نویسنده: سیده سهله تقوی
امروزه هر کس در زندگی خود به گونهای با مسئله «مدیریت» درگیر است و این درگیری در سطوح بالا یا پایین، از دولت مردان و وزیران و فرماندهان تا اهل خانه و خانواده را به خود مشغول کرده است.
اگر مدیریت در این امور به طور صحیح صورت پذیرد و با الهام از مبانی معنوی اسلام و دستورهای جامع و حرکت آفرین آن اصلاح گردد، میتوان نیرومند در عرصه حضور یافت و به یاری خدا ضعفها را جبران کرد.
در این نوشتار تلاش میشود به تعریف مدیریت اسلامی به اختصار اشاره شود و سپس به معرفی برخی از ارزشها در چارچوب نظام ارزش اسلام و ضرورت این بحث در اخلاق مدیران مسلمان پرداخته شود.
تعریف مدیریت
در تعریف مدیریت آمده است: «کار کردن با افراد و به وسیله افراد و گروهها برای تحقق هدفهای سازمانی.» در تعریف دیگری گفته شده است: «فن بهتر بسیج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کار بردن آنهاست».
در ابتدا ضروری است رابطه میان مدیریت به عنوان یکی از علوم انسانی را با اسلام بدانیم و اینکه مدیریت اسلامی چه معنا و مفهومی دارد؟
عدهای بر این باورند که تعبیر «مدیریت اسلامی»، ساخته و پرداخته عالمان متعصب مذهبی است؛ زیرا مدیریت، اسلامی و غیر اسلامی ندارد. از دید این افراد، علمی به نام «مدیریت اسلامی» وجود ندارد.
گروه دیگری میگویند: «مقصود این است که بر مملکت اسلامی، مدیریتی حاکم شود تا کشور را به سوی توسعه و ترقی پیش ببرد.» البته این تفکر هم هیچ نقشی برای اسلام در مدیریت قائل نیست.
گروه دیگر، ساده اندیشان مذهبیاند که مدیریت اسلامی را ارائه نظریههای خاص و روشهای علمی ویژه اسلام برای حل مشکلات اجتماعی میدانند و منتظرند که در هر مشکل و معضلی، نسخهای ویژه و آماده از قرآن و حدیث دریافت کنند، در حالی که روشن است چنین افرادی نه اسلام را شناختهاند و نه مدیریت اسلامی را.
در برداشتی دیگر، این عبارت را «مدیریت مدیران مسلمان» معنی میکنند و محتوای آن را بررسی توصیفی شیوه مدیریت مدیران مسلمان در طول تاریخ میدانند.
در این شیوه، به بررسی کیفیت مدیریت ائمه معصومین علیهم السلام و شخص نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله به عنوان الگوهای مدیریت اسلامی میپردازند. این معنا، هر چند به نوعی صحیح است ولی صحیحترین معنا نیست.
صحیحترین معنای مدیریت اسلامی
«مهمترین نقشی که اسلام در نظریهها و همچنین در روشهای عملی مدیریت ایفا میکند، از طریق تأثیر ارزشهای اسلامی بر مدیریت است… ما معتقدیم که اسلام دارای نظام ارزشی عمیق، گسترده و منسجمی است که مدیریت مدیران مسلمان را تحت تأثیر قرار میدهد؛ در روشهای عملی آنها اثر میگذارد و به حرکت آنها جهت میدهد .این بزرگترین نقشی است که اسلام در مدیریت ایفا میکند و معنای صحیح «مدیریت اسلامی» نیز همین است. …طرح بحث ارزشهای اسلامی در «مدیریت» به این مناسبت است که کیفیت تأثیرگذاری ارزشها را بر آن بررسی کنیم؛ یعنی به جای نظر دادن در مورد روشهای کاربردی و عملی و طرح مشکلات فعلی و ارائه راه حل، بحث بنیادین ریشههای مؤثر در این تغییرات را مطرح کنیم که سرانجام با مراعات آنها در عمل، گره بسیاری از مشکلات اجتماعی نیز باز خواهد شد».
در این چهارچوب، یکی از ارزشهای اسلامی که در اخلاق مدیران مطرح است، داشتن شرح صدر است که علاوه بر اینکه به عنوان ارزشی اسلامی مورد توجه قرار میگیرد، ابزاری است برای مدیریت مدیران و راهی است برای رسیدن به قلههای موفقیت. چنان که امیر مؤمنان علی علیهالسلام میفرماید: «آلةُ الرّیاسةِ سعةُ الصدرِ؛ گشایش سینه، ابزار مدیریت است».
بنابراین، راه رسیدن به سروری و بلندنظری، داشتن سینهای گشاده در برابر ناملایمات و خطرهای روزگار است.
مسند عزت گزین و مرد خطر باش
اهل صفا، اهل علم، اهل هنر باش
کینه و خشم و دروغ راهگشا نیست
خواهی اگر سروری، بلند نظر باش
سعه صدر
«سعه» در لغت به معنای وسعت، گشادگی و طاقت و قدرت است و «صدر» به معنای سینه. اصطلاح دیگر را که در این معنا به کار میبرند، شرح صدر است که گشادگی سینه معنا میدهد.
باید در نظر داشت هنگامی که درباره «شرح صدر» در مدیریت سخن به میان میآوریم، مقصود، توان بیشتر در درک مصایب و تحمل سختیها و مشکلات است. «شرح صدر»، موهبتی است که هنگام بعثت پیامبران از جانب خداوند به آنان عطا میشد؛ زیرا بدون «شرح صدر» نمیتوان بر مسند مدیریت تکیه زد و مشکلات توانفرسای هدایت را بدون این موهبت الهی تحمل نتوان کرد. حضرت موسی علیهالسلام پس از اینکه از جانب خداوند به پیامبری مبعوث شد، اولین درخواستی که از خداوند داشت، موهبت گشادگی سینه و به تعبیر قرآن، شرح صدر بود: «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی؛ پروردگارا، سینهام را گشاده و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشا تا سخنم را بفهمند.» (طه:25 – 28)
سعه صدر در کلام خداوند
خداوند در بیان یادآوری نعمتی عظیم به عنوان ریشه موفقیتها، به پیامبر خود میفرماید: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ الَّذی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ؛ ای پیامبر، آیا سینه ات را گشاده نکردیم. و بار سنگین کمر شکنی که پشت تو را میشکست، از تو برداشتیم و نام نیکویت را در جهان بلند کردیم».(انشراح: 1-4)
در دل سالک اگر هست آن رموز
رمز دانی نیست سالک را هنوز
تا دلش را شرح سازد آن ضیا
پس «الم نشرح» بفرماید خدا
که درون سینه، شرحت دادهایم
شرح اندر سینهات بنهادهایم
درنگر در شرح دل در اندرون
تا نیاید طعنه «لا تبصرون»
«از دیدگاه قرآن، «شرح صدر»، مایه هدایت، و «ضیق صدر»، عامل گمراهی انسان است و خداوند هر کس را که بخواهد، هدایت کند و سینهاش را برای پذیرش حق گشاده میسازد و آنکس را که بخواهد گمراه کند، سینه جانش را تنگ میگرداند تا قدرت و توانایی رسیدن به قله کمال را نداشته باشد».
فَمَنْ یُرِدِ اللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِْلإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا. (انعام: 125)
آن کس را که خداوند بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای (پذیرش اسلام، گشاده میسازد؛ و آن کس را که (بخاطر اعمالش) بخواهد گمراه سازد، سینهاش را تنک مینماید.
هنگامی که این آیه نازل شد، از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله پرسیدند: «شرح صدر» چیست؟ پیامبر در پاسخ آنها فرمود: «(شرح صدر)، نوری است که خداوند در قلب هر کس که بخواهد، میافکند. سپس در پرتو آن درخشش معنوی، سینه جانش گشاده میشود.» پرسیدند: آیا نشانهای برای شناخت «شرح صدر» و آن نور معنوی هست؟ پیامبر فرمود: آری، توجه به خانه جاوید آخرت و فاصله گرفتن از فریبندگیهای دنیا و آمادگی برای مرگ، پیش از آنکه مرگ فرا رسد، از نشانههای شرح صدر است».
بنابراین، قلب در پرتو انوارِ الهیِ سعه صدر به مقام اطمینان و طمأنینه میرسد و یاد حق تعالی، دل را فرامیگیرد. در این صورت، حب دنیا از او دور میشود و آن را فقط وسیلهای جهت کسب رضای خداوند متعال و خدمت به خلق میبیند.
آثار شرح صدر
وقتی میوه شیرین «شرح صدر» در سینه مدیر به بار نشست، مکنت و قدرت، مال و ثروت در نظرش ناچیز میآید؛ زیرا قلبش وسعتی مییابد که اگر همه دنیا به او عطا شود، او را از خود بی خود نکند و آن را عظیم نشمارد. نور حق تعالی در دل او فروزان است و به جز خدا، به کسی دل نمیبندد.
چون بزرگی خدا در نظرش جلوهگر شد، دیگر خود را به واسطه آنچه از دنیا به او رسیده است، بزرگ نبیند و فقط در صدد رضای خدا و خدمت به خلق بر آید. و چون خداخواه شده است، نه خودخواه، در برابر خلق تواضع کند و به وسیله آن، عزت و شرف بسیاری به دست آرد. اما اگر ضیق صدر داشت، به اندک از دنیا قلبش لبریز شود و خود را بزرگ شمارد و زیردستان در نظرش کوچک و حقیر آیند و فخر فروشد و تکبر کند و چون شیفته دنیا شد، در برابر قدرتمندان تملق کند و خوار شود و با شنیدن سخنان چاپلوسان دون صفت، سرمست از تکبر و غرور گردد.
لطف و سالوس جهان، خوش لقمهای است
کمترش خور کان پر آتشْ لقمهای است
آتش پنهان و ذوقش آشکار
دود او ظاهر شود پایان کار
بنابر این، او خودخواه شود، نه خداخواه. چاپلوس و متکبر شود، نه فروتن. اینجاست که بیماری کشنده هواهای نفسانی و اغراض شیطانی همچون آفتی خانمانسوز، دامن او را فرا گیرد و او را به ورطه هلاکت و نابودی میکشاند.
اینش گوید نیست چون تو در وجود
در جمال و فضل و در احسان و جود
آنش گوید هر دو عالم آنِ توست
جمله جانهامان طفیلِ جان توست
او چو بیند خلق را سرمست خویش
از تکبر میرود از دست خویش
نشانههای سعه صدر
«سعه صدر»، نشانه هایی دارد که هر گاه این نشانهها در صفات و رفتار و روح فردی آشکار شد، آن فرد دارای روحی بلند، فکری عمیق، بینشی تیز و افق دیدی وسیع میشود. چون مدیر به مقام بلند شرح صدر دست یافت، کشتی تشکیلات و مسئولیت را در طوفان مشکلات راهبر خواهد شد و با تکیه بر سمند تیزپای شجاعت و متانت و حلم و علم، برای اجرای حق و حقیقت به مبارزه با ستم و جهل میشتابد، چنان که مولای متقیان، علی علیهالسلام فرمود: «مَنْ ضاقَ صَدْرَهُ لم یَصْبر علی اداءِ حقٍ؛ کسی که سینهاش تنگ باشد، توان انجام حق را ندارد».
تنگ بود اندرو مجال حقیقت
1. بردباری
یکی از نمودهای «شرح صدر»، بردباری است. رهبرانی که از این ویژگی برخوردار باشند، در اداره امور از توفیق بیشتری بهرهمند میشوند و در برابر رفتارهای ناشایست و مشکلات، واکنش مناسبی از خود نشان میدهند.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: «الحلم رأس الرئاسه؛ بردباری، مهمترین رکن ریاست است.» در بسیاری از روایات اسلامی، «علم» و «حلم» در کنار هم به عنوان دو عامل پیروزی بیان شده و «حلم» چیزی جز ظرفیت و سعه صدر نیست».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «هرگز دو چیز در کنار هم قرار نگرفتهاند که بهتر از «حلم» در کنار علم بوده باشد.» سعدی شیرین سخن نیز در این مورد میگوید: «کارها به صبر برآید و مستعجل به سر برآید».
و گفتهاند: «آزاده آن بود که در شداید، صبور بود و در وقایع، شکور و در مکاید، جسور».
چه زیبا فرمود آینهدار عدالت و علم و روح مطلق دانایی و حلم امیرمؤمنان علی علیهالسلام : «الصبرُ مفتاح الفرج؛ شکیبایی، کلید گشایش در کارهاست».
چون تو کوری، نیست بر اعمی حرج
ورنه رو کالصبر مفتاح الفرج
پردههای دیده را داروی صبر
هم بسوزد، هم بسازد شرح صدر
به راستی که سعه صدر پیامبر مکرم اسلام و امامان معصوم (علیهم السلام)، الگوی مناسبی برای ماست تا سیره آن بزرگواران را سرلوحه زندگی مان قرار دهیم.
«هنگامی که پیامبر در میدان احد سخت مجروح شد و از پیشانی مبارکش خون میریخت، مالکیت اعصاب خود را از دست نداد و برای امت نادان دعای هدایت کرد و فرمود: «اللهم اهْدِ قومی فإِنهم لا یعلمون.» این سعه صدر به راستی عجیب است».
2. متانت در شادیها و دوری از غرور و تکبر
آدمی به تناسب ظرفیت و سعه صدر خود در کامیابیها، شادیها و پیروزیها از خود واکنش نشان میدهد. فردی که از سعه صدر برخوردار نباشد، با کسب اندک موفقیتی سرمست و مغرور میشود. نخوت و تکبر سراسر وجود او را فرا میگیرد و از فهم مسائل و مشکلات غافل میماند و همین امر (خودپرستی، تکبر و غرور) آفتی برای تباهی و نابودیاش میشود.
از کبر مدار هیچ در دل هوسی
کز کبر به جایی نرسیده است کسی
چون زلف بتان، شکستگی عادت کن
تا صید کنی هزار دل در نفسی
پس شایسته است که مدیر با سینهای گشاده و با وقار و متانت به استقبال پیروزی و کامیابی رود و اگر بذر خودپرستی و کبر در دلش جوانه زد، با توجه و توکل به خدا، این حالت را از خویشتن دور کند و روحیه تواضع به خلق را که از توجه به حضرت باری تعالی سرچشمه میگیرد، در خود تقویت کند.
این درخت ار بار دارد، گل ندارد، خار دارد.
امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب علیهالسلام نیز در نامهای به یکی از فرمانداران خود مینویسد: «و لا تکن عِندَ النَّعماءِ بَطِراً؛ هنگامی که نعمتها به تو رو آوردند، مغرور و خوشحال مشو».
3. تحمّل افکار مخالف
یکی دیگر از نشانههای «شرح صدر»، توان تحمل افکار مخالف است. «در دنیای مدیریت باید میان مخالفانی که صرفاً بنای مخالفت و کسانی که افکار مخالف دارند تفاوت قائل بود. در مجموعهها و سازمانها به همان اندازه که مخالفتهای بیجا مضرّ و مسئله سازند، افکار مخالف، سودمند و باعث پیشرفت سازمانند. توان تحمل اندیشههای مخالف از «سعه صدر» انسان حکایت میکند و کسانی که دارای این صفت باشند، به راحتی میتوانند در جان نیروها نفوذ کنند و به قدرت شخصی دست یابند».
بنابر این، وقتی مدیر با رویی گشاده و سینهای فراخ، اندیشههای مخالف را شنید، میتواند از آن برای اصلاح امور و پیشرفت کارها بهرهمند شود، چنان که در امثال آمده است:
نیک بختان بوند پند پذیر
رشید وطواط نیز در این باره میگوید:
نیک بخت، آن کسی است که چون دیگری را پند دهند و از کردار ناشایسته و گفتار نابایسته باز دارند، او از آن پند عبرت گیرد و نصیحت خویش بردارد و به گرد امثال آن کردار بد و گفتار ناپسند نگردد.
نیکبخت آن کسی بود که دلش
آنچه نیکی در اوست، بپذیرد
دیگران را چو پند داده شود
او از آن پند بهره برگیرد
سعه صدر مانند دیگر ارزشهای انسانی در پرتو نیروی ایمان و عشق به خدا به دست میآید. «وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ؛ آنهایی که به سوی خدا آمدهاند، از محبت شدیدتری نسبت به حق برخوردارند.» (بقره: 165)
عشق شدیدتر و حب به خدا، ما را از اسارت غریزههایی مانند: حب نفس، حب دنیا و حب ریاست آزاد میکند. ابراهیم با آنکه اسماعیل را دوست دارد، در راه عشق به حق حاضر است، او را قربانی کند.
عشق، نتیجه معرفت و شناخت است که معرفت و شناخت نیز به دنبال تفکر و تجربه به دست میآید. پس در مرتبه اول، تفکر لازم است. ادامه تفکر، شناخت است و به دنبال آن، محبت میآید و انسان بر اساس محبت، حرکت میکند و به اعمالش جهت میدهد. البته انسان علاوه بر تفکر، نیازمند تجربه است؛ تجربهای که از طریق حکیمی دانا به آن رسیده باشد که: «هَلَکَ مَنْ لیس لَهُ حکیمٌ یُرشِدُه؛ آن کس که با حکیم راهنمایی همدم نیست، به هلاکت رسیده است».
بنابر این، این دو، انسان را در راه تزکیه و آزادی از نفس به وسیله آموزش و یادآوری، به بینشی وسیع از هستی میرساند. در این صورت، خدا و آخرت در نظر شخص، بزرگ میشود و غیر آن، حقیر و ناچیز. در اینجاست که دید انسان و مدیر وسعت پیدا میکند و به ظرفیت وجودی شگرفی دست مییابد و بر اساس منطق و روش صحیح تصمیم میگیرد.
لینک: