نویسنده: ساچلی حیران پور1
چکیده: در حال حاضر بورس اوراق بهادار در بیشتر کشورهای پیشرفته یا درحالتوسعه جزء ارکان اصلی اقتصاد کشور محسوب میشود.بورس اوراق بهادار امکانات مالی جامعه را برای تحقق اهداف توسعه اقتصادی سوق میدهد.با جدا شدن هویت واحد کسبوکار از هویت مالکان آن و افزون شدن مقیاس فعالیت، نیاز به تأمین سرمایه برای تولید افزایش یافت. یکی از مواردی که بر تصمیم سرمایهگذاران در بورس اثر میگذارند تفاوت بین پیشبینی و واقعیت بازدهی سهام و درواقع ریسک سرمایهگذاری است. در این مقاله بهصورت اجمالی به مفهوم ریسک و بهطور اخص به عوامل مؤثر بر ریسک سیستماتیک میپردازیم
طبقهبندی JLE : G11 ، G32 ، D81
کلمات کلیدی: ریسک، ریسک سیستماتیک ، بورس اوراق بهادار
مقدمه :
سرمایهگذاری از موارد ضروری و اساسی در فرایند رشد و توسعه اقتصادی کشور است.از عوامل مؤثر در انتخاب سرمایهگذاری ،توجه زیادی به ریسک و بازده سرمایهگذاری است.سرمایهگذاران میکوشند منابع مالی خود را درجایی سرمایهگذاری نمایند که بیشترین بازده و کمترین ریسک را داشته باشد.بنابراین شرکتها باید در کنار تمرکز بر سود ،بر ریسک بهعنوان عامل محدودکننده حداکثر شدن بازده نیز مدیریت نمایند.برخلاف بازده،ریسک مفهومی ذهنی و غیر کمی است. در این مقاله میکوشیم به مفاهیم ریسک و بازده و اجزاء آن بپردازیم
ماهیت سرمایهگذاری و بازار سرمایه
واژه سرمایهگذاری به معنی تبدیل وجوه مالی به یک یا چند نوع دارایی است که برای مدتی در زمان آتی نگهداری میشود.بهعبارتدیگر سرمایهگذاری عبارت است از به تعویق انداختن مصرف فعلی برای دستیابی به امکان مصرف بیشتر در آینده. دو نوع سرمایهگذاری وجود دارد : اول سرمایهگذاری فیزیکی که در آن منابع مالی در داراییها فیزیکی بهمنظور تولید کالا و خدمات و باهدف حداکثر کردن ثروت و کسب سود ،صرف میشوند. دوم سرمایهگذاری مالی که در آن منابع مالی در داراییها مالی صرف میشوند.سرمایهگذاری در سهام شرکتها و اوراق قرضه از سرمایهگذاریهای مالی به شمار میروند.
مفهوم ریسک سهام
امروزه ریسک و نوسانات بازده در کانون توجه تمام سرمایهگذاران ،سیاستگذاران و مسئولان کشورها قرارگرفته است.با توجه به اهمیت و اثرگذاری بالای ریسک،باید ریسکها را شناسایی ،محاسبه و مدیریت نمود.تغییرپذیری و عدم اطمینان در جهان امروز و در تمامی ابعاد زندگی افراد و سازمانها وجود دارد.تغییر مهمترین عامل ایجاد ریسک است.با در نظر گرفتن این موضوع که تغییر همیشه وجود دارد و دامنه آن روزبهروز گسترش مییابد،درنتیجه ریسک نیز همواره وجود دارد و هرروز بر اهمیت آن افزوده میشود.
روشهای اندازهگیری ریسک
برای اندازهگیری ریسک معیارهای گوناگونی مطرحشده است.کولی مقیاسهای آماری دامنه تغییرات،دامنه نیمه میان چارکی،واریانس،انحراف معیار،انحراف مطلق از میانگین ،نیمه واریانس،حد اطمینان پایین،بتا،ضریب تغییر چارک،چولگی و ضریب تغییر را برای اندازهگیری ریسک معرفی کرده است.این معیارها را میتوان به سه گروه مشخص تقسیم کرد:
هفت معیار اول اکثراً قابل جانشینی به نظر میرسند زیرا که موضوع واحدی را اندازهگیری میکنند،بتا اطلاعات اضافی دیگری را فراهم مینماید اما با گروه اول در یک طبقه قرار میگیرد.آنچه قابلتوجه به نظر میرسد این است که چولگی و کشیدگی ،اطلاعات مفید و متمایز دیگری (غیر مرتبط با بتا)را فراهم میکند،بدین معنی که اگر دو سهم وجود داشته باشد یکی با توزیع نرمال و دیگری عایدات چوله به راست،سرمایهگذار آنها را یکسان ارزیابی نخواهد کرد. (خواجوی, شکرا…;, 1383)روی دیگر سکه ریسک درواقع بازده است. برای اینکه ریسک را بهتر بشناسیم بهتر است ابتدا مفهوم بازده را بررسی نماییم.
بازده:
بازده ناشی از سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران حائز اهمیت است،زیرا سرمایهگذاری بهمنظور کسب بازده انجام میگیرد.یک ارزیابی از بازده تنها راه منطقی است که سرمایهگذاران میتوانند برای سرمایهگذاریهای جایگزین و متفاوت از هم انجام دهند (جونز, چالز پی;).
بهطورکلی بازده یک دارایی به نسبت کلیه عایدات(ضرر) حاصل از یک دارایی به قیمت پرداختشده برای آن دارایی در طول یک دوره زمانی معین تعریف میشود.بنابراین بازده دارایی i را در طی دوره زمانی t میتوان از رابطه زیر محاسبه نمود:
R_it=(p_t-p_(t-1)+d_t)/p_t
رابطه 1
انواع بازده
بازده یک دارایی به سه دسته قابلتقسیم است: بازده واقعی،بازده مورد انتظار و بازده تحققیافته که در ادامه به توضیح هرکدام میپردازیم.
بازده واقعی
بازده واقعی سهام عادی با استفاده از رابطه 1 محاسبه میشود اما مشکل اصلی این رابطه ، چگونگی محاسبه D است.زیرا در مورد سهام ممکن است عایدات مختلفی در طول دوره نصیب دارنده آن میشود.عایدات به چهار دسته کلی تقسیم میشوند که عبارتاند از:
الف)سود نقدی: در طول دورهای که سهامدار ،تملک یک دارایی را بر عهده دارد ممکن است سود نقدی دریافت نماید (واحد احمدیان, 1383).
ب)سود سهمی: گاهی اوقات شرکتها بهجای پرداخت سود نقدی،تعدادی سهم جدید در شرکت را بهصورت رایگان به صاحبان سهام واگذار میکنند.در این حالت،نوعی افزایش سرمایه نیز رخداده است (واحد احمدیان, 1383).
ج)تجزیه سهام: تجزیه سهام حالتی است که شرکت بنا به دلایل خاص یک سهم را به چندین سهم تجزیه میکند.اگر شرکتی هر سهم را به n سهم تجزیه کند،در این صورت تعداد سهام شرکت n برابر شده و قیمت هر سهم 1/n برابر میگردد.طبیعی است قیمت بازار سهم نیز به میزان زیادی کاهش خواهد یافت (واحد احمدیان, 1383).
د)افزایش سرمایه: در این حالت شرکت به طرق مختلفی از محل اندوختهها،مطالبات و یا آوردههای نقدی افزایش سرمایه خواهد داد (واحد احمدیان, 1383).
بازده تحققیافته در مقابل بازده مورد انتظار
بازده تحققیافته بازدهی است که کسبشده است اما بازده مورد انتظار عبارت است از بازده تخمینی یک دارایی که سرمایهگذاران در یک دوره آینده به دست میآورند.بنابراین بازده مورد انتظار با عدم اطمینان همراه است.سرمایهگذاری بر روی اوراق بهادار ریسک دار و بلندمدت میتواند باعث برآورده شدن بازده مورد انتظار سرمایهگذاران شود درحالیکه در اوراق بهادار کوتاهمدت این امر کمتر اتفاق میافتد (تهرانی, رضا; هستی چیت سازان, 1383).
مزایا و معایب بازده
یکی از مزایای استفاده و محاسبه بازده،فهم و سادگی محاسبه آن،بهکارگیری آسان این روش و عدم نیاز به تعدیلات پیچیده است اما با توجه به آنکه در فرمول محاسبه بازده سهام،سود تقسیمی در صورت کسر قرارگرفته است،تغییرات سود تقسیمی میتواند نرخ بازده سهام را متأثر سازد.سود تقسیمی خود بخشی از سود حسابداری است که از طریق روشهای حسابداری قابل دستکاری است.از طرف دیگر،سیاست تقسیم سود میتواند از طریق مدیریت برای تحت تأثیر قرار دادن قیمت سهام بکار گرفته شود.بنابراین ضمن اینکه سود تقسیمی از طریق سود حسابداری قابل دستکاری است ،از طرف دیگر خود سود تقسیمی ممکن است قیمت سهام را متأثر سازد.لذا بر بازده اثر مضاعف خواهد داشت.بنابراین یکی از معایب استفاده از بازده است (عزیززاده, 1383).
نهایتاً ایراد اساسی که به این معیار بهعنوان یک معیار ارزیابی عملکرد وارد میشود،آن است که بازده سهام و عمدتاً بازده ناشی از تغییرات قیمت سهام،ناشی از عوامل خارجی است.این عوامل اکثراً تحت کنترل مدیریت نیست.ایراد دیگری نیز وارد است و آن عدم استفاده از اطلاعات تحلیلی حسابداری است که قابلیت اتکای بالایی دارند و نسبت به اطلاعات بازار ،قابلیت اطمینان بالاتری دارند (صفرپور, مریم; صفرپور, جعفر;, 1387).
تعریف ریسک:
ریسک را میزان اختلاف میان بازده واقعی سرمایهگذاری با بازده مورد انتظار تعریف میکنند.بیشتر سرمایهگذاران بر این تصورند که بازده واقعی کمتر از بازده مورد انتظار است.هرچه پراکندگی بازده بیشتر باشد ریسک نیز بیشتر خواهد بود.
انواع ریسک:
ریسک کلی دارایی مالی تابعی است از چندین عامل که در زیر به آنها اشاره میکنیم:
ریسک نوسان نرخ بهره:
ریسک نرخ بهره،ریسکی است که سرمایهگذار به هنگام خرید اوراق قرضه با قبول بهره ثابت آن را میپذیرید.قیمت چنین اوراق قرضهای در صورت افزایش نرخ بهره در بازار کاهش مییابد و دارنده آن در صورت فروش اوراق قرضه خود قبل از سررسید متحمل زیان میشود.قیمت اوراق بهادار رابطه معکوسی با نرخ بهره دارد،بهعبارتدیگر با افزایش نرخ بهره،قیمت اوراق بهادار کاهش و با کاهش نرخ بهره،قیمت اوراق بهادار افزایش مییابد.تأثیر ریسک نرخ نوسان نرخ بهره بر روی اوراق قرضه خیلی بیشتر از سهام عادی است و بیشتر موردتوجه دارندگان اوراق قرضه است.با تغییر نرخ بهره،قیمت اوراق قرضه در جهت معکوس تغییر میکند.
ریسک بازار:
عبارت است از تغییر در بازده که ناشی از نوسانات کلی بازار است.همه اوراق بهادار در معرض ریسک بازار قرار دارند، اگرچه سهام عادی بیشتر تحت تأثیر این نوع ریسک است.این ریسک میتواند ناشی از عوامل متعددی از قبیل رکود،جنگ،تغییرات ساختاری در اقتصاد و تغییر در ترجیحات مشتریان است.
ریسک تورمی:
این نوع ریسک که تمامی اوراق بهادار را تحت تأثیر قرار میدهد عبارت است از ریسک قدرت خرید،یا کاهش قدرت خرید وجوه سرمایهگذاری شده.این نوع ریسک با ریسک نوسان نرخ بهره مرتبط است،برای اینکه نرخ بهره معمولاً در اثر افزایش تورم افزایش مییابد.علت این است که قرض دهندگان بهمنظور جبران ضرر ناشی از قدرت خرید،سعی میکنند نرخ بهره را افزایش دهند.
ریسک تجاری:
ریسک ناشی از انجام تجارت و کسبوکار در یک صنعت خاص یا یک محیط خاص را ریسک تجاری گویند.برای مثال یک شرکت فولاد در صنعت خاص خود با مسائل منحصر به خود مواجه است.
ریسک مالی:
ریسک ناشی از بکار گیری بدهی در شرکت است.شرکتی که میزان بدهی آن بیشتر باشد،ریسک مالی آن افزایش مییابد.ریسک مالی شامل مفهوم اهرم مالی است.
ریسک نقدینگی:
ریسک مرتبط با بازار ثانویهای است که اوراق بهادار در آن معامله میشود.آن دسته از سرمایهگذاریهایی که خریدوفروش آن بهآسانی صورت میگیرد و هزینه مبادله آن بالا نباشد از نقدینگی بالایی برخوردار است.هرچه عدم اطمینان در خصوص عامل زمان و ابهام قیمتی بالا باشد میزان ریسک نقدینگی نیز افزایش مییابد.ریسک نقدینگی سهام مربوط به بازارهای خارج از بورس خیلی بیشتر است.
ریسک نرخ ارز:
تمامی سرمایهگذارانی که امروزه بهصورت جهانی و بینالمللی سرمایهگذاری میکنند،در تبدیل سود ناشی از تجارت جهانی و بینالمللی به پول رایج خود با ریسک نرخ ارز مواجه هستند.با رشد معاملات بینالمللی این نوع ریسک در میان سرمایهگذاران افزایشیافته است و سرمایهگذاران مجبورند برای کسب سود به گزینههای سرمایهگذاری بینالمللی نیز دست بزنند که این خود نیز باعث ایجاد ریسک نرخ ارز میشود.میتوان گفت ریسک نرخ ارز،ریسک ناشی از تغییر در بازده اوراق بهادار درنتیجه نوسانات ارزهای خارجی است.به ریسک نرخ ارز ،ریسک ارزهای خارجی نیز گفته میشود.
ریسک کشور:
ریسک کشور که به آن ریسک سیاسی نیز گفته میشود ، ریسک مهمی است که سرمایهگذاران امروزه با آن مواجه هستند.سرمایهگذارانی که در کشورهای دیگر سرمایهگذاری میکنند باید به ثبات آن کشور از ابعاد سیاسی و اقتصادی توجه داشته باشند.کشورهایی که از ثبات سیاسی و اقتصادی بالایی برخوردارند این نوع ریسک در آن کشورها پایین است.
اجزاء ریسک:
یکراه منطقی برای تقسیم ریسک کل به اجزاء کوچکتر،ایجاد تمایز میان اجزای عام و خاص است.این دو جزء که در تجزیهوتحلیلهای سرمایهگذاری به آنها ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک گفته میشود بهصورت زیر قابلارائه است.
ریسک غیر سیستماتیک + ریسک سیستماتیک = ریسک کل
ریسک غیر بازار + ریسک بازار = ریسک کل
ریسک قابل تنوع + ریسک غیرقابل تنوع = ریسک کل
تقسیم کلی به این دو جزء در تجزیهوتحلیل سرمایهگذاری کار متداولی شده است.درواقع وقتی در مورد مدیریت پرتفولیو صحبت میکنیم میتوانیم به اهمیت این تقسیمبندی پی ببریم.
ریسک غیر سیستماتیک(غیر بازار):
تغییرپذیری در بازده کل اوراق بهادار که به تغییرپذیری کل ارتباطی نداشته باشد ریسک غیر سیستماتیک(غیر بازار) نام دارد.این نوع ریسک منحصر به اوراق بهادار خاصی است و به عواملی همچون ریسک تجاری و ریسک مالی و ریسک نقدینگی بستگی دارد. اگرچه تمامی اوراق بهادار تا حدودی از ریسک غیر سیستماتیک برخوردار هستند بااینحال این نوع ریسک بیشتر با سهام عادی مرتبط است.
سرمایهگذاران میتوانند با تشکیل یک پرتفولیو متنوع،قسمتی از ریسک کل را کاهش دهند.هر چه تنوع اوراق بهادار بیشتر شود ریسک غیر سیستماتیک کوچکتر و کوچکتر میشود و ریسک کل پرتفولیو به ریسک سیستماتیک نزدیکتر میشود.بنابراین،ایجاد تنوع در اوراق بهادار،نمیتواند باعث کاهش ریسک سیستماتیک شود ، بهعبارتدیگر کل ریسک پرتفولیو نمیتواند بیشتر از ریسک پرتفولیو بازار کاهش یابد.
ریسک سیستماتیک(بازار):
تغییرپذیری در بازده کل اوراق بهادار که مستقیماً با تغییرات و تحولات کلی بازار یا اقتصاد عمومی مرتبط است ریسک سیستماتیک (بازار) نام دارد.تقریباً تمامی اوراق بهادار اعم از سهام یا اوراق قرضه تا حدودی از ریسک سیستماتیک برخوردار هستند،برای اینکه ریسک سیستماتیک مستقیماً دربرگیرنده ریسکهای نوسان نرخ بهره،بازار و تورم است.این قسمت از ریسک غیرقابلاجتناب است،برای اینکه ربطی به نحوه عملکرد سرمایهگذار و ایجاد تنوع در سهام ندارد. (مشاور سرمایهگذاری دیدگاهان نوین, 93)
نمودار 1
امروزه از سه معیار زیر در حوزه مالی بیشتر استفاده میشود
انحراف استاندارد
یکی از روشهای اندازهگیری ریسک،انحراف استاندارد است.انحراف استاندارد بیانگر انحراف بازده از مقدار مورد انتظار است.اینکه بازدهیهای مورد انتظار دارای چه میزان پراکندگی خواهند بود.هر چه میزان این پراکندگی بیشتر باشد انحراف استاندارد نیز بیشتر است و نشاندهنده ریسک بیشتر است و هرچه میزان پراکندگیها کمتر باشد نشاندهنده ریسک کمتر است.
σ(r)=√(∑_(i=1)^n▒〖h_i [r_i-E(r) ]^2 〗)
رابطه 2
که در آن
σ(r) : انحراف استاندارد
:〖 r〗_i بازده در زمان i
E(r) : بازده مورد انتظار
hi : احتمال وقوع بازده در زمان
N: تعداد دورهها
تخمینهای ذهنی
این روش بیشتر توسط متخصصان و تحلیل گران صورت میگیرد.مواقعی این روش مورداستفاده قرار میگیرد که تخمینهای کیفی بیشتر از تخمینهای کمی در اندازهگیری پراکندگی دادهها به کار میروند. (فروغی, داریوش; دهقی , مهدیه;, 1389)
ضریب بتا
ضریب بتا معیاری برای اندازهگیری ریسک سیستماتیک محسوب میشود مه میزان حساسیت یک سهم را نسبت بهکل بازار میسنجد.اگر بازده بازار و بازده یک سهم در یک دوره زمانی موردبررسی قرار گیرد،میزان حساسیت آشکار میشود.بتا چیزی جز شیبخط یا ضریب زاویه آن نیست که بیان میکند به ازا تغییر در بازده بازار،بازده یک سهم چگونه تغییر مییابد. (خواجوی, شکرا…;, 1383). با استفاده از رابطه زیر میتوان عامل بتا را تعیین کرد (هاگن, آر;, 1384)
β_j=(〖cov〗_(r_jrm ) )/(δ^2 m)
رابطه 3
همانطور که عنوان شد، .بر اساس نظریه نوین پرتفوی ،ریسک به دو بخش تقسیم میشود:
بخش اول : ریسک سیستماتیک که بهکل بازار مرتبط است
بخش دوم : ریسک غیر سیستماتیک که به شرایط خاص هر سهم بستگی دارد.
در این نظریه ریسک هر دارایی با بتای آن -که معیار ریسک سیستماتیک است-اندازهگیری میشود.بنابراین،بتا یکی از پرکاربردترین و پذیرفته ترین ابزار اقتصاددانان مالی و متخصصان بازار برای سنجش و مدیریت ریسک است.
میلز معتقد است بتا در مسیری که ارزش بازار سهام شرکت در طول زمان طی میکند،قرار دارد.ازاینرو،عوامل واقعی تعیینکننده بتا و عوامل واقعی ارزش بازار سهام اساساً مشابهاند. (Ohlson & Rosenberg, 1982) بر همین اساس نیز گالای و مازولیس (Galai, D; Masulis, R;, 1976) از دیدگاهی متفاوت نسبت به پژوهشهای پیش از خود ،در قالب یک مدل ترکیبی از مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای بین دورهای (ICAPM) مرتون (Merton, 1973) و مدل قیمتگذاری اختیار (OPM) بلک و شولز ،ارزش حقوق صاحبان سهام و سپس ریسک سیستماتیک آن را استخراج کردند.
ICAPM یک مدل تعادلی بازار است که بر مبنای رفتار مصرف کننده-سرمایهگذار استوار است.مرتون (Merton, 1973) در مقالهای یک مدل بین دورهای از CAPM مبتنی برفرضهای زمان پیوسته معرفی کرد تا بتواند پیشبینیهای چندعاملی دقیقی از بازدههای مورد انتظار اوراق بهادار به دست آورد.در CAPM سرمایهگذاران تنها نگران بازده پرتفوی خود در انتهای دوره جاری هستند،درحالیکه در ICAPM سرمایهگذاران نهتنها در مورد بازده در انتهای دوره جاری نگران هستند،بلکه در مورد فرصتهایی که آنها برای مصرف یا سرمایهگذاری بازده خود خواهند داشت نیز تصمیمگیری مینمایند.بنابراین ،همانند سرمایهگذاران CAPMسرمایهگذاران ICAPM نیز ریسک گریز بوده بازده مورد انتظار بالاتر و واریانس بازده کمتر را ترجیح میدهند،اما افزون بر این،آنها نگران مصونسازی ریسکهای مربوط به متغیرهای مصرف-سرمایهگذاری نیز هستند (Fama E; K.R French;, 1976).
بهبود فرصتهای رشد ، به ارتقای ارزش شرکت و افزایش قیمت سهام منجر خواهد شد. ازاینرو ارزشیابی صحیح سهام شرکت و در نظر گرفتن اختیار رشد بهعنوان بخش مهمی از ارزش سهام در شناسایی ریسک سیستماتیک سهام تأثیر بسزایی دارد.
نتایج تحقیقات بیور و همکاران در طی دو بازه زمانی 1956-1947 و 1956-1957نشان داد که معیارهای ریسک مرتبط با سود شامل پرداخت سود نقدی،انحراف معیار سود به قیمت و بتای حسابداری -چه در سطح اوراق بهادار منفرد و چه در سطح پرتفو-در هر دو دوره زمانی ارتباط قوی با ریسک سیستماتیک هستند.
اسکو در مطالعهای به مقایسه ریسک سیستماتیک پیشبینیشده توسط متغیرهای حسابداری با ریسک سیستماتیک محاسبهشده از طریق مدل بازار پرداخت.وی سه متغیر رشد،اندازه و تغییرپذیری سود را دارای همبستگی معناداری با ریسک سیستماتیک تشخیص داد.بیلدارسی طی پژوهشی نشان داد که متغیر نسبت بدهی به سهام عادی،نسبت سهام ممتاز به سهام عادی،نسبت فروش به سهام عادی ،نسبت جاری و ضریب تغییرپذیری سود با ریسک سیستماتیک رابطه معناداری دارد.
نرخ بازده مورد انتظار تا حدود زیادی تابع ریسک سرمایهگذاری است.ریسک سبد سهام شامل دو نوع ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک است.ریسک سیستماتیک آن بخش از کل ریسک مجموعه سهام است که از عوامل مهمی به وجود آمده است که قیمت کل سهام موجود در بازار را تحت تأثیر قرار میدهد.از عوامل ریسک سیستماتیک میتوان به تحولات سیاسی و اقتصادی،چرخههای تجاری،تورم و بیکاری اشاره کرد.ریسک غیر سیستماتیک یا کاهش پذیر ،آن بخش از کل ریسک سبد سهام است که مخصوص یک شرکت یا صنعت خاص است.برخی از عواملی که باعث به وجود آمدن ریسک غیر سیستماتیک میشوند عبارت از کالاها و خدمات تولیدی شرکت یا صنعت ،اقدامات رقیبان،نوع مدیریت و ساختار هزینههای شرکت است.با توجه به اینکه در یک سبد سهام متنوع و متشکل از تعداد زیادی سهام،ریسکهای غیر سیستماتیک تقریباً حذف میشوند،فقط ریسک سیستماتیک تعیینکننده بازده مجموعه سهام است.
ضریبی بنام بتا بهعنوان شاخص ریسک سیستماتیک یا کاهش ناپذیر استفاده میگردد.بتا معیار نسبی برای سنجش ریسک یک اوراق بهادار بهتنهایی نسبت به سبد سهام بازار کل سهام است.رابطه بین ضریب بتا و نرخ بازده مورد انتظار در مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای،رابطهای ساده و ظریف در مورد نرخ بازده مورد انتظار و ریسک هر نوع اوراق بهادار یا سبد سهام است. (صدقیانی،جمشید؛رزمجوی،محرم, خرداد1385)
عوامل مؤثر بر ریسک سیستماتیک
بر اساس تحقیقات انجامشده بهوسیله«هامادا» ، «رابینستین» ، «پرسی وال» ، «بیور» ، «کتلی» ، «اسکولز» ، «برین» ، «لرنر» و«لیو» ، ریسک سیستماتیک به عملکرد اهرم عملیاتی، مالی و اندازه شرکت بستگی دارد
«رابینستین»و«پرسی وال»در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که بتا متأثر از اهرم عملیاتی است.تحقیقات«لیو»نشان داد که اهرم عملیاتی با ریسک سیستماتیکرابطه مثبت دارد.تحقیقات«بیور»، «رکتل»، «اسکولز»، «برین»و «لرنر»نشان داد که بین بتا یک شرکت و اندازه دارایی آن رابطه منفی وجود دارد
تحقیق دیگری را«بلوم»در فاصله بین ژانویه 1926 تا ژوئن 1968 راجع به ثبات ریسک سیستماتیک انجام داد.او از مدلبرای محاسبهاستفاده کرد که در آن و به ترتیب بازده سهم i و بازده پرتفوی بازار در دوره t،ریسک سیستماتیک سهم i،عرض از مبدأ و متغیر تصادفی است.
نتایج تحقیق نشان میدهد که ضریبسهام عادی بورس نیویورک به شکل منفرد دارای ثبات نیست؛ولی با افزایش تعداد سهام موجود در پرتفوی ثبات ضریبنیز بیشتر میشود.بهعبارتدیگر ضریبپرتفوی نسبت به ضریبسهام منفرد از ثبات بیشتری برخوردار است (شباهنگ, 1372).
در فاصله بین(30 دسامبر 1960 تا 18 دسامبر 1970)تحقیقی شبیه تحقیق«بلوم»بهوسیله «لویی» (شباهنگ, 1372) روی سهام عادی 500 شرکت در بورس نیویورک انجام گرفت.دقیقتر شدن پیشبینی با طولانی شدن دوره محاسبه و همچنین دقیق شدن پیشبینی در پرتفوی بزرگتر نسبت به پرتفوی کوچکتر را ازجمله نتایج تحقیقات«لویی»میتوان برشمرد.
علی جهان خانی در فاصله بین ژانویه سال 1957 تا دسامبر سال 1976 در یک دوره 20 ساله به بررسی ثبات ریسک سیستماتیک در یک نمونه 200 تایی از شرکتهای موجود در مرکز تحقیقات قیمت اوراق بهادار پرداخت.این تحقیق نشان داد که رابطه خطی بین ریسک و بازده وجود دارد.همچنین این تحقیق مؤکد نتایج محققان پیشین«لوم»، «فاما»، «مک بث»و…که معتقد بودند با متنوعسازی بیشتر پرتفوی، ثبات ضریب بتا بیشتر میشود، است؛ولی نتایج مطالعه فوق با استفاده از فرضیه«شارپ» و«لینتر»نتایج بهدستآمده بهوسیله«بلوم»، «فاما»، «فرند»و«مک بث»را که معتقد بودند ضریب بتا بیشتر سهام منفرد را بیثبات میکند، رد کرد.
نتیجهگیری
بر طبق مبانی نظری بیانشده در این مقاله،مفهوم سرمایهگذاری بسیار حائز اهمیت است و تأثیر چشمگیری بر روند اقتصادی کشور دارد.سرمایهگذاران میتوانند با بهکارگیری آن فرصتهای سرمایهگذاری خود را بهتر مدیریت کنند و از این طریق ثروت خود را افزایش دهند که این امر باعث رشد و شکوفایی اقتصاد میشود.این مقاله یک دیدگاه کلی در مورد سرمایهگذاری در سهام و دو عامل ریسک و بازده که عامل اصلی سرمایهگذاری است فراهم میکند.همانطور که عنوان شد ریسک به دو بخش ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک تقسیم میگردد . ریسک غیر سیستماتیک از طریق ایجاد پرتفوی و افزایش تنوع سهام قابل کاهش است ولی تغییر در ریسک سیستماتیک در دست یک سهامدار منفرد ( هرچند فعال و مطلع) نیست.عوامل متعددی بر ریسک سیستماتیک تأثیرگذار است که از بین این عوامل اهرم عملیاتی، اهرم مالی و اندازه نسبت به بقیه عوامل تأثیر بیشتری را بر ریسک سیستماتیک میگذارند شرکت بستگی دارد.
منابع:
تهرانی, رضا; هستی چیت سازان. (1383). بررسی روند ریسک سیستماتیک و ثبات بتای شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. تحقیقات مالی،ش17, 27-37.
جونز, چالز پی;. (بدون تاريخ). مدیریت سرمایهگذاری. مترجم،رضا تهرانی و عسگر نوربخش،انتشارات نگاه دانش،چاپ اول.
خواجوی, شکرا…;. (1383). طراحی مدل تجربی برآورد ریسک سیستماتیک شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از متغیرهای حسابداری. رساله دکتری ، دانشگاه تهران.
شباهنگ, ر. (1372). مدیریت مالی-جلد اول. تهران: مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی،سازمان حسابرسی.
صدقیانی،جمشید؛رزمجوی،محرم, ص. (خرداد1385). برآورد و مقایسه نرخ بازده مورد انتظار بر اساس مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای در بورس اوراق بهادار تهران. حسابدار, 13-15.
صفرپور, مریم; صفرپور, جعفر;. (1387). بررسی ارتباط بین تغییرات سود عملیاتی و تغییرات بازده سهام در شرکتهای خودرو ساز و ساخت قطعات. مجله حسابدار،ش199, 10-19.
عزیززاده, ژ. (1383). بررسی ریسک و بازده صنعت واسطه گری مالی در ایران. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی،دانشگاه شهید بهشتی.
فروغی, داریوش; دهقی , مهدیه;. (1389). رابطه معیارهای حسابداری با ریسک بازار در شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد حسابداری،دانشگاه تهران.
مشاور سرمایهگذاری دیدگاهان نوین. (93). بازیابی از mansoreranjbar: http://mansoreranjbar.persiangig.com
واحد احمدیان, ه. (1383). بررسی رابطه بین تنوع مرتبط،تنوع غیر مرتبط و تنوع کل محصولات در شرکتهای تولیدی بورس اوراق بهادار تهران با ریسک و بازدهی سهام آن. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی ،دانشگاه تهران.
هاگن, آر;. (1384). تئوری نوین سرمایهگذاری. ترجمه علی پارساییان و بهروز خدا رحمی ،تهران،انتشارات ترمه.
Fama E; K.R French;. (1976). The Capital Asset Pricing Model:Theory and Evidence. Journal of Economic Perspectives,Vol.3 No.(1-2), 53-81.
Galai, D; Masulis, R;. (1976). The Option Pricing Model and the Risk Factor of Stock. The Journal of Financial Economics,Vol.3No(1-2), 53-81.
Merton, R. (1973). An Intertemporal Capital Asset Pricing Model. Economertrica Vol.41 No.5, 867-887.
MertonTR. (n.d.).
Ohlson, J., & Rosenberg, B. (1982). systematic risk of the CRSP Equal-Weighted Common Stock Index: A History Estimated by Stochastic Paramerter Regression. Journal of Business, 55, 45-121.
نویسنده: ساچلی حیران پور
1دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قشم sachli.hyranpour@gmail.com