به جز «آزادي»، جنسيت و سن عوامل ديگري بودند كه بر وضعيت افراد اثرگذار بودند. در مقايسه با مردان آزاد، زنان معمولا محدوديتهاي حقوقي مشخصي داشتند. سنت كهن، شهادت زنان را جايز نميدانست اما مواردي وجود داشته كه شهادت يك مرد و يك زن و حتي شهادت 2زن پذيرفته شده است. زني كه تحت سرپرستي قرار داشت، تنها با اجازه سرپرست خود ميتوانست مستقلا به كسب و كار بپردازد و درآمد خود را در اختيار بگيرد. زنان پيش از ازدواج به طور معمول تحت سرپرستي پدر و پس از ازدواج تحت سرپرستي شوهر قرار داشتند. پيچيدگي ازدواج و انواع گوناگون آن در دوره ساساني ممكن بود وضعيتهاي حقوقي مختلفي را براي زنان به وجود بياورد. مثلا ممكن بود زن حتي پس از ازدواج، تحت سرپرستي پدرش بماند يا اينكه به جاي شوهر واقعي زن، سرپرستي وي به فرد ديگري (و حتي برادر متوفي زن) منتقل شود.
كودكان معمولا تحت سرپرستي پدر و در نبود او، تحت سرپرستي پدربزرگ خود بودند. تمامي هزينههاي مربوط به دادرسي افراد تحت سرپرستي نيز به عهده سرپرست بود.
از روزگاران بسيار كهن، مجموعهاي از قوانين عمومي، روابط فيمابين اركان حكومت و نيز حكومت و مردمان گوناگون تابعه را تنظيم ميكرد و اصطلاحا «قانون شاهي» ناميده ميشد. احتمالا وضعيتي نسبتا مشابه در دوره ساساني نيز وجود داشت. در دوران ساساني، پيروان اديان گوناگون، جوامع ايماني مختلفي را تشكيل ميدادند. دين زرتشت غلبه داشت و از حمايت رسمي حكومت نيز برخوردار بود اما اغلب اين امكان نيز وجود داشت كه اتباع غيرزرتشتي ساساني نيز به مقامهاي نسبتا بالا گمارده شوند، بخصوص در آن نواحي كه غلبه با پيروان ديگر اديان بود. منابع بسيار اندكي در رابطه با اين حيطه حقوقي وجود دارد.
در حيطه حقوق خصوصي، مجموعه قوانين مستقلي، احوالات و روابط حقوقي اعضاي هر يك از جوامع ايماني را تنظيم ميكرد. اين مجموعه قوانين، ممكن بود اشتراكات فراواني در بعضي حيطههاي مختلف حقوق خصوصي(همچون حقوق قراردادها) داشته باشند، اما در حيطه حقوق خانواده و اموال، وجوه افتراق نسبتا فراواني وجود داشت. به اين لحاظ، منابع حقوق دوره ساساني داراي خاستگاه چندگانهاي است: منابع حقوقي مربوط به اتباع زرتشتي، يهودي، مسيحي، بودايي و ديگر جوامع ديني تابعه شاهنشاهي.
منابع حقوقي زرتشتي
به سبب غلبه دين زرتشتي در دوران ساساني، بررسي مواد حقوقي مرتبط با زرتشتيان داراي اهميت بيشتري است. در ميان اين نوع منابع، متن پهلوي «ماديان هزاردادِستان» جايگاهي يگانه دارد.
ماديان هزاردادِستان: اين اثر تنها متن به جاي مانده پهلوي است كه تقريبا به طور انحصاري به مسائل حقوقي ميپردازد. خبر وجود چنين اثري در سال 1896 ميلادي به آگاهي همگان رسيد. در آن سال، ادوارد وست5 در مجلد نخست بنيان فقهاللغه ايراني6 از در اختيار گرفتن بخشي از دستنويسي خبر داد كه آن را به عنوان مجموعه حقوق اجتماعي پارسيان در زمان ساساني7 توصيف كرد.8 5 سال بعد(1901) در بمبئي بخش بزرگتر اين اثر تحتعنوان: Mâdigân-i Hazâr Dâdîstân با مقدمهاي از جيوانجي جمشيدجي مودي9 از روي دستنويسي متعلق به كتابخانه مانوكجي ليمجي هوشنگ هاتاريا10 به صورت فاكسيميله11 منتشر شد. 20 برگ ديگر از همين دستنويس نيز در سال 1912 در بمبئي و توسط تهمورث دينشاه انكلساريا12 با عنوان:
زمان نگارش ماديان به طور دقيق مشخص نيست. آخرين پادشاهي كه در ماديان ذكر نام وي رفته، خسرو هرمزدان(628 ـ591 م)، يا همان خسروپرويز است. در محل نامبرده، صحبت از تنظيم پرسشنامهاي در سال بيست و ششم فرمانروايي اين پادشاه است، بنابراين زمان تنظيم ماديان نميتواند قديميتر از سال 617 ميلادي باشد. از طرفي از آنجا كه در ماديان نميتوان از اعراب و تهاجم ايشان يا از وضعيتي كه ممكن است نظام حقوقي زرتشتيان در دوره استيلاي اعراب پيدا كرده باشد اثري يافت، بنابراين زمان تنظيم اين اثر بايد آخرين دهههاي فرمانروايي ساسانيان در قرن 7 ميلادي دانسته شود. چنانچه گردآوري اين مطالب در زمان متاخرتري نيز صورت گرفته باشد، مواد حقوقي گردآوري شده، مربوط به دورهاي است كه نظام حقوقي ساساني بهطور كامل مراعات و اجرا ميشده است.13
مقدمه كتاب ماديان هزاردادستان در تنها دستنويس باقيمانده با كاستيها و افتادگيهاي بسيار همراه است و به همين دليل، فهم دقيق آن امكانپذير نيست. به همين سبب هدف و منظور فراهمآورنده اين كتاب به طور دقيق مشخص نيست. مؤلف كتاب كه خود را فَرُّخمَرد وَهرامان14 معرفي كرده، اين اثر را اينگونه معرفي كرده است: «اين كتاب را هزار دادِستان مينامند»15 بنابراين نام كتاب را بايد «هَزار دادِستان»16 دانست و نه «ماديان هزار دادِستان.»
بخش عمدهاي از مطالب اين كتاب به حقوق مدني مربوط ميشود17 اما مطالب مرتبط با حقوق عمومي، همچون مسائل مربوط به حقوق جزا و نيز رويه قضايي نيز بخشهاي ديگري از مطالب اين متن را تشكيل ميدهند.
اهميت اين اثر در اين است كه بسياري از مطالب آن به هيچ عنوان در ديگر متون پهلوي نيامده و تنها منبع موجود براي مطالعه بيشتر موضوعات حقوقي در اواخر دوره ساساني به شمار ميرود. اين اثر احتمالا نوعي كتابچه راهنما براي حقوقدانان دوره ساساني به شمار ميرفته است. نحوه ارائه مطالب اين اثر به شيوه نقل و بيان موردي است و تعريف يا توصيفي از مفاهيم و اصطلاحات حقوقي را نميتوان در آن مشاهده كرد. مؤلف جابهجا به ذكر نظرات و آراي حقوقي گوناگون ميپردازد و گاهي براي موردي واحد، نظرات كاملا متضاد را كنار يكديگر نقل ميكند.
به غير از ماديان هزار دادستان، متون حقوقي ديگري نيز وجود دارد كه از آنها ميتوان در بررسي مسائل حقوقي دوره ساساني ياري جست. اين دسته از متون حقوقي پهلوي عمدتا در سدههاي سوم و چهارم هجري تدوين شدهاند. در بهرهگيري از اين منابع، همواره بايد به مساله تغيير و تحولاتي كه اوضاع حقوقي جامعه زرتشتي در جريان سيطره اعراب به خود ديد و شرايطي كه اين جامعه رو به تحليل در رويارويي با جامعه اسلامي داشت، توجه كرد.
منابع حقوقی این دوره
روايت آذرفرنبغ فرخزادان: شامل 148 پاسخ آذرفرنبغ پسر فرّخزاد، پيشواي زرتشتيان در قرن سوم هجري به پرسشهاي معاصران خود است. اين رساله به مسائلي كه زرتشتيان در جامعه اسلامي با آنها روبهرو بودهاند، ميپردازد.
روايت اميد اشوهشتان: مجموعهاي است از 44 پاسخي كه اميد پسر اشوهشت به پرسشهاي مطرح شده از سوي آذرگشسپ پسر مهرآتش داده است. زمان زندگاني اميد اشوهشتان قرن 4 هجري بوده و مطالب اين اثر از جهت حقوق مدني زرتشتيان داراي اهميت زيادي است. در عين حال اين اثر مسائل و مشكلات فقهي ـ حقوقي را كه جامعه زرتشتي با جامعه مسلمان داشته، نشان ميدهد.
دادستان ديني: اين اثر دربرگيرنده پاسخهاي منوچهر پسر جوانجم به 92 پرسشي است كه مهرخورشيد پسرآذرماه و ديگران از وي داشتهاند. مطالب دادستان ديني متنوع است.
چند متن ديگر پهلوي نيز وجود دارد كه ضمن شرح و بحث مسائل ديني، گهگاه به مسائلي كه جنبههاي حقوقي نيز دارند، اشاره ميكنند. اهم اين متون عبارتند از: دينكرت هشتم، روايت پهلوي، شايست ناشايست و متمم شايست ناشايست.
در ديگر متون پهلوي به ندرت ميتوان شاهدي يافت كه بتوان از آنها در بررسي حقوقي دوره ساساني استفاده كرد. با اين حال ممكن است اين متون نيز داراي مطالبي باشد كه در شناخت بهتر جامعهاي كه حقوق آن موضوع بررسي است، سودمند باشد و بهطور غيرمستقيم به درك بهتر اوضاع حقوقي اواخر دوره ساساني كمك كند.
منابع مربوط به ديگر جوامع تابعه دولت ساساني
جامعه يهود: مهمترين منبع در ارتباط با جامعه يهود ساكن قلمرو ساساني، تلمود بابلي است. تلمود مجموعهاي است مركب از ميدراش و ميشنا كه در حدود سده 5 ميلادي گردآوري شده است.
جامعه مسيحي: در ميان مجموعه متون به جاي مانده از مسيحيان، بخصوص مجموعه بختيشوع كه در اصل به زبان پهلوي بوده اما تنها از طريق برگردان سرياني آن به جاي مانده، داراي اهميت بسيار است. اين منبع اطلاعات ارزشمندي در رابطه با جامعه مسيحي نسطوري ايران در اختيار ما ميگذارد.
جامعه بودايي و ديگر جوامع شرق ايران: كشف مجموعهاي از پوستنوشتههاي باكتريايي در شمال افغانستان در دهه 1990 به افزايش شگفتانگيز آگاهيها در مورد تمدن كوشانيان و قلمرو كوشانشاهان انجاميد. ساسانيان در سده سوم ميلادي موفق شدند قلمرو كوشانيان را تحت نفوذ خود درآورند و از آن پس نمايندهاي از سوي دستگاه مركزي حكومت ساساني كه اغلب شاهزادهاي ساساني بود، امور آن سرزمين را تحت نظارت داشت. متون حقوقي كه اغلب سند قرارداد و مواردي از آن قبيل هستند، محدوده زماني نسبتا گستردهاي از سده 4 تا سده 9 ميلادي را در برميگيرند.
پانوشتها:
1. šāhānšāh bandag
2. Sālār
3. Anšahrīgān
5. E. W. West
6. Grundriss der Iranischen Philologie, V.1, p. 116
7. the social code of the Parsis in Sasanian times
8. vide Bartholomae, Chr., 1910, p. 4
9. Jivanji Jamshedji Modi
10. Manockji Limji Hoshang Hataria Library
11. facsimile
12. Tehmuras Dinshaw Anklesaria
13. خانم ماریا ماتسوخ، موجز بودن مواد حقوقی ثبت شده در مادیان را نیز به دلایل فوق میافزاید که بنا به عقیدة وی، تنها در صورت آشنایی فقها و حقوقدانان ساسانی از مضامین و مفاهیم حقوقی و عدم نیاز به شرح و توضیح این موارد در دورهای که این نظام حقوقی دایر و پابرجا بوده، امکانپذیر بوده است؛ نک
Macuch, M., 1993: Rechtskasuistik und Gerichtspraxis zu Beginn des siebenten Jahrhunderts in Iran, Die Rechtssammlung des Farrohmard i Wahrāmān, Wiesbaden, P. 10.
14. Farroxmard ī Wahrāmān
15. ēn mādayān hazār dādestān xwānēnd
16. hazār dādestān
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100842099428