویش در زمینه‏های گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی عبادی، نیازمند وجود دولت است.حضرت امام خمینی(س) در کتاب ولایت فقیه خویش، وجود احکام مالی، دفاع ملی، احقاق حقوق و احکام جزایی در متن دین و شریعت را دلیل بر لزوم تشکیل حکومت دانسته، می‏نویسند: « اولا، خود پیامبر(ص) تشکیل حکومت داد و تاریخ گواهی می دهد که تشکیل حکومت داده و به اجرای قوانین و برقراری نظامات اسلام پرداخته و به اداره جامعه برخاسته است : والی به اطراف می فرستاده ؛ به قضاوت می نشسته ، و قاضی نصب       می فرمود؛ سفرایی به خارج و نزد رؤسای قبایل و پادشاهان روانه می کرده؛ معاهده و پیمان می بسته؛ جنگ را فرماندهی می کرده و خلاصه احکام حکومتی را به جریان می انداخته است.
ثانیا، برای پس از خود به فرمان خدا تعیین «حاکم» کرده است. وقتی خداوند متعال برای جامعه پس از پیامبر اکرم (ص) تعیین حاکم می کند، به این معناست که حکومت پس از رحلت رسول اکرم نیز لازم است و چون رسول اکرم با وصیت خویش فرمان الهی را ابلاغ می نماید ، ضرورت تشکیل حکومت را نیز می رساند.»(1)
از طرفی نامگذاری امسال به سال پیامبر اعظم(ص) از سوی مقام معظم رهبری می تواند این پیام را به دولتمردان تمام حکومت های اسلامی از جمله جمهوری اسلامی ایران بدهد که اگر به دنبال اسلام ناب محمدی و در پی ایجاد دولت اصیل اسلامی هستند، باید به نبی اکرم (ص) اقتدا کنند؛ سیره سیاسی آن حضرت را در امور داخلی و خارجی و بین المللی سرلوحه کار خود قرار دهند؛ سیره اخلاقی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی پیامبر را به عنوان سند چشم انداز نهایی دول اسلامی خویش بنگرند و هر چه می توانند برای آن تلاش کنند و مشکلات کشورشان را در سطوح مختلف حل کنند. نامگذاری هدایتگرایانه امسال برای دولت اسلامی یعنی سال خیزش و حرکت بزرگ و رو به جلو.(2)
البته ناگفته پیداست که برای تأسی به سیره سیاسی و مدیریتی پیامبر(ص) قدم اول پیدا کردن شناختی جامع نسبت به ابعاد مختلف مادی و معنوی حکومت اسلامی پیامبر می باشد، لذا این مقاله بر آن است تا ساختار قدرت و نظام اداری در مدینه را پس از هجرت رسول الله(ص) به آن شهر، مورد بررسی قرار دهد و در نگرشی جامع به بررسی مراحل شکل گیری و دستگاه های شکل گرفته در مدینه بپردازد.
اوضاع یثرب (مدینه) در آستانه هجرت پیامبر اعظم (ص)

مراحل شکل گیری نظام اداری پیامبر(ص) در مدینه

ساختار حکومتی پیامبر اعظم(ص)
در یک تقسیم بندی می توان ساختار حکومتی پیامبر(ص) پس از تثبیت قدرت ایشان در مدینه را در نه دستگاه حکومتی تشریح کرد که عبارتند از(5):
1- وزارت، 2- دستگاه اداری، 3- دستگاه قضایی، 4- دستگاه دبیرخانه، 5- دستگاه مالی، 6- دستگاه دیپلماسی، 7- دستگاه نظامی، 8- دستگاه امنیتی و حسبه، 9- دستگاه آموزشی و تعلیمی
1- وزارت
در مورد اصل به وجود آمدن وزارت در اسلام چند نظر وجود دارد:
1- وزارت از زمان رسول‏خدا (ص) ظهور کرد .
2- با خلافت‏شروع شد .
3- از زمان سفاح اولین خلیفه عباسی شروع گردید .

2- دستگاه اداری

3-  دستگاه قضایی

4- دستگاه دبیرخانه
مراد از دستگاه دبیرخانه، مجموعه فعالیت های دبیرخانه ای مرسوم  و بایگانی و مجموعه‏ای از دیوان، کتابت، دفتر داری و غیره می باشد . نصوصی که به ما رسیده است اثبات می‏کند دولت پیامبر (ص) دارای چنین تشکیلاتی بود .
ابن‏عساکر در کتاب تاریخ دمشق خود می‏نویسد که نویسندگان پیامبر (ص) بالغ بر 23 نفر بودند که زندگی‏نامه آنان در بهجة‏المحافل آمده است. پیامبر (ص) کارهای نوشتاری را بین افراد تقسیم نموده بود . امام علی(ع) را مسئول نوشتن میثاقهای رسمی مانند صلح حدیبیه و برخی ابوعمرو را به عنوان کاتب‏العهود والصلح نام می‏برند. زید بن‏ثابت متولی نوشتن نامه‏ها به پادشاهان و رؤسا و عشایر بود. عبدالله بن‏ارقم بن‏ابی‏ارقم که دایی پیامبر (ص) بود، نامه‏نویسی به ملوک را بر عهده داشت و از فرط امانتداری به جایی رسید که شخصا نامه را می‏نوشت و مهر می‏کرد و آنچه نوشته بود را دوباره قرائت نمی‏کرد . وقتی افرادی برای پیامبر (ص) نامه می‏نوشتند، حضرت از او می‏خواست جواب بدهد و وی جواب را به رسول‏خدا(ص) نشان می‏داد، که پیامبر در صورت رضایت ارسال می‏کرد.
در کتب تاریخی اینطور آمده است که وقتی پیامبر (ص) خواست‏به هرقل، امپراتور روم نامه بنویسد، به او گفتند: غیر عرب ها ‏نامه بدون مهر را نمی‏پذیرند، لذا برای پیامبر مهری از نقره ساختند که نقش آن محمد رسول‏الله بود. در مورد کیفیت عهدنامه‏ها و ابلاغ‏نامه‏ها و چگونگی استفاده از القاب و آداب و رسوم و تشریفات خاصی که کاتبان رعایت می‏کردند، می‏توان به کتاب صبح‏الاعشی، جلد 9 و 10 مراجعه  کرد که به طور مفصل به این مبحث پرداخته است. (12)
در جمع‏بندی می توان گفت که پیامبر (ص) کاتبانی داشت که آموزش دیده بودند و به هر یک از آنها امری محول می‏شد. بنابراین در حکومت پیامبر(ص) تقسیم کار خوبی در بعد دبیرخانه ای و مکاتباتی وجود داشته است از جمله: کتابت نامه های اداری، بایگانی، کتابت وحی، آمارنویسی، گزارش‏نویسی و…

5- دستگاه مالی
وقتی بلاد حجاز و یمن و همه جزیرة‏العرب و بلاد شام و عراق به فتح مسلمین درآمد، سیل دادن خمس و جزیه و صدقات به سمت رسول‏خدا (ص) سرازیر شد . برای جمع‏آوری و ثبت و ضبط و توزیع آنها دستگاهی لازم بود که از آن به دستگاه مالی یاد می‏کنیم . وقتی ملوک اقالیم مختلف با رسول‏خدا (ص) مهادنه کردند، پیامبر (ص) از آنها درهم و دینار می‏گرفت و آن را به مصارف مسلمین می‏رساند و حکومت مسلمانان را با آن نیرومند می‏ساخت. پیامبر (ص) در دستگاه مالی خود چند منصب را قرار داده بودند که در جلد چهارم کتاب سیره ابن هشام به طور مفصل در مورد آن بحث شده است و ما در اینجا آن را به اجمال بیان می کنیم:
1- مصدق
عاملی که صدقات و زکوات را از واجدین شرایط می‏گرفت. رسول‏خدا (ص) افرادی را رسما منصوب کرده بود تا صدقات و مالیات را جمع‏آوری کنند . مثلا پدربزرگ حرب بن‏عبدالله بن‏عمر الثقفی وقتی آگاه به مبانی اسلام شد و اسلام آورد رسول‏خدا (ص) او را مسؤول اخذ صدقه از قومش (ثقیف) کرد. وی صاحب الاعشار بود . (13) ابن‏اسحاق در سیره‏اش     می نویسد در یک جمع‏بندی می توان گفت که 28 نفر به عنوان عاملان و مصدقان زکات بودند که مالیات و جزیه و خمس و زکات  را جمع می‏کردند و رسما منصوب و مسؤول از طرف رسول‏خدا (ص) بودند .
2- مستوفی
مستوفی کسی بود که رسول‏خدا (ص) او را انتخاب می‏کرد تا مالیات را از مصدقان و عاملان جمع‏آوری کند و به رسول‏خدا (ص) برساند.
