ترجمه: الهه کریمی
مديريت سبز شهريdisservices؛ چالشی از اكوسيستم رقص بر روی یک پا: چکیده: اهمیت خدمات اکوسیستم برای رفاه انسان توسط چندین زیست محیطی برجسته اخيرا مطالعات و ارزیابي شده است. این ارزیابی آنها اطلاعات مفید برای مدیریت سبز شهری ارائه مي دهد.، اما آنها تا حد زیادی حذف آزار دهنده و زیان تولید شده توسط توابع اکوسیستم های مختلف را نيز ارزيابي و ارائه مي دهند. عدم توجه به این disservices اکوسیستم ممکن است به طور جدی مانع مدیریت زیست محیطی در مدیریت عمومی و شهری سبز به طور خاص شود. محیط زیست،تغییرات تکنولوژیکی و اجتماعی هر دو را تحت تاثیراين كه چه نوع disservices پدیدار خواهد شد و چگونه آنها تجربه خواهد شد و اداره می شود قرار ميدهد. به خصوص در مناطق شهری، تغییرات زیست محیطی، اجتماعی و تکنولوژیکی پوشا از سطح محلي به سطح جهاني به طور مداوم تغییر اکوسیستم های شهری است. راه ما از درک و ارزش نهادن به توابع اکوسیستم نیز دستخوش تغییرات سریع است. در اینجا از مفهوم چشم انداز disservices اکوسیستم شمالي كه اکوسیستم های شهری اروپا است بحث می کنیم. می توان نتیجه گرفت که درک در مورد disservices اکوسیستم به نفوذ روز افزون تجربه، ارزش فضاي سبز شهري كه چگونه استفاده مي شود، مدیریت و توسعه یافته است.
مقدمه
در حال حاضرشور و شوق در مورد مفهوم خدمات اکوسیستم (ES) شبیه یک مسابقه رقص در يك خيابان شلوغ از یک پا است.: این روش غیر معمول به احتمال زیاد به جرقه برخی از منافع در میان تماشاگران با در نظرگرفتن جهش بلند رو به جلو كه ممکن است به حرکت سریع و غیر منتظره بينجامد در حال حركت است. با این حال، خطر سقوط مشهود است. علاوه بر این، با وجود جذابيت اولیه، در واقع براي شركت در مسابقه ممكن است توسط ديد بالا از مسابقه براي تماشاگران آسان نباشد.
در حال حاضر،در مباحث عمومی، سیاسی و علمی در زمینه مدیریت زیست محیطی، مفهوم ES را مي توان به عنوان یک راه مفید برای ساختن سیاست مربوطه در آغوش گرفت، پل بین رفاه بشر و اکوسیستم تابع نشستند.( کارپنتر و همکاران، 2009؛ روزانه و همکاران، 2009 ) به هر حال، این مفهوم در یک شیوه ای آشکارا unba lanced قابل درک است. با این تعریف، ES تنها اشاره دارد به، “کالا” تولید شده توسط تنوع زیستی و اکوسیستم،اكوسيستم هاي توليد كه چيزهاي بد “اجتناب ناپذير” براي انسان خوب ناديده گرفته بودن. یک مثال تعریف شناخته شده ارزيابي شاغل در هزاره اکوسیستم، بیان کرد که “منافع مردم را كه از خدمات اكوسيستم بدست آوردند” (MEAاست، (2005، ص. پنجم). وجود چندین تعاریف دیگر و کاربردهای عملی از مفهوم ES وجود دارد،اما آنچه كه بين همه آنها مشترک است اين كه فریم اکوسیستم توابع به عنوان تنها منافع از اين راه نامتعادل است.
این فریم مثبت طبیعت كه با بقيه کاملا متفاوت است طبق تفاسیر گذشته از طبیعت به عنوان یک دشمن تمدن، چیزی كه به منظوررفاه براي انسان رام و کشت شده مفید مي باشدكه این عمیقاریشه گرفته از باورهای – و همچنین تجارب روزمره بتن – در مورد شرارت از طبیعت با توجه به آرمان های انسانی كه هنوز هم وجود دارد. در برابر این پس زمینه، تمرکز بسیاری از دانشمندان در رابطه با اين مسئله وجود دارد.( MEA، 2005 ) به عنوان مثال، سازمان های غیر دولتی(egRanganathan et ( 2008؛ WWF،) در مورد منافع تنها قابل فهم است و به خوبی توجیه شده است. فرض روش های ES برای گسترش و تعمیق مردم و سیاست پشتیبانی برای پیاده سازی اقدامات مدیریت زیست محیطی است. در حال حاضر شواهدی وجود دارد که پروژه های محافظه کار بر اساس مفهوم ES هستند احتمال بیشتری كه برای به دست آوردن حمایت های اقتصادی و عمومی در مقایسه با پروژه های حفاظت سنتی وجود دارد، (گلدمن و همکاران، 2008 )آن است که اغلب فرض شده که انواع خدمات به احتمال زیاد با تنوع زیستی غنی و سبز به اندازه کافی بزرگ ارائه شده و یا مناطق آبی، مانند منابع طبیعی، جنگل ها، پارک هاي شهري، سواحل و تالاب Costanza هستند.( همکاران، 1997؛ MEA، 2005، TEEB، 2009؛ جدول 1). به خصوص تنظیم و حمایت از خدمات اکوسیستم به عنوان یک استدلال برای حفاظت از تنوع زیستی استفاده می شود. با این حال، این منطق برای حفظ تنوع زیستی و یاافزایش از دست داده مي باشد ،اگرچه معلوم است که خدمات می تواند با خدمات مشابه و یا بهتر انسان ساخته شده و یا جایگزین خدمات تولید شده توسط اکوسیستم كه به شدت دستکاری شده و یا اکوسیستم با تنوع زیستی بسیار کم باشد. با توجه به فضای سبز شهري با اطلاع به آنچه كه در بالا است که به ویژه مهم نيز مي باشد یا افزایش تنوع زیستی كه لزوما به معنی تنها غنای کالا و خدمات نيست، بلکه اين است كه دست كم یک غنای آزار دهنده اند.وبه طور ضمنی چندین گزارش در رابطه با اين موضوع اذعان مي شود.(براي مثال بيان مي كندكه ES.سیاره زندگی گزارش سال 2008 WWF، 2008، ص 4) “… آن است که SE biodiversityper که خدمات اکوسیستم پی ریزی مي باشد،اما فراوانی گونه های خاص که حیاتی هستند در حفظ ثبات زیستگاه و کسانی که خدمات ارائه مي دهند نيست.”
نگرانی اصلی این مقاله این است که ممکن است خارج از نوبت به طورمعکوس برای برنامه ریزی مديريت سبز شهري و مدیریت به فریم توابع زیست محیطی به عنوان مزایا اقدام شود و آنها را برجسته بدون پرداخت کافی atten به صورت آزار دهنده و disservices های مختلف اکوسیستم های شهری به ناچار تولید کند. به عنوان مثال، ظهور گونه های مهاجم به فضای سبز شهری می تواند تنوع زیستی را افزایش می دهد، اما کاهش خدمات اکوسیستم( DeStefano و Deblinger، 2005؛ مک کینی، 2008.) از بین بردن گونه های مهاجم است که اغلب حتی دشوار نيز مي باشد وهنگامی که وجود دارد به طور گسترده ای درک مشترک در مورد خطرات استفاده از این گونه وجود دارد.
سوالات مهم برای مدیریت سبز شهری برای مثال شامل، شناسایی و بررسی آزار دهنده های کلیدی، شناسایی افرادی که به احتمال زياد ممكن است بيشتراز استراتژي آنها رنج برند و می تواند برای کاهش مشکلات مورد استفاده قرار گيرد(Lyytima ¨ کی و همکاران، 2008). كه براي ارزیابی توسعه های آینده كه وظیفه مهمي است، مي باشد.به ویژه در مواجهه با تغییرات سريع زیست محیطی جهاني مانند گرم شدن کره زمین، تغییر اجتماعي مانند شهرنشینی، پیری جمعیت، و تغییر چند فرهنگي الگوهای سبک زندگی در حال رشد به احتمال زیاد برای تغییر روش های توابع اکوسیستم نياز به تجربه مي باشد.
آگاهی در مورد آنچه توابع اکوسیستم شهری به عنوان توابع مضر درک مي شوند، تنها به دلیل درك بیشتر مردم كه در محیط های شهری زندگی می کنند، مهم است. در حال حاضر حدود نیمی از جمعیت جهان درمناطق شهری زندگي مي كنند و سهم قابل ملاحظه بالاتري در کشورهای صنعتی كه به عنوان پراكندگي مراكز شهري ادامه مي دهد(EEA ، 2006. ) گونه های وحشی و یا نیمه وحشی روبرو خواهد شد نیاز به انطباق و پیدا کردن سوله در مناطق شهری مي شود. منطقه در حال رشد از اکوسیستم های شهری فراهم می کند عرصه تکاملی گونه ها به انطباق سریع و اينكه احتمال ظهور و یا مهاجرت را افزایش می دهد قادرهستند.
گونه باعث آسیب ها و آزار دهنده های مختلف مي شود. در زیر، ما به طور خلاصه رئوس مطالب فعلی را بحث مي كنيم و یک تعریف کارگر آزمایشی از اکوسیستم disservices را ارائه مي دهيم .سپس ما را به بررسی دقیق تر درdisservices اکوسیستم با استفاده از اکوسیستم های شهری به عنوان يك مورد در مناطق شهری كه در شمال اروپا تمرکز می کنند، به عنوان یک خلاصه شناسایی و در مورد پژوهش های کلیدیچالش ها بحث مي شود.
تعریف disservices هاتعریف گسترده ی مورد توافقي از disservices اکوسیستم وجود دارد. بر اساس جستجوهای ادبیات (وب سایت علوم،گوگل اسکولار)، تنها تعداد کمی از مطالعات وجود دارد که به صراحت در مفهوم از اکوسیستم disservices ساخت.
بسیاری از این معامله با disservices در کشاورزی،از جمله به عنوان مثال از جمله، خسارت آفات، مواد مغذی رواناب، فرسایش و یارقابت با گونه های نامطلوب است که می تواند محصول را کاهش دهد وعملکرد یا افزایش هزینه های تولید را سبب شود.( O’Farrell و همکاران،2007، ژانگ و همکاران، 2007)با این حال، قابل توجه ادبیات برخورد با اکوسیستم disservices كه در واقع بدون اشاره به این مفهوم می توان در زیر یافت برچسب و موضوعاتی مانند مدیریت مزاحمت گونه (DeStefano و Deblinger، 2005)، ترس مربوط به مناطق شهری (در درد و Koskela، 2000) و خطرات بهداشتیناشی از توابع اکوسیستم.را به دنبال دارد. نمونه های مهم مقاله های در دست انتشارجدول 1. آن دسته از خدمات اکوسیستم ها در ارائه ارزیابی اکوسیستم هزاره (MEA، 2005). تنوع زیستی خدمات اکوسیستم حمایت از ارائه مجوزدوچرخه سواری غذایی، شکل گیری خاك اولیه تولید، و غیره غذا، آب آشامیدنی، چوب وفیبر، سوخت، و غیره تنظیم آب و هوا، سیل ، ، مقررات از بیماری ها،تصفیه آب، و غیره فرهنگی زیبایی، معنوی،فریحی، آموزشی، و غیره است.J. Lyytima ¨ کی، M. Sipila ¨ / شهری جنگلداری و سبز شهری 8 (2009) 309-315 310دوم خطرات بهداشتی مربوط به تغییرات آب و هوایی(McMichael و همکاران، 2006).
در یک سطح عمومی، disservices زیست محیطی به طور معمول درک آشفته و یا گم شده خدمات به عنوان پیامدهایی از دست دادن تنوع زیستی (Chapin و همکاران، 2000) و یابه عنوان اثرات منفی تغییرات اکوسیستم (Balmford و باند، 2005). در اینجا disservices های اکوسیستم به عنوان توابع از اکوسیستم هستند که ما به عنوان درك منفی برای انسان خوب بودن Disservices تلقي مي كنيم. می توانید ازپدیده های طبیعی مانند خسارات ناشی از سیل، زمین لرزه ها و آتش سوزی های وحشی، و همچنین پديده هاي مصنوعي ساخته شده توسط انسان disservices نام برد .
برای مثال، نسخه های سمی مواد و یا عوارض جانبی دستکاری عمدی اکوسیستم. خط بین نیروهای محرک طبیعی و انسان pogenic ،disservices كه اغلب مبهم است(جدول 2). Disservices را می توان به عنوان اثرات منفي تخریب اکوسیستم به طور مستقیم و یا به طور غیر مستقیم از فعالیت های انسان تلقي كرد و یا آنها را می توان مرتبطبا عملکرد اکوسیستم های دست نخورده دانست.
تعریف ما تأکید می کند که خدمات اکوسیستم ها و disservices همیشه از اکوسیستم بوجود می آیند، اما آنها را در یک سیستم اجتماعی و زیست محیطی که حاصل تجربه عوامل مختلف فردی و بین فردیاز توابع زیست محیطی اورژانس هستند مي توان قرا ر داد.(Tapio وWillamo، 2008).هر دو خدمات اکوسیستم و disservices های اکوسیستم مفاهیم انسانی، قرار دادن نیازهای انسان، ارزش و نگرش در مرکز مدیریت تنوع زیستی.ماهیت ابزاری و انسانی ES،انتقاد شده است (مک کالی، 2006)، اماتمرکز بر ارزش ذاتی به احتمال زیاد به ارائه ابزاری ضروری برای مقاصد عملی مدیریت است و تنوع زيستي نيست.( مگوایر و JUSTUS، 2008). ارزیابی از disservices پیچیده است، زیراهمان تابع اکوسیستم را می توان به عنوان یک سرویس ارزش یا زیانی بسته به چهارچوب ساخت فرد ارزیابی مي شود. در برخی موارد، عوارض جانبی برای سلامت انسان را می توان توسط توابع اکوسیستم ایجاد كردکه همه متوجه اين موضوع نشده و یا به عنوان درک منفي در آنان نیست.
برای مثال، تصور می شود حيوانات sympa معین می تواند بیماری را انتقال دهند.ما در بخش زیرنگاهی دقیقتر به انواع اکوسیستمdisservices به ویژه در مناطق شهری مي كنيم.
در مناطق شهري مزاياي مختلف تنوع disservices اکوسیستم از طبیعت شهری براي رفاه انسان شناخته شده اند (Bolund و Hunhammar، 1999؛Tzoulas و همکاران، 2007). این خدمات عبارتند از خدمات اکوسیستم اعم از خدمات تنظیم مانند آب و هوا مقررات، احتباس آب سیل و کاهش سر و صدا به دستاوردهای اقتصادی مانند قیمت بالاتر از زمین های مسکن مزایای قرار گيري در مجاورت جنگل شهری و بهبود روانی و بهبود استرس. از مزایای بسیاری از سبز شهری و مناطق آبی، حفاظت از سبز مناطق شهری و همچنین سبز شهری نامیده می شود.از قضا، فعالیت های با هدف حفظ و یا ایجادES جديدمی تواند disservices زیست محیطی به عنوان یک اثر جانبی نیز ایجاد کند.انواع مختلفی از disservices زیست محیطی مرتبط با آن در مناطق شهری است. به ساختار فیزیکی آسيب رسانده می شود، به عنوان مثال مي توان، با تجزیه ساخت و ساز چوب و فعالیت های میکروبی، مایع پرنده شتاب خوردگی، ریشه های درخت شکستن پیاده رو و یا حیوانات
حفر سوراخ تودرتو را عنوان كرد. گونه های مضر می توانند آسیب براي مراقبت گونه ها شوند و به این ترتیب باعث زیان های اقتصادی شوند.(گونه های گیاه خوار، خوردن مزارع، آفات، قارچ).درختان بلند در نزدیکی خانه ممکن است باعث سایه یا مشکلات اصلی نگهداری آنها شوند.(Tyrva ¨ inen، 2001) و سایه پوشش گیاهی نیز كه می تواند به عنوان یک پوشش برای سارق عمل شود، ازچشم انداز اقتصادی، disservices های زیست محیطی شهری در افزایش هزینه های مستقیم مانند هزینه های ناشی از تلاش برای کنترل یا حذف گونه های ناخواسته تهاجمی (حشرات،علف های هرز، پرندگان و پستانداران کوچک است.)
هزینه های غیر مستقیم اقتصادی مربوط به اکوسیستم های شهری و disservices اکوسیستم برای ارزیابی سخت تر است.این هزینه ها عبارتند از: به عنوان مثال، کاهش ارزش اموال ناشی از شهرت بد ایجاد شده توسط نزدیکی unmanaged و فضای سبز. هزینه های فرصت به دلیل عدم استفاده سود آور از فضا، پدیدارمي شود.به عنوان مثال، حضور گونه های حفاظت شده می تواند محدود و یا منع استفاده از آنها درمنطقه ديگراست،هزینه های غیر مستقیم نیز ایجاد می کند، زیرا مناطق بزرگ سبز یا آبی می تواند مانع حمل و نقل موتوری شود.
گروه دیگری از disservices، مربوط به امنیت و مسائل مربوط به سلامت است. گیاهان در حال رشد در محیط شهری می تواند باعث واکنش های آلرژیک و یا مسمومیت شوند.(مورو و همکاران، 2009). گرده پراكنده شده ازگرده افشانی گیاهان می تواند باعث مشکلات سلامتی شدید برای افراد مبتلا به آلرژی شود و دانش در مورد چگونگی مناظر شهری را تحت تاثیر قرار دهد در صورتيكه تعاملات در بین حیات وحش و عوامل بیماری زا به خوبی مشخص نشده است(برادلی و Altizer 2007). با این حال، روشن است که برخی گونه های حیوانی می تواند ناقل بیماری شوند. (به عنوان مثال پرندگان مهاجر در حمل آنفلوانزای مرغی، به اصطلاح گربه حمل هاری و یا بیماری های منتقله از راه کنه مانند لایم بیماری) و یا می تواند به بیماری های همه گیر سلامت به طور غیر مستقیم القا شود.(به عنوان مثال سنجاب قطع را در برج های آب). گیاهان در حال رشد در نزدیکی مناطق ترافیک می تواند دید را کاهش داده و خطر تصادفات را افزايش دهند. برگ در حال سقوط از درختان می تواند افزایش فاصله شکستن اتومبیل و تراموا شود. مناطقی که به شدت نياز به مدیریت دارند و اغلب در نظر گرفته می شوند ناخوشایند و زشت هستند، اگر چه آنها ممکن است با تنوع زیستی بالا روبه رو باشند. (به عنوان مثال پارک های مدیریت نشده و میزبانی باغ ها، brownfields، تالاب و اراضی موات را مي توان نام برد). مناطق سبز را می توان به عنوان مناطق نا امن تلقی شده دانست، به خصوص زنان در زمان شب (Koskela و درد، 2000، یورگنسن وAnthopoulou، 2007). اصوات، بوها و رفتار گیاهان و جانوران می توانند باعث تحریک و یا حتی ترساندن مردم شوند.(به عنوان مثال بو و ظاهر جلبک ها در آب، مرغان فریاد). به خصوص سگ و مایع پرنده كه اغلب در نظر گرفته می شود زیبایی و بهداشت را با مشکل مواجه مي كند.حيوانات وحشی و یا نیمه وحشی مانند خفاش ها، خرس ها، الک، خرگوش، موش و گرگ ها كه در اين مناطق زندگی می کنند و یا بازدید در مناطق شهری می تواند باعث ترس، اضطراب و یا ناراحتی شود. به خصوص پرندگان وجوندگان در جستجوی غذا از سطل های زباله می تواند بستر محیط زیست را با خطر مواجه سازد و باعث ناراحتی و گسترش بیماری شود.
چالش برای تحقیق و عملdisservices اکوسیستم ثابت است اما همیشه نیست و درحال تغییر است. در موارد شدید، فشار رو به رشد بشر منجر به ظهور انواع جدیدی از رمان اکوسیستم مي شود. (هابز و همکاران، 2006). برای مثال،تغيير آب و هواتغییر عملکرد اکوسیستم و ایجاد انواع خدمات و disservices.نقش مديريت سبز شهري در اکوسیستم به عنوان ارائه دهندگان خدمات مورد نیاز مورد مطالعه برای کاهش اثرات تغییرات آب و هوایی امروزه اذعان ميکند(Lafortezza و همکاران، 2009)،disservices زیست محیطی تحت حالات مختلف كه باید برای به دست آوردن دانش در شهری بالقوه آب و هوای گرمتر است، وجود دارد. یکی از مفاهیم شهرنشینی اين است كه افزایش منطقه ساخته شده و کاهش احتمالاتبرای تجربه روزمره مستقیم با طبیعت شهری و ساکنان آن مي باشد. از سوی دیگر، رشد استفاده از اطلاعات و فن آوری ارتباطات که به طور فزایندهشکل داده به دیدگاه ها و انتظارات در مورد طبیعت است(Pergams و Zaradic، 2006). می توان اظهار داشت که به دلیل نفوذ ترکیبي و استفاده از رسانه های در حال رشد و شهرنشینی، تنوع زیستی به طور فزاینده ای واسطه شود.و در عوض از طریق بازنماییهای رسانه ای تنها از طریق تماس مستقیم با طبیعت آن را دریافت. این ترویج رشد بیگانگی از ساکنان شهری از طبیعت، یا “طبیعت کسری سفارش” به عنوان علم برچسب ، روزنامه نگار Louv، (2005). تغییرات زیست محیطی با اقتصادی در هم تنیده،تغییرات اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی هستند. مثال، گرایش های اجتماعی عمده مانند چند فرهنگی و پیری جمعیت در مناطق شهری در شمال اروپا به احتمال زیاد برای نفوذ در اکوسیستم خدمات شهری و disservices.مي باشد. توزیع سن در بسیاری از کشورهای صنعتی غییر سن جمعیت کشور است. این مطلب تاثیر می گذارد كه چگونه در اکوسیستم های شهري با تجربه و چه نوع از جنبه هستند ارزش دارد. از دست دادن و یا تغییر سریع از فضای سبز شهری می تواند بسیار متفاوت باشد توسط نوجوانان با تجربه و يا افراد مسن (سوگیاما و وارد تامپسون، 2007؛
کارشناسی ارشد ¨ kinen و Tyrva ¨ inen، 2008). توانایی فیزیکی محدود به حس محیط زیست و move >> نمایش دوباره و تجزیه و تحلیل در آن را تحت تاثیر قرار می دهد. disservices های افراد مسن نیاز به خدمات و فضاي سبز شهري دارند.
همانطور که فرصتهای آنها برای تجربه طبیعت شهری بیشتر نزدیک به محیط زیست محدود هستند، کیفیت سبز به راحتی در دسترس مناطق مجاور می باشد از اهمیت بیشتری برخوردار است (یورگنسن و Anthopoulou، 2007). کسب به ماهیت مثبت تجربه های بدون حرکت به دور است در حال حاضر گرایش به ساخت شهرهای جمع و جور تر به چالش کشیده شده است. علاوه بر این، تغییرات آب و هوایی شمال اروپا ممکن است سالمندان را به دلیل خطرات بهداشتی مربوط به گرما در فصل تابستان و درون خانه بمانید. و همچنين افزایش یخی و لغزنده شرایط در فصل زمستان. (رشد چند فرهنگی، و یا interculturalism چوب و لاندری، 2008)، ایجاد انتظارات جدید در خصوص فضای سبز شهری. با پیشینه مهاجران درمحیط های مختلف فرهنگی و طبیعی ممکن است تجربه منطقه جدید زندگی خودشان متفاوت از مردم محلی است.
كه این برنامه ریزی و مدیریت شهری فضای سبز با هدف حمایت از ساکنان رفاه ترویج فرصتهای برای تجارب ماهیت مثبت را به چالش می کشد. در فنلاند، ساکنان شهری به طور معمول فضای سبز شهری را درک مي كنند، به ویژه کسانی که از جنگل ها، و از مناطق سبز شناخته شده بازديد مي كنند و اين كار باعث افزایش رفاه جسمي و رواني مي شود. (Tyrva ¨ inen و همکاران، 2007). در مطالعه خود با مهاجران در منطقه تامپره، یکی از بزرگترین شهرهای فنلاند، Virtanen (2007) گزارش داد که مهاجران جنگل شهري از روسیه به ارزش در بسیار به همان شیوه به عنوان فنلاندیها، در حالی که برای مقاله های در دست انتشار انجام شد.
J. Lyytima ¨ کی، M. Sipila ¨ / جنگلداری شهری و شهری سبز 8 (2009) 309-315 312 مهاجران از آسیا و آفریقا جنگل و نه زیانی – جای ترس. علاوه بر این، روش های مختلف استفاده از فضای سبز شهری ممکن است مناقشه شود، برای به عنوان مثال اگر سنت برخی از گروه های مهاجر به جمع آوری در زمینه های سبز شهری برای کباب کردن (برادلی،2009) در نظر گرفته شده است مزاحمت توسط برخی از گروه های دیگر در حال رشد interculturalism بر نیاز به
مدیریت شهری از فضای سبز برای کمک به تفسیر در خدمات و disservices به عنوان یک منبع برای تمام گروه های کاربری است. حداقل دو خط ممکن است از عمل در دسترس باشد مقابله با این چالش است. تفكر، درك، ارزش نهادن و تاكيد آن به مهاجران براي رسيدن به راه هاي محلي و disservices و محيط سبز شهري و توسعه آن مي باشد.
نتیجه گیری و توصیه
ادعای ما این است که مفهوم خدمات اکوسیستم می تواند یک ابزار مفید برای اکوسیستم شهری باشد.مدیریت در صورتی که توانایی اکوسیستم به کاهش رفاه انسان است به طور کامل تصدیق و به درستیدر کنسرت با منافع ارزیابی شده است. به طور خلاصه، برای ارزیابی یکپارچه از خدمات اکوسیستم وdisservices. به منظور فعال کردن مديريت سبز موفق شهریمهم آن است که بدانید چه نوع آسیب در اكوسيستم براي توليد جمعيت به عنوان سود وجود دارد. اکوسیستم جدید disserviceها را می توان به عنوان یک نتیجه از تغییرات در تنوع زیستی شهری، و یا به دلیل تغییرات در ادراک بشر به تنهایی درك كرد. ارزیابی اکوسیستم هزاره کار در شناسایی، ارزیابی و خدمات برجسته اکوسیستم های مختلف قادر است، اگر چه شکاف قابل توجهی در دانش ما باقی می ماند (کارپنتر و همکاران،2009 ) در حال حاضر طرح های مختلف با هدف پر کردن شکاف ها، به عنوان مثال، اقتصاد اکوسیستم و تنوع زیستی (TEEB،هستند. 2009) مطالعه با هدف شناسایی و ارزیابی هزینه های از دست دادن تنوع زیستی و مرتبط باکاهش در خدمات اکوسیستم در سراسر جهان است. با توجه به اکوسیستم disservices تضعیف ارزش این تلاش را نمي خواهند، اما رويكرد نشان می دهد كه راه چند وجهی حساس تر توابع اکوسیستم را می توان به عنوان بنه رسمی، مضر یا ناچیز دانست كه توسط افراد مختلف در ادراک شرایط متفاوت است. ادعا می کنند که یک درمان از اکوسیستم های خدمات و disservices متعادل تر می تواند در ارائه چارچوب های پربار برای یک رویکرد اجتماعی میان رشته ای وو زیست محیطی مشارکتی باشد(شکل 1). برخی از disservices زیست محیطی ممکن است به عنوان آزار دهنده جزئی بی ربط و یا فقط در مقایسه با خدمات اکوسیستم در نظر گرفته شود و ممکن است آن را به انجام برسانندنیاز حیاتی مي باشد مانند خوردن و یا تنفس. با این حال، حتی آزار دهنده جزئی بسیار مرتبط با آن می تواند در بافت شهری شیوه زندگی جوامع صنعتی ثروتمند (Lyytima ¨ کی و همکاران، 2008)تاثير باشد. برای مثال گذار ، ناراحتی نسبتا کوچک مانند بو یا ظاهر تجزیه ماده آلی می تواند تقاضا برای تنوع زیستی فقیر را افزایش دهد، به شدت مدیریت فضای باز سبز تا حد زیادی هموار و بی ثمر باشد. مفهوم از disservices اکوسیستم نمی تواند به طور کامل و به سادگی به عنوان خدمات متضاد به اکوسیستم درک شود. گرچه برخی از disservices ها را می توان نسبتا بدون ابهام ارزیابی كرد(به عنوان مثال، خسارت به دلیل زمین یخ زدگی و یا باد طوفان به) ساختار بسیاری از نیازها یک رویکرد انضباطی متقابل است. استفاده از نش محلی پیش شرط ارزیابی است disservices پس از ارزیابی از توابع اکوسیستم است که تا حد زیادی بر اساس ارزش های شخصی برداشت دارند. روش های مشارکت عمومی مورد استفاده در مدیریت سبز شهری باید به منظور تنظیم disservices بهتر به حساب آيد. دانش محلی در مورد disservices ها باید به صورت سیستماتیک جمع آوری و پردازش شدهباشد. بحث آزاد فکر در مورد ارتباط disservices مختلف در رابطه با خدمات مورد نیاز است. همانطور که شهرنشینی ادامه دارد، تشدید تغییرات تکنولوژیکی و اجتماعی، مدیریت اکوسیستم شهری disservices و محیط زیست است، به احتمال زیاد برای تبدیل شد پیچیده تر و مهم تر است. اگرچه TEMS ecosys شده توسط انواع مشابه از نیروهای محرک تغییر در سراسر جهان، اتاق را برای تغییرات محلی مي داند، قابل توجه است. پیدا کردن جنبه های زیست محیطی disservices كه از ماهیت جهانی هستند و درک آنها در بسترهای محلی مي باشد بنابراین مهم است. در حال حاضر درک ناکافی در مورد چگونگی فضای سبز شهری واينكه چگونه آنها باید مدیریت شوند وجود دارد بنابراين تحت تغییرات اجتماعی دمو گرافیک و زیست محیطی رفتار مي کنند (جیمز و همکاران، 2009). یکی از چالش هاي کلیدی برای مدیریت اکوسیستم شهری ترکیب توقعات تغییر شیوه زندگی شهری با خدماتی که مقاله های در دست انتشارارائه مي دهند،است.
شکل 1.Ecological و disservices به عنوان مفهوم خدمات یک یکپارچه. نمودار شماتیک اهمیت هر دو دیدگاه علوم طبیعی و اجتماعی در مدیریت سبز مناطق شهری را نشان می دهد. دانشمندان علوم طبیعی، از جمله محیط زیست،به طور معمول تنوع زیستی برخی از خدمات اکوسیستم را به عنوان یک ساختار قادر مي دانند. رویکرد اجتماعی مبتنی بر علم به طور معمول با تمرکز بر فعل و انفعال از ساختارهای اجتماعی و توابع مديريت سبز شهری و جنگلداری در واقع J. Lyytima ¨ کی، M. Sipila ¨ / و 8 (2009) 309-315 313 اکوسیستم های شهری تولید مي کند. این اهمیت تاکیددرک تاریخی است. تا کنون تلاش برای ارزیابی ES آشکارا ahistor ial بوده است. مطالعات ES را كه تعداد کمی از ارزش های زیست بومی تخمین زده اند قبل و بعد از تغییرات زیست محیطی صورت گرفته بود (ترنر و همکاران، 2003). خدمات اکوسیستم وdisservices ها باید در فضایی مناسب باشد و زمانی براي تجزیه و تحلیل مقیاس ها و زمینه های اجتماعی و اقتصادیاشته باشد. آنچه که تصور مي شود به عنوان زیان در طول زمان متفاوت است. مهمتر از همه، خدمات وdisservices همچنین باید با در نظر گرفتن گروه های جمعیت های مختلف، مانند سن های مختلف گروه ها و گروه های با پیشینه های فرهنگی كه متفاوت هستند مورد مطالعه قرار گيرند. همه این تنوع دیدگاه ها باید در یک راه متعادل استفاده شود و به عنوان یک منبع مدیریت سبز شهری در نظر گرفته شود
Urban Forestry & Urban Greening 8 (2009) 309–315
SHORT COMMUNICATION
www.elsevier.de/ufug
Hopping on one leg – The challenge of ecosystem disservices for urban green management
Jari Lyytima¨ ki , Maija Sipila¨
Finnish Environment Institute, Finland
Abstract
The importance of ecosystem services for human well-being has been highlighted by several recent environmental studies and assessments. These assessments provide useful information for urban green management, but they largely exclude various nuisances and losses produced by ecosystem functions. Lack of attention to these ecosystem disservices may seriously hamper environmental management in general and urban green management in particular. Ecological, social and technological changes will affect both what kind of disservices will emerge and how they will be experienced and managed. Especially in urban areas, environmental, social and technological changes spanning from global to local levels are continuously altering urban ecosystems. Our ways of perceiving and valuing ecosystem functions are also undergoing rapid change. Here we discuss the concept of ecosystem disservices from the perspective of northern European urban ecosystems. It is concluded that perceptions about ecosystem disservices have an increasing influence on how urban green areas are experienced, valued, used, managed and developed.
& 2009 Elsevier GmbH. All rights reserved.
Keywords: Ecosystem services; Environmental management; Urban biodiversity; Urban planning; Urbanization
Introduction
The current enthusiasm concerning the concept of ecosystem services (ES) resembles a race of one-legged hopping in a crowded street: This unusual way of moving is likely to spark some interest amongst bystanders and it is possible to move unexpectedly fast by taking long leaps forward. However, the danger of falling down is evident. Furthermore, despite the initial interest triggered by the high visibility of the race, it may not be easy to allure bystanders actually to participate. In public, political and scholarly debates on environ- mental management, the concept of ES is currently embraced as a useful way to build a policy-relevant bridge between human welfare and ecosystem function-
aspirations still exist. Against this background, the focus of many scientists (e.g. MEA 2005) and NGO’s (e.g. Ranganathan et al., 2008; WWF, 2008) on benefits only is understandable and well justified. ES approaches are assumed to broaden and deepen public and policy support for implementing environmental management measures. There is already some evidence that conserva- tion projects based on the ES concept are more likely to gain economic and public support compared to tradi- tional conservation projects (Goldman et al., 2008).
It is often assumed that a variety of services is likely to be provided by rich biodiversity and large enough green or blue areas, such as nature reserves, forests, urban parks, shorelines and wetlands (Costanza et al., 1997; MEA, 2005; TEEB, 2009; Table 1). Securing especially the regulating and supporting ecosystem services is used as an argument for protection of biodiversity. However, this rationale for biodiversity preservation or enhancement is lost if it turns out that the services can be replaced with similar or better man-made services or services produced by heavily manipulated ecosystems or ecosystems with very low biodiversity. Regarding urban green areas it is especially important to notice that high or increasing biodiversity does not necessarily mean only richness of goods and services, but also a richness of nuisances. This is at least implicitly acknowledged in several ES reports. The Living Planet Report 2008 (WWF, 2008, p. 4), for example, states that ‘‘… it is not biodiversity per se that underpins ecosystem services, but the abundance of particular species that are critical in maintaining habitat stability and providing those services.’’
The main concern of this essay is that it may turn out to be counterproductive for urban green planning and management to frame ecosystem functions as benefits and to highlight them without paying adequate atten- tion to the various nuisances and disservices which urban ecosystems inevitably produce. For example, emergence of invasive species into urban green areasTable 1. The categories of ecosystem services as presented by the Millennium Ecosystem Assessment (MEA, 2005).
Biodiversity
Ecosystem services
Supporting Provisioning
can increase biodiversity but decrease ecosystem services (DeStefano and Deblinger, 2005; McKinney, 2008). Eradication of invasive species is often difficult even when there exists widely shared understanding about the harmfulness of the species.
Questions important for urban green management include, for example, identification and characterisation of the key nuisances, identification of the people most likely to suffer from them and possible strategies that can be used to mitigate the problems (Lyytima¨ ki et al., 2008). Assessing future development is also an important task, especially in the face of rapid global environmental changes such as global warming. Social changes such as urbanization, ageing of the population, growing multiculturalism and changing lifestyle patterns are likely to alter the ways ecosystem functions are experienced.
Knowledge about what urban ecosystem functions are perceived as harmful is important simply because more and more people are living in urban environments. Already about half of the world’s population lives in urban areas and the share is substantially higher in industrialized countries (EEA, 2006). As urban sprawl continues, more wild or semi-wild species will face the need to adapt and find niches in urban areas. The growing area of urban ecosystems provides an evolu- tionary arena for species capable of rapid adaptation and increases the likelihood of emergence or migration of species causing various harms and nuisances.
In the following, we briefly outline the current discussion and provide a tentative working definition of ecosystem disservices. Then we take a closer look at ecosystem disservices by using urban ecosystems as a case. We focus on northern European urban areas. As a summary we identify and discuss key research challenges.
Defining disservices
No widely agreed definition of ecosystem disservices exists. Based on literature searches (Web of Science, Google Scholar), there are only a few studies that explicitly build on the concept of ecosystem disservices. Most of these deal with disservices in agriculture, including e.g. pest damages, nutrient runoff, erosion or
Nutrient cycling, soil formation, primary production, etc.
Food, fresh water, wood and fibre, fuel, etc.
Regulating
Climate regulation, flood regulation, disease regulation, water purification, etc. Cultural
Aesthetic, spiritual, recreational, educational, etc.
competition by undesired species that can reduce crop
yields or increase production costs (O’Farrell et al.,
2007; Zhang et al., 2007). However, a substantial literature dealing with ecosystem disservices without actually mentioning the concept can be found under labels and topics such as management of nuisance species (DeStefano and Deblinger, 2005), fear related to urban areas (Koskela and Pain, 2000) and health risks caused by ecosystem functions. Important examples of
J. Lyytima¨ki, M. Sipila¨ / Urban Forestry & Urban Greening 8 (2009) 309–315 311
the latter are the health risks related to climate change
(McMichael et al., 2006).
On a general level, ecological disservices are typically understood as disturbed or missing services as con- sequences of loss of biodiversity (Chapin et al., 2000) or as negative effects of ecosystem change (Balmford and Bond, 2005). Here we understand ecosystem disservices as functions of ecosystems that are perceived as negative for human well-being. Disservices can result from natural phenomena such as damages caused by floods, earthquakes and wild fires, as well as man-made disservices created by, for example, releases of toxic substances or side-effects of deliberate manipulation of the ecosystem. The line between natural and anthro- pogenic driving forces of disservices is often obscure (Table 2). Disservices can be perceived as negative effects of ecosystem degradation caused directly or indirectly by human activities, or they can be associated with the functioning of undisturbed ecosystems.
Our definition emphasizes that ecosystem services and disservices always arise from the ecosystem, but they are experienced in a socio-ecological system that includes various interpersonal and individual factors that are emergent from ecological functions (Tapio and Willamo, 2008).
Both ecosystem services and ecosystem disservices are anthropogenic notions, placing human needs, values and attitudes at the centre of biodiversity management. The instrumental and anthropogenic nature of the ES concept has been criticized (McCauley, 2006), but focusing on the intrinsic value of biodiversity is not likely to provide a necessary tool for practical manage- ment purposes (Maguire and Justus, 2008).
The assessment of disservices is complicated because the same ecosystem function can be valued as a service or disservice depending on the person making the valuation and the context. In some cases, adverse effects for human health can be caused by ecosystem functions that are not noticed at all or are not perceived as negative. For example, animals perceived to be sympa-
thetic can transmit diseases. In the following section we take a closer look into the variety of ecosystem disservices especially in urban areas.
Variety of ecosystem disservices in urban areas
Various benefits of urban nature to human well-being have been identified (Bolund and Hunhammar, 1999; Tzoulas et al., 2007). These include ecosystem services ranging from regulating services such as climate regula- tion, flood water retention and noise reduction to economic gains such as higher price of dwelling land adjacent to urban forest and psychological benefits such as recovery from stress. Because of the many benefits of urban green and blue areas, conservation of urban green areas and also urban greening are often called for. Ironically, activities aimed to sustain or create ES can also create new ecological disservices as a side effect.
Several different types of ecological disservices are relevant in urban areas. Damage to physical structures can be caused, e.g., by decomposition of construction wood by microbial activity, bird excrements accelerating corrosion, tree roots breaking up pavements or animals digging nesting holes. Harmful species can damage those species that are cared for and thus cause economic losses (herbivorous species eating plantations, pests, fungi). Tall trees near houses may cause shading or main- tenance problems (Tyrva¨inen, 2001) and shading vegeta- tion can also act as a cover for burglars. From an economic perspective, urban ecological disservices in- crease direct costs such as costs caused by attempts to control or remove unwanted invasive species (insects, weeds, birds and small mammals).
Indirect economic costs related to urban ecosystems and ecosystem disservices are more difficult to assess. These costs include e.g. decrease of property value caused by a bad reputation created by the proximity of unmanaged green area. Opportunity costs emerge
Table 2. Examples of driving forces or root causes of different ecosystem disservices according to the level of human influence and the spatial scale.
Spatial scale of disservice
Driving force of ecosystem disservice
Ecological system Socio-ecological system Social system
ocal/ individual Regional/ community
Global/
mankind
Plants causing intoxication. Naturally occurring wild fires.
Large asteroid hitting Earth.
Leaves falling from planted trees making tram rails slippery.
Release of toxic substance polluting
urban green area.
Rising of sea level due to climate change.
Litter in urban park due to careless behaviour of resident.
Negative image of green area due to poorly managed urban environment.
Environmental damages in developing countries caused by economic interests of developed countries.
ccording to our definition, the ecosystem disservice can originate from ecosystem functions regardless of how much they are or are not influenced by human activities.
312
J. Lyytima¨ki, M. Sipila¨ / Urban Forestry & Urban Greening 8 (2009) 309–315
because of prevention of more profitable use of space. For example, the presence of protected species can restrict or prohibit other uses of the area. Indirect costs are also created because large green or blue areas can obstruct motorized transportation.
Another group of disservices relates to security and health issues. Plants growing in urban environment can cause allergic reactions or intoxication (Moro et al.,
2009). Pollen from wind-pollinated plants can cause severe health problems for people with allergies. Knowl- edge on how urban landscapes affect interactions between wildlife and pathogens is not well established (Bradley and Altizer, 2007). However, it is clear that certain animal species can be vectors of diseases (e.g. migratory birds carrying so-called avian influenza, cats carrying rabies or tick-borne diseases such as Lyme disease) or can induce health epidemics indirectly (e.g. squirrels felling into water towers). Plants growing near traffic areas can decrease visibility and increase the risk for traffic accidents. Leaves falling from trees can increase the breaking distances of cars and trams.
Areas that are not intensively managed are often considered to be unpleasant and ugly, although they may host high biodiversity (e.g. unmanaged parks and gardens, brownfields, wetlands and wastelands). Green areas can be perceived as unsafe, especially by women in night-time (Koskela and Pain, 2000; Jorgensen and Anthopoulou, 2007). The sounds, smells and behaviour of plants and animals can irritate or even frighten people (e.g. odour and appearance of algae in water, gulls shrieking). Especially bird and dog excrements are often considered to be an aesthetic and hygiene problem. Wild or semi-wild animals such as bats, bears, elks, rabbits, rats or wolves living or visiting in urban areas can cause fear, anxiety or inconvenience. Especially birds or rodents searching for food from trash bins can litter the environment, cause inconvenience and spread diseases.
Challenges for research and practice
Ecosystem disservices are not static but always changing. In extreme cases, growing human pressures are leading to the emergence of new kinds of novel ecosystems (Hobbs et al., 2006). For example, climate change is altering ecosystem functions and creating new kinds of services and disservices. The role of urban ecosystems as providers of services needed to mitigate the effects of climate change is nowadays acknowledged and studied (Lafortezza et al., 2009), but there is also a need to acquire knowledge on the potential urban ecological disservices under different scenarios of warmer weather.
One obvious implication of urbanization is the increase of built-up area and diminishing possibilities for direct everyday experiences with nature for urban residents. On the other hand, growing use of informa- tion and communications technology is increasingly shaping views and expectations about nature (Pergams and Zaradic, 2006). It can be asserted that because of the combined influence of growing media use and urbanization, biodiversity becomes increasingly mediated, received through media representations in- stead of only by direct contact with nature. This promotes growing alienation of urban residents from nature, or ‘‘nature deficit order’’ as labelled by science journalist Louv (2005).
Ecological changes are intertwined with economic, social, cultural and technological changes. To take two examples, major social trends such as multiculturalism and ageing of the population in urban areas in northern Europe are likely to influence urban ecosystem services and disservices.
The age distribution in most industrial countries is
changing as the population ages. This affects how urban ecosystems are experienced and what kind of aspects are valued. The loss or rapid alteration of urban green space can be experienced very differently by teenagers and elderly people (Sugiyama and Ward Thompson, 2007; Ma¨ kinen and Tyrva¨ inen, 2008). Limited physical ability to sense the environment and move in it influences what kind of services and disservices elderly people require from urban green areas. As their opportunities to experience urban nature are more restricted to the near environment, the quality of the easily accessible green areas nearby becomes more important (Jorgensen and Anthopoulou, 2007). Acquiring positive nature experi- ences without moving far is challenged by the current trend to build more compact cities. Furthermore, in northern Europe climate change may force the elderly to stay inside because of health risks related to heat waves in summertime and increase of icy and slippery conditions in wintertime.
Growing multiculturalism, or interculturalism (Wood and Landry, 2008), creates new expectations regarding urban green areas. Immigrants with backgrounds in different cultural and natural environments may experi- ence their new living area differently from local people. This challenges the planning and management of urban green areas aiming to support residents’ well-being by promoting opportunities for positive nature experiences. In Finland, for example, urban residents typically appreciate urban green areas, especially those including forest, and visiting green areas is known to increase their psychological and physical well-being (Tyrva¨inen et al.,
2007). In their study with immigrants in a district of
Tampere, one of the largest cities of Finland, Virtanen (2007) reported that immigrants from Russia valued urban forest in much the same way as Finns, whereas for
J. Lyytima¨ki, M. Sipila¨ / Urban Forestry & Urban Greening 8 (2009) 309–315 313
immigrants from Asia and Africa forest was rather a disservice – a place of fear. Furthermore, different ways of utilizing urban green areas may cause conflict, for example if the tradition of some immigrant groups to assemble in urban green fields for barbecuing (Bradley,
2009) is considered a nuisance by some other groups. Growing interculturalism emphasizes the need for
urban management of green areas to help in interpreting services and disservices as a resource for all user groups. At least two possible lines of action are available to tackle this challenge. The emphasis can be on teaching immigrants local ways of perceiving and valuing services and disservices, or on developing the area to meet the ways of thinking of the immigrants.
Conclusions and recommendations
Our assertion is that the concept of ecosystem services can become a more useful tool for urban ecosystem management if the ability of ecosystems to diminish human well-being is fully acknowledged and properly assessed in concert with benefits. In a nutshell, we call for integrated assessment of ecosystem services and disservices. In order to enable successful urban green management it is important to know what kind of harm, as well as benefit, ecosystems can produce for the population. New ecosystem disservices can be perceived as a result of changes in urban biodiversity, or because of changes in human perceptions alone.
The Millennium Ecosystem Assessment did a remark- able job in identifying, assessing and highlighting various ecosystem services, although there remain substantial gaps in our knowledge (Carpenter et al.,
2009). Various initiatives are currently aiming to fill the gaps, e.g. The Economics of Ecosystems & Biodiversity (TEEB, 2009) study aims to identify and evaluate the costs of the loss of biodiversity and the associated decline in ecosystem services worldwide. By calling more attention to ecosystem disservices we do not wish to undermine the value of these attempts but to suggest an approach more sensitive to the multifaceted ways in which ecosystem functions can be perceived as bene- ficial, harmful or insignificant by different people in different situations. We assert that a more balanced treatment of ecosystems services and disservices could provide a fruitful framework for an interdisciplinary and participatory socio-ecological approach (Fig. 1).
Some of the ecological disservices may be considered as irrelevant or only minor nuisances if compared with ecosystem services making it possible to fulfill vital needs such as eating or breathing. However, even minor nuisances can be highly relevant in the context of urban lifestyle of affluent industrialized societies (Lyytima¨ ki et al., 2008). For example, relatively small discomforts
Fig. 1. Ecological services and disservices as an integrated concept. The schematic diagram illustrates the importance of including both natural and social science perspectives in urban green management. Natural scientists, such as ecologists, typically see biodiversity as a structure enabling certain ecosystem services. A social science-based approach typically focuses on the interplay of social structures and functions.
such as smell or appearance of decomposing organic matter can increase demands for biodiversity-poor, intensively managed, largely paved and barren green open space.
The concept of ecosystem disservices cannot be fully understood simply as an antonym to ecosystem services. Although some of the disservices can be assessed relatively unambiguously (e.g. damages because of ground frost or storm winds to structures) many require a cross-disciplinary approach. Utilization of local knowledge is a precondition of the assessment of disservices since the valuation of ecosystem functions is largely based on personal values and perceptions. Public participation methods used in urban green management should be adjusted in order to take the disservices better into account. Local knowledge about disservices should be systematically collected and processed. Open-minded discussion about the relevance of different disservices in relation to services is needed.
As the urbanization continues and environmental, technological and social changes intensify, the manage- ment of urban ecosystem disservices is likely to become more complex and more important. Although ecosys- tems are modified by same kinds of driving forces throughout the world, the room for local variations is considerable. Finding out which aspects of ecosystem disservices are of global nature and which are to be understood within local contexts is therefore important. Currently there is insufficient understanding on how urban green spaces will behave under socio-demo- graphic and environmental change and how they should be managed (James et al., 2009). One key challenge for urban ecosystem management is to combine expecta- tions modified by urban lifestyles with the services that
314
J. Lyytima¨ki, M. Sipila¨ / Urban Forestry & Urban Greening 8 (2009) 309–315
urban ecosystems actually produce. This underlines the importance of historical understanding. Hitherto the attempts to assess ES have been conspicuously ahistor- ial. Few ES studies have estimated ecosystem values before and after environmental changes had taken place (Turner et al., 2003). Ecosystem services and disservices must be analyzed in adequate spatial and temporal scales and socio-economic contexts. What is perceived as disservice varies over time. Importantly, services and disservices should also be studied with consideration of different population groups, such as different age groups and groups with different cultural backgrounds. All this diversity of views should be taken into account in a balanced way and used as a resource in urban green management.
Acknowledgement
We wish to thank Tarja So¨ derman, Marjo Neuvonen and Tuija Sieva¨nen for insightful comments on the manuscript.
References
Balmford, A., Bond, W., 2005. Trends in the state of nature and their implications for human well-being. Ecology Letters 8, 1218–1234.
Bolund, P., Hunhammar, S., 1999. Ecosystem services in urban areas. Ecological Economics 29, 35–44.
Bradley, C.A., Altizer, S., 2007. Urbanization and the ecology of wildlife diseases. Trends in Ecology & Evolution 22,
95–102.
Bradley, K., 2009. Planning for eco-friendly living in diverse societies. Local Environment 14, 347–363.
Carpenter, S.R., Mooney, H.A., Agard, J., Capistrano, D., DeFries, R., D´ıaz, S., Dietz, T., Duraiappah, A.K., Oteng- Yeboah, A., Pereira, H.M., Perrings, C., Reid, W.V., Sarukhan, J., Scholes, R.J., Whyte, A., 2009. Science for managing ecosystem services: beyond the millennium ecosystem assessment. Proceedings of the National Acad- emy of Sciences, 106, 1305–1312.
Chapin, F.S., Zavalet, E.S., Evine, V.T., Naylor, R.L., Vitousek, P.M., Reynold, H.L., Hoope, D.U., Lavore, S., Sala, O.E., Hobbie, S.E., Mack, M.C., D´ıaz, S.,
2000. Consequences of changing diversity. Nature 405,
234–242.
Costanza, R., d’Arge, R., de Groot, R., Farber, S., Grasso, M., Hannon, B., Naeem, S., Limburg, K., Paruelo, J., O’Neill, R.V., Raskin, R., Sutton, P., van den Belt, M.,
1997. The value of the world’s ecosystem services and natural capital. Nature 387, 253–260.
Daily, G.C., Polasky, S., Goldstein, J., Kareiva, P.M.,
Mooney, H.A., Pejchar, L., Ricketts, T.H., Salzman, J., Shallenberger, R., 2009. Ecosystem services in decision making: time to deliver. Frontiers in Ecology and the Environment 7, 21–28.
DeStefano, S., Deblinger, R.D., 2005. Wildlife as valuable natural resources vs intolerable pests: a suburban wildlife management mode. Urban Ecosystems 8, 131–137.
EEA, 2006. Urban sprawl in Europe. The ignored challenge.
European Environment Agency, Copenhagen.
Goldman, R.L., Tallis, H., Kareiva, P., Daily, G.C., 2008.
Field evidence that ecosystem service projects support biodiversity and diversify options. Proceedings of the National Academy of Sciences 105, 9445–9448.
Hobbs, R.J., Arico, S., Aronson, J., Baron, J.S., Bridgewater, P., Cramer, V.A., Epstein, P.R., Ewel, J.J., Klink, C.A., Lugo, A.E., Norton, D., Ojima, D., Richardson, D.M., Sanderson, E.W., Valladares, F., Vila`, M., Zamora, R., Zobel, M., 2006. Novel ecosystems: theoretical and management aspects of the new ecological world order. Global Ecology & Biogeography 15, 1–7.
James, P., Tzoulas, K., Adams, M.D., Barber, A., Box, J., Breuste, J., Elmqvist, T., Frith, M., Gordon, C., Greening, K.L., Handley, J., Haworth, S., Kazmierczak, A.E., Johnston, M., Korpela, K., Moretti, M., Niemela¨ , J., Pauleit, S., Roe, M.H., Sadler, J.P., Ward Thompson, C.,
2009. Towards an integrated understanding of green space in the European built environment. Urban Forestry & Urban Greening 8, 65–75.
Jorgensen, A., Anthopoulou, A., 2007. Enjoyment and fear in urban woodlands – does age make a difference?. Urban Forestry & Urban Greening 6, 267–278.
Koskela, H., Pain, R., 2000. Revisiting fear and place: women’s fear of attack and the built environment. Geoforum 31, 269–280.
Lafortezza, R., Carrus, G., Sanesi, G., Davies, C., 2009.
Benefits and well-being perceived by people visiting green spaces in periods of heat stress. Urban Forestry & Urban Greening 8, 97–108.
Louv, R., 2005. Last Child in the Woods. Saving our Children from Nature-deficit Disorder. Algonquin Books, Chapel Hill.
Lyytima¨ ki, J., Petersen, L.K., Normander, B., Beza´ k, P., 2008.
Nature as a nuisance? Ecosystem services and disservices to urban lifestyle. Environmental Sciences 5, 161–172.
Maguire, L.A., Justus, J., 2008. Why Intrinsic Value Is a
Poor Basis for Conservation Decisions. BioScience 58,
910–911.
McMichael, A.J., Woodruff, R.E., Hales, S., 2006. Climate change and human health: present and future risks. Lancet
367, 859–869.
MEA (Millennium Ecosystem Assessment), 2005. Ecosystems and Human Well-being: Synthesis. Island Press, Washing- ton, DC.
McCauley, D.J., 2006. Selling out on nature. Nature 44327–28.
McKinney, M.L., 2008. Effects of urbanization on species richness: A review of plants and animals. Urban Ecosys- tems 11, 161–176.
Moro, P.A., Assisi, F., Cassetti, F., Bissoli, M., Borghini, R., Davanzo, F., Della Puppa, T., Dimasi, V., Ferruzzi, M., Giarratana, T., Travaglia, A., 2009. Toxicological hazards of natural environments: clinical reports from Poison Control Centre of Milan. Urban Forestry & Urban Greening 8, 179–186.
J. Lyytima¨ki, M. Sipila¨ / Urban Forestry & Urban Greening 8 (2009) 309–315 315
Ma¨ kinen, K., Tyrva¨ inen, L., 2008. Teenage experiences of public green spaces in suburban Helsinki. Urban Forestry
& Urban Greening 7, 277–289.
O’Farrell, P.J., Donaldson, J.S., Hoffman, M.T., 2007. The influence of ecosystem goods and services on livestock management practices on the Bokkeveld plateau, South Africa. Agriculture Ecosystems & Environment 122, 312–324. Pergams, O.R.W., Zaradic, P.A., 2006. Is love of nature in the US becoming love of electronic media? 16-year downtrend
in national park visits explained by watching movies, playing video games, internet use, and oil prices. Journal of Environmental Management 80, 387–393.
Ranganathan, J., Bennett, K., Raudsepp-Hearne, C., Lucas, N., Irwin, F., Zurek, M., Ash, N., West, P., 2008. Ecosystem services. A guide to decision makers. World Resources Institute, Washington.
Sugiyama, T., Ward Thompson, C., 2008. Associations between characteristics of neighbourhood open space and older people’s walking. Urban Forestry & Urban Greening
7, 41–51.
Tapio, P., Willamo, R., 2008. Developing interdisciplinary environmental frameworks. Ambio 37, 125–133.
TEEB, 2009. The economics of ecosystems and biodiversity.
Retreived May 19 2009 from /http://ec.europa.eu/environ ment/nature/biodiversity/economics/S.
Turner, R.K., Paavola, J., Cooper, P., Farber, S., Jessamy, V., Georgiou, S., 2003. Valuing nature: Lessons learned and future research directions. Ecological Economics 46, 493–510.
Tyrva¨ inen, L., 2001. Economic valuation of urban forest benefits in Finland. Journal of Environmental Management
62, 75–92.
Tyrva¨ inen, L., Silvennoinen, H., Korpela, K., Ylen, M., 2007.
Luonnon merkitys kaupunkilaisille ja vaikutus psyykkiseen hyvinvointiin. (The meaning of nature for urban residents and effects on psychological well-being.) In: Tyrva¨ inen, L., Tuulentie, S. (Eds.), Luontomatkailu, metsa¨ t ja hyvinvointi. Working papers of the Finnish Forest Research Institute
52, pp. 57–77 (in Finnish).
Tzoulas, K., Korpela, K., Venn, S., Yli-Pelkonen, V., Kaz´mierczak, A., Niemela¨ , J., James, P., 2007. Promoting ecosystem and human health in urban areas using Green Infrastructure: a literature review. Landscape and Urban Planning 81, 167–178.
Virtanen, H., 2007. Monietnistyva¨ t la¨ hio¨ t – suomalaisten asuinalueiden etninen erilaistumiskehitys ja siihen vaikut- tavat tekija¨ t (Multiethnic neighbourhoods – the ethnic diversification of Finnish residential areas and factors influencing it). The Finnish Journal of Urban Studies 45,
6–19 (In Finnish).
Wood, P., Landry, C., 2008. The intercultural city: planning for diversity advantage. Earthscan, London.
WWF, 2008. The Living Planet Report 2008. WWF Interna-
tional, Gland.
Zhang, W., Ricketts, T.H., Kremen, C., Carney, K., Swinton, S.M., 2007. Ecosystem services and dis-services to agricul- ture. Ecological Economics 64, 253–260.