مقدمه: بهره وري موضوعی است که در سرلوحه فعاليت های صنعتی و سازمانی بوده، روانشناسان متخصص در اين رشته تلاش میکنند متغيرهای عمده بهرهوری را شناسايی کرده مورد تحقيق و پژوهش قرار دهند. از جمله عوامل مؤثر در بهرهوري، عامل نيروی انسانی شاغل در سازمان هاست که امروزه به عنوان سرمايههای اصلی هر سازمان محسوب میشوند.
در اين راستا تلاش و کوشش سازمان ها از سويی جذب توانمندترين و کارآمدترين نيروها و از سوی ديگر حفظ و نگهداری چنين نيروهايی است. نيروهای توانمند، با نشلاط و پرانگيزه قادرند بار مسئوليت های سازمانی را به دوش بکشند و موجبات ترقی و تعالی و توسعه در ابعاد مختلف درون و برون سازمانی را فراهم آورند.
تحقيقات فراوانی که در روان شناسی و علوم رفتاری انجام گرفته نشان داده است که رضايت از شغل يا عدم رضايت از آن از جمله عوامل عمده، حائز اهميت و تأثيرگذار در زمينه بهرهوری است. اين مفهوم اکنون در مباحث رفتار سازمانی جايگاه ارزشمندی را به خود اختصاص داده است.
امروزه مشخص شده است که هرچه کارکنان راضیتر باشند با انگيزه بيشتری به فعاليت های روزمره خود میپردازند و لذا کارآيی بالاتری داشته بهرهوری را در سازمان افزايش میدهند. عوامل مختلفی میتواند بر رضايت شغلي کارکنان تأثير بگذارد، شهميری(1379) دريافت که بين متغيرهای جنس، سطح تحصيلات، رشته شغلي، نيازهای سطح پايين، نيازهای سطح بالا، تنوع شغلي، کاربردتخصص، ازخودبيگانگي، مشارکت سازمانی و عدالت سازماني و رضايتمندی شغلي، رابطهای معنی دار وجود دارد.
رضایت شغلی به عنوان حالت هیجانی لذت بخش تعریف شده است که از ارزیابی واکنش عاطفی و نگرش فرد نسبت به شغل ناشی می شود در واقع رضایت شغلی احساس فرد نسبت به شغل خود است. فردی با رضایت شغلی بالا شغل خود را دوست دارد و ارزش زیادی برای آن قائل است. رضایت شغلی از جمله عواملی است که تاثیر آن علاوه بر سازمان بر زندگی خصوصی و بیرون سازمانی فرد هم مشاهده می شود.
تحقیقات زیادی در زمینه رضایت شغلی و سلامت روانی افراد انجام شده است رضایت شغلی می تواند در رضایت فرد از زندگی، دید فرد نسبت به جامعه و سلامتی فرد تاثیر بگذارد. افرادی که از کار خود راضی هستند با انگیزه بیشتری به فعالیت های روزمره خود می پردازد و کارایی بالاتری دارند در نتیجه بهره وری سازمان هم تحت تاثیر قرار می گیرد. نبود رضایت شغلی باعث افزایش غیبت، ترک خدمت، جابجایی و سوانح حین کار می شود که هرکدام از این عوامل می تواند هزینه های سنگینی به سازمان وارد کند. برای پیشگیری از چنین رفتارهای مخربی لازم است سازمان ها آن چه را که به رضایت کارکنان منجر می شود بدانند.
یکی از جنبه های رضایت شغلی که به طور معمول نادیده انگاشته می شود رابطه آن با سلامت کارکنان است. کار یکی از ابعاد جدایی ناپذیر زندگی انسان است. هرچند که محیط کار یک منبع برای ابتلا به بیماری های گوناگون به حساب می آید. از یک سو عوامل بیماری زای محیط کار سلامت کارکنان را به خطر می اندازد و از سوی دیگر به کارگیری نامناسب ابزار آلات و یا نقص فنی آن ها می تواند منجر به حوادث ناگوار شغلی شود.
بنابراین باید در محیط کار برنامه های لازم برای ارتقای سلامت کارکنان در مقابل بیماری های شایع انجام داد. این برنامه ها می تواند منجر به کاهش بیماری ها، کاهش غیبت از کار، بالا رفتن روحیه کاری، کاهش سوانح شغلی، نزول هزینه های بیمه سلامتی و هزینه مراقبت از بیمار و غرامت شود به این ترتیب کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری را سبب شود.
با توجه به مطالب بالا، تحقیق کنونی درصدد پاسخ به سوال اصلی تحقیق که عنوان تحقیق است، می باشد. این تحقیق قصد دارد به بررسی و شناخت رابطه رضایت شغلی با حمایت اجتماعی و سلامت روان در بین کارمندان بالاخص کارکنان دانشگاه ها بپردازد.
فرضیه ها
– بين رضایت شغلی و حمایت اجتماعی کارمندان دولت رابطه وجود دارد؟
– بين رضایت شغلی و سلامت روانی کارمندان دولت رابطه وجود دارد؟
– بين حمایت اجتماعی و سلامت روانی کارمندان دولت رابطه وجود دارد؟
رضايت شغلي
در منابع تعاریف متعددی از رضایت شغلی ارائه شده است. ساعتچی (1372) رضایت شغلی را درجه ای از خشنودی می داند که کارمند از ارضای نیازهای خود به وسیله شغلش تحصیل می کتد. شفیع آبادی (1371) معتقد است رضایت شغلی نوعی احساس فرد نسبت به شغلش است. به عبارت دیگر، میزان کلی تاثرات مثبتی که افراد نسبت به شغلشان دارند، مثلا زمانی که گفته می شود فرد رضایت شغلی دارد، منظور این است که فرد شغل خود را دوست دارد و احساسات او نسبت به آن مثبت است.
از سوي ديگر رضايت شغلي مسألهای است كه بسیاری افراد با آن دست به گریبانند. چه افراد جویای كار كه میخواهند برای اولین مرتبه محیط كار را تجربه كنند و چه كسانی كه سال هاست در حرفه خود مشغولند و از مشكلات آن رنج میبرند. محیط كار هر انسانی خانه دوم اوست، چه بسیار افرادی كه عمده ساعات شبانه روز خود را مجبورند در محیط كاری خود بگذرانند. ساده پیداست كه این محیط نیز همچون خانه باید برآورنده حداقلی از نیازهای روحی و روانی افراد باشد تا آن ها بتوانند ضمن كسب درآمد به ارتقای دانش حرفهای خود پرداخته و خدمتی صادقانه ارائه دهند.
محققان رضایت شغلی را از دیدگاههای گوناگونی تعریف کردهاند. گروهی رضایت شغلی را براساس نوع عامل روانی تعریف کرده و آن را نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط اشتغال میانگارند. یعنی اگر شغل موردنظر لذت مطلوب را برای فرد تأمین نماید در این حالت فرد از شغلش راضی است(زردان، 1376: 66).
در مقابل چنانچه شغل موردنظر رضایت و لذت مطلوب را به فرد ندهد در این حالت فرد شروع به مذمت شغل نموده و درصدد تغییر آن برمیآید. هاپاک، رضایت شغلی را مفهومی پیچیده و چند بعدی میداند و این مفهوم را با عوامل روانی، جسمانی و اجتماعی مرتبط میکند و تأکید میکند تنها یک عامل موجب رضایت شغل نمیشود، بلکه ترکیبی از مجموعه عوامل گوناگون سبب میشود که فرد شاغل در لحظه معینی از شغلش احساس رضایت نماید و از آن لذت ببرد. گروهی دیگر از محققان عوامل مختلفی از قبیل میزان درآمد، ارزش اجتماعی شغل، شرایط محیط کار و فرآوردههای آن و حمايت اجتماعي را به عنوان عوامل احساس رضایت از شغل نام میبرند(شفیعآبادی، 1389: 52)
عوامل متعددی وجود دارد كه در كنار هم میتوانند ایجاد كننده رضایت شغلی در افراد باشد. چه بسا تنها نبود یك عامل از مجموع این عوامل میتواند از ایجاد رضایت در فرد بكاهد یا حتی او را در زمره افراد ناراضی از شغل خود قرار دهد. میزان درآمد، وجهه اجتماعی، امكان ارتقای شغلی، حمايت اجتماعي و نقش مديريت، نحوه مدیریت در محل كار، عدم تبعیض و میزان آگاهی فرد از شغل خود از مهمترین عوامل ایجاد رضایت شغلی در افراد است.
بهعبارت ديگر، رضايت شغلي با تحقق مجموعهاي از عوامل حاصل خواهد شد؛ اين عوامل در پنج دسته قرار ميگيرند: ماهيت و شرايط كار، حقوق و دستمزد، فرصتهاي موجود براي پيشرفت و ارتقاي شغلي، نحوة سرپرستي، و روابط با همكاران (ازكمپ، 1381؛ هومن، 1381؛ حريري، 1381).
لازم به توضيح است كه؛ حمايت اجتماعي در دسته پنجم قرار ميگيرد. مطالعات پژوهشی نشان داده است افرادی که از سیستم حمایت اجتماعی خوبی برخوردارند، نسبت به زندگی خود خوشبینترند. مطالعات دیگر نیز نشان داده است که این افراد در غلبه برافسردگی و سازگاری شغلي و در نهايت رضايت شغلي بالا موفقترند(آلن و ایوانز 1993).
حمايت اجتماعي
يكي از مفاهيم روانشناختي كه اخيراً توسط دانشمندان علوم تربيتي مطرح گرديده است، حمايت اجتماعي ميباشد. اين موضوع نيز يكي از نيازهاي اساسي افراد بشر در طول تاريخ بوده است. انسانهاي اوليه در اكثر دوران تاريخ خود احتمالاً در دستهها و گروههاي كوچك زندگي ميكردند و به دنبال يافتن غذا بودند و در مواقعي در معرض خطر حمله موجودات درنده قرار ميگرفتند(شريفي درآمدي،1381: 85).
در طول تاريخ بشري در صورت كمك اطرافيان، انسانها به بهترين وجه قادر به رويارويي با بحرانها و روبرو شدن با خطرات بودهاند. بدينگونه در طبيعت ما نياز به دلبستگيهاي نزديك استقرار يافته است تا بتوانيم از حمايت خانواده و اطرافيان برخوردار گرديم. آنگونه كه از تعاريف مختلف حمايت اجتماعي استنباط ميشود، آن عبارت است از ميزان ادراك فرد از اين كه مورد توجه و علاقه ديگران بوده، از ديدگاه آنان فردي ارزشمند است و چنانچه دچار مشكل شود به او ياري ميرسانند(بيابانگرد، 1383: 57).
بنا بر تعريف، حمايت اجتماعي دوجنبه يا دو بعد اساسي دارد:
الف: جنبه دهني: بعد ذهني حمايت اجتماعي به تصوري اطلاق ميگردد كه فرد از افراد موثر دارد كه قادرند به طور بالقوه در مواقع درماندگي و ناچاري وي را مساعدت نمائيد. اين جنبه در ميزان عملكرد فرد تأثير فراواني دارد و يافتههاي تحقيقاتي حاكي ازآن است كه هرچه ذهنيت فرد در برخورداري از حمايت ديگران ـ حمايت بالقوه ـ بيشتر باشد ميزان پاسخ هاي موفقيتآميزي كه به فشارهاي رواني و موقعيت هاي بغرنج نشان ميدهد، بيشتر است. بر عكس، اگر فرد احساسي كند كه از حمايت اجتماعي كافي اطرافيان برخورد دار نيست، احتمالاً آمادگي كمتري براي مقابله با خطر از خود نشان ميدهد و ممكن است كه به جاي رويارويي با مشكلاتش به رفتارهاي اجتنابي يا فرار متوسل شود(بيگيفرد، 1378).
ب: جنبه عيني: بعد عيني يا بالفعل حمايت اجتماعي به ميزان واقعي مساعدت هاي و همياري هاي ارائه شده به فرد بستگي دارد هر نوع تغيير يا بروز مصيبتي در زندگي فرد، از جمله منابع فشاري است كه ممكن است موجب پريشاني و نگراني فرد شود. حضور افراد موثر و مساعدت آنان تاحد قابل ملاحظهاي از شدت فشار رواني ميكاهد و فرد را قادر به انطباق دوباره خواهد ساخت به عنوان مثال، ازدواج از جمله وقايعي است كه سبب ايجاد فشارهاي رواني و محيطي بر فرد ميگردد حضور افراد خانواده و دوستان در مجلس جشن عروسي به زوج جوان از سوي اطرافيان ارائه ميشود، تا ميزان زيادي از فشار رواني ناشي از تغيير زندگي و مسئوليتها ميكاهد و آن ها را قادر ميسازد كه با موقعيت و شرايط تازه انطباق لازم را به عمل ميآورند. اعتقاد بر اين است كه حمايت اجتماعي به سه طريق در برخورد با رويدادهاي فشار زا كمك ميكند:
اولاً اعضاي خانواده، دوستان، و ساير افراد ميتوانند مستقيمآ حمايت ملموسي به شكل منابع مادي در اختيار شخص قرار دهند.
ثانياً اعضاي شبكه اجتماعي فرد ميتوانند با ارائه پيشنهادات وي را از حمايت اطلاعاتي خود برخوردار سازند و اين اقدامات متنوع ميتواند به حل مشكلاتي كه موجب فشار شده است كمك كند. اين پيشنهادات به فرد كمك خواهد كرد تا به مشكل از ديدگاه جديدي نگاه كند، بدين ترتيب آن را حل كرده يا آسيبهاي ناشي از آن را به حداقل ميرساند.
ثالثاً افراد شبكه اجتماعي ميتوانند با اطمينان بخشي دوباره به فرد در خصوص اينكه مورد علاقه با ارزش و محترم است از وي حمايت عاطفي به عمل آورند و نهايتآ موجب افزايش عزت نفس و خود پنداره در او شوند(هاوس 1988، به نقل از بيگيفرد، 1378).
سلامت روان
سلامت روان یا بهداشت روان توسط محققان از فرهنگ های مختلف، به صورت های متفاوتی تعریف شده است. مفهوم سلامت روان شامل احساس درونی خوب بودن و اطمینان از کارآمدی خود، اتکا به خود، ظرفیت رقابت، تعلق بین نسلی و خودشکوفایی توانیی های بالقوه فکری و هیجانی و غیره می باشد. البته با در نظر گرفتن تفاوت های بین فرهنگ ها، ارائه تعریف جامع از سلامت روان غیرممکن می نواید.
با وجود این، بر سر این امر اتفاق نظر وجود دارد که سلامت روان چیزی فراتر از نبود اختلالات روانی است. به این معنی که صرفا به لحاظ نداشتن بیماری روحی نمی توان سلامت روان را در یک فرد صد در صد تایید کرد. حتی با این که بسیاری از ما از بیماری خاص روانی قابل تشخیص رنج نمی بریم اما واضح است که برخی از ما به لحاظ روانی سالم تر از دیگران هستیم.
آنچه مسلم است حفظ سلامت روان نیز مانند سلامت جسم حائز اهمیت است. شاید اقداماتی در این زمینه صورت گیرد اما خدمات بهداشت روان عمدتاً به گروه کوچکی از افراد که مشکلات جدی و آشکار دارند اختصاص می یابد(عباس زاده،1382: 32-30).
بهداشت روانی عبارت از مجموعه عواملی که در پیشگیری از ایجاد و با پیشرفت روند وخامت اختلالات شناختی، احساسی و رفتاری در انسان نقش موثر دارند و هدف اصلی آن پیشگیری از وقوع بیماری هاست و پیشگیری به معنای وسیع آن عبارت است به وجود آمدن عواملی که ممکن زندگی سالم و طبیعی است، همراه با درمان اختلالات جزئی رفتار به منظور جلوگیری از وقوع بیماری های شدید(شاملو،1378: 12-11).
مشکلات در زمینه بهداشت روان از بدو پیدایش بشر وجود داشته و هیچ فردی از هیچ طبقه اقتصادی، اجتماعی خاصی در مقابل آن ها مصونیت نداشته و خطری است که بشر را مرتباً تهدید می کند(حاتمی، 1383: 89).
امروز پیشرفت صنعت و تکنولوژی در جوامع انسانی، قدرت و ثروت را افزایش داده ولی امکان زندگی با آرامش و صلح و اطمینان را از انسان سلب کرده و در حقیقت کیفیت فدای کمیت شده و اعتدال و تناسب کنار رفته و مشکلات عصبی روانی و روان تنی، جانشین آن شده است. عواقب فیزیکی و روان شناختی چنین مشکلاتی، توانایی برای عملکرد در خانواده، جامعه و محل کار را مختل کرده و در بسیاری از موارد باعث از هم پاشیدگی خانواده ها، سود مصرف مواد، خودکشی، بیکاری، فقر و انزوای اجتماعی می گردد. در حالی که بسیاری از این عواقب بحرانی با توجه به مسائل مربوط به بهداشت روان و حمایت به موقع افراد، قابل پیشگیری است(Herman,1998: 175-182).
پیشینه تحقیق
ـ تابع بردبار(1383)، در تحقيق خود با عنوان: «بررسي رابطة راهبردهاي رويارويي و حمايتهاي اجتماعي با پيشرفت تحصيلي در دوره نوجواني»، به اين نتايج دست يافته است:
بين راهبردهاي رويارويي حل مسئلهمدار و هيجانمدار با حمايتهاي دريافت شده رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. هم چنين ميان راهبردهاي رويارويي اجتنابي و راهبردهاي كمتر مؤثر با حمايتهاي دريافت شده رابطة منفي اما معنادار وجود دارد.
ميان راهبرد حل مسئلهمدار و حمايتهاي دريافت شده با پيشرفت تحصيلي رابطه مثبت و معناداري وجود دارد و ميان راهبردهاي اجتنابي و پيشرفت تحصيلي رابطة منفي اما معناداري نيز وجود داشت. نتايج تحليل رگرسيون نشان داد كه در كل نمونه از بين راهبردهاي رويارويي و حمايتها، راهبرد رويارويي حل مسئلهمدار از قدرت پيشبينيكنندگي بيشتري در جهت پيشبيني پيشرفت تحصيلي به عنوان متغير وابسته برخوردار بود.
ـ باقري(1387)، در تحقيق خود با عنوان: «رابطه حمایت اجتماعی و علاقمندی به رشته تحصیلی با سلامت» به اين نتايج دستيافته است؛ ميانگين نمره سلامت روان دانشجويان 5/24 ( 23 دختران و 26 پسران ) میباشد. اين عدد در مقايسه با نقطه برش به دست آمده از تحقيق يعقوبی و همکاران، که نمره23 را برای تفکيک افراد سالم از افراد مشکوک به اختلال روانی مناسب تشخيص داده نشان می دهد که دانشجویان دختر در مقایسه با دانشجویان پسر این تحقیق از بهداشت روانی مناسب تری برخوردار هستند.
ـ مفتاحي(1381)، در پاياننامه كارشناسي ارشد خود با عنوان: « بررسی پیشینه اجتماعی – اقتصادی، عزت نفس و حمایت اجتماعی بر افسردگی (دانشجویان کارشناسی دانشگاه رودهن)» به اين نتايج رسيده است؛ بین پیشینه اجتماعی، اقتصادی و افسردگی، بین حمایت اجتماعی و افسردگی و بین عزت نفس و افسردگی رابطه معکوس و منفی وجود دارد، بین پیشینه اجتماعی اقتصادی و حمایت اجتماعی، بین پیشینه اجتماعی، اقتصادی و عزت نفس و بین حمایت اجتماعی و عزت نفس ارتباط مثبت وجود دارد.
ـ حيدري(1388)، در تحقيق خود با موضوع « بررسي رابطه ي حمايت اجتماعي و افسردگي در دانش آموزان دختر شاهد و غيرشاهد مقطع متوسطة دبيرستانهاي شهرستان اهواز» چنين نتيجهگيري ميكند:
بين حمايت اجتماعي و افسردگي در كل نمونه (دانش آموزان شاهد و غيرشاهد) رابطه اي منفي وجود دارد و ميزان افسردگي در دانش آموزان شاهد در مقايسه با دانش آموزان عادي بيش تر است و از لحاظ ميزان حمايت اجتماعي بين دانش آموزان شاهد و غيرشاهد تفاوت چنداني ديده نمي شود.
– مهدي زاده(1384) در تحقيق خود با عنوان: «بررسي رابطهي بين سبك رهبري مديران (براساس نظريهي اقتضايي فيدلر) با رضايت شغلي معلمان در دوره هاي تحصيلي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه شهرستان نوشهر» در دو سطح توصيفي و استنباطي چنين نتيجهگيري کرده است:
يافتههاي پژوهشي نشان داد سبک رهبري مديران مدارس دولتي با ميانگين 38/74 بيشتر کارمدار است و سبک رهبري مديران مدارس غيرانتفاعي با ميانگين68/ 56 بيشتر رابطه مداراست و ميانگين ميزان رضايت شغلي معلمان42/3 است که بالاتر از ميانگين فرضي است. از طرفي نتايج به دست آمده حاکي از آن است که بين سبک رهبري مديران و رضايت شغلي معلمان رابطه وجود ندارد.
– هرزبرگ و همکاران وی تحقیقات خود را در دهه 1950 بر روی 200 نفر حسابدار و مهندس شروع کردند و نتیجه گرفتند، شاخص هاییکه سبب به وجود آمدن رضایت شغلی میشود (عوامل برانگیزنده) و شاخص هایی که سبب نارضایتی شغلی میگردد (عوامل بهداشتی) با یکدیگر تفاوت دارد.
به اعتقاد وی برانگیزندهها (مانند پیشرفت، بازشناسی، مسئولیت و رشد) در ذات (درون) یک شغل خاص وجود دارند و هنگامی که تقویت شوند، سطح رضایت شغلی افراد افزایش مییابد. اما عوامل بهداشتی خارج از شغل است.
به نظر هرزبرگ در جامعه معاصر، نیازهای اساسی مردم برآورده شده است. از این رو ارضاء نیازهای پایینتر منجر به رضایت شغلی نمی شود. بهترین احساسی که این ارضاء ایجاد می کند، نگرشی بی تفاوت نسبت به شغل است، هرچند عدم ارضاء آن ها منجر به نارضایتی می شود. از این رو، رضایت شغلی اساساً تابع ارضاء نیازهای بالاتر است زیرا دستیابی و ارضاء آن ها نسبتاً دشوار است. به همین دلیل عدم ارضاء این نیازها تنها به بی تفاوتی نسبت به شغل می انجامد(کورمن، 1378).
به اعتقاد هرزبرگ(1950)، نبود نارضایتی به معنای وجود رضایت نیست. از این رو وجود عوامل بهداشتی ما را نسبت به عدم نارضایتی مطمئن می سازد. اما اگر عوامل برانگیزنده وجود نداشته باشد، نمی توان گفت که واقعاً نارضایتی شغلی وجود دارد، بلکه فقط می توان نتیجه گرفت که رضایت وجود ندارد (رولینسون و همکاران 1998).
روش تحقیق
روشی که در این تحقیق استفاده کردیم روش اسنادی است روش اسنادی، تحقیقی مبتنی بر شواهد برگرفته از مطالعه اسناد؛ مانند آرشیوها یا آمار رسمی است (مجدفر،1382: 276).
بسیاری از اوقات، اصطلاح تحقیق كتابخانهای را بهجای تحقیق اسنادی بهكار میبرند، كه بهنظر، اصطلاح دقیق و درستی نیست؛ زیرا منظور از مطالعات كتابخانهای، مطالعاتی است كه موضوعات مورد مطالعه در اختیار و دسترس محقّق قرار نداشته و غالباً مربوط به گذشتهای دور یا نزدیك میگردد و محقّق از اسناد و مدارك زمانهای پیشین كه در كتابخانهها موجود میباشند، استفاده میكند.
بهعنوان مثال، تحقیق در زمینه طبقات اجتماعی عصر صفویه یا تحقیق درباره سهم اقشار مختلف اجتماعی در انقلاب مشروطیت ایران. در این روش منابع اصلی مورد استفاده، كتب و مدارك منثور و منظومی است كه از دورههای گذشته به جای مانده و جدیداً از اسلاید، فیلم و سایر تكنولوژیهای ضبط وقایع تاریخی نیز در تحقیق اسنادی استفاده میشود. اسنادی كه در تحقیق اسنادی مورد استفاده قرار میگیرند عمدتاً شامل اطلاعات و نتایجی است كه توسط نویسندگان و پژوهشگران قبلی در حوزه مورد بحث فراهم گردیدهاند(گیدنز،1378 :726).
اما آن چه معروف است اینکه؛ تحقیق اسنادی اعم از اسنادی و تاریخی است؛ بههمین جهت در این نوشتار تحقیق کتابخانهای بهعنوان یکی از اقسام تحقیق اسنادی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در بسیاری از تحقیقات، بههمان اندازه كه به تهیه دادههای كاملاً جدید توجه میشود، به گردآوری و تحلیل اطلاعات از كارهای دیگران نیز ابراز علاقه میشود. «یكی از انواع فرعی پژوهش اسنادی عبارت است از تحلیل مجدد مجموعهای از دادهها و نتایج تحقیقات گزارششده، توسط نویسندگان دیگر. حكومتها و سازمانهای دیگر، بهطور منظم آمار رسمی درباره انبوهی از پدیدههای اجتماعی منتشر میكنند؛ جمعیّت، جرم و جنایت، ازدواج و طلاق، خودكشی، میزان بی كاری و … از مراحل اولیّه پیدایش جامعهشناسی این آمارها، بهعنوان پایههای پژوهش جامعهشناسی مورد استفاده قرار گرفتهاند. پژوهشگران میتوانند دادههای برگرفته از اینگونه آمارها را مورد استفاده قرار داده و یا دوباره تحلیل كنند و آن اطلاعات را برای كمك بهحل مسأله پژوهشی معین بهكار برند(گیدنز، 1378: 727).
بحث و نتیجه گیری
از مطالعه و بررسي اين موضوع و باتوجه به تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است(پیشینه تحقیق) آزمون فرضيات تحقيق براي نگارنده اين علم و آگاهي حاصل گرديد كه؛
1- با رد فرضيه اول تحقيق مشخص شد كه؛ بين رضایت شغلی و حمایت اجتماعی کارمندان رابطه معناداری وجود ندارد.
2- با رد فرضيه دوم تحقيق معلوم گرديد كه؛ بين رضایت شغلی و سلامت روانی کارمندان رابطه معناداری وجود ندارد.
3- با رد فرضيه سوم تحقيق مشخص شد كه؛ بين حمایت اجتماعی و سلامت روانی کارمندان رابطه معناداری وجود ندارد.
بنابراين در يك نتيجهگيري كلي ميتوان گفت كه؛ رضایت شغلی کارکنان همواره مسئله بسیار مهمی برای مدیریت سازمان ها بوده است زیرا رضایت شغلی با سلامت روانی، کارآیی و اثربخشی مفید کارکنان همبستگی دارد. معمولا عدم رضایت شغلی به غیبت، کاهش کارآیی، ترک خدمت و بیماری های روانی و جسمانی و کاهش عزت نفس می انجامد.
طی بررسی رابطه بین رضایت شغلی با حمایت اجتماعی و سلامت روانی در این پژوهش، از سویی عدم وجود رابطه بین متغیرها و از سوی دیگر، غیر خطی بودن این رابطه مشخص شد
هم چنین بررسی فرضیات نشان می دهد که بین حمایت اجتماعی و رضایت شغلی در سلامت روان افراد رابطه مستقیم وجود ندارد بنابراین بین رابطه شغلی با حمایت اجتماعی و سلامت روان کارکنان دانشگاه آزا تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتيجه تحقيق نشان داد که آزمودنی های تحقيق حاضر از رضايت شغلی مطلوبی برخوردار هستند؛ به نظر می رسد که ماهيت شغل آزمودنی ها يکی از دلايل رضايتمندی مطلوب در اين آزمودنی هاست. تحقيقات نشان می دهد که ماهيت شغل از جمله عوامل رضايت شغلی است از آنجايی از نظرآحاد جامعه دانشگاه واجد جايگاه مطلوب اجتماعی است لذا کارکنان دانشگاه از جنبه اجتماعی شغل خويش آگاهی داشته و درباره آن احساس مطلوبی دارند.
از طرف ديگر کسانی که مستقيماً از مراجعين به اين کارکنان محسوب می شوند عبارتند از اعضای هيأت علمی دانشگاه که از فرهيختگان جامعه به حساب می آيند و هم چنين دانشجويان که از اقشار جوان و مشتاقان پيشرفت هستند و لذا آزارهاي روحی ناشی از برخورد نامناسب ارباب رجوع که معمولاً در موقعيت های کاری ديگر بخصوص وجود دارد را تجربه نمی کنند.
منابع
ازکمپ، استوارت(1385)، روانشناسی اجتماعی و کاربردی، ترجمه فرهاد ماهر، مشهد: انتشارات قدس رضوی.
باقري، فاطمه(1387)، بررسي ميزان رضايت شغلي كتابداران كتابخانههاي تخصصي و دانشگاهي (دولتي) شهرستان كرج، پاياننامة كارشناسي ارشد كتابداري و اطلاعرساني، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه تهران.
بيابانگرد، اسماعيل(1383)، روش هاي افزايش عزت نفس در كودكان و نوجوانان، تهران: انتشارات انجمن اولياء و مربيان.
بيگی فرد، سليمه(1378)، بررسی ارتباط ويژگی شخصيتی سخت رويی و حمايت اجتماعی با فرسودگی شغلی در بين کارمندان مراکز توانبخشی بهزيستی شيراز، پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم بهزيستی و توانبخشی تهران.
تابع بردبار، فريبا(1383)، بررسي رابطه راهبردهاي رويارويي و حمايتهاي اجتماعي با پيشرفت تحصيلي در دوره نوجواناني، مجله مطالعات تربيتي و روانشناسي.
حاتمی، حسین و دیگران(1383)، بهداشت عمومی، تهران: انتشارات ارجمند، جلد سوم، چاپ اول، فصل 12، گفتار 1.
حريري، آنجلا(1381)، مقايسه ميزان رضايت شغلي كتابداران شاغل در كتابخانههاي مركزي واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي و دانشگاههاي تابعه وزارت علوم و تحقيقات و فناوري واقع در مراكز استانهاي كشور، پاياننامه دكتراي كتابداري و اطلاعرساني، دانشكده علوم انساني و اجتماعي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات.
حيدري(1388)، بررسي رابطه ي حمايت اجتماعي و افسردگي در دانش آموزان دختر شاهد و غيرشاهد مقطع متوسطة دبيرستانهاي شهرستان اهواز، پاياننامه كارشناسي ارشد،
زردان، محمدرضا(1376)، ايجاد رضايتشغلي و افزايش بهرهوري، تهران: انتشارات همشهري.
شاملو، سعید(1378)، بهداشت روانی، تهران: انتشارات رشد.
شريفي درآمدي، پرويز(1381)، نظریههای روان تحلیل گری شخصیت، تحول شخصیت از پیش از تولد تا بزرگسالي، تهران: مهرقائم.
شفيعآبادي، عبدالله(1389)، راهنمایی و مشاوره شغلی و حرفه ای و نظریه های انتخاب شغل، تهران : انتشارات رشد.
شهميري، مرتضی(1379)، بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر رضايتمندی شغلی(مطالعه موردي: کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهران)، پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شيراز.
عباس زاده و دیگران(1382)، گزارش جهانی سلامت سال 2011: سلامت روان: درکی نو: امیدی نو، تهران: موسسه فرهنگی ابن سینای بزرگ.
كورمن، آبراهام(1378)، روانشناسي صنعتي و سازماني، ترجمه حسين شكركن، تهران : انتشارات رشد.
مفتاحي(1381)، بررسی پیشینه اجتماعی – اقتصادی، عزت نفس و حمایت اجتماعی بر افسردگی (دانشجویان کارشناسی دانشگاه رودهن)، پاياننامه كارشناسي ارشد
مهديزاده تواساني، مريم(1384)، بررسي رابطه بين سبك رهبري مديران (براساس نظريه اقتضايي فيدلر) با رضايت شغلي معلمان در مدارس ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان (دولتي و غيرانتفاعي) شهرستان.
هومن، حيدرعلي(1381)، تهيه و استاندارد ساختن مقياس سنجش رضايت شغلي، تهران: مركز آموزش مديريت دولتي.
-Herman H(1998), Long, term out come and rehabilitation, curent opinion in psychiatry, 11.
-House JS, Landis KR, Umberson D(1988), Social relationships and health.
نویسنده: حمیدرضا جعفری نژاد