اخلاق علمی و آئین دانش اندوزی

نویسنده: محمد احسان تقی زاده

مجموعه خوبی ‏ها و بدی ‏های رفتار علمی

اخلاق علمی
منظور از اخلاق علمی مجموعه خوبی‏ها و بدی‏هایی است که بر رفتار علمی ما در مراحل تحصیل، تدریس، تحقیق و خدمات علمی تاثیر می‏گذارد. آگاهی از معیارهای اسلام درباره این مسائل، بحث مفصلی را می‏طلبد که در این نوشتار نمی‏گنجد. از این‏رو به اختصار، تنها به چند مورد می‏پردازیم.
ارزش علم

خداوند متعال با نخستین نعمت خویش؛ یعنی دانش و بینش، بر آدم ابو البشر منت نهاد و وجود پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را با تأکید بر ارزش دانش، به مقام رسالت برگزید. بیشتر توان‏مندی‏های انسان به دانایی برمی‏گردد و دانایی جز با دانش پژوهی به دست نمی‏آید.
شخصیت آدمی در پرتو دانش و معرفت، در تمامی ساحت‏های وجودی، به رشد و تکامل در مسیر خود شکوفایی در جهان بی انتهای معنویت می‏رسد.
به همین دلیل، جامعه هایی که علوم و معارفشان در رشته‏ها و زمینه‏های مورد نیاز رشد نکرده باشد، نمی‏توانند به شکوفایی برسند. اهداف مکتب انسان ساز و جامعه پرداز اسلام نیز جز در پرتو گسترش علوم و معارف دینی و بشری محقق نمی‏شود.
هر علم و معرفتی از علوم و معارف دینی و بشری اگر در مسیر الی اللّه قرار گیرد و هدفمند گردد، ارزشمند است. به دیگر سخن، برتری علمی بر علم دیگر تنها به دلیل سودمندی عملی آن در زندگی دنیایی و میزان بهره‏گیری از آن برای خدایی شدن است.
معرفت صحیح با تأثیر ژرف و گسترده‏ای که بر روح انسان بر جای می‏گذارد، فناناپذیر است و آثار وجودی آن پس از مرگ نیز باقی می‏ماند. از این‏رو، هر علمی که ما را در حیات دنیایی و آخرتی، مددکار باشد و انسان را به سوی مُبدع کل و مَبدأ و معاد برساند، ارزشمند است.

 

علم آن باشد که جان زنده کند     مرد را باقی و پاینده کند

مولوی
شاخه‏های متعدد و متنوع علوم و معارف نظیر علوم دینی، انسانی، تجربی، هنری، صنعتی، کشاورزی، پایه، فنی و حرفه‏ای به میزان اثرگذاری متناسب با هدف آفرینش آدمی، در زندگی مادی و معنوی، قابل شناخت، اعتنا و بهره‏گیری است.به همین دلیل، مولوی، به افرادی که از پرداختن به علوم اصیل غفلت کرده‏اند هشدار می‏دهد؛ زیرا معتقد است از علم و معرفتی که در حیات اخروی ما اثرگذار است، نباید غفلت کرد.

 

صد هزاران فضل داند از علوم
گوهر خود را نداند آن ظلوم

قیمت هر کاله می‏دانی که چیست
قیمت خود را ندانی ز احمقی است

جان جمله علم‏ها این است این
که بدانی من کی اَم در یوم دین

ای بسا عالم ز دانش بی‏نصیب
حافظ علم است آن کس، نی حبیب

زین همه انواع دانش، روز مرگ
دانش فقر است ساز راه و برگ


مولوی
در اسلام، جهل به عنوان اولین دشمن و بزرگ‏ترین مانع بر سر راه پیشرفت فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، دنیوی و اخروی انسان به شمار می‏رود.
پیام دردمندانه، مشفقانه و روشنگرانه امیر معرفت، مولا علی علیه‏السلام ، خطاب به مسلمانان در همه عصرها، نسل‏ها و مکان‏ها این است که: «اِیّاکُم و الْجُهّالَ مِنَ المُتَعَبِدّین!؛ بپرهیزید از عبادت کنندگان جاهل و مقدس مآب‏های نادان».
رفتار و عملکرد انسان در زندگی از دانسته‏ها، بینش و بصیرت و باورهایش اثر می‏پذیرد.
بینش تکاملی اسلام، شخصیت انسان را سیّال و چون رودخانه‏ای خروشان و انعطاف‏پذیر تلقی می‏کند. در این بینش، انسان، خود را باارزش، مهم و ارجمند می‏داند، واجد توانایی و استعداد، لایق کمال و تحول می‏پندارد، به پیشرفت و شکوفایی خویش علاقه‏مند است. پس با هر گونه تکرار و تحلیل ناصواب شخصیت و رکود و استهلاک روحی، تفکر بسته، جبری و گریزناپذیر، پوچی و پوکی، احساس بیهودگی و ابتذال به مقابله و ستیز برمی‏خیزد.
حیات روح به علم و ایمان است. علم و معرفت حقیقی مانند نوری است که خانه دل انسان را روشن، عقل را قوی و اراده را پولادین می‏کند و او را به مقام و مرتبت نبوت نزدیک می‏سازد.
حضرت رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «العلمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللّه فی قَلْبِ مَنْ یشاء؛ دانش، نوری است که خداوند در دل هر که بخواهد، می‏افکند».
احساس نیاز به علوم و معارف از ویژگی کمال‏طلبی روح آدمی برمی‏خیزد، زیرا انسان به طور فطری، دانش جو و معرفت طلب است. مقتضای روح علم خواهی و حقیقت‏طلبی بشر، پذیرش حقایق، احترام به ارزش‏های معنوی و انسانی، دوری از خودخواهی، تعصب، قوم گرایی و تکبر علمی است. همین روحیه دانش جویی و عشق به معرفت و دوست داشتن دانایی، صفت ممیزه دانشمند از دیگران است. مولوی با بهره‏گیری از حدیث «مَنْهومانِ لا یُشبعان: طالب العلم و طالب الدّنیا؛ جویندگان دنیا و دانش سیری ناپذیرند»، می‏گوید:

 

خاتم ملک سلیمان است علم
جمله عالم، صورت و جان است علم

علم دریایی است بی حد و کنار
طالب علم است غوّاص بحار

گر هزاران سال باشد عمر او
او نگردد سیر، خود از جست و جو

کان رسول حق بگفت اندر بیان
اینکه: «منهومان هما لا یشبعان»

آثار معنوی، اخلاقی و روحی علم و معرفت نیز عبارت است از: خوف از خدا و خشیت در برابر او، اخلاص در عمل، فربهی روح، توانایی در امر زندگی، فروتنی، سودمندی، زهدپیشگی، رعایت مقررات اجتماعی و قانون الهی، رشد ایمان، سرزندگی و نشاط. به قول مولانا:

 

علم‏های اهل دل، حمّالشان
علم‏های اهل تن، احمالشان

علم چون بر دل زند، یاری شود
علم چون بر تن زند، باری شود

غرور علمی
گفتیم که تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان در پرتو دانش ممکن است. البته باید دانست همان گونه که همه پدیده‏های رو به کمال دستخوش آفت‏هایی می‏شوند و از رسیدن به مقصد باز می‏مانند، در مورد دانش نیز این گونه است. بنابراین، علمی که همراه با اخلاص نباشد، به تدریج، در جهت باطل و در خدمت اغراض نفسانی و دنیوی قرار می‏گیرد.امام جعفر صادق علیه‏السلام جویندگان دانش را سه دسته می‏دانند: عده‏ای برای جهل و جدال، برخی برای بلند پروازی و تکبر و گروهی برای دانش و بینش به دنبال دانش اندوزی می‏روند.
یکی از آفت‏های مهمی که دامن گیر جویندگان علم می‏شود، غرور علمی است. این آفت، چنان بزرگ است که در روایات از آن به «حجاب اکبر» تعبیر کرده‏اند. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: «العلم هو الحجاب الاکبر». علمی که به جای فروتنی در برابر عالم مطلق، غرور بیافریند و فرد احساس کند بر دیگران برتری دارد، نه تنها «بال» نیست، بلکه «وبال» است. این آفت، تنها مخصوص کسانی نیست که علوم غیر دینی می‏آموزند، بلکه حتی ممکن است کسانی به تحصیل علم دین و حفظ و یادگیری آیات و روایات بپردازند، ولی به دلیل جدی نگرفتن مبارزه با خود خواهی و مهار نفس، همین علوم، حجاب سنگینی بر روی دل‏هاشان افکند. در این صورت، در حالی دنیا را ترک خواهند کرد که از آن همه رنج و زحمت، جز ظلمت نصیبی نبرده‏اند. امام موسی کاظم علیه‏السلام می‏فرماید:
کشت در زمین هموار می‏روید، نه بر سنگ سخت؛ و حکمت در دل‏های متواضع جای می‏گیرد، نه در دل‏های گرفتار غرور. خداوند متعال، فروتنی را وسیله عقل و تکبر را وسیله نادانی قرار داده است.
علم حقیقی بر خضوع قلبی انسان می‏افزاید و آثار خودبینی را از میان برمی‏دارد. هر علمی که بر تکبر بیافزاید و توهّم برتری را در او تقویت کند، علم واقعی نیست، بلکه دامی از دام‏های شیطان است.

پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به ابوذر فرمود:
ای ابوذر، هر که به او علمی (از علوم معنوی) داده شده است که او را از سر خضوع در درگاه حق نمی‏گریاند، هر آینه، دانش بی فایده‏ای خواهد بود.
پی‏آمدهای غرور علمی
1. بی‏رغبتی به پژوهش
یکی از پی‏آمدهای غرور علمی، رغبت نداشتن به پژوهش است. روح پژوهش، زمانی پدید خواهد آمد که انسان به نقص دانش و اطلاعات خود معترف باشد. در صورت غره شدن فرد به دانش اندک خود، چنین نیازی در او به وجود نمی‏آید تا برای رفع آن بکوشد. در مقابل، دانایی و خرد کسی که پیوسته مراقب گرفتار نشدن به کبر و غرور است، همواره رو به فزونی است و با آگاهی بیشتر نسبت به مجهولات خویش، در صدد کاهش آنها است.
در حدیث لطیفی علم سه درجه دانسته شده است. انسان چون به درجه اول می‏رسد، تکبّر به او دست می‏دهد و به اندوخته ناچیز خود می‏بالد. وقتی به درجه دوم رسید، فروتنی به او دست می‏دهد؛ چون معلومات خود را در برابر مجهولات ناچیز می‏بیند. چون به درجه سوم رسید، درمی‏یابد که هیچ نمی‏فهمد.

 

تا بدانجا رسید دانش من     که بدانم همی که نادانم

2. مردم گریزی
رفتار چنین افرادی که با تحقیر دیگران و بی ارزش دانستن توده مردم همراه است، نشان دهنده حاکمیت ارزش‏های غلط در محیط آموزشی، خانواده و جامعه‏شان است. نبودن برنامه جدی تربیتی همراه با تحصیل در مراحل مختلف علوم و فنون و بی توجهی به تهذیب نفس به دوری چنین افرادی از مردم می‏انجامد که بدبینی مردم را نسبت به قشر تحصیل‏کرده به همراه دارد.
3. دین گریزی
یکی دیگر از پی‏آمدهای غرور علمی، تأثیرگذاری در گرایش فرد به دین و مذهب است. کسی که خود را به جهت دانشش برتر می‏بیند، به همان نسبت که فروتنی در برابر مردم برای او سخت و طاقت فرسا می‏شود، خضوع در برابر دین و خدا نیز تحمل‏ناپذیر خواهد شد. روح دین، خودشکنی در برابر معبود است و تا انسان، روحیه بندگی پیدا نکند، نمی‏تواند در عالم دین قدم بگذارد.
ضرورت همراهی دانش افزایی با خردورزی
انباشتن اطلاعات در ذهن بدون پرورش عقلانی و بالا بردن قدرت تجزیه و تحلیل، فرد را به ورطه رکود ذهنی می‏اندازد. کسی که سال‏های بسیار صرفاً آموزش می‏بیند، ولی قدرت اندیشیدن خود را افزایش نمی‏دهد تا به نوآوری و خلاقیت برسد، در حقیقت، رایانه‏ای با اطلاعات خاص است، نه انسان دانشمند.
در قرآن آمده است: فَبَشِّر عِبادِ الّذینَ یَسْتَمِعُونَ القَوْل فَیتّبعُونَ اَحْسَنَه اُولئِکَ الّذینَ هَدیهُم اللّه وَ اولئکَ هُمْ اُولوا الالباب. (زمر: 20)
بندگان مرا بشارت بده، آنان که سخن را می‏شنوند و پس آن را که بهتر است، انتخاب می‏کنند. چنین کسانی را خدا هدایت کرده است و به راستی که خردمندانند.
پس باید نقش عقل را در جداسازی سخنان درست و نادرست، دانش خوب و بد، مطلب منطقی و غیر منطقی تقویت کرد. عقل باید غربال کننده چیزهایی باشد که به ذهن وارد می‏شود، نه اینکه هرچه خواند و شنید، بپذیرد و از آن پیروی کند. نقش مراکز تعلیم و تربیت و استادان در ایجاد و تقویت رشد فکری دانش‏جو و جامعه بسیار مهم است.
مثل معروفی است درباره غیب‏گو و رمالی که این علم را به فرزندش آموخت. چون خودش در دربار پادشاه حقوق خوبی می‏گرفت، این علم را به فرزندش یاد داد تا پس از او این پست را اداره کند. روزی، نزد پادشاه، پسرش را معرفی کرد. پادشاه خواست پسر را امتحان کند. تخم مرغی در دستش گرفت و به او گفت: اگر گفتی در دست من چیست؟ او هرچه فکر کرد، نفهمید. پادشاه گفت: وسطش زرد است و دورش سفید. کمی فکر کرد و گفت: این سنگ آسیابی است که وسطش هویج ریخته‏اند. پادشاه خیلی بدش آمد، پدرش را صدا کرد و گفت: آخر این چه علمی است که به او آموخته‏ای؟ گفت: من خوب یاد دادم. اوست که عقل ندارد. آن حرف اول را از روی علمش گفت، ولی این دومی را از روی بی عقلی‏اش. شعورش نرسید که سنگ آسیا در دست انسان جا نمی‏گیرد! حضرت علی علیه‏السلام در روایتی معروف به هشام می‏فرماید: عقل و علم باید با هم باشند. خداوند نیز در قرآن می‏فرماید: «این مَثَل‏ها را برای مردم می‏زنیم و جز دانشمندان نمی‏اندیشند.» (عنکبوت: 40) پس باید علم که در مرتبه فراگیری و تحصیل مواد خام است، با عقل که قدرت تجزیه و تحلیل، نقد و استنتاج را دارد، همراه شود.
مهم‏ترین وظایف دانش‏پژوهان
برای تحصیل و فراگیری علم، شرایط و وظایفی برای استاد و دانشجو مطرح است که ره‏پویان دانش باید نسبت به آن شناخت و پای‏بندی علمی داشته باشند تا از نتایج فعالیت خویش بهره‏مند گردند. مهم‏ترین این وظایف دو نکته مهم و اساسی است:
1. اخلاص و پاک‏سازی نیت
ارزش رفتار هر کسی به نیت و جهت‏گیری او است. مهم‏ترین عاملی که اخلاص را در رفتار انسان ایجاد می‏کند، پالایش درون از هرگونه آلودگی است: «و ما أُمِرُوا اِلّا لیعبُدوا اللّه مُخلصین لَه الدّین … و ذلک دین القیمة.» (بینه: 5)
انسان‏ها موظفند که خدا را با اخلاص در دین‏داری و درونی پالایش یافته، پرستش کنند… و این است آیین پایدار و راه راست زندگی انسان.
بر اساس نیت و قصد است که اعمال انسان گاهی همچون کوزه شکسته‏ای، بی‏اعتبار و ارزش می‏شود و گاه در پرتو جهت یابی الهی، همانند گوهری گران‏بها چنان ارزشمند می‏گردد که قابل ارزیابی نیست و نیز گاهی به خاطر هدف‏گیری‏های نادرست به صورت وزر و وبالی بر دوش انسان سنگینی می‏کند. امام جعفر صادق علیه‏السلام می‏فرماید:

دانشجویان به سه گروه تقسیم می‏شوند:
گروهی از آن جهت جویندگان دانشند که می‏خواهند با تحصیل آن، خیره سری و فخر و مباهات به دیگران و ستیزه و درگیری با رقیبان را پیشه خود سازند.
گروهی دیگر که هدف آنان در تحصیل علم، دست یازی به مقام و منصب، تکبر و بزرگ منشی و خدعه و نیرنگ کاری است.
گروه سوم، دانشجویانی هستند که به خاطر کسب دین و عمل به موازین آن، جویای دانشند.
2. عمل به علم
حضرت باری تعالی نموداری را درباره دانشمند بی‏عمل رسم می‏کند و می‏فرماید: «مَثلُ الّذین حُمِّلُوا التَّوریة ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثلِ الحِمار یَحْمل اَسفارا.» (جمعه: 5)
آری، داستان کسانی که بار علم و آگاهی به کتاب آسمانی تورات را به دوش می‏کشند، ولی زیر بار آن نمی‏روند (و کردار آنها با محتوای تورات هماهنگی ندارد) همانند داستان حیوانی درازگوش است که بار نوشته‏ها را به دوش می‏کشد.

شیخ اجل سعدی می‏گوید:

علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست، نادانی

نه محقق بود، نه دانشمند
چارپایی بر او کتابی چند

آن تهی مغز را چه علم و خبر
که بر او هیزم است یا دفتر

بنابر این:

سعدیا، گرچه سخن‏دان و مصالح گویی     به عمل کار برآید، به سخن‏دانی نیست

تعلیم و تعلم صحیح، شرایط و امکانات ویژه‏ای را می‏طلبد که محوری‏ترین آنها وجود استاد و شاگرد است. پوشیده نیست که هر کدام از این دو برای دست‏یابی به هدف باید به وظایف و حقوق متقابل خود آگاهی داشته باشند.

*http://www.hawzah.net/HAWZAH/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=%204723&id=37717

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *