اشاره
طرح «شيوعشناسي مصرف مواد مخدر در بين دانشجويان»، به عنوان يك طرح پيمايشي با هدف آگاهي از ابعاد مسئلهي شيوع مواد مخدر و مشروبات الكلي در بين دانشجويان، نگرش آنها نسبت به موضوع مواد مخدر، و نيز عوامل مرتبط و مؤثر بر مصرف مواد مخدر در سال تحصيلي 81-82 اجرا شد .
نمونهي اين طرح پيمايشي متشكل از 5231 نفر دانشجو (4/50 درصد زن و 6/49 درصد مرد) از 21 دانشگاه تحت پوشش وزارت علوم، تحقيقات و فناوري است. در اين نوشتار گزيدهاي از يافتههاي اين پژوهش با تأكيد بر عوامل مرتبط با خانواده تنظيم و ارائه ميشود تا به مناسبت هفتهي بزرگداشت خانواده مورد بهرهبرداري قرار گيرد. به اين منظور ابتدا در بخش توصيفي، نگرش دانشجويان نسبت به مواد مخدر، تجربهي مصرف مواد توسط آنان، شرايط خانوادگي و خويشاوندي آنان از نظر مصرف مواد مخدر، و مكانهاي مصرف مواد در مورد كساني كه تجربهي مصرف داشتهاند مورد بررسي قرار ميگيرد. سپس در بخش تبييني، رابطهي برخي از زمينهها و شرايط خانوادگي دانشجويان، به عنوان متغير مستقل، با نگرش نسبت به مواد مخدر و تجربهي مصرف آن بررسي مي شود. زمينهها و شرايط خانوادگي مورد بررسي عبارتند از، تحصيلات، درآمد، پايگاه اقتصادي و اجتماعي والدين، بُعد (بزرگي و كوچكي) خانواده، گسستگي خانواده از نظر فوت يا جدايي والدين، و آلودگي محيط خانواده و خويشاوندي از نظر وجود مصرفكنندگان مواد مخدر.
تصويريازگرايشدانشجويانبهموادمخدر
1- نگرش دانشجويان نسبت به مصرف مواد مخدر
به منظور سنجش نگرش دانشجويان نسبت به انواع مواد مخدر و مشروبات الكلي ونيز برخي ديدگاه هايي كه درباره مصرف مواد مخدر به طور كلي وجود دارد، عبارتهايي به آنان ارائه شد و پاسخگويان موافقت يا مخالفت خود را با اين عبارت ها بر اساس يك پيوستار پنج قسمتي ابراز داشتند. عبارت هايي كه ناظر به نگرش افراد درباره يك ماده مخدر خاص، نگرش كلي نسبت به مصرف مواد مخدر از جمله توجيه هايي كه براي مصرف اين مواد بكار برده ميشود، نحوه برخورد با معتادان و راه مبارزه با مواد مخدر، و نيز ميزان شيوع مصرف در جامعه تحت همين عناوين در كنار هم قرار گرفته و يافته هاي پژوهش درباره آنها گزارش شده است.
سيگار
اكثر دانشجويان نسبت به مصرف سيگار نگرشي منفي دارند به طوري كه در مجموع نزديك به دو سوم (63 درصد) از پاسخگويان با اين عبارت كه “سيگار كشيدن مقدمه ي مصرف مواد مخدر است و بايد از آن پرهيز كرد”، موافق يا كاملاً موافق بودهاند و فقط قريب يك پنجم (18 درصد) آنها با آن مخالف يا كاملا مخالف بوده اند.
حشيش
اكثريت بزرگي از دانشجويان نسبت به حشيش نگرشي منفي دارند و آن را اعتيادآور مي دانند به طوري كه 83 درصد از آنها با اين نظر كه حشيش اعتيادآور نيست و نبايد از مصرف آن نگران بود مخالف يا كاملاً مخالف و 87 درصد نيز با عبارت معكوس آن (“نبايد فريب كساني را خورد كه ميگويند حشيش اعتيادآور نيست”) موافق يا كاملاً موافق بوده اند.
ترياك
نگرش دانشجويان نسبت به ترياك از نگرش آنان نسبت حشيش مثبت تر است. به طوري كه كمتر از دو سوم (63 درصد) در مورد زيانبار بودن مصرف ترياك (به هر شكل آن) موافق يا كاملاً موافق بودهاند همچنين فقط 57 درصد از آنان با اين عبارت كه “كسي كه ارادهاش قوي باشد با مصرف گاه به گاه ترياك معتاد نميشود” ابراز مخالفت كردهاند.
مشروبات الكلي
نزديك به نيمي (46 درصد) از پاسخگويان با كمخطر بودن مشروبات الكلي نسبت به مواد مخدر موافق و كاملاً موافق و حدود يك چهارم (26 درصد) مخالف و كاملاً مخالف بودهاند. با اين حال، حدود 65 درصد از پاسخگويان با حرام بودن نوشيدن مشروبات الكلي و مبارزه با مصرف آن موافق و بسيار موافق بودهاند. در مجموع به نظر مي رسد نگرش دانشجويان نسبت به مشروبات الكلي اندكي مثبت تر از ترياك است. اين يافته با يافته هاي مربوط به فراواني مصرف ترياك و مشروبات الكلي، كه حاكي از شيوع بيشتر مشروبات الكلي در بين دانشجويان است، سازگار مي باشد.
گرايش كلي به مواد مخدر
در مجموع اكثريت بزرگي از دانشجويان نسبت به مصرف مواد مخدر نگرشي منفي داشته اند. بين 64 درصد تا 86 درصد پاسخگويان با عبارتهاي منفي درباره مصرف مواد مخدر اظهار موافقت و تقريبا به همين ميزان با عبارتهاي مثبت اظهار مخالفت نموده اند:
86 درصد از پاسخگويان با اين عبارت كه “اگر جواني مواد مخدر مصرف كند آينده شغلي و خانوادگياش را نابود ميكند” موافق و يا بسيار موافق بودهاند.
83 درصد از پاسخگويان با اين توجيه كه “وقتي كه كسي با غم و اندوه دست به گريبان است، مصرف مواد مخدر تنها چيزي است كه ميتواند او را تسكين دهد” مخالف و كاملاً مخالف بودهاند.
81 درصد با عبارت “مصرف مواد مخدر اگر به اعتياد منجر نشود اشكالي ندارد” مخالف و كاملاً مخالف بودهاند.
حدود 80 درصد با عبارت “مصرف تفريحي و محدود مواد مخدر اشكال ندارد” مخالف و كاملاً مخالف بوده اند
75 درصد با اين عبارت كه “مواد مخدر را حتي يك بار هم نبايد تجربه كرد” موافق و كاملاً موافق بوده اند.
67 درصد با اين نظر كه “دوستي با فردي كه مواد مخدر مصرف ميكنند خطرناك است” موافق و كاملاً موافق بوده اند.
64 درصد از پاسخگويان با عبارت “كسي كه مواد مخدر مصرف ميكنند در بين مردم آبرو و حيثيت ندارد” موافق و كاملاً موافق بوده اند.
نگرش نسبت به معتادان و راه مبارزه با اعتياد
از نظر اكثريت بزرگي (88درصد) ”اعتياد يك بيماري است كه بايد آنرا درمان كرد“ و فقط يك اقليت 44 درصدي اظهار داشته اند كه ”معتادان انگل هاي اجتماع هستند و بايد با آنان به شدت برخورد كرد”. بنابراين، با آنكه اكثريت قابل توجهي از دانشجويان نگرشي منفي نسبت به مصرف مواد مخدر دارند، نگرش آنان نسبت به فرد معتاد به عنوان يك انسان قرباني و بيمار است كه بايد درمان شود و نه يك انگل و مجرم كه بايد طرد شود.
ميزان شيوع
نسبت كساني كه تصور مي كنند ”اكنون استفاده از مواد مخدر در ميهماني ها و جشنهاي خانوادگي متداول شده است“ بيش از كساني است كه چنين نظري ندارند به طوري كه 42 در صد از دانشجويان با عبارت فوق موافق و حدود 30 درصد مخالف بوده اند. در عين حال نزديك به دو سوم (62 درصد) دانشجويان با فشار دوستان به عنوان عامل موثر و توجيه كننده مصرف مواد مخدر مخالف هستند و فقط اقليت كوچكي (16 درصد) با عبارت “فشار گروه دوستان براي مصرف مواد مخدر به قدري زياد است كه فرد چارهاي جز تسليم شدن ندارد” موافق بودهاند.
13 عبارت از عبارتهاي موجود براي ساختن شاخص نگرش دانشجويان نسبت به مواد مخدر مورد استفاده قرار گرفتند. اين عبارتها با تحليل ضريب همبستگي داخلي و آلفاي كرونباخ انتخاب شدند . مجموع نمرات گويه ها به تعداد گويه ها (13) تقسيم شدند تا دامنه نمره بين 1-5 قرار گيرد. نمرات 1 تا 33/2 به عنوان نگرش منفي 34/2 تا 66/3 بينابين و 67/3 تا 5 به عنوان نگرش مثبت طبق بندي شد. اين طبقه بندي نشان مي دهد كه سه چهارم (7/75 درصد) دانشجويان نسبت به مواد مخدر نگرش منفي دارند، فقط 2/1 در صد به مواد مخدر نگرش مثبت يا گرايش زياد دارند و نزديك يك چهارم در بين اين دو گروه قرار گرفته و گرايش متوسطي به مواد مخدر دارند. اين نسبت ها همان طور كه انتظار مي رود براي زنان و مردان دانشجو متفاوت است. نسبت زناني كه نسبت به مواد مخدر گرايش منفي دارند 85 درصد است كه حدود 20 درصد بيش از نسبت مربوط به مردان (66 درصد) است.
2- شيوع مصرف انواع مواد مخدر
در اين قسمت ميزان مصرف سيگار، مشروبات الكلي و انواع مواد مخدر و موضوعات و مسائل مختلف ديگري همچون آخرين دفعه مصرف، اطلاع والدين، مكانهاي مصرف مورد بررسي قرار ميگيرند. اين بررسي تصوير دقيقي از ابعاد و حدود شيوع مواد مخدر دربين دانشجويان به دست مي دهد.
شيوع مصرف سيگار
در پاسخ به اين پرسش كه ”آيا تا كنون سيگار كشيده ايد؟“، حدود دو سوم (7/64 درصد) از پاسخگويان اظهار داشته اند كه يك بار هم لب به سيگار نزده اند، 4/21 درصد فقط يكي دو بار سيگار كشيدهاند، 7/1 درصد نيز قبلاً سيگاري بودهاند اما در حال حاضر ترك كردهاند. بنابراين در مجموع 8/87 درصد پاسخگويان درزمان جمعآوري اطلاعات سيگار نمي كشيده اند و 2/12 درصد باقيمانده سيگار مي كشيده اند. 3/6 درصد كل پاسخگويان كه نزديك نيمي از افراد سيگاري را تشكيل مي دهند، اظهار داشته اند كه گهگاه (يكي دو سيگار در هفته) سيگار مصرف ميكنند، 4/3 درصد سيگاري هستند اما قصد ترك آن را دارند، و 5/2 درصد نيز سيگاري هستند و قصد ترك هم نداشتهاند. بنابر اين اگر كساني را كه گهگاه سيگار ميكشند سيگاري ندانيم، فقط 6 درصد از دانشجويان سيگاري هستند كه بيش از نيمي از اين افراد سيگاري هم قصد ترك كردن آن را دارند. اين يافته ها حاكي از شيوع كم مصرف سيگار در بين دانشجويان است.
يافته هاي اين پژوهش در باره تفاوت زنان و مردان از نظر سيگار كشيدن، مطابق با الگوهاي متداول در جامعه است كه بر اساس آن نسبت كوچكي از زنان تجربه ي كشيدن سيگار دارند و يا سيگاري هستند. در اينجا فقط 8/0 درصد از زنان دانشجو سيگاري هستند، 6/1 درصد گه گاه سيگار مي كشند و 83 درصد هرگز سيگار نكشيده اند، اين نسبت ها براي مردان به ترتيب 7/10 درصد، 9/10 درصد، و4/46 است.
شيوع مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي
اطلاعات بدست آمده نشان ميدهد كه مصرف مشروبات الكلي شيوع بيشتري نسبت به مواد مخدر دارد. بطوري كه در مورد مشروبات الكلي 80 درصد از پاسخگويان اظهار داشتهاند كه تاكنون مشروبات الكلي مصرف نكردهاند درحالي كه اين نسبت در مورد ترياك كه شايعترين نوع مواد مخدر است 90 درصد است. به عبارت ديگر 20 درصد از دانشجويان اظهار داشته اند دست كم يك بار مشروبات الكلي مصرف كرده اند در حالي كه اين نسبت براي مصرف ترياك به نصف (10 درصد) تقليل مي يابد. از نظر تكرار مصرف نيز مشروبات الكلي بيش از مواد مخدر ديگر مصرف شده است از مجموع 20 درصد پاسخگوياني كه مشروبات الكلي مصرف كردهاند نزديك 8 درصد (40 درصد مصرف كنندگان مشروب) بيش از ده بار مصرف داشته اند در حاليكه نسبت افراد مصرف كننده بيش از ده بار براي ترياك فقط 2 درصد (20 درصد مصرف كنندگان ترياك) بوده است.
درباره ساير مواد مخدر، نسبت كساني كه اظهار داشته اند تجربه مصرف آن مواد را داشته اند بسيار اندك (حد اكثر 8/3 درصد) است. پس از ترياك، حشيش، شيره و سوخته شيوع بيشتري در بين دانشجويان داشته و به ترتيب توسط 8/3، 3/2 و 2/2 درصد دانشجويان حد اقل يك بار مصرف شده است. ماريجوانا در مرتبه بعدي قرار دارد و توسط 1/1 درصد دست كم يك بار مصرف شده است. ميزان شيوع ساير مواد مخدر بسيار نا چيز است به طوري كه نسبت كساني كه آن مواد را دست كم يك بار مصرف كرده اند كمتر از يك درصد بوده است (هروئين 6/0 درصد، ال. اس. دي، كوكائين، و اكستاسي هر يك 4/0 درصد).
تفاوت دو جنس در مصرف مواد مخدر هم كاملا بارز است. در همه ي انواغ مواد مخدر (به استثناي ترياك و مشروبات الكلي) بيش از 99 درصد از زنان دانشجو اظهار داشته اند كه اصلا تجربه مصرف نداشته اند. در مورد ترياك و مشروبات الكلي، زنان به ترتيب فقط 5/2 درصد و 7/7 درصد تجربه ي حداقل يك بار مصرف داشته اند در حالي كه اين نسبت ها براي مردان به ترتيب 1/17 درصد و 2/32 درصد است. بنابراين، تجربه ي يك بار مصرف مردان در ترياك حدود 7 برابر و در مشروبات الكلي بيش از 4 برابر زنان است. درنتيجه، تفاوت جنسيتي درباره مصرف و تجربه ي مشروبات الكلي به مراتب كمتر از ترياك است.
آخرين بار مصرف و وابستگي
در پاسخ به اين سؤال كه
” اگر مواد مخدر مصرف كرده ايد، تا چه حد به آن وابسته هستيد؟“، از جمع پاسخگوياني كه مواد مخدر مصرف كردهاند (586 نفر) 91 درصد اظهار كرده اند كه هيچ گونه وابستگي به اين مواد ندارند، 8/5 درصد خود را تا حدي وابسته دانسته و 1/3 درصد نيز ميزان وابستگي خود را زياد دانستهاند. بنابراين از نمونه 5231 نفره دانشجويان 586 نفر(حدود 11 درصد) مواد مخدر مصرف مي كنند و فقط 52 نفر (1 درصد) خود را وابسته به مواد مخدر مي دانند كه مي توان آنها را معتاد به حساب آورد.
اطلاعات مربوط به زمان آخرين مصرف مواد مخدر توسط دانشجوياني كه مواد مخدر را تجربه كرده اند هم نشان مي دهد كه شمار اندكي از دانشجويان به مواد مخدر وابسته هستند. درباره مشروبات الكلي و ترياك، كه پر مصرف ترين ماده ي مخدر در بين دانشجويان هستند، كمتر از يك چهارم زمان آخرين مصرف خود را هفته گذشته اعلام كرده اند و سه چهارم بقيه زمان مصرف را از يك ماه تا يك سال قبل ذكر كرده اند. اين امر نشان مي دهد كه در بين 10 تا 20 درصد دانشجوياني كه اعلام كرده بودند مصرف ترياك يا مشروبات الكلي را تجربه كرده اند، اين مصرف عمدتا جنبه تفريحي داشته و تكرر استفاده از آن بسيار پايين است.
دربارهي مواد مخدر جديد، شمار كل كساني كه مصرف هر يك از انواع آن را تجربه كرده اند، از 1/1 درصد كل پاسخگويان تجاوز نمي كند ولي كساني كه مصرف نزديكتر (هفته گذشته) آنها را تجربه كرده اند حدود نيمي (49 درصد در مورد هروئين) تا دو سوم (68 درصد در مورد اكستاسي) افراد تجربه كننده اين مواد را تشكيل مي دهد. احتمال دارد كساني كه اين مواد را مصرف وتجربه مي كنند، با آنكه شمارشان اندك است ولي ميزان وابستگي و اعتياد بيشتري به مصرف مواد مخدر داشته باشند.
در مجموع اگر كليه كساني را كه آخرين مصرف موادي مثل هروئين را هفته گذشته اعلام كرده اند وابسته و معتاد به مواد مخدر بدانيم، شمار اين افراد حدود 40 نفر خواهد شد كه به شمار افرادي كه خود را تاحدي و يا كاملا وابسته اعلام كرده اند (جدول 5) نزديك است. بنابراين بر اساس يافته هاي اين پژوهش ميزان اعتياد و وابستگي دانشجويان به مواد مخدر حد اكثر حدود يك درصد برآورد مي شود.
اطلاع والدين
از كساني كه سيگار، مواد مخدر و مشروبات الكلي مصرف كرده اند سؤال شد كه آيا والدين آنان از موضوع اطلاع دارند يا خير؟ اطلاع والدين از مصرف سيگار، مواد مخدر و مشروبات الكلي توسط فرزندانشان به ترتيب 4/30 درصد، 6/23 درصد و 5/51 درصد است. براساس اين يافته ها در حالي كه حدود دو سوم تا سه چهارم والدين كساني كه سيگار و مواد مخدر مصرف مي كنند از اين موضوع بي اطلاع هستند، فقط نيمي از والدين كساني كه مشروبات الكلي مصرف كرده اند از اين موضوع بي اطلاع و نيمي ديگر با اطلاع هستند. به عبارت ديگر مواد مخدر و سيگار عمدتا پنهان و دور از چشم والدين مصرف مي شود در حالي كه مشروبات الكلي دست كم براي نيمي از مصرف كنندگان با اطلاع و تحت نظارت و كنترل آنان صورت مي گيرد. در نتيجه مي توان اين گمانه را مطرح كرد كه براي برخي از خانواده ها مصرف مشروبات الكلي در موقعيت هاي خاص رفتاري قابل قبول به حساب مي آيد و در نتيجه با اطلاع و احتمالا در حضور آنان انجام مي شود. اطلاعات مربوط به مكان هاي مصرف و نوع مجالس مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي كه فرد در آنها حضور داشته است اين گمانه را تاييد مي كنند.
مكان هاي مصرف
براي آگاهي از مكان ها و محيط مصرف مواد مخدر از پاسخگويان سؤال شد كه اگر در ظرف سال گذشته مواد مخدر و مشروبات الكلي مصرف كرده اند در چه محيط و مكاني بوده است. پاسخگويان مي توانستند بيش از يك گزينه پاسخ انتخاب كنند. محلها و مكان هاي مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي شامل منزل (به تنهايي و با دوستان)، منزل دوستان، خوابگاه (به تنهايي و يا با دوستان) جشنها و ميهمانيها (دوستانه و خانوادگي) و سفر و گردش تفريحي (با دوستان و با خانواده) است. در مورد مواد مخدر فراوانترين مكان و محيط مصرف مربوط به انواع مصرف هاي دوستانه است كه حدود يك چهارم پاسخگوياني كه تجربه مصرف مواد مخدر را دارند انواع مختلف مصرف در محيط دوستانه را ذكر كرده اند. درمجموع 110 درصد از مجموع 159 درصد محل و محيط مصرف مواد مخدر را دوستانه ذكر كرده اند. بعد از آن و با اختلافي بسيار قابل ملاحظه مصرف انفرادي قرار دارد كه جمعا 26 درصد دو گزينة آن را ذكر كرده اند (تنهايي در منزل و خوابگاه به ترتيب 18 درصد و 8 درصد). مصرف مواد مخدر در محيط هاي خانوادگي با جمع 23 درصد در موقعيت سوم قرار دارد (جشن و مهماني و سفر به ترتيب 17 درصد و 6 درصد).
محل و محيط مصرف مشروبات الكلي دانشجويان مصرف كننده با مواد مخدر تفاوت فاحشي دارد. يشترين موردي كه مصرف كنندگان مطرح كرده اند جشن ها و مهماني هاي خانوادگي است كه با 44 درصد در مرتبه اول قرار گرفته است، درحالي كه اين مورد براي مواد مخدر 17 درصد بود و در مرتبه ششم قرار داشت. با وجود اين جمع مربوط به محيط هاي دوستانه در مورد مشروبات الكلي (17 درصد) همانند مواد مخدر بيشتر از مصرف خانوادگي (65 درصد) و مصرف انفرادي (28 درصد) است. مصرف مشروبات الكلي به صورت انفرادي چه در منزل (19 درصد) و چه در خوابگاه (9 درصد) كمترين فراواني را دارد و نسبت هاي آن تقريبا به همان اندازه ي نسبت هاي مربوط به مواد مخدر براي اين دو نوع مصرف مي باشد.
در مجموع، با توجه به اطلاعات به دست آمده درباره محيط ها و مكان هاي مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي مي توان نتيجه گرفت كه:
مصرف مشروبات الكلي در بين دانشجويان شايع تر از مواد مخدر است.
در حالي كه مصرف مواد مخدر در منزل با دوستان بيشترين فراواني را دارد در مورد مشروبات الكلي بيشترين فراواني مربوط به جشن ها و ميهماني هاي خانوادگي است. با وجود اين، در مجموع مصارف دوستانه مشروبات الكلي همانند مصارف دوستانه مواد مخدر در مرتبه اول قرار دارد.
الگوي مصرف انفرادي مواد مخدر و مشروبات الكلي (چه در منزل و چه در خوابگاه) به يك ميزان است و نسبت كمي از افراد آنرا به عنوان الگوي مصرف خود معرفي كرده اند. احتمالا اين افراد كساني هستند كه يا هنجارهاي غالب محيط هاي دوستانه و خانوادگي آنان اجازه مصرف غير انفرادي را به آنان نمي دهد و يا وابستگي آنان زياد است به گونه اي كه علاوه بر مصارف گهگاه دوستانه و خانوادگي بايد مصارف انفرادي هم داشته باشند.
مصرف انفرادي مواد مخدر بيشتر از مصرف خانوادگي آن است درحالي كه مصرف انفرادي مشروبات الكلي كمتر از مصرف خانوادگي آن است. از اين يافته مي توان نتيجه گرفت كه مصرف مشروبات الكلي، بر خلاف مواد مخدر، در بين بيشتر خانواده هاي افراد مصرف كننده ي آن تا حد قابل ملاحظه اي پذيرفته شده است و بيشتر در محيط هاي جمعي دوستانه يا خانوادگي صورت مي گيرد و كمتر جنبه ي انفرادي و پنهان دارد. پيشتر هم ملاحظه شد كه حدود نيمي از والدين مصرف كنندگان مشروبات الكلي از مصرف آن توسط فرزندشان اطلاع داشتند در حالي كه در مورد مواد مخدر كمتر از يك چهارم والدين از موضوع اطلاع داشتند.
مصرف در محيط هاي خوابگاهي (چه با دوستان و چه انفرادي) براي مواد مخدر و مشروبات الكلي تقريباً به يك ميزان است (به ترتيب 32 و 37 درصد). مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي در محيط هاي خوابگاهي به ترتيب 4 برابر و 6 برابر كمتر از مصرف اين مواد در محيط هاي غيرخوابگاهي (شامل منزل خود و دوستان، جشن ها و ميهماني ها ي خانوادگي و دوستانه، و سفرهاي خانوادگي و دوستانه) است. به عبارت ديگر، با آنكه تجمع دانشجويان در محيط هاي خوابگاهي و گذران وقت زياد در اين محيط ها مي تواند محيط مناسبي براي مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي فراهم آورد و آنها را تبديل به مكان هاي بيشترين مصرف نمايد، ولي عواملي مثل هنجارهاي اخلاقي محيط هاي آموزشي، كنترل بيشتر محيط هاي خوابگاهي و اشتغالات آموزشي دانشجويان در اين محيط ها باعث شده كه بيشترين مصرف در محيط هاي غيرخوابگاهي صورت گيرد. به علاوه همان طور كه پيشتر ملاحظه شد، مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي در بين دانشجويان مصرف كننده بيشتر جنبه تفريحي دارد و چون محيط هاي خوابگاهي محيط هاي تفريحي نيستند اين رفتار عمدتا خارج از آنها صورت مي گيرد. از اين يافته ها همچنين مي توان نتيجه گرفت كه كليشه هاي ذهني كه درباره مصرف مواد مخدر در ايام امتحانات براي غلبه بر فشارها و استرس هاي اين ايام و شب زنده داري به منظور درس خواندن وجود دارد چندان معتبر نيست زيرا اگر چنين بود لازم بود ميزان نسبت مصرف در محيط خوابگاه بيشتر باشد.
3- آلودگي محيط (شيوع مصرف و اعتياد دوستان و نزديكان)
سيگاري بودن اطرافيان: نتايج بدست آمده در مورد سيگاري بودن آشنايان و اطرافيان نشان ميدهد كه 9/24 درصد از پدران، 2 درصد از مادران، 8/10 درصد از برادران و 1/1 درصد از خواهران پاسخگويان سيگاري بودهاند. بنابراين بستگان درجه اول حد اكثر يك چهارم (25 درصد) از دانشجويان سيگاري هستند. به علاوه، ملاحظه مي شود كه در بين خانواده دانشجويان، سيگار يك كالاي مصرف مردانه است كه عمدتاً توسط پدران و در مرتبه بعد برادران مصرف ميشود و در بين حداكثر 2 درصد از خانواده هاي پاسخگويان زنان (مادران و دختران) سيگاري بوده اند. در مقايسه با خانواده ي دانشجويان، نسبت افراد سيگاري در بين خويشاوندان و دوستان دانشجويان بيشتر است. حدود دو سوم (62 درصد) از دانشجويان اظهار داشته اند كه در بين خويشاوندان نزديك آنان فرد يا افراد سيگاري وجود دارند اين نسبت براي دوستان نزديك به حدود يك سوم (9/35 درصد) تقليل مي يابد. بنابراين، از نظر سيگاري بودن محيط دوستي دانشجويان سالمتر و پالوده تر از محيط خويشاوندي آنان است.
از نظر وجود افراد سيگاري در محيط خانواده و خويشاوندي وضع دانشجويان زن اندكي بهتر از مردان است ولي در مجموع تفاوت چنداني بين آنها وجود ندارد. اين امر طبيعي است زيرا، صرف نظر از جنسيت خود فرد، در محيط خانوادگي افراد شماري مصرف كننده سيگار وجود دارد كه عموماً هم مردان خانواده هستند. با وجود اين، همان طور كه انتظار مي رود، نسبت دانشجوياني كه در بين دوستان نزديك آنها فرد سيگاري وجود دارد، در بين زنان 9/13 درصد است كه از نسبت مربوط به مردان (5/56 درصد) 4 برابر كمتر است.
مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي توسط اطرافيان: بررسي اعتياد و مصرف تفريحي مواد مخدر در بين بستگان پاسخگويان نشان ميدهد كه 3/47 درصد از دانشجويان داراي بستگاني هستند كه به صورت تفريحي مواد مخدر مصرف مي كنند و 38 درصد داراي بستگان معتاد مي باشند. نسبت دانشجوياني كه در بين بستگان آنها مصرف كننده ي تفريحي و يا معتادانه مشروبات الكلي وجود دارد به ترتيب 56 و 19 درصد بوده است. اين نتايج نشان ميدهد كه مصرف تفريحي مشروبات الكلي بيش از مصرف تفريحي مواد مخدر است اما مصرف معتادانه مواد مخدر بيش از مصرف معتادانه مشروبات الكلي است. اين وضعيت در مورد مصرف تفريحي و معتادانه مواد مخدر و مشروبات الكلي در بين دوستان پاسخگويان نيز صادق است. يعني مصرف كننده ي تفريخي مشروبات الكلي بيش از مصرف كننده ي تفريخي مواد مخدر است و برعكس، معتاد به مواد مخدر بيش از معتاد به مشروبات الكلي است. تفاوت بين محيط دوستانه و خانوادگي در اين است كه ميزان مصرف در بين دوستان پاسخگويان كمتر از بستگان آنها است. 25 درصد از دوستان پاسخگويان بطور تفريحي و 7/13 درصد آنها بطور معتادانهاي مواد مخدر مصرف ميكنند. مصرف تفريحي و معتادانه مشروبات الكلي در بين آنها به ترتيب 8/37 و 11 درصد بوده است.
اين يافته ها نشان مي دهد كه محيط دوستانه ي دانشجويان از نظر وجود افراد مصرف كننده ي مواد مخدر و مشروبات الكلي سالمتر از محيط خويشاوندي آنان است. اگر محيط خانواده و خويشاوندي دانشجويان معرف محيط اجتماعي و شرايط جامعه باشد و محيط دوستانه ي آنان بازنماي محيط دانشجويي باشد، در نتيجه، مي توان استدلال كرد كه محيط هاي دانشجويي از نظر مواد مخدر سالمتر و پالوده تر از محيط هاي عمومي اجتماعي هستند و دانشجويان در محيط خويشاوندي بيشتر از محيط دانشجويي در معرض الگوهاي رفتاري مربوط به مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي قرار مي گيرند.
زمينهوشرايطخانوادگيمصرفموادمخدر
زمينه و شرايط خانوادگي از مهمترين عوامل مؤثر بر فرايند جامعه پذيري افراد و شكل گيري الگوهاي نگرشي و رفتاري آنان است. در اين قسمت تأثير برخي از ويژگي هاي خانواده ي پاسخگويان بر نگرش آنان نسبت به مواد مخدر و نيز بر رفتار آنان از نظر دارا بودن تجربه ي مصرف مواد مخدر بررسي مي شود. نگرش به مواد مخدر، به عنوان متغير وابسته، شامل نگرش به ترياك، مشروبات الكلي، سيگار، و نگرش كلي مي باشد. در تجربه ي مصرف، تجربه ي مصرف ترياك، مشروبات الكلي و سيگار مورد نظر است. ويژگي هاي خانوادگي، به عنوان متعيرهاي مستقل مورد بررسي، به دو گروه تقسيم شدهاند:
زمينه ي خانوادگي شامل، سطح تحصيلات والدين، سطح درآمد و پايگاه اقتصادي اجتماعي خانواده
شرايط خانوادگي شامل، متغيرهاي اندازه (بزرگي و كوچكي) خانواده، گسستگي خانواده از نظر فوت يا جدايي والدين، و آلودگي محيط خانواده و خويشاوندي از نظر وجود مصرف كنندگان مواد مخدر.
رابطه ي متغيرهاي مستقل با نگرش نسبت به مواد مخدر از طريق مقايسه ي ميانگين و با محاسبه ي ضريب همبستگي اتا (Eta) بررسي مي شود. نگرش افراد نسبت به مواد مخدر با طيف ليكرت پنج ارزشي ساخته شده است و چون جمع نمرات بر تعداد گويه ها تقسيم شده، همه ي نمرات بين 1تا 5 نوسان دارد. رابطه ي متغيرهاي مستقل با تجربه ي مصرف مواد با جدول متقاطع و ضريب همبستگي كرامرز وي (Cramer’s V) بررسي مي شود. سطح معناداري رابطه ي همبستگي با علامت * مشخص شده است .
1- زمينهي خانوادگي
تحصيلات پدر
هرچند كه نمره ي ميانگين گرايش به ترياك در بين دانشجويان داراي پدران تحصيل كرده تر كمتر است ولي اين تفاوت از نظر آماري معنادار نيست. درنتيجه، بين سطح تحصيلات پدر و نگرش به ترياك و همچنين نگرش كلي به مواد مخدر رابطه اي وجود ندارد. بين تحصيلات پدر و نگرش به سيگار رابطه ي مثبت ولي ضعيفي ديده مي شود و نگرش دانشجوياني كه داراي پدران تحصيل كرده تر هستند به سيگار اندكي مثبت تر است. سطح تحصيلات با نگرش نسبت به مشروبات الكلي رابطهي مثبت و قويتري دارد. درنتيجه، دانشجويان داراي پدران تحصيلكردهتر گرايش بيشتري يه مشروبات الكلي دارند.
از نظر تجربه ي مصرف مواد مخدر، تفاوت قابل توجهي بين دانشجويان داراي پدران تحصيل كرده و بقيه وجود دارد. همچنين جهت تغيير در ترياك و سيگار با مشروبات الكلي متفاوت است. با افزايش سطح تحصيل پدر نسبت افرادي كه تجربه ي مصرف ترياك و سيگار داشته اند كم مي شود، و برعكس، نسبت كساني كه تجربه ي مصرف مشروبات الكلي داشته اند زياد مي شود، به طوري كه نسبت دانشجوياني كه حداقل يك بار تجربه ي مصرف ترياك داشته اند از 8/14 در صد در گروهي كه تحصيلات پدرانشان پايين است به 7/5 درصد به در گروهي كه تحصيلات پدرانشان بالا است تقليل مي يابد. ميزان مصرف سيگار هم در گروه تحصيلات پايين 10 درصد كمتر از گروه بالا است. در مقابل ميزان تجربه ي مصرف مشروبات الكلي از 4/17 درصد در گروه پايين به 1/24 درصد در گروه بالا افزايش مي يابد.
درآمد خانواده
بين سطح درآمد خانواده و نگرش پاسخگويان نسبت به ترياك رابطه اي وجود ندارد ولي نگرش دانشجوياني كه متعلق به خانواده هاي پردرآمدتر هستند نسبت به مشروبات الكلي، سيگار، و نگرش كل مثبت تر است. شدت رابطه در مورد مشروبات الكلي بيشتر است و قرزندان خانواده هاي پردرآمد به صورت بارزتري به مشروبات الكلي بيشتر گرايش نشان مي دهند.
از نظر تجربه ي مصرف، فرزندان خانواده هاي كم درآمد بيش از فرزندان خانواده هاي پردرآمد تجربه ي مصرف ترياك داشته اند (9/11 درصد در مقابل 8/7 درصد)، اما تجربه ي مصرف مشروبات الكلي در ميان آنها كمتر از فرزندان خانوادههاي پردرآمد است (6/16 درصد در مقابل 2/29 درصد). گروههاي مختلف درآمدي از نظر دارا بودن تجربهي مصرف سيگار تفاوت چنداني ندارند.
پايگاه اقتصادي اجتماعي
نتايج به دست آمده نشان ميدهد كه پاسخگويان متعلق به پايگاه اجتماعي بالاتر نسبت به مشروبات الكلي و سيگار نگرش مثبتتري دارند. ميانگين نمره ي نگرش دانشجويان داراي پايگاه بالا نسبت به مشروبات الكلي 96/2 است كه اين نسبت براي پاسخگويان متعلق به پايگاه اجتماعي پايين به 44/2 تقليل مي يابد. ميانگين نمره نگرش به سيگار براي پايگاههاي اجتماعي پايين و بالا به ترتيب 88/1 و 13/2 است. نگرش نسبت به ترياك با پايگاه اجتماعي رابطهاي ندارد. نگرش پاسخگويان متعلق به پايگاه اجتماعي متوسط به كل مواد مخدر اندكي پايينتر (منفيتر) از دو گروه ديگر بوده است (88/1 در مقابل 91/1 براي پايگاه اجتماعي پايين و 96/1 براي پايگاه اجتماعي بالا). مقايسه ي نتايج به دست آمده نشان ميدهد كه عمده ترين تفاوت نگرشي دانشجويان متعلق به پايگاه هاي مختلف در خصوص مشروبات الكلي و سيگار است و در اين موارد با ارتقاء پايگاه نگرش افراد مثبت تر مي شود.
از نظر تجربه ي مصرف، تجربه مصرف ترياك در پايگاه اجتماعي پايين بيشتر و برعكس، تجربه مصرف مشروبات الكلي در پايگاه بالاتر بيشتر است. درصد كساني كه حداقل يك بار مصرف ترياك را تجربه كردهاند در بين پاسخگويان متعلق به پايگاه پايين 15 درصد و در بين پاسخگويان متعلق به پايگاه بالا 3/5 درصد است. درصد تجربه مصرف مشروبات الكلي در دو پايگاه پايين و بالا به ترتيب 1/16 درصد و 5/27 درصد مي باشد. درصد تجربه ي مصرف حداقل يك بار سيگار در پايگاه پايين 3/40 درصد و در پايگاه بالا به 4/34 درصد تقليل مي يابد. بنابراين مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي در بين دانشجويان داراي يك الگوي پايگاهي يا طبقاتي متفاوت است. در حالي كه دانشجويان متعلق به پايگاه پايين گرايش بيشتري به مصرف ترياك دارند، مصرف مشروبات الكلي در بين پايگاه بالا بيشتر رواج دارد.
2- زمينهي خانوادگي
اندازهي خانواده
رابطه ي تعداد افراد خانواده با نگرش نسبت به ترياك، مشروبات الكلي و سيگار معنيدار است. در مورد ترياك نگرش افرادي كه داراي خانوادههاي كم جمعيتتر بودهاند منفيتر است. (نمره نگرش افراد داراي خانوادهي 5 نفر و كمتر 33/2 است در مقابل 45/2 براي افراد داراي خانواده ي 10 نفره و بالاتر). در حالي كه نمره نگرش افراد داراي خانوادههاي كم جمعيت نسبت به مشروبات الكلي و سيگار مثبتتر از سايرين است. به طوري كه نمره ي نگرش دانشجويان داراي خانوادهاي 5 نفره و كمتر نسبت به مشروبات الكلي 86/2 و براي خانواده هاي 10 نفره و بالاتر 43/2 است. نمره نگرش نسبت به سيگار از 06/2 در بين افراد داراي خانوادههاي 5 نفر و كمتر به 92/1 در گروه 10 نفر و بالاتر ميرسد. بنابراين جهت رابطه ي بزرگي خانواده با نگرش به مشروبات الكلي بر عكس جهت رابطه ي آن با ترياك مي باشد. همچنين شدت رابطه ي بزرگي خانواده با نگرش به مشروبات الكلي هم بيشتر است.
از نظر تجربه ي مصرف، مصرف ترياك و سيگار در بين دانشجويان داراي خانواده هاي پرجمعيت بيشتر است و برعكس در بين دانشجويان داراي خانواده هاي كم جمعيت مصرف مشروبات الكلي بيشتر مي باشد. نسبت دانشجوياني كه حد اقل يك بار ترياك مصرف كرده اند در خانواده هاي بزرگ 1/18 درصد است در حالي كه در خانواده هاي كوچك با بيش از يك سوم كاهش به 1/5 درصد مي رسد. مصرف سيگار نيز از 9/44 درصد در خانواده هاي بزرگ با حدود 15 درصد كاهش به 5/30 درصد در خانواده هاي كوچك ميرسد. برخلاف ترياك و سيگار، تجربه ي حداقل يك بار مصرف مشروبات الكلي در خانواده هاي بزرگ 9/18 درصد است كه با اندكي افزايش به 23 درصد در خانواده هاي كوچك مي رسد.
همانطور كه ملاحظه شد، متغير اندازه يا تعداد افراد خانواده بطور معنيداري با متغيرهاي مربوط به مواد مخدر ارتباط دارد. ارتباط اندازه خانواده با متغيرهاي مربوط به مواد مخدر و مشروبات الكلي نشان دهنده دو الگوي متفاوت است. به طوري كه افراد داراي خانوادههاي پرجمعيت از نگرش مثبتتري (در مقايسه با خانوادههاي كم جمعيت) نسبت به مواد مخدر (ترياك و سيگار) برخوردارند و بيشتر از سايرين مصرف ترياك و سيگار را تجربه كردهاند. در مقابل، افراد داراي خانوادههاي كم جمعيت از نگرش مثبتتري نسبت به مشروبات الكلي برخوردار هستند و بيشتر از سايرين تجربه ي مصرف مشروبات الكلي داشتهاند.
عادي يا ناقص بودن خانواده
نگرش پاسخگوياني كه پدر و مادر آنها از هم جدا شدهاند نسبت به همه ي مواد مخدر مثبت تر از ساير پاسخگويان است. پس از آنها نگرش كساني كه پدر يا مادر آنها فوت كرده است قرار دارد و نهايتاً كساني كه داراي خانوادههاي عادي (با ثبات) بودهاند منفيترين نگرش را نسبت به مواد مخدر دارند. با اين حال تفاوت سه گروه فقط درخصوص نگرش نسبت به ترياك معنادار است . نمره نگرش نسبت به ترياك براي دانشجوياني كه داراي خانوادههاي عادي بودهاند 36/2 ، كساني كه پدر يا مادر آنها فوت كرده است 48/2، و كساني كه پدر و مادر آنها از هم جدا شده اند 56/2 مي باشد.
ازنظرتجربه مصرف، بيشترين ميزان تجربه مصرف ترياك و مشروبات الكلي در گروهي است كه پدر يا مادر آنها فوت كردهاند. تجربه مصرف ترياك اين گروه 6/12 درصد است در مقايسه با 5/9 درصد در گروهي كه والدين آنها از هم جدا شدهاند و 9/8 درصد در گروهي كه داراي خانواده عادي هستند. تجربه مصرف مشروبات الكلي در سه گروه فوق به ترتيب 4/22 درصد، 6/20 درصد و 5/19 درصد است. تجربه مصرف سيگار در گروهي كه داراي خانواده عادي بودهاند 1/34 درصد، براي گروهي كه پدر يا مادر آنها فوت كرده است 9/42 درصد براي گروهي كه والدين آنها از هم جدا شدهاند 4/44 درصد است.
در مجموع متغير ثبات خانوادگي تاثير قابل توجهي بر بعضي از متغيرهاي مربوط به مواد مخدر دارد. به طوري كه منفيترين نگرش نسبت به ترياك و كمترين تجربه ي ترياك و سيگار در گروهي است كه از خانواده ي عادي برخوردار بودهاند. در مقابل دانشجوياني كه داراي خانواده ناقص (فوت يا جدايي والدين) مي باشند، به خصوص آنها كه والدينشان جدا شده اند، در اكثر متغيرهاي واقعي و نگرشي داراي شرايط نامساعدتري هستند. هرچند كه تفاوت مشاهده شده به دليل كوچك بودن تعداد افراد داراي والدين جداشده در مواردي معنا دارنيست.
آلودگي محيط خويشاوندي
بين آلودگي محيط خويشاوندي، كه بر اساس وجود افراد مصرف كننده تفريحي و معتاد به مواد مخدر و مشروبات الكلي در بين خويشاوندان تعريف شده است، و نگرش به مواد مخدر رابطه ي قابل توجهي وجود دارد.
ميانگين نمره ي نگرش كساني كه در بين خويشاوندان آنها مصرف كننده ي تفريحي مواد، مشروب و معتاد وجود ندارد در همه ي موارد (ترياك، سيگار، مشروب و نگرش كل) كمتر از آنهايي است كه در محيط خويشاوندي آنها يك يا چند نفر مصرف كننده و معتاد وجود دارد. به عنوان مثال ميانگين نمره نگرش به ترياك و مشروبات الكلي در گروهي كه خويشاوند مصرف كننده و معتاد ندارند به ترتيب 23/2 و 34/2 است، در حاليكه اين نمره براي گروهي كه در بين خويشاوندانشان تعداد مصرف كنندگان و معتادان متوسط و زياد است به ترتيب به 69/2 و 06/3 افزايش مي يابد.
از نظر تجربهي مصرف هم وضع مشابهي وجود دارد. در بين دانشجوياني كه شبكه خويشاوندي آنهاعاري از مصرف كننده و معتاد است، نسبت بسيار كوچكي تجربه مصرف ترياك و مشروبات الكلي داشته اند (به ترتيب 4/3 درصد و 5/5 درصد)، در صورتي كه در بين دانشجوياني كه تعداد زيادي مصرف كننده و معتاد در ميان خويشاوندانشان وجود دارد، نسبت كساني كه تجربهي مصرف داشتهاند تا 7 برابر افزايش مي يابد و به 7/23 درصد براي ترياك و 1/38 درصد براي مشروبات الكلي مي رسد. نسبت مصرف كنندگان سيگار هم از 4/20 درصد در گروه فاقد مصرف كننده و معتاد به 53 درصد در گروه مقابل آنها افزايش مي يابد. ضرايب همبستگي اتا و كرامرزوي هم نشان دهنده ي بيشترين شدت همبستگي بين آلودگي محيط و گرايش به مواد مخدردر مقايسه با متغيرهايي كه قبلا بررسي شدند، مي باشد.
براي مقايسه اثر محيط خويشاوندي و محيط دوستانه اثر آلودگي محيط دوستانه بر گرايش به مواد مخدر هم بررسي شد. بر اساس اطلاعات جدول 17 ، رابطه محيط دوستانه با گرايش به انواع مواد مخدر قوي تر از رابطه ي محيط خويشاوندي است. نسبت كساني كه محيط آلوده تري داشته اند و ترياك و مشروبات الكلي مصرف كرده اند تا بيش از ده برابر آنهايي است كه در محيط دوستانه آنها مصرف كننده و معتاد وجود داشته است (3/36 درصد و 59 درصد به ترتيب براي ترياك و مشروبات الكلي در مقابل 3 درصد و 5/4 درصد). نسبت كساني كه تجربه مصرف سيگار داشته اند در بين افراد داراي دوستان معتاد و مصرف كننده مواد 66 درصد است در حاليكه در بين افراد فاقد چنين دوستاني فقط 5/18 درصد است.
بنابراين محيط خويشاوندي و دوستانه بيشترين تاثير را بر گرايش افراد نسبت به مواد مخدر و مشروبات الكلي دارد و در اين ميان رابطه و تاثير محيط دوستانه رابطه و تاثير قوي تري است.
سيگاري بودن پدر
بين سيگاري بودن پدر و نگرش نسبت به ترياك رابطه اي وجود ندارد. اما دانشجوياني كه داراي پدران سيگاري هستند نسبت به مشروب و سيگار نگرش مثبت تري دارند. از نظر تجربه مصرف هم ، دانشجوياني كه داراي پدران سيگاري هستند بيش از بقيه تجربه حداقل يك بار مصرف ترياك، مشروبات الكلي و سيگار داشته اند. اين تفاوت در باره ي سيگار و ترياك 2 تا 4 درصد است و در مورد مشروبات الكلي به 10 درصد مي رسد.
بنابراين اثر سيگاري بودن پدر بر گرايش به مواد مخدر و مشروبات الكلي به مراتب ضعيفتر از اثر آلودگي شبكه ي خويشاوندي از نظر وجود افراد مصرف كننده ي مواد مخدر و معتاد مي باشد. دليل اين امر ممكن است ناشي از تفاوتي باشد كه از نظر عموم خانوادهها بين سيگار و مواد مخدر وجود دارد. به نظر بسياري از خانواده ها سيگار كشيدن عادت زشت و بسيار زيانباري نيست در حاليكه نگرش آنان نسبت به مواد مخدر بسيار منفي است. در نتيجه رابطه بين سيگاري بودن پدر و گرايش نسبت به مواد مخدر ضعيف است در حالي كه بين وجود افراد معتاد و مصرف كننده در بين بستگان و دوستان با گرايش به مواد مخدر رابطه قابل توجهي وجود دارد.
خلاصه و نتيجهگيري
نگرش نسبت به مواد مخدر
یافته هاي اين پژوهش درباره ي نگرش دانشجويان نسبت به مواد مخدر حاكي از آن است كه اكثريت بزرگي از آنان نسبت به مصرف مواد مخدر نگرشي منفي داشته اند به طوري كه بين 64 درصد تا 86 درصد پاسخگويان با عبارتهاي منفي درباره مصرف مواد مخدر اظهار موافقت و تقريبا به همين ميزان با عبارتهاي مثبت اظهار مخالفت نموده اند.
شاخص نگرش به مواد مخدر نشان مي دهد كه سه چهارم (7/75 درصد) دانشجويان نسبت به مواد مخدر نگرش منفي دارند، فقط 2/1 در صد به مواد مخدر نگرش مثبت يا گرايش زياد دارند و نزديك يك چهارم در بين اين دو گروه قرار گرفته و گرايش متوسطي به مواد مخدر دارند. اين نسبت ها همان طور كه انتظار مي رود براي زنان و مردان دانشجو متفاوت است. نسبت زناني كه نسبت به مواد مخدر گرايش منفي دارند 85 درصد است كه حدود 20 درصد بيش از نسبت مربوط به مردان (66 درصد) است. در عين حال، با آنكه اكثريت قابل توجهي از دانشجويان نگرشي منفي نسبت به مصرف مواد مخدر دارند، نگرش آنان نسبت به فرد معتاد به عنوان يك انسان قرباني و بيمار است كه بايد درمان شود و نه يك انگل و مجرم كه بايد طرد شود.
مصرف مواد مخدر
از نظر تجربه ي مصرف سيگار، با آنكه 54 درصد مردان و 17 درصد زنان دانشجو حداقل يك بار تجربه ي سيگاركشيدن را دارند، فقط 8/0 درصد زنان و 7/10 درصد مردان سيگاري هستند. مصرف مشروبات الكلي شيوع بيشتري نسبت به مواد مخدر دارد. نزديك به 20 درصد از دانشجويان اظهار داشته اند دست كم يك بار مشروبات الكلي مصرف كرده اند در حالي كه اين نسبت براي مصرف ترياك به نصف (10 درصد) تقليل مي يابد.
ميزان شيوع مواد مخدر جديد بسيار نا چيز است به طوري كه نسبت كساني كه آن مواد را دست كم يك بار مصرف كرده اند كمتر از يك درصد بوده است (هروئين 6/0 درصد، ال. اس. دي 4/0 درصد، كوكائين 4/0 درصد و اكستاسي نيز 4/0 درصد).
تفاوت دو جنس در مصرف مواد مخدر كاملا بارز است به طوري كه تجربه ي يك بار مصرف مردان در ترياك حدود 7 برابر و در مشروبات الكلي بيش از 4 برابر زنان است. درنتيجه، تفاوت جنسيتي درباره مصرف و تجربه ي مشروبات الكلي به مراتب كمتر از ترياك است.
بنابراين، باآنكه از نظر ديدگاه هاي ديني وسنتي جامعه، مشروبات الكلي، به دليل حرمت شرعي صريح آن، از مواد مخدر به خصوص ترياك، كه سنتأ به صراحت تحريم نشده است، از عدم مقبوليت بيشتري برخوردار است، تجربه ي مصرف آن در بين دانشجويان بيشتر از ترياك است. بررسي دلايل اين امر مستلزم بررسيهاي بيشتري است. به علاوه، الگوي مصرف ترياك و مشروبات الكلي از نظر پايگاه اقتصادي و اجتماعي يا طبقاتي با هم متفاوت است.
از نظر وابستگي به مواد مخدر، اكثريت قابل توجهي از دانشجوياني كه تجربه ي مصرف مواد مخدر را دارند، گهگاه و تفريحي آن را مصرف مي كنند. بر اساس يافته هاي اين پژوهش، ميزان اعتياد و وابستگي دانشجويان به مواد مخدر حد اكثر حدود يك درصد برآورد مي شود.
مواد مخدر و سيگار عمدتا پنهان و دور از چشم والدين مصرف مي شود در حالي كه مشروبات الكلي دست كم براي نيمي از مصرف كنندگان با اطلاع و تحت نظارت و كنترل آنان صورت مي گيرد. همچنين، مصرف انفرادي مواد مخدر بيشتر از مصرف خانوادگي آن است درحالي كه مصرف انفرادي مشروبات الكلي كمتر از مصرف خانوادگي آن است. از اين يافته مي توان نتيجه گرفت كه مصرف مشروبات الكلي، بر خلاف مواد مخدر، در بين بيشتر خانواده هاي افراد مصرف كننده ي آن تا حد قابل ملاحظه اي پذيرفته شده است و بيشتر در محيط هاي جمعي دوستانه يا خانوادگي صورت مي گيرد و كمتر جنبه ي انفرادي و پنهان دارد.
مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي در محيط هاي خوابگاهي به ترتيب 4 برابر و 6 برابر كمتر از مصرف اين مواد در محيط هاي غيرخوابگاهي (شامل منزل خود و دوستان، جشن ها و ميهماني ها ي خانوادگي و دوستانه، و سفرهاي خانوادگي و دوستانه) است. به عبارت ديگر، با آنكه تجمع دانشجويان در محيط هاي خوابگاهي و گذران وقت زياد در اين محيط ها مي تواند محيط مناسبي براي مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي فراهم آورد و آنها را تبديل به مكان هاي بيشترين مصرف نمايد، ولي عواملي مثل هنجارهاي اخلاقي محيط هاي آموزشي، كنترل ييشتر محيط هاي خوابگاهي و اشتغالات آموزشي دانشجويان در اين محيط ها باعث شده كه بيشترين مصرف در محيط هاي غيرخوابگاهي صورت گيرد. به علاوه همان طور كه ييشتر ملاحظه شد، مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي در بين دانشجويان مصرف كننده بيشتر جنبه تفريحي دارد و چون محيط هاي خوابگاهي محيط هاي تفريحي نيستند اين رفتار عمدتا خارج از آنها صورت مي گيرد.
يافته هاي مربوط به وجود افراد سيگاري، مصرف كننده ي مواد و مشروبات الكلي و معتاد در بين دوستان و خويشاوندان دانشجويان حاكي از آن است كه محيط دوستانه ي دانشجويان سالمتر از محيط خويشاوندي آنان است. اگر محيط خانواده و خويشاوندي دانشجويان معرف محيط اجتماعي و شرايط جامعه باشد و محيط دوستانه ي آنان بازنماي محيط دانشجويي باشد، در نتيجه، مي توان استدلال كرد كه محيط هاي دانشجويي از نظر مواد مخدر سالمتر و پالوده تر از محيط هاي عمومي اجتماعي هستند و دانشجويان در محيط خويشاوندي بيشتر از محيط دانشجويي در معرض الگوهاي رفتاري مربوط به مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي قرار مي گيرند.
نقش عوامل خانوادگي در گرايش به مواد مخدر
در مجموع اطلاعات به دست آمده درباره ي رابطه ي متغيرهاي مربوط به مواد مخدر با تحصيلات پدر، درآمد خانواده، و پايگاه اجتماعي اقتصادي، كه از تلفيق دو متغير پيشين با منزلت شغلي پدر خانواده ساخته شده است، حاكي از آن است كه پايگاه متغير تبيين كننده ي مهمي براي متغيرهاي مربوط به مواد مخدر است و با آنها رابطه ي معني داري دارد. به علاوه، اثر پايگاه بر مصرف ترياك معكوس است ولي اثر آن بر نگرش به مشروبات الكلي و مصرف آن مستقيم است. در نتيجه، الگوي طبقاتي يا پايگاهي مصرف مواد مخدر( به خصوص ترياك) و مشروبات الكلي متفاوت است. گرايش بيشتر دانشجويان داراي پايگاه اجتماعي بالاتر به مشروبات الكلي و برعكس گرايش كمتر آنان به مصرف ترياك را ممكن است بتوان تاحدي با تقابل دو الگوي سنتي و مدرن درخصوص مواد مخدر توضيح داد. ترياك يك ماده ي مخدر است كه به صورت سنتي در جامعه ي ايران وجود داشته و حساسيت سنتي و مذهبي كمتري بر عليه آن وجود دارد، در حالي كه مشروبات الكلي بر اساس سنت هاي مذهبي جامعه به صراحت و شدت تحريم شده است. تاثيرپذيري بيشتر افراد متعلق به پايگاه هاي بالاتر از عناصر فرهنگي جديد باعث شده تا الگوهاي مقبول فرهنگ غربي در مورد مواد مخدر و مشروبات الكلي، كه بر اساس آن مصرف متعادل مشروبات الكلي امري پذيرفته شده است، تا حدي در بين آنان هم پذيرفته شود. در نتيجه، چنانچه ملاحظه شد، گرايش افراد متعلق به پايگاه بالاتر به مشروبات الكلي (نگرش و تجربه ي مصرف) بيشتر از افراد متعلق به پايگاه پايين است در حالي كه در مورد ترياك اين وضع وجود ندارد و حتي معكوس است.
متغير اندازه يا تعداد افراد خانواده به طور معنيداري با متغيرهاي مربوط به مواد مخدر ارتباط دارد. ارتباط اندازه خانواده با متغيرهاي مربوط به مواد مخدر و مشروبات الكلي نشان دهنده دو الگوي متفاوت است. به طوري كه افراد داراي خانوادههاي پرجمعيت از نگرش مثبتتري (در مقايسه با خانوادههاي كم جمعيت) نسبت به مواد مخدر (ترياك و سيگار) برخوردارند و بيشتر از سايرين مصرف ترياك و سيگار را تجربه كردهاند. در مقابل، افراد داراي خانوادههاي كم جمعيت از نگرش مثبتتري نسبت به مشروبات الكلي برخوردار هستند و بيشتر از سايرين تجربه ي مصرف مشروبات الكلي داشته اند.
تفاوت افراد متعلق به خانواده هاي پرجمعيت و كم جمعيت از نظر الگوي مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي را ممكن است بتوان ناشي از تفاوت پايگاه اقتصادي اجتماعي آنان دانست. همچنين سنتي تر بودن خانواده هاي پرجمعيت تر را هم مي توان دليل ديگر اين تفاوت به حساب آورد. پيشتر به هنگام بررسي رابطه ي پايگاه با متغيرهاي مربوط به مواد مخدر ملاحظه شد تجربه ي مصرف مواد مخدر در بين دانشجويان متعلق به پايگاه پايين بيشتر از پايگاه بالا و در مورد مشروبات الكلي عكس آن است. مي توان استدلال كرد كه خانواده هاي پرجمعيت تر سنتي تر و داري پايگاه اقتصادي اجتماعي پايين تري هستند. در نتيجه، الگوي مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي آنان هم به الگوي افراد متعلق به پايگاه پايين و سنتي تر شباهت دارد. همچنين فزوني مصرف سيگار و ترياك در بين دانشجويان متعلق به خانواده هاي پرجمعيت را مي توان تا حدي ناشي از كمتر بودن نظارت و كنترل والدين بر فرزندان در اين نوع از خانواده ها دانست. بزرگتر شدن ابعاد خانواده امكان عملي نظارت بر فرزندان را كاهش مي دهد و درنتيجه احتمال گرايش به رفتاري مثل مصرف سيگار و مواد مخدر در بين فرزندان اين خانواده ها بيشتر است.
متغير ثبات خانوادگي هم تاثير قابل توجهي بر بعضي از متغيرهاي مربوط به مواد مخدر دارد. به طوري كه منفيترين نگرش نسبت به ترياك و كمترين تجربه ي ترياك و سيگار در گروهي است كه از خانواده ي عادي برخوردار بودهاند. در مقابل دانشجوياني كه داراي خانواده ناقص (فوت يا جدايي والدين) مي باشند، به خصوص آنها كه والدينشان جدا شده اند، در اكثر متغيرهاي واقعي و نگرشي داراي شرايط نامساعدتري هستند. هرچند كه تفاوت مشاهده شده به دليل كوچك بودن تعداد افراد داراي والدين جداشده در مواردي معنا دارنيست.
سيگاري بودن پدر هم با گرايش به مواد مخدر و مشروبات الكلي (نگرش و مصرف) رابطه اي مثبت دارد. كساني كه داراي پدران سيگاري هستند گرايش بيشتري به مواد مخدر دارند. با وجود اين، اثر سيگاري بودن پدر بر گرايش به مواد مخدر و مشروبات الكلي به مراتب ضعيف تر از اثر آلودگي شبكه ي خويشاوندي از نظر وجود افراد مصرف كننده ي مواد مخدر و معتاد است. دليل اين امر ممكن است ناشي از تفاوتي است كه از نظر عموم خانواده ها بين سيگار و مواد مخدر وجود دارد. به نظر بسياري از خانواده ها سيگار كشيدن عادت زشت و بسيار زيانباري نيست در حاليكه نگرش آنان نسبت به مواد مخدر بسيار منفي است.
محيط خويشاوندي و دوستانه بيشترين تاثير را بر گرايش افراد نسبت به مواد مخدر و مشروبات الكلي دارد. افرادي كه در ميان دوستان و بستگانشان مصرف كننده ي مواد مخدر (شامل مشروب) و معتاد وجود دارد نگرش به مراتب مثبت تري نسبت به انواع مواد مخدر دارند و تجربه آنها در مصرف اين مواد هم به مراتب بيشتر از كساني است كه محيط خانوادگي و دوستانه ي آنها عاري از افراد مصرف كننده و معتاد است. در اين ميان، رابطه و تاثير منفي و بازدارنده ي محيط دوستانه بر نگرش و مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي قوي تر از تاثير محيط خويشاوندي است. با وجود اين، بايد توجه داشت كه ممكن است محيط خانواده و خويشاوندي اثر تعيين كننده تري داشته باشد زيرا مي تواند علت اوليه براي ايجاد نگرش مثبت تر نسبت به مواد مخدر باشد و بر انتخاب دوست و شكل گيري محيط دوستانه هم تاثير بگذارد. قبلا ملاحظه شد كه محيط دوستانه دانشجويان از نظر وجود افراد مصرف كننده و معتاد به مواد مخدر و حتي از نظر وجود افراد سيگاري سالمتر از محيط خويشاوندي آنان است. در نتيجه، با آنكه شدت رابطه ي آلودگي محيط دوستانه و گرايش به مواد مخدر بيشتر از شدت رابطه ي آلودگي محيط خويشاوندي و گرايش به مواد مخدر است، گستردگي اثر محيط خويشاوندي بيشتر از محيط دوستانه و دانشجويي است. بنابراين، محيط خانوادگي هم از اين نظر كه متغير اوليه اثرگذار است و مي تواند منجر به شكل دادن محيط دوستانه شود و هم از اين حيث كه دامنه ي حضور و تاثير آن وسيعتر و فراگيرتر است نقش تعيين كننده اي در شكل گيري الگوهاي نگرشي و رفتاري دانشجويان دارد و تا زماني كه مصرف مواد مخدر در سطح جامعه و در چارچوب خانواده ها رو به گسترش باشد، احتمال تاثيرپذيري محيط هاي دانشجويي هم وجود دارد. با وجود اين، شرايط دانشجويان به دليل برخورداري آنان از موقعيت علمي، اجتماعي، و فرهنگي ممتازتر همواره بهتر از ساير اقشار و گروهها خواهد بود