بررسی نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر

نویسنده: محمد داعی

چکیده: انتخاب مدیران و کارگزاران اصلح چه در بخش دولتی و چه در سازمانهای خصوصی دارای اهمیت بسیار می باشد. به منظور انتخاب اصلح، باید معیارهایی وجود داشته باشد تا مدیران و کارگزاران با آن معیارها سنجیده و ارزیابی شوند. مسلما معیارهای سنجش در هر جامعه باید متناسب با ارزشها و جهان بینی آن جامعه تعریف شود. جهان بینی مادی منحصر به جهان ماده می باشد ولی در جهان بینی اسلامی، هم این جهان و هم آخرت مورد توجه است. در جهان بینی اسلامی هدف صرفا تولید بیشتر نیست بلکه هدف نهایی تعالی انسان و رسیدن او به جایگاه خلیفه خدا بر روی زمین می باشد. این تفاوت در جهان بینی از تمایزات مدیریت اسلامی با مدیریت غربی می باشد که هر یک از این دو دیدگاه معیارهای سنجش خاص خود را دارند. با توجه به حجیت کلام معصوم علیه السلام، در این مقاله سعی شده است معیارهای مدیران جامعه اسلامی از نظر حضرت علی(ع) که از کتاب شریف نهج البلاغه و مقالات مختلف استخراج شده است ارائه گردد. در اندیشه حضرت علی(ع) هیچ خطری برای جامعه اسلامی همچون خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهلیت یا کم صلاحیت نیست . آن حضرت در نامه ای به مصریان که با مالک اشتر فرستاد، هنگامی که او را حکومت آن سرزمین گمارد همچنین هشدار داده است «من بیم آن دارم که نابخردان و نابکاران زمام امور این ملت را بدست آورند و مال خدا را دست به دست گردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند». ( نهج البلاغه: نامه 62). همچنین امام علی(ع) چنین هشدار داده اند:« بیگمان مردمان هلاک شدند آنگاه که پیشوایان هدایت و پیشوایان کفر را یکسان شمردند و گفتند: هر که به جای پیامبر(ص) نشست، چه نیکوکار باشد و چه بدکار اطاعت او واجب است پس بدین سبب هلاک شدند». (دلشاد تهرانی،1377، صص 100-99).
خصوصیات و معیارهای مدیران در نهج البلاغه را می توان به سه دسته زیر تقسیم کرد:
الف) معیارهای تخصصی : این دسته از معیارها برای انجام موفقیت آمیز شغل لازم است. این معیارها معمولا بین مدیریت اسلامی و مدیریت غربی مشترک است. معیارهایی نظیر تحصیلات، تجربه، سابقه کاری،…
ب) معیارهای ارزشی: این دسته از معیارها شامل مجموعه ای از رفتارها ی قابل قبول جوامع انسانی می باشد که در اکثر جوامع ممکن است قابل قبول و به نام ارزشهای جهانی نیز شناخته می شود . مانند رعایت حقوق دیگران، گشاده رویی و …
ج) معیارهای مکتبی: معیارهای مکتبی ریشه در مکتب اسلام و در مدیریت اسلامی دارد. جایگاه و مفهوم انسان در دو مکتب الهی  و مادی، معیارها و ملاک های انتخاب افراد در مناصب و مدیریت ها را نیز شکل می دهد به طوری که در مکتب تیلوریسم به انسان به عنوان(گوریل باهوش) و در مکتب اسلامی به عنوان( خلیفه1& 65010# ؛) نگریسته می شود. در مدیریت اسلامی  هدف صرف تولید نیست و غایت، تعالی انسان می باشد. همان تفاوتهایی که بین مدیریت اسلامی و مدیریت علمی وجود دارد، به تفاوتهایی در معیارهای انتخاب و انتصاب افراد منجر می شود لذا در اسلام معیارهای ارزشی و مکتبی اهمیت و گستردگی فراوانی پیدا می کند. با توجه به اهمیت و جایگاه مدیریت در نظامها و سازمانهای بین المللی و ترویج مدیریت نوین بر آن شدیم تا با تبیین دیدگاههای ارزشمند امام علی(ع) به عنوان مدیری مدبرو کارآمد در تشکیل نخستین حکومت اسلامی – شیعی گامی هرچند کوتاه در احیای این تفکر شیعی برداریم چرا که امروزه جزئیات مبانی دینی به عنوان یک نظریه جدید علمی و کاربردی با موفقیت قابل اجرا است. به دلیل گسترده بودن مطالب در مورد شیوه مدیریتی حضرت علی(ع) در نامه تاریخی این حضرت به مالک اشتر چکیده ای از این فرمایشات را در این مقاله ذکر می کنیم.
مقدمه:
در مبنای مدیریت اسلامی عمل به حق، اساس و مبنای مدیریت اسلامی است. و وجه تمایز مدیریت اسلامی با سایر مدیریت ها در همین موضوع نهفته است. در مدیریت های غیر اسلامی، چه بسا هدف وسیله را توجیه و مبلح می گرداند؛ یعنی برای رسیدن به هدف، می توان از هر وسیله ای اعم  از مجاز و غیر مجاز استفاده کرد. اما مدیریت اسلامی بر مبنای حق و حقیقت استوار است و برای رسیدن به هدف تنها می توان از وسایل مشروع استفاده کرد. اسلام دینی است که به اقتضای زمانهای مختلف و متناسب با شرایط اجتماعی گوناگون، رهنمود های خاصی را ارائه می دهد و مبتنی بر اصول و مبانی عقیدیتی می باشد، لذا اسلام با مدیریت اقتضایی سازگار است. بدون شک، نامه امام علی(ع) به مالک اشتر که هنگام نصب ایشان به فرمانداری مصر صادر شده ، حاوی ارزنده ترین آموزه های مدیریت اسلامی است امیدواریم که همه مدیران و کارگزاران اسلامی در اعمال شیوه مدیریت به مولایمان علی(ع) اقتدا نمایند.
قسمتی از الگوهای مدیریتی اسلامی حضرت علی(ع)
1- خصوصیات و معیارهای تخصصی
1-1- علم و دانش
در احادیث اسلامی همواره تاکید شده است که در انتخاب افراد به صلاحیت علمی و توانایی آنها دقت و توجه بیشتری شود و هرگز کسانی را که از نظر علمی ضعیف اند و آگاهی های لازم را ندارند بر کاری نگمارند زیراکه چنین کاری بزرگترین خیانت به جامعه اسلامی است. حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، خطبه 172 می فرمایند: « ای مردم همانا سزاوارترین مردم به این امر (خلافت و زمام داری) کسی است که توانا ترین آنها بر اجرای امور و داناترین بر فرمان خداوند در فهم مسائل باشد» (خسروی، 1378،صص40-39) .
1-2- تجربه کاری
یکی از مؤثرترین عوامل موفقیت کارگزار و مدیر در تشکیلات و سازمان، تجربه و سابقه کاری وی می باشد. مدیر و مسئول با تجربه، بسیاری از نابسامانی های سازمان خود را سامان می دهد و بالعکس مدیر و مسئول بی تجربه و بدون سابقه، تشکیلات سازمان یافته را متلاشی و پراکنده خواهد نمود . امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر می فرماید:« افراد با تجربه را به عنوان کارگزار انتخاب نما.» ( قوچانی،1374،ص 82).
1-3- حسن تدبیر
حسن تدبیر معیاری ضروری برای زمامداران و مدیران می باشد. هیچ مدیریتی نمی تواند بدون تدبیر درست راه به جایی ببرد و هرجا که نابسامانی و تباهی مشاهده می شود باید در جستجوی نوعی بی تدبیری در آنجا برآمد و اساسا از مهمترین عوامل فروپاشی سازمانها و دولتها سوء تدبیر است به بیان امیر المومنین(ع): « چهار چیز دلیل برگشت (روزگار و اوضاع و احوال دولتها و حکومتهاست)، بدی تدبیر و زشتی تبذیر و کمی عبرت گرفتن و بسیاری مغرور شدن» همچنین آن حضرت فرمودند:« صلاح و سازمان زندگی تدبیر است» (دلشاد تهرانی،1377،صص256-255).
1-4- شایستگی و کفایت
در آئین اسلام مسند مدیریت شایسته کسی است که قدرت استفاده از ایمان و تخصص را در مقام اجرا داشته باشد. امیر المومنین در نامه به مالک اشتر، یکی از شرایط واگذاری مسئولیت ها را «کفایت» می داند و می فرمایند:« ای مالک در بکارگیری کارمندان و کارگزارانی که باید زیر نظر تو کارکنند هیچگونه واسطه و شفاعتی را نپذیر مگر شفاعت کفایت و امانت را»(خسروی،1378،صص42-41).
1-5- آینده نگری
« آینده نگری» و«دوراندیشی» یکی از شرایط مدیریت خردمندانه و منطقی است و مدیریت بدون توجه به این نکته مهم نمی تواند سازمان را به سرمنزل مقصود برساند. قبل از اقدام به هر کار باید جوانب و زوایای مختلف آن مورد بررسی قرار گرفته و پیامدهای احتمالی آن پیش بینی شود. مدیرانی که  قبل از اقدام های عملی، با آینده نگری زوایای مختلف مسئله را بررسی کرده و امکانات و مقدملات لازم را پیش بینی می کنند، تصمیم های استوارتری می گیرند و میزان موفقیت و اثر بخشی آن را افزایش می دهند. آن حضرت در خطبه 154 فرمودند:« بینادل خردمند، پایان خویش می بیند و پست و بلند و نشیب و فراز خود را می شناسد».(خدمتی، 1381،ص30).
2- خصوصیات و معیارهای ارزشی
2-1- تواضع و فروتنی
مدیر و مسئولی که خود را خدمتگذار مردم می داند، در رفتار خود با مردم متواضع و فروتن بوده و به هیچ وجه در رفتارش با آنان برتری و سلطه نگری وجود نخواهد داشت امیر المومنین(ع) در نامه ای که به یکی از والیان خود نوشته، چنین فرموده است:« در برابر رعیت فروتن باش.»(دلشاد تهرانی،1377،ص134).
2-2- عدالت و انصاف
امیرالمومنین(ع) در جای جای نهج البلاغه مردم و کارگزاران خویش را به اجرای عدالت توصیه می کند. در نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرموده اند:« دوست داشتنی ترین چیزها در نزد تو، در حق میانه ترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گسترده ترین باشد، که همانا خشم عموم مردم خشنودی خاص را از بین می برد اما خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر می کند».
حضرت در جای دیگری از فرمان تاریخی خود به مالک اشتر می فرماید: « انصاف برقرار کن میان خدا و مردم، و خویشتن و دودمان خاص خود و هرکس از رعیت که رغبتی به او داری و اگر چنین انصافی را برقرار نکنی، مرتکب ظلم گشته ای و کسی که به بندگان خدا ظلم بورزد خصم او خداست از طرف بندگانش و هر کسی که خدا با او خصومتی داشته باشد دلیلش را باطل سازد و او با خدا در حال محاربه است».
حضرت  در نامه ای به فرمانروای حلوان، اسود بن قطب می نویسد: « پس باید کار مردم در حقی که دارند در نزد تو یکسان باشد که از ستم نتوان به عدالت رسید».(احمدخانی،1379،صص109-101).
2-3- امانتداری
هرکس در هرجایگاه و مرتبه مدیریتی، امانتدار مردمان است و باید اموال و حیسیت و شرافت ایشان را پاسداری کند. اما علی(ع) به مالک اشتر در این باره سفارش می کند که درباره اشخاصی که می خواهد برگزیند بدین امر توجه نماید و با بررسی سوابق و عملکرد گذشته شان ببیند آیا اهل امانتداری بوده اند یا خیر. امیر المومنین(ع) در نامه ای که به برخی کارگزاران خود نوشته، چنین فرموده اند : « کسی که امانت را خوار شمارد و دست به خیانت آلاید و خویشتن و دینش را از آن منزه نسازد درهای خواری و رسوایی را در دنیا به روی خود گشوده است ودر اخرت خوارتر ور سواتر خواهد بود وبزرگترین خیانت خیانت به امت  است ورسواترین تقلب تقلب نسبت به پیشوایان مسلمانان است».یکی ازمهم ترین وضایف مدیر اسلامی این است که حافظ بیت المال مسلمین باشد. امام علی (ع) دراین باره می فرماید «بخشش زمامداران از خزانه مسلمین ستم وفساد است »(دلشاد تهرانی ،1377،ص 279).
2ـ4ـ تثبیت رویه دیگران
یک مدیر اسلامی باید به این اصل اعتقاد وایمان داشته باشد که بزرگانی قبل ازوی درآن پست بوده اند انتصاب هایی را انجام داده اندکه صحیح است دستورالعمل هایی راداده اند که به رشد سازمان کمک می کند بنابراین یک مدیراسلامی نباید  به صرف رفتن مدیران قبلی وجایگزین شدن خود به جای آنان کلیه امورراتغیر دهد و در تمامی انتصابات، دستورالعملها، سازماندهی هاو…تجدید نظرنمایدچرا که ممکن است برخی ازاین انتصابها ودستور العمل ها به جا، دقیق، صحیح و مبتنی بر بررسی علمی انجام شده باشد ودر هم ریختن آنها موجب کندی یا توقف کار سازمان گردد. امام علی(ع) درنامه ای به مالک اشترمی نویسد «آداب ورسوم شایسته ای راکه بزرگان نخستین به کار بسته اند ومایع هم بستگی واصلاح حال رعیت بوده درهم مشکن ونیز رویه جدیدی را که به چیزی ازآن روش ها اسیب می رسانند  وضع منما، زیرا در غیر این صورت پاداش از آن کسی است که آن رویه ها رابر قرارکرده و مسئو لیتش برعهده ی توست، به خاطر این که آ نها  رانقض کرده ای.»
2-5- صداقت
صداقت از مدیر از بهترین عوامل موفقیت در کار وحافظ آ برو وبر اورنده وجاهت اجتماعی است چنان چه مدیر در محیط کار وصحنه های اجتماعی ازصداقت لازم برخوردار باشد موقعیت او حتمی است ودر قیر این صورت حتی اگر فرزند در ابتدای کار و بااغفال دیگران رسوانگردد، اما سرانجام روزی بادریده شدن پرده ها ،دروغگویی اوآشکار  می گردد.  به غیراز صداقت روش دیگری نمی تواند ضامن موفقیت باشد ویک مدیر باید اهل صدق باشد. امام علی(ع) درنامه ای به مالک اشتر به او می فرماید که با اهل صدق بپیوند ومسئولیت های اصلی را به آنان واگذار نما (قوچانی،1374،ص134).
2-6-پرهیز ازغروروکبر
نوعا بشربراثرغفلت ازحقیقت به مجردرسیدن به پست ومقام گرفتار غروروخودبینی وتکبرمی شوندواین گرفتاری براثراین است که آن فرد برای خود فی نفسه ارزشی نمی پنداشته وتمام ارزش رابه انسان صاحب مقام می دهد حال آن که آن چه راکه دارای حقیقت می باشد انسان است وپست ها ومسئولیت هاتماما اعتباری است وچه بسا مسئولیت هابه وسیله انسان های با فضیلت وباکمال با ارزش وپر بها می شودوانسان های آگاه آن افرادی هستند که خود را اسیر پست ومقام نمیکنند بلکه میز وپست راتابع خود می دادند وهر مسئولیت که به آنان داده شود از گرفتار شدن به غروروتکبر دورهستندوازهمین جهت است که اسلام با نغمه های مختلف انسان ها را از ریاست طلبی بر حذر داشته زیرا بسیارند اندک کسانی بر نفس خود فائق گردند.امیر المومنین(ع)در دو فراز از فرمان تاریخی خود به مالک اشتر ، اورا از غرور می هراساند و به وی هشدار می دهد و روش پرهیز از غرور را به او تعلیم می فرماید:«چنان چه بر اثر پست ومقام که به توداد شده است در تو تکبر به وجودآید و در خود احساس خود بینی نمایی، فورا به یاد بیاور عظمت ملک خداوندی را که فوق تو است و به قدرت سلطه خداوند و ضعف  خود توجه داشته باش، این توجه و نگرش است که سرکشی و تمرد را از تو می گیرد و تندی تو را فرو می نشاند و آن عقل را که از مغزت بیرون رفته بود به تو باز می گرداند. پرهیز کن از برابری با قدرت خداوند متعال و از همانند بینی خود با او در جبروت ربوبی زیرا خداوند متعال هر جباری را ذلیل و هر تکبری را پست وخوار می سازد».همچنین در همین نامه می فرماید:«بپرهیز از خود پسندی و بالیدن به خود و از تکیه به چیزی که تو را به خود پسند ی وا دارد و از اینکه دوست بداری مردم تو را بسیار بستایند زیرا این صفات پلیداز مهمترین دام های شیطان است تا نیکی نیکو کاران را در آن محو سازد» ( قوچانی،1374،ص 161-160)
2-7مشورت کردن
مشورت در اداره امور و پرهیز از خود رایی از موکّد ترین کارها در راه و رسم مدیریتی امیر مومنان است.
آن حضرت همچون رسول خدا(ص)با وجود برخورداری از مقام عصمت و طهارت و با آنکه از نظر علم و دانش،عقل و خردمندی و تدبیر و سیاستمداری در مرتبه ای قرار داشت که او رااز آراء و نظرات دیگران بی نیاز می ساخت اما پیوسته مشورت می کرد و به کارگزاران خود  می آموخت که چنین کنند.امیر المومنین علی(ع)در نامه 40 نهج البلاغه که به سران سپاه خود نوشته است،فرموده است:« آگاه باشید حق شما بر من این است که جز از اسرار جنگی،هیچ سری از شما پنهان نسازم و در اموری که پیش می آید،جز حکم الهی،بدون مشورت شما کاری انجام ندهم».
امیر المومنان (ع) هیچ حامی وپشتیبانی  رادر اداره امورچون مشورت نمی دانست ودراین باره فرموده است:
«هیچ پشتیبانی استوارتر از مشورت کردن نیست » (نهج البلاغه: نامه53)
«هیچ خردمندی از مشورت بی نیاز نمی شود» (نهج البلاغه: نامه 53)
«سزاوار است که خردمند رأی خردمندان را به رأی خود ودانش وآگاهی دانشمندان را به دانش خویش بیفزاید» (نهج البلاغه: حکمت 347).
برای مشورت در هر امر ،باید از مشاورانی مناسب وصاحب اهلیت بهره گرفت واز هرکس نمی توان رای خواست .به طور کلی مدیر باید باکسانی مشورت کند که متصف به خدا ترسی، پرواپیشگی، راز داری وشجاعت باشد واز خردی نیکو وتجربه ای پر بار بر خوردار باشند وبا اشخاص ترسو، حریص، دروغگو،جاهل، احمق وکسانی که زمام احساسات خویش رادر دست ندارند،نباید مشورت کرد .امیر المومنین(ع) در عهد نامه مالک اشتربه او چنین نوشته شده است:« بخیل را در مشورت خود دخالت مده زیرا که تورا از احسان منصرف می کند و از نیازمندی می ترساند و نیز با اشخاص ترسو مشورت مکن زیرا در کارها روحیه ات را تضعیف می کنند. همچنین حریص را به مشاورت مگیر که با ستمگری، حرص را در نظرت زینت می دهد. پس همانا بخل و ترس و حرص، غرایز و تمایلات مختلفی اند که از بدگمانی به خدا سرچشمه می گیرند». در سفارشهای امیر مومنان علی(ع) بهترین مشاوران اشخاص امین و مجرب، خردمند و دور اندیش معرفی شده اند.(دلشاد تهرانی،1377،صص 251-247).
3- خصوصیات و معیارهای مکتبی
3-1مسئولیت در قبال جامعه
یکی از ویژگی های مدیران و زمامداران شایسته، توجه به کل جامعه و جهت گیری برای خدمت به جامعه می باشد. این ویژگی که همان  داشتن مسئولیت اجتماعی است، در کلام امیر المومنین بصورت زیر بیان گردیده است:« شما در پیشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا و شهرها و خانه ها و حیوانات هستید. خدا را اطاعت کنید و از فرمان خدا سر باز مدارید».
3-2 امتیاز ندادن به خویشان و اطرافیان
امیر مومنین علی(ع) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرموده اند:« همانا زمامدار را نزدیکان و خویشاوندانی است که به مال دیگران چشم دارند و به آن دراز دستی می کنند و در معامله کم انصافند پس وسایل تجاوزشان را از میان بردار تا رشته فسادشان بریده شود و دراز دستی شان کوتاه گردد. به هیچ یک از اطرافیان و خاصان و نزدیکان خود، زمینی به رسم تیول وامگذار و نباید که کسی از تو پاره زمینی طمع کند تا به همسایگان در سهم آب یا در عملی که بین او با همسایگان مشترک است، آنان را به بیگاری گیرد و به آنان زیان رساند و بار خویش بر دوش دیگران گذارد پس با این کارها، سود گوارا برای آنان باشد و سرزنش و گناه آن کار در این جهان و آن جهان گریبان گیر تو گردد».
3-3 پرهیز از استبداد و دیکتاتوری
خطرناکترین روحیه ای که مدیر در اثر ابتلا به خودپسندی و تکبر پیدا می کند روحیه  دیکتاتوری و استبداد اوست در چنین حالتی مدیر همه معیارهای حق و منطق و ملاک عدل و اخلاق را زیر پا می گذارد و برای کسب قدرت بیشتر و اعمال آن به هر عمل نادرست و ظالمانه ای دست می زند.
وظیفه مدیر ایجاد شرایطی است که افراد، داوطلبانه و آگاهانه از دستورات و قوانین پیروی کنند. زیرا انسان در برابر هرگونه ظلم و زور به طور آشکار یا پنهان، مقاومت می کند. زورگویی و استبداد از نشانه های ناتوانی است وبه تعبیری آنجا که منطق نباشد، از زور استفاده می شود.
امام علی(ع) می فرمایند:« مبادا بگویی، من نیرومندم، امر می کنم و دستوراتم اجرا می شود، زیرا این روش موجب فساد فکر، تضعیف دین و نزدیک شدن به انحراف است ».
امیر مومنین علی(ع) شخص مدیر را به توجه دائم به اینکه او خود زیر دست رده های بالاتر از خود است و مدیران بالاتر از او نیز در قلمرو فرمانروایی و حاکمیت الهی قرار دارند، دعوت می کند و به مالک می فرمایند پس« هر آینه تو بالاتر از آنهایی و ولی امر تو بالا تر از توست و خدا بالاتر از کسی است که تو را به مدیریت و فرماندهی و فرمانروایی گمارده است.»
4-3 تقوی
حضرت علی(ع) در نامه 12 نهج البلاغه فرموده اند:« از خدایی بترس که ناچار او را ملاقات خواهی کرد و سرانجام جز حاضر شدن در پیشگاه او نداری» (احمد خانی،1379،ص150).
تقوی یعنی حفظ و نگهداری نفس از آنچه به آن ضرر می رساند و معنای کاملش این نیست که از خدا بترسی بلکه به این معنا است که از خشم و عذاب خداوند،  خود را حفظ کنی و متقی به معنای « خود نگهدار و پرهیزگار» است. هر فردی برای پذیرفتن مسئولیت به دو گونه تقوی نیاز دارد و شرط پذیرش مسئولیت، داشتن این دو نوع تقوی است:
الف) تقوی شخصی(تقوی در امور شخصی)
ب) تقوی سیاسی(تقوی در امور اجتماعی سیاسی)

نتیجه گیری
کلام و سیره معصومین(ع) درس زندگی سعادتمند در این دنیا و رستگاری آخرت برای انسان است. همانطور که در معیارهای استخراج شده از نهج البلاغه مشاهده شد، معارف اهل بیت فقط به یک بعد انسان نمی پردازد و انسان را در تمام ابعاد وجودی رشد می دهد. بر این اساس می توان چنین نتیجه گیری نمود که در رویکرد اسلامی، نظامی جامع و همه جانبه در مقام تعریف ویژگی های مدیران مد نظر است که ابعاد درونی ساختاری و رفتاری را بصورت همزمان پوشش می دهد.

منابع ومآخذ:
1. اجرایی،عبدالستار(1380)، منشور علوی(ع) درفرمان به مالک اشتر نخعی، قم: دفتر نشر نوید اسلام.
2. احمد خانی،مسعود(1379)،الگوسازی رفتارباتوجه به نامه های حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته ی معارف اسلامی ومدیریت، تهران: دنشگاه امام صادق (ع).
3.خدمتی، ابو طالب ودیگران (1381)، مدیریت علوی،قم: پژوهشکده حوزه ودانشگاه.
4.خسروی،محمود(1378) ، ملاک های انتخاب وانتصاب نیروی انسانی  درمدیریت اسلامی با تاکید برنهج البلاغه، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته ی معارف اسلامی ومدیریت، تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
5.دلشاد تهرانی ،مصطفی(1377)، دولت آفتاب، اندیشه ی سیاسی وسیره حکومتی علی(ع)، تهران: خانه اندیشه جوان.
6.علی ابن ابیطالب(ع)، امام اول ،23سال قبل از هجرت ـ 40ق (1371 )، نهج البلاغه، ترجمه اسداله مبشری، تهران: دفتر نشرفرهنگ اسلامی، چاپ پنجم.
7.علی ابن ابیطالب(ع)،امام اول،23قبل ازهجرت ـ40ق (1382)،نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین(ع).
8..قوچان، محمود (1382)، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، شرح عهد نامه ی امیرالمومنین علی ابن ابیطالب(ع)،به مالک اشتر، تهران: مرکزآموزش مدیریت دولتی.
آفتاب، دوشنبه13 آبان1387،تبیین ویژگی های مدیران از دیدگاه حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه
9. سایت خبر ایرنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *