اشاره
زندگي نعمتی زیباست که از سوی خداوند مهربان به ما ارزانی شده است وتا وقتي اميد و شادی وجود دارد زندگي جاریست. شاد زیستن نوعی هنر است که هر بنده ای از نعمت آن برخوردار نیست.
اگر این واقعیت را بپذیریم که ” سخت گیرد این جهان بر مردمان سخت گیر ” ضروری است با نگاهی همراه با تساهل به مشکلات زندگی، شادی را همیشه برای خود و دیگران به ارمغان بیاوریم. در اسلام نكات ارزشمندي درخصوص ايجاد شادي و نشاط آمده است. شادي ميتواند براي خود فرد و گاهي نيز ديگران سازنده باشد. مفهوم شادي مجموعاً حدود 25 بار با الفاظ مختلف در قرآن كريم آمده است.
مقدمه
در دانش روانشناسی تعريف هاي پراکنده اي از هيجان “شادی” شده است و در آنها شادي به عنوان: ترکيبي از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفي پايين، احساسِ مثبتي که ناشي از حسِّ ارضا و پيروزي استوار است و … معنا شده است. به طور خلاصه مي توان گفت: هر انساني مطابق جهان بيني و انديشه خويش، اگر به چيزهاي مورد علاقه اش برسد، در خود حالتي احساس مي کند که «شادي» نام دارد. انسان موجودي شادي خواه و لذت طلب است. هرگز داشتن مال و اموال، نشانه خوشبختي و بينوايي و فقر نشانه بدبختي نيست. اگر چنين بود ثروتمندان شادترين و فقراء بدبخت ترين افراد بودند در حالي که هميشه چنين نيست. بلکه شادی دارای معانی و مفاهیم گسترده تری است. بیشترین دلیل شادمانی در واقع نشأت گرفته از نگاه صحیح و دقیق به زندگی و واقعیت های آن است. اگر همه چیز را در این دنیا موقتی بدانیم مسلماً دستیابی به تمامی خواسته ها و تمایلات در زندگی مقدور نیست پس مناسب است انسان همواره خود را آماده ی پذیرش محدودیت ها و کمبود های زندگی نگه دارد.
تعريف شادي
همه ی انسان ها قدرت آنرا دارند که نوميدي را به اميد، شکست را به پيروزي واشک را به خنده مبدل سازند در صورتی که به زندگي و شگفتي هاي آن، به لذت ها ، نا اميدي ها،رنج ها و دردها به صورت واقع بینانه ای بنگرند. اگر بکوشيم کلماتي امید بخش از قبيل ؛ «بله»،«امکان دارد»،«هميشه»،«اميدوارم»و«مي توانم»رادر فرهنگ لغات و ادبیات خود و اعضاء خانواده وارد کنيم آنگاه شاهد ظهور و بروز شادي ها خواهيم بود. روان انسان در مقابلِ عوامل بيروني و دروني، واکنش هاي مختلفي از خود نشان مي دهد که به آنها «هيجان» مي گويند. يکي از جنبه هاي هيجان ـ که گاه مثبت اند و گاه منفي ـ شادي است که با واژه هايي چون سرور، نشاط و خوشحالي هم معناست.شادي، اين بُعد برجسته هيجان، مربوط به حوزه دانشِ روان شناسي است؛ امّا متأسفانه، در اين علم نيز چندان مورد توجه قرار نگرفته است. «هِنري موري» مي گويد: يکي از غريب ترين نشانه هاي مشخصِ عصرما ـ که کمتر قابل تفسير است ـ غفلتِ روان شناسان از موضوع شادي است؛ يعني همان حالت دروني اي که افلاطون و ارسطو و تقريباً تمامي متفکران برجسته گذشته، آن را بهترين متاعي دانسته اند که از راه فعّاليت، قابل حصول است.
مهمترین عوامل شادی زا در زندگی از نگاه دین
بهشت در زندگي ماست ولي فقط براي کساني متجلي مي شود که دلشان ناب و بي غش باشد. اين افراد دلير وو اميدوار زندگي مي کنند تا هميشه شاد و بانشاط باشند و از زندگي بهره مند شوند. از نگاه دين مهمترين عوامل شادي زا در زندگي انسان ها عبارت است از: محبوبيت، مقبوليت، موفقيت، عوامل شادكامي پايدار، ايمان، هويت ملي و فرهنگي، خلاقيت، تجربه هاي عارفانه، حل مسئله و مشكل، پرهيز از گناه، رضايت و تحمل، تبسم و خنده، تنوع ظاهري، بوي خوش، كار و تلاش، تفريح و تفرج، سير وسفر، تفكر در آفرينش و كشف حقيقت، رسيدگي به ديگران، با بچه ها بودن، استفاده از روش هاي استعاره اي، شعري در بيان نظرات، داشتن دوستان ساده و خوش مشرب، تقويت عزت نفس، هديه دادن و مهرباني كردن و گره گشايي از كار ديگران. ازجمله مباحثي كه در متون ديني به آن اشاره شده است، گرهگشايي از مشكلات مردم و «ادخال سرور» و ايجاد شادماني در آنهاست. در اين منابع از كساني كه موجبات دلخوشي و شادكامي مردم را فراهم ميآورند، ستايش شده و آنها سزاوار نعمتها و پاداشهاي خداوند در آخرت، خوانده شدهاند.
انسان بااين دو واقعيت رو به روست: گاهي غم و زماني شادي
اساساً خلقتِ هستي و انسان به گونه اي است که خود به خود، شادي هايي براي آدمي فراهم مي آورد: بهار طرب انگيز، طلوع خورشيد، صبح پرلطافت، آبشارهاي زيبا، گل هاي رنگارنگ، ازدواج و پيوندِ دو انسان و بسياري ديگر از پديده هاي جهان، براي انسان، شادي آور و مسرّت خيز است. همچنان که غم و اندوه نيز جزء زندگي انسان و همزاد اوست: بيماري و مرگ، پيري، تنگدستي، بيداد و حوادث ديگري از اين قبيل، خيمه ماتم را در دل آدمي بر پا مي کنند. آري! انسان بااين دو واقعيت رو به روست: گاهي غم و زماني شادي. آنان که به دنبال شادي هميشگي هستند، در واقع به دنبالِ عَنقاي دست نيافتني اند. رشد و کمال آدمي با جُست و جوي شادي مطلق، ميسّر نيست. غم نيز براي ما ضروري و جزء جداناشدني فرايند تکامل است.
خصوصيات آدم هاي شاد
آبراهام لينتن می گوید: اغلب مردم تقريباً به همان اندازه شاد هستند که انتظارش را دارند. شاد بودن مي تواند يکي از بزرگترين مبارزات ما در زندگي باشد. براي شاد بودن بايد بر افکار شاد متمرکزکنيم.لازمه ي شاد بودن جستجوي زيبائي ها و خوبي هاست. همه چيز در دست ماست. دوست بداريم و بدانيم که يکي از کليدهاي شادي و خرسندي تمرکز ذهن بر لحظه حال است. اين لحظه تنها زماني است که در اختيار داريم. مهمترین خصوصیات آدم های شاد عبارت است از:
1- زندگي خود را تحت كنترل دارند، محل كار و زندگي خود را انتخاب مي كنند.
2- آدم هاي شاد به ارتباط ميان مغز و بدن و نيز جسم و روح واقف هستند اين افراد به هر دو توجه دارند .
3- افراد شاد زندگي را ميدان و صحنه ي برد و يا باخت تلقي نمي كنند .
4- افراد شاد به زندگي به شكل آموزگار نگاه مي كنند و هر شكستي را عبرتی می دانند.
5- افراد شاد قدم به قدم با برنامه ريزي خود را به موفقيت مي رسانند .
6- افراد شاد بر هدف خود تمركز مي كنند و با ياد آوري شاديهاي زندگي، احساس لذت مي نمايند .
7- آنها به آينده با ديد خوب و مثبت مي نگرند .
8- اشخاص شاد مي دانند كه بعضي از اتفاق ها در زندگي از كف اختيار ما خارج است .
9- افراد شاد همواره تلاش مي كنند تا موفقيت هاي شغلي و كاري خود را بهبود بخشند .
شاد بودن بدون شرط و پيش شرط
متأسفانه ما انسان ها براي شاد بودن شرط و پيش شرط تعيين مي كنيم. راز واقعي شاد بودن اين است كه از تمام لحظه هاي زندگي لذت ببريم ، لحظات شادمانه را شكار كنيم . هنر اين نيست كه انسان در روزگار خوش و زمان موفقيت و لحظه هاي شيرين شاد باشد و احساس شادمانگي كند بلكه هنر اين است كه انسان در اوج درگيري ها ، سختي ها و مشكلات احساس شادي و شادماني كند . آناني كه در جستجوي شادمانگي هستند هرگز آن را نخواهند يافت اگر انسان با تعيين شرط به جستجوي شادمانگي بپردازد اشتباه است . (وليزاده ، صمد)
چگونگي تحقق شادي
شادي جرياني طبيعي است. خداوند انسان را براي شاد بودن و لذت بردن از زندگي خلق نموده و تنها يك شرط براي بهره مندي كامل از شادي براي انسان قائل شد . و آن رسيدن به دانايي است كه در سايه ي دانايي مي توانيم از شادابي و نشاط بهره مند شويم. برای تحقق شادی می بایست اصولی در زندگی محقق گردد. این اصول بدین شرح است:
الف ) اصول زيستي شادي : شامل؛ تغذيه سالم، ورزش کردن، تنفس به طرز صحيح و خواب کافی.
ب) اصول روان شناختي شادي :شامل؛ تکیه روي امور مثبت، اعتدال در زندگي، زندگي در زمان حال، خلاقيت، رقابت در ابراز محبت، روحيه سپاسگزاري و قدرداني و دوست يابي براي خود.
ج ) اصول اجتماعي شادي: شامل؛ روابط اجتماعي با نشاط، عضویت در انجمن هاي خيريه، داشتن اشتغال،مشورت در امور و حضور در مراسم شادي.
د- اصول معنوي شادي : شامل؛ وجود احساس در زندگي، خدا با شماست، برقراری ارتباط با معبود، دعا كردن، و انس گرفتن با یک ذکر.
سخن پایانی
در فرهنگ و شريعت وجود غم و شادی حقیقت است. اسلام ضمن توجه به شادي هاي واقعي ، به شناخت و انس با شادي هاي معنوي و عميق همراه با احساس مداوم زيبايي سفارش كرده و دريچه ي نويني از شادابي پايدار را به سوي انسان مي گشايد . لذت و خوشي تنها با عوامل مادي بدست نمي آيد عوامل معنوي نيز در ايجاد شادي موثرند . گاهي انجام كارهايي كه بر اساس عادت بايد لذت بخش باشند نه تنها لذتي به انسان نمي بخشد بلكه عذاب وجدان و تشويش روحي نيز مي آورد . چرا كه روح و وجدان آماده لذت بردن نيستند. ارضاي تمايلات به هر صورت و در هر شرايط شادي آور نيست. گاه پرهيز از لذت ، لذت بخش تر از نيل به لذت است . راز شاد زيستن ، انجام دادن آنچه دوست داريم نيست . دوست داشتن آن چيزي است که انجام مي دهيم.هنگام روبرو شدن با وقايع ناگوار نيز با تسلط بر محيط تلاش نمائيم شادي از دست رفته را دوباره به محمل وجودمان دعوت نمائيم. فکرکردن غيراز غصه خوردن است، غصه خوردن هيچ دردي را دوا نمي کند و فايده اي ندارد.
زندگي نعمتی زیباست که از سوی خداوند مهربان به ما ارزانی شده است وتا وقتي اميد و شادی وجود دارد زندگي جاریست. شاد زیستن نوعی هنر است که هر بنده ای از نعمت آن برخوردار نیست.
اگر این واقعیت را بپذیریم که ” سخت گیرد این جهان بر مردمان سخت گیر ” ضروری است با نگاهی همراه با تساهل به مشکلات زندگی، شادی را همیشه برای خود و دیگران به ارمغان بیاوریم. در اسلام نكات ارزشمندي درخصوص ايجاد شادي و نشاط آمده است. شادي ميتواند براي خود فرد و گاهي نيز ديگران سازنده باشد. مفهوم شادي مجموعاً حدود 25 بار با الفاظ مختلف در قرآن كريم آمده است.
مقدمه
در دانش روانشناسی تعريف هاي پراکنده اي از هيجان “شادی” شده است و در آنها شادي به عنوان: ترکيبي از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفي پايين، احساسِ مثبتي که ناشي از حسِّ ارضا و پيروزي استوار است و … معنا شده است. به طور خلاصه مي توان گفت: هر انساني مطابق جهان بيني و انديشه خويش، اگر به چيزهاي مورد علاقه اش برسد، در خود حالتي احساس مي کند که «شادي» نام دارد. انسان موجودي شادي خواه و لذت طلب است. هرگز داشتن مال و اموال، نشانه خوشبختي و بينوايي و فقر نشانه بدبختي نيست. اگر چنين بود ثروتمندان شادترين و فقراء بدبخت ترين افراد بودند در حالي که هميشه چنين نيست. بلکه شادی دارای معانی و مفاهیم گسترده تری است. بیشترین دلیل شادمانی در واقع نشأت گرفته از نگاه صحیح و دقیق به زندگی و واقعیت های آن است. اگر همه چیز را در این دنیا موقتی بدانیم مسلماً دستیابی به تمامی خواسته ها و تمایلات در زندگی مقدور نیست پس مناسب است انسان همواره خود را آماده ی پذیرش محدودیت ها و کمبود های زندگی نگه دارد.
تعريف شادي
همه ی انسان ها قدرت آنرا دارند که نوميدي را به اميد، شکست را به پيروزي واشک را به خنده مبدل سازند در صورتی که به زندگي و شگفتي هاي آن، به لذت ها ، نا اميدي ها،رنج ها و دردها به صورت واقع بینانه ای بنگرند. اگر بکوشيم کلماتي امید بخش از قبيل ؛ «بله»،«امکان دارد»،«هميشه»،«اميدوارم»و«مي توانم»رادر فرهنگ لغات و ادبیات خود و اعضاء خانواده وارد کنيم آنگاه شاهد ظهور و بروز شادي ها خواهيم بود. روان انسان در مقابلِ عوامل بيروني و دروني، واکنش هاي مختلفي از خود نشان مي دهد که به آنها «هيجان» مي گويند. يکي از جنبه هاي هيجان ـ که گاه مثبت اند و گاه منفي ـ شادي است که با واژه هايي چون سرور، نشاط و خوشحالي هم معناست.شادي، اين بُعد برجسته هيجان، مربوط به حوزه دانشِ روان شناسي است؛ امّا متأسفانه، در اين علم نيز چندان مورد توجه قرار نگرفته است. «هِنري موري» مي گويد: يکي از غريب ترين نشانه هاي مشخصِ عصرما ـ که کمتر قابل تفسير است ـ غفلتِ روان شناسان از موضوع شادي است؛ يعني همان حالت دروني اي که افلاطون و ارسطو و تقريباً تمامي متفکران برجسته گذشته، آن را بهترين متاعي دانسته اند که از راه فعّاليت، قابل حصول است.
مهمترین عوامل شادی زا در زندگی از نگاه دین
بهشت در زندگي ماست ولي فقط براي کساني متجلي مي شود که دلشان ناب و بي غش باشد. اين افراد دلير وو اميدوار زندگي مي کنند تا هميشه شاد و بانشاط باشند و از زندگي بهره مند شوند. از نگاه دين مهمترين عوامل شادي زا در زندگي انسان ها عبارت است از: محبوبيت، مقبوليت، موفقيت، عوامل شادكامي پايدار، ايمان، هويت ملي و فرهنگي، خلاقيت، تجربه هاي عارفانه، حل مسئله و مشكل، پرهيز از گناه، رضايت و تحمل، تبسم و خنده، تنوع ظاهري، بوي خوش، كار و تلاش، تفريح و تفرج، سير وسفر، تفكر در آفرينش و كشف حقيقت، رسيدگي به ديگران، با بچه ها بودن، استفاده از روش هاي استعاره اي، شعري در بيان نظرات، داشتن دوستان ساده و خوش مشرب، تقويت عزت نفس، هديه دادن و مهرباني كردن و گره گشايي از كار ديگران. ازجمله مباحثي كه در متون ديني به آن اشاره شده است، گرهگشايي از مشكلات مردم و «ادخال سرور» و ايجاد شادماني در آنهاست. در اين منابع از كساني كه موجبات دلخوشي و شادكامي مردم را فراهم ميآورند، ستايش شده و آنها سزاوار نعمتها و پاداشهاي خداوند در آخرت، خوانده شدهاند.
انسان بااين دو واقعيت رو به روست: گاهي غم و زماني شادي
اساساً خلقتِ هستي و انسان به گونه اي است که خود به خود، شادي هايي براي آدمي فراهم مي آورد: بهار طرب انگيز، طلوع خورشيد، صبح پرلطافت، آبشارهاي زيبا، گل هاي رنگارنگ، ازدواج و پيوندِ دو انسان و بسياري ديگر از پديده هاي جهان، براي انسان، شادي آور و مسرّت خيز است. همچنان که غم و اندوه نيز جزء زندگي انسان و همزاد اوست: بيماري و مرگ، پيري، تنگدستي، بيداد و حوادث ديگري از اين قبيل، خيمه ماتم را در دل آدمي بر پا مي کنند. آري! انسان بااين دو واقعيت رو به روست: گاهي غم و زماني شادي. آنان که به دنبال شادي هميشگي هستند، در واقع به دنبالِ عَنقاي دست نيافتني اند. رشد و کمال آدمي با جُست و جوي شادي مطلق، ميسّر نيست. غم نيز براي ما ضروري و جزء جداناشدني فرايند تکامل است.
خصوصيات آدم هاي شاد
آبراهام لينتن می گوید: اغلب مردم تقريباً به همان اندازه شاد هستند که انتظارش را دارند. شاد بودن مي تواند يکي از بزرگترين مبارزات ما در زندگي باشد. براي شاد بودن بايد بر افکار شاد متمرکزکنيم.لازمه ي شاد بودن جستجوي زيبائي ها و خوبي هاست. همه چيز در دست ماست. دوست بداريم و بدانيم که يکي از کليدهاي شادي و خرسندي تمرکز ذهن بر لحظه حال است. اين لحظه تنها زماني است که در اختيار داريم. مهمترین خصوصیات آدم های شاد عبارت است از:
1- زندگي خود را تحت كنترل دارند، محل كار و زندگي خود را انتخاب مي كنند.
2- آدم هاي شاد به ارتباط ميان مغز و بدن و نيز جسم و روح واقف هستند اين افراد به هر دو توجه دارند .
3- افراد شاد زندگي را ميدان و صحنه ي برد و يا باخت تلقي نمي كنند .
4- افراد شاد به زندگي به شكل آموزگار نگاه مي كنند و هر شكستي را عبرتی می دانند.
5- افراد شاد قدم به قدم با برنامه ريزي خود را به موفقيت مي رسانند .
6- افراد شاد بر هدف خود تمركز مي كنند و با ياد آوري شاديهاي زندگي، احساس لذت مي نمايند .
7- آنها به آينده با ديد خوب و مثبت مي نگرند .
8- اشخاص شاد مي دانند كه بعضي از اتفاق ها در زندگي از كف اختيار ما خارج است .
9- افراد شاد همواره تلاش مي كنند تا موفقيت هاي شغلي و كاري خود را بهبود بخشند .
شاد بودن بدون شرط و پيش شرط
متأسفانه ما انسان ها براي شاد بودن شرط و پيش شرط تعيين مي كنيم. راز واقعي شاد بودن اين است كه از تمام لحظه هاي زندگي لذت ببريم ، لحظات شادمانه را شكار كنيم . هنر اين نيست كه انسان در روزگار خوش و زمان موفقيت و لحظه هاي شيرين شاد باشد و احساس شادمانگي كند بلكه هنر اين است كه انسان در اوج درگيري ها ، سختي ها و مشكلات احساس شادي و شادماني كند . آناني كه در جستجوي شادمانگي هستند هرگز آن را نخواهند يافت اگر انسان با تعيين شرط به جستجوي شادمانگي بپردازد اشتباه است . (وليزاده ، صمد)
چگونگي تحقق شادي
شادي جرياني طبيعي است. خداوند انسان را براي شاد بودن و لذت بردن از زندگي خلق نموده و تنها يك شرط براي بهره مندي كامل از شادي براي انسان قائل شد . و آن رسيدن به دانايي است كه در سايه ي دانايي مي توانيم از شادابي و نشاط بهره مند شويم. برای تحقق شادی می بایست اصولی در زندگی محقق گردد. این اصول بدین شرح است:
الف ) اصول زيستي شادي : شامل؛ تغذيه سالم، ورزش کردن، تنفس به طرز صحيح و خواب کافی.
ب) اصول روان شناختي شادي :شامل؛ تکیه روي امور مثبت، اعتدال در زندگي، زندگي در زمان حال، خلاقيت، رقابت در ابراز محبت، روحيه سپاسگزاري و قدرداني و دوست يابي براي خود.
ج ) اصول اجتماعي شادي: شامل؛ روابط اجتماعي با نشاط، عضویت در انجمن هاي خيريه، داشتن اشتغال،مشورت در امور و حضور در مراسم شادي.
د- اصول معنوي شادي : شامل؛ وجود احساس در زندگي، خدا با شماست، برقراری ارتباط با معبود، دعا كردن، و انس گرفتن با یک ذکر.
سخن پایانی
در فرهنگ و شريعت وجود غم و شادی حقیقت است. اسلام ضمن توجه به شادي هاي واقعي ، به شناخت و انس با شادي هاي معنوي و عميق همراه با احساس مداوم زيبايي سفارش كرده و دريچه ي نويني از شادابي پايدار را به سوي انسان مي گشايد . لذت و خوشي تنها با عوامل مادي بدست نمي آيد عوامل معنوي نيز در ايجاد شادي موثرند . گاهي انجام كارهايي كه بر اساس عادت بايد لذت بخش باشند نه تنها لذتي به انسان نمي بخشد بلكه عذاب وجدان و تشويش روحي نيز مي آورد . چرا كه روح و وجدان آماده لذت بردن نيستند. ارضاي تمايلات به هر صورت و در هر شرايط شادي آور نيست. گاه پرهيز از لذت ، لذت بخش تر از نيل به لذت است . راز شاد زيستن ، انجام دادن آنچه دوست داريم نيست . دوست داشتن آن چيزي است که انجام مي دهيم.هنگام روبرو شدن با وقايع ناگوار نيز با تسلط بر محيط تلاش نمائيم شادي از دست رفته را دوباره به محمل وجودمان دعوت نمائيم. فکرکردن غيراز غصه خوردن است، غصه خوردن هيچ دردي را دوا نمي کند و فايده اي ندارد.