در سير مطالعه رهبري حضرت امام خميني(ره) ابعاد گوناگوني وجود دارد که براي شناخت جامع از آن رهبر عظيم الشأن نبايد از هيچ کدام از اين ابعاد غفلت ورزيد. يکي از ابعاد رهبري ايشان که کمتر مورد کاوش قرار گرفته است، بررسي سطوح گوناگون رهبري در سلوک سياسي آن حضرت مي باشد. در مطالعات اجتماعي سلسله مراتب گوناگوني براي مطالعه تعريف شده است که يکي از معتبرترينهاي آن تقسيم سطوح به سه سطح روانشناسي اجتماعي (Social-Psychological)، سطح سازماني (Organizational) و سطح کلان يا بومشناختي (Ecologic) ميباشد. مطابق با چنين تقسيم بندي ميتوان سلسله مراتب رهبري حضرت امام خميني(ره) را در سطوح خرد (رهبري خويشتن، نزديکان، رهبري پيروان و رهبري گروهي)، سطح مياني (رهبري سازماني و حوزهها) و سطح کلان (رهبري ملي و بين المللي) تقسيم کرد. مقاله حاضر با بهرهگيري از چنين رويکردي به سلسله مراتب رهبري، تلاش ميکند تا رهبري حضرت امام(ره) را در سطح ملي بيشتر بشکافد و مطابق با شاخصههاي مطرح شده براي رهبري در سطح کلان، شاخصههاي رهبري آن حضرت را در سطح رهبري ملي استخراج نمايد. مقاله حاضر با روش تحقيق کيفي تأليف شده و رويکرد تحليل محتوا اساس کار را تشکيل داده است. براي اين امر رويدادهاي مهم دوران رهبري حضرت امام(ره) در دو برهه پيش از انقلاب اسلامي و پس از پيروزي انقلاب اسلامي بيان شده و عناصر ملي نهفته در آنها مورد تحليل قرار گرفته است. در پايان درباره عناصر رهبري ملي امام(ره) جمع بندي و نتيجه گيري صورت گرفته است.
کليدواژهها: امام خميني(ره)، رهبري، سلسله مراتب رهبري، رهبري ملي.
مقدمه
از مهمترين و اساسيترين عوامل شکلگيري و کاميابي يک جنبش اجتماعي، رهبري آن جنبش است. مقوله «رهبري» در جريان شکلگيري يک جنبش اجتماعي، هيچ گاه تعييني و از پيش طراحي شده نيست، بلکه زمينهها و عوامل گوناگوني در برجسته سازي يک گروه، حزب، سازمان و يا يک شخص براي پيشتازي و هدايت آن جنبش اجتماعي، تأثيرگذار هستند. از سوي ديگر، رفتار سياسي رهبري و ميزان ظرفيت و توانمندي آن در مواجهه با چالشهاي نو به نو و پيشبيني نشده فراروي جنبش، نقش اساسي در استمرار و استقرار رهبري يا جايهجايي و جايگزيني آن ايفا ميکند. اگر اين جنبش اجتماعي، به يک انقلاب تبديل شود ـ آن هم انقلابي فراگير، همه جانبه و بنيادين ـ حساسيت و اهميت نفش رهبري و تعامل تدريجي و فزاينده ميان آن و نيروي اصلي جنبش، بر روند حرکت و آينده آن انقلاب، به عنصري سرنوشت ساز تبديل ميشود و مرگ و حيات آن انقلاب به اين عنصر پيوند ميخورد. انقلاب اسلامي نيز که اعجاز گونه در سال 1357 در ايران به پيروزي رسيد، مديون تعاليم دين مبين اسلام، ايفاي نقش مردم و رهبري حضرت امام خميني (ره) بوده است. ازهمين رو رهبري امام خميني(ره) در سطح کلان يکي از ارکان اصلي انقلاب اسلامي در ايران مي باشد که شناخت ابعاد گوناگون آن براي ادامه حيات اين انقلاب امري ضروري مي باشد.
در سير مطالعه رهبري امام خميني(ره) ابعاد گوناگوني وجود دارد که نبايد از هيچ کدام از آنها غفلت ورزيد تا بتوان به شناخت جامعتري از آن رهبر عظيم الشأن دست يافت. يکي از ابعادي که کمتر مورد کاوش قرار گرفته است بررسي سطوح گوناگون رهبري در سيره سياسي آن حضرت مي باشد. رهبري انقلاب اسلامي در ايران که شگفتي قرن بيستم نام گرفت و پس از آن پايهگذاري حکومتي که بتواند در برابر تهديدات عظيم داخلي و خارجي مقامت کند و همچنان استوار و پابرجا بماند بدون داشتن نظام فکري و در نظر گرفتن شيوههاي تعامل با سطوح مختلف يک جامعه امکانپذير نمي باشد. در حقيقت «جامعيت شمول» بودن يا «فراگيري رهبري» نکته مهمي است که در اجراي چنين امر مهمي بايد در نظر گرفته شود.
با در نظر گرفتن اين موضوع، در مقاله حاضر شناخت سلسله مراتب رهبري حضرت امام خميني(ره) در رهبري انقلاب اسلامي و سپس در هدايت نظام جمهوري اسلامي به عنوان يکي از ابعاد لازم در مطالعه رهبري ايشان مطرح مي شود و باور بر اين است که شناخت ابعاد گوناگون و سلسله مراتب رهبري امام(ره) بدون توجه به چگونگي فراگيري رهبري ايشان در سطوح مختلف جامعه، تلاشي ناقص خواهد بود و توجه به بعد کلان رهبري ايشان ميتواند درس هاي فراواني را براي علاقه مندان و ادامه دهندگان آن حضرت فراهم کند. با توجه به گستردگي سلسله مراتب رهبري آن حضرت در جامعه ي متنوع و متکثر ايران، در ميان تمام سطوح ممکن رهبري، در اين مقاله بر سطح ملي تمرکز شده و پژوهش در سطوح خردتر و سطوح کلانتر را بر عهده پژوهشگران ديگر گذاشته شده است. البته قابل ذکر است که براي شناخت رهبري ملي امام خميني(ره) در برخي موارد گريزي از بررسي سطوح خردتر و کلانتر جامعه نداريم و به فراخور حال به اين سطوح نيز اشاراتي خواهيم داشت.
روش تحقيق
براي در پيش گرفتن روش تحقيق علمي دو گام پژوهشي را در اين مقاله در پيش ميگيريم: ابتدا با مطالعه کتابخانهاي بر ادبيات انجام شده در زمينه رهبري، مؤلفههاي تشکيل دهنده رهبري در سطح کلان استخراج شده و سپس با استفاده از روش تحقيق کيفي تحليل محتوا و با استفاده از تحليل مستندات تاريخي و مصاحبهها و سخنرانيهاي امام خميني(ره) و استفاده از مطالعات پيشين انجام شده شاخصههاي خاص رهبري امام(ره) استخراج مي شود. سپس اين شاخصه ها با ادبيات پيشين انطباق داده مي شود تا ارزشافزايي علمي ناشي از شاخصههاي مطرح نشده در ادبيات موضوع مشخص گردد.
روش تحليل محتوا يکي از مستقيم ترين روش هاي تحليل متون است که شامل شمارش پديدههاي موجود در يک متن است. تحليل محتوا اساسأ به عنوان يک روش کمي شناخته شده است، زيرا شامل شمارش و جمع بندي پديدههاست. با اين حال ميتواند مطالعات کيفي را هم تحت پوشش قرار بدهد. در روش تحليل محتوا، تفسير نقش بزرگي دارد که نيازمند دانش مناسب از متن مورد تحليلي است.
يکي از مزيت هاي تحليل محتوا اين است که ما را قادر ميسازد که با مطالب تحقيق هاي اوليه ارتباط برقرار ميکنيم و آن را به عنوان مستندي براي کار فعلي خود آماده ميکنيم. اين روش ميتواند کمک کند که محتوا را از نقطه نظرهاي گوناگوني بررسي کنيم و از نگاههاي مختلف تغييرات تاريخي را در آن کشف کنيم. همچنين ميتوان تحليل هاي بيشتري در زمينه متن مورد نظر انجام داد تا دلايل روي دادن واقعهاي بيشتر بررسي شود (استاکز، 2005).
سطح تحقيق
براي مشخص کردن سطح پژوهش ابتدا بايد بر سطوح مختلف مطالعه نظر بيندازيم و ببينيم که به چه طرقي ميتوان سطح رهبري مورد مطالعه را به درستي مورد تحقيق قرار داد.
طبقه بنديهاي متعددي براي سطوح مختلف مطالعه سازمان و مديريت و رهبري آنها پيشنهاد شده است. يکي از معتبرترين سطوح پژوهش را ميتوان در مدل سطوح سه لايهاي مشاهده کرد که در آن سطوح مطالعه را به سه سطح روانشناسي اجتماعي، سازماني و بومشناختي (اکولوژيک) تقسيمبندي ميکند. در اين طبقهبندي، ديد سطح روانشناسي اجتماعي تمرکز خود را بر رفتار افراد يا روابط بين فردي ميان کارکنان درون سازمان معطوف ميدارد. در اين سطح سازمان به عنوان بستر يا زمينه تلقي ميشود و پژوهشگر تلاش خود را بر شناسايي تأثير سازمان بر روابط افراد ميگذارد.
سطح سازماني بر فرايندها يا ويژگي هاي ساختاري سازمان تمرکز دارد. در اين سطح موضوع مورد نظر تشريح ويژگيهاي ساختاري سازمان و زيربخشهاي آن است. محققي که در اين سطح کار ميکند توجه خود را به واحدهايي که يک بخش را متمرکز ميکنند معطوف ميکند يا اينکه بر عناصر تحليلي گوناگون که ويژگيهاي ساختاري يا رويههاي عملياتي سازماني تمرکز ميکند، يا به دنبال شناسايي رفتار خود سازمان به عنوان يک کنشگر است.
سطح اکولوژيک (بوم شناختي) تمرکز خود را بر ويژگيهاي سازمان در تعامل با محيط بزرگتري که در آن فعال است قرار ميدهد. در اين سطح تحليلگر رابطه ميان يک سازمان مشخص يا يک گروه مشخص از سازمانها را با محيطشان بررسي ميکند. (اسکات، 2007)
مطابق با چنين تقسيم معتبري سلسله مراتب رهبري حضرت امام(ره) را ميتوان در سطوح خرد (رهبري نزديکان، رهبري پيروان و رهبري گروهي)، سطح مياني (رهبري سازماني و حوزهها) و سطح کلان (سطح ملي و بين المللي) تقسيم کرد. از اين رو سطح تحقيق پژوهش جاري ما در سطح کلان قرار ميگيرد که در طبقهبندي تطبيقي در سطح بومشناختي جاي گرفته ميشود.
براي اجراي اين تحقيق از طريق تحقيق کتابخانهاي وقايع مهم که در آنها رهبري امام(ره) بارز بوده است و واقعه نيز ارزش مهمي داشته است بيرون شده است. در يک بند واقعه شرح داده شده است و سپس در بند ديگر تحليل آن واقعه از نقطه نظر رهبري ملي امام(ره) و مؤلفههاي کليدي که در آن ديده ميشود بيان گرديده است. براي تحليل رويدادها از مطالب منتشر شده در سايت رسمي مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) استفاده شدهاند.
بخش نخست: تحليل محتوا در وقايع رهبري ملي امام خميني(ره)
1. مخالفت با لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي
الف. شرح رويداد
«پس از رحلت آيت اله بروجردي، رژيم شاه شتاب بيشتري به اصلاحات مورد نظر آمريکا داد و همزمان کوشيد تا امر مرجعيت را به خارج از ايران منتقل کند. لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي که به منظور قانوني کردن حضور عناصر بهائي در مصادر کشور انتخاب شده بود به تصويب کابينه اسداله علم رسيد (16 مهر 1341). امام خميني(ره) به همراه علماي بزرگ قم و تهران به محض انتشار خبر دست به اعتراضات همه جانبه زدند که موجي از حمايت را در اقشار مختلف مردم برانگيخت. رژيم شاه ابتدا دست به تهديد و تبليغات عليه روحانيت زد ولي دامنه قيام رو به فزوني نهاد در برخي شهرها بازارها تعطيل و مردم در مساجد به حمايت از حرکت علما گرد آمدند. يکماه و نيم پس از آغاز ماجرا، دولت يک گام عقب نشست و با ارسال پاسخ مکتوب شاه و نخست وزير در صدد توجيه و دلجوئي از علما برآمد. اما امام خميني(ره) سرسختانه مخالفت کرد ايشان معتقد بود که دولت مي بايست رسماً لايحه را لغو کند و خبر آنرا انتشار دهد. سرانجام رژيم شاه تن به شکست داد و رسماً در 7 آذر 1341 هيأت دولت مصوبه قبلي را لغو و خبر آنرا به علما اطلاع داد. امام خميني(ره) لغو مصوبه در پشت درهاي بسته را کافي ندانست و بر ادامه قيام تأکيد ورزيد فرداي آنروز خبر لغو لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در روزنامه هاي دولتي منعکس شد و مردم نخستين پيروزي خود را پس از ملي شدن صنعت نفت جشن گرفتند.»
ب. تحليل
در بررسي اين واقعه عنصر هدايت راهبردي در نمودن اعتراض خاموش مردم به اعتراض پيدا و پويا ديده ميشود. در تحليل متن ميبينيم که نقش مردم «حمايت از اعتراض مراجع» تبيين شده است. در حقيقت اعتراضي که از سوي امام(ره) و ساير مراجع مطرح شد در صورت عدم رهبري صحيح نميتوانست با استفاده از مردم به عنوان بدنه نهضت مخالفت به بار بنشيند و اثر بزرگي داتشه باشد. اما تمرکز امام(ره) بر مردم مختلف و نه فقط يک قشر خاص از مردم، مثلأ روحانيون، سبب گسترش اعتراضات به بازار گرديد. بازار به عنوان نهاد جامعه مدني يکي از نمادهاي حضور ملي محسوب ميشود که در آن تمام اقشار ملت مشارکت دارند. رهبري امام(ره) به شکلي که تمام بازار را به مشارکت واداشت و به تعطيلي بازار يعني تعطيلي زندگي عادي جامعه منجر شد نماد بارز رهبري ملي است.
در ادامه اين حرکت اصرار امام(ره) در انعکاس لغو مصوبه در روزنامههاي دولتي، به عنوان نگاه به ملت به عنوان صاحب اصلي اعتراض و لزوم آگاهي يافتن آنان از نتيجه حرکت خود بود. تحليل اين حرکت بسيار درس آموز است زيرا با اين حرکت امام(ره) خود را به عنوان ملجاء ملت در هنگام اعتراض به حکومت معرفي کردند و نشان دادند که نقش سنتي روحانيت که تکيهگاه مردم در برابر جور حاکمان بوده است در حضور شخص ايشان ادامه دارد. علاوه بر اين لزوم اطلاع رساني به مردم نشان دهنده نگاه ايشان به مردم به عنوان بدنه اصلي جامعه و لزوم حرکت مستمر و مشارکت آنان در امور جامعه است و با اين کار از سکوت و خمودگي جامعه جلوگيري کردند.
2. مخالفت با انقلاب سفيد و استفاده از ابزار ملي نوروز
الف. شرح رويداد
«با وجود شکست شاه در ماجراي انجمن ها، فشار آمريکا براي انجام اصلاحات مورد نظر ادامه يافت. شاه در ديماه 1341 ه. ش اصول ششگانه اصلاحات خويش را برشمرد و خواستار رفراندم شد. امام خميني(ره) بار ديگر مراجع و علماي قم را به نشست و چاره جويي و قيام دوباره فرا خواند و سرانجام بر اثر اصرار و مقاومت ايشان در مقابل برخي محافظه کاران قرار شد مراجع و علماء مخالفت با رفراندم را صريحاً اعلام و شرکت در آنرا تحريم کنند. حضرت امام خميني(ره) بيانيه اي کوبنده صادر کرد و متعاقب آن بازار تهران تعطيل شد و مأمورين پليس به تجمع مردم حمله بردند در آستانه رفراندم تحميلي ابعاد مخالفت مردمي فزوني گرفت. رفراندم غير قانوني در شرايطي که به جزکارگزاران رژيم کسي ديگر در آن شرکت نداشت برگزار شد. امام خميني(ره) با سخنرانيها و بيانيههاي خويش همچنان به افشاگري دست مي زد از آن جمله مي توان به اعلاميه 9 امضائي اشاره کرد که در آن ضمن برشماري اقدامات خلاف قانون اساسي شاه و دولت، سقوط کشاورزي و استقلال کشور و ترويج فساد و فحشاء بعنوان نتايج قطعي اصلاحات شاهانه پيش بيني شده بود. با پيشنهاد امام خميني(ره) عيد باستاني نوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژيم تحريم شد. در اعلاميه امام خميني(ره) از انقلاب سفيد شاه به انقلاب سياه تعبير و همسوئي شاه با اهداف آمريکا و اسرائيل افشا شد. شاه که براي انجام اصلاحات آمريکا به مقامات واشنگتن اطمينان داده بود، تصميم به سرکوبي قيام داشت براي همين مأمورين مسلح رژيم در روز دوم فروردين که مصادف با شهادت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بود اجتماع طلاب علوم ديني در مدرسه فيضيه را برهم زدند و به کشتار و جرح طلاب پرداختند. در پي اين حوادث منزل امام خميني(ره) در قم هر روز شاهد حضور مردم انقلابي بود که براي حمايت از علماء و ديدن آثار جنايت رژيم به قم مي آمدند. امام خميني(ره) در اجتماع مردم بيپروا از شخص شاه بعنوان عامل اصلي جنايات و هم پيمان با اسرائيل ياد ميکرد و مردم را به قيام فرا مي خواند.»
ب. تحليل
اين واقعه يکي از مليترين ابعاد رهبري امام(ره) را به تصوير ميکشد. وجوه قابل توجه اين واقعه عبارتند از «انقلاب سفيد»، «رفراندوم» و «تحريم نوروز» که هر سه گستره ملي را گوشزد ميکنند.
آنچه شاه آن را انقلاب سفيد خواند عبارت از اصلاحاتي بود که همگي بر مردم ايران در سطح ملي تأثير ميگذاشت. اعتراض به چنين طرحي نيز لاجرم بايستي از جانب ملت و نه از طرف گروهي خاص صورت ميپذيرفت. از اين رو امام(ره) اعتراض به اين جنبش را به سطح صاحبان اصلي آن يعني مردم منتقل کرد. اعلاميه ايشان به نتايجي اشاره کرد که تمامأ در سطح ملي به بار ميآمد يعني سقوط کشاورزي، سقوط استقلال کشور، ترويج فساد و فحشا که دامنگير تمام آحاد ملت خواهد شد. نکته قابل توجه مستتر در اين اعلاميه وابسته دانستن استقلال کشور با کشاورزي است. امام(ره) با دورانديشي و باريک بيني بر اينکه بخش بزرگي از مردم کشور کشاورزند و سقوط کشاورزي که نتيجه اين انقلاب است به درماندگي بخش بزرگي از مردم کشور و در نتيجه سقوط استقلال کشور ميانجامد تأکيد کردند و از اين رو مردم را بر خطري که خودشان را تهديد ميکند آگاه کردند.
گام بعدي اين حرکت تحميلي خواندن و رفراندوم و تحريم شرکت در آن بود. تحريم مشارکتي که هدف آن حضور تمام آحاد ملت است به معني علني کردن رهبري بر يک ملت است و گستره فرمان را تا عمق کشور نشان ميدهد. امام(ره) در اين حرکت هوشمندانه ژرفاي قدرت و نفوذ کلام خود را به حکومت نشان داد و پاي به گام بالاتري از رهبري گذارد و آن ابراز غيرعلني رهبري خود بر ملت و تقابل با حکومت در صورت سرپيچي از خواست ملت است. اين حرکت دقيقأ اعتلاي سطح ملي قلمداد ميشود و حکومت را نيز از اقتدار ايشان آگاه ساخت.
اما اقدام بعدي امام(ره) در تحريم نوروز به نشانه سوگواري را ميتوان نقطه عطف اقدامت امام(ره) در زمينه سلسله مراتب رهبري ملت دانست. استفاده از نوروز به عنوان جشن بيهمتاي ايرانيان و نماد اصلي هويت ايراني، به ميدان کشاندن تمام افراد کشور در برابر رويدادها بود. از آنجا که عمق جشن نوروز در تمام کشور ايران و حتي همسايگان پيش ميرود و تمام افراد از پير و جوان و از روستايي و شهري و طبقات مختلف جامعه با آن درگيرند و به آن دلبستگي دارند، تحريم چنين اتفاق بزرگي نشانه اهميت موضوعي است که دچار چنين امري شده است و ناخودآگاه تمام توجهات را به خود جلب ميکند. اين اقدام حتي بر کودکان و نوجوانان هم اثر ميگذارد و آنها به دنبال دانستن دليل تحريم چنين رويدادي خواهند بود که در نتيجه دانستن سبب، رهبري امام(ره) به عنوان يک اصل بيگفت و گو براي آنان مشخص ميگردد و بذر رهبري امام(ره) در دل آنان رشد ميکند.
مطلب بعدي که در اين متن قابل توجه و تحليل است، به قيام فراخواندن مردم است. توجه به واژه قيام و گستردگي مفهوم آن نسبت به واژههايي همچون اعتراض يا جنبش نشانه بعد مردمي است که امام(ره) براي چنين حرکتي قائل هستند. هنگامي که امام(ره) مردم را به قيام فرا ميخوانند به معني آن است که ملت را به عنوان لطمهخورده در برابر اقدامات حکومت به دادخواهي فرا ميخوانند و به آنان خاطرنشان ميکنند که اين حرکت بايد از بطن آنان شکل بگيرد تا بتوان در برابر حکومت جابر حقوق خود را استيفا کرد.
3. قيام پانزده خرداد
الف. شرح رويداد
«….»
ب. تحليل
تقارن رويداد با واقعه عاشورا که خود نمادي ملي است که ريشه در دل و جان تمام مردم اين سرزمين و حتي غيرشيعيان آن دارد، يکبار ديگر سطح رهبري را نشان داد. حضور صدهزار نفري مردم در پايتخت که نمادي از اعتراض همهجانبه و خواست عمومي مردم بود، سبب نمايان ساختن دوگانگي ميان حکومت و ملت بود. سخنان امام(ره) متعاقب چنين حرکتي براي هرکسي ثابت مي کرد که رهبري اصلي حرکتهاي مردم ايران را کسي جز امام خميني در دست ندارد و در حقيقت رهبر واقعي کشور ايران اوست. چنين امري به معني عزل شاه و سقوط حکومت حاکم بود و در نتيجه حکومت چارهاي جز سرکوب براي بقاي خود نديد. از اين رو واقعه خونين پانزده خرداد در تاريخ کشور ثبت شد.
اما نظام غافل از آن بود که به خاک و خون کشاندن چنين قيامي تأييدي بر حقانيت حرکت مردم و تأييد رهبري امام(ره) حتي براي ناظران خارجي بود که چندان از داخل کشور اطلاعي نداشتند. گستردگي نفوذ امام(ره) در دل مردم هنگامي مشخص شد که نه فقط در تهران و قم، بلکه در ساير شهرها نيز مردم به خيابانها کشيده شدند. به پا خاستن شيراز و مشهد و ساير شهرهاي بزرگ نشانه غيرقابل انکار کردن حرکت بود.
نکته بسيار قابل توجه در تحليل اين متن حضور مردم در خيابانهاست. اصولأ خيابان خود به عنوان مکان اجتماع و زندگي اجتماعي مردم اهميت بسياري دارد و حضور مردم در خيابان متفاوت از استفاده معترضين از مکانهاي ديگر است. مثلد بستنشيني در اماکن متبرکه يا حتي در سفارتخانههاي خارجي نوعي حرکت در سطح فردي يا گروهي محسوب ميشد، يا صرف حرکت در يک شهر يا در يک سازمان و يا مقر، به گروهها و سازمانها يا منطقه جغرافيايي خاص نسبت داده ميشود، اما حرکت در خيابانها به عنوان حضور ملي تلقي ميشود و نميتوان از آن صرف نظر کرد.
اساسأ يکي از نکات بارز در رهبري ملي ايفاي نقش رهبر به عنوان بينش دهنده و انگيزهبخش پيروان است. رهبر در چنين وضعيتي با ايجاد بينش، در پيروان مهارت لازم براي دستيابي به آن بينش را پديد ميآورد، با ايجاد مهارت در افراد انگيزه در به کارگيري آن پديد ميآيد که با جمع آوري منابع لازم همره است و در پي آن اقدام به عمل صورت ميگيرد. همانطور که در شکل 1 نشان داده شده است، وجود هر پنج عنصر شرح داده شده منجر به موفقيت يک رهبر ملي ميشود و نقص در هر يک از اين پنج مرحله سبب کاستي و عدم موفقيت ميشود. عدم وجود بينش موجب ابهام در هدف، عدم وجود مهارت سبب اضطراب، عدم وجود انگيزه سبب تدريجي و بطئي يودن تغييرات، نبود منابع سبب عقيم ماندن برنامه و نبود برنامه اقدام سبب اشتباه در اجرا و شکست ميشود (منينگ و کورتيس، 2003)
نقشي که اين رويداد در شکلگيري حوادث بعدي سرزمينمان ايفا کرده نشانه عمق تأثيرگذاري آن است. حرکت پانزده خرداد 1342به مثابه سلف انقلاب عظيم بيست و دوم بهمن 1357 خوانده شده است و تأثير اساسي بر انقلاب اسلامي گذاشت.
4. موضع گيري عليه استفاده از اختلاف ايشان با رژيم عليه منافع ملي
الف. شرح رويداد
…
ب. تحليل
در شرايطي که امام(ره) تحت فشار شديد حکومت پهلوي قرار داشت، تبعيد ايشان به عراق دستمايه مناسبي براي رژيم عراق مهيا ميکرد تا به خيال خود با استفاده از نفوذ ايشان در مردم کشور ضربهاي کاري به حکومت شاه بزند. انکار امام(ره) از مصاحبه با ارگان رسانه اي اين رژيم در حقيقت نشان دهنده انعطاف ناپذيري ايشان در مبارزه و اطمينان از درست بودن جهت حرکت خود بود. اين امر نشان داد که ايشان يک رهبر ملي هستند که مصالح ملت خود را با هيچ چيز ديگر عوض نميکنند و حاضر نيستند براي به دست آوردن منافع يا امتيازاتي نسبت به بيگانگان روي خوش نشان دهند.
حفظ ارتباط امام(ره) با مبارزين در داخل يک نمود ديگر بعد ملي رهبري امام(ره) است. تنها يک رهبر ملي است که در حالت اشغال کشور به دست بيگانه، يا به دست حکومت جور حتي اگر خارج از مرزهاي کشور باشد نيز دست از رهبري مبارزان بر نمي دارد و آنها را با انواع وسايل ارتباطي هدايت ميکند. سخنرانيهاي امام(ره) در حقيقت به نوعي رسانه ايشان بود که در کنار رسالههاي خود که نقش آگاهي بخشي ديني را داشتند، اين سخنرانيها نقش اطلاعرساني ملي را ايفا ميکردند و مردم را از جهت آينده مبارزه مطلع ميکردند.
علاوه بر اين نامه ايشان به هويدا جلوه ديگري از رهبري ملي امام(ره) را نشان ميدهد. ايشان در قالب يک رهبر ملي که نه تنها نگران مسائل داخلي کشور، بلکه در فکر مصالح ملت در خارج از مرزها و نوع نگاه به ايران نيز هست، براي سران حکومت نامه مينويسند و نسبت به مضار رفتار آنان هشدار ميدهد.
تحريم همهچانبه اسرائيل نيز ايشان را نه تنها يک رهبر ملي، بلکه يک رهبر ديني که امت اسلام را هم خطاب ميکند نشان داد. در چنين رويدادي ايشان با گسترده کردن رهبري خويش، نه تنها هر نوع شک و ترديد نسبت به نفوذ خود در ملت ايران را رفع کردند، بلکه گستردگي نفوذ خود به عنوان يک رهبر جهاني را هم نشان دادند. يکبار ديگر نيز هوشمندي امام(ره) را در جلوگيري از ارتباط با دولت عراق ديديم و اينکه ايشان براي خود و نهضت خود چنان جايگاهي قائل هستند که هرگز حاضر نيستند جايگاه خود و پيروان را در حد کارگزار يک حکومت يا طرفدار يک نظام سياسي تنزل دهند.
در اين زمينه توجه به نکته بسيار مهم ديگري ضروري است. شکوه رهبري ملي امام(ره) را در شرايطي بيشتر در مييابيم که بدانيم در جامعه آن روز کشورمان بدنه روشنفکري کشور به نوعي سرسپرده يکي از دو جريان شرق يا غرب بود: «نخبگان ايراني يا مروج تمدن غربي بودند و يا بخش عمده ديگري به قطب مخالف جهان سرمايه داري وابسته بودند يا دستکم گرايش داشتند. از اين رو يا درصدد تسهيل دستيابي شوروي به امتيازهاي اقتصادي بودند يا جانب آمريکا را داشتند. لذا در نگاه داشتن جانب استقلال چندان جدي نبودند. موضعگيري هر دو جريان را موضع مثبت و پذيرش در برابر تمدن جديد ميتوان دانست و به قول کاتوزيان در اقتصاد سياسي هر دو گروه را شبه مدرنيستهاي اروپازده ميتوان تلقي کرد» (حسني، 1377). در چنين جامعه غربزده و شرقزدهاي صلابت رهبري امام(ره) در دفاع از منافع ملي و عدم سرسپردگي به هيچ بيگانهاي اوج رهبري ملي امام(ره) را ميرساند که بعدها در قالب شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» نمود بزرگتري يافت.
5. موضعگيري در برابر حزب رستاخيز
الف. شرح رويداد
…
ب. تحليل
موضعگيري اما در برابر اين دو واقعه يعني تشکيل حزب رستاخيز و تغيير مبدأ تاريخ نيز جلوه ديگري از رهبري ملي ايشان بود که البته در اين دو گام پيروزي ايشان به سادگي بيشتري به دست آمد. در واقع تحکيم رهبري امام(ره) در چنين زماني به حدي رسيده بود که براي همگان آشکار گشته بود و سخن و فرمان ايشان به راحتي و بدون کمتري چون و چرا و شک و ترديدي از طرف ملت پذيرفته ميشد و به مرحله اجرا در ميآمد. مخالفت ايشان با تغيير تاريخ نيز به نوعي اقتدار رهبري ايشان را نشان ميداد. و سبب ميشد که هر شخصي با نگاه به تقويم خود به خود ياد فرمان امام(ره) بيفتد و ايشان را به نوعي حاضر و ناظر در تمامي شئون مردم کشور ببينند. چنين امري حکايت از تيزبيني و نکته سنجي امام(ره) در گسترش حضور معنوي خود به عنوان يک رهبر ملي در دل افراد کشور دارد.
يکي از نکات قابل توجه در رهبري ملي در چنين مبارزاتي تلاش در يکپارچه سازي و توجه به نقاط اشتراک مبارزين است. ايشان در طول مبارزه سياسي خود همواره از طرح مسائل اختلاف برانگيز خودداري ميکردند و مي کوشيدند وحدت مخالفين مذهبي رژيم را حفظ کنند (نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري، 1384). اين تلاش براي يکپارچه سازي آحاد ملت راز موفقيت امام(ره) بود که همه دستهها و گروهها را حول يک محور گرد ميآورد و آن را به درستي وحدت کلمه نامگذاري کردند که رمز پيروزي انقلاب اسلامي شد.
6. انقلاب اسلامي
الف. شرح رويداد
….
ب. تحليل
اوج رهبري درسآموز امام(ره) را ميتوان در اين واقعه ديد. هر چند که شرح رويداد را بسيار مختصر خوانديم و جاي پرداختن به ظرايف آن را نداريم، اما اشاره امام(ره) به پشتيباني ملت و اينکه ايشان به ياري اين ملت دولت تعيين ميکنند نقطه اوج هنر رهبري ايشان را ميرساند. در اين جمله چند بحث اساسي وجود دارد. نخست اينکه «من به پشتيباني اين ملت …» نشان دهنده ثبات، تأکيد و اطمينان بخشي از رهبري ايشان بر مردم و حمايت مردم از ايشان است که براي هر ناظر داخلي و خارجي ترديدي در ملي بودن و مردمي بودن رهبري ايشان باقي نميگذارد. در واقع اين بخش از جمله ملي بودن را ميرساند. بخش ديگر عبارت است از «من … دولت تعيين ميکنم» که بعد اقتدار را ميرساند. اين بخش هم به پيروان دلگرمي و اطمينان از قدرت پايدار رهبر را ميدهد و هم به حکومت ميرساند که نقش ايشان نه فقط براي اصلاحات جزئي و يا کنار بودن از حکومت است، بلکه تعيين کننده و مشخص کننده نوع نظام حاکم و افراد دستاندرکار حکومت است. اين جمله ساده به تنهايي اوج رهبري امام(ره) را براي داخل و خارج از کشور روشن ساخت.
اصولأ اين يگانه کردن و همگرايي دولت و ملت را ميتوان در بسياري از فرازهاي امام(ره) و حتي در وصيتنامه ايشان نيز مشاهده کرد: «در مشکلات دولت جمهوري اسلامي با جان و دل شريک و در رفع آنها کوشا باشيد و دولت و مجلس را از خود بدانيد و چون محبوبي گرامي از آن نگهداري کنيد» (اسماعيلي جمکراني، 1375).
پيوستن نيروهاي نظامي و انتظامي به امام(ره) نيز تير خلاص ايشان بر بدنه نظام پوسيده به شمار ميرفت. در شرايطي که معمولأ در اکثر انقلابها پي از پيروزي انقلاب نيروهاي نظامي و انتظامي به رهبر انقلاب تسليم ميشوند، رهبري آگاهانه امام(ره) چنان ايشان را مجذوب کرده بود که براي نخستين بار نيروها پيش از پيروزي خود را تسليم و مطيع رهبري کردند.
پس از پيروزي انقلاب نيز امام(ره) همانطور که در برابر حکومتهاي بيگانه تسليم نشدند، در برابر گروهکها نيز تسليم نشدند و با همه مشکلاتي که آنها براي امنيت کشور و انقلاب پديد آوردند باز هم با اقتدار و با پشتيباني ملت به ادامه راه پرداختند.
در اين زمينه يک نکته بسيار کليدي اتکاي ايشان به رأي مردم به عنوان پشتيبان انقلاب و در نتيجه اثبات پوچي گروهکها بود. در حاليکه بسياري از مخالفان انقلاب با ادعاي مردمي بودن و خلق بودن خود اقدام به عمليات ميکردند، حضور مردم در عرصههاي مختلف نشاندهنده اين بود که تنها رهبر واقعي انقلاب اسلامي امام(ره) است و ادعاهاي سايرين باطل است و آنان هيچ پايگاهي در دل مردم کشور ندارند. تثبيت نظام جمهوري اسلامي ايران با حضور مردم و با آراي قاطع و بينظير آنها نيز نشانه مردمي بودن نظام و در نتيجه آن، مردمي بودن رهبري آن براي تمام مردم و دولتهاي دنيا بود. اين استراتژي خردمندانه امام(ره) جلوي هر نوع ادعاي پوچ نسبت به نداشتن پايگاه مردمي جمهوري اسلامي را گرفت.
بخش دوم: پس از پيروزي انقلاب اسلامي و برپايي نظام جمهوري اسلامي
7. تسخير لانه جاسوسي
الف. شرح رويداد
…
ب. تحليل
تسخير سفارتخانه کشوري که خود را يکي از دو ابرقدرت جهان ميخواند اقدامي بود که شايد هيچ کشور و رهبري در دنيا جرأت اقدام به آن و تأييد آن را نداشت و از عواقب آن به شدن ميترسيد، اما امام(ره) با شجاعت و با اطمينان از توان بالاي انقلابيون اين حرکت را تأييد کردند و حتي با خواندن آن به عنوان انقلابي بزرگتر از انقلاب اول، پشتيباني خود را از اين حرکت مردمي نشان دادند. اين حرکت و پذيرش استعفاي بازرگان نشانه تأکيد ايشان بر اين بود که رهبري از مردم جدا نيست و آنچه مردم ميپسندند مورد تأييد رهبر است. پذيرش اين حرکت دل مردن رو انقلابيون را شاد کرد و برخلاف نظر کساني که باور داشتند آمريکا به ايران حمله ميکند هيچ اتفاقي نيفتاد و کارکنان اين سفارت بيش از يکسال اسير باقي ماندند. اين حرکت هم به آمريکا قدرت انقلاب را نشان داد تا بداند که در برابرش نظامي قرار دارد که هيچ ترسي از او ندارد و هم به ابرقدرت ديگر شوروي نشان داد که قطب سوم و جديدي پديد آمده است که به هيچ ابرقدرتي باج نميدهد. چنين نگاهي در شعار مکتبي «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» نيز هويدا بود.
8. جنگ تحميلي و دفاع مقدس
الف. شرح رويداد
…
جمع بندي و نتيجه گيري
تحليل کامل هر کدام از رويدادهاي ذکر شده در رهبري امام خميني(ره) به حدي وسيع است که در حوصله اين مقاله نمي باشد. هدف اين مقاله تنها اشاره به ابعاد جديدي در رهبري امام(ره) بود و اين نکته را بيان نمود که تحليل محتواي رويدادها ميتواند ابزار مناسبي در پژوهش افکار و انديشههاي حضرت امام(ره) باشد و شناسايي ابعاد کليدي مستتر در آنها را امکان پذير مي نمايد.
تحليل رويدادهاي ذکر شده در رهبري امام خميني(ره) نشان داد که عناصر ملي که مستتر در رهبري حضرت امام(ره) بود سبب فراگيري حرکت عظيم مردمي شد و منجر به برپايي نهضت عميقي شد که به در نهايت موجب وقوع انقلاب اسلامي گرديد. در حاليکه دشمنان انقلاب اسلامي بارها تلاش کردهاند که خصلت مردمي بودن اين انقلاب را نفي کنند، اما تحليل سخنان و حرکت هاي امام(ره) نشان ميدهد که عنصر مردمي بودن و جامعيت فراگيري رهبري ايشان، سبب حضور همهجانبه آحاد مردم در صحنه انقلاب گرديد و نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي را برافکند و نظام مردمي و برآمده از خواست ملت را به جاي آن نشاند.
بدون حضور گسترده مردم و منحصر بودن اين جنبش به قشر يا طبقه خاص، اين انقلاب پيروز نمي شد، اما رهبري ملي امام(ره) که خود را در مقولههايي همچون تحريم رفراندوم، تحريم نوروز، حضور گسترده مردم، تعطيلي بازار، عدم مصاحبه با راديوهاي عراقي که هدف سوءاستفاده از ايشان را داشتند، حمايت از تسخير لانه جاسوسي و هدايت مردم به استقامت و پايداري در مقابل تهاجم ناجوانمردانه دشمنان به کشور در هشت سال دفاع مقدس، و نيز راهاندازي و تأسيس نهادهاي انقلابي همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از بطن جامعه و با حضور خود مردم، صرفأ چند نشانه از ابعاد ملي رهبري ايشان مي باشد.
پيشنهادات
با توجه به تحقيق انجام شده، محققين روش تحليل محتوا و در سطحي گستردهتر تحليل گفتمان را به عنوان ابزاري براي شناسايي بهتر شاخصهاي رهبري امام(ره) پيشنهاد ميکنند. در اين تحقيق اين ابزار صرفأ در گسترهاي کوچک و براي چند رويداد تأثير گذار و به طور اجمالي استفاده گرديد. محقق گزارههاي زير را براي انجام تحقيقات بيشتر با استفاده از اين ابزار و در طول دوران خاص زندگي امام(ره) پيشنهاد ميکند و اميدوار است که تحقيقات آتي بتوانند زواياي بيشتري از ابعاد و سطوح رهبري حضرت امام خميني(ره) را روشن نمايند:
• انجام تحليل محتوا روي سخنان امام(ره) در هر يک از برهههاي زماني حساس پيش از انقلاب اسلامي، در پيروزي انقلاب اسلامي و پس از پيروزي انقلاب اسلامي.
• انجام تحليل گفتمان روي سخنان و خاطرات نزديکان امام(ره) و کساني که در کنار امام(ره) در آن حوادث سخت حضور داشته اند.
• انجام تحليل گفتمان با سفراي خارجي و افرادي که در رويدادهاي سياسي و بين المللي، رهبري حضرت امام(ره) را درک کرده اند.
• انجام تحليل محتوا روي روزنامههاي چاپ شده در تمام دوران رهبري امام(ره)
• انجام تحليل محتوا بر روي رهبري امام(ره) در دفاع مقدس و حوادث بزرگ اين دوران.
منابع و مآخذ:
1. اسماعيلي جمکراني، عليرضا، (1375)، وصيتنامه امام(ره) با توضيحات و 218 پرسش و پاسخ ويژه دانشجويان دانشگاهها و مراکز آموزش عالي، چاپ و نشر عروج.
2. حسني، محمد حسن، (1377)، نوسازي جامعه از ديدگاه امام خميني، چاپ و نشر عروج.
3. جمعي از نويسندگان، (1376)، آينه انقلاب اسلامي، برگزيدهاي از انديشه و آراي امام خميني، چاپ و نشر عروج، چاپ چهارم.
4. روحاني (زيارتي)، سيد حميد، (1372)، نهضت امام خميني(ره) ، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، جلد سوم.
5. سايت رسمي موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، (1388)، رويدادهاي رهبري امام خميني(ره).
6. عميد زنجاني، عباسعلي، (1375)، گزيده کتاب انقلاب اسلامي و ريشههاي آن، نشر طوبي.
7. نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها (1384)، انقلاب اسلامي ايران، نشر معارف، چاپ چهارم.
9. Stokes, Jane, “how to do media & cultural studies”, Sage Publications, 2005
10. Manning, George and Curtis,Kent, “The Art of leadership”, Mc Graw hill, 2003
11. Marturano, Antonio and Gosling, Jonathan, “Leadership: The Key Concepts”, Routledge, 2008
تهيه و تنظيم: پايگاه مقالات علمي مديريت www.SYSTEM.PARSIBLOG.com