چکیده: هر سال واژههای جدیدی در عرصه کیفیت و بهرهوری متولد میشوند واژههایی که برخی اشاره به بنیانهای این علم داشته و برخی صرفا پرطمطراق و دهان پرکن، جنبه تبلیغاتی برای شرکتهای مشاوره مدیریت دارند. در این بین اغلب مدیران ایرانی، غافل از تقدم/تاخر و چیستی این سیستمهای مدیریتی، یکی را برای دستیابی به کیفیت و بهرهوری برتر بر میگزینند تا شاید وصال مقصود حاصل شود! در این مقاله سعی خواهد شد اولین و مهمترین گام در این مسیر از نظر اساتید مدیریت معرفی گردد.
لغات کلیدی: سیستمهای برتر کیفیت و بهرهوری، بهبود مستمر، تولید بهنگام، تولید ناب، نظام پیشنهادها
مقدمه:
شناسایی و حذف همه فعالیتهای فاقد ارزش افزوده و افزایش ارزش افزوده سایر فعالیتها از مرحله تهیه مواد اولیه تا تولید و نهایتا فروش، هدف غایی تمامی سیستمهای ارتقاء کیفیت و بهرهوری شامل تولید بهنگام، تولید کاملا بی نقص، تولید ناب و… میباشد ولی برخی از سازمانها ابزار اصلی برای دستیابی به این هدف را گم کرده و سر از ناکجاآباد در میآورند.
برای مثال در اجرای تولید بهنگام یکی از اهداف مهم، حذف همه موجودیهای مواد اولیه، نیمه ساخته و محصول میباشد. موجودیهایی که قسمت اعظم آن به خاطر ناکارآمدی زنجیره تولید نگهداری میشوند. مثلا ذخیره اطمینان(safety stock) مواد اولیه به خاطر احتمال تاخیر در دریافت مواد اولیه در نظر گرفته شده است که مسلما اگر تامین کننده (Supplier)از قابلیت اطمینان بالایی برخوردار باشد به طوری که احتمال تاخیرش به صفر میل کند نگهداری ذخیره اطمینان مواد اولیه، عقلایی و به صرفه نخواهد بود.
یا به خاطر احتمال خرابی ناگهانی هر یک از دستگاههای خط تولید که منجر به توقف تولید خواهد شد اقدام به نگهداری موجودی نیمه ساخته از محصول هر یک از دستگاهها میگردد. همین طور به خاطر ناکارآمدی واحد فروش در پیش بینی تقاضای بازار، موجودی کالای ساخته شده در انبار نگهداری میشود.
در اجرای تولید بهنگام، گام به گام اقدام به حذف این موجودیها میگردد تا ناکارآمدی بخشهای مختلف نمایان شود و واحدهای مختلف به اصلاح عملکرد خویش بپردازند ولی اگر به معنای واقعی همه بخشهای سازمان برای حذف این ناکارآمدیها و بهبود امور تلاش نکنند حذف موجودیها نه تنها هیچ سودی ندارد بلکه باعث بوجود آمدن مشکلاتی بس عظیمتر خواهد شد. برای مثال خرابی یک دستگاه در خط مونتاژ باعث توقف خط تولید، افزایش هزینههای تولید، فشار بر کارکنان و دستگاهها، تاخیر در تحویل محصول به مشتری و از دست رفتن اعتبار شرکت، کاهش سفارشات دریافتی و… خواهد شد و به این ترتیب به معنای واقعی، سازمان خود را در ناکجاآباد گرفتاریهای مضاعف تولید بهنگام خواهد دید! با پیگیریهای بعدی مشخص خواهد شد خرابی دستگاه به خاطر نگهداری-تعمیرات نادرست دستگاه بوده البته نه به خاطر ضعف یا مسئولیت ناشناسی واحد نگهداری-تعمیرات بلکه به دلیل عدم تامین بموقع بودجه خرید قطعات یدکی که البته نه به خاطر ضعف واحد مالی بلکه به دلیل تخصیص دیرهنگام بودجه واحدهای مختلف که البته نه به خاطر ضعف مدیریت مالی بلکه به دلیل درگیر بودن ایشان در مشکلات تجدید ساختار سازمانی که البته نه به خاطر….. و این رشته سر دراز دارد تا جایی که بعضا چرخش نامناسب کواکب (!) هم به یکی از دلایل بروز مشکل بدل میشود.
واقعیت این است که به واسطه ماهیت سیستمی سازمان و تعامل اجزا با یکدیگر، نه تنها برای دستیابی به اهداف تولید بهنگام بلکه برای دستیابی به هر هد%
- مدیریار
- اکتبر 27, 2015
- 8:13 ق.ظ