نویسنده: محمد ابراهیم نیا
مقدمه:
سوانح طبيعي همچون زلزله، سيل، قحطي و امثال آن پديدههايياند كه در اثر فعل و انفعلات طبيعي به وجود ميآيند، و گاهي خرابيهاي زيادي ببار آورده و آسيبهاي جاني و مالي فراواني را بر انسانها تحميل ميكنند. بنابر آموزههاي دين اسلام، وقوع سوانحطبيعي تنها به دليل فعل و انفعلات نبوده، بلكه عوامل غيرمادي هم در تحقق آنها تأثير ميگزارد. يكياز عوامل بسيارمهم در وقوع سوانحطبيعي، فراگيريگناه در ميان مردم است كه در روايات تأكيدفراوان بر اينمهم شدهاست تا آنجا كه بيشترين توجه آيات و روايات به اسبابمعنوي اينسوانح بوده و كمتر از عواملمادي آن سخنگفته شدهاست. آياتقرآن و رواياتمعصومين عليهمالسلام تأكيد دارند كه نابودي تمدنها و اقوام و ملل پيشين بوسيله زلزله، طوفان، قحطي و بيماري بوده و سبب نابودي آنها كفر و شرك، ستيز با پيامبرانو خداپرستان و ارتكابهمگاني و آشكارا بهگناهان بودهاست كه بهذكر نمونههايي از آن بسندهميكنيم.
لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمينٍ وَ شِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ ﴿15﴾ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَليلٍ ﴿16﴾ ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازي إِلاَّ الْكَفُورَ ﴿17﴾
قطعاً براي (مردم) سبأ در محل سکونتشان نشانه (رحمتي) بود؛ دو باغستان از راست و چپ. (به آنان گفتيم:) از روزي پروردگارتان بخوريد و او را شکر کنيد. شهري است خوش و خدايي آمرزنده﴿15﴾ پس روي گردانيدند، و بر آنان سيل (سدّ) عرم را روانه کرديم، و دو باغستان آنها را به دو باغ که ميوههاي تلخ و شوره گز و نوعي از کنار تنک داشت، تبديل کرديم﴿16﴾ اين (عقوبت) را به (سزاي) آن که کفران کردند به آنان جزا داديم، و آيا جز ناسپاس را به مجازات ميرسانيم؟﴿17﴾.
فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الأرض إِلاَّ قَليلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذينَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فيهِ وَ كانُوا مُجْرِمينَ ﴿116﴾ وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ ﴿117﴾
پس چرا از نسلهاي پيش از شما خردمنداني نبودند که (مردم را) از فساد در زمين بازدارند؟ جز اندکي از کساني که از ميان آنان نجاتشان داديم. و کسانيکه ستم کردند به دنبال ناز و نعمتي که در آن بودند رفتند، و آنان بزهکار بودند﴿116﴾ و پروردگار تو (هرگز) بر آن نبوده است که شهرهايي را که مردمش اصلاح گرند، به ستم هلاک کند﴿117﴾.
عوامل ابتلاء مؤمنان:
در اينجا با اين پرسش روبرو هستيم: آنان كه از صف فاسقان و گناهكاران بيرونند به چه علت در اين سوانح آسيب ميبينند و همچون ديگران به ضررهاي جاني و مالي دچار ميگردند؟ براي پاسخ به اين پرسش توجه به چند نكته ضرورياست:
1. بلايا و سوانحطبيعي تنها براي تأديب گناهكاران محدود نميشود، بلكه براي ابتلاء مؤمنان عللهاي ديگري دارد كه يكي از مهمترين آنها پاك شدن از گناهان در دنياست كه در پي آن از مجازات اخروي و عذاب دوزخ نجات پيدا ميكنند.
2. بلاياي دنيوي آزمايشي براي سنجش ايمان مؤمنان و پايداري آنان در برابر قضاء و قدر الهي است.
3. پسوانحطبيعي و بلايا سبب ترفيعدرجه معنوي اولياءالهي شده و بر قربآنان نسبتبه درگاهالهي ميافزايد.
هر كه در اين بزم مقرّبتر است جام بلا بيشترش ميدهند
يكي ديگر از عوامل فراگيري بلا بر صالحان، بي تفاوتي آنان بهعلني شدن گناه و فسق و فجور است، اگر چه آنان خود دوري از گناه ميكنند.
ياري آسيب ديدگان:
سوانحطبيعي به دنبال خود آسيبهاي فراواني بر جان و مال مردم ببار ميآورد. در اين ميان خوب و بد با هم ميسوزند. وظيفه انساني و ديني مقتضي آن است كه به ياري آنان بشتابيم و از كاستن رنج مالي و جاني آنان هيچگونه دريغي نورزيم.
پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: كسي كه نسبتبه امورمسلمين بيتفاوت باشد مسلمان نيست. بر هميناساس بايد بسيج همگاني شد و هركس به اندازه توان خود در كاستن رنج آسيبديدگان تلاش كند.
دوري گزيني از مناطق سانحه خيز:
يكي از توصيههاي اسلام آن است كه انسانها پس از آگاهي از امكان وقوع سوانح در برخي از نقاط، بايد از آن مناطق دوري كنند و از نزديك شدن بدان بهطور جد خودداري كنند و چنانكه توجهي به اين نكته نكنند و جان خود را از دست دهند از مصاديق كساني خواهند بود كه خودكشي كردهاند”وَ لَا تُلْقُوا بِاَيدِيكُمْ إلَي الَتَهْلُكَه”
توصيه ديگر اسلام به آسيبديدگان آن است كه رنج اين آسيبها را تحمل كرده و شكيبايي ورزند و با فزع و جزع از خداوند شِكوه نكنند. آنان كه صبر كنند خداوند به پاداش صبرشان در صورتي كه با حكمت او سازگار باشد، در دنيا و آخرت آسيبهايآنان را جبران ميكند و اگر در دنيا امكان نداشت در آخرت با پاداشهاي بسياربزرگ جبران رنج دنيايي آنها را ميكند.
سپاسگزاري در عافيت ماندگان:
يكيديگر از توصيههاياسلام در مسأله بلايا ايناست كه با ديدنبلازدگان خدا را شكرگزار باشند، ولي شكرگزاري آنان نبايد موجب رنج آسيب ديدگانگردد و بر همين اساس بايد به گونهاي شكرگزاري كنند كه آسيبديدگان متوجه آن نشوند.
عوامل دفع و رفع بلايا:
برخي از اسباب معنوي وجود دارد كه جنبه دفعي و رفعي دارد، يعني يا با وجود آنها مانع از پيشامدش ميشوند و يا پس از وقوع سانحه مانع از آسيبرساني و شدت يافتنش شده و رفع بلا ميكنند. بهطور نمونه، چنانچه اكثريت مردم در راه بندگي و اطاعت خدا گام بر دارند خداوند رحمتش را نازل كرده و مانع از عذاب آنان ميگردد. و يا تلاوت آيات قرآن همچون آية الكرسي و چهار قُل و جز آنها تأثير بسيار زيادي در دفع و رفع بلا دارد. صدقهدادن و دعا كردن نيز سببيت دارد، در اين ميان دعا نقش بسيارمهمي دارد و توصيههايفراواني شده است كه در دوران عافيت و سلامت پيشاپيش خدا را بخوانيد و از او بخواهيد كه شما را به بلا و آسيب دچارنكند. در اهميت دعا همين بس كه براي دفع و رفع هر يك از سوانحطبيعي ادعيه خاصي توصيه شده است.
نماز آيات:
يكي از توصيههاي ديگر اسلام براي آسيبديدگان، خواندن نماز آيات است. سوانحطبيعي مشابه سوانحي هستند كه پيش از برپايي قيامت تحقق پيدا ميكنند، با اين تفاوت كه بسيار ضعيفتر از سوانح قيامتند. بر همين پايه توصيه شده است كه با وقوع اين حوادث نماز آيات خوانده شود و وقايع پيش از قيامت را در ياد داشته باشند.
1- سوانح و بلاياي طبيعي
1-1-زلزله
• سَألَ سُلَيمانُ الدَّيلَميُّ أباعَبدِاللَّهِ (ع): عَنِ الزَّلْزَلَةَ ما هِيَ فَقَالَ آيهٌ، فَقَالَ: وَ ما سبَبُها؟ قَالَ: إنَّ اللَّهَ تَبارَكَ و تَعالَي وَكَلَ بِعُرُوقِ الأرض مَلَكاً فإذا أرادَ اللَّهُ أنيُزَلزِلُ أرضاً أوْحَي إلَي ذَلِك المَلَكِ أنحَرَّكَ عِرقَ كَذاوَ كَذا، قَالَ: فَيُحرَّكُ ذلكَ المَلَكُ عِرقَ تِلكَ الأرض الّتي أمَرَ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالَي فَتَتَحَرَّكُ بِأهلِها. قَالَ: قُلتُ فَإذا كَانَ ذلكَ فَما أصْنَعُ؟ قَالَ: صَلِّ صَلاةَ الْكُسوفِ، فَإذا فَرَغتَ خَرَرتَ اللَّهِعَزّوَجلَّ ساجِداً، وَ تَقولُ فِيسُجُودِكَ: يا مَنْ يُمسِكُ السَّماواتِ وَ الأرض أن تَزُولا وَ لَئِن زالَتا إنْ أمْسَكَهُما مِنأحدٍ مِنبَعدِهِ إنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً، يا مَنْ يُمسِكَ السَماءَ أن تَقَعَ عَلَي الأرض إلا بِإذنِهِ أمسِكَ عَنَّا السّوءَ، إنّكَ عَلي كُلَّ شَيءٍ قَدِيرٌ
سليمان ديلمي درباره زلزله از امامصادق (ع) پرسيد: زلزله چيست؟ حضرت فرمود: نشانهاي است. پرسيد: علت آن چيست؟ فرمود: همانا خداي تبارک و تعالي فرشتهاي را بر رگ و ريشههاي زمين موکل کرد تا هرگاه خداوند خواست که زمين را بلرزاند به آن فرشته وحي ميکند که فلان رگ را حرکت ده. فرمود: آنگاه همان فرشته، رگزمين را که خدايتبارک و تعالي فرمان داده حرکت ميدهد و زمين اهلش را به حرکت در ميآورد. راوي گويد: عرض کردم پس هرگاه چنين شد، چکار کنم؟ فرمود: نماز کسوف (آيات) بخوان. هرگاه نماز را به انجامرساندي در برابر عظمت خداوند عزّوجل سجده کن و در سجده ات بگو: اي که آسمانها و زمين را از نابودي نگه ميدارد و اگر نابود شوند جز او کسي نميتواند آنها را نگه دارد؛ چرا که او بردبار و آمرزنده است. اي که آسمان را باز ميدارد تا جز به اجازه او بر زمين فرونريزد! بدي را از ما باز دار؛ چرا که تو بر هر چيزي توانايي.
• رَسولُاللَّهِ (ص): يَكونُ فِي أُمَّتِي رَجفَةٌ يَهلِكُ فيِها عَشرَةُ آلافٍ، عِشرُونَ ألفاً، ثَلاثُونَ ألفاً، يَجعَلُها مَوعِظَةً لِلمُتَّقينَ وَ رحمَةً لِلمُؤمِنينَ وَ عَذاباً لِلكافِرينَ
رسولخدا (ص): در امت من زلزلهاي رخ ميدهد که در آن ده هزار، بيست هزار، سي هزار نفر نابود ميشوند. (خداوند) آن را براي پرهيزکاران پند، براي مؤمنان رحمت، و براي کافران عذاب قرار ميدهد.
• الإمامُالصّادقُ (ع): فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ فَلِمَ صَارَتْ هَذِهِ الأرض تُزَلْزَلُ قِيلَ لَهُ إِنَّ الزَّلْزَلَةَ وَ مَا أَشْبَهَهَا مَوْعِظَةٌ وَ تَرْهِيبٌ يُرَهَّبُ بِهَا النّاس لِيَرْعَوُوا وَ يَنْزِعُوا عَنِ الْمَعَاصِي وَ كَذَلِكَ مَا يَنْزِلُ بِهِمْ مِنَ الْبَلَاءِ فِي أَبْدَانِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ يَجْرِي فِي التَّدْبِيرِ عَلَى مَا فِيهِ صَلَاحُهُمْ وَ اسْتِقَامَتُهُمْ وَ يُدَّخَرُ لَهُمْ إِنْ صَلَحُوا مِنَ الثَّوَابِ وَ الْعِوَضِ فِي الْآخِرَةِ مَا لَا يَعْدِلُهُ شَيْءٌ مِنْ أُمُورِ الدُّنْيَا وَ رُبَّمَا عُجِّلَ ذَلِكَ فِي الدُّنْيَا إِذَا كَانَ ذَلِكَ فِي الدُّنْيَا صَلَاحاً لِلْخَاصَّةِ وَ الْعَامَّةِ
امامصادق(ع): اگر کسي بگويد: چرا زمين ميلرزد؟ (در پاسخ) به او گفته ميشود: همانا زلزله و مانند آن پند و تهديدي است که (خداوند) مردم را بدان ميترساند تا خودشان را بازدارند و از گناهان کنارهگيري کنند. هم چنين بلايايي که بر جان و مال آنها فرود ميآيد در راستاي آيندهنگري بر آنچه صلاح و پايداري آنان در آن است جريان مييابد، و اگر صالح باشند ثواب و پاداشي برايشان در آخرت اندوخته ميشود که چيزي از امور دنيا با آن برابر نميکند، و چه بسا اگر مصلحت خاص و عام مردم در آن باشد آن را در دنيا پيش ميآورد.
1-2- باد و طوفان
• رَسولُاللَّهِ (ص): الرِّيَاحُ ثَمَانٌ أَرْبَعٌ مِنْهَا عَذَابٌ وَ أَرْبَعٌ مِنْهَا رَحْمَةٌ فَالْعَذَابُ مِنْهَا الْعَاصِفُ وَ الصَّرْصَرُ وَ الْعَقِيمُ وَ الْقَاصِفُ وَ الرَّحْمَةُ مِنْهَا النَّاشِرَاتُ وَ الْمُبَشِّرَاتُ وَ الْمُرْسَلَاتُ وَ الذَّارِيَاتُ فَيُرْسِلُ اللَّهُ الْمُرْسَلَاتِ فَتُثِيرُ السَّحَابَ ثُمَّ يُرْسِلُ الْمُبَشِّرَاتِ فَتُلْقِحُ السَّحَابَ ثُمَّ يُرْسِلُ الذَّارِيَاتِ فَتَحْمِلُ السَّحَابَ فَتَدِرُّ كَمَا تَدِرُّ اللَّقْحَةُ ثُمَّ تَمْطُرُ وَ هُنَّ اللَّوَاقِحُ ثُمَّ يُرْسِلُ النَّاشِرَاتِ فَتَنْشُرُ مَا أَرَادَ
رسولخدا (ص): بادها هشت نوع اند: چهار نوع آنها عذاب است، وچهار نوع آنها رحمت است؛ عذاب آنها عبارتند از: عاصف (طوفان)، صرصر (گوش خراش)، عقيم (مهلک) و قاصف (شکننده)، و رحمت آنها عبارتنداز: ناشرات(پراکنندگان)، مبشرات(مژدهدهندگان)، مرسلات (فرستندگان) و ذاريات (افشانندگان). پس خداوند مرسلات را ميفرستد تا ابرها را بپراکند، سپس مبشرات را ميفرستد تا ابرها را در هم آميزند، سپس ذاريات را ميفرستد تا ابرها را باردار کنند و آنها همانند حيوان باردار بارور ميشوند، سپس درحاليکه بارورشدهاند ميبارند، آنگاه ناشرات را ميفرستد تا آنها را هرجا که بخواهد بپراکنند.
• الإمامُالصّادقُ (ع): إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رِيحاً يُقَالُ لَهَا الْأَزْيَبُ لَوْ أَرْسَلَ مِنْهَا مِقْدَارَ مَنْخِرِ ثَوْرٍ لَأَثَارَتْ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الأرض وَ هِيَ الْجَنُوب
همانا براي خداي تبارک و تعالي بادي است که به آن ازيب گفته ميشود. هرگاه به اندازه سوراخ بيني گاو نر از آن فرستادهشود، هر آينه مابين آسمان و زمين بهجوشوخروش ميآيد و آن (باد) جنوب است.
• الإمام عليّ (ع): الرِّيَاحُ خَمْسَةٌ مِنْهَا الْعَقِيمُ فَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّهَا
امامعلي (ع): بادها پنج گانهاند؛ ازجمله آنها باد مهلک است که از شر آن به خدا پنا ميبريم.
• كَانَ النَّبِيُّ (ص) إِذَا هَبَّتْ رِيحٌ صَفْرَاءُ أَوْ حَمْرَاءُ أَوْ سَوْدَاءُ تَغَيَّرَ وَجْهُهُ وَ اصْفَرَّ لَوْنُهُ وَ كَانَ كَالْخَائِفِ الْوَجِلِ حَتَّى تَنْزِلَ مِنَ السَّمَاءِ قَطْرَةٌ مِنْ مَطَرٍ فَيَرْجِعُ إِلَيْهِ لَوْنُهُ وَ يَقُولُ جَاءَتْكُمْ بِالرَّحْمَةِ
هرگاه باد زرد يا سرخ يا سياه موهبت ميشد چهره پيامبر (ص) دگرگون ميگشت رنگش زرد ميشد و مانند شخصي ترسيده بود تا اين که از آسمان قطره باراني فرود ميآمد و رنگ آن حضرت بهحال خود باز ميگشت و ميفرمود: رحمت برايتان آورد.
1-3- شيوع بيماري
• سُئِلَ زَينُالعابِدينَ (ع) عَنِ الطّاعونِ أنَبَرأُ مِمَّن يَلحَقُهُ فَإنَّهُ مُعَذَّبٌ؟ فَقَالَ(ع): أن كانَ عاصِياً فَابَرأ مِنهُ طُعِنَ أو لَميُطعَن، و إن كانَ للَّهعَزّوَجلَّ مُطيعاً فَأنَالطاعُونَ مِمَن يُمَحَّصُ(به) ذُنوبُهُ، إنَّ اللَّهعَزّوَجلَّ عَذَّبَ بِهِ قَوماً وَ يَرحَمُ به آخَرينَ، واسِعَةٌ قُدرَتُهُ لِمَا يَشاءُ. ألا تَرَونَ أنَّهُ جَعَلَ الشَّمسَ ضِياءً لِعِبادِهِ، وَ مَنضَجاً لِثِمارِهِم، وَ مَبلَغاً لِأقواتِهِم وَ قَديُعَذِّبُ بِها قَوماً يَبتَليهِم بِحَرِّها يَومَ القِيامَةِ (بِذُنوبِهِم)، وَ فِيالدُّنيا بِسوءِ أعْمالِهِم
از امامزينالعابدين (ع) درباره طاعون پرسيدند: آيا از کسيکه بدان دچار گشته است دوري و تبري جوييم، به خاطر اين که عذاب دامنگيرش شده است؟ امام(ع) فرمود: اگر او گناهکار باشد، من از او برائت ميجويم؛ چه گرفتار طاعون باشد و چه نباشد. و اگر او پيرو فرمان خداوند عزّوجل باشد، هرآينه طاعون از ناحيه کسي است که با آن گناهان او را پاک ميکند. همانا خداوند عزّوجل به وسيله آن قومي را کيفر دهد و قوم ديگر را رحمت کند. قدرت او هر چيزي را بخواهد فرا ميگيرد. آيا نمينگريد که او خورشيد را براي بندگانش مايهروشنايي، و براي ميوههايش مايهرسيدن، و براي روزيهايشان مايه دستيابي قرارداده است؟ در حاليکه گاهي بهوسيله آن قومي را کيفر ميدهد؛ يعني در روز قيامت با حرارت آن به خاطر گناهانشان و در دنيا به خاطر رفتاربدشان گرفتار ميسازد.
• عَنِ الحُسينِ بنِ أبِي العَلاءِ، عَن أبِي عَبدِاللَّه (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَجْذُومِ وَ الْأَبْرَصِ مِنّا، أيَؤُمُّ الْمُسْلِمِينَ قَالَ: نَعَمْ. وَ هَلْ يَبْتَلِي اللَّهُ بِهِذا أْلّا الْمُؤْمِنَ؟ وَ هَلْ كَتَبَ الْبَلَاءَ إِلَّا عَلَى الْمُؤْمِنِينَ.
حينبنابيعلاء ميگويد: از امامصادق (ع) درباره فرد جذامي و برصي از ميان ما (شيعيان) پرسيدم که آيا او ميتواند مسلمانان را امامت کند؟ حضرت فرمود: آري، مگر خداوند جز مؤمن را با آن ميآزمايد؟ و مگر بلا را جز بر مؤمنان مينويسد؟
1-4- سيل
• رَسولُاللَّهِ (ص): لا تَعجَلوا بِالبَلِيَّهِ قَبلَ نُزولِها، وَ قارِبُوا وَ سَدِّدُوا، فَإنْ عَجِلتُم بِها قَبلَ نُزولِها فَإنَّها سَتَبلُّ بِكُمُ السَّيلَ ههُنا وَ ههُنا
رسولخدا (ص): به بلا پيش از فرود آمدنش شتاب نکنيد، و (به خدا) نزديک شويد و استوار گرديد. اگر پيش از فرود آمدن به آن بشتابيد هر آينه سيل شما را اينجا و آنجا (همه جا) فرا ميگيرد.
1-5- خشكسالي و قحطي
• رَسولُاللَّهِ (ص): مَا مُطِرَ قَوْمٌ إِلَّا بِرَحْمَتِهِ وَ مَا قُحِطُوا إِلَّا بِسَخَطِهِ
رسولخدا (ص): هيچقومي جز با رحمتي باران نبيند، و جز با غضبي به قحطي و خشکسالي دچار نشود.
• رَسولُاللَّهِ (ص): مَا سُلِّطَ القَحطُ عَلي قَومٍ إلا بِتَمَرُّدِهِم عَلَي اللَّهِ
رسولخدا (ص): قحطي و خشکسالي جز به سبب نافرماني از خدا بر قومي چيره نشود.
2- حكمتها و علتهاي نزول بلاء
2-1- حكمت نزول بلاء و سوانحطبيعي
• الإمام علي (ع): إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَةٌ
امامعلي (ع): همانا بلا برايستمگر ادب، برايمؤمنآزمون، برايپيامبراندرجه، و برايامامان کرامت است.
• الإمام زينُالعابدينَ (ع): إِلَهِي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ وَ لَا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ
امامزينالعابدين (ع): معبودا! با کيفرت تأديبم نکن و در چارهگريات جزاي فريب کاريام را نده.
2-2- حكمت ابتلاء مؤمنان
• الإمامُالصّادقُ (ع): مَن دَخَلَ فِي هَذَا الأمرِ فَليَتَّخِذِ لِلبَلاءِ جِلْبَاباً، فَوَ اللَّهِ لَهُوَ إلَينا وَ إِلَى شِيعَتِنَا أسرَعُ مِنَ السَّيْلِ إلي قَرارِ الْوَادِي يَتَبَعُ بَعضُهُ بَعضاً
امامصادق (ع): هر کس در اين امر وارد شد (پيرو آيين ما گرديد)، براي بلا لباسي فراهم کند. به خدا سوگند! نزول آن به سوي ما و پيروان ما از جريان پي در پي سيل به سوي اعماق دره سريعتر است.
• رَسولُاللَّهِ (ص): يَقولُ اللَّهُ عَزّوَجلَّ: يا دُنيا، مُرّي عَلي عَبدِيَ المُؤمِنِ بِأنواعِ البَلايا، وَ مَا هُوَ فيهِ مِن أمرِ دُنياهُ، وَ ضَيِّقي عَلَيِه فِي مَعيشَتِهِ، وَ لاتَحلَولي لَهُ فَيَسْكُنَ إلَيكِ
رسولخدا(ص): خداوندعزّوجلميفرمايد: ايدنيا! با انواعبلاها و کارهاي(سخت)دنيا بر بندهمؤمن من گذر کن و روزيو زندگاني را براو تنگکن و دراو حلولنکن(شيرينيات را درکام اوننشان) که به تو آرام گيرد.
• عَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ ذُكِرَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) الْبَلَاءُ وَ مَا يَخُصُّ اللَّهُ عَزّوَجلَّ بِهِ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ سُئِلَ رَسُولُاللَّهِ(ص) مَنْأَشَدُّالنّاسبَلَاءً فِيالدُّنْيَا فَقَالَالنَّبِيُّونَ ثُمَّالْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ يُبْتَلَىالْمُؤْمِنُ بَعْدُعَلَىقَدْرِ إِيمَانِهِ وَ حُسْنِ أَعْمَالِهِ فَمَنْ صَحَّ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ مَنْ سَخُفَ إِيمَانُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ (40)
عبدالرحمنبنحجاج ميگويد: در حضور امامصادق (ع) از بلا و آنچه خداوند عزّوجل به مؤمن اختصاص دادهاست ياد شد. فرمود: از رسولخدا (ص) درباره سختترين مردمگرفتار در دنيا پرسيده شد. حضرت فرمود: پيامبران، سپس به ترتيب نزديکتر به آنان. و پس از آنها مؤمن را بر پايه اندازه ايمان و نيکي رفتارش مبتلا ميکند؛ هر که ايمانش کامل و رفتارش نيکو باشد بلايش سخت گردد و هر که ايمانيش سبک (و ناقص) و رفتارش ضعيف (و سست) باشد بلايش اندک شود.
2-3- اسباب معنوي سوانحطبيعي
• وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ ﴿30﴾
و هر مصيبتي به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، و (خدا) از بسياري در ميگذرد.
• ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِيالنّاس لِيُذيقَهُمْ بَعْضَالَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْيَرْجِعُونَ ﴿41﴾
به سبب آن چه دستهاي مردم فراهمآورده، فساد در خشکي و دريا نمودار شدهاست، تا (سزاي) بعضي از آنچه را که کردهاند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند.
• الإمامُ عليّ (ع): أما إنَّهُ سَيَأتي عَلَي النّاس زَمانٌ يَكونُ الحَقُّ فيهِ مَستوراً، وَ الباطِلُ ظاهِراً مَشهُوراً، وَ ذلِكَ إذا كَانَ أولَي النّاس بِهِ أعدائهُم لَهُ، وَ اقتَرَبَ الوَعدُ الحَقُّ، وَ عَظُمَ الإلحادُ، وَ ظَهَرَ الفَسادُ، هُنالِكَ ابتُلِيَ المُؤمِنوُنَ وَ زُلزِلوا زِلزالاً شَديداً، وَ نَحلَهُمُ الأخيارَ أسماءَ الإشرارِ، فَيكونُ جُهدُ المُؤمِنِ أن يَحفَظَ مُهجَتَهُ مِن أقرَبِ النّاس إليَهِ، ثُمَّ يَفتَحُ اللَّهُ الفَرَجَ لِأولِيائِهِ وَ يَظهَرُ صاحِبُ الأمرِ عَلي أعدائِهِ
امامعلي(ع): هان! به زودي روزگاري بر اين مردم فرا ميرسد که در آن حق پوشيدهد و باطل، آشکار و برجسته باشد. و آن زماني است که شايستهترين مردم دشمنترينشان باشد. و وعده حق نزديک گردد و کفر و بيديني بزرگ شود. و فساد نمايان گردد. آنجاست که مؤمنان در آزمايش قرار گيرند و سخت تکان خورند. و نيکان نامهاي بدان را به آنان پيشکش کنند. (در اينهنگام) مؤمن در تلاش است که خونش را (حتّي) از نزديکترين مردم به خودش حفظکند. تا زماني که خداوند راهفرج را براي دوستانش بگشايد و صاحب امر (و امامزمان) را بر دشمنانش پيروز گرداند.
• رَسولُاللَّهِ (ص): إنَّ المُصيبَةَ إذا عَمِلَ بِها العَبدُ سِرّاً لَم تَضُرَّ إلا عامِلَها، وَ إذا عَمِلَ بِها عَلانِيَةً وَ لَمْيُعَيَّر عَلَيهِ أضَرَّتِ العامَّةَ
رسولخدا (ص): هرگاه بنده پنهاني گناه كند، جز گنهكار را آسيب نرساند. و هرگاه آشكارا آن را انجام دهد و مورد نكوهش قرار نگيرد، همه را آسيب رساند.
2-4- علت فراگير شدن بلايا و سوانح
• الإمام عليّ (ع): احْذَرُوا مَا نَزَلَ بِالْأُمَمِ قَبْلَكُمْ مِنَ الْمَثُلَاتِ بِسُوءِ الْأَفْعَالِ وَ ذَمِيمِ الْأَعْمَالِ فَتَذَكَّرُوا فِي الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ وَ احْذَرُوا أَنْ تَكُونُوا أَمْثَالَهُم
امامعلي (ع): از آنچه بر امتهاي سهگانهپرست گذشته، به خاطر بدرفتاري و كارهايناپسند نازل شد پرهيز كنيد و خوبي و بدي احوال آنان را يادآور شويد و از اين كه مانند ايشان گرديد، مواظب باشيد
• رَسولُاللَّهِ (ص): إنَّ اللَّهَ لايُعَذِّبُ العامَّةَ بِعَمَلِ الخَاصَّةِ، حَتّي تَكونَ العامَّةُ تَستَطيعُ تُغيِّرُ عَلَي الخاصَّةِ، فَإذا لَم تُغَيِّرِ العامَّةُ عَلَي الخاصّةِ عَذَّبَ اللَّهُ العامَّةَ وَ الخاصَّةَ
رسولخدا(ص): همانا خداوند عوام را بهسبب عمل خواص كيفر ندهد. مگر اينكه عوام بر تغيير خواص توانا باشد. در اين صورت اگر عوام، خواص را تغيير ندهد، خدا (هر دوي) عوام و خواص را كيفر دهد.
2-5- ياري رساني بر آسيبديدگان
• رَسولُاللَّهِ (ص): مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ
رسولخدا(ص): هركسدرحاليكه بهامورمسلماناناهتمامنميورزد، شبرا بهصبح برساند، مسلمان نيست.
• رَسولُاللَّهِ (ص): مَنْ رَدَّ عَادِيَةَ مَاءٍ أو عَادِيَةَ نَارٍ فَلَهُ أجرُ شَهيدٍ
رسولخدا(ص): هركه سيلابي يا شعلهي آتشي را بازگرداند، براي او پاداش شهيد است.
• الإمامعليّ (ع): مَنْرَدَّ عَنِ الْمُسْلِمِينَ عَادِيَةَمَاءٍ أَوْ نَارٍ أَوْ عَادِيَةَ عَدُوٍّ مُكَابِرٍ لِلْمُسْلِمِينَ غَفَرَاللَّهُ لَهُ ذَنْبَهُ
امامعلي(ع): هركهسيلابي ياشعلهآتشييا تجاوزدشمنيرا ازمسلمانان بازگرداند، خداوندگناهشراميآمرزد.
• الإمامُالصّادقُ (ع): الْمُؤْمِنُ أَخُوالْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ، إذااشْتَكَى شَيْئاً مِنهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ لِأنَّ أرواحُهُم مِن رُوحِاللَّهِتَعالَي، وَ إِنَّ رُوحَالْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِاللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا
امام صادق (ع): مؤمن برادر مؤمن است مانند يک پيکر، هرگاه چيزي از آن به شکوه درآيد، درد آن در بقيه پيکر يافت شود؛ زيرا ارواح آنان از روح خداي متعال است، و اتصال روح مؤمن به روح خداوند از اتصال شعاع خورشيد به آن شديدتر است.
2-6- تأخير در تدفين آسيبديدگان
• الإمامالصادق (ع): خَمْسٌ يُنْتَظَرُبِهِمْ إِلَّا أَنْيَتَغَيَّرُوا الْغَرِيقُ وَالْمَصْعُوقُ وَالْمَبْطُونُ وَالْمَهْدُومُ وَ الْمُدَخَّنُ
امام صادق (ع): پنج گروهند بايد درباره (تدفين) آنها صبر کرد مگر اين که (بدنشان) دگرگون شده باشد: غريق و برق زده و دردمند شکم و زير آوار رفته و دودي (يا خفه شده).
• إسحاقبنعمار قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْغَرِيقِ أَيُغَسَّلُ قَالَ نَعَمْ وَ يُسْتَبْرَأُ قُلْتُ وَ كَيْفَ يُسْتَبْرَأُ قَالَ يُتْرَكُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ قَبْلَ أَنْ يُدْفَنَ وَ كَذَلِكَ أَيْضاً صَاحِبُ الصَّاعِقَةِ فَإِنَّهُ رُبَّمَا ظَنُّوا أَنَّهُ مَاتَ وَ لَمْ يَمُتْ
اسحاق بن عمار گويد: از امام صادق (ع) درباره غريق پرسيدم که آيا غسل داده ميشود؟ فرمود: آري، و بايد استبرا شود. عرض کردم: چه گونه استبرا ميشود؟ فرمود: سه روز پيش از دفن رها شود. و هم چنين است (حکم) برق زده؛ زيرا چه بسا گمان ميکنند که او مرده در حالي که نمرده است.
2-7- شهادت (حكمي) آسيبديدگان
• رَسولُاللَّهِ (ص): الغَريقُ شَهيدٌ، وَ الحَريقُ شَهيدٌ، وَ الغَريبُ شَهيدٌ، وَ المَلدوغُ شَهيدٌ، وَ المَبطونُ شَهيدٌ، وَ مَن يَقَعَ عَليهِ البَيتُ فَهُو شَهيدٌ، وَ مَنْ يَقَعُ مِن فَوقِ البَيتِ فَتَندَقُّ رِجلُهُ أو عُنُقُهُ فَيَموتُ فَهُوَ شَهيدٌ، وَ مَن تَقَعُ عَلَيهِ الصَّخرَةُ فَهُوَ شَهيدٌ، وَ الغَيرَي عَلي زَوجِها كَالمُجاهِدِ فِي سَبيلِ اللَّهِ فَلَها أجرُ شَهيدٍ، وَ مَنْ قُتِلَ دُونَ مالِهِ فَهُوَ شَهيدٌ، وَ مَنْ قُتِلَ دُونَ نَفسِهِ فَهُوَ شَهيدٌ، وَ مَنْ قُتِلَ دُونَ أخيِهِ فَهُو شَهيدٌ، وَ مَنْ قُتِلَ دوُنَ جارِهِ فَهُوَ شَهيدٌ، وَ الآمِرُ بِالمَعروُفِ وَ الناهِيِ عَنِ المُنكَرِ شَهيدٌ.
رسولخدا (ص): غريق شهيد است، و سوخته شهيد است، و غريب شهيد است. مارگزيده شهيد است، و دردمند شکم شهيد است، و کسي که خانه بر سرش خراب شود شهيد است، و کسي که از بالاي خانه سقوط کند و پا يا گردنش بشکند و بميرد شهيد است، و کسي که صخره بر سرش بيفتد شهيد است، و زني که نسبت به شوهرش غيرت بورزد (خود را از نامحرم حفظ کند) مانند مجاهد در راه خداست و براي او پاداش شهيد است، و کسي که در دفاع از مال خود کشته شود شهيد است، و کسي که در دفاع از جان خود کشته شود شهيد است، و کسي که در دفاع از برادرش کشته شود شهيد است، و کسي که در دفاع از همسايهاش کشته شود شهيد است، و امربهمعروف و نهيازمنکر کننده شهيد است.
2-8- دوري جستن از نقاط حادثه خيز
• رَسولُاللَّهِ (ص): ثَلاثَةٌ لايُحِبُّهُم رَبُّكَ عَزّوَجلَّ: رَجُلٌ نَزَلَ بَيتاً خَرِباً، وَ رَجُلٌ نَزَلَ عَلي طَريقِ السَّيلِ، وَ رَجُلُ أرسَلَ دابَّتَهُ ثُمَّ جَعَلَ يَدعُوا اللَّهَ أن يَحبِسَها
رسولخدا (ص): سهگروهند که پروردگار عزّوجل تو آنها دوستندارد: مرديکه در خانهخراب منزل کند، و مرديکه در مسيل منزلکند، و مرديکه حيوانش را رها کند سپس از خدا بخواهد که آن را نگه دارد.
• سَأَلْتُهُ (الإمام الكاظم) عَنِ الْوَبَاءِ يَقَعُ فِي الْأَرْضِ هَلْ يَصْلُحُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَهْرُبَ مِنْهُ قَالَ يَهْرُبُ مِنْهُ مَا لَمْ يَقَعْ فِي مَسْجِدِهِ الَّذِي يُصَلِّي فِيهِ فَإِذَا وَقَعَ فِي أَهْلِ مَسْجِدِهِ الَّذِي يُصَلِّي فِيهِ فَلَا يَصْلُحُ لَهُ الْهَرَبُ مِنْهُ
از امام کاظم (ع) درباره وبا که در زمين واقع ميشود پرسيدم که آيا صلاح است کسي از آن بگريزد؟ فرمود: تا زماني که در مسجدي که در آن نماز ميگزارد واقع نشده بگريزد. (اما) وقتي که در ميان اهل مسجدي که در آن نماز ميگذارد واقع شد، صلاح نيست که بگريزد.
2-10- صبر و شكيبايي سانحه ديدگان
• الإمام علي (ع): فَإِنْ أَتَاكُمُ اللَّهُ بِعَافِيَةٍ فَاقْبَلُوا وَ إِنِ ابْتُلِيتُمْ فَاصْبِرُوا
امام علي (ع): اگر خداوند به شما تندرستي ارزاني کرد بپذيريد، و اگر گرفتار شديد شکيبايي ورزيد.
2-10- دعا هنگام مشاهده آسيبديدگان
• الإمامُالصّادقُ (ع): تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِذَا نَظَرْتَ إِلَى الْمُبْتَلَى مِنْ غَيْرِ أَنْ تُسْمِعَهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الذَّي عَافَانِي مِمَّا ابْتَلَاكَ بِهِ وَ لَوْ شَاءَ فَعَلَ قَالَ مَنْ قَالَ ذَلِكَ لَمْ يُصِبْهُ ذَلِكَ الْبَلَاءُ أَبَداً (161)
امام صادق (ع): هرگاه نگاهت به گرفتار افتاد بدون اين که او بشنود سه مرتبه بگو: ستايش از آن خدايي است که مرا از آنچه تو را بدان گرفتار ساخته عافيت بخشيد، و اگر ميخواست (با من نيز چنين) ميکرد. حضرت فرمود: هر که آن را بگويد، هرگز آن بلا بدو نرسد.
3- اسباب معنوي دفع بلاء
3-1- اطاعت خداوند
• رَسولُاللَّهِ (ص): إِنَّ رَبَّكُمْ سُبْحَانَهُ يَقُولُ لَوْ أَنَّ عِبَادِي أَطَاعُونِي لَأَسْقَيْتُهُمُ الْمَطَرَ بِاللَّيْلِ وَ أَطْلَعْتُ عَلَيْهِمُ الشَّمْسَ بِالنَّهَارِ وَ لَمْ أُسْمِعْهُمْ صَوْتَ الرَّعْدِ
رسولخدا (ص): همانا پروردگار متعال شما ميفرمايد: اگر بندگانم مرا اطاعت کنند، هر آينه شب باران را به آنان مينوشانم و روز خورشيد را بر آنان ميتابانم، و صداي غرش رعد را به گوششان نميرساندم.
3-2- تأثير آيات قرآن
• الإمامُالصّادقُ (ع): إِنَّ الصَّوَاعِقَ لَا تُصِيبُ ذَاكِراً قَالَ قُلْتُ وَ مَا الذَّاكِرُ قَالَ مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آيَةٍ
امام صادق (ع): همانا صاعقهها به ذکر کننده اصابت نکنند، راوي گويد: عرض کردم: ذکر کننده کيست؟ فرمود: هر که صد آيه قرائت کند.
• كان أمير المؤمنين (ص) يقرأ “إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الأرض أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً” يقولها عند الزَّلْزَلَةَ و يقول “وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الأرض إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنّاس لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ ”
امير مؤمنان (ع) پيوسته (اين آيه را) قرائت ميکرد: “همانا خدا آسمانها و زمين را نگاه ميدارد تا نيفتند، و اگر بيفتند بعد از او هيچ کس آنها را نگاه نميدارد، اوست بردبار آمرزنده” آن را هنگام زلزله ميخواند و (اين آيه را هم) ميخواند: “… و آسمان را نگاه ميدارد تا (مبادا) بر زمين فرو افتد، مگر به اذن خودش باشد. در حقيقت، خداوند نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است”.
3-3- تأثير اذكار
• كَانَ رَسولُاللَّهِ (ص) إِذَا سَمِعَ صوتَ الرَّعْدَ قَالَ: سُبْحَانَ مَنْ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ
هرگاهرسولخدا(ص) صدايغرشرعد را ميشنيد،ميفرمود: پاکومنزهاست خداييکهرعداو راتسبيحگويد.
• عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ مِيتَةِ الْمُؤْمِنِ. قَالَ: يَمُوتُ الْمُؤْمِنُ بِكُلِّ مِيتَةٍ يَمُوتُ غَرَقاً وَ يَمُوتُ بِالْهَدْمِ وَ يُبْتَلَى بِالسَّبُعِ وَ يَمُوتُ بِالصَّاعِقَةِ وَ لَا تُصِيبُ ذَاكِراً لِلَّهِ عَزّوَجلَّ
به نقلاز ابوبصير: ازامامصادق (ع) درباره(چگونگي) مرگمؤمن پرسيدم. فرمود: مؤمنبا هرسببي ميميرد؛ با غرقشدن، و با ويراني، و با گرفتار گرگ شدن، و با صاعقه. ولي(اينها) به يادکنندهخداوندعزّوجل نرسد.
• إِنَّ الزَّلَازِلَ وَ الْكُسُوفَيْنِ وَ الرِّيَاحَ الْهَائِلَةَ مِنْ عَلَامَاتِ السَّاعَةِ فَإِذَا رَأَيْتُمْ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ فَتَذَكَّرُوا قِيَامَ الْقِيَامَةِ وَ افْزَعُوا إِلَى مَسَاجِدِكُم
امام باقر (ع): همانا زلزله و ماه و خورشيد گرفتگي و بادهاي شني از نشانههاي قيامت است. پس هرگاه چيزي از آن را ديديد، وقوع قيامت يادآوريد، و به مسجدهايتان پناه بريد.
2-4- تأثير دعا
• الإمام عليّ (ع): إِدْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ مَا الْمُبْتَلَى الَّذِي اسْتَدَرَّ بِهِ الْبَلَاءُ بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَاءِ مِنَ الْمُعَافَى الَّذِي لَا يَأْمَنُ الْبَلَاءَ
امام علي (ع): طوفانهاي بلا را با دعا دفع کنيد؛ (زيرا) کسي که به بلاي سخت گرفتار شده از (فرد) تندرستي که از بلا در امان نميباشد به دعا نيازمند تر نيست.
• رَسولُاللَّهِ (ص): إذا قَلَّ الدُعاءُ نَزَلَ البَلاءُ
رسولخدا (ص): هرگاه دعا اندک شود، بلا نازل گردد.
• رَسولُاللَّهِ (ص): إذا رَأيتُم آيةً فَاسجِدُوا
رسولخدا(ص): هرگاه نشانهاي (از آيات خدايي) ديديد، سجده کنيد.
• الإمام زينُالعابدينَ (ع): الدُّعَاءُ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ النَّازِلَ وَ مَا لَمْ يَنْزِلْ
امام زينُالعابدينَ (ع): دعا بلاي نازل شده و نازل نشده را دفع ميکند.
3-4-1- دعا هنگام وزش تندباد
• كَامِلٍ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) بِالْعُرَيْضِ فَهَبَّتْ رِيحٌ شَدِيدَةٌ فَجَعَلَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) يُكَبِّرُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ التَّكْبِيرَ يَرُدُّ الرِّيحَ (229)
کامل گويد: به همراه امام باقر (ع) در دشت بودم که باد تندي وزيد، امام باقر (ع) پيوسته تکبير ميگفت آنگاه فرمود: تکبير باد را برميگرداند.
3-4-2- دعا هنگام رعد و صاعقه
• رَسولُاللَّهِ (ص): إذا سَمِعتُم الرَعدَ فَسَبِّحُوا وَ لاتُكَبِّرُوا
رسولخدا (ص): هرگاه صداي رعد را شنيديد، تسبيح کنيد ولي تکبير نگوييد.
3-4-3- دعا هنگام زلزله
• الإمامُالصّادقُ (ع): مَنْ أَصَابَتْهُ زَلْزَلَةٌ فَلْيَقْرَأْ “يَا مَنْ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَمْسِكْ عَنَّا السُّوءَ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ” قَالَ: إِنَّ مَنْ قَرَأَهَا عِنْدَ النَّوْمِ لَمْ يَسْقُطْ عَلَيْهِ الْبَيْتُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى
امام صادق (ع) : به هر که زلزله برخورد کرد اين (دعا) را بخواند: “اي (خدايي) که آسمانها و زمين را نگاه ميدارد تا نيفتد. و اگر بيفتد بعد از او هيچکس آنها را نگاه نميدارد، اوست بردبار آمرزنده! بر محمد و خاندانش درود فرست و بدي را از ما بازدار؛ چرا که تو بر هر چيز توانايي.” فرمود: هر که هنگام خواب آن را بخواند، خانه بر سراو فرو نريزد انشاءالله.
3-5- استغفار
• رَسولُاللَّهِ (ص): فِيالأرضِ أمانان، أنا أمانٌ وَ الإستِغفارُ أمانُ أنا مَذهُوبٌ بِى وَ يَبقَي أمانُ الإستِغفارِ فَعَلَيكُم بِالإستِغفارِ عِندَ كُلَّ حَدَثٍ وَ ذَنبٍ
رسولخدا (ص): در روي زمين دو امان است: من امانم و استغفار هم امان است. من رفتني هستم ولي استغفار باقي ميماند. پس هنگام هر حادثه و گناهي بر شما باد استغفار.
3-6- دادن صدقه
• رَسولُاللَّهِ (ص): إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَدْفَعُ بِالصَّدَقَةِ الدَّاءَ وَ الدُّبَيْلَةَ وَ الْحَرَقَ وَ الْغَرَقَ وَ الْهَدْمَ وَ الْجُنُونَ وَ عَدَّ (ص) سَبْعِينَ بَاباً مِنَ السُّوء
رسولخدا (ص): همانا خداوند که معبودي جز او نيست درد و حادثه ناگوار و آتشسوزي و غرق شدن و ويراني و ديوانگي (آن حضرت (ص) هفتاد نوع از بدي را شمرد) را با صدقهدادن دفع کند.
3-7- حضور مؤمنان
• الإمام الباقر (ع): إِنَّ اللَّهَ لَيَدْفَعُ بِالْمُؤْمِنِ الْوَاحِدِ عَنِ الْقَرْيَةِ الْفَنَاءَ
امام باقر (ع): همانا خداوند به خاطر يک مؤمن نابودي را از روستا دفع ميکند.
• الإمام الرضا (ع): كُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ
امام رضا (ع): هرگاه بندگان گناه جديدي را مرتکب شوند که در گذشته انجام نميدادند، خداوند نيز بلاي جديدي برايشان ميفرستد که در گذشته نميشناختند.
3-8- عمل صالح گروهي از مردم
• الإمام الباقر (ع): إنَّ اللَّهُ إِذَا أَرَدَ أَنْيُعَذِبُ أَهْلَ الْأَرْضِ بِعَذَابٍ قالَ: لَوْلَا الذينَ يَتَحَابُّونَ في حَلَالِي وَ يَعْمُرُونَ مَسَاجِدِي وَ يَسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَارِ، لَأَنْزَلْتُ عَذَابِي
امام باقر (ع): هرگاه خداوند بخواهد زمينيان را با عذابي کيفر دهد ميفرمايد: اگر نبودند کسانيکه حلال مرادوستدارند،ومسجدهايمرا آبادميکنند، وسحرگاهانآمرزشميخواهند، هرآينه عذابمرا نازلميکردم.
4- اسباب جلب رحمت و عافيت
4-1- نماز و دعا براي طلب باران
• الإمامُالصّادقُ (ع): سَأَلْتُهُ عَنْ تَحْوِيلِ النَّبِيِّ (ص) رِدَائَهُ إِذَا اسْتَسْقَى فَقَالَ عَلَامَةٌ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَصْحَابِهِ يُحَوَّلُ الْجَدْبُ خِصْباً
از امام صادق (ع) پرسيدم: (چرا) وقتي که پيامبر (ص) درخواست باران کرد عبايش را برگرداند؟ فرمود: نشانهاي ميان او و اصحابش بود که خشکسالي به سرسبزي و خرمي تغيير يابد.
4-2- سهميه بندي باران
• رَسولُاللَّهِ (ص): ما مِن ساعَةٍ مِن لَيلٍ وَ لا نَهارٍ إلّا وَ السَّماءٌ تَمطُر فيِها يَصرِفُهُ اللَّهُ حَيثُ يَشاءُ (291)
رسولخدا(ص): ساعتي از شب و روز نيست جز اين که آسمان در آن ميبارد که خداوند آن را به آن جايي بخواهد برگرداند.
به قلم حجه الاسلام محمد ابراهیم نیا
http://bohraan.com/NewsDetail.aspx?itemid=592