تعارض را بهصورت نبرد و اختلاف نيروهاي متضاد و تضاد موجود بين غرايز با اخلاقيات تعريف ميكنند.در واقع تعارض، تعاملات ارتباطي افرادي است كه به همديگر وابستهاند و احساس ميكنند علايقشان متضاد يا ناسازگار است.
دلايل تعارض يا ناشي از افراد است يا ناشي از تفاوت در نحوهي انجام كار.
مديريت تعارض:
شناخت و ادارهي تعارض بهصورت معقول، منصفانه و كارا ميباشد.
پنج نوع سبك مديريت تعارض وجود دارد:
1- حل مسئلهي مشاركتي
2- رقابتجويي (تحكم)
3- اجتناب
4- انعطافپذيري
5- مصالحهي توافق
فرهنگ لغت و بستر، تعارض را بهصورت نبرد و اختلاف نيروهاي متضاد و تضاد موجود بين غرايز با اخلاقيات و ايدهآلهاي ديني و اخلاقي تعريف ميكند. تعارض در افراد و گروهها يك امر طبيعي و نتيجهي محيط رقابتي است و زماني اتفاق ميافتد كه نيازها، خواستهها، اهداف، عقايد يا ارزشهاي دو يا چند نفر باهم متفاوت باشد و اغلب همراه با احساساتي نظير خشم، درماندگي، دلسردي، تشويش، اضطراب و ترس است. چون افراد مختلف نسبت به جهان ديدگاههاي متفاوتي دارند لذا تعارض بين آنها اتفاق ميافتد. درواقع تعارض، تعاملات ارتباطي افرادي است كه به همديگر وابستهاند و احساس ميكنند كه علايقشان متضاد، متناقض يا ناسازگار است. تعارض مبين اين نكته است كه افراد به نظرات خود علاقهمند هستند، ضمن اينكه ميزان معقولي از آن براي رشد فردي و سازماني، لازم و ضروري به نظر ميرسد.
دلايل تعارض:
الف- افراد: شامل
– نيازها: نيازها براي رفاه و سلامت ما لازمند. زمانيكه ما نيازهاي خود يا ديگر افراد و گروهها را ناديده ميگيريم، تعارض افزايش مييابد.
– ارزشها: ارزشها، اصول عقيدتي بسيار مهم زندگي ما هستند. تعارضات شديد، زماني افزايش مييابند كه افراد، ارزشهاي مغايري برگزينند و يا ارزشها كاملا روشن نباشند.
– ادراك: افراد، واقعيتها را بهصورت متفاوت تعبير ميكنند و همين تفاوت ميتواند به بروز تعارض منجر شود.
– قدرت: اينكه افراد قدرت را چگونه تعريف و چگونه به كار ميگيرند، تأثير زيادي بر ميزان و شدت تعارض دارد. همچنين قدرت بر مديريت تعارض نيز تأثيرگذار است.
– احساسات و عواطف: زمانيكه ما احساسات و عواطف خود يا ديگران را ناديده ميگيريم، تعارض اتفاق ميافتد. ساير علل عبارتند از: جاهطلبي، تفاوت سطح دانش، نگرش و انتظارات.
ب- تفاوت در نحوهي انجام كارها:
– حقايق: افراد تنها آن چيزي را ميشنوند كه مايلند بشنوند و اين به تعارض منجر ميشود.
– اهداف: اغلب اهداف بدون توجه به علايق افراد تنظيم ميشود و اين مسئله بروز تعارض را تشديد ميكند.
– روشها: هميشه افرادي وجود دارند كه بر انجام كارها با روش خود تاكيد ميكنند و همين مسئله به اختلاف رويهها و تعارض ميانجامد.
– منابع: كمبود منابع هميشه يك عامل بروز تعارض بوده و هست.
ج- مشكل ارتباطات:
اگر اختلال يا نقصي در كانالهاي ارتباطي وجود داشته باشد يا پيامها بهخوبي قابل فهم نباشند، اختلاف و تعارض ايجاد ميشود.
تعارض سازنده و مخرب:
تعارض سازنده است اگر: به ايجاد روشهايي براي مديريت مسئله يا فرايند منجر شود. افراد را به داشتن ارتباط مؤثر با همديگر تشويق كند. بين افرادي كه باهم كار ميكنند، هماهنگي و همكاري بهوجود آورد. نقاط قوت و ضعف افراد را مشخص سازد. روحيهي گروهي را بهبود بخشد و خلاقيت و نوآوري افراد را تقويت كند. تعارض سازنده مثل انتقاد، سازنده است و بايد تشويق شود و مورد حمايت قرار گيرد.
تعارض مخرب است اگر: منبع اصلي مسئله يا مشكل را مسدود كند. منابع و امكانات را از فعاليتها و تصميمات مهم منحرف سازد. مانع تصميمگيري شود. روحيهي گروهي را تضعيف و افراد و گروهها را به سمت بخشهاي مغاير هدايت كند. كاهش عملكرد تيم، افزايش مخالفتها، عدم توفيق در دستيابي به اهداف، كاهش روحيهي كار گروهي و افزايش روحيهي بيتفاوتي از مشخصههاي بروز يك تعارض بالقوه است كه بايد پيش از ايجاد بحران مورد توجه قرار گيرد.
مديريت تعارض
مديريت تعارض، شناخت و ادارهي تعارض بهصورتي معقول، منصفانه و كاراست. تعارض ميتواند با استفاده از مهارتهايي چون ارتباطات مؤثر، حل مسئله و مذاكره، مديريت شود. توانايي ما در اداره و مديريت تعارض ميتواند بر نتايج آن تأثير بگذارد. قبل از هرچيز براي ادارهي تعارض بايد آنرا شناسايي و تجزيه و تحليل كرد و علل ايجاد تعارض را مورد بررسي قرار داد. پس از تشخيص تعارض و علل آن، نكتهي كليدي در مديريت تعارض، انتخاب سبك مناسب است. پنج نوع سبك اصلي براي مديريت تعارض وجود دارد. ارائهي تمثيل از حيوانات كمك ميكند تا تفاوت سبكها را به ياد داشته باشيم.
الف- حل مسئلهي مشاركتي: انتخاب اين سبك، به افراد كمك ميكند تا بهگونهاي كنار هم كار كنند كه همه برنده باشند. با استفاده از اين سبك، افراد در جستجوي راهحلهايي هستند كه با علايق آنها متناسب باشد و درضمن باعث حفظ ارتباطات خوب و مؤثر شود. استفاده از اين روش، احساسات بد را كاهش و تعهد افراد را افزايش ميدهد و به افراد اجازه ميدهد تا يكديگر را بشناسند. عليرغم مزاياي بيشمار اين روش، تلف شدن زمان و تضعيف توان و انرژي افراد، از معايب آن است. دلفينها اغلب اين سبك را انتخاب ميكنند و همكاري و مشاركت در زندگي آنها هميشه حرف اول را ميزند.
ب- رقابتجويي (تحكم): انتخاب اين سبك بدين معناست كه يك طرف، علايق و خواستههاي خود را مقدم بر خواستههاي ديگران ميداند. در اين شيوه يك طرف احساس ميكند كه موضوع فوقالعاده براي او مهم است، لذا در بهدست آوردن آن بهسختي ميكوشد و به مختل شدن روابط با طرف ديگر فكر نميكند. در اين شيوه يك طرف مجبور است ديدگاه طرف مقابل را بپذيرد. در استفاده از اين سبك بايد محتاط بود زيرا ممكن است تعارض را افزايش بدهد و بازنده را به اقدامات تلافيجويانه وادار سازد. شير، سمبل و نمونهي سبك تحكم است. قدرت شير به او كمك ميكند تا هرآنچه را كه ميخواهد بهدست آورد.
ج- اجتناب: افرادي كه اين سبك را انتخاب ميكنند، خود را درگير تعارض نميكنند. تكيه كلام آنها اين است “شما خودتان تصميم بگيريد و مرا معاف كنيد”. از اين شيوه معمولا زماني استفاده ميشود كه موضوع جزئي و پيش پا افتاده باشد، موضوعهاي مهمتر ديگري وجود داشته باشد، درگير شدن در تعارض به صدمات زيادي منجر شود و يا قبل از ادرهي تعارض به اطلاعات بيشتري نياز باشد. سمبل اين سبك، لاكپشت است، چون بهمحض رويارويي با هر مسئلهاي خود را در لاكش فرو ميبرد. البته همانطور كه لاكپشت تا ابد نميتواند در لاك خود باشد، اجتناب در تعارض نيز نميتواند هميشگي باشد.
د- انعطافپذيري (مدارا): افرادي كه اين سبك را انتخاب ميكنند از علايق و خواستههاي خود ميگذرند و به ديگران اجازه ميدهند به خواستههايشان دست يابند. بسياري از اين افراد معتقدند كه داشتن يك رابطهي دوستانهي خوب، از هرچيز ديگري مهمتر است. درواقع تمركز اين سبك بر حفظ روابط شخصي با ديگران است. البته ممكن است با اين روش ما اعتبار و نفوذ آتي خود را از دست بدهيم. آفتابپرست، سمبل و نشانهي اين سبك است چون با تغيير رنگ، خود را با محيط هماهنگ ميكند. تغيير رنگ به او كمك ميكند تا به سرعت با محيط اطرافش انطباق پيدا كند.
ه- مصالحه (توافق): افراد زماني از اين سبك استفاده ميكنند كه به دنبال بهدست آوردن تمام خواستهها و علايق خود نيستند، يعني ارضاي برخي نيازها برايشان كافيست. در اين روش، انعطافپذيري، مبادله و مذاكره جايگاه ويژهاي دارند. زمانيكه اهداف مختلف، درجات اهميت متفاوتي براي طرفين دارد يا بخواهيم به يك راهحل موقت برسيم يا زمان تنگ است از اين شيوه استفاده ميكنيم. البته بايد توجه كرد كه افراد، اغلب آنچه را كه از دست ميدهند بهخاطر ميسپارند تا آنچه را كه بهدست ميآورند و همين امر ممكن است جو بدبيني ايجاد كند. گورخر ميتواند سمبل اين سبك باشد. او نه يك اسب سياه است و نه يك اسب سفيد. بلكه با تقسيم تفاوتها، باريكههايي از دو رنگ را انتخاب كرده است.
انتخاب استراتژي و سبك مديريت تعارض، بستگي به اعتماد به نفس فرد، ميزان شناخت او از خواستهها و اهداف طرف ديگر، ميزان اطلاعات موجود و قابل افشا دربارهي افراد، انعطافپذيري طرفين و حس همكاري و مشاركت آنها دارد.
منبع : top leader of goldquest
“Conflict.” This is a word that causes most of us a great degree of discomfort, anger, frustration, sadness, and pain.
The dictionary defines “conflict” as “a struggle to resist or overcome; contest of opposing forces or powers; strife; battle. A state or condition of opposition; antagonism; discord. A painful tension set up by a clash between opposed and contradictory impulses.” No matter how hard we try to avoid it, conflict periodically enters our lives.
In the workplace, a simple disagreement between team members, if unresolved, may escalate into avoidance, inability to work together, verbal assaults, and resentment. In the worst cases, it may also lead to hostility and eventual separation from the organization. Therefore, it is important that the conflict be resolved as soon as possible. Click the “next” button above to continue.