کارآفرینی يك دقيقه‌ای

نویسندگان: دکتر محموداحمد پور – صبا ابراهیمی
خلاصه كتاب:علی شاوردی

کار آفرینی چیست؟ خاستگاه واژه کارآفرینی کشور فرانسه است.این واژه از  واژه فرانسوی enterprendreکه به معنای متعهد شدن است گرفته شده است.در اوایل سده ی شانزدهم میلادی کسانی را که ماموریت نظامی را هدایت می کردند کارآفرین می خواندند.این واژه در ادبیات فارسی  ابتدا به معناهی کارفرما وسپس کاآفرین ترجمه شد.البته این ترجمه جامع,مانع ومفیدمعنای دقیق واژه نیست.
تعریف کارآفرینی
یکی از تعریف اشتباه ومصطلح که تاکنون برای واژه کارآفرینی ارائه شده است”ایجاد اشتغال” است.این اشتبه معنایی در بین بسیاری از مسئولان ,سیاست گذاران ,تخصیص دهندگان منابع نیز جا افتاده است.در حالیکه رسالت کارآفرینی با ایجائد کارواشتغال تفاوت دارد و حوزه وسیع تری را در بر میگیرد.در واقع کارآفرینی دو پیام مهم برای سیاست گذاران و مسئولان دارد واستراتژی های بکار گرفته شده واجرای کارآفرینی “اشتغال”و “رفاه” را ایجاد می کند.هنوز آشنایی لازم با مفهوم این واژه در جامعه ما وجود ندارد وکارآفرینی با مفاهیم دیگری از قبیل سرمایه گذار,سرمایه دار,کارخانه دار و…غیره تداخل پیدا می کند.از این رو به نظر میرسد تعریفی دقیق وجامع از واژه ی کارآفرینی ارائه گرددتا در طول مطالعه ی کتاب با مفهومی کاملا تعریف شده وقابل درک مواجه شوید.
دربین تعاریف ارائه شده توسط دانشمندان علم مدیریت,کارآفرینی فرایندی است که طی آن محصول یا خدمت جدید با نوآوری وخلاقیت به بازار ارائه شود واین کسب وکار مدام در حال رسد وترقی باشد
در نتیجه کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک وجدیدی را با سرمایه ی خود پایه گذاری کند.
به طور کلی وجه اشتراک تمامی تعریف های ارائه شده از سوی پیتر دراکر را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
1.کارآفرینان ارزش ها را تغیر می دهند وماهیت آن را دچار تحول می کنند
2.کارآفرینان برای فعالیت خود به سرمایه نیاز دارند.مخاطره پذیرند. اما هیچگاه سرمایه گذار نیستند.آنها مخاطره ای را می پذیرند که لازمه هر فعالیت اقتصادی است
3.کسانیکه بتوانند به درستی تصمیم گیری کنند می توانند کارآفرین باشند
4.کارآفرین تغییر را مغوله ای سالم وهنجار می دانند
5.کارآفرینی یک رفتار است نه یک صفت خاص در شخصیت افراد.
ویژگی های کارآفرینان
آنچه یک کارآفرین را از سایر افراد متمایز می سازد ,یک مشخصه خاص نیست.مجموع خصایص وویژگی ها در تعیین هویت یک کار آفرین وبروز نشانه های کارآفرینی موثر است.مجموع این نشانه هاست که سبب می  شود در عرف فرهنگ کارآفرینی به شخصی عنوان “کارآفرین” اطلاق شود
برخی از محققان ,کارآفرینان را از ابعاد گسترده تر ودیدگاه های جدیدتری مورد بررسی قرار داده اند ومشخصات زیر را درباره آنها ارائه  داده اند:
1- کار آفرینان  در صورت لزوم قوائد وقوانین را زیر پا می گذارند
2- آنها به فرهنگ تشکر وقدردانی از پرسنل واطرافیان خود اعتقاد دارند وآن را بکار می گیرند
3- نتیجه اعمال خود را به راحتی قبول می کنند
4- اعمال خود را با دیگران مقایسه می کنند
5- ظرفیت رویارویی  با ابهام در حل مسائل را در خود بوجود می آورند
6- مدام در حال جست وجو وکسب اطلاعات اند
7- رابطه آنان با پرسنل واطرافیان اغلب دوستانه وغیر رسمی است
8- افراد قاطعی اند
9- درآنها امید به موفقیت بیشتر از ترس از شکست است
10- تمایل به کنترل سهل گیر دارند تا سخت گیر
11- آنها پرورش دهنده افکار جدید خود و دیگرانند
12- در برابر موانع و مشکلات قاطعانه تلاش وپتکار از خود نشان می دهند
13- با حالتی جست وجوگر در حال یافتن فرصتهای جدیدند
14-با برنامه ریزی دقیق به طرف  هدف تعیین شده خود حرکت می کنند
کارآفرین کیست؟
کسانی که بتوانند به درستی تصمیم بگیرند می توانند کار آفرین باشند
کارآفرین کسی است که :
1-یک واحد تجاری جدید را تاسیس کند
2- مدیریت عمومی یک فعالیت تجاری یا تخصیص منابع آنرا به عهده بگیرد.
3- بتواند از کالا ,فرایند ,بازار , مواد اولیه  یا سازمان جدید بهره برداری تجاری کند
4- مخاطره ناشی از  زیان یا شکست بالقوه ی یک واحد تجاری  را که بطور  غیر متعارفی زیاد است,قبول کند
5-هدف او دستیابی به سطوح بالای رشد و سود آوری در یک واحد تجاری باشد
فصل اول
” فرصت
فرصت منبع نوآوری است این جمله ای است که بارها در محافل کارآفرینی
مطرح می شود وبسیاری از تئوری های اصلی آنان بر پایه این عقیده است که فرصت ونگاه فرصت گرایاتنه  به امور,زمینه ساز بسیاری از خلاقیت ه و نوآوری ها است. به همین دلیل نوع نگاه کارآفرینان به وقایع واشیاء اطراف به میزان قابل توجهی با دیگر اراد متفاوت است.کارآفرین هنگام برخورد با وقایع به این می اندیشد که از تین موضوعبه چه صورت میتوان استفاده کرد وبه نهایت سود رسید.کارآفرین در یک نگاه فرصت گرایانه به همه شرایط به عنوان یک عامل برای رسیدن به هدف می نگرد.در بسیاری مواقع  تنها کارآفرین است که میداند از یک موضوع چگونه استفاده کند.حتی در مواقعی که وقایع اطراف را پیش بینی می کند وخطر ناشی از نوسانات آن را به عهده می گیردودر فرایند تولید عامل سامان دهی ومسئول تصمیماتی از این قبیل : “چه تولید شود؟ چقدر تولید شود؟ و روش تولید چیست؟” است کارآفرین با تشخیص فرصت ها وجمع آوری منابع  مورد نیاز طراحی واجرای  نقشه ای  را به عهده می گیرد ونتایج بدست آمده را به موقع  وبا روشی معطف جمع آوری می کند.این در حالی است که زمان  او یکی از عناصر اصلی  ومهم تلقی می شود.او می داند که این طرح  تنها  در این زمان  نتیجه مطلوب را به دست می دهد.
دیروز زود است و  فردا دیر  ,همین امروز ,همین ساعت و همین لحظه!!!
پیتر دراکر: برای نوآوری موثر وهدفمند,کافی است موفقیت یا شکست پیش بینی نشده به یک فرصت تبدیل شود
پیتر دراکر : فرصت منبع نوآوری است
فصل دوم
” نگاه کار آفرینانه “
شاید عجیب به نظر برسد که کارآفرینان و افراد موفق در حوزه اقتصاد از افکار خاصی برخوردارند.آنها در مسیر رسیدن به اهداف کوتاه مدت خود  به نتایجی می رسند که نگرش آنها را به وقایع اطراف شکل می دهد  وآنها به نوعی از ایدئولژی مدیریتی دست می یابند  که دلیل موجه بسیاری از اعمال به ظاهر عجیب آنهاست . ممکن است اعمال عجیب وتعرف نشده ای ار آنان ببینید واز عهده  توجیه آنان بر نیایید وبا خود بیاندیشید که کارآفرینان کارهایی غیر طبیعی انجام می دهند ولی در واع پایه واساس کارهای آنان بر عقایدی است که بر اساس تجربه به  آن دست یافتند.نوع نگرش کارآفرینان  وعقاید پایه ای آنها سبب می شود مثبت نگر باشند ودر عین حال واقع گرا بیندیشند.نوع دوست باشند ولی بیش از هر کسی  برای خود احترام قائل شوند.به ماوراء اعتقاد داشته باشند  ولی برای کسب ثروت تلاش کنند هر حادثه ورویدادی را در جهان نتیجه اعمال خود انسانها بدانند که به شکلی دیگر به آنها رجوع کرده است.بنا براین به فکر دست یابی به خیر مطلق هستند ودر جهت رسیدن  به آن از نیکی به انسانها غافل نمی مانند وبا این حس خیرخواهی  خود را در معرض تمام نیکی ها قرار می دهند.آنها می دانند که قدرت و فیض,یک منبع لا یتناهی  که همه موجودات از تمام جهات به آن نیازمندند وموجودیت خود را از او مگیرند ولی برای رسیدن به هر موفقیت نهایت تلاش را ازخود نشان می دهند. آنها معتقدند که در دنیا هیچ خیر وشریبدون پاسخ نمی ماند.پس,از آسیب رساندن به دیگران حذر می کنند وطالب افاده فیض اند.در نظر کارآفرینان شکست در این جهان وجود ندارد
استون کوی : نگرش شما تعیین کننده مرتبت و وسعت نظر شما است
آمی تان : اگر نمیتوانید سرنوشت خود را تغییردهید,حداقل نگرش خود را تغییر دهید
فصل سوم
” ایده “
یکی از مسائلی که می توند یک کارآفرین راذوق زده کند وبه هیجان آورد رسیدن به یک فکر وایده جدید است. محصولی جدید ,راهی نو, طرحی تازه وکاری متفاوت میتواند در آن ایجاد انرژی کند  وآنها را برای رسیدن به نمونه عینی  یک ایده ذهنی برانگیزد . کارآفرینان معمولا برای آنحام کارها ی خود از ایده های نو کمک می گیرند. ممکن است این ایده وطرح جدیدزاییده ذهن خود کارآفرین باشد. در غیر اینصورت از ایده های کارکنان خود کمک می کیرند وبه استقال نظرهای بدیع آنان می رود.به بیان دیگر  مهارت ویژه یک کارآفرین  اولا توانایی شناسایی افرادی است که ایده های بکر وعملی را در ذهن دارند.ثانیا توانایی ایجاد فضایی مساعدبرای پرورش طرح های آنان است.بدین ترتیب سازمانی که با مدیریت یک فرد کارآفرین فعالیت می کند مرکزی برای رشد وپرورش استعدادها وایده های ناشناخته  است. ایده های که بعضا عجیب و مضحک به نظر می رسند.کارآفرینان بر روی همه این ایده ها  سرمایه فکری , زمانی ومالی می گذارند تا شکوفا شوند. حتی بسیاری از کارآفرینان بر این باورندکه یک ایده موفق آن است که در ابتدا اعجاب همگان را برانگیزد وحتی آنان را به خنده وا دارد
دکتر رابینز : با کارکردن بر روی ایده هایتان به آنها ارزش دهید
ویلیام برنباخ : یک ایده میتواند به خاک بخورد ویا به جادو تبدیل شود, این بستگی  به فردی دارد  که با آن برخورد کند

فصل چهارم
” نوآوری وخلاقیت “
متداول ترین برداشت از خلاقیت فکری نو ومتفاوت به وسیله فردی خلاق است.این فکر نوین یا راه حل ابتکاری,صرفا به دلیل غیرمعمول بودن آن نیست ,بلکه به این دلیل است که این ابتکار ازنظر دیگراننیز ارزشمند ومتناسب با موضوع است.بنابراین به نظر برخی از روانشناسان خلاقیت ترکیبی از قدرت ابتکار,انعطاف پذیری وحساسیت در برابررنظرهایی است کهفرد را قادر میسازد خارج از نتایجتفکر نامعقول به نتایج متفاوت ومولدیبیندیشد که حاصل آن رضایت خود او واحتمالا خوشنودی دیگران را در پی خواهد داشت.به بیانی دیگر خلاقیت یعنی توانایی خلق افکار جدید به طوریکه این فکر ممکن است به محصول یاخدمت جدید نیز منجر شود.خلاقیت در دایرة المعارفعلوم اجتماعی چنین تعریف شده : برخی آن را«توانایی هستی بخشیدن به پدیده ای جدید» تعریف کرده اندوعدهایی دیگرآنرانه بعنوان توانایی بلکه بعنوان «فرایندی روان شناختی یا فرایندهایی که ازطریق آنها محصولات جدید وارزشمند خلق می شوند» تعریف کرده اند.زمانی خلاقیت به عنوان یک خصیصه منحصر به فرد وذاتی در نظر گرفته می شدولی امروزه برخی مکاتب فکری معتقدند که خلاقیت قابل آموزش ویادگیری است.پس برای ارائه تعریفی دقیق از خلاقیت باید ابتداجایگاه نوآوری را مشخص نمود.نوآوری یعنی ارائه محصول ,فرایند وخدمات جدیدبه بازار اما خلاقیت نیرویی است که در پس نوآوری نهفته است.خلاقیت ارتباط بین تصور واندیشیدن ایده های نو وارائه محصول,فرایند وخدمات نوآورانه است.نوآوری وخلاقیت از اجزای لاینفک کارآفرینی اند وبه اعتقاد پیتر دراکروجود نوآوری در کارآفرینی به قدری ضروری است که می توان ادعا کرد کارآفرینی بدون آن وجودندارد وخلاقیت نیز بدون نوآوری نتیجه ای نخواهد داشت.
دکتر رابینز:خلاق کسی است که بینش دارد ,او آنجه را کسی تا به حال ندیده است  ونشنیده است می بیند ومی شنود
فصل پنجم
” توفیق طلبی”
نیاز به توفیق عبارت است از (تمایل به انجام کار در استانداردهای عالی جهت موفقیت در موقعیت های رقابتی)«مک کله لند» در تحقیق خود به این نتیجه رسید که نیاز به توفیق در افرادی که فعالیت اقتصادی خود را آغاز می کنند بالاتراست.این افراد می خواهند همواره ئدر کشمکش باشند  ودر راه رسیدن به اهداف قابل دسترس این افراد نسبت به عملکرد خود به بازخورد مکرر نیاز دارند.آنها ترجیح می دهند شخصا مسئولیت حل مشکلات ,تعیین اهداف ودستیابی به آنها را از طریق تلاش شخصی خود به عهده بگیرند.افرادی که نیاز به توفیق دارند دارای ویژگی های ذیل اند:
1-مسئولیت شخصی برای تصمیم گیری را ترجیح می دهند
2- مخاطره پذیری آنها متوسط است
3- به دریافت بازخورد از نتایج تصمیمات خود علاقه مندند
این حس در افرادی وجود دارد که در فعالیت های کارآفرینانه موفق اند.درواقع این نیاز افراد را تحریک می کند تا کارآفرین شوند.افرادی که انگیزه موفقیت دارند قمار باز نستند.آنان ترجیح میدهند به جای واگذاری نتیجه کار به شانس وتصادف شخصا مشکل خود را حل کنند.یکی از مشخصه های کسی که انگیزه موفقیت دارد این است که به کسب موفقیت شخصی بیشتربیشتر از پاداش های ناشی از موفقیت توجه نشان می دهد.او از حل یک مشکل بیشتر از تشویق شدن یا پولی که به دست می آورد به هیجان می آید.پول برای او به عنوان یک مقیاس عملکرد ارزش دارد نه وسیله ای برای کسب منزلت وتامین اقتصادی.این دسته از افراد غالبا در مشاغل فروشندگی ویا درمقام صاحبان ومدیران موسسات خصوصی دیده می شوند.
بیل گیتس: مهمترین گام برای رسیدن به خواسته ها« درست طلبیدن » است
فصل ششم
” خودباوری “
یکی دیگر از ویژگی های بارز کارآفرینان اعتماد به نفس است.آنها اعتقاد دارند که می توانند انتظاراتی را که مردم از آنها در محیط کار وخانه دارند برآورده کنند.به بیان دیگرآنها امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی که واقعیت دارد  در نظر می گیرند.هنگامیکه کر جدیدی به آنها پیشنهاد می شود,حتی اگز از توانایی خود اطمینان نداشته باشند اول آنرا قبول می کنند  وسپس به دنبال راه حل می گردند.کارآفرینان وقتی ندانند که به چه شکل می توانند کاری را انجام میدخند  برتوانایی خود متکی می شوند ومعیارهای بالایی را برای  انتظلراتی که از آنها می رود در نظر می گیرند.به همین دلیل  دیگران به آنها اعتماد می کنند و معمولا از آنها نظر می خواهند.همین حس خود باوری در کارآفرینان است که حس استقلال طلبی  وریسک پذیری  آنان  را تقویت میکند وتمام فعالیت های پر مخاطره آنان را پشتیبانی میکند.خود کارآفرین نسبت  به تواناییها واستعدادهای خود نگرش مثبتی دارد.او به قابلیت های خود کاملامعتقد است.این دیدگاه یعنی مثبت نگری ,باعث افزایش اعتماد به نفس در کارآفرین وهمکاران او می شود وهمدلی وصداقت وامید را در سازمان ایجاد می کند وباعث کاهش تنش استرس وتعارض می شود.به بیان دیگر «خودباوری یعنی  تمایل به اینکه خود رافردی  شایسته رودر رویی با کشمکش های اساسی زندگی ولایق شادی ها بدانیم».بنابراین خودباوری از دوبخش تشکیل شده است.اول کارآمدی شخصی که عبارت است از اعتماد به توانایی های خودبرای اندیشیدن ,یادگرفتن,انتخاب کردن ووعمل نمودن مناسب ودوم عزت نفس که اعتقاد داشتن به حق خویش برای شاد بودن است اعتقاد به اینکه دست یابی به اهداف,موفقیت,دوستی,احترام,عشق وانحام موفقیتآمیز امور در شأن ماست.
دکتر رابینز: گسترش فرهگ اعتماد به نفس ,به پدیده طبیعی پر ارزش دیگری خواهد انجامید که سادگی است
فصل هفتم
” ریسک پذیری “
ریسک یعنی احتمال هرچیزی به جز آن چیزی که انتظارش را داریم.تمایل به مخاطره پذیری یعنی پذیرش مخاطره های معتدل که می توانند از طریق تلاش های شخصی مهار شوند.در هر مخاطره یک عنصر اصلی به نام احتمال شکست در ایجاد آن نقش دارد.مخاطره هایی که کارآفرینان می پذیرند متفاوت است مثلا آنها با سرایه گذاری مخاطره مالی را میپدیرند وبا ترک شغل خود مخاطره شغلی را . عده ای کارآفرینان را عاشق مخاطره می دانند ,در حالیکه  واقعا چنینی نیست.کارآفرین شخصی میانه رو است که حساب شده مخاطره می کند. او لزوما به دنبال فعالیت پر مخاطره نیست بلکه مقدار متوسطی از مخاطره را که برای شروع فعالیت اقتصادی”معمولی”تلقی می شود,می پذیرد ودر این حد حاضر می شود پول ,امنیت,شهرت و موقعیت خود را به مخاطره بیاندازد.آنها هرگز قمار نمی کنندبلکه در اقدام به مخاطره بسیار حساب شده  وبا دقت عمل می کنند وتمام تلاش خود را به کار می بندند تا احتمالات را به نفع خود تغییر دهند.کارآفرین از جنب وجوش کارهای بزرگ لذت می برد. ولی هیچگاه دست به قمار نمی زند. او خود را درگیر ریسک های پایین نمی کند زیرا جنب وجوش کافی  ندارد واز ریسک های بالا نیز دوری می کنند زیرا احتمال موفقیت درآنها پایین است. بنابراین او خواهان کارهای بزرگی است که دست یافتنی باشد.به بیان دیگر کارآفرین از انحام کارهای دشوارراما واقع بینانه  با بکارگیری مهارت خوداحساس رسندی می کند.گستردگی کسب وکار سبب می شود مسائل وفرصتها نیزبیشتر وپیچیده تر شود.این رشد وتوسعه مسائل ایجاب می کند که شخص از تصمیم گیری نهراسد وتن به پذیرش ریسک دهد.شخص کارآفرین ریسک را قبول میکند و میداند که احتمال شکست نیز وجود دارد.
البرت هیو بارد: بزرگترین اشتباه انسان این است که از اشتباه کردن بترسد
فصل هشتم
“تجربه”
تعدادی از محققان گزارش داده اند که کارآفرینان معمولا در مورد کاری که به عهده می گیرند قبلا تجربه دوخته اند.تجربه کاری در فعالیت اقتصادیعامل مهمی در موفقیت است.این موضوع چندان هم شگفت آور نیست زیرا “کوپر”دریافت که حداقل  بیش از 97درصد شرکت های جدید که در زمینه هایی با فناوری بالا فعال هستند حداقل یکی از موسسان آن قبلا در همان صنعت کارکرده وتقریبا 85درصد شرکت های جدید دارای کالا یا خدمات اولیه بوده اند که در آنها از تجربه فنی قبلی موسسات استفاده شده است. از این رو اکثر کارآفرینان جدید دارای تجربه قبلی بوده اند.البته بحث تجربه کاری زمانی گسترده تر را نیز دربر می گیرد.به عبارتی دیگر آن گونه که ثابت شده است,اغلب کارآفرینان  وشخصیت های برجسته اقتصادی فعالیت اقتصادی خود را ازسنین پایین واغلب از دوران کودکی اغاز کرد اند.آهنا با روشهای خرید وفروش وارتباط با افراد مختلف با ویژگی های متفاوت آشنا شده اند وبه خوبی به اسرار موفقیت در کسب وکار واقف اند.شواهد کافی نشان می دهد صفات کارافرینی  در نتیجه آموزش دوران کودکی ,استقلال,اتکا به خود وقرار گرفتن در معرض ارزش های فرهنگی  مرتبط با کار وصنعت پرورانده می شود.والدین اینگونه افراد اغلب از فرزندانخود انتظار دارند  که میان سنین شش و هشت سالگی تا اندازه ای استقلال از خود نشان دهند,خود انتخاب کنند وکارهایی نظیر رفت وآمد در محله و مراقبت از خود در خانه و کوچه را بدون کمک  دیگران انجام دهند.به مرور زمان  این کودکان وارد فعالیت های اقتصادی می شوند وآداب معامله وفروش وبازار یابی را ازهمان ابتدا فرا میگیرند و بکار می برند.
بهترین کسب وکارهای دنیا نشان دهنده کارآیی و پختگی فرد موسس در کسب وکاراست
امام علی (ع): عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود
فصل نهم
” تلاش “
کار آفرین میداندکه هیچ تغییری بدون تلاش وپافشاری حاصل نمی شود وبه آسانی میسر نمی گردد.ااو معتقد است که نیروی ارداده می تواند  فکر را تحت فرمان و تسلط خود قرار دهد.
برای تمرز به کمی تمرین نیازمندیم.تلاش همواره  با اراده کارآفرین توام است واو به این باور رسیده است  که قطه مشترک تمام موفقیت ها تلاش وپشتکار است واستعداهای بزرگ بدون مقاومت  و ایستادگی در راه رسیدن به آن  نافرجام می ماند. پس برای رسیدن به آمال وایده ها  به جز قریحه و استعداد عامل تعیین کننده دیگری نیز مورد نیاز است وآن ایستادگی در راه هدف است. اگر شخصی اراده کند خواهد دید که موانع یک به یک از پیش پایش برداشته می شوند واهدافی که ابتدا دست نیافتنی جلوه می کرد در دسترس قرار خواهد گرفت. رمز کاردر این است که هدف پیوسته  در مقابل چشم آدمی مجسم باشد وفرصتی به دلیل ضعف اراده از دست  از دست داده نشود. افرادی که اراده بالا یی دارند  این ویژگی ها را دارند:اعتماد به نفس,اعتقاد به کنترل سرنوشت خود, اعتقاد به اینکه موفقیت بیشتر حصل تلاش بیشتر است.« پشت کار خصیصه ای بزرگ در انسان است.این خصیصه در همه انسانها نهفته است.در کودکی هنگامیکه را ه رفتن را می آموختیم ازخود پشت کار نشان می دادیم بارها وبارها به زمین می خوردیم  ولی دوباره بلند می دیم و دوباره می کوشیدیم تا اینکه موفق شدیم. ما بیشتر پیشرفت های خود را مدیون  تلاشمان هستیم.هیچ چیزدر این دنیا پشت کار را نمیگیرد,حتی استعداد.زیرا دنیا پر از آدم های با استعداد ناموفق است حتی تحصیلات هم جای تلاش را نمی گیرد.آدم های تحصیل کرده ی ناکارآمد زیادند.پشت کار وتصمیم ,قدرت اصلی رسیدن به موفقیت هستند»
هلن کلر:به هر کااری که اراده کنیم تواناییم,اگر آنگونه که سزاوار است پیگیرآن باشیم
فصل دهم
” شکست “
هدف یک کارآفرین این است که در زندگی فردی موثر باشند وتنها شخصی می تواند همواره پیشرفت کند که زندگی خود رابه وسیله  قوانین خود محدود نکند.اگر همواره احساس بدی نسبت به خود واعمال خود داشته باشیم.پیشرفت برای مابسیار سخت خواهد بود.باید کاری کنیم که احساس بد داشتن بسیار سخت ونامطلوب به نظر برسد ودستیابی به احساس خوب بسیار راحت وآسان باشد.یرای این کار ابتدا باید بدانیم که ما چه تعبیری از شکستیا عدم موفقیت داریم.کارآفرینان  همییشه شیوه های گونانی  برای ارزیابی کارهای خود دارند.برخی برای موفقیت خودحدودی قائل اند ولی برای یک فرد کارآفرین شکست وجود خارجی ندارد.شکست یا موفقیت امری نسبی است که تنها  خود فرد می تواند تعین کند که فردی موفق یا ناموفق است.بسیاری از افراد به نظر ما افرادی فوق العاده موفق به نظر می رسد. در حالیکه در گفت وگو با خود آنان به این نتیجه می رسیم که آنان نام شرایط خود را موفقیتنمی گذارند.تعریف آنان از موفقیت با آنجه در ذهن ما می گذرد متفاوت است عکس این موضوع نیز صادق. معمولا فردی را که به مرز سقوط اقتصادی رسیده است,در جامعه کاری  واقتصادی  فردی مطرود به حساب می آید,فردی شکست خورده به حساب می آید ولی گاهی این گونه افراد این وضعیت را شکست نمی نامند.آنها معتقدند این اوضاع موقتی و راهی برای عبور ورسیدن به موفقیت است.آنان از این شرایط شرایط کافی برای دستیابی به اهداف خود رادربر میگیرند.بنابراین شماهم  با ما هم داستان خواهیدبود که نوع تعریف ما از شکست است که ما را وادار میکند  آن را قبول کنیم یا رد کنیم.یک کارآفرین معتقد است باید روش های رویارویی با شکست را نیز فرابگیرد.بهقول معروف تنها یاد گرفتن سوار شدن به اسب مهم نیست مهم این است که یاد بگیریم  چگونه از اسب می افتیم .همین اعتقاد به احتمال شکست  کهوقوع آن را طبیعی جلوه می دهد و هراس مارا از رویارویی با آن از بین می برد
رومن رولان : شکست باید انرژی خفته ما را بیدار کند
فصل یازدهم
” مدیریت “
اولین واصلی ترین مشخصه یک کارآفرین,استقلال طلبی اوست او از محیط کاری خود ناراضی است وبا تجربه ای که در همان جا اندوخته است,به تاسیس شرکت یا راه اندازی  کسب وکار دیگری دست می زند که بی ارتباط بافعالیت قبلی او نیست. در نتیجه مدیریت وسرپرستی  کسب وکار جدید به عهده خود کارآفرین است. راه کارهای مدیریتی  که کارآفرینان پس از استقلال از محیط کاری قبلی خود در نظر می گیرند ,معمولا از مدیران شرکت های دیگر متمایز است . یک مدیریت  کارآفرینانه  ویژگی هایی دارد که در یک شرکت با بروکراسی امروزه تعریف شده نیست. نگاه یک مدیر کارآفرین به کارکنان وشرکت نیز با نگاه سایر مدیران بسیار متفاوت است.او آنها را با توجه با توجه به افکار واندیشه های بکر وکارآمدی که دارند همانند معدن استخراج نشده ای م بیند  که باید راهی برای دستیابی  به گنجینه  وجودی هر کدام از آنها بیابد. این گونه است که در یک کسب وکار کارآفرینانه  ارزش یک انسان  به درستی حفظ می شود  و زمینه شکوفایی استعدادها ی او فراهم می گردد. بیشتر کارآفرینان ساعات زیادی  از روز را کار می کنند  اما رضایت خاطر آنان زمانی فراهم می شود که با وجود محدودیت ها ی اقتصادی ومحیطی,خود تصمیم می گیرند وکارها را به شیوه خود انجام می دهند.طبق برنامه عمل می کنند وسودی را که خود ایجاد کرده اند برداشت می کند.به طورکلی مدیریت کارآفرینانه ناشی از دست یابی فرد به نوعی بصیرت در مورد انسانها ,شرایط ومسائل اطراف است. نوعی نگرش که او را به مدیریت تمامی این عوامل برای رسدن به هدف خاص که همانا تولید وخدمت است سوق میدهند.مطمئنا در برخورد با مدیر کارآفرین تفاوت های بارزی را میان او وسایر مدیران غیر کارآفرین می توان یافت.
پیتر دراکر: یک مدیر خوب کسی است که کاری بکند تا آدم ها ی معمولی دست آوردهای فوق العاده داشته باشند.
فصل دوازدهم
“دانش”
توانایی در گرو دانایی است.به زبان امروزی تر اگر می خواهی به موفقیت دست یابس,باید اطلاعات لازم را داشته باشیاین همان راه حلی است که گذشتگان ما سالها پیش دست به آن دست یافته اند.زندگی در عصر اطلاعات ایجاب می کند ک هاولا دانش لازم برای راه اندازی یک کسب وکار را به دست آوریم.ثانیادانش خود را مدام با دانش روز دنیا تطبیق بدهیم و به آن گره بزنیم ولی به آن پای بند نباشیم زیرا می دانیم آنچه دانش فردا به ما می آموزد دانش دیروز نیاموخته است.پس رسدن به اطلاعات روز  در گرو نسبی وقابل تغییر دانستن استاطلاعات دیروز است.البته کسب دانش لزوما تحصیلات دانشگاهی را ایجاب نمی کند. نمی توان تاثیر تحصیلات دانشگاهی  را در موفقیت فرد انکار کرد ولی بارها با نمونه هایی از کارآفرینان برخورد کرده ایم  که نه تنها از تحصیلات  آکادمیم بی بهره بوده اند بلکه حتی سواد خواندن ونوشتن را هم ندارند ولی در زمینه کسب و کار خود اطلاعات زیادی داشته اند. از همین روست که یک فرد کارآفرین دائما در حال کسب اطلاعات است
کنجکاوی و جتجوی دائم برای دانستن و فهمیدن  انرژی نهفته در وجود اوت که از طریق بانک های مختف اطلاعاتی  به آن جواب مثبت داده شده است. یک فرد کارآفرین  کتاب هایی متنوعی مطالعه می کند  وفیلم هایی با مضامین گوناگون تماشا می کند  روزنامه ,اینترنت ,تجربیات دیگران  و هرروش دیگری راه هایی است که برای  دست یبی به اطلاعات از آن استفاد همی کند.اطلاعاتی که ممکن است تا آخر عمر نیز مجبور به استفاده از آن نشود .ولی می داند می تواند آنرا به افرادی  که به آن نیاز دارند منتقل کند. بنابراین خصیصه یک کارآفرین تنها جذب اطلاعات نیست بلک هانتقال دانش و اطلاعاتی  که با مشقت بسیار به دست آمده ,می تواند برای او بسیار ارضاء کننده باشد.
رسول اکرم: دانش را فرگیرید حتی اگر در چین باشد
فصل سیزدهم
” تغییر”
قابلیت تغییر وانعطاف  پذیری  یعنی استعداد تولید ایده ها  و روش های بسیار گوناگون وجدید. پیتر دراکر معتقد است که « همه ما باید بپذیریم  که تحول و دگرگونی گریز نا پذیر است. تغییر مانند  مرگ ومالیات است  که ما فقط می توانیم  آن را عقب بیاندازیم » دگرگونی پذیرش گسترده ندارد  ولی در دوران خیزش ها ی بزرگ آنگونه که اکنون  زندگی ما دچار آن است ,دگرگونی  حالتی به هنجار به خود گرفته است . بدون تردید این پدیده درد آور و پر خطر است  ونیاز به کار سخت و طاقت فرسا دارد . از طرفی اگر سازمانی  مدیریت بر دگرگونی راپیش نگیرد,ماندگار نخواهد بود. در ددوران دگرگونی های پرشتاب ساختاری  تنها سازمانهایی به ساحل نجات می رسند  که رهبری دگرگونی را پیشه بگیرند. پیشتازان دگرگونی  خود در پی این پدیده می گردند  وی دانند  که چگونه دگرگو نی های بیرون سازمانی  و درون سازمانی  را به فرصت های سودمند تبدیل کنند.نخستین گام برای مدیریت دگرگونی به فراموشی سپردن دیروز ست.در این گام منابع را از مصرف در راهی که دیگر کارکرد ندارد,برمی داریم.به راستی که نمی توان به فردا رسید مگر اینکه دیروز را قربانی کنیم.بنابراین اولین سیاست دگرگونی سازی گزینش« دل کندن سازمان یافته » در سراسر کسب وکار است.

وسلام علیکم و رحمة الله
خلاصه كتاب:علی شاوردی

www.karafariny.com
انتشــارات :محـــراب قلـــم
قیمت:    2400
شابک:  964-323-283-2
تیراژ: 3300نسخه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *