یک پیشنهادعملی برای اقدام و عمل در اقتصاد مقاومتی

نویسنده: محمد علی فقیه

در آستانه دوازدهم اردیبهشت ماه روز جهانی کار و کارگر اینجانب به عنوان یک معلم دانشگاه، به نظرم رسید با توجه به این که کارگران و نظام کار نقش بسیار مهمی در تحقق اقتصاد مقاومتی و اهداف مربوطه دارد مطلبی را که به یافتن راهی برای اجرایی کردن عنوان سال یعنی اقتصاد مقاومتی کمک کند تألیف و تقدیم کنم.

1-  فرهنگ کار در کشور عزیز ما ایران:
واژه هایی مثل ” سگدو زدن ” یا ” خر حمالی کردن ” و یا ” مثل خر کارکردن” یا “کار مال ترکتوره”  و امثال این کلمات قصار ارزشمند!! را بارها  و بارها  شنیده ایم  و البته شیرین تر اینکه افرادی را دیده ایم که بخاطر کار نکردن و حقوق بالاتر گرفتن را ” زرنگی ” تلقی کرده و با افتخار از آن یاد میکنن و مستمعین هم با حسرت گوش میکنند و غصه میخورند که چرا در چنین موقعیت عالی ای !! قرار ندارند .

2-ذخایر فرهنگ کار درمنابع ارزشمند بومی مان :
–   وَ أَنْ لَیْسَ لِْلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری.
و نیست از برای انسان مگر کوشش و تلاشی که انجام داده است و قطعاً ثمره کوشش و تلاش خود را خواهد دید.
النّجم:39 و 40  .
–   رسول اکرم (ص)  : کسی که روزی خود را با کار و تلاش تهیه کند،  در قیامت در شمار انبیا قرار می گیرد و ثواب آنان را کسب می کند.
مستدرک الوسائل، ج2، باب 8، حدیث8
–  رسول اکرم (ص) : بر امت خویش بیش از هر چیز از شکم پرستی، پرخوابی، بیکارگی و ضعف در ایمان بیمناکم.
نهج الفصاحة، ص 109
– امام علی (ع)  : اگر نفس خود را به کاری مشغول نکنی ، او تو را مشغول می کند.
تعلیم و تربیت در اسلام، استاد شهید مطهری، ص 415
–   امام صادق (ع) : کسی که در طلب روزی خانواده ی خود کار می کند و به سعی و کوشش تن می دهد مانند مجاهدی است که در میدان کارزار برای خدا جهاد می نماید
– ضرب المثل ایرانی :     کار عار نیست
–  ملک الشعرای بهار :
برو کار می‌کن، مگو چیست کار
که سرمایهٔ جاودانی است کار
–  صائب :
همت بلند دار که با همت بلند
هر جا روی به توسن گردون، سواره ای
3- سر دلبران از حدیث دیگران :
–  در نوشته های پولس رسول از حواریون عیسی مسیح ع می خوانیم:
نان هیچ کس را مفت نخوردیم، بلکه روز و شب کار کردیم و عرق ریختیم تا بتوانیم لقمه نانی بخوریم و سربار کسی نباشیم.
–  ویل دورانت  می گوید:
تندرستی، در کار کردن است و ازاین روی به جوانی لطف و زیبندگی می بخشد.
–  الکساندر هامیلتن نابغه عصر خود:
مردم می گویند، تو نابغه هستی. من از نبوغ خود خبر ندارم، فقط می دانم، شخص زحمت کشی هستم
–  در زندگانی پاستور، دانشمند بزرگ فرانسه می خوانیم که شعار او در طول زندگی کار بود. گاهی چنان سرگرم کار می شد که سر و صدا و غوغای بیرون آزمایشگاه را نمی شنید.
–  نیوتن نیز گفته است: اگر من به جایی رسیده ام، بر اثر کار و کوشش بوده است
–  جرمی بنتام نوشت:
«در جایی که کار به مفهوم صحیح آن مورد نظر باشد، عشق به کار عبارتی تناقض‌آمیز است». علاقه ما به شغلمان می‌تواند آن‌قدر شدید باشد که باعث بی‌اعتنایی ما به مسائلی شود که نهایتا از کار به مراتب مهم‌ترند. شغل می‌تواند بخش زیادی از معنایی را که در زندگی به آن نیاز داریم برایمان به ارمغان بیاورد. اگر واقعا فکر می‌کنیم که چنین شغلی پیدا کرده‌ایم، احتمالا نتیجه‌اش این می‌شود که مسائل واقعا مهم زندگی دیگر به چشممان نمی‌آیند
–  مارک البیون (mark albion) در کتاب خود تحت عنوان «ساختن زندگی و امرار معاش»، درباره یک مطالعه آشکارکننده از سوداگرانی می نویسد که دو مسیر کاملا متفاوت را پس از فراغت از تحصیل دانشگاهی طی کرده اند.
وی چنین می گوید:
یک بررسی از فارغ التحصیلان دانشکده بازرگانی، سابقه 1500 نفر را از سال 1960 تا سال 1980 مورد مطالعه قرار داده است. در آغاز، فارغ التحصیلان به دو گروه تقسیم شدند.
گروه الف: کسانی بودند که گفته بودند می خواستند اول پول درآورند تا بعداً هر کار خواستند بکنند. یعنی اول مشکلات مالی خود را حل و فصل کنند، بعداً به امور دیگر زندگی بپردازند.
گروه ب : شامل کسانی بود که ابتدا به دنبال علاقه واقعی خود بودند و اطمینان داشتند که پول عاقبت خود به دنبال آن می آید.
چه درصدی در هر گروه وجود داشت؟
از 1500 فارغ التحصیل در مطالعه مورد نظر، کسانی که در گروه الف « اول پول» بودند 83 درصدکل یا 1245 نفر را تشکیل می دادند. گروه ب « اول علاقه واقعی» یعنی خطرپذیرها جمعاً 17 درصد یا 255 نفر بودند. پس از بیست سال 101 نفر میلیونر در کل این دو گروه به وجود امده بود که یک نفر از گروه «الف» و 100 نفر از گروه «ب» بودند.
4- سخن نوی ایرانی در 7 قرن پیش:
–  تقریباً هفت قرن پیش، مولانای بلخی گفته بود:
هر کسی را بهر کاری ساختند
میل آن را در دلش انداختند
در واقع مولانا، با این بیت به این نکته اشاره دارد که هر انسانی استعداد ویژه  ( به تعبیر امروز مزیت نسبی ) خود را دارد. این گونه نیست که در وجود انسان، استعداد همه کارها و حرفه ها قرار داده شده باشد، بلکه هر آدمی، به طور طبیعی و فطری، استعداد و ذوق یک یا چند کار محدود را دارد. دستگاه آفرینش، افراد را با ذوق و استعدادهای ویژه ای آفریده است. یکی از رمزهای پیروزی، آن است که انسان، به سراغ کار و رشته ای برود که بر اساس ذوق و سلیقه و استعداد او باشد.
اساساً پاره ای از شکست ها و ناکامی های آدمی، نتیجه انحراف از این اصل مسلم است که در بیشتر مواقع در پی کاری است که ذوق و استعداد آن را ندارد و از کاری که شایسته آن است، سر باز می زند. کار و حرفه ای که مطابق با استعداد شخص باشد، سبب می شود که انسان در آن کار به پیشرفت دلخواه خود برسد و شاهد شکوفایی کامل استعدادش باشد. افزون بر آن، رعایت چنین قانونی سبب می شود که آن دسته از استعدادهایی که می تواند منشأ بسیاری از هنرنمایی ها و برکات باشد، راکد نماند.
از ادیسون پرسیدند چرا اغلب جوانان موفق نمی شوند؟ گفت:
برای اینکه راه خود را نمی شناسند و در جای دیگری گام برمی دارند. چنین افرادی دو نوع ضرر به جامعه می زنند: کاری را که شایستگی آن را دارند و اگر آن را تعقیب کنند، کامیاب می شوند، انجام نمی دهند؛ کاری را که بر عهده گرفته اند، به خوبی انجام نمی دهند و از عهده آن برنمی آیند.
امروزه در کشورهای توسعه یافته با آزمایش های ویژه، استعداد افراد را به دست می آورند و به آنها توصیه می کنند در رشته ای که استعداد آن را دارند وارد شوند.
درباره یک هنرمند نقاش چنین می گویند:
«وی در محیط دبیرستان دانش آموز تنبلی بود، و هرگز درس نمی خواند. یک دبیر روان شناس او را خواست. او را پند داد و از عواقب این وضع آگاه کرد. هنگام سخن گفتن، متوجه شد که دانش آموز، در حالی که سخنان او را گوش می داد، با قطعه زغالی عکس مرغی را که روی شاخه های پربرگ نشسته است، روی زمین می کشد. دبیر هوشمند دریافت که این دانش آموز برای نقاشی آفریده شده است، نه برای حل معادلات جبری. این موضوع را با پدر او در میان گذاشت و گفت: فرزند شما ذوق سرشاری در هنر نقاشی دارد. اگر تغییر رشته دهد، شاید در این رشته سرآمد روزگار شود. گذشت زمان، درستی گفتار دبیر آزموده را اثبات کرد. چیزی نگذشت که وی نقاش چیره دستی شد
نتیحه گیری :
الف –
در کشوری که از ذخایر فرهنگی غنی  ولی  فرهنگ ( آداب و عادات و رسوم جاری) ضعیف درباره کار برخوردار است  ، با شعار  و بخشنامه نمی توان کار و اشتغال ایجاد کرد، بلکه مهمترین پیش نیاز آن تغییر نگرش و کار فرهنگی برای هنجار سازی مفهوم کار است.
ب- پیش نیاز دوم ،ایجاد ساز و کار لازم برای کشف استعدادهای افراد است به گونه ای که هر فردی مزیت نسبی خدا دادی خود را  هم در حوزه تحصیل و هم در حوزه اشتغال کشف کند .
ج- تصور کنید کسی را که به رشته تحصیلی یا شغل خود علاقه مند است ، او را هیچ مانعی از کار منصرف نمیکند،چنین فردی به اصطلاح مثل خوره می افتد به جان کار یا تحصیل.
در اطراف خودمان کم نیستند کسانی که چنین اند و علیرغم مشکلات اداری و درد سر های فراوان در مسیر کار و تولید در کشورمان ، بسیار در کار خود موفق هستند.
نمونه بارز آن “عباس برزگر “روستایی اهل بوانات شیراز که با علاقه شخصی خود روستای خود را به قطب گردشگری تبدیل کرده  و با سرچ نامش در اینترنت هزاران مطلب راجع به او می یابیم.
و اما پیشنهاد کاربردی اینکه :
اگر دولت محترم بجای هزینه های کلانی که بصورت سنتی انجام میشود و  عملا اثربخش نبوده  ، مراکزی را با استفاده از تجربیات دیگر کشورها ایجاد کند تا در حوزه تحصیل و اشتغال ، به افراد مشاوره تخصصی بدهند و مزیت نسبی فرد را با آزمون ها و تکنیک های علمی کشف و به او پیشنهاد کنند ، در یک بازه زمانی کوتاه (مثلا در طول یک یا دو برنامه پنجساله ) بخش عمده اشتغال از طریق خود مردم حل خواهد شد و اقتصاد بصورت درون گرا مقاوم خواهد شد و رونق خواهد گرفت.
بهرحال این پیشنهاد ساده ولی موثر میتواند با همت والای دولتمردان و هزینه بسیار اندک ،گامی واقعی در جهت اقدام عملی برای اجرای اقتصاد مقاومتی به حساب آید.

محمدعلی فقیه
مدرس دانشگاه
10/ 2 / 95

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *