توسعه سازمان وکالت در دوران امامت امام عسکری(ع)

دوران امامت امام حسن عسکری(ع)، در حالی آغاز شد که خلفای عباسی محدودیت‌های فراوانی برای آن حضرت، در ابعاد مختلف، ایجاد کرده‌بودند. علت اتخاذ این رویکرد، گرایش روزافزون مردم به امام حسن عسکری(ع) و افزایش چشمگیر پیروان آن حضرت در سرزمین‌های اسلامی، به ویژه در عراق و ایران، بود. در چنین شرایطی، امام(ع) با اتخاذ شیوه‌های مؤثر و راهبردهای کارا، به هدایت شیعیان می‌پرداختند و به شبهاتی که از طرف مخالفان و معاندان مطرح می شد، پاسخ می‌دادند. آن‌چه در پی می‌آید، گزیده‌ بخشی از کتاب ارزشمند «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)»، اثر استاد «رسول جعفریان» است که در آن، چگونگی ارتباط امام حسن عسکری(ع) با شیعیان، از طریق شبکه وکالت و توسعه این شبکه در دوران امامت آن حضرت، بررسی شده است.

رابطه امام(ع) با شیعیان
هنگامی که امام‌رضا(ع) به خراسان آمدند، سادات علوی، به دلایل گوناگون، به نقاط مختلف سرزمین پهناور اسلامی مهاجرت کردند و این مهاجرت، از زمانی که فشار و اختناق نسبت به علویان و شیعیان عراق شدت گرفت، افزایش یافت. در پی به وجود آمدن این وضعیت، شیعیان، ناگزیر، به فکر یافتن مناطق امن‌تری برای زندگی افتادند. سرزمین‌های عربی، به علت تسلط روحیات و طرز تفکر اموی در آنها، نمی‌توانست جای امنی برای شیعیان باشد. اما در شرق، به ویژه در ایران، زمینه‌های مناسبی برای تحقق این هدف وجود داشت. از این رو، بسیاری از شیعیان به این سرزمین مهاجرت کردند و در شهرهایی دور از هم، به زندگی پرداختند. در چنین وضعیتی، آنها در درجه اول نیاز مبرمی به ایجاد رابطه میان خود داشتند؛ زیرا هم امام حاضر داشتند و هم نیازمند حل مسائل دینی و احیاناً یافتن راه حل‌هایی برای مشکلات سیاسی و اجتماعی بودند که با آن روبه رو می شدند. به همین دلیل از روش‌های مختلف ارتباطی، از قبیل اعزام افراد خاص نزد امام(ع) و تماس با آن حضرت در ایام حج و نیز مکاتبه، استفاده می‌کردند و از این راه‌ها به دریافت روایات و رهنمودهای علمی از امام(ع) توفیق می‌یافتند. پراکندگی شیعیان را، در شصت سال پایانی دوران حضور تا آغاز غیبت صغرا، از شواهد و قرائن تاریخی که حتی در احادیث فقهی نیز فراوان به چشم می‌خورد، به روشنی می‌توان دریافت.
وکیل امام حسن عسکری(ع) در نیشابور
از جمله مناطق مهمی که شیعیان فراوانی را در خود جای داده بود و آنها با امام(ع) نیز ارتباط داشتند، نیشابور بود. شرق ایران جزو مناطقی است که نامِ شماری از اصحاب ائمه(ع) و همچنین، نام علمای مشهوری از شیعیان در قرن‌های سوم و چهارم، در تاریخ آن به چشم می‌خورد. یکی از نمونه‌های بارز این‌گونه شخصیت‌ها، فضل بن شاذان است که مقام ارجمندی در میان اصحاب ائمه(ع) و علمای شیعه داشته‌است. غیر از نیشابور، مناطقی مانند سمرقند، بیهق و توس نیز از محل‌های تجمع شیعیان به شمار می‌رفت؛ چنان که در بیهق، بیشتر مردم از شیعیان بودند. پراکندگی به این شکل- که مشابه آن در مناطق دیگر نیز وجود داشت- یک سیستم ارتباط منظم و بسیار حساس را می طلبید، تا به وسیله آن، بتوان به گسترش تشیع پرداخت یا حداقل، حفظ وضعیت موجود آن را تضمین کرد. این سیستم با تعیین «وکلا» از طرف امامان(ع) شکل می‌گرفت و با ارتباطی که بین امام(ع) و وکلای آن حضرت- به ویژه به شکل مکاتبه‌ای- به وجود می‌آمد، سعی می‌شد راهنمایی‌های لازم، از نظر دینی و سیاسی، ارائه شود. این، حرکت سابقه داری بود که امام عسکری(ع) نیز در دوران حیاتش به آن نظر داشت و در توسعه و استفاده از آن می‌کوشید. افرادی که سابقه علمی درخشان و همچنین، ارتباط استواری با امامان قبلی، یا خود آن حضرت داشتند و می‌توانستند از نظر حدیثی پشتوانه‌ای برای شیعیان به شمار آیند، به عنوان وکیل انتخاب می‌شدند.
شهر نیشابور که مرکزیت آن از نظر علمی و فرهنگی و همچنین، از نظر اقتصادی، بسیار قوی‌تر از دیگر نقاط بود، برای خراسان اهمیت زیادی داشت. وکیل امام(ع) در این شهر، طبق روایتی که در ادامه به نقل آن می‌پردازیم، ابراهیم بن عبده بود. در نامه‌ای که امام عسکری(ع) به عبدا… بن حمدویه نوشته اند، آمده است:«من ابراهیم بن عبده را بر شما نصب کردم تا اهالی آن نواحی و ناحیه شما، حقوق واجب ما را به او بپردازند. من او را امین خود برای دوستانم در آن نواحی قرار دادم. تقوا پیشه کنید و مراقب باشید که حقوق را ادا کنید که در ترک یا تأخیر آن عذری نیست.» طولانی‌ترین نامه از توقیعات امام عسکری(ع) نیز درباره همین ابراهیم بن عبده صادر شده که خطاب به اسحاق بن اسماعیل نیشابوری است. این نامه مشحون از پندهای اخلاقی و رهنمودهای بسیار باارزش است. امام(ع) در آغاز نامه، پس از مقدمه‌ای طولانی، درباره اهمیت هدایت الهی از طریق اوصیا و این که ائمه(ع)، ابواب علم الهی هستند، آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ …» را دلیل بر منت خدا با انتخاب آن بزرگواران برای هدایت مردم دانسته است. آن حضرت همچنین، از حقوقی که قرار است به ائمه معصومین(ع) پرداخت شود، سخن گفته و نوشته‌اند:«ابراهیم بن عبده از طرف من تعیین شده‌است. تو ای اسحاق، فرستاده من نزد ابراهیم بن عبده هستی تا او به آن‌چه من طی نامه‌ای به محمد بن موسی نیشابوری فرستاده‌ام، عمل کند و همچنین تو و کلیه کسانی که در شهر تو زندگی می‌کنند، مأمور هستند به محتوای آن نامه عمل کنند. درود بر ابراهیم و تو و تمامی دوستان ما. کسانی که این نامه را بخوانند و کسانی که در ناحیه شما هستند و دچار انحراف نیستند، باید حقوق ما را به ابراهیم بپردازند، تا او هم به رازی برساند و این دستور من است. ای اسحاق! نامه مرا برای بلالی که مورد اعتماد ماست و همچنین، برای محمودی بخوان و نیز، هنگامی که به بغداد رفتی، برای دهقان که وکیل و ثقه ماست و پول از دوستان ما می‌گیرد و بالاخره برای هر کس از موالی ما که دیدی، بخوان و اگر کسی خواست نسخه ای از آن بردارد، مانعی نیست.»
نکاتی درباره شبکه وکالت
از این نامه، نکات مهمی درباره شبکه وکالت به دست می آید. معرفی وکلا و اظهار اعتماد کامل به آنها، برای استحکام موقعیتشان، از جمله نکاتی است که به روشنی در این توقیعات به چشم می‌خورد. افزون بر این، فحوای این نامه روشن می‌کند که در میان وکلای مناطق، سلسله مراتبی وجود داشته است که حقوق مالی امام(ع) باید از طریق آن، به وکیل اصلی وی رسانده شود. گاهی شبهاتی درباره وکالت افراد به وجود می‌آمد که در چنین مواردی، امام(ع)، ناچار، با ارسال نامه‌های دیگری، این شبهات را از بین می‌برد. ایجاد و حفظ چنین پیوندهایی بود که سبب احیای شیعیان در عرصه حیات فرهنگی و اجتماعی و مانع از پیدایش ضعف در تشکیلات آنها می‌شد. استفاده از چنین سیستم ارتباطی دقیقی، موجب گسترش آموزه‌های شیعی در قالب حدیث و کلام، به تمامی جوامع کوچک و پراکنده شیعی می‌شد؛ جوامعی مانند کشّ و سمرقند. به طوری که ذکر شد، اشکالات ناشی از این پراکندگی را فرستادگان و نامه‌های پربار و به موقع امام(ع) برطرف می‌کرد. ارتباط به وسیله نامه در این دوران، بسیار گسترده و از نوع پیشرفته آن به حساب می آمده است. گرچه معمولاً، به دلایل مختلف، بیشتر این نامه‌ها از میان رفته‌اند، اما تعداد باقی مانده نشان دهنده آن است که نامه‌های متبادله میان شیعیان و امام(ع) بسیار فراوان بوده‌است. «ابوالادیان» می‌گوید: من خدمتگزار امام عسکری(ع) بودم. کار من، بردن نامه‌های آن حضرت به شهرهای مختلف بود. آخرین بار که حامل نامه‌ای از ایشان بودم، حال امام(ع) خوب نبود. نامه را به من داد و فرمود: این را به مدائن ببر، پانزده روز دیگر که بازمی گردی؛ در آن وقت، مرا در حال تغسیل و تکفین خواهی یافت. من نامه را بردم و موقع بازگشت، همان که امام(ع) به من فرموده بود را دیدم. این روایت نشان می‌دهد که امام(ع) برای بردن و آوردن نامه، پیک مخصوص داشته است.
عثمان بن سعید؛ رأس سلسله وکلای امام(ع)
از مهم ترین وکلای امام(ع) که بعدها به منصب نیابت خاص در دوره غیبت صغرا رسید، عثمان بن سعید مشهور به «سمّان» بود. او از طرف امام هادی و امام عسکری علیهما السّلام، به وکالت برگزیده شد. شیخ توسی، با اشاره به این مطلب، درباره وجه تسمیه او به «سمّان» می‌نویسد: او به تجارت روغن مشغول بود تا از آن به عنوان سرپوشی برای کار اصلی خود (وکالت) بهره‌برداری کند. در مواقعی که مالی از شیعیان به دست او می‌رسید، آن را در ظرف روغن جاسازی می‌کرد و پنهانی نزد امام عسکری(ع) می‌فرستاد. عثمان بن سعید در رأس سلسله مراتب وکلای امام(ع) قرار داشت و اموالی که می بایست به دست آن حضرت برسد، از طریق او به دست امام عسکری(ع) رسانده می‌شد. امام هادی و امام عسکری علیهما السّلام، بر اعتماد خود نسبت به او، بارها تأکید فرموده‌اند. شماری از شیعیان یمن، به منظور زیارت امام عسکری(ع) و پرداخت وظایف مالی خود، به سامرا آمده‌بودند که امام(ع)  عثمان بن سعید را فرستاد تا اموالی را که آنها با خود آورده بودند، تحویل بگیرد. به این ترتیب بود که سیستم وکالت، نقش خود را در زمینه ایجاد پیوند بین امام(ع) و شیعیان، به ویژه در اخذ وجوهات شرعی- که بخش عمده آن برای رسیدگی به وضع شیعیان نیازمند به مصرف می‌رسید- ایفا می‌کرد.

* منبع: روزنامه خراسان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *