سیاست سرمایه در گردش

نویسنده: لیلا حمزه ئی

چكيده: خالص سرمایه در گردش عملیاتی منعکس کننده ی ابعاد چندگانه ای از سازگاری شرکتها نسبت به عملیات و شرایط مالی می باشد رشد فروش،عدم اطمینان نسبت به فروشها،هزینه های تامین مالی خارجی و مشکلات مالی این انگیزه را در شرکت ها ایجاد می کند که استراتژی‌های جسورانه اي در قبال سرمایه در گردش اتخاذ نمایند. تصميم گيري درباره ميزان سرمايه گذاري در حسابهاي دريافتي و موجودي كالاوميزان تقبل اعتبار از تامين كنندگان كالا وخدمات ،مولفه هاي اصلي مديريت سرمايه در گردش را تشكيل ميدهدو از آن با عبارت چرخش وجه نقدشركتها ياد ميشودشركتها ميتوانند باتوجه به مزاياي دو استراتژي اصلي مديريت سرمايه در گردش يكي را انتخاب كنند.آنها ميتوانند با اتخاذ سياست جسورانه سرمايه گذاري در اجزاي سرمايه در گردش رادر  حد اقل ممكن حفظ كنند يابا اتخاذ سياست محافظه كارانه فقط به فكر افزايش فروش باشندو دغدغه تناسب سرمايه گذاري در سرمايه در گردش با سود آوري را نداشت .در اين مقاله سعي شده بامطالعه استراتژيهاي سرمايه در گردش  داراييهای جاري و استراتژي هاي بدهي های جاري كه مطالعه در ابعاد بدهيهاي جاري ،دارايي هاي جاري ، موجودي كالا را ايجاب ميكند بتوانيم به مديريت بهتر آنها نايل شويم.

کلید واژه : سرمایه در گردش ،بدیهای جاری ،داراییهای جاری ،استراتژِی،موجودی کالا،وجوه نقد

مقدمه
مديريت سرمايه در گردش ، به دنبال برقراري تعادل حساس بين حفظ نقدينگي براي پشتيباني از عمليات روزانه و حداكثرسازي فرصت هايسرمايه گذاري كوتاه مدت است (دليل عدم موفقيت بخش عمده اي از شرکت هاي ورشکسته، وضعيت نامطلوب و مديريت نامناسب سرمايه در گردش است، حال آن که اين شرکت ها در بلندمدت وضعيت مالي خوبي دارند، اما به دليل عدم کفايت سرمايه در گردش، توانايي رقابت خود را از دست داده و از دور خارج مي گردند. واحدهاي تجاري با بکارگيري سياست هاي گوناگون در ارتباط با مديريت سرمايه در گردش مي توانند ميزان نقدينگي شرکت را تحت تاثير قرار دهند سرمايه در گردش نيازهاي مالي كوتاه مدت موسسه تجاري را برآورده مي كندسرمايه در گردش يك سرمايه معاملاتي است كه بيشتر از يك سال در شركت باقي نمي ماند.وجهي كه در اين اقلام سرمايه گذاري مي شود در طول عمليات تجاري تغيير مي يابد. كند سرمايه در .نياز براي حفظ گردش كافي مي تواند به سختي مورد سوال قرارگيرد.همانطوري كه گردش خون در بدن انسان جهت حفظ زندگي يك نياز خيلي مهم ااست گردش وجه نقد براي تداوم عمليات تجاري بسيار ضروري است( كيسي ون  راهبرد همراه با ريسك بالا و بازدهي بالا و تاكيد بيشتر بر راهبرد تامين مالي به يك سياست جسورانه اشاره دارد، ريسك پايينتر و يك بازدهي پايينتر يك راهبردمعتدل ناميده ميشود و در نهايت انتخاب يك استراتژي با پايين ترين سطح ريسك و بازدهي يك سياست محافظه كارانه ناميده ميشود.
سرمایه در گردش
سرمایه در گردش عبارت از مجموعه امکانات لازم جهت بکارگیری و بهره برداری ازسرمایه گذاری ثابت انجام شده جهت تولید و حفظ تداوم و استمرار فعالیت می باشد. اقلام عمده تشکیل دهنده سرمایه در گردش به شرح زیر است:موجودی مواد اولیه ‌‍،موجودی قطعات یدکی،سفارشات و کالای در راه،موجودی کالای در جریان ساخت و ساخته شده،مطالبات تجاری،موجودی نقد
سرمایه در گردش از نظر حسابداری
مبالغی که در دارایی های جاری سرمایه گذاری می شود را سرمايه در گردش ميگويند. دارایی جاری منهای بدهی جاری. برابر با سرمایه در گردش خالص است.مدیریت سرمایه در گردش عبارتست از تعیین مقدار و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش به نحوی که افزایش ثروت سهامداران گردد.
منابع و مصارف سرمایه در گردش؛ دارایی های جاری شامل وجوه نقد (صندوق و بانک)، اوراق بهادار قابل فروش، حساب های دریافتنی، موجودی کالا، پیش پرداخت ها و سایر اقلام دارایی های جاری است. قسمت عمده ای از دارایی های جاری از محل بدهی های جاری (حساب های پرداختنی و وام های کوتاه مدت) تأمین می گردد. و قسمتی نیز ممکن است از محل بدهی های بلندمدت یا حقوق صاحبان سهام تأمین گردد.
تفاوت سرمایه در گردش و سرمایه ثابت
مدیران مالی یا افراد دست اندرکار امور مالی به خوبی بر تفاوت سرمایه ثابت و در گردش وقوف دارند.درحالیکه محاسبـه سرمایـه ثابـت بسیـار سهـل و آسـان است بـرآورد سرمایه در گردش بسیار مشکل می باشد.یک بنگاه اقتصادی به راحتی می تواند کل هزینه های احداث کارخانه اعم از مستحدثات و ماشین آلات و تجهیزات مورد نیازو میزان سرمایه گذاری لازم را برآوردنماید. اما مدیران به راحتی سرمایه در گردش مورد نیاز خود را نمی توانند محاسبه نمایند.یعنی مدیران نمیتوانند پیش بینی نمایند که x  میلیون سرمایه در گردش مورد نیاز است و آن را به راحتی در محل خود هزینه نمایند.
سرمایه در گردش دوره ای و دائمی
واحدهای اقتصادی به هر دو نوع سرمایه در گردش دائمی و دوره ای نیاز دارند. سرمایه در گردش دائمی آن مبلغی است که منجر به مثبت شدن سرمایه در گردش و یا ایجاد سرمایه در گردش خالص می گردد و به معنای میزانی از دارایی جاری است که بیشتر از بدهی جاری است .
سرمایه در گـردش خالص وجـوهی است کـه باعـث فـعالیت واحـد اقتصـادی با آسـایش حاشیه امنیت مالی می گردد و به واحد اقتصادی اطمینان خاطر می بخشد که در پرداخت هزینه حقوق و دستمزد پرسنل، فروشندگان مواد و یا بستانکاران با مشکلی روبرو نخواهد شد .
سرمایه در گردش خالص به این مفهوم است که بخشی از سرمایه در گردش از محل بدهی های بلندمدت و یا سرمایه واحد اقتصادی تامین گردیده است.
چرخش وجه نقد:
چرخه وجه نقد یا دوره گردش وجه نقد عبارتست از دوره ای كه پول از شرکت خارج می تا زمانی که پول به شرکت بر می گرددیعنی شرکت مواد اولیه خریداری می کند (نسیه) پس از مدتی وجوه آن پرداخت می شود، مواد اولیه مزبور به کالا تولید شده، کالای تولید شده مدتی در انبار می ماند و سپس فروخته خواهد شد و پس از مدتی مطالبات مزبور وصول می گردد. دوره گردش وجه نقد فاصله زمانی بین پرداخت بدهی تا وصول مطالبات است.
عوامل مؤثر بر سرمایه در گردش عبارتست از: دوره گردش وجه نقد ؛ حجم فروش کالا هر چه دوره گردش وجه نقد یا حجم فروش کالا زيادتر باشد، سرمایه در گردش بیشتری مورد نیاز است.
اندازه گيري سياستهاي سرمايه در گردش
سياست سرمايه در گردش هر دوره نسبت به دوره قبل مورد سنجش قرار مي گيرد .براي تعيين اين كه سياست سرمايه در گردش به چه صورت بوده است، در تحقيق حاضرسياست هر دوره نسبت به دوره قبل مقايسه ميگردد و تعيين ميشود كه سياست سرمايه در گردش هر دوره نسبت به دوره قبل به چه صورت تغيير كرده است . آيا سياست محافظه كارانهتر شده است يا جسورانه تر ؟ براي اندازهگيري سياست سرمايه در گردشاز دو رابطه 1 و 2 به عنوان مبنايي به منظور اندازه گيري نوع سياست و تغييرات آننسبت به دوره قبل استفاده ميگرد( نيكومرام و همكاران، 1386)

(اوراق بهادار+ وجوه نقد)/
جاري داراييهاي
(اوراق بهادار+ وجوه نقد)/
بدهيهاي جاري

اين دو نسبت سرعت توان پرداخت تعهدات را در كوتاه مدت نشان مي دهد .
1 -قدرت نقدينگي واحد انتفاعي مشخص ميشود.
2 -سهم وجوه نقد در دسترس در مقايسه با كل داراييهاي جاري تعيين ميشود.
3 -سهم منابع مالي كوتاه مدت در داراييهاي نقد برآورد ميشود. نتايج فوق، دلايل
راهبرد مديريت سرمايه در گردش را مشخص ميسازد(همان منبع)
بر اساس آنچه كه در بالا توضيح داده شد ، افزايش هم زمان اين دو نسبت ، درمقايسه با دوره قبل بيانگر اين مساله است كه سياست سرمايه در گردش نسبت به دوره قبل محافظه كارانه تر شده است و زماني كه اين دو نسبت هم زمان كاهش يابند، بدين معني است كه سياست سرمايه در گردش جسورانهتر گرديده است. در اين صورت اگرحاصل جمع تغييرات اين دو نسبت مثبت باشد، به معني آنست كه سياست محافظه –كارا نهتر شده است و در صورتي كه حاصل جمع تغييرات اين دو نسبت منفي باشد، به معني جسورانه تر شدن سياست سرمايه در گردش است
استراتژی های سرمایه در گردش:
مدیران با انتخاب استراتژی های مختلف میزان نقدینگی شرکت راتحت تأثیر قرارمي دهند. معیار ي كه این استراتژی ها را متفاوت ميكندریسک و بازده است. یعنی در زمینه دارایی جاری می تواند استراتژی محافظه کارانه یا جسورانه را به کار بست و در زمینه بدهی جاری می توان یکی از دو استراتژی محافظه کارانه یا جسورانه را انتخاب نمود.
استراتژی های سرمایه در گردش به دو قسمت تقسیم می شوند:
الف) استراتژی های دارای جاری:
1) استراتژی محافظه کارانه (در مدیریت دارایی جاری):
ویژگی این استراتژی عبارتست از نگهداری زیاد دارایی جاری (وجه نقد و موجودی کالا). نتیجه این است که چون وجه نقد و موجودی کالا زیاد نگهداری می شود هزینه بیشتری به شرکت تحمیل شده و بازده آن کاهش می یابد، اما از سوی دیگر ریسک از دست دادن مشتری یا نداشتن موجودی نقد نیز به حداقل می رسد.
2) استراتژی جسورانه (در مدیریت دارایی جاری): ویژگی این استراتژی در نگهداری کمتر دارایی جاری است. نتیجه این استراتژی آن است که چون موجودی کالا و وجه نقد کم نگهداری می شوند هزینه های مربوطه کمتر و بازدهی افزایش می یابد. اما ریسک از دست دادن مشتری یا اختلال در تولید و عدم پرداخت به موقع بدهی ها افزایش می یابد.
ب) استراتژی های بدهی جاری:
1) استراتژی محافظه کارانه (در مدیریت بدهی جاری):
ویژگی این استراتژی این است که سعی می شود در ساختار سرمایه شرکت، کمتر از وام های کوتاه مدت و بیشتر از وام های بلندمدت استفاده شود و اگر بخواهند خیلی محافظه کارانه عمل کنند از منابع تأمین مالی «حقوق
صاحبان سهام» استفاده می کنند. نتیجه این استراتژی آن است که چون از منابع بلندمدت استفاده می شود ریسک عدم پرداخت به موقع بدهی و یا ریسک ورشکستگی به حداقل می رسد. از سوی دیگر چون از بدهی بلندمدت و حقوق صاحبان سهام استفاده شده متوسط هزینه سرمایه شرکت افزایش و نرخ بازده سهامداران کاهش می یابد.
2) استراتژی جسورانه (در مدیریت بدهی جاری): ویژگی این استراتژی استفاده بیشتر از وام های کوتاه مدت است و سعی می کند جهت تأمین دارایی های ثابت از وام های کوتاه مدت استفاده کند، نتیجه این استراتژی این است که به خاطر استفاده زیاد از وام های کوتاه مدت، ریسک عدم پرداخت به موقع بدهی افزایش خواهد یافت، از سوی دیگر هزینه های کمتری از این بابت پرداخت کرده و بازدهی شرکت را افزایش می دهد.
مدیریت بدهی های جاری:
منابع مالی کوتاه مدت شامل: بستانکاران تجاری ؛ اوراق تجاری (اوراق قرضه کوتاه مدت ؛ وام بانکی ؛ تهیه وجوه از طریق فروش حساب های دریافتنی ؛ وثیقه قرار دادن موجودی کالا برای گرفتن وام های کوتاه مدت.
جهت تأمین مالی از یک روش استفاده نمی شود بلکه پیوسته ترکیبی از این منابع به کار گرفته می شود.
اعتبارات تجاری:
شرکت ها با استفاده از اعتبارات تجاری اقدام به خرید نسیه کالا نموده و به این وسیله بدهی تجاری به وجود می آید.
شرایط اعتبار: در اعتبارات تجاری موارد زیر باید مشخص شود: زمان شروع دوره اعتبار ؛ مدت زمانی که در طی آن باید بدهی پرداخت شود ؛ تخفیف نقدی و زمانی که می توان از این تخفیف استفاده نمود.
تخفیف نقدی: گاهش اوقات فروشندگان به خریدانی که زودتر اقدام به پرداخت بدهی کنند تخفیف می دهند و چنین شرط می کنند مثلاً «10/2 خالص 30» یعنی فروش نسیته 30 روزه اگر تا 10 روز بدهی پرداخت شود از 2 درصدتخفیف برخودار می شود.
هزینه عدم استفاده از تخفیف: در صورتی که در شرط اعتبار تجاری قید شود که خریدار در صورت پرداخت به موقع می تواند a درصد تخفیف بگیرد و شرکت به علت عدم پرداخت به موقع از تخفیف محروم شود عملاً پذیرفتن نوعی هزینه تأمین مالی است.
اوراق تجاری (اوراق قرضه کوتاه مدت): معمولاً شرکت های غیرمالی از این اوراق استفاده می کنند. شرکت هایی که در این اوراق سرمایه گذاری می کنند مانند شرکت های بیمه، صندوق های مشترک سرمایه گذاری و صندوق های بازنشستگی می باشند. این اوراق توسط مؤسسات مربوط درجه بندی می شوند.
موارد استفاده اوراق تجاری عبارتند از: 1-تأمین مالی برای نیازهای مالی و فصلی ؛ 2-تأمین مالی برای سرمایه در گردش دائمی ؛3- استفاده از این اوراق برای زمانی که نیاز به تأمین مالی بلندمدت است بنا به دلائلی امکان تأمین مالی بلندمدت به صرفه نیست ؛4- به جای استفاده از وام های بانکی.
اوراق تجاری به عنوان یکی از ابزارهای تأمین مالی است زیرا:
اولا:شرکت های منتشر کننده این اوراق هیچ گونه وثیقه ای نمی دهد.ثانيا می توان زمان بازپرداخت آن را با توان پرداخت شرکت انتشار دهنده منطبق نمود ثالثاهزینه انتشار این اوراق در مقایسه با هزینه مربوط به وام های کوتاه مدت کمتر است. رابعازمانی که بانک ها سیاست اعتباری انقباضی را اتخاذ می کنند یعنی کمتر تمایل به پرداخت وام دارند یکی از راه های خوب تأمین مالی است.
البته با همه این محاسن، محدودیت هایی هم دراین روش وجود دارد که مهمترین آن این است که شرکت نتواند اوراق منتشره را به موقع بفروشد (شرکت از اطمینان لازم نسبت به بازپرداخت بدهی برخودار باشد).
وام بانکی:
وام های کوتاه مدت بدون تضمین: یکی ازراه های تأمین مالی استفاده از وام های کوتاه مدت است. وام های کوتاه مدت که بانک های تجاری به مشتریان خود می دهند سه نوع اند:
الف) حد اعتباری: حد اعتباری یک نوع قراردادی است که بین شرکت و بانک تجاری با میزان مشخصی وام برای مدت مشخصی. در این نوع قرارداد بانک خود را ملزم به پرداخت وام نمی کند بلکه بستگی به وضعیت صورت های مالی شرکت دارد که از چه درجه مطلوبیتی برخودار است.
ب) اعتبار در حساب جاری: طبق این قراردادها بانک ها به برخی از مشتریان خود اعتبارات خاصی می دهند و شرکت ها هر زمان می توانند تقاضای وام نموده و به هر میزان از اعتبارات خود استفاده کنند و هر وقت میسر بود در محدوده زمانی تعیین شده آن را پرداخت کنند.
ج) مانده جبرانی: شرکت ها اگر بخواهند وام به صورت اعتبار در حساب جاری بگیرند باید یک حداقل مانده در حسابی بددون بهره نزد بانک نگه دارند. مانده جبرانی به صورت های زیر ایجاد می شود:
1-درصدی از حد اعتباری: گیرنده وام درصدی از وام توافق شده را در حساب خود نزد بانک نگه دارد، این مبلغ تا آخرین روز استفاده از وام نزد بانک نگه داری خواهد شد.
2-درصدی از میزان وام استفاده شده: وام گیرنده باید متناسب با وام مانده جبرانی نگه دارد.
مانده جبرانی موجب افزایش نرخ بهره مؤثر خواهد شد. زمانی نرخ بهره مؤثر وام (از نوع اعتبار در حساب جاری) افزایش خواهد یافت که شرکتی وام بگیرد و مجبور شود از مانده جبرانی استفاده کند. نرخ بهره مؤثر وام مساوی است با بهره وام تقسیم بر خالص مبلغ وام پس از کسر مانده جبرانی.
د)نرخ بهره مؤثر تابع متغیرهایي عبارتنداز:1)نرخ بهره اسمی ؛ 2)تعداد دوره زمانی ؛ 3)مبلغی که وام گیرنده از وام مورد توافق برداشت می کند ؛ 4)میزان مانده جبرانی ؛ 5)درصدی از وام که به عنوان مانده جبرانی باید در حساب جاری باقی بماند.
تأمین مالی از محل حساب های دریافتنی:
گرو گذاردن یا وثیقه قرار دادن بعضی از دارایی ها طریقه دیگری برای تأمین مالی است. شرکت ها می توانند موجودی کالا و یا حساب های دریافتنی را وثیقه قرار داده و وام بگیرند و یا می توانند اسناد یا حساب های دریافتنی را به سازمان های مالی بفروشند.
تأمین مالی با وثیقه قرار دادن موجودی کالا:
در این روش برای دریافت وام، موجودی کالا به عنوان وثیقه نزد بانک قرار داده می شود. این روش پس از روش حساب های دریافتنی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. ارزش موجودی کالایی که وثیقه قرار می گیرد بر اساس بهای تمام شده حساب می شود. ویژگی های موجودی کالای مورد وثیقه عبارتند از:
نوع کالا ؛ قابلیت فروش ؛ دوام کالا.
موجودی کالا شامل مواد اولیه، کالای در جریان ساخت، کالای ساخته شده و قطعات یدکی است. آن موجودی کالا به عنوان وثیقه قبول می شود که شامل مواد اولیه و یا کالای ساخته شده باشد، ولی اگر وثیقه از نوع شناور باشد تمام موجودی کالا به عنوان موجودی کالا به عنوان وثیقه پذیرفته خواهد شد. قابلیت فروش به دو عمل بستگی دارد: وجود بازار سازمان یافته برای فروش کالا ؛ ثبات قیمت در بازار.
موجودی کالای مورد وثیقه باید دو ویژگی ذکر شده را به همراه داشته باشد:
وام با رسید امانی: وام با رسید امانی به بانک این حق را می دهد که دارایی ها را تحت تصرف خود درآورد.
معمولاً آخرین وسیله برای تأمین مالی در وثیقه قرار دادن موجودی کالا است، لذا این روش تأمین مالی گران ترین طریقه تأمین مالی در کوتاه مدت است.
مدیریت دارایی های جاری:
مدیریت وجوه نقد: استراتژی های مدیریت وجوه نقد بر اساس دو محور است:
1)تهیه وتأمین وجه نقد برای پرداخت های شرکت.
2)به حداقل رساندن وجوه راکد شرکت.
این دو هدف ممکن است با یکدیگر در تناقض باشند. باید بین این دو هدف هماهنگی ایجاد کرد. هر چند هدف پرداخت به موقع تعهدات مهم تر از هدف دوم می باشد.
مدیریت اوراق بهادار قابل فروش:
گاهش اقوات شرکت ها با وجه نقد مازاد روبرو می شوند. مانند فروش فصلی، افزایش سرمایه، و … و از سوی دیگر مجبورند برای پرداخت های مالیات و سود سهام، وجوهی را کنار بگذارند. از آنجا که نگهداری وجه نقد بازده اش صفر است لذا شرکت ها وجوهی را که فعلاً نیاز ندارند می توانند در اوراق بهاداری که قابلیت فروش فوری را داشته باشند سرمایه گذاری کنند. این اوراق، اوراق بهادار رایج در بازارهای پولی است. انواع این نوع اوراق عبارتند از اوراق خزانه، گواهی سپرده نقل و انتقال، اوراق بازرگانی و صندوق های مشترک سرمایه گذاری.
اوراق خزانه: اوراق خزانه اوراقی است که دولت منتشر می کند. کم ریسک ترین نوع اوراق بهادار و یا سرمایه گذاری است. ریسک عدم پرداخت آن صفر است. ریسک نرخ بهره و ریسک بازار آنها نیز بسیار اندک می باشد. به این نوع اوراق، اوراق بهادار بدون ریسک می گویند.
گواهی سپرده قابل انتقال: بانک ها این اوراق را منتشر می کنند و مؤید نوعی سپرده مدت دار است. به ارزش اسمی صادر شده و دارای نرخ بهره است (نرخ بهره مکن است ثابت و یا متغیر باشد).
اوراق تجاری (اوراق قرضه کوتاه مدت): این اوراق توسط شرکت ها منتشر می شوند، نرخ بهره در آنها قید نمی شود و کمتر از قیمت اسمی به فروش می رسند. بدون وثیقه اند و در تاریخ سررسید به قیمت اسمی بازخرید می شوند و به علت وجود ریسک نرخ بازده آنها بیشتر از نرخ اوراق خزانه است.
صندوق های مشترک سرمایه گذاری: نوعی شرکت سرمایه گذاری اند که در اوراق بهادار با سررسید کمتر از یک سال و ریسک کم سرمایه گذاری می کنند. شرکت ها با خرید سهام این صندوق ها در آنها سرمایه گذاری نموده و به وسیله سود سهام بازده دریافت می کنند (نه بهره). سود سهام روزانه محاسبه می شود و ماهانه پرداخت می گردد. صندوق آماده است که در هر روز سهام خود را باز خرید کند.
ویژگی های عمده اوراق بهادار رایج در بازارهای پولی: مبلغ خرید ؛ نرخ بازده ؛ ریسک نرخ بهره (این اوراق اگر قبل از سررسید فروخته شود ممکن است به علت تغییر نرخ بهره ارزش آنها کمتر شود، به طور کلی ریسک نرخ بهره اوراق بهاداری که سررسید بیشتری دارند بیشتر است) ؛ ریسک بازار (یعنی احتمال اینکه نتوانیم این اوراق را قبل از سررسید در بازار فعال بفروشیم).
مدیریت حساب های دریافتنی:
فروش نسیه کالا همراه است با تشکیل حساب های دریافتنی. حساب های دریافتنی به دو صورت عمده اند:
اعتبارات خرده فروشی ؛ اعتبارات تجاری (شرکتی به شرکت دیگر اعتبار می دهد).
سیاست مدیریت اعتبارات:
شرکت ها در مدیریت اعتبارات از روش هایی استفاده می کنند که از نظر ریسک و بازده متناسب باشند. بازده زمانی افزایش می یابد که مشتری شرایط اعتبار را رعایت نماید و ریسک در این مورد، احتمال عدم وصول مطالبات و یا احتمال اینکه شرکت برای وصول مطالبات مجبور شود هزینه هایی انجام دهد می باشد.
ارکان اصلی سیاست مدیریت اعتبارات عبارتند از:
معیارهای اعطای اعتباری به مشتریان ؛ گرفتن وثیقه ازمشتریان ؛ روش وصول مطالبات.
در مورد اعطای اعتبار به مشتریان در دو مورد تصمیم گیری می شود: شرکت هایی که برای بار اول خرید می کنند ؛ شرکت هایی که از مشتریان قدیمی هستند.
در تضمین مطالبات نیز غالباً حساب های دریافتنی بدون وثیقه اند. در مورد کالاهای با دوام بهتر است کالای فروخته شود در رهن شرکت فروشنده قرار گیرد تا وثیقه ای برای مطالبات باشد.
ریسک اعتباری:
فروش اعتباری با دو نوع ریسک مواجه می شود: ریسک عدم پرداخت به وسیله خریدار ؛ ریسک از دست دادن مشتری.
اگر مدیر مالی از سیاست محافظه کارانه استفاده کند، چون از عدم وصول مطالبات گریزان است لذا ریسک نوع دوم را می پذیرد و اگر مدیر مالی از سیاست جسورانه استفاده می کند سعی می کند برای از دست ندادن مشتری که از اهمیت بیشتری برخوردار است ریسک نوع اول را بپذیرد و ریسک عدم پرداخت را تحمل نماید.
مدیریت موجودی کالا:
موجودی کالا عبارتست از مواد اولیه، کالای در جریان ساخت و کالای ساخته شده. مدیریت موجودی کالا بستگی به موارد زیر دارد:
شناخت انواع کالای مورد نیاز ؛ درصد یا نسبت موجودی کالا از کل دارایی های شرکت.
عوامل تعیین کننده اصلی سطح موجودی ها عبارتند از: میزان فروش ؛ مدت زمان ؛ ماهیت تکنیکی جریان تولید و دوام کالا.
کالای در جریان ساخت به مدت زمان تولید بستگی دارد و هر چه تکنیک های تولید به گونه ای باشند که مدت تولید را کاهش دهد موجودی کالای در جریان ساخت کاهش خواهد یافت. میزان کالای ساخته شده به بادوام بودن کالا و سیاست های فروش مربوط است.
میزان موجودی کالا:
در میزان موجودی کالا باید از سیاست ها و روش هایی استفاده شود که از یک سو مواجه با کمبود مواد اولیه و کالای ساخته شده نشویم و از سوی دیگر مواجه با مازاد موجودی و کالای راکد در انبار نگردیم. در نتیجه در نگهداری کالا دو ریسک وجود دارد:
1.ریسک کمبود کالا در مورد مواد اولیه منجر به اختلال در فرآیند تولید و در مورد کالای ساخته شده موجب از دست دادن مشتری می شود.
2.ریسک مازاد کالا یعنی شرایطی که شرکت مواجه با افزایش بیش از حد موجودی کالا می شود و موجب افزایش هزینه های نگهداری (هزینه انبارداری، هزینه راکد شدن سرمایه و هزینه از مد افتادگی و فاسد شدن کالا است).
در مورد ریسک اول می توان با ایجاد ذخیره احتیاطی این ریسک را کاهش داد.

منابع
انستیتو بانکداران خاورمیانه،گروه پژوهشی اعتبارات،7/7/1389
تهرانی، ر.(1390) ، مدیریت مالی،چاپ نهم ،انتشارات نگاه دانش ،616صفحه
زهدي ،محمد هادي و همكاران .1389.سياستهاي سرمايه در گردش وريسك شركت .پژوهشنامه حسابداري مالي وحسابرسي دوره 2 . شماره8 ، 187- 210
1389،ارتباط بين مديريت سرمايه در گردش و سودآوري درشركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. مجله مهندسي مالي و مديريت پرتفوي مالي، شماره دوم ، 123
مرادي م.نجار م . 1392.بررسي رابطه بين مازاد سرمايه در گردش وبازار بازده سهام شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.بررسي هاي حسابداري وحسابرسي .دوره 20 شماره 2. 109-132
مجله مهندسي مالي و مديريت پرتفوي مالي / شماره دوم / تابستان 1389
210

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *