كارآفرينی به زبان ژاپنی

نویسنده: بابك بهي

بسياري از ما ژاپني‌ها را موجودات افسانه‌اي و پرنده با شمشيرهاي تيز سامورايي و يا بسيار صنعتي مي‌دانيم، بنيانگذار شرکت سوني در اين باره گفته‌هاي جالبي دارد، توجه کنيد.

واژه‌اي کاربردي در ژاپن (موتا-تاي-ناي)
ما ژاپني‌ها ذهن‌مان همواره درگير مساله حفظ و ادامه بقاست. هر روز زمين زير پايمان به معناي واقعي کلمه به لرزه درمي‌آيد ما زندگي هر روزمان را در اين جزاير آتشفشاني با خطر هميشگي زلزله و توفان و امواج برآمده از جزر و مد اقيانوس و برف و بوران‌هاي کشنده مي‌گذرانيم.جزاير سرزمين ما چيزي از مواد خام جز آب به دست نمي‌دهد و کمتر از يک‌چهارم خاک ما قابل زندگي يا کشت و کار است از اين رو است که چيزهايي که داريم براي‌مان گرانبهاست. و نيز از اين‌رو است که ياد گرفته‌ايم که طبيعت و عناصر آن را حرمت بگذاريم، ذخيره کنيم، چيزها را کوچک و ريز کنيم و از تکنولوژي براي ادامه بقا و حيات ياري بگيريم.
ما ژاپني‌ها خودمان را مردمي عميق در مورد مذهب نمي‌دانيم هر چند که ايماني مذهبي داريم. اعتقاد ما بر اين است که خدا در همه چيز وجود دارد.ما در عين حال بودايي مذهب، کنفسيوس منش، شينتو آيين و مسيحي هستيم و با اين همه بسيار معتقد به اصالت عمل هستيم.ـ يکي از مهم‌ترين مفاهيم ارزشي که از ديرباز گرامي داشته‌ايم واژه‌اي است که ترجمه ساده قابل فهمي نمي‌توان از آن کرد يعني کلمه موتا تاي ناي که آن را مي‌شود موتا ـ تاي ـ ناي تلفظ کرد اين سخن مفهومي اساسي و رمزي دارد که مي‌تواند به معرفي و شناخت سرزمين، مردم و صنعت ژاپن کمک بسيار کند.
اين لفظ مي‌رساند که هر چيز در اين دنيا موهبتي است از سوي پروردگار و بايد که شکر اين نعمت را داشته باشيم و هرگز چيزي را بيهوده وانگذاريم و ضايع نکنيم.موتا تاي ناي در لغت، نامربوط و ناپرهيزگار معني مي‌دهد، اما در مفهوم عميق‌تر، نعمت، بي‌حرمتي به مقدسات را مي‌رساند.ما ژاپني‌ها بر اين احساس و عقيده‌ايم که همه چيز همچون امانتي قدسي و آسماني به ما سپرده شده و در واقع وديعه داده شده است تا بهترين استفاده را از آن بکنيم.
ضايع کردن چيزي گناه شمرده مي‌شود. ما کلمه موتا تاي ناي را براي طلب کردن چيزهاي ساده مانند آب و کاغذ هم به کار مي‌بريم. شگفت نيست که معنا و مفهومي فراتر از ميانه‌روي و نگهداري و ذخيره ساختن است. نگاه ما ژاپني‌ها پديد آمده است. مي‌دانم که اين معني در غرب و در جاهاي ديگر شرق تا اندازه‌اي نمود دارد. اما در ژاپن مفهوم خاصي را مي‌رساند. مبارزه براي حفظ و ادامه حيات و بقا در گذر روزگار سخت و در برابر مشکلات طبيعي و نيز تلاش براي توليد محصول با حداقل مواد خام راه و رسم زندگي ژاپني‌ها شده است. از اين‌رو تلف کردن، باعث شرم و در واقع گناهي بزرگ شناخته شده است در ساليان گذشته که ژاپن يک‌سره از جهان بريده بود ما ناگزير بوديم که با هر مصيبت و قهر طبيعت با وسايل و منابع خودمان مقابله کنيم.

ما از سختي‌ها بيشتر ياد مي‌گيريم تا از…
مردم ژاپن با فقر و بلاي طبيعي آشنا بوده‌اند و با اين زمينه و تجربه است که شماري از خانواده‌ها توانسته‌اند پس از پايان گرفتن جنگ در پناهگاه‌هاي هوايي در زير خانه‌هاي سوخته و ويرانه‌شان مسکن گزينند و شمار ديگري هم با تير و الوار و تکه آهن‌هاي کج و خميده و مقوا و تخته پاره کلبه و سر پناهي بسازند. آنها در برابر مصيبت وارده مقاومت کردند اما تحمل آن را فقط تا زماني شايسته مي‌دانستند که قطعاً ناگزير بودند.
پس بي‌درنگ به باز ساختن زندگي خود پرداختند و ابداع و مهارت با سر هم کردن تکه‌هاي بي‌مصرف به جا مانده در ويرانه‌ها و آهن پاره‌هايي که مي‌يافتند چراغ خوراک پزي مي‌ساختند براي بازسازي شهرها به پي‌جويي راه‌هاي تازه و کار گرفتن تکنولوژي جديد برآمدند و تلاش و همت بر آن بود که دريابند که از سانحه‌هاي آينده هرچه که باشد و هرگاه که پيش آيد چگونه و از چه راهي، بهتر بتوانند جان به‌در برند.

پس‌انداز + پس‌انداز + پس‌انداز

ما ژاپني‌ها پس‌انداز‌کننده‌هاي خوبي هستيم و در همه چيز نه فقط پول ـ هر چند که پول هم خوب پس‌انداز مي‌کنيم ـ بار اول که به آمريکا رفتم با ديدن اينکه ايشان روزنامه‌هايشان را پس از خواندن آن دور مي‌اندازند تعجب کردم. به سختي مي‌توانستم باور کنم که بعد از انداختن نگاهي به روزنامه آن را به کناري مي‌اندازند. شماري از مردم روزنامه‌ها را نگه مي‌داشتند و دسته که مي‌شد آن را مي‌بستند و درون سطل آشغال مي‌انداختند و جالب اينکه گاهي هر شماره نيم‌کيلو وزن داشت (مانند برخي از روزنامه‌هاي کشور ما) و اين در حالي بود که يک ژاپني خردمند از يک برگ کاغذ هم به‌راحتي نمي‌گذرد.

موتا ـ تاي ـ ناي را باور کنيد

در آمريکا که بودم ژاپني‌اي که از چندي پيش در آنجا زندگي مي‌کرد راز دلش را برايم گشود و گفت که مساله‌اي آزارش مي‌دهد که خود نتوانسته است چاره‌اي بينديشد و فکر مي‌کند که من مي‌توانم در حل آن کمکش کنم. البته گفتم که اگر کمکي از دستم برآيد خوشحال مي‌شوم.و پرسيدم مساله‌تان چيست؟اما او مشکل خود را به زبان نياورد. آن ژاپني گفت: شما بايد به منزلم بياييد. پس من به خانه‌اش رفتم و همان که وارد شدم مساله را دريافتم. تقريبا سراسر اتاق او، کنار ديوار تا سقف، زير تختخواب و توي قفسه‌ها از روزنامه پر شده بود. او نمي‌توانست خود را به دورانداختن روزنامه‌ها راضي کند و نمي‌دانست که با آنها چه کند.من ترتيبي دادم که روزنامه‌ها را از آنجا بردند که اين کار خيالش را راحت کرد و به او يادآور شدم که موتا ـ تاي ـ ناي در جامعه آمريکا چنان خوب و گسترده جا نيفتاده است که در جامعه ژاپن.
با چنين نرخ باسوادي و کتابخواني که ژاپن دارد مجله‌ها، کتاب‌ها و روزنامه‌ها در اين کشور رشد فراوان کرده است.

کاغذ در ژاپن در چيزهاي فراواني مانند:
کارهاي هنري و چاپ گرفته تا حباب چراغ و در و پنجره کشويي، بسته‌بندي و انواع کالاهاي زينتي کاربرد دارد. مصرف گسترده کاغذ ژاپن را دومين توليدکننده اين محصول در جهان با ميزان بيش از 190 ميليون تن در سال پس از آمريکا ساخته است، با اين همه نرخ بازيافت کاغذهاي مصرف شده براي استفاده دوباره از آن در ژاپن از همه جاي دنيا بيشتر است.
در سال 1984 مقدار 50 درصد کاغذهاي مصرف شده را در ساخت و استفاده دوباره جمع‌آوري کردند (اين نسبت در آمريکا 27 درصد، فرانسه 34 درصد، آلمان 38 درصد، هلند 46 درصد و انگليس 28 درصد است)

ما از يک برگ کاغذ هم نمي‌گذريم
شيوه قديمي اما موثري که در ژاپن به کار مي‌رود، اين است که خريدار کاغذ باطله با بلندگويي که روي کاميون سبک يا چرخ‌دستي‌اش نصب کرده در کوچه و محله مي‌گردد و روزنامه و مجله کهنه جمع مي‌کند و در عوض به مردم «کاغذ توالت» مي‌دهد.اين کار اگر در خيابان‌هاي ديگر کشورها بشود احتمالا عجيب به نظر مي‌رسد اما شايد کار خردمندانه‌اي باشد.
ما همچنين مقدار زيادي از آلومينيوم، فولاد، شيشه، روي، مس و سرب مصرف شده را باز در ساختن چيزهاي تازه به کار مي‌بريم.در ژاپن مردم در تفکيک زباله و جدا نهادن انواع آن برابر توصيه‌هايي که به آنان مي‌شود به خوبي همکاري دارند و به استفاده دوباره از مواد کمک مي‌کنند.
اين چي مي‌گفت؟
خواندن بخشي از کتاب ساخت ژاپن که در ايران با نام ترقي ژاپن تلاش آگاهانه يا شانس ترجمه شده است اين پيام روشن را به خوانندگان خود دارد که نابرده رنج، گنج ميسر نمي‌شود.
اميد اينکه انديشمندانه‌تر بينديشيم و از خواب‌هاي رنگي خود بپاخيزيم.

يک مشاور تايواني مي‌نويسد…
مشاور صنعتي مرکز بهره‌وري تايوان در خاطرات خود مي‌نويسد:امسال من يک اتومبيل نو ساخت داخل خريدم که تا امروز کولر آن 9 بار خراب شده است. مجبور شده‌ام به‌طور متوسط ماهي يک بار آن را براي تعمير به تعميرگاه بفرستم. اولين خرابي آن به‌دليل بخارشدن مايع خنک‌کننده‌اش به‌وجود آمد و من اين مشکل را با پر‌کردن دوباره آن حل کردم. وقتي کولر براي بار دوم خراب شد، فکر کردم با پرکردن مايع خنک‌کننده و در صورت لزوم بازديدهاي آتي آن مي‌توانم آن را تعمير کنم.
بار سوم مخصوصا از شرکت تعمير و نگهداري مربوطه خواستم آن را کاملاً مورد بازديد قرار دهد و معلوم شد که اشکال به اتصالات لوله‌ها مربوط است ولي اين اشکال براي بار چهارم نيز به‌وجود آمد. اکثر تعميرکاران اتومبيل، دوست دارند براي [تشخيص] اشکال اتومبيل، به تجربه خود تکيه کنند. هر بار به‌نظر مي‌رسد مي‌توانند علت اشکال را بيابند ولي هيچ‌وقت موفق به برطرف‌کردن کامل اشکال نمي‌شوند. آنها نه‌تنها وقت گرانبهاي مشتريان را تلف مي‌کنند، بلکه باعث افزايش هزينه تعمير و نگهداري آنها نيز مي‌شوند.
بدتر از همه اينکه هر بار پس از تعمير، کاملاً مطمئن نيستم که کار خود را به‌خوبي انجام داده باشند. اغلب، تا حدود 30درصد اين احتمال وجود دارد که پس از تعمير، اشکالات بيشتري بروز کند. عواقب بعدي اولين تعمير من اين بود که آب از اتومبيل راه افتاد زيرا کولر بدجوري نشت مي‌کرد. در بار دوم نيز در تعويض قطعات موتور دچار اشتباه شده بودند.هميشه از خود مي‌پرسم آيا اين است آن کيفيت خدماتي که ما بايد از تعميرکاران اتومبيل دريافت کنيم؟ اگر ما بتوانيم يک دوره «کيفيت فرآيند» ايجاد کنيم که به تعميرکاران روش ارائه خدمات صحيح به اتومبيل‌ها را در همان بار نخست آموزش دهد، نه‌تنها مشتريان و تعميرکاران از رضايت خاطر برخوردار خواهند بود، بلکه رئيس شرکت تعمير و نگهداري نيز مي‌تواند انتظار توسعه فعاليت تجاري خويش را داشته باشد.
من به‌عنوان مشاور صنعتي مرکز بهره‌وري تايوان، به مدت چندين سال آموخته‌ام که نتايج تجاري را از فرآيندهاي کاري استنباط کنم.معمولاً ما فقط به يک روز وقت براي مشاهده يک کارخانه نياز داريم تا عملکرد تجاري شرکت را حتي بدون مراجعه به گزارش‌هاي مالي آن، پيش‌بيني کنيم.
از توجه و دقتي که کارگري در کار خود به‌خرج مي‌دهد، مي‌توانيد بگوييد که وي تا چه حد نسبت به کارش تعهد دارد. از سازمان و جريان کار، مي‌توانيد کارآيي اداري آن را مورد ارزيابي قرار دهيد و از جريان توليد و ميزان کار در جريان، مي‌توانيد کيفيت محصول را بسنجيد.
اين امر اين نکته را ثابت مي‌کند که «کيفيت، قابل مشاهده و فرآيند، کليد آن است» پس فراموش نکنيد که: «کار درست از نخست».

*http://www.jobportal.ir/S1/Default.aspx?ID=9_3_608_1_1424

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *