اصول سازماندهی مديريت بحران … organizing

نویسندگان:
نعمت‌الله حسنی – رئيس مرکز مطالعات بحران‌های طبيعی در صنعت و عضو هيئت علمی دانشگاه صنعت آب وبرق
پيمان کلبعليان – دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی عمران، دانشگاه علم و صنعت ايران
صادق پرتانی – دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی عمران، دانشگاه تربيت مدرس
عليرضا احمدی – کارشناس مرکز مطالعات بحران‌های طبيعی

مورد کاوری با رويکرد خطرپذيري سيلابدشت در مديريت سيلاب

چکيده
بلاياي طبيعي، حوادث فاجعه‌باري هستند که با صدمات و خسارات گسترده همراه مي‌باشند. هنگام بروز فاجعه عوامل تهديد کننده جان و مال انسان چهره نمايان‌تري به خود مي‌گيرند و قرباني شدن تعدادي از انسان‌هاي بي‌گناه، اجتناب‌ناپذير است. در اين مواقع بايد تمام تمهيدات لازم را به‌کار گرفت تا از احتمال گسترش دامنه فاجعه و ويراني بيشتر جلوگيري شود. بنابراين لازم است براي پيش‌بيني و شناسايي اثر حوادث و آسيب‌هاي مختلف و برقراري ضابطه و چارچوبي براي خنثي سازي يا حداقل کاهش اين اثرات، تلاش گسترده‌اي به عمل آيد و آنچه که به عنوان برنامه مقابله با فاجعه شامل مشکلات و نيازهاي چنين اقدامي تاکنون تنظيم و تدوين شده است، صرفا پاره‌اي از فرآيند گسترده و همه جانبه مقابله با بحران است. هدفي که از اين مقاله دنبال مي‌گردد تشريح آنچه که معمولا هنگام وقوع فاجعه روي مي‌دهد و مشکلاتي که بر اثر بروز فاجعه گريبانگير مردم مي‌شود و ارائه شيوه‌هايي براي سازماندهي و هماهنگ کردن فعاليت‌ها به منظور حل اين مشکلات است. در اين مقاله ابتدا فرازهايي از اصول اساسي مديريت بحران بيان شده و در ادامه مجموعه‌اي از اصول آمادگي در برابر حوادث و نيازهاي ويژه مديريت بحران به همراه برنامه عملي براي انجام وظايف مديريت بحران پيشنهاد مي‌شود. در پايان با در نظر گرفتن سيل به عنوان يکي از بلاياي طبيعي و به منظور سازماندهي مديريت بحران در اين زمينه به تحليل اصول مرتبط با مديريت سيلاب از قبيل ارزيابي خسارات، تحليل ريسک، برنامه‌ريزي قانونمند، بازسازي بعد از وقوع سيل و … پرداخته شده است. در اين راستا مؤلفه‌هاي اساسي سامانه‌هاي مديريتي کنترل سيلاب در محدوده‌هاي با خطرپذيري بالا در دوره‌هاي مختلف پيش‌بيني، پيشگيري، دفع و رفع آثار حادثه در قالب اقدامات آموزش، اطلاع‌رساني و فرهنگ‌سازي در جامعه هدف ناحيه اثرپذير مورد تحليل جامع مکاني و زماني شده و کارآيي و راندمان هريک با همپوشاني با کاربري اراضي مربوط مورد بررسي و مطالعه قرار گرفته است. عوامل مؤثر هيدروليکي و مورفولوژيکي هر ناحيه از سيلابدشت تعيين‌کننده روند زماني و مکاني مديريت سيلاب و اقدامات اوليه و ثانويه مديريت مؤثر بحران در سيلابدشت است. مطالعات فوق برروي رودخانه سيمينه‌رود مورد مطالعه و واسنجي قرار گرفته است و راهکارهاي متناسب بررسي و معرفي شده‌است.
کلمات کليدي: مديريت بحران، سازماندهي، مديريت سيلابدشت، فرهنگ‌سازي و اطلاع‌رساني، آموزش و تحليل ريسک

1- مقدمه
آمادگي در برابر حوادث- حتي در صورت نسبي و در حد تشريفات- مي تواند در صورت بروز فاجعه شرايط متفاوتي ايجاد کند، براي حفظ آمادگي بايد از تمام وقايعي که هنگام بروز فاجعه روي مي دهد، درک صحيح و کاملي داشته باشيم.
مديران بحران و کساني که به نحوي درگير با مسائل مقابله با حوادث غير مترقبه اند، مجبور نيستند که از صفر شروع کنند. هر چند فاجعه يک رويداد ناگوار غير عادي است اما در هر صورت جوامع بشري با گونه هاي مختلف آن برخورد کرده اند و ساکنين مناطق آسيب ديده به شکلي خود را با وضعيت بحراني سازگار مي کنند. فاجعه در هر شکلي و آمادگي مردم در هر سطحي که باشد، بالاخره راهي براي سازگاري با محيط وجود دارد. اگر به فکر سازماندهي مديريت بحران هستيم، نخست بايد ببينيم مردم چرا و چگونه خود را با شرايط غير عادي سازگار مي کنند. يک دليل مهم اينست که بيشتر حوادث غير مترقبه در مقايسه با انسانها و منابع مادي باقيمانده از عظمت و سنگيني قابل ملاحظه اي برخوردار نيستند. يعني جامعه آسيب ديده بلافاصله مي تواند با بسيج سريع امکانات و تلاش همه جانبه خود، همچنين کمک گرفتن از جوامع همجوار بر شرايط چيره شود. البته اين واقعيت را نبايد فراموش کرد که براي رفع شرايط اظطراري و بازگرداندن جامعه به حالت اوليه، مشکلات اساسي و نيازهايي نيز وجود دارند که بايد به موقع پاسخ گفته شود. اما مسئله اينست که قابليت انعطاف و انطباق افراد و توده هاي جوامع بشري با حوادث فيزيکي و تشنجات اجتماعي، چندان غير قابل پيش بيني نيست. بيشتر مشکلاتي که در رابطه با فاجعه مطرح است (يا حداقل بخشي از اين مشکلات)، مربوط به ويژگي سازماني و اطلاعاتي آن و يافتن راه حل هاي ممکن در اين راستا، بزرگترين و مهمترين هدف مديريت بحران است.
چون برنامه ريزي براي پيش بيني و حفظ آمادگي در برابر بروز حوادث به تنهايي پاسخگو نيست، بنابراين واکنش سريع و اقدام عاجل براي بازگرداندن جامعه به شرايط عادي از اهميت ويژه اي برخوردار است. اما در صورت هرگونه آمادگي قبلي حتي به صورت تشريفاتي شرايط متفاوتي بوجود خواهد آمد و مي تواند توانايي هر گونه اقدام لازم براي واکنش سريع در برابر حادثه را نيز افزايش دهد.

2- اصول آمادگي در برابر حوادث
هدف مديريت بحران در درجه اول، رفع شرايط اضطراري و بازگرداندن سريع جامعه به حالت اوليه است. بنابراين لازم است براي پيش بيني و شناسايي اثر حوادث و آسيب هاي مختلف و برقراري ضابطه و چارچوبي براي خنثي سازي يا حداقل کاهش اين اثرات، تلاش گسترده اي به عمل آيد و آنچه که به عنوان برنامه مقابله با فاجعه شامل مشکلات و نيازهاي چنين اقدامي تاکنون تنظيم و تدوين شده است، صرفا پاره اي از فرآيند گسترده و همه جانبه مقابله با بحران است. مقابله عبارتست از بکار گيري دانش، شيوه هاي برنامه ريزي، برگزاري دوره هاي آموزش وابسته و آموزشهاي عمومي مرتبط با انواع حوادث و آسيبهاي اجتماعي که ممکن است گريبانگير جامعه شود. هشت اصل مهم آمادگي در برابر حوادث عبارتند از:
–     آمادگي و اقدام آني براي بازگرداندن جامعه به حالت عادي
–     نحوه عملکرد و حسن انجام وظايف
–     آمادگي پيش از وقوع حادثه بعنوان يک فرآيند پيوسته
–     آمادگي در برابر ناشناخته‌ها و مسايل مجهول هنگام بروز فاجعه
–     آمادگي براي شکل دهي به اقدامات مناسب
–    برنامه ريزي در حد نسبي و تشريفاتي

3- رويکرد “چک ليست” در بحث مديريت بحران
هدف شناخت کليه نيازهاي آمادگي در برابر وقوع فاجعه است به گونه اي که مسئولان و دست اندرکاران عمليات اظطراري بتوانند روش مناسبي براي تأمين اين نيازها اتخاذ کنند. اين بخش از مقاله به تشريح رويکرد چک ليست آژانس بين المللي مديريت بحران (ICMA) براي شناخت نيازهاي آمادگي در برابر وقوع حادثه اختصاص دارد.
رويکرد چک ليست اين امکان را به مديران بحران و مقامات مسئول مي دهد که قابليت ها و تواناييهاي جامعه و امکانات موجود را با فهرستي از نيازهاي ويژه حالت اضطراري، مقايسه کنند اين فهرست بايد طوري تنظيم شود که نه زياد ساده نگرانه و خلاصه باشد که اقلامي را از قلم بياندازد و نه چندان پيچيده و دور از ذهن که بلااستفاده بماند.

3-1- نيازهاي آمادگي در برابر بروز فاجعه، (اعلام خطر)
فرض ما همواره اينست که هنگام بروز شرايط اضطراري در جامعه مردم مطابق دستورات و واقعي تر از حالات ديگر عمل مي کنند لذا مسئولان و مقامات نهادهاي مرتبط با واقعه بايد پيامهاي هشدار دهنده را در اسرع وقت پخش کنند. شبکه هشدار دهنده حوادث بخش مهمي از فرآيند برنامه ريزي مديريت بحران است.
پرسشهاي زير مي تواند نهادهاي مرتبط با موضوع را در اجراي وظايف خود بهتر هدايت کند.
–    آيا بر وضعيت آب و هوايي و مشخصه هاي ديگر تشديد شرايط بحران، نظارت مستمر و کافي وجود دارد؟
–    آيا پرسنل کليدي مسئول در شرايط بحراني از وجود بحران روي داده يا زمينه هاي وقوع حادثه اي ناگوار با خبر شده اند؟
–    اگر يک نفر از پرسنلي که حضورش الزامي است، در دسترس نباشد (مثلا خارج از شهر باشد)، چه بايد کرد؟
–    چه کسي مسئول اعلام خطر و آگاه کردن طبقات مردم از خطر در شرف وقوع يا فاجعه اي است که احتمال بروز آن مي رود؟
–    آيا براي اعلام خطر و دادن آگاهي به مردم در مورد خطرات حادثه با مسئولين رسانه هاي گروهي هماهنگي لازم به عمل آمده است؟
–    آيا در خصوص علايم هشدار دهنده و انجام اقدامات به موقع هنگام بروز خطر آموزشهاي لازم به مردم داده شده است؟
–    آيا براي گروههاي اجتماعي خاص نظير افراد ناتوان، مقامات سياسي خارجي و کساني که به زبانهاي بيگانه صحبت مي کنند، چاره اي انديشيده شده است؟
چنانچه پاسخ پرسشهاي بالا مثبت باشد، مي توان گفت نيازهاي آمادگي در برابر حادثه فراهم شده است. آنچه باقي مي ماند آن است که همين روال تا پايان برنامه آينده ادامه يابد.
3-2- شناخت نيازهاي ديگر آمادگي در برابر حوادث
نقش مسئولان منتخب و برگزيده مردم: وظايف سازماني و غير سازماني مسئولان بايد به درستي تعيين و شخصي به عنوان مديريت بحران به طور رسمي انتخاب شده باشد.
برنامه ريزي يک فرآيند پيوسته و مداوم: مسئول برنامه ريزي مديريت بحران بايد مشخص باشد و مديران بحران هماهنگ و همساز با ديگر سازمانها و گروههاي اجتماعي در انجام وظايف برنامه ريزي عمل کنند.
رويکرد مقابله با کليه حوادث در فرآيند برنامه ريزي: همه تواناييهاي نظام مديريت بحران بايد براي همه گونه هاي حوادث و آسيبهايي که احتمال وقوع دارد تجهيز شود تا هر زمان و در هر کجا فاجعه اي از هر نوع روي داد، ابزار و وسايلي براي آشکار ساختن سريع آن وجود داشته باشد.
ارتباط بين مديريت حوادث جاري و فاجعه: در راهبري و کنترل حوادث جاري روزمره و فاجعه مواردي از تشابه و تفاوت به چشم مي خورد. در خصوص موارد مشابه، ساختار سازماني تنظيم شده براي شرايط بحراني، بايد به گونه اي عمل کند که بتواند در مورد بحرانها و حوادث روزمره نيز به اجرا در آيد. براي اين کار بايد برخي وظايف ويژه را به وظايف کلي تعيين شده، افزود (مانند اعلام خطر هنگام بروز حادثه، برآورد ميزان خرابي و خسارات وارده، ايجاد هماهنگي لازم بين نهادهاي دولت و گروه هاي مردم داوطلب کمک به ايجاد ارتباط صحيح بين دولتي).
3-3- انعکاس نيازهاي آمادگي در مقابله با فاجعه در انجام وظايف مديريت بحران
نيازهاي آمادگي در مقابله با فاجعه بايد پايه اي باشد براي تعيين وظايف مديريت بحران. از طرف ديگر، معقول آن است که برنامه تنظيمي مقابله با بحران، بجاي پرداختن به حوادث خاصي که در موارد معدود رخ مي دهد دربرگيرنده فاجعه اساسي بطور اعم باشد (طرح مديريت بحران جامع)، به همين ترتيب در مورد تعيين وظايف نيز بهتر است همواره به وظايف عمومي و کلي بپردازيم تا تنظيم يک برنامه عمليات مفصل و شامل کليه جزئيات.
تهيه فهرست جامع و کاملي از کليه وظايف عمومي، زمان فرسا و امکان ناپذير است، اما در اين رابطه انجام ده وظيفه اي که در زير مشاهده مي شود، به عنوان حداقل نيازمندي هاي مقابله با حادثه يا فاجعه مؤثر است. اين وظايف عبارتند از:
تجهيز و بسيج کليه پرسنل و امکانات، اعلام خطر و هشدار به مردم، انجام اقدامات حفاظتي، مراقبت از مجروحين و قربانيان حادثه، ذخيره کردن مايحتاج و خدمات ضروري مورد نياز مردم، برآورد و ارزيابي خسارات وارده، ثبت و نگهداري اطلاعات، آگاه سازي و اطلاع رساني به مردم، برنامه ريزي براي بازسازي و جبران خسارت، هماهنگ کردن اقدامات و فعاليت هاي مديريت بحران.

4- انواع سازماندهي مديريت بحران
روش هاي متفاوتي براي اجراي مفاد مديريت بحران وجود دارد. در ميان سازمانهايي که واحدها و دفاتر مديريت بحران را در اختيار دارند، از نقطه نظر استقلال و اختيارات قانوني تفاوت هاي چشمگيري به چشم مي خورد. اين واحدها يا کاملا مستقل اند و يا در درون سازمان بزرگتري فعاليت مي کنند. همانگونه که در شکل (1) مشاهده مي کنيد، يک نهاد مستقل، واحد خودمختاري است که امکان دستيابي به رده هاي بالاي دولت را نيز دارد. شکل (2) نيز نشان دهنده يک واحد مديريت بحران است که در درون نهاد ديگري از دولت محلي مانند واحد اجراي احکام قانوني، خدمات عمومي و اطفاي حريق و آتش نشاني فعاليت مي کنند.
وظيفه اصلي و شناخته شده واحد مديريت بحران، ايجاد هماهنگي بين فعاليت هاي واحدهاي مختلف در ارتباط با کاهش اثرات فاجعه، آمادگي پيش از وقوع، واکنش بموقع در شرايط اظطراري و جبران خسارات وارده است. اين واحدها در هر موقعيتي از سازمان قرار داشته و از هر رويکردي که استفاده کنند، با توجه به محدوديتهاي پرسنل توانايي و امکانات، توانايي انجام وظايف تعريف شده آنها بستگي به اعتبار و اختياري دارد که مقامات منتصب و منتخب دولت به اين نهاد مي دهند. بدون داشتن اختيار و اعتبار قانوني لازم، اين نهاد تاقبل از وقوع حادثه و شرايط اظطراري فراموش شده و هنگام وقوع در درجه دوم اهميت قرار دارد.
مشکل اساسي در برنامه ريزي بحران و حفظ آمادگي اين است که “خوشبختانه” فاجعه ناگواري که موجب وحشت همگاني و بسيار فراگير باشند به ندرت روي مي دهد. به همين خاطر امر برنامه ريزي بحران و آمادگي در برابر وقوع فاجعه در بحث سازماندهي و امور اجتماعي از اولويت چنداني برخوردار نيست (مگر درست هنگام بروز فاجعه و آشفتگي و به هم ريختگي جامعه که در اين لحظات بسيج سازماندهي نيروها حفظ آمادگي مردمي براي مقابله با حادثه روي داده به اولويت نخست تبديل مي شود). اين واقعيتي است که متخصيص مديريت بحران بايد به آن توجه داشته باشند. تحت چنين شرايطي از آمادگي و برنامه ريزي تنها مي توان به انجام تشريفات و مراحل قانوني آن اميدوار بود و انتظار ديگري هم نداريم. مديران بحران بايد بدانند، همه آنچه که در انديشه آنها است، قابل حصول و اجرا نيست. با علم به اينکه برنامه ريزي و آمادگي نسبي در حد تشريفات نيز در صورت وجود مي تواند تا حد زيادي از غافلگير شدن جلوگيري کند و سريعتر مي تواند بر اوضاع مسلط شد، آن دسته از تشکيلات و سازماندهي دولتي که مسئول حفاظت جان و مال مردمند، بايد نسبت به حوادثي که بيشترين احتمال براي تبديل به فاجعه و ايجاد وضعيت اظطراري در جامعه دارند، وقوف کامل داشته باشند.

5- بررسي و اجراي برنامه عملي
هنگام بروز فاجعه، چنانچه اقدامات واکنشي از جانب گروههاي اجتماعي مسئول و مرتبط با موضوع سريع و به هنگام باشد، حتي در صورت عدم وجود برنامه منظم و ثابتي براي حفظ آمادگي پيش از وقوع، مي توان سريعا جامعه را به حالت اوليه خود بازگرداند. اجراي برنامه هاي مديريت بحران و بررسي عملکرد برنامه حتي در غياب يک فاجعه واقعي نيز مي تواند و بايد انجام شود. در اين بخش، چهار چوبي براي اجراي برنامه آمادگي مقابله با حوادث غيرمترقبه معرفي شده است. خلاصه اي از چهارچوب اجرايي اين برنامه در جدول زير مشاهده مي شود. ده وظيفه اي که قبلا ذکر شد در ستونهاي عمودي فهرست شده اند. پنج عنصر اجرا شامل مرور و ارزيابي عملکرد در ستون هاي افقي رديف بالا مرتب شده اند.
چارچوب اجرايي اقدامات آماده¬سازي عمومي در شرايط بحراني
وظايف آمادگي    سازماندهي و تشکيلات    عناصر سيستم اجرايي
تشريح عملکرد    برقراري ارتباطات بين سازماني    جدول برنامه ريزي آموزشي    جدول بررسي و مرور عملکرد
تجهيز و بسيج کليه پرسنل و امکانات
اعلام خطر
انجام اقدامات حفاظتي
مراقبت از مجروحين و قربانيان حادثه
تأمين مايحتاج و خدمات مورد نياز
برآورد و ارزيابي خسارات وارده
ثبت و نگهداري اطلاعات
آگاه سازي و اطلاع رساني به مردم
برنامه ريزي براي بازسازي و جبران خسارت
هماهنگ کردن فعاليت هاي مديريت بحران
وظايف ديگر

6- اصول مرتبط با مديريت سيلاب
6-1- تحليل ريسک
تحليل ريسک عبارتست از فرآيند شناسايي تعادل بين خطرپذيري در مقابل منابع موجود. تحليل ريسک با ارزيابي خطرپذيري و نقشه‌بندي خسارات آغاز مي‌شود.
نقشه‌بندي خسارات، مناطق در معرض سيلاب را آشکار مي‌سازد. اطلاعات مورد نياز شامل مکان، فرکانس وقوع، شدت و مدت هستند. که با فراهم شدن اين اطلاعات امکان ايجاد خطوط هم پتانسيلي که شدت خطرپذيري را نشان مي‌دهند فراهم مي‌شود. تحليل خطرپذيري ميزان خطرپذيري المان‌هاي مختلف نظير اشخاص و املاک در معرض خسارات را مشخص مي‌کند. ارزيابي منابع شامل ارزيابي ظرفيت‌ها و مکانيزم‌هاي کمک‌رساني به مردم، رهبران محلي، تسهيلات دولتي، اعتبار و نقدينگي، موقعيت و کميت کالاهاي مورد نياز در مواقع ضروري مي‌باشند.
تعيين درجه خطرپذيري قابل قبول يک فرآيند سياسي است، بدين معني که رهبران سياسي تعيين کننده اولويت‌ها نظير اينکه چه چيزي ضروري، قابل پذيرش و از نظر سياسي مصلحت آميز است مي‌باشند. تعريف درجه خطرپذيري بايد هم بر اساس تحليل کمي نظير ارزيابي هزينه و خسارات سيل و هم بر اساس ارزيابي کيفي باشد.
6-2- اقدامات بازسازي بعد از وقوع سيل
اقدامات بعد از سيل توسط دولت انجام شده و معمولا شامل کمک‌هاي مالي به دولت‌هاي محلي مي‌باشند. هدف اين اقدامات غلبه فوري بر عوارض حادثه و بازسازي زيرساخت‌هاي تخريب شده است. سازمانهاي غير دولتي نيز مي توانند کمک‌هاي قابل توجهي در اين زمينه انجام دهند.
6-3- ارزيابي خسارات سيل
اولين مزيت مديريت سيلاب جنبه اقتصادي است که از کاهش خسارات سيل نتيجه مي‌شود. صرفه‌جويي اقتصادي در اثر کاهش خسارات سيل بايد با هزينه انجام اقدامات مديريت سيلاب مقايسه شود. تخمين خسارات سيل مهمترين مؤلفه فرآيند ارزيابي سيلاب است.
خسارات سيل شامل اثرات محسوس (مستقيم و غيرمستقيم) و غيرمحسوس هستند. در غياب داده‌هاي واقعي از خسارات، منحني‌هاي کلي بر مبناي داده‌هاي مصنوعي براي ارزيابي پتانسيل خسارات مستقيم بر املاک مسکوني، تجاري، صنعتي مورد استفاده قرار مي‌گيرند. خسارات غيرمستقيم معمولا بصورت درصدي از خسارات مستقيم درنظر گرفته مي‌شوند.
در حالت کلي براي ارزيابي پتانسيل خسارات اجراي فرآيند زير لازم است:
–    شناسايي نواحي در معرض خسارت، با توجه به خصوصيات فيزيکي نظير کاربري اراضي، توپوگرافي و ظرفيت زهکشي موجود. نتايج فرآيند شناسايي معمولا بصورت نقشه در مي‌آيند.
–    تعيين دسته‌بندي خسارات، که براي هر يک از نواحي مورد بررسي مناسب باشد.
–    تعيين هزينه واحد براي دسته‌بندي‌هاي مختلف
–    ارزيابي شرايط هيدروليکي نظير حجم نواحي استخري، ظرفيت انتقال خيابان‌ها، ظرفيت حمل مجاري فاضلابي
–    تعيين شدت سيلاب براي رگبارهاي با احتمال وقوع مختلف
–    ترسيم خسارت در مقابل احتمال وقوع براي اندازه‌گيري سطح زير منحني که نشان دهنده متوسط خسارات سالانه (خسارت مبنا) است.
–    محاسبه سود سالانه به صورت اختلاف بين خسارت تخمين زده شده قبل و بعد از بهبود ارزش ويژه
سود سالانه تخمين زده شده در تحليل سود- هزينه استفاده مي‌شود.
6-4- برنامه‌ريزي قانونمند
مقابله با سيلاب به معني انجام اقدامات فوري در زمان وقوع سيلاب است که اين اقدامات بايستي بر مبناي برنامه‌ريزي مناسب از سوي دولت‌ها قانونگذاري شوند.
قانونگذاري براي مقابله با بلاياي طبيعي بايد شامل تعيين گروه‌هاي مسئول در زمينه برنامه‌ريزي و انجام اقدامات لازم براي مقابله با سيل باشد. مقررات دولتي در اين زمينه بايد گزينه‌هاي زير را پوشش دهند.
–    حدود مسئوليت‌ها
–    حقوق
–    گشت‌زني و نظارت بر خاکريزها و سيل‌بندها
–    تسهيلات مخابراتي و حمل و نقل عمومي
–    انبارها و تدارکات لازم بهمراه تجهيزات مورد نياز
–    شناسايي امکانات موجود مديريت سيلاب (سيستم هشدار سيل، خاکريزهاي سيلگير و …)
–     برنامه‌هاي آموزش عمومي

7- نتيجه¬گيري
چارچوب اين مقاله بر اين پرسش استوار است که منظور از سازماندهي مديريت بحران چيست؟ پاسخ آن را مي توان اين گونه بيان کرد: سازماندهي يعني تشخيص اين مطلب که آمادگي پيش از وقوع و اقدام سريع براي بازگرداندن جامعه به حالت اوليه دو اصل مهم مديريت بحران هستند. يعني آگاهي از اين که اصول و راهنماي ارزشمندي وجود دارد که مي توان در سطح وسيع از آنها کمک گرفت. نيازهاي مديريت بحران بايد بخوبي شناخته شوند. اين نيازها را بايد با انجام اقداماتي به نام “وظايف مديريت بحران” تبيين نمود. مديريت بحران بايد جايگاه واقعي خود را در نظام سازماني به خوبي پيدا کند و اعتبار و ارزش خود را از راه بهبود عملکرد افزايش دهد. وظايف و نقش مديريت بحران بايد از طريق يک سلسله مهارتها و تکنيکهاي ويژه حرفه اي و سازماني به اجرا درآيد و هيچگونه خلل و ضعفي در انجام آن راه نيابد. و بالاخره برنامه منظم و دقيقي بر اساس اصول ياد شده و با در نظر گرفتن ملاحظات ويژه تنظيم شود. اين اقدامات بايد به عنوان بخشي از امور روزمره تلقي شود و نتيجه اقدامات انجام شده، به طور مرتب، مورد بازبيني و اصلاح قرار گيرد.

8- منابع و مراجع

– Complementing Natural Disasters Management: The Role of Social Protection, Renos Vakis, February 2006
– Disaster Management Improving the Nation’s Response to Catastrophic Disasters, United States General Accounting Office, Report to Congressional Requesters, July 1993
– The Cost of Disasters. Development at Risk? Natural Disasters and the Third World, Benson, Charlotte, 1997.ed. John Twigg, Oxford: The UK National Coordination
Committee for the International Decade for Natural Disaster Reduction.
– Risk and Vulnerability: The Forward Looking Role of Social Protection in a Globalizing World, Holzmann, Robert, 2001. Social Protection Discussion Paper No. 0109. The
World Bank.
اصول و راهنماي عملي براي مديريت بحران در دولت هاي محلي
Guidelines on Non-Structural Measures in Urban Flood Management, Ivan Andjelkovic, Technical Documents in Hydrology, No 50, UNESCO, Paris, 2001

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *