آشنایی باروش گرانددتئوری

تاریخچه، تعاریف، مبانی

1-مقدمه:
پژوهش کیفی درواقع هرنوع تحقیقی است که یافته های آن باشیوه هایی غیراز روشهای آماری یاهرگونه کمی کردن به دست می آید.درمطالعاتی که خصلت کیف دارند،داده های اصلی اولیه به یکی ازدوزبان،زبان فنی پژوهشگریازبان روزانه پاسخگویان،تولیدمی شوند. این زبان هابرای توصیف رفتارها،روابط اجتماعی،فرآیندهای اجتماعی،نهادهای اجتماعی وبه خصوص معناهایی که مردم به فعالیت های خودودیگران وهمچنین به اشیاءوزمینه های اجتماعی می دهند،به کارمی روند.(بلیکی،301:1384)چنین رهیافتی،پس ازاستخراج داده ها،به جای گذاشتن آن به محک تحلیل آماری،به تجزیه وترکیب غیرمقداری آن مبادرت می کندودر این مسیر،زمینه سازنوعی انعطاف پذیری درپژوهش می شود.هدف ازتحلیل کیفی،درک معناو ماهیت رابطه بین متغیرهاست.درضمن بامقولاتی درپژوهش کیفی سروکارداریم که گاه قابل کمی شدن نیستند.روش های کیفی وسیله ای برای ارزیابی حقایق سنجش ناپذیردرباره افراد تحت مطالعه پژوهشگران ونیزعناصرنمایانگرخصوصیات شخصیتی آنان هستند.درنتیجه پژوهشگران می توانندبافنون کیفی،درفهم ودرک دیگران شریک شوندوباکشف ساختارزندگی مردم دریابندکه آن هاچگونه به زندگی خودودیگران معنامی دهند.روش پژوهش روی انسانها برچگونگی بررسی شرکت کنندگان تاثیرمی گذارد،به گونه ای که اگرانسانهابه صورت آماری مطالعه شوندخطرعدم تطابق باواقعیت برای نتایجی که ازنظرریاضی دقیق اندوجوددارد. (سفیری،28:1387-27)دراین مقاله،سعی براین است که یکی ازاین روش های کیفی که امروزه دربسیاری ازتحقیقات،کاربردزیادی پیداکرده معرفی شودکه آن روش گرانددتئوری(نظریه مبنایی)است.

2-تعریف نظریه مبنایی: نظریه مبنایی،نوعی ازپژوهش است که به هیچ نوع داده خاص،راهبردپژوهشی،یاعلائق نظری مشخص تعهدی نداردوتنهادرپی توسعه مفاهیم است.دراقع،ترکیب داده هادرقالب چهارچوب های مفهومی است.که دررفت وبرگشت دائم میان داده هاوتحلیل هاساخته می شودیعنی از جمع آوری نظام مندداده هابه دست می آید.(ذکائی،54:1381)

3-تاریخچه پیدایش نظریه مبنایی: بارنی گلیسروآنسلم استراوس دردهه1960این روش راارائه کردند.تئوری بازکاوی،که گلیسرواستراوس آن راماهیتاقیاسی وذهنی می دانستند،درمقابل تئوری های وظیفه ای وساخت گرا،که به وسیله افرادی مثل پارسونزوبلاومطرح شدندارائه شد.روش نظریه بازکاوی،ریشه های خودراازطریق جامعه شناسی آمریکایی،یعنی پراگماتیسم وتعامل گرایی نمادین گرفته است وصاحب نظران مکتب شیکاگو،براستراوس،یکی ازبنیان گذاران این رهیافت،تاثیری بسیارگذارده اند.(سفیری،293:1387-292)این روش،اولین باردرپاسخ به سوالی درباره شیوه مواجه شدن بیماران بامرگ طراحی وارائه شد.

4-مقصودازبه کارگیری نظریه مبنایی:می خواهیم نظریه ای داشته باشیم که پیوندی عمیق باداده های ماداشته باشد.همچنان که مبدعان این روش شناسی مدعی شده اند،نظریه ای که به این روش ساخته می شودحداقل بایک موردتطبیق کامل دارد.(همان:23)

5-بنیان نظریه مبنایی:این روش به جای پیش فرض های نظری،به داده هاومیدان اولویت می دهد.نظریه مبنایی برخلاف رهیافت قیاسی که بانظریه ای کلی شروع می شود،کارخودرابامشاهده آغازمی کندوبر پژوهش استقرایی متکی است.این بدان معنانیست که پژوهشگران،اندیشه هایا انتظارات پیشین نداشته باشند.درواقع،آنچه قبلاآموخته شده کاوش جدیدرابرای رسیدن به کلیت هاشکل میدهد برهمین منوال،گشودگی رهیافت نظریه مبنایی،امکان بیشتری برای کشف پدیده های غیرمنتظره فراهم می سازد.ویژگی اصلی این روش،مقایسه دائمی است.یعنی مقایسه همیشگی یک مورد دریک مقوله بامواردپیشین.(فلیک،108:1387)

6-سوالی برای شروع پژوهش:به واسطه ماهیت پژوهش های مبتنی برنظریه مبنایی،سوای کلی نقطه آغازتحقیق است.این سوالات کلی به تدریج ودرجریان جمع آوری وتحلیل داده ها،دقت بیشتری پیدامی کنندو مشخص می شودکه چه چیزی بایدمطالعه شود.(استراس،کوربین،35:1385)

7-مقولات مهم درنظریه مبنایی:
١-٧حساسیت نظری:حساسیت نظری به این خصوصیات اطلاق می شود:بصیرت داشتن، مهارت داشتن درمعنی دارنمودن داده ها،استعداددرک وقدرت تجزیه کردن عناصرمربوط از عناصرنامربوط.حساسیت نظری ازخلال تجربه حرفه ای،مطالعه متون،تجربه شخصی،وروند تحلیل داده هادرخلال تحقیق برحساسیت نظری محقق می افزاید.حساسیت نظری ازآن جهت مهم است که اساساپژوهش کیفی ونظریه مبنایی درپی معنادادن به داده هاهستند.تجربه،دانش و سروکارداشتن بایک مقوله به طورمداوم،توانایی معنادادن به رخداهاوواقعیت هاراافزایش میدهد (همان:39)

2-7مرورادبیات:بسیاری تصورمی کنندالزام محققان برنداشتن هیچ گونه پیش فرض نظری،به معنای صرف نظرکردن ازمرورادبیات موجوددرباره موضوع تحقیق است.نه،مساله این است که درجریان کدگذاری داده ها،ادبیات پیشین،محقق رامحدودنسازند.مساله فقط این است که مفاهیم راازتحقیقات ومتون دیگربرداده هاتحمیل نکنیم،بلکه اجازه دهیم تاداده هاخودبه مفاهیم منجرشوند.مرورادبیات حداقل برصورتبندی سوال بسیارتاثیرگذاراست.(

3-7استفاده ازمتون درنظریه مبنایی:ازمتون به طرق مختلف درنظریه مبنایی استفاده میشود: متون می توانندحساسیت نظری محقق راافزایش دهند،می توانندمنبع داده های ثانویه درباره موضوع تحقیق باشند،می توانندمنبع ایجادسوال باشند،می توانندبه مابگویندکه داده های لازم راازکجاجمع آوری کنیم،می توانندنقش داده مکمل راایفاکرده واعتبارتحقیق مارابیشترکنند. (استراس،کوربین،50:1385-48)

8-عناصرنظریه مبنایی:
نظریه مبنایی از3عنصراصلی ساخته شده که عبارتنداز:1)مفاهیم 2)مقولات3)گزاره ها
1)مفاهیم:مفاهیم واحدهای اصلی تحلیل هستند،چراکه توسعه نظریه،محصول داده های جمع آوری شده نیست،بلکه دست یافتن به نظریه،نتیجه مفهوم سازی ازداده هاست.به عقیده کوربین واستراس،نمی توان بااستفاده ازرویدادهایافعالیت های واقعی،یعنی براساس داده های خام،به نظریه سازی دست زد.رویدادها،وقایع واتفاقات به عنوان معرف های بالقوه پدیده هادرنظر گرفته شده یا تحلیل می کنندودرمرحله بعدی،محقق به آن هابرچسب مفهومی می زند.نظریه پردازتنهابامقایسه وقایع ونامگذاری پدیده های همانند،بااصطلاحات یکسان می تواندواحدهای اصلی رابرای نظریه فراهم آورد.(ذکائی،55:1381)

2)مقولات:عنصردوم تشکیل دهنده نظریه مبنایی،مقولات هستند.به عقیده کوربین واستراس، مقولات درمقایسه بامفاهیمی که بیانگرآن ها هستند،سطح بالاتری دارندوانتزاعی ترهستند. شناختن مقولات،هم به مانندمفاهیم سطح پایین تر،ازراه همان فرآیندتحلیلی مقایسه برای نشان دادن همانندی هاوتفاوت هاانجام می گیرد.مقولات سنگ بنای نظریه سازی هستندوابزارهایی رافراهم می آورندکه به کمک آن هامی توان نظریه راادغام کرد.مقولات درحقیقت،نتیجه گروه بندی مفاهیم می باشند.(همان:55))

٣)گزاره ها:سومین عنصرتشکیل دهنده نظریه مبنایی گزاره هاهستند.گزاره هانشان دهنده روابط تعمیم یافته بین یک مقوله ومفاهیم آن وهمچنین روابط بین مقولات ناپیوسته هستند. گلیزرو استراس،گزاره هارانوعی فرضیه دانسته اند.بااین وجوداستفاده ازاصطلاح گزاره،رواج بیشتری یافته است.گزاره هادربرگیرنده روابط مفهومی هستند،امافرضیه هامستلزم روابط اندازه گیری هستند.بایدبه یادداشت که ساختن وتدوین مفاهیم،مقولات وگزاره هادرنظریه مبنایی، گردشی می باشد.به سخن دیگر،محقق درانجام تحقیق،دائمابرای اصلاح،تغییرودست یافتن به نظریه ای مناسب که به کمک آن،تبیینی ازروابط مشاهده شده به دست دهدبه مراحل قبلی بازمی گردد.(همان:57-56)

9-ویژگی های داده ها:
1-داده هاکیفی هستندولی می توان ازداده های کمی نیزاستفاده کرد.
٢-اگرچه داده های مختلف ازطریق تکنیک های مختلف می توان جمع آوری کردولی تاکیدبر مصاحبه است.
٣-فیلم،عکس،اسنادتاریخی،مشاهدات،متن مصاحبه هاو…درنظریه مبنایی مورداستفاده قرارمی گیرند.
4-نکته مهم این است که ازداده های عددی برای توصیف،استفاده می شودواعداددرخدمت سنجش به معنای آماری،یابررسی روابط میان متغیرهانیستند.برداشتی کیفی ازکمیات،دراینجا مدنظراست.

10-فرآیندجمع آوری داده ها:
جمع آوری داده هاباتوصیف موقعیت آغازمی شود.این کارچنان انجام می گیردکه گویی اساسا سوالی درکارنیست وفقط شناخت وضعیت پیش رواهمیت دارد.بایدداده های غنی درباره آدمها مکان ها،کنش هاورخدادهاجمع آوری کنیم،بدون آن که درون آن هابه دنبال الگویی باشیم و درباره شان قضاوت کنیم(مرحله توصیف غنی).وبایدتوصیف های خودراباانبوه مصاحبه ها، فیلم هاوعکس ها،اسناد،آماروارقام مرتبط کامل کنیم.(استراس،کوربین،65:1385)

11-تکنیک جمع آوری داده ها:
دراین روش،به منظورگردآوری داده هاازتکنیک مصاحبه عمیق استفاده می شود.مصاحبه عمیق، تکیه گاه اصلی نظریه مبنایی است ومصاحبه ای است که درآن به آزمودنی موردمصاحبه برای هدایت جریان گفتگو،آزادی بیشتری داده می شود.(ببی،587:1385-584)

12-نمونه گیری درنظریه مبنایی:ا
گردربسیاری ازروش های پژوهشی دیگر،نمونه گیری ازاولین گام هادرفرآیندپژوهش است، تعیین نمونه دراین روش،همزمان بادیگرابعادتحقیق صورت خواهدگرفت.درنمونه گیری نظری انتخاب نمونه ها(نه تنهاافرادبلکه دادهای موردنیازبعدی)باتوجه به تحلیل داده های گردآوری شده پیشین شناسایی می شود.باگذشت زمان به عمق وتمرکزنمونه گیری افزوده می شود.زیرا درمراحل اولیه،بیشترکشف مفاهیم ومقولات تازه ودرمراحل بعد،عمق وغنابخشیدن به این  مقولات،مدنظرقرارمی گیرند.نمونه گیری زمانی به پایان می رسدکه به اشباع نظری رسیده باشیم.واشباع نظری،زمانی حاصل می شودکه داده های اضافی،کمکی به تکمیل ومشخص کردن یک مقوله نظری نمی کنندونمونه هاازآن پس مشابه به نظرمی رسند.(ذکائی،59:1381)
1-12منطق انتخاب موارددرنمونه گیری نظری:درنمونه گیری نظری،یک مورددر3حالت انتخاب می شود:

1-انتخاب یک موردبرای پرکردن مقولات نظری،برای بسط نظریه ظاهرشده 2-انتخاب یک موردبرای تکرارشدن مواردقبلی درجهت آزمودن نظریه ظاهرشده.٣-انتخاب یک موردکه قطب متضادنظریه ظاهرشده است،به قصدبسط دادن نظریه.

13-تحلیل داده ها:
داده هابایدبه ترتیب زمانی،براساس زمان انجام مصاحبه هایاتوالی رخدادهامرتب شوند.ممکن است مرتب کردن براساس متغیرهای دیگری نیزصورت بگیرد.به هرحال،مرتب کردن داده ها بایدامکان مشاهده توالی رخدادهاوحتی منطق زنجیره ارتباط آن هابایکدیگررادرخودداشته باشد.درتحلیل داده هایی که درروش نظریه مبنایی جمع آوری شده اند از فرآیندکدگذاری استفاده می شود.تحلیل داده هادراین روند،جداازگردآوری ونمونه گیری صورت نمی گیرد.درهرمرحله،تحلیل داده های پیشین،راهی است برای اینکه تصمیم بگیریم درادامه کدام داده را موردتوجه قراردهیم ویاچه نمونه ای راجستجوکنیم.درطی فرآیندکدگذاری،داده هاتجزیه و مفهوم سازی شده ودرنهایت به شکل تازه ای درکناریکدیگرقرارداده می شوند(فلیک،329:1387) استراس وکوربین،فرآیندکدگذاری رابه3مرحله کدگذاری باز،محوری وانتخابی تقسیم کرده اند. این سه مرحله لزوماازیکدیگرمجزانبوده ودرفرآیندتحقیق به تکمیل یکدیگریاری می رسانند.با این وجود،دریک نگاه کلی می توان این گونه بیان کردکه فرآیندتحلیل ازکدگذاری بازآغازشده ودرحالت ایده آل به کدگذاری انتخابی ختم خواهدشد.رسیدن به کدگذاری انتخابی وتدوین نظریه برای تمامی پژوهش هایی که به این شیوه انجام می شوندضروری ویاممکن نیست ومی توان کاررادرمرحله ارائه مفاهیم وتجزیه وتحلیل آن هابه پایان رساند. (استراس،کوربین،117:1385)

14-انواع کدگذاری:
1-14کدگذاری باز:روندخردکردن،مقایسه کردن،مفهوم پردازی کردن ومقوله پردازی کردن داده ها راکدگذاری بازمی گویند.(همان:61)مفاهیم:عبارتندازواژه هایی برای نامیدن جداگانه وقایع،حوادث ،رخدادهاوپدیده ها. مقوله:یعنی طبقه بندی مفاهیم.وقتی که مفاهیم بایکدیگرمقایسه شوندوبه نظربرسندکه به پدیده های مشابه مربوطند،این مقولات کشف می شوند.بدین ترتیب،مفاهیم درنظمی بالاتردسته بندی می شوند.مقوله،مفهومی است که ازسایرمفاهیم انتزاعی تراست.دراین نوع ازکدگذاری، متون موردنظر(مثلامتن مکتوب یامصاحبه ها)به اجزای کوچکتری تقسیم می شوند.این اجزادر یک فرآینددائمی مقایسه،مفهوم پردازی شده ومقوله بندی میشوند. مفاهیم باتوجه به صحبتهای مصاحبه شونده،گاه ازیک جمله وگاه ازیک پاراگراف استخراج شده اند.دراین میان،برچسب زدن به پدیده هادرقالب مفاهیم،اولین قدم درتجزیه وتحلیل به شمارمی رود.(همان:117) پیداکردن مفاهیم وایجادیک نام برای آن هاکارآسانی نیست.زیراطی فرآیندتحقیق به تدریج معلوم می شودکه مفاهیم درعین نزدیک بودن به متن بایددارای سطحی ازانتزاع باشند.تاجایی که بتوانندچندین پدیده مشابه درهمان مصاحبه یا سایرمصاحبه هارا پوشش دهند.درغیراین صورت باکوهی ازمفاهیم مواجه می شویم که ارتباط برقرارکردن میان آن هانیازمندبازبینی چندباره متن است.اهمیت گویابودن مفهوم وارتباط دقیق آن بامتن نیزباعث می شودتاپیش ازرسیدن به مرحله مقوله بندی،برخی ازمفاهیم،موردبازبینی وتغییرقراربگیرند.(همان:63)
1-1-14طرح سوالات بسیار:بهتراست اولین متن یاداده ای راکه به دست آوردیم،کدگذاری کنیم.به این ترتیب به چندمفهوم وشایدیکی،دومقوله هم دست پیداکنیم.تعدادمفاهیم ومقولات به حجم وغنای داده های مابستگی دارد.برای این کاربایددائم ازمتن پیش روبپرسیم چه چیز، چگونه،جه زمانی،کجا،باچه هدفی و…رخ می دهد.مجموعه ای ازاین سوالات،راهنمای کدگذاری بازهستند.حال وقت آن است که درباره این مفاهیم ومقولات سوالاتی بپرسیم.این سوالات راهنمای ادامه تحقیق،انتخاب نمونه های بعدی وتشخیص داده هایی است که به آن هانیازداریم.(همان:76)
2-1-14خردکردن ومفهوم پردازی:خردکردن ومفهوم پردازی،یعنی یک جمله،عبارت، مضمون یاتصویری رابگیریم وبه چندعنصرمحتوایی تقسیم کنیم.سپس برای هریک ازعناصر محتوایی،یک نام اختصاص دهیم.خردکردن،اساس مفهوم پردازی ومرحله کدگذاری بازاست. (همان:63)
3-1-14جمع کردن ومقوله پردازی:مفاهیم زیادی درجریان خردکردن ومفهوم پردازی به دست می آیند.معمولا یک فهرست طولانی پیش روخواهیم داشت که دست وپاگیرمی شود. بهتراست مفاهیم مشابه راذیل هم جمع کنیم ومقوله بسازیم.کدگذاری بازبه کشف خصوصیات وابعادیک مقوله نیزمی انجامد.خصوصیات،ماهیت یک مقوله راتعریف می کنند.ابعادنیز،یک ماهیت رادرطول یک طیف طبقه بندی می کنند.(همان:63)
4-1-14گسترش مقولات باتوجه به خصوصیات وابعادآن ها:(همان:72)

مقوله                           خصوصیات            طیف ابعادبرای هرمورد

نظارت                           استمرار               اغلب………………هرگز

دامنه ووسعت                              زیاد……………………کم

شدت                                   بالا……………………پایین

طول زمان                               طولانی………………..کوتاه

5-1-14مقایسه مدام:فرآیندی است که درطی آن دائماداده هابامفاهیم ومقولات ایجادشده مقایسه می شوندتاارتباط میان مفاهیم،مقولات وشاخص های آن هاباداده های واقعی قطع نشود.مقایسه مدام باطرح سلسله ای ازسوالات تحقق می یابد.(همان:62)
6-1-14یک مثال:به عبارت زیردقت کنید(مصاحبه بایک کشاورزدرباره کانال آبیاری).پیمانکاری که کانال راساخته،زمین راتسطیح کرده وگل بغل کانال رابرای ساخت کانال استفاده کرده است.بعدهم بغل کانال راپرنکرده است.کانال دائم ریزش می کند.همین جاکه ریزش می کندآب جمع شده ونیزارمی شودوزمین هاراهم شورمی کند.جاده سرویس کانال هم افتضاح است.چه مفاهیمی رامی توان ازاین عبارت استخراج کرد؟پیمانکاری،ساخت کانال،شوری زمین جاده سرویس.اگربه سه مفهوم ساخت کانال،ریزش کانال وجاده سرویس دقت کنیم می بینیم که همگی دریک چیزباهم اشتراک دارند.هرسه مفهوم باویژگی های فنی کانال هاارتباط دارند. بنابراین درهمین یک پاراگراف-که برگرفته ازمصاحبه بایک کشاورزاست-می توانیم5مفهوم و حداقل یک مقوله(ساختارفنی کانال ها)راکشف کنیم.همین مقوله راهنمای سوالات مادرمراحل بعدی تحقیق است.حال می دانیم که بایددرباره ساختارفنی کانال هاسوال کنیم.همینجامیتوانیم ماهیت استقرایی ونمونه گیری نظری رادرک کنیم.همین که می دانیم بایددرباره ساختارفنی سوالاتی بپرسیم،یعنی اینکه:بایدبامهندسان ساخت کانال هابحث کنیم.بایدکتاب هایی درباره تکنولوژی ساخت کانال هابخوانیم.بایدنظرکشاورزان بیشتری رادرباره کیفیات ساختارفنی کانال هابپرسیم.بایدتصاویربیشتری ازکانال هاوبالاخص نقاط خاص وآسیب دیده آن هاتهیه کنیم.باید بدانیم که ساختارفنی کانال هادربردارنده چه ابعادی است.(
7-1-14تنوع درروش های انجام کدگذاری باز:
1)تجزیه وتحلیل سطربه سطراولین مشاهده یامصاحبه:این کارمستلزم بررسی دقیق عبارت به عبارت وحتی بعضی اوقات،کلمه به کلمه است.این روش،شایدریزترین نوع تجزیه وتحلیل باشد.امادرعین حال روشی است که بیشترین تولیدکننده ایده های نواست.البته اگردرباره چندین جلسه مصاحبه ومشاهده انجام شودخسته کننده ترین روش نیزهست.
2)تجزیه وتحلیل جمله هایاپاراگراف ها:دراینجامابایدازخودبپرسیم،ایده مهمی که دراین جمله یاپاراگراف نهفته است چیست؟نامی به آن اطلاق کنیم،سپس برگردیم وبه تجزیه وتحلیل ریزترآن مفهوم بپردازیم.این نوع کدگذاری راهرموقعی می توان انجام داد.امااین کار به ویژه وقتی که چندین مقوله راتعریف ومشخص کرده ایم ومیخواهیم درطول آن کدگذاری کنیم، سودمنداست.
3)تجزیه وتحلیل تمام سند،مشاهده یامصاحبه:دراینجاسوال این است که این سندباسندقبلی که کدگذاری کرده ایم چه تفاوت هاومشابهت هایی دارد؟وقتی که توانستیم به این سوال جواب دهیم می توانیم برگردیم وداده هارابه طوردقیق برای دریافت تفاوت هاومشابهت هاتجزیه و تحلیل کنیم.

2-14کدگذاری محوری:مجموعه ای ازمفاهیم،مقولات،خصیصه هاوزیرمقولات،خروجی مرحله کدگذاری بازاست.ارتباط میان هرمقوله بازیرمقوله هایش(نه ارتباط میان مقوله ها) درمرحله کدگذاری محوری صورت می گیرد.(ذکائی،63:1381)
1-2-14ماهیت کدگذاری محوری:ماهیت کدگذاری محوری،مشخص کردن یک مقوله،شرایطی که به بروزآن مقوله می انجامد،زمینه ای که مقوله درآن واقع شده است،راهبردهای کنترل ونظارت برآن مقوله،وپیامدهای آن راهبردهاست.به عبارتی،شرایطی کلی معطوف به یک مقوله،شناسایی می شود.این هارازیرمقوله می نامیم.زیرمقوله هانیزخصایصی دارندوابعادآن ها رامی توان شناسایی کرد.(استراس،کوربین،98:1385)
2-2-14کدگذاری محوری والگوی پارادایم:الگوی پارادایم:سلسله روابطی است که میان زیرمقوله هاومقوله اصلی برقرارمی شود. شرایط علی:مجموعه شرایطی است که سبب پیدایش پدیده می شود. پدیده:ایده،حادثه یارخدادی است که مفاهیم ومقوله هابرمحورآن ایجادمی شوند.زمینه:نشان دهنده شرایط ویژه ای است که پدیده درآن قراردارد.زمینه شامل خصایص مقوله(پدیده)نیزمی شود.شرایط میانجی:زمینه ساختاری گسترده ای هستندکه پدیده(مقوله)درآن رخ می دهدوبرچگونگی واکنش نشان دادن به آن،یاپیامدهای آن موثراست.راهبردهای کنش:دریک زمینه وباشرایط میانجی مشخص،مجموعه مشخصی ازراهبردهایااقدامات،امکان پذیرمی شود.پیامدها:هرکنش واقدامی،پیامدهایی دارد.(همان:97)
3-2-14تفاوت کدگذاری بازومحوری:واقعیت این است که کدگذاری بازومحوری،رویه های تقریبایکسانی هستندکه درسطح،دقت وشدت بیشتری انجام می گیرند.بارزترین تمایز کدگذاری محوری وکدگذاری باز،دراعمال الگوی پارادایم برکدگذاری محوری است.(
3-14کدگذاری انتخابی:فرآیندکدگذاری بازومحوری،به پیدایش مجموعه ای ازمقولات که الگوی ارتباط خاص میان هرمقوله وزیرمقوله هایش مشخص شده است می انجامد.حال نوبت آن است که مقولات رابه هم مرتبط سازیم ونظام نظری خاصی راارائه کنیم.پیونددادن مقولات به یکدیگرراکدگذاری انتخابی گویند.(استراس،کوربین،118:1385)

15-پیداکردن خط اصلی داستان:
هرروایت کیفی ازدنیای تحت مطالعه،به یک داستان شباهت داردکه می توان برای آن یک خط اصلی پیداکرد.به عبارتی،برخی عناصردراین داستان،بیشترازبقیه اهمیت دارندوبقیه رخدادهابر حول آن هاهویت می یابندیا به وجودمی آیند.محقق نه تنهاخط اصلی یامحورداستان رامی یابد بلکه دقیقامشابه مرحله کدگذاری بازبه این مقوله محوری،نامی هم اختصاص میدهد(همان120)

16-ارتباط دادن مقولات به یکدیگر:ساخت نظریه:
وقتی خط اصلی داستان ومقوله محوری رادرک کردیم،حال نوبت آن رسیده است که بقیه مقولات رابه مقوله محوری ربط بدهیم.این کارنیزبایددرچارچوب الگوی پارادایم صورتبگیرد.الگوی پارادایم به محقق کمک می کندتابداندمقولات چگونه بایدپس وپیش،قراربگیرند. وقتی توانستیم مقولات رادرارتباط بایکدیگرقراردهیم ونظام ارتباطات میان آن هارابیان کنیم، نظریه ماساخته شده است.(همان:126)

17-معتبرساختن نظریه:
بعدازساخت نظریه،بایددیدکه آیانظریه ساخته شده باداده هاتطبیق می کند؟معمولاتطبیق باهمه مواردمدنظرنیست ومحقق دنبال تطبیق کلی داده هابامدل ارائه شده می گردد.محققان،معمولا بعدازاین مرحله،بازهم به عقب بازمی گردندومی کوشندتانظریه خودراباآن چه که ممکن است جاافتاده باشدتکمیل کنند.(همان:131)

18-معیارهای ارزیابی نظریه مبنایی:
مقولات نظری ارائه شده،بایدباداده های جمع آوری شده تطبیق کنند.هرنظریه مبنایی بایدبتواند وضعیتی راکه درپی تبیین آن بوده است توضیح دهد.بایدبتواندبه مجموع داده هانظم بدهدو منطق ارتباط آن هارادرک کند.نظریه مبنایی بایدمنعطف باشدوبتواندباتغییرکردن شرایط،به  نحوی تغییریابدکه شرایط جدیدرانیزتوضیح دهد.(همان:141)

19-نقدهای واردبرنظریه مبنایی:
(١آیامی توان آگاهی هاوپیش فرض های نظری راکنارگذاشت وبدون چنین پیش فرض هایی واردمیدان تحقیق شد؟ ٢)فرآیندانجام نظریه مبنایی بسیارزمان براست.٣)تضمینی برای ختم شدن نظریه مبنایی به یک نظریه وجودندارد. )آن هایی که برای اولین بارازنظریه مبنایی استفاده می کنند،درکدگذاری مشکل زیادی راتجربه می کنند. 5)مرحله کدگذاری باز،بسیارزمان براست.۶)غالبانظریه هایی کوچک مقیاس وتعمیم ناپذیر،حاصل می شود.٧ )دسته ای معتقدندکه دراین نظریه،امکان استخراج نظریه ازداده های کمی،موردتوجه قرار نگرفته است.٨)پست مدرن هامعتقدندشیوه تعریف شده ومکانیکی کدگذاری،اساساخلاقیت وقوه ابتکاررا ازپژوهشگرمی گیردوبه جای انعطاف پذیری درتحلیل،تنهاتحمیل کننده شیوه تحلیلی است که به وسیله پژوهشگر،انتخاب می شود.(سفیری،298:1387)

20-نتیجه گیری:
همان طورکه ازمطالب گفته شده برآمد،تئوری زمینه ای یکی ازروش های پژوهش کیفی برای تولیدتئوری است.این تئوری،به شکل منظم وبراساس داده های واقعی شکل می گیرد وبرای موقعیتی مناسب است که دانش مادرموردآن محدوداست وتئوری قابل اعتنایی برای آن موجود نیست که بتوان براساس آن،فرضیه ای برای آزمون تدوین کرد.بنابراین دراین روش،پژوهشگر به جای آزمودن تئوری های موجود،به تدوین تئوری می پردازد.وحسن کار،دراین است که  نظریه برگرفته ازداده ها،نسبت به نظریه ای که حاصل جمع آمدن یک سلسله مفاهیم براساس تجربیات یاتاملات صرف است بااحتمال بیشتری می تواندبیانگرواقعیت باشد.وازآن جاکه تئوری زمینه ای ازداده هااستنتاج می شودمی تواندباایجادبصیرت وادراک عمیق تر،رهنمود مطمئنی برای عمل باشد.درتئوری زمینه ای،مانندسایرروش های پژوهش کیفی،می توان ازداده های کمی ویاترکیب روش های تحلیل کمی وکیفی استفاده کرد.همچنین،پژوهشگرانی که از راهبردنظریه مبنایی استفاده می کنندمانندسایرپژوهشگران کیفی،مسئولیت ونقشی راکه در تفسیرداده هابرعهده دارندبه خوبی می پذیرندوتنهابه گزارش وبیان دیدگاه های افراد،گروه هاوسازمان های تحت مطالعه اکتفانمی کنند.بلکه مسئولیت تفسیردیده ها،شنیده هاوخوانده های خودرانیزبرعهده می گیرند.وتفاوت اساسی میان این روش بادیگرروش های پژوهش کیفی،تاکیدآن برتکوین نظریه است.

فهرست منابع:
1)استراس،آنسلم،کوربین،جولیت،اصول روش تحقیق کیفی(نظریه مبنایی؛رویه هاوشیوه ها)،رحمت الله رحمت پور،پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی،1385
2)فلیک،اووه،درآمدی برتحقیق کیفی،هادی جلیلی،نشرنی،1388
3)ببی،ارل،روش های تحقیق درعلوم اجتماعی(نظری-عملی)،رضافاضل،انتشارات سمت،١٣٨١
4)ذکائی،م،س،نظریه وپژوهش درروش های کیفی،فصلنامه علوم اجتماعی،دانشگاه علامه طباطبایی،شماره17،1381
5)سفیری،خدیجه،روش تحقیق کیفی،نشرپیام پویا،1387
6)بلیکی،نورمن،طراحی پژوهش های اجتماعی،حسن چاوشیان،نشرنی،1384

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *