نویسنده: آنتونی وستون
خلاصه كتاب: علي اكبر ايزانلو
مترجم : کاوه بویری
فصل اول: خلاقیت چیست؟
خلایت توانایی افکندن نو.ری تازه بر یک موقعیت، یک چالش یا یک مسئله است تا بدین وسیله امکان های جدیدی ایجاد شود که پیش از این آشکار نبوده اند. خلاقیت هنر گسترش امکان است؛ هنر یافتن فرصتی دور از انتظار برای پاسخ به مسائلی که از نظر بقیه کاملا لاینحل به نظر می رسند. توانایی فکر کردن «بیرون از جعبه» است وقتی بقیه اصلا نمی دانند که درون جعبه هستیم، خلاقیت در این معنا مهارتی است که باید مشتاقانه یاد گرفت.
افراد خلاق معتقدند: آن ها در مقابل امور «معین» و (به ظاهر) «معلوم» متوقف نمی شوند؛ تخیلی قوی دارند، عادت کرده اند به شیوه های باز و انتعطاف پذیر فکر کنند و ذهنشان را دو قدم از اشیاء در شکل موجو.دشان جلوتر نگه دارند.
آن ها مبتکرند: آگاهانه به چیزهای جدید و راه های جدید فکر کردن را در سر می پرورانند.
افراد خلاق منضبط و پیگیرند. خلاقیت همان طور که خواهیم دید نوع خاصی از بازیگوشی را می طلبد اما وادادن نیست و خلاقیت کار می طلبد. از ادیسون نقل شده است که الهام فقط یک درصد نبوغ را تشکیل می دهد و 99 درصد بقیه، عرق جبین ریختن است. شاید او کمی مبالغه کرده باشد. من می گویم 20 درصد الهام و 80 درصد عرق ریختن؛ اما همین هم کم عرقی نیست.
خلاقیت با نشان دادن دنیا آن طور که ممکن است باشد، چشم انداز کاملا جدیدی از دنیا آن طور که هست به ما نشان می دهد. هدف نقد در نهایت، سازنده بودن است: اینکه تفاو.تی را موجب شود. قسمت خلاقانه ی آن، به خصوص در همین جاست- این قابلیت که بتوان سه یا ده ایده ی جدید ایجاد کرد و مسائلی را که گیر کرده انمد از گیر در آورد بزرگترین نقش نقد است.
اندیش ی انتقادی می تواند نیاز به ایده های جدید را به ما نشان دهد، آن ها را پالایش دهد و تشریع کند. اما اندیشه ی انتقادی بدون خلاقیت فقط روی یک پا راه می رود.
فرصت های بروز خلاقیت در همه چیز از کوچکترین دردسرهای روزانه تا عالم کسب و کار و بزرگترین موضوعات اجتماعی، وجود دارند. امکانات غیر منتظره و حتی فوق العاه ای را می تو.ان برسی کرد به شرط آن که دنبال آنها بگردی.
نوید خلاقیت: در ایستگاه اتوبوس
مبتنی است تاریک و طوفانی، در ماشین اسپرت دو نفری ات مشغول رانندگی هستی. به ایستگاه اتوبوس می رسی. سه نفر در ایستگاه به انتظار نشسته اند.یکی غریبه ای است که دارد از درد حمله ی قلبی به خود می پیچد؛ دیگری دوستی است قدیمی که یک بار جانت را نجات داده است؛ و نفر سوم، باور کنی یا نه، مرد یا زن رویای توست. کدامیک را سوار می کنی؟
ظاهرا این معمای ساده در یک امتحان گزینش واقعی به عنوان آزمون خلاقیت مورد استفاده قرار گرفت. غریبه را هرچه سریعتر باید به بیمارستان رساند، از طرف دیگر، زندگی ات را مدیون دوست قدیمی ات هستی ؛ و دست آخر، مرد یا زن رویاهایت و این احتمال که اگر از او بگذری شاید دیگر هرگز او را نبینی و ماشین: فقط برای یک نفر جا دارد.
ماجرا از این قرار است که داوطلب برنده ی آن شغل، از بین 300 نفر، لحظه ای تردید به خود را نداد که این جواب را بدهد: «کلید ماشین را به دوست قدیمی ام می دهم تا آن غریبه را به بیمارستان ببرد و بعد با زن رویاهایم منتظر اتوبوس می مانم.
دو درس در این داستان وجود دارد. یکم که سخت نیست یاد بگیریم «که خارج از چارچوب فکر کنیم» هر چه باشد، دوم حتی اوضاعی که »مخمصه» ای تمام عیار به نظر می رسد، امکان های غیر منتظره ای دارد.
فصل دوم: شروع کنیم
که شامل نیروی عادت – نیاز به روش – دعوت به تداعی های نامتعارف می باشد که برای هر یک توضیحی مختصرا داده می شود.
نیروی عادت: در واکنش به اعتیاد ناشی از مصرف بی رویه ی مورفین در گذشته ، پزشکان به اجتناب از تجویز این ارو عادت کرده اند که غریزه ی رشد خانوااده ها و پزشکان می ترسیدند که مورفین اعتیادآور باشد و دارویی مخدر است هر چند امروزه منابع بسیاری گزارش می دهند که الزاما اعتیاد آور نیست.
نیاز به روش: ما برای شکستن «گرایش» یا «فکر کردن بیرون از جعبه» به روش نیاز دارمی . کافی نیست که فقط به کسی بگوییم «خلاق باش!» یا «جعبه ی عادت ها را بشکن!» بدون راهنمایی بیشتر، یکی دو قدم دور و بر همان دایره های قدیمی می رویم و از جایی نزدیک همان جای قبلی سر در می آوریم.
دعوت به تداعی های نامتعارف: یک روش برای فکر کردن خارج از جعبه را معرفی می کند، با بررسی همین یک روش، احساس خوشایندی در تو ایجاد می شود – حس خوبی نسبت به اینکه چطور آن را بکار بگیری و تو چه کمکی ممکن است بکند.
روش آن است که یک «متن» را کاملا تصادفی انتخاب کن بعد از خودت بپرس وقتی که آن را کنار مسئله یا سوالت می گذاری، چه تداعی ها یا ایده هایی را در ذهنت بیدار می کند.
فعلا کافی است، تقریبا کافی است.
چند راهنمایی سریع و یادآوری برای تداعی آزاد و به سوال یک روش خلاقیت می باشد عبارت است از :
1- پیش داوری ممنوع! یعنی اینطور اظهار نظر نکن که یک تصویر تصادفی یا کلمه ی تصادفی هیچ تداعی آزاد مفیدی به ذهن نمی آورد مگر آنکه اول آن را امتحان کرده باشی.
2- هر تداعی نا آشنا یا مسخره یا حتی تداعی تابد را هم جدی بگیر. آن ها هم می توانند چیزی القا کنند.
3- به این کار ادامه بده. مطالعه نشان می دهد که معمولا اگر از فکر پراکنی ها بخواهند که بیشترین ایده ها را بدهند، بهترین ایده ها را عرضه می کنند.
یک نکته: راه حل شیمی دان مبتکر آلمانی آگوست ککوته را برای حل مسئله ی مولکول بنزین که راحت در مدل زنجیره ای ساختار مولکو.لی پای نمی گرفت. ککوله هفت سالی بود که با این مسئله کلنجار می رفت. یک روز مقابل شومینه خوابید و در خواب مارهایی را دید که دم یکدیگر را گاز می گیرند. وقتی از خواب بیدار شد فهمید که مولکو.ل بنزین ممکن است یک شکل زنجیره ای خطی نباشد بلکه یک حلقه باشد و مسئله ی بغرنج حل شد. با این همه، اگر او با عصبانیت از خواب بیدار شده بود و به خودش گفته بود «بگذار این فکر احمقانه ی مارهایی را که دم یکدیگر را گاز گرفته اند از سرم بیرون کنم و برگردم سر مسئله!» شاید هیچ وقت نمی توانست آن را حل کند.
فصل سوم: گزینه هایت را چند برابر کن
منظور از گزینه هایت را چند برابر کن یعنی 1- تفاوت ها و شباهت را پیدا کردن 2- اعتراف کردن 3- اشاره ها را گرفتن 4- به سرعت نور فکر کردن 5- به هم ریختن و جفت و جور کردن
غراق کردن: تداعی نا متقارن یک راه و تنها یک راه برای ایجاد محرک هایی بدون نقشه ی قبلی است. راه های دیگری هم هست. باز هم می گوییم هدف این نیست که بلافاصله یک ایده ی به درد بخور ایجاد کنی، بلکه هدف باز کردن «جعبه» است ایجاد امکانات جدید. یک راه فوق العاده همین اغراق کردن است، یعنی یک جنبه از مسئله را بگیری و تا جایی که ممکن است به آن شاخ و برگ بدهی کاربرد دیگری از اغراق چیزی ست که دوبونو به آن می گوید روش «وسط غیر ممکن» . او می گوید یک راه حل بی نقص هر چند غیر واقعی ، برای مسئله ات تصور کن ، بعد از آنجا برگرد و به یک راه حل واقعی برس. اولین گام خیالی ات راه حل بی نقص هر چند غیر واقعی، برای مسئله است تصور کن. بعد از آنجا برگرد و به یک راه حل واقعی برس. اولین گام خیالی ات را واقعا بزرگ بردار. بهتر است که بعدا آن را تعدیل کنی تا اینکه یک ایده ی نیمه کاره ی ناقص را به سمت چیزی بزرگ تر بکشانی.
به صرعت نور فکر کن
آلبرت انیشتین زندگی حرفه ای را به عنوان کارمندی در اداره ی ثبت اختراعات در سوئیس شروع کرد و در عین حال با یک شغل ؟؟؟ پیش پا افتاده کسری هایش را جبران می کرد. (از قرار معلوم، حتی در درس ریاضی اش افتاد).
او در وقت فراغت و بی هیچ تجهیزاتی به فیزیک می پرداخت. چیزی که داشت تخیل بود. بینش عمیق او نتیجه ی قدرت اغراق ریشه ای او بود. سرعت نور بسیار بالاتر از سرعتی است که کسی تا به حال با آن سفر کرده باشد یا حتی شاید
بعدها بتواند سفر کند. آزمایش انیشتین دقیقا یک « » بود، اما این آزمایش فکری به او امکان داد چیزی را ببیند که ما، در حالی که با اشیاء در دنیای معمولی سر و کار داشتیم، نمی توانستیم ببینیم (او قادر به درک این مسئله شد که زمان بسته بهس رعت نسبی، متفاوت گذر می کند) انیشتین از تخیلی فعال برخوردار بود که انقلابی در فیزیک را باعث شد و دنیای ما را دگرگون کرد.
راههایی برای چند برابر کردن انتخاب ها
1- تداعی نا متعارف کلمه ها – تصویر – متن ها یا هر چیز تصادفی دیگر را به عنوان محرک ها بکار بردن و پیشروی را از آنجا سر شروع کردن.
2- برو تو دل جمع و از دور و برت پرس و جو کن فکر پراکنی کن.
3- مقابله و مقایسه کن. کشف کن با همان مسئله در جاهای دیگر و در وقت های دیگر چکار می کنند.
4- اغراق کن. از راه حل های «بی نقص» کوتاه استفاده کن.
5- جفت و جور کن: ترکیب ها و قیاس های غیر منتظره را امتحان کن.
فصل چهارم: بنای پیروزی هایت را بگذار
راه های پیشنهادی گسترش و عمیق کردن ایده ها
1- چالش های عملی برای پیاده کردن ایده ات را در نظر بگیر. برای بر طرف کردن مسائل باید ایده هایت را گسترش بدهی از خودت بپرس که مشکلات و مخالفت ها کجا ممکن است سر برآورند.
2- ایده ی اولیه را با مشخص تر کردن آن بهبود ببخش. اصطلاحات کلیدی را با شفافیت تمام توضیح بده و راه هایی پیدا کن که ایده ات را به موقع به اجرا بگذاری. بصورتی که خلاقانه آن را برای موقعیتی مشخص به کار ببر.
3- از خودت بپرس با ایده یا پیشنهادت بعد از این کار کجا می روی؟ برای مثال از ایده ی کاغذهای خوراکی شروع کنیم؛ مزه ی آن ها چطور خواهد بود؟
4- به نخستین شکاف خلاقانه ات در مورد همان مسئله قناعت نکن و به آن اضافه کن.
5- به اولین شکاف خلاقانه ات ایده های خلاقانه ی جدیدی در مورد یک مسئله متفاوت اضافه کن.
6- راه حل خلاقانه ات را به مسائل مشابه دیگر بسط بده. بری نیل باف و یان ایرز به این می گویند «راه حل هایی در جست و جوی مسائل».
فصل پنجم: شکل دهی مجدد به مسائل
شکل دهی مجدد به مسائل شامل تفکر جانبی و امکان یابی – پیش گیری را امتحان کردن
تفکر جانبی: تعبیر را در همه ی جوانب می تو.ان تصور کرد، همه چیز را می توان مورد پرسش قرار داد و گسترده تر این چیزی است که دو بونو به آن می گوید «تفکر جانبی».
پیشگیری را امتحان کن: همه متفق القولند که بهتر است سالم باشی تا اینکه منتظر بمانی مریض شوی و بعد به اجبار سعی کنی با بیماری ات کنار بیایی، ما معمولا بر اساس این اتفاق نظر عمل نمی کنیم اما آن را می دانیم.
ضرب المثل هایی که عامه ی مردم بازتاب پیدا کرده است. «یه مثقال پیشگیری می ارزه به یه من درمان» «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد» در مورد پیشگیری می باشند.
راه هایی برای چهارچوب بندی مجدد مسائل
این بخش با ارائه چند روش، از شما می خواهد تا به خو.د مسائل نه آنطور که معمولا طرح می شوند، مجددا فکر کنیم. چطور می شود آن ها را مججدا تعریف کرد؟ علت آن ها کدامند؟ آیا اصلا آن ها ضرورتا مسئله اند؟
1- بصورت جانبی فکر کن. تمام جنبه های دور از ذهن مسئله را بخاطر بیاور. رویکردهای جایگزین را بررسی کن.
2- موقعیت ها را در درون خود مسئله پیدا کن «لیمو از زندگی، لیموناد از تو!»
3- پیش گیری از وقوع مسئله را امتحان کن، چطور می شود پیش از سر بر آوردن، ترتیب آن را داد؟
فصل ششم: خلاقیت تمام وقت
چند نکته:
هیچ اجباری وجود ندارد دنیا در شکل کنونی اش باقی بماند و به همه چیز می توان دوباره اندیشید و تغییر داد و سعی کن همه چیز را آن طور که ممنک است باشد هم مجسم کنی نه فقط آن طور که هست.
2- تفکر خلاقانه واقعا همین سلامتی است ، برای مغزت خوب است. نکته ی کلیدی این است – تقریبا همه آن ها (مقایسه سنین جوانی و پیری) با تمرین ذهنی بیشتر کمتر کاهش پیدا می کند، گردش آن بهتر است، سلول های جدیدی سر بر می آورند. کافی نیست که فقط از نظر بدنی فعال باشیم. باید حسابی فکر را هم به کار بیندازی.
3- خلاقیت در عین حال یک خدمت اجتماعی است.
خلاقیت اجتماعی: مقتضیات همیشگی خود را دارد. خلاقیت را تا می توانی به پرده پوشی، آشکارتر، و وسوسه انگیز تر انجام بده . با مردم حرف بزن : خانواده، دوستان، دانش پژوهان یا معلم ها و …
خلاقیت برای دنیای بهتر
خلاقیت رادیکال امکان تغییر دادن دنیا را به ما نشان می دهد. خلاقیت رادیکال را می توان مثل خلاقیت روز مره عملی کرد، اما فکر کردن در مقیاس بسیار وسیع تری را مهیا می کند و از بی برنامه ترین و آرمان گرایانه ترین امیدها پا پس نمی کشد.
خلاقیت روز مره
خلاقیت کار آمدی مدیریت فکر کتابی از ادوارد دوبوئو
چنین تصور می شود که خلاقیت به دنیای «هنر» تعلق دارد و استعداد هنرمند را می طلبد، اما چنین دیدگاهی چنان کهنه و قدیمی است که گویی به قرون وسطا تعلق دارد. با این حال در همه ی زمینه ها گروه رو به افزایش از افراد فکور وجود دارد که به این نتیجه رسیده اند که آینده نیازمند تفکر بهتر است و همین تفکر بهتر نیز به خلاقیت و نوآوری نیاز دارد.
در برئو در نگارش خلاقیت کار آمد مدیریت فکر سه هدف را به دنبال می کند.
1- درک چیپس خلاقیت و منطق آن
2- به کارگیری خواست و اراده در انجام دادن امور و کارهای خلاق
3- بهت گیری از تکنیک های و روش های خاص تفکر خلاق
در واقع درون مایه ی کار دوبونو تفکر به عنوان یک مهارت و نیز اراته تکنیک ها و روش هایی است که هم ساده و عملی اند و هم کار امد و توانبخش.
آموزش محبت آمیز کودکان تتا بی از دکتر مارشال روزنبرگ
من به آموزش هایی علاقه مندم که انگیزه آن ها احترام به زندگی وسیله به یادگیری مهارت ها باشد تا بر اساس این آموزش ها مطالب جدیدی بیاموزیم که ما را برای بیشتر سهیم شدن در سلامت زندگی خود و دیگران کمک کنند.
با دیدن یادگیری هایی که از روی اجبار باشد، ناراحت می شوم چرا که اعتقاد دارم یادگیری بسیار ارزشمندتر از آن است که بوسیله یکی از روش های اجباری (ترس تنبیه یا بخاطر سیل به پاداش هایی در قالب نمره، یا برای فرار از احساس گناه یا شرمی با ضرورت، یادگیری بر انگیخته شود . مطالعه درباره ی مردمی که قادرند بر دیگران تاثیر بگذارند و آ« ها را تشویق به یادگیری کنند یکی از یافته های من در نتیجه ی مطالعه در چنین افرادی، این بود که آن ها با زبانی با مردم سخن می گویند که کمکشان می کند تا یادگیری شان نشأت گرفته از احترام به زندگی باشد.
خلایت توانایی افکندن نو.ری تازه بر یک موقعیت، یک چالش یا یک مسئله است تا بدین وسیله امکان های جدیدی ایجاد شود که پیش از این آشکار نبوده اند. خلاقیت هنر گسترش امکان است؛ هنر یافتن فرصتی دور از انتظار برای پاسخ به مسائلی که از نظر بقیه کاملا لاینحل به نظر می رسند. توانایی فکر کردن «بیرون از جعبه» است وقتی بقیه اصلا نمی دانند که درون جعبه هستیم، خلاقیت در این معنا مهارتی است که باید مشتاقانه یاد گرفت.
افراد خلاق معتقدند: آن ها در مقابل امور «معین» و (به ظاهر) «معلوم» متوقف نمی شوند؛ تخیلی قوی دارند، عادت کرده اند به شیوه های باز و انتعطاف پذیر فکر کنند و ذهنشان را دو قدم از اشیاء در شکل موجو.دشان جلوتر نگه دارند.
آن ها مبتکرند: آگاهانه به چیزهای جدید و راه های جدید فکر کردن را در سر می پرورانند.
افراد خلاق منضبط و پیگیرند. خلاقیت همان طور که خواهیم دید نوع خاصی از بازیگوشی را می طلبد اما وادادن نیست و خلاقیت کار می طلبد. از ادیسون نقل شده است که الهام فقط یک درصد نبوغ را تشکیل می دهد و 99 درصد بقیه، عرق جبین ریختن است. شاید او کمی مبالغه کرده باشد. من می گویم 20 درصد الهام و 80 درصد عرق ریختن؛ اما همین هم کم عرقی نیست.
خلاقیت با نشان دادن دنیا آن طور که ممکن است باشد، چشم انداز کاملا جدیدی از دنیا آن طور که هست به ما نشان می دهد. هدف نقد در نهایت، سازنده بودن است: اینکه تفاو.تی را موجب شود. قسمت خلاقانه ی آن، به خصوص در همین جاست- این قابلیت که بتوان سه یا ده ایده ی جدید ایجاد کرد و مسائلی را که گیر کرده انمد از گیر در آورد بزرگترین نقش نقد است.
اندیش ی انتقادی می تواند نیاز به ایده های جدید را به ما نشان دهد، آن ها را پالایش دهد و تشریع کند. اما اندیشه ی انتقادی بدون خلاقیت فقط روی یک پا راه می رود.
فرصت های بروز خلاقیت در همه چیز از کوچکترین دردسرهای روزانه تا عالم کسب و کار و بزرگترین موضوعات اجتماعی، وجود دارند. امکانات غیر منتظره و حتی فوق العاه ای را می تو.ان برسی کرد به شرط آن که دنبال آنها بگردی.
نوید خلاقیت: در ایستگاه اتوبوس
مبتنی است تاریک و طوفانی، در ماشین اسپرت دو نفری ات مشغول رانندگی هستی. به ایستگاه اتوبوس می رسی. سه نفر در ایستگاه به انتظار نشسته اند.یکی غریبه ای است که دارد از درد حمله ی قلبی به خود می پیچد؛ دیگری دوستی است قدیمی که یک بار جانت را نجات داده است؛ و نفر سوم، باور کنی یا نه، مرد یا زن رویای توست. کدامیک را سوار می کنی؟
ظاهرا این معمای ساده در یک امتحان گزینش واقعی به عنوان آزمون خلاقیت مورد استفاده قرار گرفت. غریبه را هرچه سریعتر باید به بیمارستان رساند، از طرف دیگر، زندگی ات را مدیون دوست قدیمی ات هستی ؛ و دست آخر، مرد یا زن رویاهایت و این احتمال که اگر از او بگذری شاید دیگر هرگز او را نبینی و ماشین: فقط برای یک نفر جا دارد.
ماجرا از این قرار است که داوطلب برنده ی آن شغل، از بین 300 نفر، لحظه ای تردید به خود را نداد که این جواب را بدهد: «کلید ماشین را به دوست قدیمی ام می دهم تا آن غریبه را به بیمارستان ببرد و بعد با زن رویاهایم منتظر اتوبوس می مانم.
دو درس در این داستان وجود دارد. یکم که سخت نیست یاد بگیریم «که خارج از چارچوب فکر کنیم» هر چه باشد، دوم حتی اوضاعی که »مخمصه» ای تمام عیار به نظر می رسد، امکان های غیر منتظره ای دارد.
فصل دوم: شروع کنیم
که شامل نیروی عادت – نیاز به روش – دعوت به تداعی های نامتعارف می باشد که برای هر یک توضیحی مختصرا داده می شود.
نیروی عادت: در واکنش به اعتیاد ناشی از مصرف بی رویه ی مورفین در گذشته ، پزشکان به اجتناب از تجویز این ارو عادت کرده اند که غریزه ی رشد خانوااده ها و پزشکان می ترسیدند که مورفین اعتیادآور باشد و دارویی مخدر است هر چند امروزه منابع بسیاری گزارش می دهند که الزاما اعتیاد آور نیست.
نیاز به روش: ما برای شکستن «گرایش» یا «فکر کردن بیرون از جعبه» به روش نیاز دارمی . کافی نیست که فقط به کسی بگوییم «خلاق باش!» یا «جعبه ی عادت ها را بشکن!» بدون راهنمایی بیشتر، یکی دو قدم دور و بر همان دایره های قدیمی می رویم و از جایی نزدیک همان جای قبلی سر در می آوریم.
دعوت به تداعی های نامتعارف: یک روش برای فکر کردن خارج از جعبه را معرفی می کند، با بررسی همین یک روش، احساس خوشایندی در تو ایجاد می شود – حس خوبی نسبت به اینکه چطور آن را بکار بگیری و تو چه کمکی ممکن است بکند.
روش آن است که یک «متن» را کاملا تصادفی انتخاب کن بعد از خودت بپرس وقتی که آن را کنار مسئله یا سوالت می گذاری، چه تداعی ها یا ایده هایی را در ذهنت بیدار می کند.
فعلا کافی است، تقریبا کافی است.
چند راهنمایی سریع و یادآوری برای تداعی آزاد و به سوال یک روش خلاقیت می باشد عبارت است از :
1- پیش داوری ممنوع! یعنی اینطور اظهار نظر نکن که یک تصویر تصادفی یا کلمه ی تصادفی هیچ تداعی آزاد مفیدی به ذهن نمی آورد مگر آنکه اول آن را امتحان کرده باشی.
2- هر تداعی نا آشنا یا مسخره یا حتی تداعی تابد را هم جدی بگیر. آن ها هم می توانند چیزی القا کنند.
3- به این کار ادامه بده. مطالعه نشان می دهد که معمولا اگر از فکر پراکنی ها بخواهند که بیشترین ایده ها را بدهند، بهترین ایده ها را عرضه می کنند.
یک نکته: راه حل شیمی دان مبتکر آلمانی آگوست ککوته را برای حل مسئله ی مولکول بنزین که راحت در مدل زنجیره ای ساختار مولکو.لی پای نمی گرفت. ککوله هفت سالی بود که با این مسئله کلنجار می رفت. یک روز مقابل شومینه خوابید و در خواب مارهایی را دید که دم یکدیگر را گاز می گیرند. وقتی از خواب بیدار شد فهمید که مولکو.ل بنزین ممکن است یک شکل زنجیره ای خطی نباشد بلکه یک حلقه باشد و مسئله ی بغرنج حل شد. با این همه، اگر او با عصبانیت از خواب بیدار شده بود و به خودش گفته بود «بگذار این فکر احمقانه ی مارهایی را که دم یکدیگر را گاز گرفته اند از سرم بیرون کنم و برگردم سر مسئله!» شاید هیچ وقت نمی توانست آن را حل کند.
فصل سوم: گزینه هایت را چند برابر کن
منظور از گزینه هایت را چند برابر کن یعنی 1- تفاوت ها و شباهت را پیدا کردن 2- اعتراف کردن 3- اشاره ها را گرفتن 4- به سرعت نور فکر کردن 5- به هم ریختن و جفت و جور کردن
غراق کردن: تداعی نا متقارن یک راه و تنها یک راه برای ایجاد محرک هایی بدون نقشه ی قبلی است. راه های دیگری هم هست. باز هم می گوییم هدف این نیست که بلافاصله یک ایده ی به درد بخور ایجاد کنی، بلکه هدف باز کردن «جعبه» است ایجاد امکانات جدید. یک راه فوق العاده همین اغراق کردن است، یعنی یک جنبه از مسئله را بگیری و تا جایی که ممکن است به آن شاخ و برگ بدهی کاربرد دیگری از اغراق چیزی ست که دوبونو به آن می گوید روش «وسط غیر ممکن» . او می گوید یک راه حل بی نقص هر چند غیر واقعی ، برای مسئله ات تصور کن ، بعد از آنجا برگرد و به یک راه حل واقعی برس. اولین گام خیالی ات راه حل بی نقص هر چند غیر واقعی، برای مسئله است تصور کن. بعد از آنجا برگرد و به یک راه حل واقعی برس. اولین گام خیالی ات را واقعا بزرگ بردار. بهتر است که بعدا آن را تعدیل کنی تا اینکه یک ایده ی نیمه کاره ی ناقص را به سمت چیزی بزرگ تر بکشانی.
به صرعت نور فکر کن
آلبرت انیشتین زندگی حرفه ای را به عنوان کارمندی در اداره ی ثبت اختراعات در سوئیس شروع کرد و در عین حال با یک شغل ؟؟؟ پیش پا افتاده کسری هایش را جبران می کرد. (از قرار معلوم، حتی در درس ریاضی اش افتاد).
او در وقت فراغت و بی هیچ تجهیزاتی به فیزیک می پرداخت. چیزی که داشت تخیل بود. بینش عمیق او نتیجه ی قدرت اغراق ریشه ای او بود. سرعت نور بسیار بالاتر از سرعتی است که کسی تا به حال با آن سفر کرده باشد یا حتی شاید
بعدها بتواند سفر کند. آزمایش انیشتین دقیقا یک « » بود، اما این آزمایش فکری به او امکان داد چیزی را ببیند که ما، در حالی که با اشیاء در دنیای معمولی سر و کار داشتیم، نمی توانستیم ببینیم (او قادر به درک این مسئله شد که زمان بسته بهس رعت نسبی، متفاوت گذر می کند) انیشتین از تخیلی فعال برخوردار بود که انقلابی در فیزیک را باعث شد و دنیای ما را دگرگون کرد.
راههایی برای چند برابر کردن انتخاب ها
1- تداعی نا متعارف کلمه ها – تصویر – متن ها یا هر چیز تصادفی دیگر را به عنوان محرک ها بکار بردن و پیشروی را از آنجا سر شروع کردن.
2- برو تو دل جمع و از دور و برت پرس و جو کن فکر پراکنی کن.
3- مقابله و مقایسه کن. کشف کن با همان مسئله در جاهای دیگر و در وقت های دیگر چکار می کنند.
4- اغراق کن. از راه حل های «بی نقص» کوتاه استفاده کن.
5- جفت و جور کن: ترکیب ها و قیاس های غیر منتظره را امتحان کن.
فصل چهارم: بنای پیروزی هایت را بگذار
راه های پیشنهادی گسترش و عمیق کردن ایده ها
1- چالش های عملی برای پیاده کردن ایده ات را در نظر بگیر. برای بر طرف کردن مسائل باید ایده هایت را گسترش بدهی از خودت بپرس که مشکلات و مخالفت ها کجا ممکن است سر برآورند.
2- ایده ی اولیه را با مشخص تر کردن آن بهبود ببخش. اصطلاحات کلیدی را با شفافیت تمام توضیح بده و راه هایی پیدا کن که ایده ات را به موقع به اجرا بگذاری. بصورتی که خلاقانه آن را برای موقعیتی مشخص به کار ببر.
3- از خودت بپرس با ایده یا پیشنهادت بعد از این کار کجا می روی؟ برای مثال از ایده ی کاغذهای خوراکی شروع کنیم؛ مزه ی آن ها چطور خواهد بود؟
4- به نخستین شکاف خلاقانه ات در مورد همان مسئله قناعت نکن و به آن اضافه کن.
5- به اولین شکاف خلاقانه ات ایده های خلاقانه ی جدیدی در مورد یک مسئله متفاوت اضافه کن.
6- راه حل خلاقانه ات را به مسائل مشابه دیگر بسط بده. بری نیل باف و یان ایرز به این می گویند «راه حل هایی در جست و جوی مسائل».
فصل پنجم: شکل دهی مجدد به مسائل
شکل دهی مجدد به مسائل شامل تفکر جانبی و امکان یابی – پیش گیری را امتحان کردن
تفکر جانبی: تعبیر را در همه ی جوانب می تو.ان تصور کرد، همه چیز را می توان مورد پرسش قرار داد و گسترده تر این چیزی است که دو بونو به آن می گوید «تفکر جانبی».
پیشگیری را امتحان کن: همه متفق القولند که بهتر است سالم باشی تا اینکه منتظر بمانی مریض شوی و بعد به اجبار سعی کنی با بیماری ات کنار بیایی، ما معمولا بر اساس این اتفاق نظر عمل نمی کنیم اما آن را می دانیم.
ضرب المثل هایی که عامه ی مردم بازتاب پیدا کرده است. «یه مثقال پیشگیری می ارزه به یه من درمان» «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد» در مورد پیشگیری می باشند.
راه هایی برای چهارچوب بندی مجدد مسائل
این بخش با ارائه چند روش، از شما می خواهد تا به خو.د مسائل نه آنطور که معمولا طرح می شوند، مجددا فکر کنیم. چطور می شود آن ها را مججدا تعریف کرد؟ علت آن ها کدامند؟ آیا اصلا آن ها ضرورتا مسئله اند؟
1- بصورت جانبی فکر کن. تمام جنبه های دور از ذهن مسئله را بخاطر بیاور. رویکردهای جایگزین را بررسی کن.
2- موقعیت ها را در درون خود مسئله پیدا کن «لیمو از زندگی، لیموناد از تو!»
3- پیش گیری از وقوع مسئله را امتحان کن، چطور می شود پیش از سر بر آوردن، ترتیب آن را داد؟
فصل ششم: خلاقیت تمام وقت
چند نکته:
هیچ اجباری وجود ندارد دنیا در شکل کنونی اش باقی بماند و به همه چیز می توان دوباره اندیشید و تغییر داد و سعی کن همه چیز را آن طور که ممنک است باشد هم مجسم کنی نه فقط آن طور که هست.
2- تفکر خلاقانه واقعا همین سلامتی است ، برای مغزت خوب است. نکته ی کلیدی این است – تقریبا همه آن ها (مقایسه سنین جوانی و پیری) با تمرین ذهنی بیشتر کمتر کاهش پیدا می کند، گردش آن بهتر است، سلول های جدیدی سر بر می آورند. کافی نیست که فقط از نظر بدنی فعال باشیم. باید حسابی فکر را هم به کار بیندازی.
3- خلاقیت در عین حال یک خدمت اجتماعی است.
خلاقیت اجتماعی: مقتضیات همیشگی خود را دارد. خلاقیت را تا می توانی به پرده پوشی، آشکارتر، و وسوسه انگیز تر انجام بده . با مردم حرف بزن : خانواده، دوستان، دانش پژوهان یا معلم ها و …
خلاقیت برای دنیای بهتر
خلاقیت رادیکال امکان تغییر دادن دنیا را به ما نشان می دهد. خلاقیت رادیکال را می توان مثل خلاقیت روز مره عملی کرد، اما فکر کردن در مقیاس بسیار وسیع تری را مهیا می کند و از بی برنامه ترین و آرمان گرایانه ترین امیدها پا پس نمی کشد.
خلاقیت روز مره
خلاقیت کار آمدی مدیریت فکر کتابی از ادوارد دوبوئو
چنین تصور می شود که خلاقیت به دنیای «هنر» تعلق دارد و استعداد هنرمند را می طلبد، اما چنین دیدگاهی چنان کهنه و قدیمی است که گویی به قرون وسطا تعلق دارد. با این حال در همه ی زمینه ها گروه رو به افزایش از افراد فکور وجود دارد که به این نتیجه رسیده اند که آینده نیازمند تفکر بهتر است و همین تفکر بهتر نیز به خلاقیت و نوآوری نیاز دارد.
در برئو در نگارش خلاقیت کار آمد مدیریت فکر سه هدف را به دنبال می کند.
1- درک چیپس خلاقیت و منطق آن
2- به کارگیری خواست و اراده در انجام دادن امور و کارهای خلاق
3- بهت گیری از تکنیک های و روش های خاص تفکر خلاق
در واقع درون مایه ی کار دوبونو تفکر به عنوان یک مهارت و نیز اراته تکنیک ها و روش هایی است که هم ساده و عملی اند و هم کار امد و توانبخش.
آموزش محبت آمیز کودکان تتا بی از دکتر مارشال روزنبرگ
من به آموزش هایی علاقه مندم که انگیزه آن ها احترام به زندگی وسیله به یادگیری مهارت ها باشد تا بر اساس این آموزش ها مطالب جدیدی بیاموزیم که ما را برای بیشتر سهیم شدن در سلامت زندگی خود و دیگران کمک کنند.
با دیدن یادگیری هایی که از روی اجبار باشد، ناراحت می شوم چرا که اعتقاد دارم یادگیری بسیار ارزشمندتر از آن است که بوسیله یکی از روش های اجباری (ترس تنبیه یا بخاطر سیل به پاداش هایی در قالب نمره، یا برای فرار از احساس گناه یا شرمی با ضرورت، یادگیری بر انگیخته شود . مطالعه درباره ی مردمی که قادرند بر دیگران تاثیر بگذارند و آ« ها را تشویق به یادگیری کنند یکی از یافته های من در نتیجه ی مطالعه در چنین افرادی، این بود که آن ها با زبانی با مردم سخن می گویند که کمکشان می کند تا یادگیری شان نشأت گرفته از احترام به زندگی باشد.
فهرست مطالب
فصل اول : نوید خلاقیت
فصل دوم : شروع کنیم
فصل سوم : گزینه هایت را چند برابر کردن
فصل چهارم : مبانی پیروزی هایت را بگذر
فصل پنجم : شکل دهی به مسائل
فصل ششم : خلاقیت تمام وقت
فصل اول : نوید خلاقیت
فصل دوم : شروع کنیم
فصل سوم : گزینه هایت را چند برابر کردن
فصل چهارم : مبانی پیروزی هایت را بگذر
فصل پنجم : شکل دهی به مسائل
فصل ششم : خلاقیت تمام وقت