نگاهی به تحریفات معنوی آیات درتکنولوژی فکر
تکنولوژی فکر به روایت مروج ایرانی خود «علیرضا آزمندیان» یکی از مباحث ابتکاری است که تدوین سیستماتیک آن توسط دانشمندان تکنولوژی فکر در امریکا و چند کشور غربی صورت گرفته و آقای آزمندیان آن را ارمغانی از آمریکا برای کشور ما، معرفی میکند. تکنولوژی فکر به روایت مروج ایرانی خود «علیرضا آزمندیان» یکی از مباحث ابتکاری است که تدوین سیستماتیک آن توسط دانشمندان تکنولوژی فکر در آمریکا و چند کشور غربی صورت گرفته که آقای آزمندیان، تشنهوار در آمریکا به دنبال دستاوردهای جدید این سیستم تفکر بوده و آن را ارمغانی از آمریکا برای کشور ما معرفی میکند؛ ایشان معتقدند که با اجرای اصول این تکنولوژی، انسان خالق اندیشههای خود میشود و به همه خواستههای خود در این دنیا میرسد[1]. «هرآنچه را بیندیشیم خلق میکنیم و هر آنچه را که اراده کنیم به دست میآوریم».[2] «گویی که کائنات منتظر چنین تصمیم و ارادهایی از سوی من بودند، تا همه گوش به فرمان این بنده خدا حرکت کنند[3]». «با تصور و افکار شما، دنیا یک کاتالوگ در دست شما خواهد بود؛ انگار دارید به جهان سفارش میدهید، هر انتخابی که بکنید درست است؛ قدرت تماما در اختیار شماست[4]»
تحریف به دو گونه است: لفظی و معنوی.
درتحریف معنوی، در عین حفظ اصل کلمات و عبارات قرآن مجید، در ترجمه یا تفسیر، معنایی خلاف آنچه مقصود از آیات قرآن است، ارائه شود. این تحریف در اصل کتاب و منبع دینی نیست، بلکه در واقع ایجاد انحراف در دایرۀ معرفت دینی و فهم از نصوص دینی است[6].
در تاریخ تفسیر قرآن، مکاتب کلامی و فرقهها پدید آمدهاند که منشاء اصلی پیدایش آنها برداشت ناصحیح از آیات قرآن کریم است. مانند: خوارج، مفوضه، مجسمه و…
البته این نحوه تحریف آیات قرآن، هم چنان ادامه دارد و بارزترین مصداق آن در عرفانهای کاذب، کاملا مشهود است که مدعیان عرفان، آیات الهی را غیر روشمند و صرفا طبق دلخواه خود تفسیر و تأویل نموده و به بهانۀ شهود و درک عملی، معانی دیگری را بر آنها تحمیل کرده و یا مقایسۀ غیر علمی و تطبیق نادرست آیات الهی با اشعار و استعارههای ادبی به تحریف کلام وحی پرداختهاند؛ غافل از اینکه شاعر، شعر را احساس میکند که از منبعی خارجی به او الهام میشود و چیزی دریافت میکند.
شاعری یک احساس است، یک قریحه است. شاعر خود در تولید شعرش نقش اصلی و آفرینندگی دارد در حالی اهل معرفت قائلند که پیامبر(ص) نقش محوری در تولید قرآن ندارد «انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم»[7] و پیامبر(ص) هنگام القاء صوری قرآن از جانب پروردگار، القاء معنا هم میشود و الفاظ با تمام سطوح معنایی که دارد، بر پیامبر(ص) نازل میشود. وقتی فهمی در رسول الله(ص) صورت میگیرد، به نحو اکمل است و حتی ایشان تأویل را نیز دریافت میکند «ما ینطق عن الهوی ان هو وحی یوحی علمه شدید القوی»[8] .
پس تأویل بدون استفاده از منبع وحی، همان مصداق تفسیر به رأی است و سنجیدن معانی عظیم وحی را با عالم محدود شعر و ادب و تخیل و تشبیه، چیزی بیش از یک تمثیل از جزیی به جزئی رفتن ارزش و اعتباری برای آن وارد نیست و نتیجهای جز پراکندن دستهای احتمال، در فضای عرفانی و عقیدتی نخواهد داشت؛ که این احتمالات در تفسیر آیات یکی از نتایج سوء عرفانهای کاذب است که از مهمترین اثر منفی آن در محاق رفتن عرفان اصیل است. در حالی که عرفان چیزی در عرض دین و وحی نیست، بلکه داخل در دین و وجه باطنی معارف قرآن است[9].
هدف این نوشتار، این است که در ضمن بیان روشهای صحیح تفسیری ارائه شده از معصومین(ع) از برداشتهای ناقص و سلیقهای نویسنده از آیات گرانقدر قرآن کریم، در کتاب تکنولوژی فکر ج1و2 غافل نشده و برای تصحیح تفسیر آیات تحریف شده، تفسیر شریف المیزان را به عنوان ملاک و معیار تشخیص حق از باطل انتخاب نموده است.
به همان میزان که دستیابی به مفاد صحیح آیات و مراد واقعی خداوند در سعادت انسان و حل معضلات فردی و اجتماعی نقش مثبت دارد؛ انحراف آگاهانه یا ناخودآگاه در این زمینه تأثیر منفی به جای خواهد گذاشت. به همین دلیل میتوان گفت: بالطبع عظمت و سترگی قرآن، آگاهی از روش صحیح فهم و تفسیر قرآن از منزلت و موقعیتی بس بزرگ برخوردار است[10].
تفسیر اگر از طریق اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نباشد، فقط برداشتهایی شخصی و نوعی قرائت و تفسیر ذوقی به شمار میآید و فقط تفسیری که از طریق ذوات مقدسه معصومین(ع) صورت گیرد میتواند مقصود و آنچه را که آیات شریفه برای آن نازل شده است، بیان میکند. بنابر این برای فهم قرآن تنها دانستن واژه و قواعد آن کافی نیست، بلکه فهمیدن این مسئله که امامان معصوم(ع) یکی از مواضع فهم قرآن، بلکه مهمترین آن میباشد ضروری است.[11] زیرا آنان با مقام عصمت و ملکه تقوی به مقامی رسیدهاند که میتوانند حقایق و معارف غیب را بدانند. البته قرآن حقیقت مکشوفی است که قابل فهم است؛ اما برای متقین به دلیل «ذلک الکتاب لا ریب فی هدی للمتقین[12]» و امامان معصوم به وسیله تقوا از قفس حجاب درآمده و حقایق قرآن بر آنها آشکار شده و لذا قرآن برای با تقوایان راهگشا است. ولی در مقابل انسان بیتقوا که هویت اصلی خود را نگه نداشت، قابلیت درک پیام الهی را ندارد «کلا بل ران علی قلوبهم».[13]
این آلودگی هم که بر دل آنها افکنده شده، مانع کشف الهی است و خدا بر دلهای آنها مهری میزند که مجاری ادراکی آنها را از کار میاندازد «ختم علی قلوبهم و علی سمعهم علی ابصارهم»[14] و این که چرا بر دلهای آنها مهر خورده، چون «من اتخذ الهه هواه»[15] کسی که دنبال هوا و هوس رفت، این تبعیت از هوای نفس، رین و چرک و آلودگی میشود و انسان را در مقام تدبر در قرآن و کشف حقیقت دچار انحراف و اضلال میکند. در حالی که خداوند میفرماید «و لقد کشفنا غطائک فبصرک الیوم حدید»[16]ما پرده نشین نبودیم، ما منکشف بودیم و حقیقت کاملا آشکار بود و نا پیدایی از ندیدن انسان بود که در حجاب انیت پنهان شده بود و این تدبر و درک حقایق آَشکار قرآن، جز به واصلان الهی و ره یافتگان به مقام قرب و فنا الهی، داده نمیشود. که این همان مقام ولایت است که خداوند میفرماید «یمنَ علی من یشاء من عباده.»[17]
البته این منت نهادن یک امر اعتباری نیست؛ بلکه به واسطه ویژگیها و استعدادهایی است که در پیامبر(ص) و پس از ایشان در ائمه(ع) وجود داشته که توانستهاند به این نقطه از قابلیت برسند و بتوانند از حقایق هستی مطلع باشند و حقایق الهی و کلام وحی بر ایشان به کشف تام محقق شود. البته ائمه(ع) که خود در بالاترین سطح تفسیر و فهم قرآن هستند برای تدبر در قرآن و پرهیز از تحریف معنوی آِیات، مواردی را به روش عقلایی بیان نمودهاند که بر اساس عمل به این موارد میتوان تفسیر درستی از قرآن داشت که این موارد عبارت اند از:
الف)فهم معنای متن بر اساس مفاهیم عرفی کلمات
این شیوه از روشهای عقلایی برای فهم و تعامل با یکدیگر است. روشن است که عقلا معنا و مقصود کلام را بر اساس مفاهیم عرفی کلمات معنایی که مردم آشنا با زبان آن کلام، از کلماتشان میفهمند به دست میآورند و این موردی است که در کتاب تکنولوژی فکر در استناد به آیات نادیده گرفته شده، مانند آیه «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»[18] برای اثبات این مطلب که «انسان وقتی از گذشتهاش پند گیرد و تمام توجهاش به آینده معطوف باشد و برای آینده هدف داشته باشد و منتظر هیچ کس نماند و این گونه خود را مدیر و رهبر یک زندگی پر حاصل ببیند خدای رحمان، راه زیبای زندگی کردن و موفق شدن را به بنده نازنینش نشان میدهد»[19].
در صورتی که آن چه از معنای عرفی لفظ «جاهدوا فینا» به دست میآید، این است که بنده، خودِ خدا را میخواهد و رضای او را میطلبد، خدا هم هدایت به سوی سبیل را برایش مهیا میکند. البته سبیلی که او لیاقت و استعدادش را داشته باشد و آن قدر سبیل به او ارائه میشود تا وی را مختص به ذات خود نماید. به خلاف مجاهد فی سبیل الله که او، از میان برداشتن موانع راه و سلامت سبیل را میخواهد[20].
ب)فهم معنای متن با استناد به ادبیات
یکی از روشهای عقلایی که برای فهم متن به کار برده میشود، آگاهی یافتن از ویژگیهای کلام و کلمات است. یعنی کلام را در قالب ادبیات ویژه آن بررسی میکند. نظیر آیه «ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین»[21] که در این آیه پیامبر(ص) اخلاص بندگی خود را در نماز و عبادت «که در ادبیات زمان نزول وحی، با لفظ نسک آمده» و زندگی و مرگ اظهار میکنند و به این نحو عبودیت خود را نشان میدهد که من اولین تسلیم برای خدا هستم.[22]در صورتی که آقای آزمندیان بدون توجه به جایگاه الفاظ و کلام آیات در قالب ادبیات عصر نزول، این آیه را این گونه معنا کرده که آن گاه که تو، به این باور رسیدی، آن قدر دور میشوی و از زمین فاصله میگیری که دست آنهایی که قصد آزارت را دارند به تو نخواهند رسید[23].
ج)فهم معنا با توجه به سیاق متن
یکی دیگر از روشهای عقلایی، توجه به سیاق کلام(شکل و ساختار جمله) است که معنای سخن با توجه به آن، به دست میآید. به عبارت دیگر، سیاق کلام یکی از قراین متصل به کلام تلقی میشود، که از جمله موارد بیتوجهی به سیاق متن در فهم معنای آیه در کتاب مذکور، آیه «یوم تبلی السرائر» است که نویسنده در ذیل این آِیه میگوید: «قیامت هر روز اتفاق میافتد و واقعه هر روز به وقوع میپیوندد و همه روزها یوم تبلی السرائر است» و بعد در ادامه میگوید: «آری آخرت را میتوان هر روز در همین دنیا تجربه کرد، پس خیلی به خودت وعده دور نده و چشم حقیقت بین و یکتا پرست خود را باز کن و ببین چگونه هر عمل ناثوابت، حتی به اندازه سر سوزنی را در همین دنیا میبینی». سپس به آیه «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره»[24] استناد کرده و میگوید: «برخی بر این باورند که این دنیا دار مکافات است»[25].
نکته قابل دقت در تفسیر دو آیه فوق، این است که هر دو آیه در سیاق بیان اوصاف قیامت بوده است. آن جا که در تفسیر آیه «یوم تبلی السرائر» آمده که خدای متعال در مواردی که روز قیامت را توصیف میکند، این آیه را بیان میفرماید و با این کلمات، روشن میسازد که حساب در روز قیامت به صفات و نیات و احوال خوب و بدی است که در دلها است، نه به ظواهر اعمال که در این نشئه، یعنی در دنیا کاشف آن احوال است. پس جای جلوهگری و ظاهر شدن احوال مستور دل، با بیان «یوم تبلی السرائر» فقط در قیامت محقق میشود نه در دنیا[26].
همچنین خداوند برای توصیف وزن و میزان اعمال در قیامت، به سیاق آیات 7و8 سوره زلزال استناد کرده و نوع برداشت نویسنده از این آیات را ناصواب نشان میدهد. مرحوم علامه طباطبایی(ره) میگوید: «مراد از آیه، عمل را ذکر کرده و سنگینی را به آن عمل نسبت داده است که منظور وزن سنگینی اعمال است نه صاحبان اعمال».[27]
د)فهم معنا با توجه به فضای صدور کلام
از ویژگیهای دیگر سیره عقلا نسبت به تعامل با یکدیگر در فهم کلام؛ یعنی معنا و مفهوم هر کلامی با توجه به محیط و فضایی که کلام در آن صادر شده است؛ بدست میآید. بنابراین، عنصر زمان و مکان برای صدور کلام، یکی دیگر از قراین متصله به کلام میباشد که در تعیین و تفهیم معنای کلام موثر است، که از جمله آیاتی که در نوشته مورد بررسی هیچ گونه توجهایی به سبب نزول آن، استناد به آیه نشده، آیات اولیه سوره مبارکه قدر است «انا انزلناه فی لیلة القدر و ما ادراک ما لیلة القدر لیلة القدر خیر من الف الشهر[28].»
«تو در دورۀ تکنولوژی فکر(1) نیز به اجرای مراسم شب قدر پرداختی و گفتیم که در این شب، دست به طراحی سرنوشتت میزنی و آن چه میخواهی باشی تحقق میبخشی و به آنچه که میخواهی برسی با عشق و ایمان در نظر آورده، اهداف و ایده آلهای خود را تعیین میکنی. درآن دوره تو به عنوان یک انسان دیگر، این امر را محقق ساختی، اینک تو با مطالعه و اجرای مباحث این کتاب، به عنوان یک انسان زیبای دیگر، به این مهم دست مییابی»[29]
اولین نکته قابل توجه در این جا، نادیده گرفتن فضایی است که این آیات به تناسب آن نازل شده و آن اهمیت شب قدر است که خداوند این سوره را در عظمت آن نازل فرموده است و این بهترین بودن شب قدر از حیث فضیلت عبادت است و مناسب با فرض قرآن، از نزول این آیات همین معناست؛ چون همه عنایت قرآن در این است که مردم را به سوی خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند و شب زنده دارای و احیاء در شب قدر با عبادت، بهتر از عبادت هزار شب بیان شده.[30]
نکته دیگری که از اهمیت فراوانی برخوردار است، این که نویسنده کتاب با استفاده از الفاظ جذاب و به ظاهر مقدس سعی در منحرف ساختن معنای واقعی آیات و نفی تقدیر از جانب خدا برای انسان دارد؛ در حالی که اگر خدا را خالق و جهان هستی را مخلوق او بدانیم، نمیتوانیم نقش او را در تدبیر جهان و سر نوشت انسان نادیده بگیریم و از آن جا که خدا رب العالمین است، تدبیر جهان به دست اوست و تدبیر خدا با آزادی بشر تنافی ندارد، بلکه آزادی بشر و انتخاب مسیر و اهدافش درون نقشه خداست.
در واقع یکی از ابعاد اداره جهان هستی به دست خدا، این است که او خواسته است انسان آزادانه انتخاب کند و دست به عمل بزند. لذا نویسنده کتاب در ذیل این آیه انسانها را به چیزی دعوت کرده که هرگز در این جهان امکان تحقق ندارد و آن تحقق همه اهداف و ایده آلهای انسان است؛ زیرا آدمی مادامی که در این حیات دنیوی زندگی میکند، بیرنج نیست و ازمشقت و گرفتاریهای دنیوی نمیتواند فرار کند؛ چون انسان خلقتش در این دنیا بر اساس رنج است. پس هر آن چه که میخواهد، یا اصلا به آن نمیرسد، یا به کمی از آن دست پیدا میکند و این ناشدنی است که انسان در ظرف زندگی دنیا، به تمامی آن چه که میخواهد برسد. مرور تاریخ بشر موید این مدعاست. واقعیت مزبور نشان میدهد که اراده انسان، مغلوب اراده قاهر دیگری است و آن اراده غالب و قاهر است که بر اساس تقدیر و تدبیر جهان هستی بر اراده انسان غلبه میکند.[31]«لقد خلقنا الانسان فی کبد – ایحسب ان لن یقدر علیه احد»[32]
در واقع بهتر بود از آیات سوره قدر به تأثیر دعا و عبادت در تعیین سرنوشت انسان و مقدرات او میرسید. البته اگر انسان از دریافت واقعی وحی به دلیل نیل به اغراض شخصی فاصله بگیرد و تنها به دریافتهای خود اتکا کند، نتیجهای بهتر از این ندارد.
موارد فوق بهترین روش برای اجتناب از تحریف معنوی آیات قرآن بوده که از مکتب اهل بیت(ع) ارائه شد. ولی از آن جا که مدعیان دروغین عرفان، از آیات استفاده ابزاری کرده و برای رسیدن به مقاصد منحرفشان معاویه گونه معانی و تفسیر قرآن را بر سر نی جهالت خود کرده و در قدمی فراتر سخنانی بیمغز و بیمعنا را با ظاهری فریبنده و عباراتی زیبا که در پس آنها چیزی نهفته نباشد؛ جز این نیست که دلها را به تشویش میافکند و عقلها را به شبهه میاندازد، ذهنها را گیج میسازد و تفسیرهایی بر آیات قرآن میکند که نه مقصود و مفهوم کلام از آن سخنان بوده است و نه گوینده، چنین اراده کرده است. مگر این که سخنان و تحریفاتشان درباره قرآن تنها ساخته عقل و خیال در هم و پریشان خودشان است؛ که با تاویلی کاملا نفس پرستانه آن را مطرح نمودهاند.
این نگاه تحریفگرانه به قرآن، نه تنها کلام عارفانه نیست، بلکه دیدگاهی است کاملا صوفیگرانه، آن هم تصوفی منحرف که ملاصدرا از این تفسیر، به گونهای از شطحیات صوفیانه یاد میکند. این مدعیان عرفان کسانیاند که در سایه نام نیک عارف، زندگی میکنند؛ والا خود چیزی ندارند.[33]
[2]همان ج1،ص14
[3]همان، ج1،ص16
[4]آزمندیان، سی دی مقدماتی کلاس تکنولوژی فکرُ
[5]تکنولوژی فکر،ج2،ص11.
[6] – البیان، آیة الله خویی، ص197.
[7] – زخرف، آیه3و4.
[8] – نجم، آیۀ 3و4و5.
[9]مهندسی، میزگرد علمی تبین وحی از منظر قرآن و نقد برداشتهای ناروا، مجمع عالی حکمت اسلامی.
[10] ر.ک. تاریخ قرآن، آیت الله معرفت، ص156.
[11] – روش فهم متن، هادی رستگار مقدم گوهری صص79،80 تلخیص.
[12]بقره، آیه2
[13] – مطففین، 14.
[14]بقره، 7.
[15]فرقان، 43.
[16]ق، 22.
[17]ابراهیم، 11.
[18]عنکبوت، 69 .
[19] – تکنولوژی فکر2،صفحه 41
[20] – ترجمه المیزان ج1، ص57
[21] – انعام، 162.
[22]ترجمه المیزان، ج ،ص
[23]تکنولوژی فکر ،ج2،ص،206.
[24] – زلزال، آیات 7و8
[25] – تکنولوژی فکر ج2،ص208
[26] – ترجمه المیزان، ج11،ص13
[27] – ترجمه المیزان، ج8،ص10
[28] – قدر، آیات1تا3.
[29] – تکنولوژی فکر، ج2،ص135
[30] – ترجمه تفسیر المیزان، ج20، ص563
[31]- ترجمه المیزان، ج 20، ص420، فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر،ج31،ص 165،آفتاب و سایهها، تلخیص، صص 61-63
[32] – بلد، آیات4و5
[33] – روش فهم متن، صص 98-104، تلخیص