خلاصه کتاب: فروغ کلیدری و ساجده دریغ: واژه “حق” نقیض باطل می باشد و به مفهوم مطلبی که به ثبوت و حتمیت رسیده و هیچ گونه مشکلی در آن وجود ندارد شناخته می گردد. در پاره ای از موارد قرآن کریم حق را در برابر باطل، در پاره ای دیگر حق را در گمراهی و ضلالت، در مواردی در برابر جادوگری، هوی و هوس در جاهایی در برابر تکلیف یا همگام با تکلیف قرار می دهد. در کتاب های فقهی و اصولی نیز برای این واژه معانی متعددی ذکر شده است. همانند: مرتبه ضعیف ملکیت و تسلط بر مال.
فصل اول: کلیات و تعاریف
مفهوم مسئولیت
واژه ” مسئولیت” و ریشه های آن از سلسله واژه هایی است که به صورت مکرر در جای جای قرآن کریم مورد تصریح قرار گرفته است. با نگاهی به این گونه آیات که برخی از آنها با تاکید بسیار، پرسشگری خداوند از برخی انسانها یا تمام انسان ها را مورد تصریح قرار داده به خوبی می توان استفاده نمود که مقصود از سوال و مسئولیت، پرسش گری در برابر وظیفه یا تکلیف یا به تعبیر دیگرماخذه است.
(و لا تقف ما لیس به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا)
(و از آن چه بدان آگاهی نداری پیروی مکی چرا که گوش و چشم و قلب همگی مسئولند)
مفهوم حق
واژه “حق” نقیض باطل می باشد و به مفهوم مطلبی که به ثبوت و حتمیت رسیده و هیچ گونه مشکلی در آن وجود ندارد شناخته می گردد. در پاره ای از موارد قرآن کریم حق را در برابر باطل، در پاره ای دیگر حق را در گمراهی و ضلالت، در مواردی در برابر جادوگری، هوی و هوس در جاهایی در برابر تکلیف یا همگام با تکلیف قرار می دهد. در کتاب های فقهی و اصولی نیز برای این واژه معانی متعددی ذکر شده است. همانند: مرتبه ضعیف ملکیت و تسلط بر مال.
حق از خانواده تسلط و سلطنت بر اموال می باشند نه مالکیت؛ زیرا در حق، کسی که دارای حق است تنها بعضی از تصرفات خاص را می تواند بر مال مورد نظر اعمال کند، از این رو حق، سلطنت ضعیف و کمرنگ بر مال به شمار می آید. اما در ملک، شخص مالک، هر گونه تصرفی را می تواند در مال خویش انجام دهد.
مفهوم تکلیف
واژه “تکلیف” در لغت به مفهوم امر کردن بهع چیزی است که انجام آن با دشواری و سختی توام می باشد، غیر الزامی و حتمی است به گونه ای که اگر مکلف از آن تخطی کند، مجازات می گردد. این گونه تکالیف تحت عنوان واجبات و محرمات شناخته می گردند.
اما در موارد دیگر به صورت غیر الزامی بوده به گونه ای که با پشت پا زدن مکلف بدان ها، هیچ گونه عقوبت و مجازاتی بر او نیست. این گونه تکالیف به عنوان مستحبات و مکروهات شناخته می گردند.
شناخت انسان
“خود شناسی” از مقدمات خود شناسی محسوب می گردد، نه از فرایند ها و ثمرات آن، بر همین اساس، مقصود از “شناخت انسان” دریافتن استعداد ها و توان روحی و معنوی است که در پرتو آن برای او اشتیاق رسیدن به هدف اصلی از خلقت خویش که همان خودسازی و مقام عبودیت است، حاصل می گردد.
طرز نگرش کتاب و سنت به انسان، نگرشی توام با عزت و افتخار از یک سو و از سوی دیگر نگرشی مسئولیت زا و تکلیف آور می باشد که به عنوان نمونه می توان به آیات 17 سوره اسراء و 86 سوره طارق در این زمینه اشاره کرد.
حضرت امیر المومنان علی(ع) نیز می فرماید:
“انسان با گفتار خود سنجش گردیده و با کردارش قیمت گذاری می شود”
با نگاهی به آیات و احادیث، می توان هر دو بعد عزت و کرامت ذات انسان از یک سو و مسئولیت پذیری وی در تکالیف الهی را از سوی دیگر دریافت کرده و به خالق کریم خود می بایستی در برابر همه نعمت ها مسئولیت پذیر باشد.
رابطه حق، مسئولیت و تکلیف
با تامل در مطالب گذشته می توان به این جمع بندی دست یافت، که تکلیف گذار می تواند از مکلف یا طرف مسئولیت، پرسش گری کرده و در فرض عدم انجام تکلیف یا مسئولیت، وی را مواخذه و توبیخ نماید؛ از این رو رابطه بین تکلیف و مسئولیت را می توان رابطه عینیت دانست. اما رابطه بین حق و مسئولیت یا حق وتکلیف را می توان رابطه ملازمه، قلمداد کرد.
به عنوان نمونه اگر برای یک انسان، حق انتخاب حاکم و سرپرست در امور اجتماعی و سیاسی قرار داده شده است. این حق یک سویه نیست. بلکه می بایستی این اتخاب گر، بر روند حاکمیت آن حاکم و سرپرست، نظارت نموده و در مواقع احساس خطر یا خطا، به صورت جدی و از طریق منطقی، نقاط ضعف و تنزل را گوشزد نماید.
فصل دوم: مسئولیت انسان در حوزه های مختلف
مسئولیت انسان در برابر پروردگار هستی در صدر همه مسئولیت های قابل ارزیابی است.از آن جا که خدای متعال در بین سلسله موجودات جهان، بالاترین نسبت تکوینی و تشریعی را با ما دارد.ما نیز در قبال الطاف و نعمت های بیکران وی که قادر به شمارش آن ها نیستیم, مسئولیتی خطیر داشته و می بایست در صدد جبران گوشه ای از آن لطف و کرامت بر آییم، بر این اساس بالاترین مسئولیت ما در برابر ذات اقدس الهی در سه محور زیر خلاصه می گردد:
1- شناخت در خور خداوند
2- ارتباط آگاهانه با وی
3- ایجاد محبت و علاقه قلبی به او و عمق بخشیدن بدان در گذر زمان
محبت به پروردگار در قرآن به عنوان مسئولیتی مهم و غیر قابل اغماض برای انسان های مومن معرفی گردیده تا به آنجایی که برخی آیات، بر کسانی که محبت غیر بیش از محبت خدا در دل خویش جای می دهند و آنان را از هدایت پروردگار خویش بی بهره دانسته است.
مسئولیت در برابر احکام و قوانین الهی
از آن جا که مجموعه بزرگ احکام و قوانین الهی صرفا برای رشد و تکامل انسان وضع شده، تنها مطلبی که در جعل از احکام مد نظر پروردگار عالم است، مراعات مصالح بندگان می باشد. روشن است هنگامی که مخاطب این احکام و قوانین، ما انسان ها هستیم، نمی توانیم در برابر آن بی تفاوت بوده و حریم آن ها را پاس نداریم؛ از این رو بی توجهی به قوانین الهی، تبعات منفی بسیاری به دنبال داشته تا جایی که اگر بی توجهی بدان از روی تعمد و دهن کجی بنده به مولا باشد می تواند قهر و غضب خدا را در پی داشته باشد.
اگر حریم پاره ای از قوانین به ظاهر ساده و کوچک الهی نیز از سوی انسان، شکسته گردد،چون حریم بالاترین قدرت هستی بخش، نقض گردیده و امر و نهی وی مورد بی مهری قرار گرفته است، نقض حریم مزبور در مرتبه ای بسیار بالا قابل ارزیابی است.
مسئولیت در برابر پیامبران الهی
پیامبران مسئولیت دارند تا مردم را به راه های سعادت دنیوی و اخروی سوق دهند؛ چنان که مردم نیز مسئولیت دارند تا از اوامر و نواهی آنان اطاعت کنند. قرآن در سوره های متعددی از بی مسئولیتی مردم در برابر بسیاری از پیامبران الهی سخن به میان آورده و پیامد های ویرانگر آن را بیان کرده است. از آن جا که دوران رسالت پیامبران گذشته به پایان رسیده و رسالت سنگین هدایت مردمان به سوی خوشبختی دنیوی و اخروی بر دوش مبارک پیامبر اسلام نهاده شده است و ازآن جا که رسالت آن حضرت جامع، جهانی و جاودانه است، همه مردم در برابر رسالت وی و جانشینان معصوم ایشان مسئولیت دارند، مسئولیت مردم در برابر پیامبر خدا و اوصیاء گرامی اش در سه موضوع زیر خلاصه می شود:
1- شناخت و معرفت آنان: از روایات متعدد استفاده می شود که نماز، روزه، حج، زکات و دیگر اعمال و حتی ایمان آدمی هرگاه در سمت و سوی معرفت و مودت پیامبر خدا و اهل بیت او باشد،مایه نجات و نزدیکی وی به خداست و گرنه این امور دردی را دوا نخواهد کرد.
2- دوستی و مودت و پذیرش ولایت آنان: خدای متعال در قرآن می فرماید: قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی. “ای پیامبر! به مردم بگو: من بر زحمات رسالتم، پاداشی غیر از دوستی با اهل بیتم از شما مطالبه نمی کنم” در روایات متعددی، از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که مقصود از “قربی” درآیه، امامان معصوم (ع) هستند که محبت و ولایت آنان و بیزاری جستن از دشمنشان واجب شمرده شده است. در روایات زیادی تاکید شده است که مردم در مقابل آنان مسئولند و روز قیامت درباره ولایت آنان سوال خواهد شد.
3- اطاعت از آنان: از آن جا که دانش بیکران معصومان (ع) از سوی خدای متعال به ایشان عنایت شده و آنان از رمز و موفقیت و سعادت واقعی انسان ها به گونه ای دقیق آگاهی دارند و در دانش آنان خطایی رخ نمی دهد و از پیروی هوای نفس مصون و منزهند و همواره در پی تحقق عدالت و انتشار معنویت و اخلاق و عقلانیت در جامعه اند. به طور کامل سزاوار اطاعت و پیروی هستند؛ چه آنانکه خدای متعال در قرآن دستور فرموده است .”اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم”
مسئولیت در برابر اندیشه و اندیشمندان
یکی از حوزه های در خور توجه مسئولیت همگانی، مسئولیت در برابر اندیشه و اندیشمندان است. این مسئولیت را در دو حوزه می توان مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
1- مراعات ادب و احترام در برابر اندیشمندان : قرآن عقوبت بی احترامی و ایساتدگی در برابر علم و اندیشه را رانده شدن از درگاه لطف و کرم پروردگار معرفی نموده است و نمونه بارز آن رادر داستان سجده ننمودن و تواضع نکردن شیطان در برابر آدم که پروردگارعالم سینه او را ظرف اسمای حسنای خویش قرار داده بود می توانیم بیابیم.
نکته در خور تامل برای ما توجه جدی به بازتاب منفی و تکان دهنده بی ادبی و اهانت به دانشمندان جامعه است که با کمال تاسف در زمان کنونی به بهانه جهت گیری های سیاسی،اقتصادی علمی و… باب آن بیش از زمانهای پیشین باز گردیده و اسباب آن به راحتی فراهم می باشد.
2- بهره جویی مداوم از دانش آنان: چراکه بهره وری پیوسته از دانش آنان به گونه ای است که به مرور زمان میزان نادانی و ابهامات افراد جامعه می کاهد و سطح فرهنگی آنان را در حد قابل قبولی افزایش می دهد.
بی گمان جامعه ای که به دانشمندان خود بی اعتنایی کند، جامعه ای وا پس گرا و عقب افتاده خوهد ماند. یکی از پیامد های منفی این بی اعتنایی شکایت دانشمندان گوشه نشین آن جامعه در روز حسابرسی است.
مسئولیت در برابر قرآن
قرآن به عنوان برترین کتاب وحی، در بردارنده راه کار های سلامتی، رشد و تکامل انسان بوده و هیچ کس بدون ارتباط جدی و تنگاتنگ با آموزه های انسان ساز قرآن به رستگاری ابدی دست نخواهد یافت؛ از این رو مسئولیت اصلی ما در برابر قرآن آشنایی با معارف و تبعیت از دستور ها و قوانین الهی آن است و این که برخی مسلمانان همت خود را تنها بر خواندن قرآن مصرف داشته اند. بدون توجه به مفایم ژرف آن_ در حقیقت به مسئولیت خویش در قبال بی توجهی نموده اند.
قال رسول الله (ص) “لیس القرآن بالتلاوه و لا العلم با الروایه و لکن القرآن بالهدایه و العلم بالدرایه”
“قرآن نه به تلاوت کردن آن است نه به آگاهی یافتن از نحوه روایت آن به وسیله قراء مختلف، بلکه قرآن به هدایت ورزی و فهم درست آن است”
مسئولیت در برابر خویشتن
یکی از بالاترین مسئولیت های انسان، مسئولیت در برابر خود است. از دیدگاه قرآن مسئولیت فوق در قالب “فراموش نکردن واقعیت خویش” معرفی شده و با”فراموش کردن خالق، موجب فرو رفتن آدمی در شهوات و لذات زود گذر گردیده و در نهایت، انسان هدف اصلی از آفرینش خود را فراموش می کند.
از سوی دیگر به فراموشی سپردن خالق موجب به فراموشی سپرن صفات الیه می گردد یکی از این صفات بی نیاز مطلق او در تمام عرصه ها از تمام موجودات هستی است. هنگامی که انسان از این بعد مهم در زندگی خود غفلت ورزید، بعد فقر و نیاز مطلق و پیوسته خود را نیز به دست فراموشی می سپارد نتیجه این امر رفته رفته باعث می شود که انسان واقعیت خود رافراموش کند.
امیر المومنین علی(ع) می فرمایند:” فلسفه آفرینش من نه این است که غذاهای خوب و لذیذ مرا به خود مشغول کند، همانند حیوانات بسته در آخور،که تنها از ان که هدف دام دار از پرورا کردن آنان چیست. من بی هدف رها نشدم تا عمر خود را به پوچی و بیهودگی صرف کنم و به ریسمان گمراهی کردن نهم یا مسیر سر در گمی و پوچی را بپیمایم.”
مسئولیت در برابر خانواده
خانواده به عنوان اصلی ترییت رکن سازنده جامعه در ابعاد مختلف فرهنگی و غیره از جایگاه والا و ویژه ای در بین نهاده های دیگر برخوردارمی باشد. قرآن کریم این مسئولیت جدی و اجتناب نا پذیر رامورد اهتمام قرار داده و به صراحت در آیه 6 سوره تحریم بر انجام این مسئولیت فرمان میدهد. مسئولیت در برابر خانواده در بخش های متنوع زیر قابل بررسی و در خور تامل ویژه است.
1- مسئولیت در پاسداشت حریم عفاف:
یکی از حوزه های پر اهمیت مسئولیت انسان در برابر خانواده، حوزه مربوط به عفت و غیرت در جامعه است که در مسیر سالم سازی بستر رشد انسانی از اهمیت شگرفی بر خوردار است. از نگاه قرآن، مردان،سرپرستان حریم خانواده نیز دارای شئون مختلفی می باشد که یکی از آنها نظارت بر مراعات حجاب اسلامی و حفظ حریم عفت خانواده است.
2- مسئولیت در فرهنگ سازی خانواده:
حوزه دوم از مسئولیت انسان در برابر خانوادهف زمینه سازی بستر رشد فرهنگی خانواده است. بسیار روشن است که مسئولیت انسان در برابر خانواده، تنها در تامین ما یحتاج روزمره و نیاز های جسمی آنان خلاه نگردیده، که در بعد فرهنگی و در حوزه تامین نیاز های روحی نیز می بایستی این مسئولیت در مراتب بسایر بالاتر ارزیابی گردیده و مورد توجه قرار گیرد. اگر خانواده به سطح فرهنگی و مذهبی قابل قبولی دست نیابد، جامعه نه تنها به شد وتکامل مطلوب دست نخواهد یافت، که چنین جامعه ای روی آسایش و آرامش را نخواهد دید.
مولی الموحدین امیر المومنین (ع) می فرماید” علموا انفسکم و اهلیکم الخیر و ادبرهم” ” سطح آگاهی خود وخانواده خود را بالا ببرید و به آنان ادب بیاموزید”
3- مسئولیت در یاد دهی تکالیف دینی:
سومین حوزه از حوزه های مسئولیت انسان در برابر خانواده توجه خاص به آموزش تکالیف مذهبی به فرزندان در دوران مختلف زندگی آنان است. شکی نیست که برای یک انسان مسلمان و متعهد،دغدغه آموزش تکالیف دینی، می بایستی در راس بسیاری از دغدغه های دیگر بوده و تحت هیچ شرایطی در آن سستی و خللی پدید نیاید در حدیثی از نبی گرامی اسلام(ص) می خوانیم:”ادب صغا راهل بیتک بلسانک علی الصلاه”
فرزندان کوچک خود را با زبان برای نماز تدیب کن.
مسئولیت فرزند در برابر پدرومادر
در نظام خانواده همان گونه که پدر و مادر در برابر فرزندان دارای مسئولیت می باشد، فرزندان نیز در مقابل والدین مسئولیت هایی دارند. نگرش اسلام به این پدیده مهم، کاملا عقلایی و منطقی است. نگاه قرآن به مسئولیت فرزند در مقابل والدین نگاهی والا در خور تامل است، زیرا از یکسو در پاره ای آیات دیگر توجه به مسئولیت در قبال والدین در ردیف شرک ورزیدن به خداوند تلقی شده است به طور کلی مسئولیت فرزندان در برابر الدین دارای دو ویژگی اساسی است:
1- این مسئولیت بدون شرط است، امام رضا (ع) فرمود: نیکی مودن به پدر و مادر واجب است اگرچه مشرک باشند اما در گناه نبایستی از آنان اطاعت نمود.
2- بدون در نظر گرفتن قید زمان است. نبی گرامی اسلام می فرمایند: سر آمد شایستگان و نیکان در روز قیمت کسی است که بعد از مرگ پدر و مادر نیز بدان ها نیکی نماید.
مسئولیت مدیران
با اعطای حق مالکیت و سرپرستی جامعه اسلامی به شخص، اعم از آن که در راس هرم حاکیت باشد یا در بدنه آن، به میزان شعاع محدوده حاکمیت ومدیریت، مسئولیت هایی نیز به وی واگذار گردیده است که سر پیچی از مسئولیت های مورد نظر، صلاحیت و شایستگی حاکم را در معرض تهدید قرار داده و وی را از مشروعیت ساقط می سازد، پاره ای از این مسئولیت ها عبارتنداز:
1- کادو سازی توام باتخصص و تعهد؛
2- دستگیری از تیه دستان و بی پناهان
3- ارتقاءسطح فرهنگی و دینی جامعه
4- تامین رفاه عمومی
5- رعایت انصاف و عدالت
بی توجهی به حوزه های مختلفمسئولیت درمدیریت اسلامی، می تواند پیامد های خطرناکی برای دنیا و آخرت مدیران در پی داشته باشد.یکی از مهم ترین پیامد های خطرناک بی مسئولیتی، مساعد گردیدن زمینه برای تبدیل مدریت اسلامی به غیر اسلامی و در نتیجه از بین رفتن زمینه مساعد برای اجرای احکام و قوانین الهی می باشد.
مسئولیت مردم در برابر مدیران
همانطور که مدیان جامعه اسلامی در برابر توده های مردم دارای مسئولیت های جدی در حوزه های گوناگون می باشند،مردم در برابر مدیران دارای مسئولیت هایی هستند که بی تفاوت بودن در قبال آنها می تواند لطمه ای جبران نا پذیری بر بدنه حاکمیت وارد ساخته، موجبات گسترش و ترویج رابطه بر ضابطه و زیر سوال رفتن شایسته سالاری را فراهم سازد. مهمترین مسئولیت مردم در برابر حاکمیت،زیر نظر گرفتن رفتار و جهت گیری های مدیران است به گونه ای که اگر نقاط ضعفی در حاکمیت مشاهده کردند به آنان هشدار داده د آنان را متوجه آثار سوئ برخی از عملکردها و جهت گیری های منفی شان بنمایند.
مسئولیت انسان در برابر دوستان
دوستان در مقابل هم مسئولیت هایی بر عهده دارند که به اختصار از آن یاد می کنیم:
1- اظهار ارادت و دوستی و حفظ تعادل در برخردها
2- دوری گزیدن از نفاق و دورویی
3- دوری گزیدن از تکلف
4- دوری گزیدن از خودخواهی
5- قطع روابط بادوستان
6- دوری گزیدن از جدال و ستیز و شوخی های بی مورد
که حضرت علی (ع) می فرماید: “از ستیز و جدال با دیگران بپرهیزید. زیرا ارمغان این کار نا پسند شک ورزی در دین است.”
مسئولیت در برابر جامعه
از مهمترین حوزه های مسئولیت انسان،مسئولیت در قبال تمام اقشار جامعه است. یکی از بالاترین قوانین اسلام درباره احساس مسئولیت در قبال جامعه به مسئولیت مسلمانان در مورد رعایت قانون مساوات باز می گردد. بدین معنا که تمام افراد جامعه بایتس خود را نیکخواه یکدیگر دانسته، نگاهی دلسوزانه به هم داشته باشند. امام صادق(ع) فرمود:” مسلمان برادر مسلمان است،هیچ گاه به او ظلم نمی کند،موجبات نکبت و بدبختی او را فراهم نمی سازد و اورا محروم نمیگرداند، از این رو بر مسلمانان واجب است سعی و تلاش کردن وکمک نمودن در این جهت و برادری کردن با انسان های نیازمند…”
فصل سوم : جایگاه حق در اموزه های دینی
حق در آینه وحی
بررسی آموزه ای مختلف دینی نمایانگر حقیقت است که کلیه حقوق فردی و اجتماعی انسان در موارد متعددی مورد تصریح قرار گرفته است؛ حتی درمتون و احادیث اسلامی برای حیوانات و گیاهان نیز خداوند حق و حقوقی را یادآور شده است ، مثل این امر به نظارت محل استراحت حیوانات شده و یا در روایت آمده است:زنی به خاطر حبس گربه ای داخل جهنم شده است.
در سیره بزرگان دینی مراعات حقوق نیز مراعات حقوق حیوانات همواره مورد اهتمام بوده است. بی گمان مراعات حقوق گوناگون انسانها در جوامع اسلامی را به عنوان الگو در برابر جوامع دیگر مطرح نماید؛ چنان که قرار دادن حقوق متعدد برای انسان در دیدگاه وحی نیم تواند موقعیت والای انسان را در آفرینش ترسیم کند.
خاستگاه حقوق در اسلام غرب
مبحث ریشه یابی حقوق و دستیابیبه منشاء و خاستگاه آن، یکی از مباحث بسیار مهم و در خور توجه جوامع بشی است. به طورکلی در جوامع بشری تمام انسانها نسبت به یکدیگر حقو حقوقی دارند و هر کسی در هر دوره زمانی برای خود همواره به صورت ضعیف یا قوی، حق و حقوقی قائل است، مثل داشتن حق زندگی،حق مسکن، حق پوشاک و کار و حقوق دیگری از این دست که در بین بشر مورد پذیرش همگان بوده و کسی در اصل آن تشکیکی روا نداشته است، اگر چه تاکنون پاسخی قطعی به این پرسش که منشاء حقوق کجاست و آیا معیاری برای ثبوت حق وجود دارد یا خیر از سوی دیگر حقوق دانان و فلاسفه بزرگ دنیا ارائه نشده است برخی در غرب منشا حقوق راطبیعت وفطرت دانسته و بر این باورند که این طبیعت و فطرت است که به آدمی حق حیات یا تغذیه یا پوشاک مناسب را می دهد.
برخی دیگر از دانشمندان غربی منشا حقوق انسان ها را قرار دادهای اجتماعی دانسته و معتقد اند که اساسا حقوق، بدون تشکیل جامعه مفهوم قابل قبولی نخواهد داشت ؛ بر همین اساس برترین و کاملترین نظام حقوقی در بردارنده معادلات مختلف سعادت و هدایت و هدایت بشر در عصرمدرنیته “اعلامیه جهانی حقوق بشر”است و بشریت در دوران تکنولوژی، هیچ نیازی به بعثت انبیا و اتصال به وحی الهی نخواهد داشت!
اما در نگاه مستدل، منطقی و عقلانی اسلام،تمام حقوق انسان ها صرفا از یک حق ناشی می شود و آن هم حق پروردگار است. قبل از تبیین این نگرش، جالب است بدانیم که برخی از دلایل الی نظریه فوق در قرآن و کلمات اهل بیت(ع) موجود می باشد به عنوان مثال:”هو اصل الحقوق و منه تتفرع”
“ریشه و اصل حقوق، خداوند است وسایر حقوق از (حق) او سرچشمه می گیرد.”
تبیین جایگاه حقوق در اسلام
در نگاه علمی و عقلی، ایجاد حق نسبت به چیزی یا شخصی به وسیله مالکیت وملکیت یا اجازه از مالک حاصل می شود. می دانیم که مالک اصلی عالم هستی خداود متعال می باشد و این عالم برای تداوم و حرکت خود به کسب فیض از او نیازمن است و اگر فیض الهی لحظه ای از اومنقطع گردد، قادر به ادامه حیات نخواهد بود. از این نکته در می یابیم که همه حقوق مخلوقات به حق خالق باز گشته و آدمی هیچ گاه نمی تواند به تنهایی و بدون استمداد از خالق خویش برای خود حقی قایل باشد. بنابراین، منشاء حقوق، ذات حق تعالی است و اوست که برای انسانها نسبت به هم حقوقی قرار داده است.
حق دینداری
این حق در زمره برجسته ترین و حیاتی ترین حقوق انسانها به شمار می آید وبدون در نظر داشتن آن نمی توان به دستیابی جامعه به سطح مطلوب فرهنگی و انسانی در همه ابعاد امید داشت.
به نظر می رسد به طور کلی خمیر مایه و اساس اسلام بر پایه دین داری یا تکلیف مداری استوار بوده و اگر محوریت دین و تکالیف دینی برداشته شود اصلا از روح اسلام، حقیقی باقی نخواهد ماند. نیاز انسان به دین داری و تکلیف نداری کاملا محسوس است و از همین جهت حق دین داری یا تدین در مراتب بسیار بالا و ای یسا هم عرض حق حیات و بالاتر از آن قابل ارزیابی می باشد، زیرااگر حقوق دانان در فهرست بالاترین رتبه حقوق انسانی قرار دارد، در اصل تامین کننده سلامت جسم وحیات مادی انسان است، ولی حق دین داری یا تکلیف مداری تامین کننده سلامت روح و روان و حیات اخروی و ابدی انسان است.
حق نفس
امام سجاد (ع) در مورد حق نفس آدمی بر خود انسان می فرماید: ” حق نفس تو بر تو آن است که اورا به صورت کامل در مسیر اطاعت وری از پروردگار قرار داده، حقوق تمام اعضاء و جوارح را ادا کرده و در ادای حق و احقاق از آنها استمداد بجویی”
نکته در خورتوجه در این زمینه آن است که کشاندن نفس به اطاعت و تبعیت از فرامین الهی از سوی عقل با استفاده از روشهایی امکان پذیر است که دراین مجال برخی از آنها را به طور مختصر مد نظر قرار می دهیم:
1- مشارطه: هر شخص می بایست در طول شبانه روز دست کم چند بار با نفس خویش خلوت کرده و بانفس خود شرط کند که دچار گناه نگردد و واجبات را انجام دهد و از محرمات دوری کند و موجبات خشم خدا را فراهم نسازد…
2- مراقبه: یا نگهبانی نفس دومین روش کنترل نفس می باشد و آن بدین گونه است که در طول شبانه روز هر وت کار ناپسندی از خود دید به او هشدار دهد که ” الم یعلم بان الله یری” آیا نمیدانی که خداوند تو را می بیند و تحت نظر دارد و عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت کرد.
3- محاسبه: حسابرسی پیوسته از نفس در پاین روز هنگام رفتن به رختخواب برای استراحت یکی از مهمترین روش های کنترل آن است.
4- ایجاد تنگنا برای نفس: وقتی در مرحله پیشین، سرزنش کردن نفس نتوانست جوابگو بوده و او را به کنترل کامل در آورده می بایستی او را در پاره ای از موارد وادار به ریاضت از طریق عبادات مستحبی کرده و در مواردی نیز بااو برخورد منفی بنمایی.مثلا به نفس خود بگوییم:اگر دوباره به نماز صبح خود بی اعتنا شوی، باید غیر از خواندن قضای آن ،یازده رکعت نماز شب را قضا کنی. در حدیث شریفی از امام صادق آمده است: “خوشا به حال کسی که برای رضایت خداوند با نفس خود مبارزه کند،و هر کسی که هوی و هوس خود را در هم شکند به رضای حق دست یافته است…”
5- تلفیق مثبت از راه تدبر در آیات:که می تواند نفس انسان را به کنترل در آورده وبه اطاعت از خدای متعال ترغیب نماید تفکر در مفاهیم پاره ای از آیات مرتبط با بحث نظارت و شهادت بر کرداراست، که به عنوان نمونه به این اشاره می شود:”کفی بالله شهیدا” “خداوند برای شهادت و نظارت بر اعمال کفایت می کند”
حق زبان
امام سجاد ع مي فرمايند … حق زبان آن است كه آن را از زشت گويي باز داشته به گفتار توام با ادب عادتش دهي ، از گشودن آن به جز به هنگام نيازهاي دنيوي وديني خودداري ورزيده واز پر گويي وبيهوده گويي كه زيان آور بوده وفايده چنداني براي انسان ندارد بپرهيزي، واين را بداني كه زبان ، گواه عقل ونحوه بينش تو بوده وآراستگي به زيور عقل نمودش به خوش زباني توست .
از جملات بالا به اين دو نكته ميتوان پي برد
1: ادب گفتاري:
همانگونه كه از احديث وروايات اهل بيت مشخص است هرزه گويي وفحاشي در اسلام كاري نامشروع وحرام است و كنتنرل زباني نداشتن پيامدهاي تلخ اخروي در پي دارد
2:نگشودن زبان به پر گويي و بيهوده گويي:
از فراز دوم سخنان امام سجاد ع ميتوان نتيجه گرفت كه بايد از سخناني كه فايده دنيوي واخروي ندارند (ما لا يعني) دوري جست
حق گوش
امام زين العابدين (ع) فرمودند:
حق گوش پاك نگه داشتن آن است به اين كه راهي به سوي قلب ودل تو باشد براي مطلب شايسته اي كه در قلبتان موجبب خير يا اكتساب اخلاق پسنديده گردد،؛زيرا گوش دروازه دل است كه معاني خوب يا بد را به آن جا منتقل مينمايد
پس ميتوان نتيجه گرفت گوش يكي از اسباب درك حقايق هستي است وپاسداشت حريم آن از وارد نمودن كلمات نامربوط و سخناني كه با فطرت آدمي و پاكي دل او ناهمخواني دارد جزو واجبات است
يكي از نمونه هاي دريافت منفي از ناحيه گوش، گوش دادن موسيقي غناي مبتذل ميباشد
رسول الله (ص) مي فرمايند:
يكي از پنج گروهي كه در روز قيامت خداي متعال بدان ها نظر لطف و محبت نخواهد داشت ، انسان هايي هستند كه اهل موسيقي وخوانندگي باشند
حق چشم
در بيانات امام سجاد(ع) چنين آمده است كه:
حق چشم برتو آن است كه آن را از حرام بپوشاني وبه هرزگي نكشاني بايد در مواردي از چشمانت كه براي تو عبرت آموز است به گونه اي كه در پرتو آن بصيرت يابي يا بر آگاهي توافزوده گردد بهره جويي زيرا چشم دروازه عبرت پذيري است
در قرآن نيز هم به مردان هم به زنان به صراحت در چشم پوشي از نگاههاي آلوده دستور داده شده
حق دست وپا
امام سجاد(ع) در اين :
پاهاي تو اين حق رادارند كه آنها را به سوي كارهاي نامشروع نبرده ودر مسير دين داري قدم برداري وحق دستان تو نيز چنين است كه آنها را به سوي مواردي كه تصرف آنها در ديدگاه شرع حرام است دراز نكني تا به عقوبت پروردگار مبتلا نشوي مورئ چنين مي فرمايند
حق شكم
شكم ميتواند متعالي كننده ويا سقوط دهنده باشد به اين معني كه اگر از حرام پر گردد انسان را به دوزخ وعذاب سخت الهي ميبرد ،از سوي ديگر تمام مصاديق كم كاري در جامعه ميتواند مشمول بي تفاوتي و حق شكم گرديده و انسان را به هلاكت بيفكند.
حق همسر در اسلام
امام سجاد ع اين حق را چنين ترسيم كرده اند:
حق همسر بر تو آن است كه بداني او براي رفاه، انس و نگاهداري تو آفريده است، هر يك از شما بايستي خدا را بر يكديگر سپاس گفته . در معاشرت با همسر خوش رفتاري كن چون زن حق مهرباني و انس بر تو داشته و مايه آسايش به واسطه اطفاي غرايز توست
1: حق زن بر مرد در تامين رفاه عمومي و چشم پوشي از لغزش ها
2: حق تبعيت زن از شوهر در تمام مراحل زندگي
3: حق حفظ آرامش در منزل
4: حق كنترل زبان در مورد شوهر
حق همسايه
حق همسايه از حقوق ويژه اي است كه در اسلام به آن امر نموده اند
امام سجاد ع ميفرمايد: حق همسايه ات بر تو اين است كه در غياب او پاسدار شخصيت وي باشي و از هرگونه كمكي به او دريغ نورزي …
فصل چهارم: پاره ای از پیامدهای مسئولیت پذیری انسان
ارزش كار در اسلام:
1: اهميت و ضرورت كار
كار در اسلام از چنان اهميتي برخوردار است كه قرآن حيات دنيوي و اخروي را بر پايه كار شايسته دانسته، در اسلام انسان هايي كه به كارحلال اشتغال دارند به عنوان مجاهد در راه خدا قلمداد گرديده اند و مانند ماه شب چهارده وارد محشر ميگردند و چشم همگان را خيره مينمايند.
و از سوي ديگر انسان هاي تنبل به صراحت مورد لعن و نفرين ائمه قرار گرفته اند چنان كه پيامبر فرموده اند:
كسي كه بار زندگي خود را بر دوش ديگران بيندازد ملعون است
2:بيكاري از مهمترين عوامل لغزش
انسان بيكار كه روز و شب را به پوچي سپري ميكند زمينه گرايش به تخيلات منفي و گناه در درون او تقويت گشته امام علي ع فرمود:
نفس تو به گونه اي است كه اگر او را مشغول نسازي تو را مشغول خود ميسازد
مسئوليت انسان در حوزه كار فرهنگي
مسئوليت در زمينه كار فرهنگي از پيامدهاي ويژه مسئوليت پذيري پذیرش
1ـ تحكيم باورهاي اصلي (دين مداري در حوزه فردي)
اسلام تقويت باورهاي اعتقادي در حوزه فردي را مورد تاكيد خاص قرار داده است قرآن به صراحت ميفرمايد: افرادي كه خدا را تنها به زبان ميپرستند هم در دنيا خويش زيان ديده اند و هم در آخرت و اين همان خسران و زيان آشكار است
2ـ تحكيم دين مداري در حوزه اجتماع
اين مبحث در دو قسمت خلاصه مي گردد
الف: ارتقاي سطح فرهنگي و ديني جامعه در سطح خرد و كلان
يكي از مسئوليتهاي اصلي مسئولين فرهنگي جامعه اهتمام جدي به اين پديده يحياتي است. بي مهري نشان دادن به ارتقاي سطح فرهنگي جامعه وپشت گوش انداختن آن علاوه بر پيامدهاي ناگوار دنيوي عقوبت اخروي را در پي دارد
ب:ترويج امر به معروف ونهي ازمنكر
مسئوليت ارشاد مردم به سوي كارهاي شايسته وباز داشتن آنها از اعمال ناشايست از مسئوليتهاي بزرگ متوليان است كه موجب سلامت رواني افراد جامعه ميشود
شكسته شدن هنجارهاي ديني در ساختار اجتماع هيچ گونه توجيهي نداشته وتمامي افرادي كه به گونه اي مي توانند در برابر هنجار شكني ها بايستند مسئوليت بزرگي دارند
مسئوليت انسان در حوزه كار عبادي
اين حوزه كاري از اهم بخش هاي كار در زندگي ميباشد، از قرآن چنين مي فهميم كه افراد با خدا غم، غصه،اضطراب وافسردگي ندارند واين امر در مورد افراد بي دين كاملا بر عكس بوده ودائما با زندگي پر غصه دست وپنجه نرم ميكنند. خداوند كريم در قرآن مي فرمايند: دل هاي كساني كه ايمان آورده اند با ياد خداوند به آرامش دست مي يابد.
در قرآن كساني كه با خدا ارتباط دارند داراي بالاترين نعمت و موهبت الهي يعني امنيت دل هستند
مسئوليت انسان در حوزه كار توليدي
در نگاه اسلام انجام كار مولد جايگاه ويژه اي دارد از همين رو اين درآمد نيز بسيار ويژه است تا جايي كه پيامبر فرموده اند:
هيچ كس غذايي بهتر از آنچه با دسترنج خود تهيه كرده نخورده است.پيامبر خدا حضرت داود نيز همواره از دسترنج خود ارتزاق مينمود.
مسئوليت انسان در حوزه كار خدماتي
خ آن نامدمات رساني وباز كردن گره هاي مردم در اسلام بسيار تاكيد شده وپاداشهاي بزرگي براي برده شده
امام صادق (ع) ميفرمايد:اگر حاجت يك مومن را برآورده سازم براي من برتر ودوست داشتني تراز بيست حج است كه در آنها صدهزار دينار يادرهم در راه خدا انفاق گردد.
پس ميتوان نتيجه گرفت عبادتي بالاتر از اين كار نيست حتي عباداتي چون نماز،روزه،وحج نيز همپايه گره گشايي از كار مومن نيستند
باتوجه به جمله امام صادق(ع) كه مي فرمايد:
برادرت راشاد كن تا خدا نبز تورا شاد كند.، نتيجه ميگيريم كه فرمول بزرگ خوشبختي ورستگاري ما مسلمانان در همين جمله شيوا نهفته.
مدارا ونرم خويي با شهروندان
داشتن روحيه آرام از پيامدهاي مسئوليت پذيري انسان است.
خداي متعال در قرآن فرمول موفقيت رابه پيامبر(ص) چنين گوشزد ميكند.
اي پيامبربا مردمنرم گرديدي واگر تند خو ميبودي همگان پراكنده مي شدند بنابراين از لغزشهاي مردم در گذر ودر كارهايت با آنها مشورت نما
يكي از نمادهاي خوش خويي در سيستم اداري وغير اداري جامعه دادن پاسخي درخور شان وتوام با لطافت به مردم است. امام علي (ع) در اين زمينه مي فرمايد:
در تعاملات خود وداري بين مردم با چهره اي گشاده مواجه شو واز خشم كردن جدا بپرهيز زيرا خشم را شيطان رهبري مي كند
قدر داني از لحظات زندگي خود و ديگران
از پيامدهاي بسيار ويژه و درخور اهميت مسئوليت پذيري انسان، اهميت دادن به لحظات زندگي خود و ديگران است.بدون شك اگر ما با بينشي عميق به مسئله وقت و عمر خود و ديگران بنگريم، نحوه برخورد ما نسبت به اين نعمت بزرگ الهي با تغيير و تحول جدي مواجه گرديده و به هيچ وجه به خود اجازه نخواهيم داد كه به اندك بهانه اي ساعت ها، وقت خويش يا ديگران را به دست بطالت سپرده و موجبات اندوه و غصه جانكاه را براي خود در قيامت فراهم سازيم.
پيامبر اكرم ص مي فرمايد: بر عمرت بخيل تر از پول و ثروتت باش.
ارزش نهادن به وقت ديگران به مراتب داراي اهميت بيش تري بوده و نبايستي به خود حق بدهيم كه نعمت بزرگ و وقت را به بهانه هاي واهي و بيهوده از ديگران سلب نماييم.
وفا نمودن به تعهد با شهروندان
انسان مسئوليت پذير در عمل كردن به عهدخود باشهروندان در حوزه هاي فردي و اجتماعي بسيار متعهد است.
در اين باره آيات متعددي در قرآن آمده كه به بعضي از آنها اشاره ميكنيم:
مومنين كساني هستند كه به امانت وپيمانهايشان پايبندند
امام صادق (ع) ميفرمايند:
سه چيز است كه براي هيچ كس در آنها عذري وجود ندارد
1ـ رد امانت به صاحب آن چه نيكو كار باشد چه بد كار
2ـ وفاي به پيمان با ديگران چه نيكو كار باشد چه بد كار؛
3ـ نيكي به پدر ومادر چه نيكو كار باشد چه بد كار؛
رعايت اعتدال در بهره وري از نعمتها
اعتدال، نقطه مقابل اسراف و يكي از نشانه هاي بارز انسانهاي مسئوليت پذير در جامعه اسلامي است وقطعا هيچ انساني بدون دست يافتن به حد اعتدال نميتواند خود را انساني شايسته قلمداد نمايد.
امام حسن عسكري (ع) در اين مورد مي فرمايند:
برتو باد به اعتدال وميانه روي وپرهيز از ريخت وپاش زيرا چنين رويه اي كاري شيطاني است.
قرآن با توجه به اين حالت، مسلمانان را امتي ميانه رو خوانده تا بدين سان الگويي برتر براي تمام ملل باشند.
نكته در خور تامل ، لزوم مراعات ميانه روي در استفاده از اموال عمومي وبيت المال مسلمانان است كه ميتواند بركات و پيامدهاي بسيار شگفت انگيزي براي ما به ارمغان بياورد.
ساده زيستي در زندگي خصوصي وعمومي
انسان مسئوليت پذير زهد وسادگي ودوري گزيدن از تجملات را در تمامي مراحل زندگي چه عمومي وچه خصوصي مد نظر ميگيرد.
در قرآن آمده است كه:
اي پيامبر به آنان بگو چه كسي استفاده از زينت هايي را كه خداوند براي بندگانش قرار داده و خوراكي هاي پاكيزه را حرام گردانيده است.
ساده زيستي چون نقطه مقابل دلبستگي به دنيا ومظاهر آن است مورد توصيه وتاكيد اسلام قرار گرفته است.
مهمترين مرحله ساده زيستي مراعات سادگي در حوزه مديريتهاي خردوكلان جامعه اسلامي است؛ مديريتي كه جلال وجبروت وشوكت خويش رادر دفتر كار تجملي ميبيند نميتواند قلب مراجعان خود را تسخير نموده وحاكميت بر دل آنها را به تجلي برساند.
قدرداني كردن از خدمات ديگران
انسان مسئوليت پذي هميشه حالتي قدرشناسانه در مقابل خدمات كوچك وبزرگ ديگران دارد.
رسول اكرم (ص) مي فرمايد:
كسي كه از ديگران تشكر ننمايد در واقع از خداي خويش تشكرنكرده است.
پس نتيجه ميگيريم نگرش انسان به قدر داني ازديگران از چنهن جهذبه اي برخوردار است كه اسلام را از ساير اديان متمايز ميكند واين امر به قسمتي از واجبات تبديل شده است
فصل پنجم: پاره اي از پيامد هاي مسئوليت پذيري انسان
1ـ بزرگ پنداري خود و اعمال خود:
نقطه اصلي سقوط آدميان در زندگي مادي و معنوي حس خود بيني و خود ستايي است. امام صادق(ع) در مذمت بزرگ پنداري مي فرمايند: شيطان به لشكريان خود چنين گفت: اگر در سه جا بر آدميان تسلط يابم ديگر براي من مهم نيست كه آنان چه ميكنند: بزرگ پنداري كردار، فراموشي لغزشها و راضي شدن از خويش(عجب)
2ـ خودخواهي: ورود چنين صفتي در انسان مسئوليت گريز آنقدر مخرب و سقوط دهنده است كه اگر در درون او تقويت گردد خود را تنها حاكم بر جهان و جهانيان دانسته و با وجود آنكه مي داند بنده اي ضعيف و ناچيز مي باشد ولي در ظاهر براي رسيدن به مطامع نفساني خود از هيچ ادعاي باطلي دريغ نورزيده و از اينكه خود را در جايگاه پروردگار هستي ببيند ابايي ندارد.و نمونه روشن اين ادعا داستان فرعون مي باشد.
آثار زيانبار خود خواهي
1ـ كامل پنداشتن خويش وناقص پنداشتن ديگران
2ـ احساس بي نيازي نسبت به پرسش از انسان هاي ديگر و ماندن در جهل و ناداني
3ـ ناسپاسي نسبت به زحمات ديگران
4ـ احساس غرور وتكبر يا خود بزرگ بيني
5ـ بي نيازي از خير خواهي ونصيحت ديگران
از خود گريزي يا ازخود بيگانگي:
بيگانگي يا دور گشتن از هويت حقيقي خويش يا فقدان هويت انساني يكي از مهم ترين مسايل انسان شناختي است.امام علي (ع) مي فرمايد :در شگفتم از كسي كه گمشده خود را جويا مي شود اما نفس خود را گم كرده و جوياي ان نيست.اين پديده همواره به صورتي جدي تهديد كننده جوامع بشري بوده است.اخبار حاكي از اين كه فلان گروه از جوانان مثلا با طرز پوشش نا هنجار و ارايش عجيب در كوچه و خيابان ظاهر مي شوند برترين گواه بر مدعاي ماست.در ميان انبوه دانشمندان و فلاسفه غربي اولين چهره اي كه به مسئله ((از خود بيگانگي)) توجه خاصي مبذول داشت هگل بود. پس از هگل اين پديده در جامعه شناسي و روانشناسي به عنوان يكي از معضلات انسان مدرن شناخته گرديد.
3ـ سرسپردگي به شياطين برون و درون
درنگاه قرآن واحاديث، شياطين وسوسه گر به چند دسته تقسيم مي گردند، هر دسته از آن ها در محدوده سيطره و تسلط خويش، بر روي انسان هاي مسئوليت گريزكار نموده و آنها را از محوريت حق دور مي سازند: نفس اماره ي آدمي از يك سو پيوسته اورا به بدي ها دعوت مي كند از سوي ديگر، شياطين جني سوگند ياد كرده اند كه انسان را از مسئوليت پذيري تهي ساخته و به گمراهي بكشانند.از ديگر سو شيطان زادگان هستند كه در شمار شياطين جني قلمداد گرديده و به تعبير قران همواره در كمين انسان هستند از طرف ديگر شياطيني انسي شناخته مي گردند بر روي اذهان و قلوب انسان هاي مسئوليت گريز و سست عنصر كار كرده و انان را به سوي فساد و تباهي دعوت مي نمايند. همه ما بايستي به اين مطلب مهم توجه داشته باشيم كه برقرار كردن تماس با شياطين انسي و دوستان ناباب حتي براي مدتي كوتاه مي تواند براي هميشه ما را به سوي ذهنيت هاي منفي كشانده و از مسير حق دور سازد.
4ـ گريز از عبوديت (غفلت زدگي) :
از آنجا كه هدف از آفرينش آدمي، نيل به مقام عبوديت است اگر انسان به مرحلهاي برسد كه احساس نمايد از خداي خود فاصله گرفته و ديگر حاضر به برقراري ارتباط با او نيست در واقع از مسئوليت خويش شانه خالي نموده است. قرآن از انسان هايي كه در زندگي از ياد خداي خود قافل گرديده و ابزار شناخت حق در درون خويش را با كردار ناشايست خويش، ناتوان ساختهاند، به حيوان و پست تر از حيوان ياد نموده و دوزخ الهي را براي چنين انسان هايي پيش بيني كرده است.
5ـ خودآرايي در منظر نامحرمان :
اين مورد از پيامدها، متوجه آن دسته از بانوان جامعه بوده كه با بي توجهي به گوهر والاي حجاب، قسمت هايي از مو يا بدن خود را در معرض نگاه آلوده هوس بازان قرار داده و بدين سان عفت عمومي جامعه را لكهدار ميسازد. جالب آنكه اگر انسان مسئوليتپذيري برخي از چنين انسانها را امر به معروف يا نهي از منكر نمايد به جاي تشكر و قدرداني از او، به وي اتهام خشونت طلبي ميزنند. اما دريغا كه اين خانم مسئوليت گريز است كه لطافت جامعه را جريحهدار نموده و به خشونت طلبي دامن زده است؛ مگر نه آن كه با خودآرايي، بخش قابل توجهي از جوانان و افراد جامعه را به اضطراب و تشويش ذهني مبتلا ساخته است؟ آيا در هم ريختن اعصاب و آرامش جوانان و مردان جامعه و به چالش كشاندن آنان به وسيله سلب آرامش روحي و رواني، مصداق خشونت طلبي به شمار نميآيد؟!
6ـ پر خوابي، پر خوري، پر گويي، پر لذتي (زياده روي در مشتهيات نفس)
از ديگر پيامدهاي گريز از مسئوليت در انسان، رها گذاردن نفس در بهره جويي از نعمتهاي الهي به صورت افسار گسيخته است. زياده روي دز خواب، خوراك، گفتن، نگاه كردن و… از جمله پيامدهايي است كه انسانهاي مسئوليت گريز بدان مبتلا گرديده و پيوسته مانع از پيشرفت مادي و معنوي آنان ميگردد.
امام علي (ع) ميفرمايند: «اگر كسي دو روزش برابر باشد در درگاه الهي مورد لعن و نفرين است.»
7ـ كم كاري، تنبلي، سستي و بيحوصلگي
سست عنصري در اموري است كه موجب ارتقاي انسان در دنيا و آخرت ميگردد.
8ـ ريخت و پاشهاي سبك سرانه
نگاه متكبرانه و سبك سرانه به نعمتهاي بيدريغ خداي متعال،يكي ديگر از پيامدهاي خطرناك گريز از مسئوليت در انسان است كه با تأسف بسيار در جوامع مدرن بشري رو به رواج و گسترش دارد و همه ما نمادهاي آن را روز به روز بيشتر نظارهگريم.
9ـ تقليد كوركورانه
تقليد بيمورد و كوركورانه در مسائل جزئي و كلي زندگي از همنوعان ديگر و اكثريت جامعه، در واقع به عنوان يكي از موانع دستيابي به علم و آگاهي حقيقي به شمار آمده و برآيندي جز خودباختگي، پوچگرايي، تهي شدن شخصيت و مدگرايي بدون اساس ندارد. اين كه مردم دور و بر ما، چگونه ميپوشند، چگونه فكر ميكنند، چگونه سر و صورت خود را ميآرايند، چگونه با ديگران تعامل دارند، تا چه حدّ به حجاب شرعي بيتوجهاند… نوعي تقليد كوركورانه و بدون منشأ صحيح ميباشد كه در شأن انسانهاي كم جنبه است.
10ـ نداشتن برنامهاي براي زندگي
اين گونه زيستن از نگاه اسلام صد در صد مردود بوده و نميتواند بستر تكامل مادي و معنوي انسان را فراهم سازد. پيامبر گرامي اسلام درباره اهميت ارزش نهادن به ارزش نهادن به اوقات زندگي ميفرمايند: «هيچ انساني در روز قيامت قدم از قدم بر نميدارد مگر آنكه بايستي به دو سوال پاسخ دهد:
الف) عمر خويش را چگونه سپري كرده؛ ب) سرمايه ارزشمند جوانياش را در چه كاري هزينه كرده است.
11ـ عدم اعتماد و اتكاء به خداوند
انسانهايي كه مسئوليت گريز هستند در زندگي بر خداي خويش اتكا نداشته و به وعده هاي او اعتماد ندارند. در حالي كه از ديدگاه قرآن هر مسلماني كه در زندگي به خداي خود اعتماد و توكل داشته باشد خداوند نيز او را تنها نخواهد گذاشت.
12ـ گريز از معاشرت با خويشاوندان
جامعه مدرنيته و صنعتي آدمي را به جايي ميرساند كه با تمام بستگان خويش قطع رابطه كرده و ارتباط او منحصراً با اموال شخصي و همسر و فرزندانش باشد.
13ـ عدم توجه به خودسازي
يكي از بزرگ ترين پيامدهاي گريز از مسئوليت در جوامع بشري، عدم توجه به اصليترين مسئوليت و تكليف انسان در زندگي؛ يعني مهار نمودن صفات رذيله و خطر آفرين و تقويت نمودن صفات شايسته نفس يا خودسازي است. پرداختن به خويش (خودسازي) براي تمام انسانها، مسئوليتي اجتناب ناپذير بوده و هيچ انساني بدون گذر از اين مرحله به رستگاري و سعادت ابدي نخواهد رسيد.
خودسازي داراي 3 مرحله اصلي است:
مرحله اول: ترك كارهاي حرام و انجام كارهاي واجب
مرحله دوم: سركوب و كنترل صفات رذيله نفس و تقويت صفات شايسته
مرحله سوم: ريشه كن نمودن صفات رذيله نفس و نشاندن صفات شايسته به جاي آنها
این اثر،در پی آن است که انواع مسئولیت های آدمی را در حوزه ها و ابعاد مختلف آن با بهره گیری از آیات و احادیث تبیین کرده و پیامدهای ویرانگر مسئولیت گریزی را یادآور شود.
در اینجا فرصت را غنیمت شمرده از استاد گرانقدر آقای مهدی یار احمدی خراسانی که فرصت تهیه و تدوین این اثر را در اختیار ما قرار داده اند تشکر و قدردانی کنیم.
پاییز 91
مسئولیت انسان در اسلام
تهیه و تدوین : مدیریت مطالعات و تحقیقات حوزه نمایندگی ولی فقیه در وزارت جهاد کشاورزی
نویسنده : محمد رضا ایزد پور
ویرایش : موسسه فرهنگی هنری اقالیم احساس
ناشر: نشر آموزش کشاورزی
نوبت چاپ: اول 1386
شماره کتابشناسی ملی : 1122704