3-  موزع
موزع کسی بود که پولی را از طرف رسول‏خدا (ص) بین مردم توزیع و تقسیم می‏نمود. موارد مصرف این اموال بابت دیه یا کمک به مردم و یا برای خرید سلاح و اسب بود. مثلا پیامبر(ص) اعلام کرده بود: ((هر بدهکاری که نزد والی یی از والیان مسلمین برود و برای والی یی روشن شود که او در ادای دینش ناتوان است، در این جا بر والی مسلمین است که دین او را از اموال مسلمین ادا کند.))(14)
4-  خارص
کسی که کارشناس است و تخصص دارد متاعی را ببیند و قیمت آن را تشخیص دهد و تخمین بزند را خارص می نامیدند. ابی‏حمید خارص نخل بود. برای مثال عبدالله رواحه که بعدها در جنگ موته به شهادت رسید، هر سال از طرف پیامبر(ص) برای ارزیابی محصول خیبر و تنصیف آن، به آن جا سفر می کرد و او پس از تخمین محصول، سهمیه ی مسلمانان را جدا و به مدینه انتقال می داد.(15) همچنین در جلد چهارم سیره ابن هشام آمده است که عبدالله بن‏رواحه خرمای اهل خیبر را خرص می‏کرد و عتاب بن‏اسید هم مامور خرص نخل و انگور بود.
5- کاتب صدقات
کاتب صدقات کسی بود که وظیفه ثبت و ضبط آمار و ارقام و بایگانی را به عهده داشت. زبیر بن‏عوام کاتب صدقات بود و در غیاب یا مریضی او جهم بن‏صلت و حذیفة بن‏یمان این کار را انجام می دادند.
علاوه بر تقسیم فوق، امور دیگر و تخصصهای دیگری نیز در دستگاه مالی پیامبر(ص) وجود داشته است مانند مسؤول جزیه، مسؤول زکات، مسئول خمس، مسؤول دیات و … ولی همین مقدار که گفته شد، نشان می‏دهد در ساختار رسمی قدرت در مدینه، برای امور مالی دستگاهی راه اندازی شده بود تا اینچنین به امور مالی حکومت اسلامی رسیدگی شود.
6- دستگاه دیپلماسی
سیاست خارجی حکومت اسلامی را پیامبر (ص) با ارسال نامه‏هایی به سران کشورها ترسیم نمود و مشخص کرد هدف پیامبر کشورگشایی نیست، بلکه ابلاغ پیام و رسالت اسلام است. ایشان در سال هفتم هجری نامه‏هایی را به بعضی از سران کشورها ارسال کرد و از آنها دعوت نمود اسلام را بپذیرند و تذکر داد اگر مسلمان شدند، در سلم و امان خواهند بود وگرنه مسؤولیت گمراهی مردم نیز به عهده آنهاست. این نامه‏ها به عنوان اسناد سیاسی اسلام در کتب تاریخ (مانند کتاب های «جمهرة رسائل العرب‏» و «مکاتیب الرسول‏» ) مضبوط است. در این نامه‏ها خطوط کلی سیاست‏خارجی اسلام ترسیم گردیده است. به نظر برخی، پس از آنکه دولت اسلامی شکل و پا گرفت، رسول‏اکرم (ص) تحرک سیاسی را شروع کرد و در خلال شش سال دوم بعد از صلح حدیبیه، با پادشاهان و سران دیگر ممالک مکاتبه داشت.(16)
در کتب تاریخی از افراد زیر به عنوان سفرای پیامبر(ص) نامبرده شده است:
1- عبدالله بن‏حذافة السهمی که نزد کسری پادشاه فارس فرستاده شد
2- حاطب بن‏ابی‏بلتعه به سمت مقوقس، عظیم و بزرگ قبط ارسال شد
3- دحیة بن‏خلیفه کلبی به سمت هرقل، پادشاه روم و عظیم بصری فرستاده شد
4- جعفر بن‏ابی‏طالب، به سوی نجاشی پادشاه حبشه
5- شجاع بن‏وهب به سمت‏حارث غسانی، پادشاه تخوم شام
6-  سلیط بن‏عمر به سوی هوذة بن‏علی حنفی، پادشاه یمامه
7- عمرو بن‏عاص سهمی به سمت «جعفر» و «عبد» سلطانهای عمان
8- علاء بن‏حضرمی به سوی پادشاه بحرین
9- مهاجر بن‏ابی‏امیة به سمت‏حارث، یکی از ملوک یمن
10- حارث بن‏عمیر به سمت‏شام
11- واحد بن‏سلیط عامر بن‏لؤی، سفیر یمامه
علاوه بر سفیران رسمی فوق، بعضی مواقع ماموریت ویژه خارجی به برخی افراد داده می‏شد . ابن‏اسحاق می‏گوید پیامبر (ص) عمرو بن‏امیة القهری را با دو کشتی به سوی نجاشی فرستاد و شانزده نفر که در راس آنها جعفر بن‏ابی‏طالب بود، آنها را تحویل گرفتند. عمده این ماموریتها در سال نه هجری یعنی اواخر حکومت رسول‏اکرم (ص) واقع شد که جنبه‏های جهان‏شمولی حکومت جلوه‏گر شده بود. سفیران پیامبر اعظم (ص) از نظم و سازماندهی خوبی بهره می‏بردند. (17)
یکی دیگر از کارهای دستگاه دیپلماسی نظام اداری مدینه نحوه پذیرش نمایندگان و هیات ها و مسؤولانی بود که به منظور پذیرایی از فرستادگان دیگر کشورها، توسط پیامبر (ص) تعیین شده بودند. زید بن ثابت‏سمت مترجم را داشت، زیرا به زبانهای فارسی، رومی، قبطی و حبشی آشنا بود و همه اینها را در مدینه آموخته بود، چون مدینه اقلیت هایی از فارس و روم و مصر و حبشه داشت . از این رو در گفتگو بین رسول‏اکرم (ص) و هیات های وارده ترجمه می‏کرد.
مغیرة بن‏شعبه مامور بود به میهمانان و نمایندگان دیگر کشورها بیاموزد چگونه به رسول خدا (ص) برخورد نمایند که در حقیقت‏یک نوع مسؤولیت تشریفات بود. گاهی مواقع پیامبر (ص) متواضعانه از این نمایندگان دیگر کشورها پذیرایی می‏کرد. این امر در خصوص وفد نجاشی و شخص او در تاریخ ثبت است. این امر جلوه‏ای کامل از تقسیم کار در بعد دیپلماسی است. ملاحظه شد که پیامبر (ص) سفیرانی را رسما به خارج اعزام و منصوب می‏کرد و هیات های خارجی را می‏پذیرفت، که برای هر دو منظور دیپلماتهایی در نظر می‏گرفت و مترجم داشت . چنان‏که آداب دیپلماتیک را رعایت می‏نمودند و مسؤول تشریفات وجود داشت . همه این تقسیم کارها در ساختار قدرت و نظام اداری در مدینه، چگونگی دستگاه دیپلماسی پیامبر(ص) را نشان می دهد.
در مورد متن تمامی نامه های پیامبر(ص)‌ به سران دیگر کشورها و کیفیت برخورد آنان و آداب دیپلمات های حکومت اسلامی، ‌می توان به کتاب  محمد(ص) و زمامداران مراجعه کرد. (18)
7- دستگاه نظامی
در بعد دستگاه نظامی، پیامبر (ص) شفاف‏ترین تقسیم کار را داشته است که عبارتند از:
1-  جانشینان پیامبر (ص)
چون حضرت امکان شرکت مستقیم در بعضی جنگها را نداشت، فرماندهانی را برای سپاه مسلمین نصب می‏کرد و همچنین وقتی خود به جنگ می‏رفت، جانشینی برای خود در مدینه منصوب می نمود. در کتاب محاضرات، مرحوم ابن‏عربی فهرستی از خلفای پیامبر (ص) در مدینه را نام می‏برد که عبارتند از: ابولبابه، بشیر بن‏منذر، عثمان بن‏عفان، عبدالله بن ام‏مکتوم، ابی‏دهم الغفاری، سباع بن‏عرفطة الغناری و… ؛ که وظیفه هر کدام را توضیح داده است . اینان علاوه بر غزوه ها در اعمال حج عمره هم جانشین پیامبر(ص) می‏شدند. برای مثال در این کتاب اینطور آمده است که در غزوه تبوک و خروج برای حجة‏الوداع و جنگ بدر ابولبابه منصوب بود. همچنین سباع بن‏عرفطة الغناری در غزوه خیبر و تبوک، ابی‏دهم الغفاری در غزوه فتح، جانشینان نبی (ص) در مدینه بودند .
2-  مستنفر
مستنفر کسی بود که نیروی انسانی را برای جنگ جمع می‏کرد  و آنان را به این امر تشویق می‏نمود. بسر بن‏سفیان خزاعی و بدیل بن‏ام اصرم از طرف پیامبر (ص) مردم خزاعه را برای جنگ با اهل مکه در عام‏الفتح استنفار می‏کردند.
3-  صاحب لواء (علمدار و پرچمدار)
یکی دیگر از پست هایی که پیامبر(ص) برای سپاه اسلام قرار داده بود، صاحب لواء می باشد. برای مثال بریده بعد از ملحق شدن به اسلام از طرف پیامبر (ص) ماموریت‏یافت وقتی وارد مدینه می‏شود، پرچم داشته باشد . او عمامه اش را بر نیزه‏اش پیچید و جلوی روی خویش گرفت تا وارد مدینه شد. همچنین پیامبر(ص) ابازرعه را مبعوث کرد به سمت قوم خود برود و ابلاغ کرد که هر کس زیر این پرچم جمع شود، مؤمن است. (19)
4-  سازماندهی نیروهای نظامی
در آن زمان لشکر پیامبر(ص) را به عنوان خمیس نیز می شناختند زیرا بر پنج قسم تقسیم می‏شد: قلب و میمنه و میسره و مقدمه و ساقه. در یک نقل است که وقتی پیامبر اعظم(ص) وارد مکه شد، سپاهش را به گردان هایی (کتائب) تقسیم کرد و فرماندهانی را همچون زبیر بن‏عوام، سعد بن‏عباده، خالد و ابوعبیده جراح را بر آن کتائب گماشت . (20)
5-  بدل
کسی که برای فریب دشمن شبیه پیامبر (ص) می‏شد و به جای ایشان در قلب لشکر قرار می‏گرفت. حفاظت از جان پیامبر (ص) در جنگها یک اصل مهم بود . شبیه این کار را علی (ع) در ماجرای هجرت به مدینه انجام داد که معروف است.
6-  وازع
یعنی کسی که به گروهان و گردان نظم و انسجام و آرایش و نظام جمع می‏دهد و عقب و جلو می‏کند . پیامبر(ص) گاهی با یک چوب که به دست اصحاب می‏داد، آنان را برای کمک به نظم دعوت می‏کرد یا خود با چوب صفوف را مرتب می‏نمود.(21)
7-  مسئول لجستیک
در تمامی جنگ های سپاه اسلام، پیامبر(ص) افرادی را مسئول تهیه سلاح و امکانات می کردند که در اصطلاح امروز، امور تدارکات یا لجستیک می‏گویند .
8-  مسرج (مرکب‏دار)
کسی که مرکب رسول‏خدا (ص) را آماده می‏کرد و زین (سرج) می‏گذاشت‏یا رکاب آن را می‏گرفت مسرج نام داشت . در کتاب سیره التراتیب الاداریه چنین آمده است که چون رسول‏خدا (ص) در حرکت نافله می‏خواند و برای شرایط جنگ برنامه ریزی می کرد، فردی را مسؤول مرکب خویش می نمود و وقتی در جنگ صحبت می‏فرمود، «دابه‏» و «ناقه‏» او را نگه می‏داشتند که حرکت نکند. (22) این افراد خدمات مربوط به مرکبهای رسول‏خدا (ص) را انجام می‏دادند، اعم از اسب، شتر و قاطر که حاکی از خدمات ویژه فرماندهی نظامی است تا او با خیال راحت‏بتواند فرماندهی کند و دلیل بر تجمل و تکلف نمی‏باشد.
9-  صاحب‏السلاح
صاحب‏السلاح به معنای خدمت و وظیفه ای است که به اسلحه مربوط می‏شد . صاحب‏السلاحان، شمشیر زنان و خدمه سلاح رسول‏خدا (ص) بودند و وظایف تهیه و سازماندهی سلاح، نگهداری و جلا دادن کاربرد آن را در شکلهای مختلف من جمله محافظت از پیامبر اعظم(ص) به عهده داشته و به این امور منصوب بودند.
10-  راهنمای جنگ
کسی که اطلاعاتی در خصوص شرایط جغرافیایی و موقعیتهای مختلف دوست و دشمن داشت و رسول‏خدا (ص) از اطلاعات او در جنگ استفاده می‏برد . در عرف نظامی، واحد اطلاعات و عملیات یا مهندسی رزمی چنین وظیفه ای را به عهده دارد .
11-  عیون و جاسوسان جنگی
کسانی بودند که اطلاعات مورد نیاز را برای برنامه ریزی و عملیات نظامی از میان دشمنان کسب می کردند و به فرماندهان نظامی سپاه اسلام می رساندند. برای مثال عباس بن‏عبدالمطلب عموی پیامبر (ص) که قبل از فتح خیبر مسلمان شد و اسلامش را کتمان می‏کرد، بین مشرکان می‏رفت و خبر می‏آورد.
12-  امور غنائم و اسرا
در تمام جنگ ها پیامبر(ص) مکان هایی مشخص می کردند که مخصوص نگهداری غنائم جنگی و اسرای دشمن بود و افرادی را جهت اداره این مکان ها منصوب می کردند.
عبدالله بن‏کعب بن‏عمرو بن‏عوف و اباسفیان بن‏حرب و بدیل بن‏ورقا مسؤول حفاظت از غنائم بودند که اعم از اسرا و اموال بود. معیقب بن‏فاطمه آمار غنائم را ثبت می‏کرد . دو نفر به نام سعد مسؤول فروش غنائم بودند. (23)
13-  تبلیغات جنگ
در جنگ ها پیامبر(ص) عده ای را مسئول تبلیغات قرار می داد که به دو قسم بودند. دسته اول ماموریت داشتند تا با شعار ها و اشعار حماسی خود به مسلمین بشارت پیروزی می‏دادند. برای مثال گاهی رسول‏خدا (ص) قافله و گروهی را مسؤول می کرد تا شعارهایی مانند «لا اله الا الله، وحده لا شریک له، له الملک و له‏الحمد و هو علی کل شی‏ء قدیر» را به صورت دسته جمعی بین سپاه اسلام بخوانند تا بر خستگی های جنگ غالب شوند. این کار در روحیه دوست و دشمن تاثیرات عمیق داشت . دسته دوم عده ای بودند که به عنوان مخذل منصوب بودند. یعنی کسانی که روحیه دشمن را با تبلیغات و سیاست خاصی تخریب می‏کردند و آنها را مهیای شکست نظامی می‏نمودند و به اصطلاح جنگ روانی راه می‏انداختند . از همین رو بود که رسول‏خدا (ص) فرمودند: «الحرب خدعه؛ جنگ فریب است» .
14-  آموزش فنون نظامی
از مجموعه مباحث گذشته مشخص است که حکومت اسلامی در مدینه دارای دستگاه نظامی جامع و منسجمی بوده است؛ یعنی داشتن ارتش، سازماندهی آن، نصب فرمانده، دادن ماموریتهای ویژه، اطلاعات عملیات، تهیه سلاح، نگهداری سلاح (زرادخانه)، تامین و گزینش نیرو، علمدار، فرمانده ارشد و نظام وظیفه، و علاوه بر آن همه مردم موظف به جنگ و جهاد بودند. اگر همه مردم سرباز و مجاهد بودند، ولی حین جنگ نظمی متین و سازمانی دقیق می‏گرفتند. پیامبر در منابر و مواقع مختلف، مردم را به برخورداری از قوه و نیرو و تیراندازی تشویق می‏نمود . پیامبر(ص) به دلیل اینکه حکومت مستقل اسلامی در مدینه تشکیل داده بود، دشمنان زیادی داشت و برای دفاع از این نظام نوپا نمی‏توانست غافل از یک سپاه منظم باشد، هر چند امدادهای غیبی همواره او را نصرت می‏کرد، ولی امدادات غیبی و نصرت های الهی هیچ گاه مانع از نظم نظامی در نظام اسلامی نیست.
8- دستگاه امنیتی و حسبه
قبلا در باره تشکیلات نظامی و امور امنیتی و نظامی و جنگی بحث داشته‏ایم و اکنون به ابعاد غیر نظامی و عمدتا سیاسی مسائل امنیتی در نظام اداری مدینه می‏پردازیم . اصولا خبرچینی و کارهای اطلاعاتی، بازتاب مثبتی در افکار عمومی مردم ندارد، ولی به علت لزوم و ضرورت اجتناب‏ناپذیر آن در حکومت، رسول خدا (ص) به آن اهتمام می‏ورزید و به شکل یک عمل منظم و مؤثر به آن نگاه می‏کرد و افرادی را در این جهت استخدام و منصوب می‏نمود . افرادی که دارای خصوصیات اطلاعاتی بودند، به امر رسول خدا به این کار منصوب و مشغول شدند و افراد اخلالگر را شناسایی می‏کردند و مسلمانان را از آنها باز می‏داشتند. عباس بن عبدالمطلب قبل از فتح خیبر اسلام آورده بود، اما اسلامش را پنهان می‏کرد . وی اخبار مشرکان را برای رسول خدا می‏آورد . او می‏خواست از مکه به مدینه هجرت کند که پیامبر خدا فرمود: در مکه بمانی بهتر است.
امور حسبیه را هم می توان جزء امور امنیتی ساختار قدرت در مدینه محسوب کرد، بدین ترتیب که پیامبر(ص) به افرادی ماموریت داده بودن که از بازار مراقبت و حفاظت نمایند و به آن نظم ‏بخشند.

9 – دستگاه آموزشی و تعلیمی
الف. آموزش معارف دینی
پیامبر اعظم (ص) تعلیم و تعلم مسائل مذهبی و ترویج دین مبین اسلام را وظیفه‏ای عمومی اعلام کرد و همه افراد با سواد را به این کار موظف ساخت. ایشان برای آموزش قرآن از بعضی اصحاب در شهر مدینه کمک می‏گرفت. در سیره ابن هشام آمده است که تعلیم قرآن در اوقات معین، در خانه یکی از مسلمانان انجام می‏شد و تعدادی برای این کار گرد هم می‏آمدند. حتی پیامبر (ص) خانه مخصوصی را برای تعلیم قرآن آماده کرده بود. همچنین پیامبر(ص) افرادی را برای تعلیم قرآن و آموزش دین به نواحی و مناطق مختلف گسیل می داشتند اعزام معلمان به سوی قبایل، به دو صورت انجام می‏گرفته است، در بعضی حالات بنا به درخواست نمایندگان قبایل و در دیگر احوال با پیش دستی شخص پیامبر(ص) بوده است. گاهى مواقع یک نفر از نو مسلمان هاى یک منطقه که ممتاز بود جهت تبلیغ و ترویج دین اسلام مامور مى‏شد؛ مانند عبدالله بن‏سلام که از احبار یهودى بنى‏قینقاع بود و مسلمان شد و مردمش را به اسلام دعوت ‏کرد. همچنین بلال که مؤذن رسمى بود کارى تبلیغى انجام مى‏داد . اذان باعث‏شد اسلام از یهود و نصارا متمایز شود چون آنها از بوق و ناقوس استفاده مى‏کردند. .(24)
ب.آموزش همگانی
پس از تشکیل حکومت در مدینه، پیامبر اعظم(ص) آموزش همگانی را در اولویت امور قرار داده بود و نه تنها نسبت‏به آموزش معارف دین توجه ویژه داشت، بلکه به آموزش خواندن و نوشتن به صحابه امی در مدینه عنایتی خاص داشت. پیامبر (ص) شرط آزادی هر یک از اسیران بدر را، که خواندن و نوشتن می‏دانستند، تعلیم ده تن از صحابه و فرزندان آنان قرار داد. وی به زید بن ثابت دستور داد سرپرستی امور ترجمه و پاسخ نامه‏ها را به عهده‏بگیرد و در این راستا زبان سریانی و عبری را بیاموزد.
پیامبر (ص) راجع به تعلیم حرفه و فن نیز، که در احتکار یهودیان بود، اهتمام می‏ورزید. در جای جای سنت‏شریف، پدران و مادران را به آموزش نوشتن، شنا و تیراندازی فرزندان تشویق کرده است. .(25)
نتیجه آنکه پیامبر دارای سیاست آموزشی ویژه بوده و به آموزش همگانی اهتمام خاص داشته است.

نتیجه گیری:
حکومت اسلامی مبتنی بر مشروعیت‏سلطه حاکم از ناحیه حق تعالی است و پیامبر (ص) بعنوان قائد و حاکم از روز آغازین به قصد بنای اجتماع سیاسی و دولت، چهارچوب کلی مسؤولیت‏خود را بعنوان رهبر و حاکم امت و دولت و بر اساس نبوت و رسالتی که داشت پی‏ریزی کرد. نتیجه این شد که آن حضرت پس از هجرت به مدینه، بلافاصله تشکیل دولت داده و خود شخصا به رتق و فتق امور پرداختند. تشکیل دستگاه های متعدد حکومتی از سوی پیامبر (ص) نشان دهنده این است که اسلام علاوه بر حکومت، سازمان هم دارد و این سازمان به حکم تاسی بر پیامبر قابل اقتباس است و نوع اقتباس هم بدین‏گونه است که معیارها و ارزش های برگرفته شده از این دستگاه ها و سازمان ها قابل پی‏گیری در هر حکومت اسلامی در هر عصر است.
مهم‏ترین دستاورد سازمان و دولت اسلامی پیامبر(ص) ارائه این اصل می‏باشد که تشکیل حکومت اسلامی و حفظ آن در صورت وجود شرایط و رفع موانع، از اهم واجبات الهی، بلکه مقدم‏ترین فریضه دینی است و این خود خط بطلانی است‏بر اندیشه جدایی دین از سیاست که در طول تاریخ وجود داشته است؛ و ما امروز مفتخریم که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تاسیس جمهوری اسلامی بر مبنای ولایت فقیه، طرح فرضی حکومت در اسلام را از مرحله اندیشه به عرصه عمل درآورده و توانسته است به این وسیله اهداف بلند مدت پیامبر اعظم(ص) برای امت خود را به ثمر برساند. البته این نکته قابل توجه است که بر انقلاب اسلامی ما فرض است که با بهره گیری از معیارها و ارزش های ساختار قدرت و نظام اداری مدینه در زمان پیامبر(ص) که قسمتی از آن در این مقاله بحث شد، در مسیر رسیدن به حکومت صالحه اسلامی گام بردارد.

منابع و مؤاخذ:
1- الموسوی الخمینی قدس سره ، روح الله‏ ، ولایت فقیه‏ ، تهران، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ پنجم، 1376، صفحه18
2- سازمان تحقیقات ومطالعات بسیج و پژوهشکده تحقیقات اسلامی ، ‌درسهایی از سیره محمد پیامبر اعظم(ص) ، انتشارات  سازمان تحقیقات ومطالعات بسیج ، تهران ، ‌چاپ اول ، ‌بهار 1385، صفحه 34
3- حسن ابراهیم حسن ، تاریخ سیاسی اسلام‏ ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، جلد6 ، صفحات‏100 و 101
4- سعیدی ، پرویز ، مقاله «سازمان اداری و مالی در زمان رسول خدا(ص) » ، پایگاه پیامبر اعظم(ص) ، سازمان ملی جوانان
5- قوامی ، سید صمصام الدین ، مقاله « ساختار حکومت پیامبر (ص) » ، فصلنامه حکومت اسلامی ،       شماره 23
6- دلشاد تهرانی ، مصطفی ، سیره نبوی(منطق عملی) دفتر سوم: سیره مدیریتی ، انتشارات دریا ، پاییز1383 ، صفحه 231
7- کتانی، عبدالحی ، التراتیب الاداریه (نظام الحکومه النبویه) ، دارالکتاب العربی ، بیروت ، جلد اول ،   صفحات 245-240
8- دلشاد تهرانی ، مصطفی ، سیره نبوی(منطق عملی) دفتر دوم: سیره اجتماعی ، انتشارات دریا ، پاییز1383 ، صفحات 425-427
9- دلشاد تهرانی ، مصطفی ، سیره نبوی(منطق عملی) دفتر سوم: سیره مدیریتی ، انتشارات دریا ، پاییز1383 ، صفحه 329
10- کتانی، عبدالحی ، التراتیب الاداریه (نظام الحکومه النبویه) ، دارالکتاب العربی ، بیروت ، جلد اول ،  صفحات 256-260
11- ابو محمد عبدالملک بن هشام ، سیره رسول الله ، ترجمه و تصحیح اصغر مهدوی ، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ، جلد چهارم
12- احمد بن علی القلشندی ، صبحی الاعشی فی صناعه الانشاء ، شرح محمد حسین شمس الدین ، دارالکتب بیروت ، چاپ اول 1407ق
13- ابو محمد عبدالملک بن هشام ، سیره رسول الله ، ترجمه و تصحیح اصغر مهدوی ، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ، جلد چهارم ، صفحه 271
14- جعفر هادی ، الشئون الاقتصادیه فی نصوص الکتاب و السنه ، کتابخانه امام امیرالمومنین علی(ع) اصفهان ، صفحه 502
15- شیخ محمد حسن نجفی ، جواهر الکلام ، جلد 16 ، صفحه 116
16- ابو محمد عبدالملک بن هشام ، سیره رسول الله ، ترجمه و تصحیح اصغر مهدوی ، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ، جلد چهارم ، صفحه 279
17- محمد بن علی بن طولون الدمشقی ، اعلام السائلین عن کتب سید المرسلین ، موسسه الرساله بیروت ،‌چاپ دوم 1407ق ، صفحات 22-19
18- صابری همدانی، احمد ، محمد(ص) و زمامداران(پیرامون نامه های پیامبر اسلام به زمامداران) ، انتشارات شاکر ، چاپ چهارم ، قم 1379
19- کتانی، عبدالحی ، التراتیب الاداریه (نظام الحکومه النبویه) ، دارالکتاب العربی ، بیروت ، جلد اول ،  صفحات 316-314
20- آیتی ، محمد ابراهیم ، تاریخ پیامبر اسلام ، تجدید نظر و اضافات از ابوالقاسم گرجی ، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ اول 1359 ، صفحات 226-221
21- کتانی، عبدالحی ، التراتیب الاداریه (نظام الحکومه النبویه) ، دارالکتاب العربی ، بیروت ، جلد اول ،  صفحه 317
22- کتانی، عبدالحی ، التراتیب الاداریه (نظام الحکومه النبویه) ، دارالکتاب العربی ، بیروت ، جلد اول
23- کتانی، عبدالحی ، التراتیب الاداریه (نظام الحکومه النبویه) ، دارالکتاب العربی ، بیروت ، جلد اول ،  صفحه 325
24- کتانی، عبدالحی ، التراتیب الاداریه (نظام الحکومه النبویه) ، دارالکتاب العربی ، بیروت ، جلد اول ،  صفحات 42-44
25- ابو محمد عبدالملک بن هشام ، سیره رسول الله ، ترجمه و تصحیح اصغر مهدوی ، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ، جلد چهارم ، صفحه 253

منبع: همایش ملی سیره سیاسی پیامبر اعظم (ص)؛ پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و دانشگاه امام صادق علیه السلام
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت  www.SYSTEM.parsiblog.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *