منبع: پایگاه راسخون
چکیده
بحران شناسي بخش مهمي ازفرايند مديريت بحران و پژوهش هاي مربوط به آن را تشکيل مي دهد. در زندگی فردی و اجتماعی انسان، گاه خوبی هاست که به سمت آدمی می آید و گاه سختی هایی است که از آن به بحران یاد می کنند. در زندگی انسان های موفق اگر نگریسته شود، آنچه عامل موفقیت ایشان بوده هست، مدیریت همین بحران هاست. در این نوشتار به کوتاه سخنی به بخشی از مدیریت بحران های فردی اشاره خواهد شد.
مدیریت بحران
شمار فرصتها و تهدیدات در زندگی ماشینی عصر نوین، افزایش یافته و بروز نگرانی و بحران در عرصه زندگی روبه فزونی گذاشته است. تنشهای روحی – روانی و بحران ها و نگرانیها – از هر نوع که باشد، – آثار قابل ملاحظه ای بر زندگی آدمی خواهد داشت. از همین روی، نیاز به آشنایی با اصول و شیوه های اثربخش «مدیریتِ بحران» در زندگی، بیش از پیش احساس می شود.
بحران چیست؟
از منظر روانشناسیِ سلامت، «بحران» به معنای شرایطی است که در آن، فرد در برابر یک موقعیت تهدید کننده قرار می گیرد و تعادل جسمی و روانی خود را از دست داده، با اختلالات عاطفی و رفتاری مواجه می شود. این حالت می تواند از چند ساعت تا چند هفته به طول انجامد.(1)
تعریفی که بیان شد، حالت پیش گفته در میان روانشناسان، با مفاهیمی همچون: اضطراب، دل نگرانی، وحشت، بیم و ناراحتی، و فشارهای روانی (اِسترِس) توصیف پذیر می دانند.
آثار روانی بحران
تنش یا بحران می تواند هم جنبه مثبت داشته باشد و هم منفی، هم سازنده باشد و هم زیان بخش! از این لحاظ که فرد برای حل رویداد پیش آمده به رفتارها و روشهای غیرمنطقی و ناسازگارانه متوسل می شود که نتیجه آن، آسیب و اختلال در عملکردهای اجتماعی و روانی می گردد، جنبه منفی و مخرّب بروز می کند. امّا از آن جهت که زمینه ای برای کوشش و تلاش بیشتر به منظور غلبه بر وضعیت ناخوشایند، فرصتی برای رشد و یادگیری است و باعث رشد، تحول و احساس اعتماد به نفس می گردد، نتیجه مثبت به ارمغان خواهد داشت.
آثار جسمانی بحران
چنانچه فرد در شرایط بروز بحران و وضعیت فشار و تنش، توانایی مدیریت صحیح بحران را نداشته باشد و نتواند از بین راه حل ها و واکنشهای احتمالی نسبت به وضعیت پیش آمده، مناسب ترین و اثربخش ترین شیوه را برگزیند و اعمال کند، تنش و فشار بر او چیره می شود و با ایجاد تغییرات روانی – جسمانی، نظم فعالیت غدد درون ریز وی تغییر کرده، باعث ترشّح هورمونهایی نظیر «آدرنالین»، «نورآدرنالین» و «سروتونین» می شود، و زمینه ای برای بروز اختلالات خُلقی: اضطراب، استرس، نگرانی، افسردگی، درماندگی و به کار افتادن رفتارهای نابهنجار می گردد. با اختلال در تعادل روانی – جسمانیِ شخص، واکنشهای او، به صورت غیرمنطقی، تند و خشن جلوه می کند، که ادامه روند فوق، منجر به پیدایش بیماریهای «سایکوروماتیک» یا اختلالات روان – تنی، نظیر: بیماری عروق کرونر، دستگاه گوارش، زخم معده، فشار خون بالا، تپش قلب و… خواهد شد. در نتیجه، عدم کنترل بهنگام بحران در زندگی، در سیستم ایمنی بدن، اثرات نامطلوبی بر جای خواهد گذشت.(2)
آلکسیس کارل(Alexis carrel)، برنده جایزه نوبل پزشکی گفته است: «آنان که نمی دانند چگونه با بحران ها و نگرانی ها مقابله کنند، در جوانی می میرند».(3)
افلاطون نیز گفته است: «بزرگ ترین اشتباه پزشکان آن است که می کوشند بدون درمان روان، بدن را درمان کنند».(4)
پژوهشهای جدید در این زمینه نیز نشانگر آن است که: «هفتاد درصد از کل بیمارانی که به پزشکان مراجعه می کنند، اگر بتوانند خود را از بحران ها و نگرانیهای زندگی خلاص سازند، قادر خواهند بود خود را درمان کنند».(5)
پس نگرانیها را متوّقف و بحران ها را کنترل کنید؛ چرا که تنش و نگرانی حتی قوی ترین افراد را هم می تواند بیمار کند.
مدیریت بحران
همان طور که پیش از این اشاره شد، تنش و فشار در سطح پایین، موجب تحرّک و تلاش بیشتر و عملکرد بهتر می گردد، امّا تنشهای در سطح بالا (یعنی: بحران) باید کنترل گردد؛ زیرا زیان بخش و نابودکننده زندگی است. در زمینه اداره و مدیریت بحران نمی توان برای تمام افراد، نسخه یکسانی تجویز کرد؛ امّا یک سلسله اقدامات اصولی و عمومی وجود دارد که از طریق آنها می توان بحران را مهار نمود.
بنابراین، مقصود از مدیریت بحران یعنی: «توانایی شخص در شناخت، تجزیه و تحلیل منطقی مشکل و به کار بردن شیوه های اثربخش، و روشهای سازگارانه و ارائه واکنشهای صحیح منطبق بر واقعیت در مواجهه با معضل و بحران در زندگی».(6)
دوست عزیز! اغلب ما قوی تر از آن هستیم که فکر می کنیم. ما منابعی درونی داریم که احتمالاً هرگز از آنها استفاده نکرده ایم. انگیزه درونی و اراده آدمی تواناترین عامل برای ارتقا و تعالی زندگی در سایه تلاش آگاهانه است. پس بیا با مدیریت صحیح از به هدر رفتن این منابع ارزشمند جلوگیری کنیم.
هشت+یک راه برون رفت از بحران های زندگی
هرگاه در زندگی شرایطی پیش میآید که مجبور میشویم با بحرانی دست و پنجه نرم کنیم، هرگز به این موضوع فکر نمیکنیم که اگر امروز در برابر مشکلات، واکنشهای مناسب از خود نشان دهیم، فردای سرشار از اعتماد به نفسی خواهیم داشت و تبدیل به فردی قویتر میشویم. این مطلب در مورد بحرانهای زندگی و روشهای برخورد با آن است. یکی از راحت های مواجه درست با بحران های زندگی این است که موارد ده گانه زیر را با خود مرور کنید:
1. بحرانها بخشی از زندگی انسان است
هربار که به اخبار رادیو و یا تلویزیون گوش میدهیم، خبرهای زیادی در مورد کسانی که دچار بحرانی شدهاند، میشنویم. البته از آنجا که قربانیان این حوادث را نمیشناسیم، چندان تحت تاثیر قرارنمی گیریم. زندگی ما انسانها، پر از حوادثی مانند تصادف، آتشسوزی، توفان، سونامی، دزدی از بانک، آزار کودکان و جرایم مختلف است و البته جای شکرش باقی است که تمام این حوادث برای همه ما در یک زمان رخ نمیدهد. اما با نگاهی به این اخبار متوجه میشویم که رخداد حوادث پریشانکننده، همیشگی است و هرجایی اتفاق میافتد. پس باید بدانیم که هر لحظه ممکن است خود ما یکی از قربانیان باشیم. بحرانها بخشی از زندگی هستند و اگرچه قرار نیست همیشگی باشند باید آنها را بپذیرید تا بتوانید خود را برای مقابله با آنها به طور مناسبی مجهز کنید.
2. بحران در هر زمانی ممکن است پدید بیایند
همانطور که بیماری، فقیر و غنی، بزرگ و کوچک نمیشناسد، بحرانهای زندگی نیز همین طور هستند و در تمام مراحل زندگی مان از کودکی تا بزرگسالی ممکن است وجود داشته باشند و هرکس نسبت به شرایط خود بحران را سخت و دردناک تجربه میکند. مثلاً دعوت نشدن به یک مهمانی برای یک نوجوان میتواند همانقدر دردناک باشد که یک مرد میانسال حرفهاش را از دست بدهد. مقدار درک اضطراب و صدمات روحی بر اساس عوامل بسیاری مانند سن، جنسیت، شخصیت، سطح تحصیلی، روابط خانوادگی، شبکه دوستان، سلامت عاطفی و بلوغ معنوی سنجیده میشود. هر قدر به بلوغ فکری بیشتری رسیده باشید، بهتر میتوانید بحرانهای زندگیتان را از سر بگذرانید. فراموش نکنیم که زندگی رشد کردن است و گاه بحرانها رشد روحی و فکری تان را سرعت میبخشند. اگر بحرانها را به عنوان بخشی از زندگی بپذیرید، میتوانید با درست اندیشیدن، پایان خوبی برایشان رقم بزنید. پس از گذراندن هر بحران، دیدتان نسبت به دنیا عمیق تر شده و از این پرسش «چرا من ؟» به «چرا من نه ؟» میرسید. دیدن دنیا و مشکلاتش با نگاه واقع گرایانه شما را از هر چالشی موفق بیرون میآورد.
3.همیشه راه برون رفت از حوادث، ساده نیست
گاهی اوقات وقتی دچار بحرانی میشوید، به دنبال علت آن هستید. اما برخی بحرانها مانند از دست دادن عزیزی یا بلایای طبیعی، خارج از کنترل و اراده افراد است و نمیتوان جلوی این نوع رویدادها را گرفت و حتی دلیل خاصی برایشان آورد. اما برای گذراندن این بحرانها باید یاد بگیرید در برابرشان واکنشهای مناسبی اتخاذ کنید. هرگز نباید ذهن خود را با گفتن عباراتی مانند اینکه «اگر اینطور نمیشد …» مشغول کنید تا تفکر و ذهنتان مجال اندیشیدن به راهحلهای مناسب برای رسیدن به وضعیت مطلوب بیابد.
4. بحرانها عمیقترین ترسها و باورها را بروز میدهند
حوادث مهم، شخصیت و رازهای پنهان وجودتان را فوراً هویدا میکنند. اینکه شما در مورد زندگی، پول، عشق، خانواده، صداقت، شهامت، امید، ایمان و هرچیز دیگر چگونه میاندیشید و همیشه این احتمال وجود دارد که باورها و افکارتان در لحظات بحرانی زندگی دچار لغزش شوند. زمانی هم بحرانها ممکن است دقیقا چیزی را که از آن وحشت دارید، هدف بگیرند و این مساله وضعیتتان را حادتر کند.
در این دوران معمولا پی به هویت واقعی خودتان میبرید. بهتر است با کمک مشاوران و متخصصان و حتی نوشتن خاطراتتان با مشکلات رو بهرو شوید و اگرچه کار ساده و سهلی نخواهد بود اما بدون تردید میتوانید راهحلی برای گذر از وضعیت بدتان بیابید و از بحران زندگیتان جان سالم بدر ببرید. چه بسا در آینده بتوانید رخدادهای بد زندگیتان را بهتر کنترل کرده و زودتر از شرشان خلاص شوید. به این ترتیب ایمان به قدرت روحی خود، جای ترس را میگیرد.
5.با واکنش نادرست، شرایط را بدتر نکنید
اولین قانون برخورد با یک بحران، بدتر نکردن وضعیت است. گاهی اوقات دیگران، حتی دوستان و عزیزان بدون اینکه متوجه باشند، نصایح بدی برای عبور از بحران ارائه میدهند. علت این مساله این است که بیشتر مواقع آنها تجربه دردناکی در زندگی نداشتهاند و نگاهشان به دنیا بسیار سادهلوحانه است. از نصایح این افراد تا جایی که میتوانید دوری کنید. در مقابل با کسانی که در گذشته درد و رنجهایی را از سر گذراندهاند و اکنون با تجربههای گرانبهای زندگی شان، روزگار میگذرانند همکلام شوید. به این ترتیب میتوانید از بینش عمیق آنها نسبت به زندگی بهرهمند و زودتر از شرایط بدتان خلاص شوید.
6. حوادث بد، اضطراب را افزایش میدهد
وقتی دچار فاجعهای شدهاید و همزمان با آن، بحرانی در داخل کشور یا جهان، زندگیتان را تحتتاثیر قرار داده، ممکن است بیشتر احساس درماندگی کنید. ما انسان ها، فقط با مقدار مشخصی از اضطراب و بحران میتوانیم کنار بیاییم و اگر قرار باشد روی تمام مشکلات جامعه، همزمان با مشکلات خود متمرکز شویم بسرعت از پای درمیآییم. بهتر است انرژیتان را صرف مشکلات مربوط به زندگیتان کنید و تنها به اخباری که روی وضعیتتان تاثیری مستقیم دارد، توجه نشان دهید. باید بیاموزید انرژی عاطفیتان را عاقلانه مدیریت کنید و به جای اینکه نگران تمام مسائل جامعه و دنیا باشید، بحران زندگی خود را کنترل کنید. هرقدر روی زندگیتان متمرکزتر بمانید، قدرت بیشتری مییابید و حتی میتوانید به اطرافیانتان نیز کمک کنید.
7. قدرت، اعتماد به نفس و شخصیت، نقاط قوت آدمی در مواجه با بحران هاست
بحرانها ممکن است از شما فردی بد اخلاق یا برعکس بهتر بسازد. همه ما میدانیم چالشهای سخت زندگی ممکن است افراد را مستعد نگرانی، اضطراب، افسردگی، ترس، تردید، رنجش، نفرت و تلخی کنند. اما به چیزی که کمتر توجه نشان میدهیم، این است که هر بحران و چالشی در زندگی میتواند انسان را به سمت زندگی منظمتر و متمرکزتر هدایت کند. اگر هنگام برخورد با یک بحران، به جای آه و ناله و نق زدن و گفتن اینکه زندگی بسیار غیرمنصفانه است، سعی کنید شرایط را کنترل کرده و واکنشهای مناسبی نشان دهید، به مرور زندگیتان را تحت تسلط خود درآورده و منظمتر میشوید و در نهایت اعتماد به نفس و قدرت روحی خود را افزایش میدهید. از آزمونهای زندگی نهراسید و در برابرشان ایستادگی به خرج دهید.
8. هرچه بحران سختتر باشد، به حمایت دیگران نیاز بیشتری احساس میشود
شما میتوانید مدل موی تان را که بد از آب درآمده، به تنهایی تحمل کنید اما برای تحمل درد و رنج ناشی از بیماری سرطان عزیزتان به حمایت دیگران نیاز دارید. بیشتر مواقع برای عبور از یک بحران، علاوه بر مهارتهای زندگی به وجود دیگران نیاز است. بنابراین بهتر است مشاورهای خوب و مددکارهای اجتماعی لایق محل زندگیتان را بشناسید و در مواقع لزوم از آنها کمک بگیرید.
9. ماندگاری بلاها، دائمی نیست
همانطور که خوشیها پایدار نیستند، بدیها نیز میگذرند. هرگاه به این مساله که «امروز» تمام شدنی است و به زودی به «دیروز» تبدیل میشود، توجه کنید، متوجه میشوید که بحرانها هم گذرا خواهند بود و در نهایت درد ناشی از آنها تمام میشوند. با این فکر ذهنتان پریشان نخواهد شد و میتوانید با آرامش به حل مشکلاتتان بپردازید
ویژگی های شخصیت سالم در مقابل بحران
راستی در انسانهای موفق چه ویژگیهای شخصیتی وجود دارد که باعث می گردد با شرایط بحران، برخورد سالم و سازنده داشته باشند و زندگی پرنشاط و شادی را تجربه کنند؟
آنچه می خوانید، عمده ترین ویژگیهای شخصیتی افرادی است که با مدیریت صحیح و مقابله اثربخش با بحران، شرایط را در جهت اهداف والای خویش هدایت می کنند:
1. قدرت کنترل: احساس قدرت کنترلِ رویدادها، از جمله ویژگیهای یک انسان موفق است. به خاطر داشته باشید گرچه وقوع حوادث در اختیار ما نیست، ولی کنترلْ و مدیریت آنها و سرانجام هدایت شرایط در مسیر سازنده و تعالی بخش، در اختیار ماست.
2. احساس تعهّد: یک انسان موفق در مقابل بحران، فردی متعهّد و مسئولیت پذیر است؛ چون او به حقیقتْ باور دارد و جریان زندگی را هدفمند و معنادار می داند، و اهمیت و ارزش خویشتن را در فرآیند هدفمندی آفرینش به نیکی درک می کند.
3. تلاش و مبارزه: او به جای تسلیم شدن در مقابل حوادث زندگی با آنها روبه رو می شود و با شرایط بحران مبارزه می کند و با باور به اینکه رویدادهای پیش آمده، فرصتی برای رشد و تعالی هستند، خود را ملزم به تلاش و مبارزه در برابر حوادث و بحران ها ی زندگی می داند.
4. داشتن تفکّر مثبت: داشتن تفکّر مثبت نیز یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی افراد موفّق در مقابل بحران است. داشتن حُسن ظن و یا تفکر مثبت در برابر بحران ها ی زندگی به شما کمک می کند که «گرایشهای پوچ و غیر منطقی» خود را کشف، و «افکار و روشهای سازنده» را جایگزین آنها کنید. یادگیری و به کار بستن این روش بسیار ساده، در کاهش تنش و بحران بسیار مؤثر است. علاوه بر این، به شما کمک خواهد کرد که «اعتماد به نفس» خود را تقویت کنید.(7)
بحران
عوامل و زمینه ها
در دنیای امروز، عوامل گوناگونی در بروز بحران در زندگی دخالت دارند. ما، در جهانی زندگی می کنیم که تمدّن نوین باعث گردیده بسیاری از مردم زیر تنشهای فزاینده، دچار بحران در زندگی باشند. عوامل به وجود آورنده بحران که تنش زا خوانده می شوند، ممکن است جسمانی یا روانی باشند و منشأ آنها می تواند بیرونی یا درونی باشد. انواع گوناگون محرکهای جسمی و روانی نظیر: رفتارهای خشن، یا منازعات و تعارضات درونی ممکن است به عنوان عاملی تنش زا عمل کنند. همچنین شرایط شغلی، وضعیت محیط کار، سبک روابط حاکم در محیط کار، سبک تفکر افراد، شرایط خانوادگی، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، زمینه های محیطی و بیرونی به حساب می آیند. به طور کلی هر گونه تغییر در روال متداول و روشهای رایج که نوعی از هم گسیختگی ایجاد کند (بسته به شرایط و گرایشهای کلی شما نسبت به مسائل)، می تواند با شدّت و ضعف متغیّر، نقشی بحران زا و تنش آفرین، ایفا کند.(8)
قاعده ای سحرآمیز برای رهایی از بحران
اگر می خواهید دستورالعمل کارآمد و مطمئنی برای رهایی از بحران و تنش داشته باشید، قاعده زیر را به نیکی فرا گرفته و بدان عمل کنید. این قاعده دارای سه مرحله است:
مرحله اوّل: قبل از هرچیز با صداقت، وضعیت را بدون واهمه تحلیل کنید و از خود بپرسید: «اگر نتوانم مسئله را حل کنم، بدترین چیزی که پیش می آید چیست؟» و چقدر احتمال دارد که این بدترین چیز، اتفاق بیفتد؟ و وقوع آن چقدر زندگی من را تحت تأثیر قرار می دهد؟ و آیا این تأثیرات برای ماهها و سالها باقی می ماند، یا موقّت و گذرا خواهد بود؟
مرحله دوم: پس از تصوّر بدترین چیزی که ممکن است روی دهد، سعی کنید خود را از نظر ذهنی و روانی برای پذیرش آن بدترین وضع – اگر لازم شود – آماده سازید و مطمئن باشید آرامش واقعی از پذیرش بدترین شرایط پیش می آید؛ زیرا اگر ما بدترین وضعیت را بپذیریم، دیگر چیزی نیست که از دست بدهیم. و این امر، خودبه خود به معنای آن است که شاید هرچیزی را به دست آوریم. مثل تیم فوتبالی که تا دقیقه 85 باخته است، دیگر چیزی ندارد که بخواهد از دست بدهد. و این یعنی اولین گام برای غلبه بر پیامدهای هر بداقبالی.
مرحله سوم: از آن پس، در آرامش، وقت و نیروی خود را با خونسردی صرف تلاش برای بهبود بدترین وضعی کنید که از نظر روحی و ذهنی آماده پذیرش آن شده بودید. مطمئن باشید به هدف خواهید رسید.(9)
توکّل، اِکسیری چاره ساز
یکی از محوری ترین عوامل در کنترل و مهار بحران در زندگی، اتّصال به منبع آرامش بخش و مرکز تسکین دهنده، یعنی خداوند قادر مهربان است؛ او که مهر و شفقت و دلسوزی اش نسبت به بندگان از هر کس و هر چیز، برتر و بالاتر و قدرت و اراده اش افزون ترین و مسلّطترین است. بر این اساس، اتّصال به خداوند و توکّل به دامن قدسی اش، باعث رهایی از هر تنش و بحرانی گردیده و آرامش و شادمانی و نشاط را به ارمغان می آورد.(10)
منبع:
پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه
پی نوشت :
1. مدیریت منابع انسانی، حسن زارعی متین، ص 261 – 264 .
2. اصول کنترل استرس، وراپیفر، ترجمه: آرین ابوک، ص 159 .
3. چگونه بر نگرانی و اضطراب پیروز شدم، دیل کارنگی، ترجمه: علی ضرغام، ص 44 .
4. همان، ص 47 .
5. همان، ص 45 .
6. مقاله «مقابله با بحران در زندگی»، روزنامه همشهری، شماره 263 (9/11/1380).
7. اقتباس از نتایج تحقیقات دکتر گاپسا (gapsa) (در سال 1979م) در دانشگاه شیکاگو . شش مورد شخصیتهای تنش زا و غیرتنش زا، به نقل از: روانشناسی بالینی، نیما قربانی (1380)، با اندکی تصرّف .
8. ر.ک: مدیریت منابع انسانی، حسن زارعی متین، ص 264 – 268 .
9. چگونه بر نگرانی و اضطراب پیروز شدم، دیل کارنگی، ترجمه: علی ضرغام، ص 35 – 38.
10. «چون تصمیم گرفتی، بر خدا توکّل کن».(آل عمران، آیه 159)