تخريبگری اجتماعی ونداليسم

نويسنده: علي تركاشوند

چكيده: ونداليسم يا تخريب گري اجتماعي به حركتي اطلاق مي شود كه درآن فرد يا گروهي ازافراد به خرابكاري بپردازند. البته وقتي واژه خرابكاري بكاربرده مي شود، غالبا مواردي درنظراست كه فرد اماكن ووسايلي را كه متعلق به عموم مردم جامعه مي باشد را تخريب مي نمايد ودرمواردي كه فرد به خود تخريبي مي پردازد و يا صدمات فردي به زندگي خود وارد مي كند كلمه ونداليسم به كاربرده نمي شود. اين پديده درسال هاي اخيردربسياري ازكشورهاي دنيا مشاهده شده واكثرمتخصصان ومتوليان منابع انساني جوامع را به چالش كشيده است. جامعه ايران نيزبه واسطه ابعاد فيزيكي بسيارگسترده وتركيب جمعيتي جوان وناهمگون آن درسال هاي گذشته كم وبيش تحت تاثيراين پديده مخرب اجتماعي قرارگرفته وهزينه هاي قابل توجهي نيزبابت ازبين بردن آثارآن پرداخته است. به همين دليل شناخت علل بروز وعوامل زمينه اي اين پديده ناميمون اجتماعي فرصت مغتنمي براي پيشگيري ازاثرات نامطلوب آتي است.مقاله حاضرنيزمي كوشد به نوعي با كمك مباحث نظري واطلاعات تجربي به دست آمده ازكاردرحوزه منابع انساني به بررسي علل پديده ونداليسم درايران بپردازد.

مقدمه:
صنعتي شدن جوامع وگسترش شهرنشيني موجب رشد فردگراييدر انسان ها شده، اين امرتمايل افراد به ديده شدن ومورد توجه قرارگرفتن را برانگيخته است. حال اگرافراد بتوانند مفيد بودن خود را اثبات كنند مشاركت اجتماعي درجامعه گسترش پيدا خواهد كرد. درغيراين صورت ممكن است ناكام و سرخورده شده وبراي تحقق خواسته خود به دوشكل واكنش دهند: الف) انزوا را در پيش گرفته وبا جامعه بيگانه مي شوند. ب) براي ديده شدن ومورد توجه قرارگرفتن به اعمال انحرافي چون تخريب اموال عمومي بپردازند. بنابراين اگرنسلي خواستارمشاركت درامورجامعه باشد ولي امكان اين مشاركت براي اوفراهم نشده باشد ممكن است براي جلب نظرديگران دست به اعمالي بزند كه نهايتا به جامعه آسيب برساند. تخريب اموال عمومي ازمعضلات اجتماعي وفرهنگي حال حاضرجامعه ايران است. يك جامعه شناس علاوه براينكه به فرهنگ بسيارغني وپيشرفته ايران اشاره مي كند درعين حال معتقد است كه به غيرازمصرف واسراف يك عنصرديگردرنظام فرهنگي ومصرفي ما تخريب است. اودلايل اين امررا نظام نابرابراجتماعي، تحقيرهاي مفرط وروش هاي استبدادي تربيت وآموزش مي داند. كه به خودي خود ميزان پرخاشگري را آن قدربالامي برند كه افراد و به خصوص جوانان فقط درهنگام برآورده نشدن نيازهايشان عكس العمل هاي پرخاشگرانه وخشن ازخود بروزنمي دهند بلكه درشرايط عادي نيزتمايل وعلاقه قابل توجهي به تخريب پيدا مي كنند. به عنوان نمونه اوازتشك هاي پاره شده دراتوبوس ها، بيرون انداختن وپاره كردن كتاب هاي درسي بعد ازامتحانات، شكستن شيشه هاي منازل يا چراغ هاي كوچه ها توسط بچه هاي شيطان ياد مي كند.
به اعتقاد وي، اگر تخريب و روش هاي مخرب ديگر در بين افراد جامعه به صورت يك ارزش مثبت درآيد يعني «زرنگي» محسوب شود؛ چون دروني و نهادينه شده است امكان تغيير يا از بين بردن آن بسيار مشكل است. نمايش فيلم هاي تخريب كننده و پرخاشگرانه در كشورهاي جهان سوم به اين فرهنگ دامن مي زند به طوري كه اين عناصر به نسل هاي بعد منتقل و در بين ديوارنويسي وخط كشي برروي خودروها با جسم تيزشبيه چاقو، ميخ و… نيزازجمله اعمال تخريبي است كه به اموال وسرمايه ملي صدمه مي زند گرچه سابقه اين پديده به دوران غارنشيني بر مي گيرد اما شكل جديد آن در دوران انقلاب صنعتي در جوامع غربي مشاهده شده است. در واقع زماني كه نابرابري ها و تبعيض ها به بالاترين حد خود رسيد، افراد سعي كردند خواسته ها وشعارهاي خود را بر روي ديوارها درج كنند تا اگربه خواسته هاي خود دست پيدا نمي كنند حداقل فشارهاي رواني وذهني خود را تخليه نمايند. درايران نيزنخستين ديوارنويسي ها درعصرمشروطه رخ داد. البته اين ديوارنويسي ها بيشترجنبه تبليغاتي وسياسي داشت تا تخريب امروزه مطالبات اجتماعي وشعارهاي سياسي جاي ديوارنويسي هاي قبلي را گرفته اند. (سيستاني،1379 ).

وندالیسم به معنای تخریب کنترل نشده اشیای و آثار فرهنگی باارزش یا اموال عمومی است که یک ناهنجاری اجتماعی به حساب می‌آید و دلایل متعددی برای آن عنوان می‌کنند. وندالیسم را در زمره انحرافات و بزهکاری‌های جوامع جدید دسته بندی می‌کنند و آن را عکس العملی خصمانه و واکنشی کینه توزانه نسبت به برخی از فشارها، تحمیلات، ناملایمات، اجحاف‌ها و شکست‌ها تحلیل می‌کنند.ونداليسم بيشتر به تخريب‌هاي اجتماعي و يا حركتي اطلاق مي‌شود كه در آن فرد يا گروهي از افراد به خرابكاري بپردازند. البته وقتي واژه خرابكاري بكار برده مي‌شود غالباً مواردي در نظر است كه تخريب‌ها اجتماعي و متعلق به عموم جامعه باشد.
ریشه لغوی این واژه از عنوان قوم «وندال» گرفته شده است. افراد این قوم كه در اروپای قرن پنجم میلادی می‌زیستند، به هر سرزمین و شهری كه وارد می‌شدند، اموال ساكنان آن را به غارت می‌بردند و اشیا و آثار غیرقابل حمل آنان را تخریب می‌كردند و از بین می‌بردند. ویژگی تخریبی این قوم سبب شد كه نام‌شان بر اعمال و اقدام‌های تخریبی در شهرها اتلاق شود و هر گونه تخریب اموال عمومی یادآور نام و یاد آنان باشد.
اعمال و اقدام‌های وندالیستی هر چند كه نشان دهنده روحیه و رویه بیمارگونه از سوی افراد و یا گروه‌ها‌یی است كه موجب تخریب اموال عمومی مانند باجه‌های تلفن همگانی، صندلی‌ اتوبوس‌ها، قطع نهال‌ها و آسیب درختان فضای سبز عمومی و … می‌شوند، اما ریشه‌یابی این اقدام‌های تخریبی نشان می‌دهد كه عمدتاً علت و منشا این رفتارها، ناكامی و سرخوردگی برخی و یا گروهی از افراد جامعه بوده است. كما اینكه بارها شاهد بوده‌ایم پس از برگزاری مسابقات فوتبال، هواداران تیم شكست خورده با شكستن بطری‌های شیشه‌ای در معابر عمومی و اصلی و آسیب رساندن به وسایل نقلیه عمومی، نظم اجتماعی و آرامش زندگی شهری را بر هم زده‌اند و خسارت‌های قابل توجهی را به وجود آورده‌اند و یا بارها در باجه‌های تلفن عمومی شاهد بوده‌ایم كه افرادی پس از ناكامی در مكالمه و از دست دادن سكه‌های خود، به تخریب باجه تلفن پرداخته‌اند.
در این موارد هر چند كه قوانین موجود، مجازات‌های نسبتاً سنگینی را برای متخلفان در نظر گرفته و علاوه بر اینكه آنان را ملزم به تامین مالی خسارت‌های تحمیل شده كرده محكومیت حبس تا 10 سال را برای این قبیل افراد در نظر گرفته است. اما واقعیت این است كه برخوردهای جبری و آمرانه هیچ وقت موجب ریشه‌كنی وندالیسم در جوامع شهری نشده و حتی در مواردی نیز به تشدید این رفتارهای ناهنجار منجر شده است.

ونداليسم به مثابه آشوبي اجتماعي
جوامع روستايي و عشايري به دليل شرايط جديد جهاني و شهري شدن، رشد جمعيتشان كه ديگر كفاف ظرفيتهاي جامعه را نمي كرد و بسياري از خدمات اجتماعي و امكانات زندگي و رفاههاي با مهاجرت به خصوص نسل جوان خود به شهرها مواجه هستند. اين امر خود افزايش بي رويه جمعيت شهري را به دنبال دارد. اما شهرها همواره ظرفيت لازم براي حداقل امكانات رفاهي و انواع خدمات ضروري را ندارند. به سبب قدرت خريد پايين مهاجرين مناطق محروم، آنان ناگزيرند كه زمينهاي ارزان قيمت در حاشيه شهر يا زمينهايي را كه در فاصله اي دورتر از شهر مالكي ندارند، تصاحب كرده و با حداقل امكانات، محل زندگي و  حتي كار خود را بسازند.(۴) كمبودهاي متعدد در هر زمينه اي موجب مي شود تا آنان از طريق همبستگي گروهي مضاعف، بسياري از كاركردهايي را كه جامعه شهري قادر به برآوردنش نيست خود مرتفع سازند. آن هم به تشكيل گروهها و جريانات و جنبشهايي پرشور منتهي مي شود كه مي تواند به سرعت فشارهايي را به دولت و جامعه شهري وارد سازد. از طرفي بسياري از فعاليتهاي اين اقشار كه برخي به نان شب محتاج اند، به سوي فعاليتهايي كشيده مي شود كه به سبب آسيبهاي اجتماعي كلان براي جامعه، ممنوع و غيرقانوني به شمار مي روند، پس مقاومت گروههاي مذكور براي كسب معاش از اين طرق غيرقانوني به پيدايش باندهايي منجر مي شود كه انواع فعاليتهاي غيرقانوني را به شبكه اي در هم تنيده بدل مي سازد كه نگاهي جزيي به آنان هم مي تواند وضعيت اقشار آسيب پذير مذكور را بدتر كرده و ياناخواسته باعث گسترش آنها به زمينه هاي جديد و فعاليتهاي جبراني گسترده تبديل شود.
مجموعه آنها موجب مي شود تا نارضايتي حاشيه نشينان به شكلي جمعي بروز كرده و در سطح اجتماعي به شكل اعتراضات گروهي و آشوبها بروز كند و چنان رفتاري هنگامي كه به شخصيتي در افراد بدل شد، ونداليسم و آسيبهاي اجتماعي مربوط به آن را پديد مي آورد و گروههايي را كه شكل مي بخشد كه تنها راه درست هر چيز را در خراب كردن و از بيخ و بن كندن آن مي بينند. در اين شرايط اجتماعي جوانان حاشيه نشين هرچه بيشتر خود را با چنان اخلاق، منش و نگرش و باورهاي غالب حاشيه نشيني همراه ساخته و جامعه پذير مي شوند، زيرا حامي اي جز آنان براي پاداش نگرشها و رفتارهايشان نمي يابند.
اما از طرفي ديگر شهرها براي تأمين نيازهاي شغلي و نيروي كار خود نياز به اين مهاجرين دارند، بنابراين چنين فرآيندي طبيعي است، تنها جامعه شهري مي بايست در ازاي چنان عرضه نيروي كار، حداقل نيازهاي اساسي وتأمين اجتماعي اين اقشار را تأمين كند و اشتغال زايي و فرصتهاي شغلي را در اين مناطق پديد آورد تا بيكاري موجب پناه بردن شان به كارهاي خلافكارانه و اعتياد و ساير جرائم و تخلفات نشود. بنابراين موضوع توزيع مناسب و عادلانه خدمات اجتماعي و رفاه اجتماعي و ايجاد فرصتهاي شغلي پديد مي آيد، پس مسائل جوامع حاشيه نشين و آلونك نشين بايد در زمره اولويتهاي اصلي قرار گيرد. آن شامل فرصتهاي شغلي، قوانين كار و حقوق و دستمزد كارگري مي شود تا بيمه هاي اجتماعي، حق بيكاري، حق بازنشستگي، خدمات بهداشتي و حداقل خدمات رفاهي و فرهنگي و همچنين شهرك سازي وترميم و تقويت سكونت گاههايي غيررسمي كه از بين بردني نيستند.

راهکارهای مقابله با وندالیسم
جامعه‌شناسان شهری در این زمینه به ایجاد تمهیدات رفتاری و سلب انگیزه واكنش‌های تخریبی تاكید دارند و معتقدند كه به طور مثال با آموزش تماشاگران تیم‌های ورزشی در مورد اهداف واقعی ورزش و همچنین با نمایش روابط دوستانه بازیگران دو تیم، می‌توان خشم و ناكامی هواداران تیم شكست خورده را تا حدود زیادی كاهش داد و یا ضمن كنترل منظم سالم بودن تاسیسات شهری از سوی ماموران سازمان‌های مسوول، می‌توان زمینه‌های روانی جلب اعتماد و مشاركت عمومی در حفظ و نگهداری اموال عمومی را فراهم آورد. ایجاد این زمینه‌ها در برخورد با پدیده وندالیسم، نیازمند مدیریتی كارآمد و مجهز به دانش روز در مدیریت شهری است تا بتواند ضمن فائق آمدن بر مشكلات و تنگناهای مختلف در عرصه‌های جوامع شهری و به ویژه كلانشهرها، با دانش و كارآمدی خود، زمینه‌های بروز چنین پدیده‌هایی را پیشاپیش در نطفه بخشكاند تا ضرورتی برای برخوردهای جبری و آمرانه پس از وقوع ماجرا وجود نداشته باشد.
درمان اين پديدة اجتماعي مذموم بايد اشاره‌اي گذرا به بحث علت شناسي بيندازيم. در سبب شناسي موضوع، دو علت براي پديده ونداليسم ذكر شد 1- عدم امكان تخليه هيجاني در مردم 2- احساس تضاد و تعارض منافع با سيستم. مسلم اين است كه درمان نيز تابعي از علل است و نابودي علل خود به خود باعث درمان مي‌شود اما در برخي مواقع نيز براي تسريع در فرآيند درمان بايد از منابع ديگر بهره گرفت تا هم سرعت بهبودي بالا رفته و هم درمان موفقتر انجام گيرد. براي برطرف كردن علت شماره يك بايد هم در خانواده و هم در اجتماع زمان‌ها، مكان‌ها و فرصت‌هايي فراهم آيد تا افراد بتوانند به نحو درست و صحيحي هيجانات طبيعي و مثبت خود را تخليه كنند. در خانواده والدين مي‌توانند زمينه‌هايي را فراهم آورند تا كودكان فعاليت‌ها و رفتارهايي را كه مي‌خواهند انجام دهند. همان گونه كه والدين براي بازي كودكان خود اسباب بازي تهيه مي‌كنند، بايد فرصت‌هايي را هم فراهم آورند تا هيجانات تخليه شود. اين موضوع در حالت كلي‌تري به جامعه نيز باز مي‌شود به اين معنا كه در جامعه نيز بايد امكاناتي براي تخليه هيجاني وجود داشته باشد. امكانات به معناي زمان و مكان مناسب با توجه به شرايط موجود و مسائل قانوني و ايمني و … در بسياري از كشورهاي دنيا دولت به‌طور غير مستقيم در اين گونه موضوعات دخالت كرده و تا حدودي جنبه‌هاي قانوني به آن مي‌بخشد. به طور مثال در هند روزي از سال به عنوان جشن رنگ مطرح است كه در آن روز افراد مجازند تا با رنگ‌هاي گياهي ديگران را به هر رنگي كه مي‌خواهند، درآورند. چون اين موضوع ملي است و قانوني پس افراد نيز ناراحت نشده و پيش‌بيني‌هاي لازم را در اين مورد انجام مي‌دهند مثلا لباسي را در آن روز مي‌پوشند كه اگر رنگي شد خيلي ناراحت‌ كننده نباشد و موارد ديگر. در كشور ما نيز به طور سنتي و ديني برخي از رسوم در اين زمينه موجود بوده است. انواع مسابقات محلي كه در روستاهاي ما انجام مي‌شده، انواع جشن‌ها و اعياد تاريخي و ديني كه در طول تاريخ در كشور وجود داشته است. جشن‌هايي مانند شب يلدا، چهارشنبه سوري، نيمه شعبان و غيره كه اين امكان را به افراد مي‌دهد تا هيجانات را تخليه كرده و براي زندگي بهتر مهيا شوند. مشكل عمدة ما امروزه نبود و يا كمبود اين اعياد و جشن‌ها نيست بلكه عدم برنامه‌ريزي مناسب براي آن‌هاست تا با اين برنامه‌ريزي هم بتوان به شادي‌ها جهت داد و از انحرافات احتمالي جلوگيري كرد و هم عوارض و خسارت آن را به حداقل رساند
شهرداری می بایست اين حس را به مردم القاء كند كه كليه تصميمات، براي آسايش و رفاه آنان گرفته شده است. البته اين موضوع فقط مختص به شهرداري نيست و تمامي ارگان‌ها و نهادها و موسسات و وزارتخانه‌ها را دربر مي‌گيرد. از سوي ديگر در آموزش و پرورش بايد اين فرهنگ را در ذهن كودكان و نوجوانان ايجاد كرد تا نسيت به تمامي امكانات ملي و عمومي خود احساس مسئوليت كنند و با هرگونه تخريب در اين موارد برخوردهاي فردي انجام گيرد اين امر تا آن جا بايد پيش رود كه كودك به پدر خود نيز براي تنظيم اتومبيل و كم‌تر آلوده كردن هوا تذكر بدهد. و در اين فرهنگ همه بايد از همديگر انتظار داشته باشيم تا با حفظ اموال و سرمايه‌هاي ملي و عمومي امكان زندگي بهتري را براي خود ايجاد كنيم. به طور مثال من، به فردي كه دارد به يك كيوسك تلفن خسارت وارد مي‌كند، تذكر دهم كه چرا تلفني را كه متعلق به من نيز هست، خراب مي‌كند؟ و در حالتي بالاتر چرا تلفني كه متعلق به خودش است را خراب مي‌كند. به اميد آن روز كه ديگر مواردي از اين پديده منفي (ونداليسم) در جامعه مشاهده نشود.

تعريف وشناخت موضوع:
لغت نامه اكسفورد1987() ونداليسم را مشخصه وندال ها Vandal() مي داند. وندال ها كساني هستند كه از روي ميل ورغبت عمدا آثارهنري عمومي وخصوصي را ازبين مي برند وطبيعت را خراب مي كنند. فرهنگ واژه هاي مكتب سياسي، فلسفي، هنري وادبي 1376() ونداليسم را «تمايل شخصي به محو آثار هنري يا خراب كردن آنها وچيزهايي كه اصولاداراي ارزش هستند تعريف كرده است.» (خدايار،1367 ).ونداليسم به يك معنا تخليه رواني است. درحقيقت وندال كسي است كه به نوعي ازيك خشم دروني رنج مي برد. بسياري ازصاحب نظران براين باورند كه ونداليسم نوعي تلافي ويا انتقام جويي است كه تخريب اموال عمومي ومحيط زيست عمده ترين حاصل آن است، آنها معتقدند كه گرچه ونداليسم ريشه در روان پريشي افراد وناكامي هاي آنها دارد اما تخريب اموال عمومي نوعي انتقام جويي دربرابركمبودهاي رفاهي واجتماعي است كه افراد انتظاردارند. به اين معني كه وقتي رفاه اجتماعي وخدماتي ضعيف است افراد خود را براي حفظ آن چه اموال عمومي ناميده مي شود مسئول نمي دانند. ونداليسم از كنترل نداشتن افراد برهيجاناتشان ناشي مي شود اما نارسايي در خدمات رفاهي شهري مي تواند آن را تشديد كند. البته دراين رابطه وضعيت اقتصادي، فرهنگي واجتماعي افراد نيزنقش مهمي ايفا مي كند. طبق تحقيقات ونداليسم بين افراد بيكاروجوانان بيش ازسايرين گسترش دارد. برت لاند 1973() ونداليسم را خراب كردن اموال عمومي يا خصوصي ازطريق بي ريخت كردن يا ناقص كردن آن ها بدون رضايت صاحب يا سازنده آن تعريف مي كند. اونمونه هاي ونداليسم را اين گونه برمي شمرد: شكستن پنجره ها، ازبين بردن مدارك مدرسه، ناقص كردن متعلقات مدرسه نظيرميزها، به سرقت بردن علائم راهنمايي ورانندگي درخيابانها وبزرگراه ها، پنچركردن طايرها، ازبين بردن گل ها و بوته ها درپارك ها، ايجاد تغييرات درلاك ومهرومحتواي كاميون ها وواگن هاي باربري قطارها، خراب كردن دست شويي هاي عمومي، پاره كردن تسهيلات رستوران ها، استفاده از اسپري رنگ يا ابزارهاي نگارش روي ديوارها و ساختمان هاي شهر. (توحيدي،1379 ).

علل وعوامل:
ونداليسم ممكن است عوامل مختلفي داشته باشد كه دراين جا به گوشه اي از آن ها اشاره مي شود: ممكن است اين پديده ناشي ازهمرنگي با جماعت باشد. افرادي كه داراي اختلال رفتاري هستند درمواردي به علت مشاهده رفتارهاي انجام شده ديگران تشويق مي شوند كه بدون دليل منطقي آن عمل را تكراركنند. به طورمثال با ديدن يك نوشته روي صندلي به صورت خودآگاه ترغيب مي شوند كه مطلب تكميلي يا پاسخي براي آن بنويسند. (سرداري گودرزي،1376، به نقل ازتوحيدي:). در حقيقت افراد گاه به دليل همرنگي با جماعت كارهايي را انجام مي دهند كه ممكن است به دورازشئونات اخلاقي آنان باشد. نمود بارزاين مورد هنگام اغتشاشات ديده شده است.
– تحقيقات نشان داده اند كه ونداليسم به صورت گروهي وبا همراهي و مشاركت اعضاي يك باند خرابكارانجام مي پذيرد وبا بروزخشم عليه يك مرجع قدرت گره خورده است. بنابراين وجود همسالان منحرف درايجاد اين پديده موثراست (نظريه پيوند افتراقي) همچنين ثابت شده است كه ونداليسم با جنس رابطه دارد. به طوري كه بين نوجوانان پسرشايع تراست تا دختر.
– وندال ها يا مخربين اغلب خود را به نوعي توجيه مي كنند و خود را افرادي شوخ طبع مي دانند،نه خرابكاروعمل خرابكاري را مسئله اي جدي تلقي نمي كنند. (توحيدي،1379 ).
– علت ونداليسم تغييرات سريع سياسي اجتماعي عظيم قرن حاضرنيزعنوان شده است. مي توان ادعا كرد كه بسياري ازاختراعات واكتشافات براي بشرمفيد بوده اند ولي مردم دنيا بيشتردرجهت ازخودبيگانگي ودرگيري هاي سياسي ايدئولوژيك سوق داده شده اند كه اين خود باعث گسترش خشونت وتخريب اموال عمومي مي شود. (توحيدي:) دگرگوني درنظام ارزشي جوامع براثرافزايش جمعيت موجب رشدپديده تخريب هنجارهاي جامعه (ونداليسم) مي شود.
– ازنظرانگيزش، پرخاشگري وونداليسم با هم ارتباط دارند. زيرا پرخاشگري يكي از مكانيسم هاي رواني است كه به منظور تسلط پيدا كردن بر محيط و كسب آرامش به كار مي رود. پرخاشگري اعمال خصمانه اي را شامل مي شود كه از روي عمد صورت مي گيرد و به افراد و اشيا آسيب مي رساند پرخاشگري اغلب به دليل ناكامي صورت مي گيرد و در رابطه با افرادخود را به صورت كتك زدن، شكنجه دادن، آزار رساندن و گاهي استهزا و مسخره كردن يا سرزنش كردن نشان مي دهد و در رابطه با اشيا حالتي از خراب كاري، نابودسازي و ويرانگري (ونداليسم) دارد. Bertland 1973:8() تجربه پروفسور موز نيز نشان مي دهد كه احساس اجحاف و احساس ناكامي دو انگيزه مهم ونداليسم و خراب كاري است؛
– نيكخو و همكارانش در پژوهشي نشان داده اند كه خشونت هاي خانگي كه بيش تر توسط مردان صورت مي گيرد، در اثر مشاهده الگوهاي نامناسب رفتاري و اعمال رفتارهاي مستبدانه خشونت آميز و غيرعاطفي پدر، در فرزندان به خصوص پسران به وجود مي آيد كه اين رفتارها در آينده موجب كتك زدن همسر و فرزندان، سوءمصرف مواد مخدر و ونداليسم مي شود. (نيكخو و ديگران،1357 ، به نقل از توحيدي).
– ليگارت محقق ديگري است كه اعتقاد دارد بين تخريب و تحصيلات رابطه وجود دارد. به اين معني كه بيش تر تخريب اموال عمومي توسط افراد با تحصيلات پايين تر صورت مي گيرد. در مدرسه اي رفتارهاي كلاس هاي7 تا12 مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد كه ونداليسم در كلاس هفتم بيش تر بود و با افزايش سطح كلاس كاهش تصاعدي داشت. در عوض در بين كساني كه در پايين ترين رده هاي تحصيلي قرار داشتند بيش ترين احتمال ونداليسم مي رفت. اما نكته جالب توجه اين است كه حتي كساني كه در عمل ونداليسم دخالتي ندارند نگرش منفي نسبت به دانش آموزان خراب كار نداشتند.
– در پژوهشي ديگر رابطه بين اعتياد و تخريب اموال عمومي مورد بررسي قرار گرفت. بنا به نظر او در ايران همانند ساير نقاط دنيا معتادان براي تامين مواد مخدر خود دست به فروختن وسايل شخصي و سرقت اموال عمومي مي زنند. اين افراد بيش تر در طبقاتي با سطح سواد پايين و فقر اقتصادي جاي مي گيرند و مشكلات خانوادگي و اختلالات رفتاري دارند. بسياري از روانشناسان معتقدند بين پرخاشگري همراه با اعتياد و تخريب اموال عمومي يا ونداليسم ارتباط وجود دارد. (توحيدي،1379).
به نظر مي رسد كه در ايران، بزهكاري، استفاده از مواد مخدر، فقر و سطح تحصيلات پايين، فقدان زندگي خانوادگي سالم و داشتن اختلال ذهني از عواملي هستند كه به ايجاد و افزايش تخريب اموال عمومي يا ونداليسم كمك مي كنند. (آقايي،1376 ، به نقل از توحيدي).
– يكي از مهم ترين عوامل ونداليسم، كناره گيري اجتماعي مردم مي باشد. در جامعه اي كه مردم خود را در حل مسائل اجتماعي جامعه شريك نمي دانند، مشاهده مي شود كه از دوران كودكي به طور غيرمستقيم ياد گرفته اند در مقابل آنچه بيرون از خانه آن ها رخ مي دهد مسئوليتي نداشته باشند. در واقع كودكان در همان سال هاي اوليه زندگي مي بينند كه پدر و مادر يا بزرگ تر ها اموال عمومي را تخريب مي كنند و مواخذه هم نمي شوند، به مرور تخريب اموال عمومي زشتي خودش را از دست مي دهد. به خصوص كه از نظر فرهنگي و آموزشي نيز تا امروز حركت عمده و مهمي جهت جامعه پذيري يا آموزش پيش گيري از تخريب اموال عمومي صورت نگرفته است. در حقيقت آموزش كودكان در مدارس و نيز آموزش همگاني براي مقابله با ونداليسم در جامعه كم تر مورد توجه بوده و يا راه كار اصولي براي حل يا كاهش اين مسئله اجتماعي انديشيده نشده است.
– عامل ديگر كمبود رابطه نزديك و اعتماد بين شهروندان و دولت است كه باعث مي شود افراد خود را در امور شهري شريك و مسئول ندانند. در واقع شهروندان تصور مي كنند آن اندازه اي كه بابت خدمات رفاهي هزينه مي پردازند خدمات دريافت نمي كنند و فكر مي كنند با اقدام به تخريب و قبول نكردن مسئوليت، خود را از دولت جدا مي كنند.
– فقدان مجازات براي مخربين اموال عمومي از جمله عواملي است كه به افزايش اين پديده كمك مي كند. در واقع گرچه در قانون براي خراب كاران تاسيسات شهري3 تا10 سال حبس در نظر گرفته شده اما همين ماده قانوني نيز اجرا نمي شود. چرا كه نه متخلفين و نه نيروهاي امنيتي اين عمل را جرم واقعي تلقي نمي كنند. طبق نظريه كلارك، هشت عامل دربروزونداليسم موثرند.
به طورخلاصه مي توان گفت علل رفتارونداليستي عبارت است از:1 – تجارب نخستين دوران كودكي، طلاق وجدايي والدين، عدم تعادل در سيستم پاداش وتنبيه، تنبيه بدني توسط والدين وداشتن والدين مجرم و بي بند وبار.2 – عوامل ژنتيكي ووراثتي – بهره هوشي پائين: عقب افتادگي ذهني يا عقب ماندگي ذهني، عارضه جسمي و نقص عضو، داشتن شخصيت اضطرابي، ابتلاء به بيماري رواني وابتلاء به اختلال شخصيتي.3 – شخصيت مجرمانه : پرخاشگري، برونگرايي،داشتن شخصيت واكنشي، داشتن شخصيت ضد اجتماعي وانتقامجو. 4.وضعيت اقتصادي، اجتماعي وجمعيتي: سن (جوان )، جنسيت (مرد)، مهارت (غير ماهر)، وضعيت تاهل (مجرد )، درآمد اقتصادي (پائين) وطبقه و پايگاه اجتماعي. 5.وضعيت فعلي درزندگي: سكونت در مناطق فقيرنشين و نامناسب شهر، داشتن رفيقان بزهكار و منحرف، علاقه مند بودن به باشگاه ورزشي خاص، خصوصا هواخواه فوتبال بودن، اجاره نشيني وداشتن خانه اي كوچك و حقير. 6.بحران ها و وقايع زندگي : درگيري با سايراعضاي خانواده: ، درگيري و نزاع با همكلاسي ها در دوران تحصيل، تنبيه بدني توسط والدين و اولياء مدرسه، مشكلات تحصيلي و عملكرد ضعيف وداشتن دوستاني كه به واسطه ارتكاب جرم دستگير شده اند7.- شرايط ووضعيت مكاني و موضوعات مورد تخريب: وقوع موضوع مورد تخريب در خياباني خلوت، حضورندا شتن نيروهاي پليس (ناظر بيروني) در مكان هاي وقوع جرم، تاسيسات عمومي كه در مكان هاي پر از ازدحام قرار گرفته اند، كاركرد نامنا سب وسايل (مانند تلفن هاي همگاني) وهمساني لوازم و اشياء و اماكن تخريب شده با پيشينه هاي ذهني قبلي از آن وسايل8 -جريانات شناخت، ادراكي وانگيزشي: احتمال كم براي دستگير شدن (فضاي امن براي متخلفين)، داشتن توجيه شخصي براي اعمال خرابكارانه، بي تناسبي مجازات ها با اعمال مجرمانه و تصور مجازات پايين توسط افراد، احساس ناكامي، احساس اجحاف، احساس درماندگي واحساس خشم.

درمان
دردرمان اين پديده اجتماعي مذموم بايد اشاره اي گذرا به بحث علت شناسي بيندازيم. درسبب شناسي موضوع، دوعلت براي پديده ونداليسم ذكرشد كه عبارت است از: 1 – عدم امكان تخليه هيجاني درمردم2 – احساس تضاد وتعارض منافع با سيستم.مسلم اين است كه درمان نيزتابعي ازعلل است و نابودي علل خود به خود باعث درمان مي شود اما در برخي مواقع نيزبراي تسريع در فرآيند درمان بايد ازمنابع ديگربهره گرفت تا هم سرعت بهبودي بالارفته وهم درمان موفق ترانجام گيرد. براي برطرف كردن علت شماره يك بايد هم درخانواده وهم دراجتماع زمان ها، مكان ها و فرصت هايي فراهم آيد تا افراد بتوانند به نحو درست و صحيحي هيجانات طبيعي ومثبت خود را تخليه كنند. در خانواده والدين مي توانند زمينه هايي را فراهم آورند تا كودكان فعاليت ها ورفتارهايي را كه مي خواهند انجام دهند. همان گونه كه والدين براي بازي كودكان خود اسباب بازي تهيه مي كنند، بايد فرصت هايي را هم فراهم آورند تا هيجانات تخليه شود. مواردي مانند برگزاري ميهماني ها، بردن كودكان به فضاهاي باز، همبازي وهمفكرشدن با كودكان درپاره اي ازامور، ايجاد تنوع دربرخورد با كودكان و… ازجمله مواردي است كه مي تواند باعث آرامش رواني كودك شده وهيجانات اورا به حالت تعادل بازگرداند. به بيان ديگربايد در فضاهاي كنترل شده اي اين امكان را براي افراد ايجاد كنيم تا هيجانات خود را ارضاء كنند. اين موضوع درحالت كلي تري به جامعه نيز مربوط مي شود، به اين معنا كه در جامعه نيز بايد امكاناتي براي تخليه هيجاني وجود داشته باشد. امكانات به معناي زمان ومكان مناسب با توجه به شرايط موجود ومسائل قانوني وايمني و …
دربسياري ازكشورهاي دنيا دولت به طورغيرمستقيم دراين گونه موضوعات دخالت كرده وتا حدودي جنبه هاي قانوني به آن مي بخشد. به طورمثال درهند روزي از سال به عنوان جشن رنگ مطرح است كه درآن روزافراد مجازند تا با رنگ هاي گياهي ديگران را به هررنگي كه مي خواهند، درآورند. چون اين موضوع ملي است و قانوني پس افراد نيزناراحت نشده وپيش بيني هاي لازم را دراين مورد انجام مي دهند مثلالباسي را درآن روزمي پوشند كه اگررنگي شد خيلي ناراحت كننده نباشد وموارد ديگر. پس افراد درآن روزسال مجازند تا با خنده وشوخي برخي ازهيجانات خود را تخليه كرده وهيچ ناراحتي ويا تخريب خاصي را نيزانجام ندهند. وقتي اين مورد به صورت قانوني درآن روزسال وجود دارد، نوجوانان وجوانان وديگراقشار جامعه نيزكه قصد چنين كاري را دارند تحمل مي كنند تا درفضاي مناسب به خواسته هاي خود بپردازند. يا روزپرتاب گوجه فرنگي دراسپانيا كه مردم مجازند درآن روزهمديگررا با گوجه فرنگي مورد هدف قرارداده وازاين طريق به شادي و تفريح بپردازند اين موضوع تا آن جا پيش مي رود كه حتي دولت روزقبل ازجشن، مقدارزيادي گوجه تهيه كرده ودراختيارمردم قرارمي دهد تا بهتر بتوانند اين جشن را برگزاركنند. ومثال هاي ديگري كه دركشورهاي ديگروجود دارد.
ازسوي ديگربراي درمان آن دسته ازمواردي كه مربوط به علت شماره دوبودند يعني احساس تعارض وتضاد درمنافع با سيستم بايد عنوان داشت؛ اين مورد نياز به يك كارفرهنگي گسترده دارد كه بايد ازخانواده شروع شده ودرتمامي سطوح جامعه گسترش يابد. امروزمتاسفانه عكس اين مورد درحال اتفاق افتادن است يعني نه درخانواده تلاشي صورت مي گيرد تا به فرزندان بياموزند كه امكانات عمومي هم بخشي ازدارايي هاي ماست ونه درسطح ارگان ها ونهادها اين موضوع را براي مردم جا مي اندازند. مردم بايد احساس كنند كه منافع آن ها درگرومنافع دولت بوده وكمك به دولت درحقيقت كمك به خود آن هاست وازسويي ديگردولت نيزبايد آسايش ومنافع ملت را بخشي ازوظيفه خود بداند ودرارائه هرچه بيشتر خدمات بكوشد. مردم بايد احساس كنند كه به طورمثال اگرقانوني (مثل هدفمند كردن يارانه ها) به تصويب مي رسد، دقيقا به نفع ملت است ومسئولان نيزبايد اين حس را به مردم القاء كنند كه كليه تصميمات، براي آسايش ورفاه آنان گرفته شده است. البته اين موضوع (القاء صحيح) فقط مختص به مسئولان نيست وتمامي ارگان ها، نهادها، موسسات، وزارتخانه ها و حتي رسانه ها را دربرمي گيرد. ازسوي ديگردر آموزش وپرورش بايد اين فرهنگ را درذهن كودكان ونوجوانان ايجاد كرد تا نسيت به تمامي امكانات ملي وعمومي خود احساس مسئوليت كنند وبا هرگونه تخريب دراين موارد برخوردهاي فردي انجام گيرد. اين امرتا آن جا بايد پيش رود كه كودك به پدرخود نيزبراي تنظيم اتومبيل وكم ترآلوده كردن هوا تذكربدهد. دراين فرهنگ همه بايد ازهمديگرانتظارداشته باشيم تا با حفظ اموال وسرمايه هاي ملي وعمومي امكان زندگي بهتري را براي خود ايجاد كنيم. به طورمثال من، به فردي كه دارد به يك كيوسك تلفن خسارت وارد مي كند، تذكردهم كه چرا تلفني را كه متعلق به من نيزهست، خراب مي كند؟ ودرحالتي بالاتر، چرا تلفني كه متعلق به خودش است را خراب مي كند. به اميد آن روزكه ديگرحتي يك موارد ازاين پديده منفي (ونداليسم) درجامعه مشاهده نشود.

تجربه موفق:
درسال هاي اخيرشاهد حضورنيروي انتظامي درمدارس تحت عنوان هميارپليس هستيم. اين موضوع ازآنجا كه باعث آشنايي كودكان با قوانين ومقررات راهنمايي و رانندگي مي شود قطعا باعث دروني شدن قوانين ومقررات گشته وچنين افرادي قطعا دربزگسالي تخلفات كمتري را مرتكب خواهند شد.

پيشنهادها:
1-ونداليسم را مي توان مانند هرمسئله اجتماعي ديگر نمودي ازناهمانگي، نابساماني ، كاركردغلط برخي نهادهاي ذي ربط درجامعه دانست. لذا به منظوركاهش اثرات زيان بارمي بايست نگاهي عميق وآسيب شناسانه به ساختارهاي كه اين پديده درآنها رخ مي دهد، افكند.2 -درنظرگرفتن استحكام وشكل فيزيكي مناسب (به لحاظ عدم امكان تخريب وسايل، امكانات واماكن عمومي، (دراين رابطه به پژوهش ها وآزمايش هاي آلن وگرين برگرد1387) دررتردام مي توان اشاره نمود، يعني استفاده ازمواد ومصالحي كه كمترمورد نظراين گونه افراد (وندال ها) است.3 -آموزش وتبليغ: توجه به امرآموزش وتبليغ، پيرامون موضوع ونداليسم ازجمله راه حل ديگرمي باشد كه جهت حل اين مسئله اجتماعي دربرخي كشورها مورد توجه قرارگرفته است. براي مثال كشورژاپن براي رشد ورزش فوتبال درآن كشورتهيه برنامه كارتوني تحت عنوان فوتباليست ها را دردستوركارخود قرارداده واين موضوع را ازطريق نمايش مورد پسند كودكان درآنها نهادينه كرد. دراين رابطه نيزمي توان فيلم هاي كارتوني با مضامين خرابكاري ونهي آن تهيه وبراي كودكان پخش كرد.4 -مطلوب ساختن شرايط محيط زيست؛ توجه به امور زيباشناسي درساخت اموال واحداث اماكن عمومي (ازجهات گوناگون) وبهبود واصلاح محيط زيست وزيباسازي، وندال ها را ازدست زدن به خرابكاري منصرف مي كند ومي تواند به عنوان راه حلي مناسب براي مقابله با ونداليسم بكارآيد.5 -ايجاد زمينه هايي براي مشاركت مردم، درحل مشكل ونداليسم، قطعا تاثيرگذارخواهد بود. به عنوان مثال درسوئد، دانش آموزان مدارس را طي برنامه اي به نظافت وسايل واماكن عمومي دعوت كردند وبراي اين خدمت به آنها دستمزد نيزداده شد، درانجام اين فعاليت ها رسانه هاي گروهي نيزمشاركت هاي فعالي را ازخود نشان داده اند.6 – نظارت اجتماعي (كنترل هاي اجتماعي رسمي وغيررسمي) ازجمله راه حل هاي ديگرمقابله با ونداليسم دربرخي كشورها، استفاده ازنيروي نظارت اجتماعي (كنترل هاي اجتماعي رسمي مانند ابزارهاي قانوني وپليس وكنترل هاي غيررسمي مانند ابزارهاي اخلاقي، ارزشي وفرهنگي) مي باشد. اميد كه تحقيق فوق بتواند گامي هرچند كوتاه درراه ازميان برداشتن معضل ونداليسم درجامعه بردارد.
علاوه برپيشنهادهاي فوق جهت كاهش ميزان تخريب اموال عمومي به موارد زير نيزمي توان اشاره نمود: افزايش اعتقادات اسلامي وتقويت بنيه مذهبي جهت تقويت روحيه مبارزه با اسراف، فرهنگ مصرف وتخريب. افزايش ميزان مشاركت افراد درتصميم گيري ها (شوراهاي محلي، انجمن هاي مردمي، نخبگان و… )
برخورد شفاف واطلاع رساني سالم. راه اندازي مكان هاي تفريحي، ورزشي وهنري جهت سرگرم كردن وپركردن اوقات فراغت جوانان درنتيجه تضعيف تمايل به تخريب اموال عمومي. آموزش حفاظت ازاموال عمومي ازطريق رسانه هاي گروهي. برگزاري سخنراني ها وهمايش ها جهت بالابردن اطلاعات افراد خصوصا جوانان ازميزان تخريب اموال عمومي وارائه راه كارهايي جهت مبارزه با آن. نصب تابلوهاي تبليغاتي وپوسترهاي فراوان درمحل عبورومرورافراد جهت بالابردن آگاهي هاي افراد ازنتايج تخريب، پيش گيري وراه هاي تعميروآباداني.

منابع:
1-پاتريس ژانورن، «ونداليسم، بيماري جهاني خرابكاري» ترجمعه ماهان فرخ.
2-فرجاد، محمدحسين «آسيب شناسي اجتماعي و جامعه شناسي انحرافات.» انتشارات بدر.
3-محسني تبريزي، عليرضا 1374()، بررسي ونداليسم در تهران، موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران، تهران.
4-خدايار، امير مسعود. 1367(). فرهنگ واژه هاي مكتب هاي سياسي، فلسفي، مذهبي، هنري و ادبي (ايسم) . تهران: انتشارات خورشيد.
5-رزم آزما، هوشيار. 1370(). زمينه روان شناسي اجتماعي. تهران: نشر مهرداد
6-رفيع پور، فرامرز. 1380(). آناتومي جامعه. تهران: شركت سهامي انتشار
7-روزنامه همشهري،75/12/4
8- سيستاني، ليلا. 1379(). ديوار نويسي كلاس هاي دانشگاه آزاد اسلامي كرمان پايان نامه تحصيلي جهت دريافت مدرك كارشناسي، سال تحصيلي78-79
9-سيف اللهي، سيف ا…. 1379(). نقش مديران و برنامه ريزان در ميزان آسيب زايي و آسيب زدايي در ايران، ژرفاي تربيت، مهرماه 79.
10-صاحبي، فهيمه. 1381(). وندال كيست؟ روزنامه همشهري،12/5 /81.
11-محسني تبريزي، عليرضا. 1379(). مباني نظري و تجربي ونداليسم: مروري بر يافته هاي يك تحقيق. نامه علوم اجتماعي، دوره جديد، شماره 16.
*روزنامه رسالت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *