مفهوم سازی ساختار سازمانی

ساختار سازماني، تجلي تفكر سيستمي است. سازمان مركب از عناصر، روابط بين عناصر و ساختار روابط به عنوان يك كليت است كه يك واحد را تشكيل مي دهد (CHECK LAND, 1999). به گفته بانگ (1979) ساختار، تركيب اعلي از روابط بين عناصر سازماني است كه فلسفــه وجودي فعاليت سازماني را شكل مي دهد.

نگاه سيستمـــي سازمان به ساختار نشان مي دهد كه ساختار مركب از عناصر سخت از يك طرف و عناصر نرم از طرف ديگر است. در انتهاي بعد سخت، عناصر ملموسي نظير گروهها و واحدهاي سازماني سلسله مراتبي قرار دارند. روابط بين اين واحدها و گروهها تجلي عنصر نرم در ساختار سازمان است. در انتهاي بعد پيوستار نرم، قضاوت افراد سازماني نسبت به ساختار قرار دارد. (شكل 1)
ادبيات موجود از زواياي مختلف به روابط ساختاري نگاه مي كند. مطالعه شــاين(1988،1971) در زمينه شناسايي ابعاد سه گانه: بعد سلسله مراتبي، بعد كارويژه اي و بعد فراگيري و مركزيت نوعي مطالعه استثنايي منحصر به فردي محسوب مي شود. سه بعد مطالعه وي به شرح زير است:
بعد سلسله مراتبي: رتبه هاي نسبي واحدهاي سازماني را به طريقي مشابه نمودار سازماني نشان مي دهد.
– بعد كارويژه اي: انواع مختلف كارهايي را نشان مي دهد كه در سازمان بايد انجام شود.
– بعد شموليت و مركزيت: ميزان دوري يا نزديكي هر فردي در سازمان به هسته مركزي سازمان را نشان مي دهد.

تركيب صحيح ابعاد پيش گفته، صرفاً ساختار رسمي را نشان مي دهد كه عمدتاً در نمودار سازماني متجلي مي شود. درعين حال، واقعيت آن است كه تعداد متعددي از شكلهاي سازماني وجود دارند كه نمي توان آنها را به سادگي ازطريق نمودار سازماني تشريح كرد. شاهد اين ادعا ظهور شبكه ها (DOWELL, 1990,JARILLO, 1988)، سازمان مبتني بر دانش (PEREZ-BUSTAMANTE,1999)، سازمان مجازي (DAVIDOW AND MALONE 1992) وغيره است. محور اصلي همه اين شكلهاي جديد سازمانها و فعاليتهاي سازماني ظهور «ساختار غيررسمي» است كه اشاره به رابطه غيررسمي دارد كه مبتني بر قضاوت افراد درون سازماني است (VICKERS, 1990). برداشت افراد درون سازماني از نحوه كار ساختار سازماني، نقش مهمي در ساختاردهي سازماني و اثربخشي ساختار ايفا مي كند(HARRINGTON, 1991) . ساختار غيررسمي اشاره به تعامل ميان فردي، ميان وظيفه اي و بين سازماني دارد كه به نحوي مشخص در نمودار سازماني نشان داده نمي شود. بنابراين، ميزان توسعه ساختار غيررسمي نشان دهنده ميزان غني بودن عنصر نرم ساختار سازمان است (شكل 1). روابط غيررسمي جنبه مهمي از ساختاردهي واقعي سازماننــــد و درك عناصر ساختاري را غنا مي بخشند.
اين نكته نيز پذيرفته شده است كه روابط غيررسمي ضرورتاً آن روي سكه روابط سازماني رسمي نيست (LINCOLN, 1982, TICKY ET AL. 1979). نفوذي كه ازطريق روابط غيررسمي يا شخصي اعمال مي شود هميشه معادل نفوذ مبتني بر روابط رسمي نيست (STEVENSON AND BARTUNEK, 1996). شناخت واضح تر اين جنبه تكامل ساختاري يعني حركت از حالت ماشيني به ارگانيك، افزودن «روابط غيررسمي» به عنوان بعد چهارم به ابعاد سه گانـــه ساختاري «شاين» را ميسر مي سازد. اين نكته به شرح زير تشريح خواهدشد

تكامل ساختاري
موضوع محوري مطالعات ساختاري آن است كه آيا تبعيت ساختار، از استراتژي به عملكرد بهتر سازماني منجر مي شود يا خير؟ رابطه اقتضايي بين محيطها، كارويژه ها و شكل سازمان، محور توجه مطالعات كلاسيك ساختار – عملكرد بوده است (CHANDLER, 1962). اين مطالعات بر شرايط متغير خارجي و ضرورت شكل دهي شكلهاي ساختاري مناسب به جاي ساختار وظيفه اي سلسله مراتبي كه بازنماي تفكر ساختاري ماشيني است، متمركز بود.
ساختارهاي ماشيني براي دستيابي به بالاترين سطح كارايي در محيطهاي ثابت طراحي شدند و بر اين باور استوار بودند كه سازمانها پديده هايي عقلايي اند و طراحي سازمانها نوعي علم بوده و افراد درون سازمان موجوداتي اقتصادي تصور مي شوند (BURNES, 2000). سازمانهاي ماشيني داراي مشخصه هاي زير هستند:
– لايه هاي مشخص سلسله مراتب: چشم انداز سازماني، توسط عالي ترين مقام سازمان ابلاغ مي شود (WRIGHT AND MC MAHAN, 1992)؛
– كارويژه گرايي: واحدهاي سازماني به نحوي دقيق مشخص وتخصصي گرايي كار رعايت مي شود (AHMED, 1998)؛
– كنترل قوي مديريت و تمركز قدرت: حلقه هاي ارتباط عمودي براي هماهنگ كردن فعاليتهاي سازمان بين رأس و قاعده هرم سازماني استفاده مي شود؛
– سطح بالايي رسميت: قواعد بوروكراتيك و خشك متعددي وجود دارد و رويه ها حاكمند و آزادي فردي اندكي درعمل وجود دارد (AHMED, 1998).
درعين حال، ساختار كارويژه اي سلسله مراتبي، اثرات جانبي ناخواسته اي را درپي دارد؛ بوروكراسي خشك، جريان اطلاعات بين كارويژه هــــا و سلسله مراتب را كند مي سازد، درحالي كه تخصصي كردن افراطي فرايندهاي كاري، يكپارچگي دانش تخصصي و سرعت واكنش نسبت بـــه محيط رقابتي را مخدوش مي سازد (CROSS, 2000).
سيرتكاملي ساختار سازمان نشان مي دهد، ساختار سلسله مراتبي به نفع ساختارهاي مسطح تر و منعطف تر درجهان پست مدرن كسب و كار كنار رفته و نوعي ساختار ارگانيك جايگزين آن مي شود (PIERCY AND CRAVENS, 1994).

ابعاد ساختاري براي سازمانهاي مبتني بر دانش
روابط غيررسمي نقش مهمي در ساختاردهي سازمان ايفا مي كند. روابط غيررسمي جنبه كليدي متمايزكننده ساختار ماشيني و ارگانيك هستند و بعد تعيين كننده ساختار در سازمانهاي مبتني بر دانش هستند.
خواسته هاي تحميلي بر سازمانها در اقتصاد دانش محور اين نكته را روشن مي سازد كه ابعاد چهارگانه متداول ساختار براي نشان دادن عكس العمل لازم به تحول ساختاردهي مدرن، كافي نيستند. بنابراين، تفكر مجدد درمورد ساختاردهي سازماني در سطحي بالاتر و كشف مجدد ابعاد زيربنايي تر ساختاردهي در بازار پويا ضروري است. براي فعال كــــــردن سازمانهاي مبتني بر دانش در شكل «مجموعه اي از روابط غيررسمي»، ساختار بايد ابعاد ديگري فراتر از اين ابعاد را دربر گيرد. ويژگي اين ابعاد عبارتند از روابط مبتني بر اعتماد، روابط تعاملي برون سازماني و روابط فراگير عاطفي.

نتيجه گيري
با ورود به عصر دانش، سازمانها بايد منعطف و انطباق پذيرتر شوند تا فرصتها را در محيط پويا شكار كنند. درك سنتي از ساختار سازماني در تحقق توسعه سازماني در مواجه با چالشها و تقاضاهاي جديد شكست مي خورد. ابعاد ساختاري اقتباسي از مدل «شاين» يعني ابعاد سلسله مراتبي، كارويژه اي و شموليت و مركزيت در ترسيم ساختارهاي متعارف مكفي هستند. درعين حال، براي شكل دهي و ترسيم شكلهاي جديد ساختار كه بايد به خواسته هاي محيطهاي دانش محور پاسخ دهند مستلزم ابعاد ديگري است. اين ابعاد كليدي تر عبارتند از: روابط غيررسمي، روابط مبتني بر اعتماد، روابط فراگير برون سازماني و روابط فراگير عاطفي. در اين سطوح، روابط غيررسمي نقش مهمي در تعريف و درك ماهيت ماهوي فعاليتهاي ساختاري درون سازمان ايفا مي كنند. اين ابعاد چهارگانه زيربناي انرژي واقعي سازمانها در رقابت بر سر قابليت پويايي در اقتصاد دانش محــــور است. سير تكامل ساختاري نشان مي دهد كه در محيط پويا، ساختار سازماني بايد باز نه خشك، عاطفه محور نه عقلانيت محور، تعامل محور نه انسجام محور، منعطف، موقتي و اعتماد محور و نه رسميت محور باشد.

*http://balochmanager.blogfa.com/post-12.aspx

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *