سازمانها بايد ميزان تحمل كاركنان خود را بالا ببرند تا آنها بتوانند عوامل مختلف را خنثي كرده و كمتر با تنش روبرو شوند.افزايش توان تحمل كاركنان در مقابل تنشهاي شغلي موجب صرفه جويي در وقت، و بهره وري فردي و سازماني مي شود.استرس به مجموعه واكنشهاي عمومي انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پيش بيني نشده داخلي و خارجي اطلاق مي گردد.استرس عارضه اي است كه طي يك فرآيند سازماني در سه مرحله واكنش آگاهي دهنده، مقاومت و فرسودگي در افراد شكل مي گيرد.براي مقابله بااسترس ابتدا بايد زمينه هاي استرس زا را شناسايي و سپس راهكارهاي مناسب را به كار گرفت.مديران مي توانند با به كارگيري راهكارهاي عملي در راستاي سالم سازي محيط كار و ارتقاي بهداشت رواني سازمان حركت كنند.
چكيده
انسانهاي سازماني در عصر حاضر با عوامل مختلف درون و برون سازماني روبرو شده و دائماً شخصيت و جسم و روان آنها تحت عوامل مختلف قرارگرفته و به تدريج فرسوده مي شوند. فرسودگي جسمي و تنشهايي كه بر جسم انسان سازماني وارد مي شود مشخص بوده و به راحتي قابل تشخيص و درمان است ولي تنشهايي كه به روح و روان انسانهاي سازماني وارد مي شود قابل مشاهده نبوده و به راحتي نيز قابل سنجش و درمان نيست و بدين لحاظ آثار نامطلوبي در فرسودگي نيروي انساني پرورش يافته سازماني دارد. در اين خصوص سازمانها بايستي ميزان تحمل كاركنان خود را بالا برده تا آنها بتوانند تاثير عوامل مختلف را خنثي كرده و كمتر با تنش روبرو شوند. افزايش توان تحمل كاركنان در مقابل تنشهاي شغلي و سازماني مــوجب صــرفه جويي در وقت، نيرو و انرژي كـاركنان شده و بهره وري فردي و سازماني را به دنبال دارد. براين اساس و با عنايت به اهميت توجه به تنش سازماني در اين مقاله كه عمدتاً مبتني بر تجارب عملي نگارنده است سعي بر آن است كه مفهوم استرس، نشانه هاي استرس، مراحل استرس، عوامل استرس تبيين وراهكارهايي در دو مقوله به شرح زير براي مقابله با استرس ارائه شود.
الف : راههاي مقابله با استرس هاي شخصي و فردي كه متاثر از محيط بيرون سازمان است.
ب : راههاي مقابله با استرس هاي سازماني كه متاثر از محيط داخل سازمان است.
مفهوم استرس
استرس فرســودگــي بدني يا عاطفي است كه براثر مسائل و مشكلات واقعي يا ذهني پديد مي آيد. در تعريف ديگري استرس به مجموعه واكنشهاي عمومي انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پيش بيني نشده داخلي و خارجي اطلاق مي گردد؛ بدين گونه كه هرگاه تعادل داخلي يا خارجي از ميان برود، استرس پديد مي آيد. دكتر هانس سلي HANS SELVE يكي از پيشتازان پژوهش در زمينه استرس، استرس را به عنوان پاسخ نامشخص بدن به هرگونه تقاضا ناميده است. وي مفهوم حالت سازگاري عمومي را ابداع كرد. حالت سازگاري عمومي پاسخ خود به خودي به هرگونه تهديد بدني يا احساسي نسبت به سلامت يك ارگانيسم است (1). فشار رواني (STRESS) تجربه اي است همگاني و عمومي كه هركس به كرات آن را در زندگي خود احساس كرده است، برخلاف تصور، فشار رواني هميشه شامل حوادث ناخوشاينــد نيست بلكه مي تواند محصول موفقيتهايي خوشايند و مطلوبي نيز باشد كه سازگاري مجددي را در فرد مطالبه مي كند. به عبارت ديگر شايد نكته اصلي در موقعيتهاي تنش زا نياز به انطباق و سازگاري مجددي است كه براي فرد ضرورت پيدا مي كند. استرس را مي توان از دو جنبه مورد بررسي قرار داد: يكي تقاضاهاي محيطي و ديگري تقاضاهاي فردي، زماني كه موقعيت محيطي و اوضاع و احوال و شرايط شغلي فرد را بسازد اين موقعيتها تامين كننده خواسته ها و توقعات فرد نبوده و باعث گردد كه فرد واكنشهايي غيرمعمولي را در خود تجربه كند حالت به وجود آمده را فشار رواني ناشي از شغل مي نامند (2).
مراحل استرس:
استرس پديده و يا عارضه اي است كه طي يك فرآيند سازماني در افراد شكل مي گيرد. فرايند استرس طي سه مرحله شامل مرحله واكنش آگاهي دهنده، مرحله مقاومت و مرحله فرسودگي (3) شكل مي گيرد.
نشانه هاي استرس:
در بررسي تاثيرات استرس بر عملكرد و بهـره وري مديران بيمارستانها و مترون هاي پرستاري انجام شده نتايج نشان داده كه استرس مـوجب از بيـن رفتــن تمركـز فكر جهت تصميم گيري موثر و كاهش كيفيت كار آنها شده است (4) نشانه ها و آثار استرس براي همه يكسان نيست واين به خاطر اين است كه واكنش افراد در برابر عوامل استرس زا با يكديگر متفاوت است. مطالعه كوپر و پاگليوني نشان مي دهد كه تجربه فشاررواني نتيجه يك تعامل بين منابع مختلف فشار و فرد است. مدل ساختاري پيشنهادي اين مولفان بيانگر اين است كه تمامي افراد يك موقعيت واحد را استرس زا تصور نمي كنند و اختلافات فردي آنان از شخصيتي و تجارب زندگي پاسخ آنان را به فشار رواني تحت الشعاع خود قرار مي دهد (5).
عوامل استرس زا در سازمانهاي صنعتي و توليدي
در يـك تقسيــم بندي عوامل استرس زا را مي توان به ترتيب زير عنوان كرد:
! عوامل اقتصادي شامل تورم، عدم امنيت اقتصادي، ترس از فقر و بيكاري، مشكلات مادي براي تشكيل خانواده و…؛
! عوامل فرهنگي شامل: كم رنگ شدن ارزشهاي علمي، ادبي و هنري و حاكميت فرهنگهاي زر و زور و در نتيجه فقدان احساس آرامش دروني، مهاجرتهاي اجباري از وطن خود و در نتيجه ادراك بيماري غربت؛
! عوامل اداري شامل فقدان تامين شغل، حاكميت روابط بر ضوابط ، بوروكراسي سردرگم، فقدان مكانيسم هاي كنترل و ارزشيابي؛
! عوامل سياسي شامل: نامشخص بودن مشاركت فرد در تعيين سرنوشت خود، عدم احساس امنيت درباره جان و مال و معتقدات، احساس فشار در زمينه هاي آزادي و استقلال كشور(6). عوامل ذكرشده گرچه درست و منطقي است ولي دامنه آن گسترده است. آنچه در اين مقاله بيشتر مورد توجه است عوامل استرس زا در سازمان است.
راههاي مقابله بااسترس
براي مقابله بااسترس ابتدا بايستي عوامل و زمينه هاي استرس زا شناسايي تا راه كارهاي متناسب باآنها به كار گرفته و عوامل استرس زا تعديل شوند. استرس در سازمان اثرات نامطلوبي بر كميت و كيفيت كار كاركنان برجاي مي گذارد و عوامل و ريشه هاي استرس سازمانها تنها در سازمان نيست بلكه عوامل استرس زاي برون سازماني مختلفي وجود دارند كه شخص را با تنش و استرس روبرو مي سازد. به اين ترتيب فرد با استرس وارد سازمان شده و از طرف ديگر عوامل سازماني استرس فرد را افزايش مي دهد. براين اساس براي مقابله منطقي و پايدار بااسترس بايستي مقابله با استرس را به دو مقوله اساسي تقسيم و براي هر مقوله راهكارهاي عملي مناسبي را به كار گرفت:
! راههاي مقابله با استرس هاي شخصي و فردي كه متاثر از محيط بيرون سازمان است در اين راستا جهت جلوگيري از اتلاف وقت و استفاده موثر و جمع بندي شده از راهكارهاي فردي مقابله با استرس خلاصه راهكارهاي موثر در كاهش استرس در الگوي شماره 1 نشان داده شده اســت (7).
! راههاي مقابله با استرس در محيط كار كه به صورت جمع بندي شده و خلاصه مجموعه راهكارهاي مقابله با استرس در محيطهاي صنعتي و توليدي را مي توان در الگوي شماره 2 نشان داد.
نتيجه گيري
باتوجه به مطالب گفته شده در مورد استرس و مــراحل آن، نشانه هاي استرس، عوامل استرس زا، مديران و كاركنان در سازمانهاي صنعتي و توليدي مي توانند باآگاهي ميزان تحمل خود از سطح استرس پذيري خود آگاه و با به كارگيري راهكارهاي عملي در جهت افزايش قدرت تحمل و فشارپذيري فردي و سازماني خود گام برداشته واز اين بابت در راستاي سالم سازي محيط و ارتقاي بهداشت رواني سازمان حركت كنند تا انرژيهايي كه ناخواسته صرف تنشهاي سازماني مي گردد در جهت ارتقاي كميت و كيفيت و تحقق مسئوليتهاي اجتماعي سازمان به كار گرفته شود. 1
منابع و مآخذ
– ا1مين ا… علوي، فشارهاي عصبي و رواني درسازمـــان (استـرس)، مجله مديريت دولتي شماره
20، بهار 1372، ص 34.
2 – حميد آتش پور و عباس شفتي، شغل و فشار رواني، مجله فولاد، شماره 10، دي ماه 74، ص 36.
3 – امين ا… علوي، فشارهاي عصبي و رواني در سازمان، ص 35.
4 – پــوران، رئيسي، تاثير استرس بر عملكرد و بهره وري مديران بيمارستانها و مترون هاي پرستاري، شيوه هاي عملي ارتقاي بهره وري نيروي انساني، تهران: مركز آموزش مديريت دولتي، 1375، ص 332.
5 – ديويد، دبليو، ريز، فشار رواني ناشي از كار در كارمندان خدمات بهداشتي، مجله تازه هاي مديريت، شماره 15 ص 23.
6 – حسين، باهر، تنش و مديريت پيشگيري، مجله مديريت دولتي، شماره 33 و 34، ص 10.
7 – در تهيه مدل از مطالب منبع زير استفاده شده است:
سيد حسين ابطحي و سيدمهدي الواني، پژوهش پيرامون فشارهاي عصبي مديران بخش صنعت در كشور، فصلنامه مطالعات مديريت، دانشكده حسابداري و مديريت دانشگاه علامه طباطبايي، شماره 5، ص 35-26.
* اين مقاله در ماهنامه تدبير به چاپ رسيده است.